#یک_حکومت_کوتاه_و_رعبآور
#نشر_ققنوس
#جورج_ساندرز
جورج ساندرز نویسنده ۵۷ساله آمریکایی است که پس از انتشار چند داستان کوتاه در مجلات معتبری چون نیویورکر و هارپرز به شهرت رسید. او اولین مجموعه داستانهای کوتاه خود به نام سرزمین جنگ داخلی در سراشیبی سقوط را در سال ۱۹۹۶ منتشر کرد و نامزد جایزه پن/همینگوی شد. چهار سال بعد دومین کتابش، پاستورالیا، را راهی کتابفروشیها کرد که چهار داستان آن برنده جایزه اهنری شدند.او سپس رمانی برای کودکان نوشت و در سال ۲۰۰۵ رمان یک حکومت کوتاه و رعبآور را به رشته تحریر درآورد که با تحسین منتقدان مواجه شد. پس از آن دو کتاب دیگر از مجموعه داستانهای کوتاهش به بازار نشر ارائه کرد که هر دو از پرفروشترین کتابهای داستان کوتاه بوده و سیلی از جوایز را برای او به ارمغان آوردهاند.
نگارش #یک_حکومت_کوتاه_و_رعبآور، به گفته ساندرز، پنج سال طول کشید. گویا او در ابتدا به خاطر یک شرطبندی نوشتن این داستان را آغاز میکند، اما هر چه پیش میرود بیشتر به این نتیجه میرسد که این داستان، تنها ماجرای موجودات تخیلی ماشین_بیولوژیکی نیست بلکه قصه تمام انسانهایی است که در جنایتهایی چون قتل عام یهودیان و جنگ بوسنی و کشتار در رواندا، میکشتهاند یا کشته میشدهاند؛ ساندرز به این موضوع نیز اشاره کرده که در میانه نگارش این داستان، تحت تاثیر شرایط حاکم بر جهان پس از یازده سپتامبر قرار میگیرد و در نگارش داستانی درباره مرزبندیها، نفرتپراکنیها و تقسیم انسانها به خود و دیگری مصممتر میشود.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
رئیس جمهور ریک گفت:« نصیحت ما به شما اینه که لذت ببرین. زندگی پر از زیباییه. چرا بجنگیم؟ چرا از هم متنفر باشیم؟ لذت بردن را یاد بگیرین. اینطوری دیگه نیازی به جنگیدن نیست. علاقهای هم به این کار ندارین! به زندگی عشق بورزین، دورانی راه برین و یاد بگیرین که از قهوه لذت ببرین! این کارها رو میکنین؟ به من قول میدین سعیتون رو بکنین؟»
رئیس جمهور ریک گفت:« خب، ما دیگه باید بریم! مطمئنم شما رفقا خودتون یه روزی همه چیز و میفهمین!»
#نشر_ققنوس
#جورج_ساندرز
جورج ساندرز نویسنده ۵۷ساله آمریکایی است که پس از انتشار چند داستان کوتاه در مجلات معتبری چون نیویورکر و هارپرز به شهرت رسید. او اولین مجموعه داستانهای کوتاه خود به نام سرزمین جنگ داخلی در سراشیبی سقوط را در سال ۱۹۹۶ منتشر کرد و نامزد جایزه پن/همینگوی شد. چهار سال بعد دومین کتابش، پاستورالیا، را راهی کتابفروشیها کرد که چهار داستان آن برنده جایزه اهنری شدند.او سپس رمانی برای کودکان نوشت و در سال ۲۰۰۵ رمان یک حکومت کوتاه و رعبآور را به رشته تحریر درآورد که با تحسین منتقدان مواجه شد. پس از آن دو کتاب دیگر از مجموعه داستانهای کوتاهش به بازار نشر ارائه کرد که هر دو از پرفروشترین کتابهای داستان کوتاه بوده و سیلی از جوایز را برای او به ارمغان آوردهاند.
نگارش #یک_حکومت_کوتاه_و_رعبآور، به گفته ساندرز، پنج سال طول کشید. گویا او در ابتدا به خاطر یک شرطبندی نوشتن این داستان را آغاز میکند، اما هر چه پیش میرود بیشتر به این نتیجه میرسد که این داستان، تنها ماجرای موجودات تخیلی ماشین_بیولوژیکی نیست بلکه قصه تمام انسانهایی است که در جنایتهایی چون قتل عام یهودیان و جنگ بوسنی و کشتار در رواندا، میکشتهاند یا کشته میشدهاند؛ ساندرز به این موضوع نیز اشاره کرده که در میانه نگارش این داستان، تحت تاثیر شرایط حاکم بر جهان پس از یازده سپتامبر قرار میگیرد و در نگارش داستانی درباره مرزبندیها، نفرتپراکنیها و تقسیم انسانها به خود و دیگری مصممتر میشود.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
رئیس جمهور ریک گفت:« نصیحت ما به شما اینه که لذت ببرین. زندگی پر از زیباییه. چرا بجنگیم؟ چرا از هم متنفر باشیم؟ لذت بردن را یاد بگیرین. اینطوری دیگه نیازی به جنگیدن نیست. علاقهای هم به این کار ندارین! به زندگی عشق بورزین، دورانی راه برین و یاد بگیرین که از قهوه لذت ببرین! این کارها رو میکنین؟ به من قول میدین سعیتون رو بکنین؟»
رئیس جمهور ریک گفت:« خب، ما دیگه باید بریم! مطمئنم شما رفقا خودتون یه روزی همه چیز و میفهمین!»
Forwarded from انتشارات ققنوس
سه چهار سال پیش بود. ترجمهای رسیده بود دستمان برای بررسی. قدم اول، بررسی زبان مقصد است. فارسیِ ترجمه بسیار #روان بود و شیوا؛ نکتهای که در ترجمههای بسیاری دیده نمیشود. قدم بعدی تطبیق با #متن اصلیست. پاراگراف یا جملاتی به صورت اتفاقی انتخاب میشوند تا تسلط #مترجم به زبان مبدا نیز بررسی شود. مترجم از پس این مرحله هم به بهترین شکل ممکن برآمد. انتخاب کتاب هم که قدم بعدیست عالی بود و رویهمرفته همه مقدمات آماده بود برای پذیرش اثر. اینجور وقتها معمولا بررس #کتاب کنجکاو است بداند اثر چندمین تجربهء مترجم است و سوابق او چیست. اما با دیدن سال تولد مترجم و سفیدیِ فرم، جلوی بندِ "سوابق قبلی مترجم" هم متعجب شدیم هم خوشحال. مترجم حدود بیست سالش بود و این کتابِ مشکل، اولین تجربهی او. با مترجم تماس گرفتیم و از او خواستیم تا برای بستن قرارداد به دفتر #انتشارات_ققنوس بیاید. او نه اولین جوانی بود که ما با او قرارداد میبستیم نه آخری. سال بعد، دانشجوی جوانی که شنیده بود ناشرها فقط با اسم و رسمدارها کار میکنند، با ناامیدی تمام رمانی برایمان آورد. #فارسی عالی بود و نویسنده از پس #قصهگویی، شخصیتپردازی و آغاز و پایان کار، در حد خودش برآمده بود. همین کافی بود تا حالا آن نویسندهء جوان چند تجربه با انتشارات ققنوس داشته باشد...
چرا این مثالها را زدیم؟
در محافل #ادبی یا گفتگوهای دوستانه زیاد شنیدهایم که #مترجمان یا #نویسندگان جوان و بیسابقهء کار، نمیتوانند راهی به #ناشران باسابقه داشته باشند و ناامیدانه یا از کار منصرف میشوند یا به فکر هزینه و انتشار کتاب از راههای دیگر میافتند. اما نگاهی به اسامی و عناوین مولفان و مترجمان و کتابهای برگزیدهء "کتاب سال جوانان" که هفته گذشته اعلام شد، میتواند تردیدها را از سر راهشان بردارد و به آیندهای پر از آثار منتشرشده امیدوارشان کند.
یک اثر خوب، مگر چه میخواهد جز زبان #فارسی بینقص، #موضوع مناسب، انگیزهی جوانی و امید به آینده؟
✍️(تحریریه انتشارات ققنوس)
.
#جایزه_کتاب_سال_جوانان
#انگار_خودم_نیستم
#یاسمن_خلیلفرد
#روح_گریان_من
#یک_حکومت_کوتاه_و_رعبآور
#فرشاد_رضایی
#رهبر_عزیز
#یوسف_حصرچین
#خواندن_در_توالت
#محمدرضا_شکاری
#جنگنامه_نادر
#مظهر_ادوای
#کتابخوانی
#نشر_ققنوس
چرا این مثالها را زدیم؟
در محافل #ادبی یا گفتگوهای دوستانه زیاد شنیدهایم که #مترجمان یا #نویسندگان جوان و بیسابقهء کار، نمیتوانند راهی به #ناشران باسابقه داشته باشند و ناامیدانه یا از کار منصرف میشوند یا به فکر هزینه و انتشار کتاب از راههای دیگر میافتند. اما نگاهی به اسامی و عناوین مولفان و مترجمان و کتابهای برگزیدهء "کتاب سال جوانان" که هفته گذشته اعلام شد، میتواند تردیدها را از سر راهشان بردارد و به آیندهای پر از آثار منتشرشده امیدوارشان کند.
یک اثر خوب، مگر چه میخواهد جز زبان #فارسی بینقص، #موضوع مناسب، انگیزهی جوانی و امید به آینده؟
✍️(تحریریه انتشارات ققنوس)
.
#جایزه_کتاب_سال_جوانان
#انگار_خودم_نیستم
#یاسمن_خلیلفرد
#روح_گریان_من
#یک_حکومت_کوتاه_و_رعبآور
#فرشاد_رضایی
#رهبر_عزیز
#یوسف_حصرچین
#خواندن_در_توالت
#محمدرضا_شکاری
#جنگنامه_نادر
#مظهر_ادوای
#کتابخوانی
#نشر_ققنوس