الماسخان در نسخه جنگنامه از زبان قلعهای خرابه( قلعه بنجول در کرمانشاه) داستان عصر حمله افغانها به ایران، تصرف اصفهان، سقوط صفویان و برآمدن نادرشاه را به تصویر میکشد. الماسخان یک روز که به قصد گردش به صحرا رفته، ضمن همنشینی با قلعه از او سوالاتی میپرسد و به درد دل او گوش میدهد. قلعه از خرابی ایران پس از این حمله سخن میگوید و اینکه نادرشاه در پی پس گرفتن ایران از دست افغانها برمیآید. سپس به هند حمله میکند و پس از آن وارد نبرد با عثمانیها میشود. در نبرد با عثمانیها پیروزیها و شکستهایی متحمل میشود و سرانجام با آنها صلحنامهای امضا میکند. نادر علاوه بر این، در داغستان با لزگیها درگیر میشود و آنها را شکست میدهد. او حتی پس از حمله به هند در بازگشت از آن ناحیه با افغانها و ازبکها نبرد میکند و آنها را شکست میدهد. پس از نبرد با عثمانیها، نادر با شورشهای داخلی مواجه میشود؛ ولی با موفقیت بسیاری از این شورشها را سرکوب میکند. سرانجام، نادرشاه که با افغانها برای قتلعام سرداران ایرانی سپاهش نقشهای طرحریزی کرده بود، شبانگاه به دست سرداران ایرانی سپاهش کشته میشود.
#جنگنامه_نادر
#الماسخان_کندولهای
#مظهر_ادوای
#ققنوس
@qoqnoosp
#جنگنامه_نادر
#الماسخان_کندولهای
#مظهر_ادوای
#ققنوس
@qoqnoosp
الماسخان که خود یکی از سرداران سپاه نادر بود،در این نسخه مطالب و اطلاعاتی را بیان میکند که بدون تردید در هیچیک از منابع این دوره ذکر نشدهاند. از سویی، وی زمانی به نگارش این اثر میپردازد که نادر او را از سرداری سپاه خلع کرده و به روستای کندوله بازگشته بود و تحت تاثیر جو سیاسی و نظامی حکومت و دربار نادر قرار نداشت.
الماسخان در کتاب خود از جنگهای نادرشاه، سلاحهای به کار رفته در این نبردها، رجزخوانی سرداران با هم در میدان نبرد و بهخصوص رجزخوانی نادر با پاشاهای عثمانی، آمار و ارقام کشتهها، و سرداران و سرهنگان سپاه نادر سخن میگوید. وی نام سردارانی را ذکر میکند که در منابع این دوره نامی از آنها برده نشده است. از توصیفهای بسیار جالب در این نسخه، توصیفهای الماسخان قبل از شروع هر جنگ از اسبهایی است که در میدان نبرد به تاختوتاز میپردازند. این توصیفها به گونهای بیان میشوند که خواننده را ناخودآگاه به یاد داستانهای حماسی شاهنامه میاندازند و او را به شگفتی وامیدارند. البته بهره بردن از مایههای حماسی و اسطورهای در سراسر کتاب چندان عجیب نیست، زیرا الماسخان کندولهای خود یکی از پیشروان شاهنامهسرایی هورامی بوده است.
#جنگنامه_نادر
#الماسخان_کندولهای
#مظهر_ادوای
#ققنوس
@qoqnoosp
الماسخان در کتاب خود از جنگهای نادرشاه، سلاحهای به کار رفته در این نبردها، رجزخوانی سرداران با هم در میدان نبرد و بهخصوص رجزخوانی نادر با پاشاهای عثمانی، آمار و ارقام کشتهها، و سرداران و سرهنگان سپاه نادر سخن میگوید. وی نام سردارانی را ذکر میکند که در منابع این دوره نامی از آنها برده نشده است. از توصیفهای بسیار جالب در این نسخه، توصیفهای الماسخان قبل از شروع هر جنگ از اسبهایی است که در میدان نبرد به تاختوتاز میپردازند. این توصیفها به گونهای بیان میشوند که خواننده را ناخودآگاه به یاد داستانهای حماسی شاهنامه میاندازند و او را به شگفتی وامیدارند. البته بهره بردن از مایههای حماسی و اسطورهای در سراسر کتاب چندان عجیب نیست، زیرا الماسخان کندولهای خود یکی از پیشروان شاهنامهسرایی هورامی بوده است.
#جنگنامه_نادر
#الماسخان_کندولهای
#مظهر_ادوای
#ققنوس
@qoqnoosp
کتاب جنگنامه نادر ( به زبان هورامی) اثری است منظوم که الماسخان کندولهای آن را سروده است.
زبان هورامی از زبانهای ایرانی است که دربارهاش نظریههای گوناگونی بیان شده است. در همین زمینه ای.ب.سن میگوید:« زبان اینان [ هورامیها] که من سپس آن را فراگرفتم و پس از آن نسخههای خطی گوناگونی خواندم، بیشک زبان کردی نیست.»
این زبان را که در مناطق کرمانشاه و هورامان رایج است میتوان به چهار دسته تقسیم کرد: هورامانی( در غرب سنندج، پاوه، ...) باجلانی ( در اطراف سرپلذهاب، قصرشیرین، خانقین، کرکوک،موصل...) کندولهای ( در شمال شرقی کرمانشاه) و گورانی ( در شمال کرمانشاه) . همچنین این زبان از سدههای نخستین هجری تا به امروز ادبیاتی غنی و گسترده دارد که میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد: سروده ورمزگان( منسوب به سده نخست هجری) ، دوره بهلول ( سدههای دوم و سوم هجری) ، دوره شاهخوشین ( سده پنجم هجری) ، دیوان گوره/ نامه سرانجام ( سدههای هفتم و هشتم هجری) ، دیوان برزنجه ( سدههای هفتم و هشتم هجری) ، هفت لشکر ( احتمالا مربوط به دوره صفویه) و بیژن و منیژه ( احتمالا سده دوازدهم هجری).
#جنگنامه_نادر
#الماسخان_کندولهای
#مظهر_ادوای
#ققنوس
@qoqnoosp
زبان هورامی از زبانهای ایرانی است که دربارهاش نظریههای گوناگونی بیان شده است. در همین زمینه ای.ب.سن میگوید:« زبان اینان [ هورامیها] که من سپس آن را فراگرفتم و پس از آن نسخههای خطی گوناگونی خواندم، بیشک زبان کردی نیست.»
این زبان را که در مناطق کرمانشاه و هورامان رایج است میتوان به چهار دسته تقسیم کرد: هورامانی( در غرب سنندج، پاوه، ...) باجلانی ( در اطراف سرپلذهاب، قصرشیرین، خانقین، کرکوک،موصل...) کندولهای ( در شمال شرقی کرمانشاه) و گورانی ( در شمال کرمانشاه) . همچنین این زبان از سدههای نخستین هجری تا به امروز ادبیاتی غنی و گسترده دارد که میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد: سروده ورمزگان( منسوب به سده نخست هجری) ، دوره بهلول ( سدههای دوم و سوم هجری) ، دوره شاهخوشین ( سده پنجم هجری) ، دیوان گوره/ نامه سرانجام ( سدههای هفتم و هشتم هجری) ، دیوان برزنجه ( سدههای هفتم و هشتم هجری) ، هفت لشکر ( احتمالا مربوط به دوره صفویه) و بیژن و منیژه ( احتمالا سده دوازدهم هجری).
#جنگنامه_نادر
#الماسخان_کندولهای
#مظهر_ادوای
#ققنوس
@qoqnoosp
Forwarded from انتشارات ققنوس
سه چهار سال پیش بود. ترجمهای رسیده بود دستمان برای بررسی. قدم اول، بررسی زبان مقصد است. فارسیِ ترجمه بسیار #روان بود و شیوا؛ نکتهای که در ترجمههای بسیاری دیده نمیشود. قدم بعدی تطبیق با #متن اصلیست. پاراگراف یا جملاتی به صورت اتفاقی انتخاب میشوند تا تسلط #مترجم به زبان مبدا نیز بررسی شود. مترجم از پس این مرحله هم به بهترین شکل ممکن برآمد. انتخاب کتاب هم که قدم بعدیست عالی بود و رویهمرفته همه مقدمات آماده بود برای پذیرش اثر. اینجور وقتها معمولا بررس #کتاب کنجکاو است بداند اثر چندمین تجربهء مترجم است و سوابق او چیست. اما با دیدن سال تولد مترجم و سفیدیِ فرم، جلوی بندِ "سوابق قبلی مترجم" هم متعجب شدیم هم خوشحال. مترجم حدود بیست سالش بود و این کتابِ مشکل، اولین تجربهی او. با مترجم تماس گرفتیم و از او خواستیم تا برای بستن قرارداد به دفتر #انتشارات_ققنوس بیاید. او نه اولین جوانی بود که ما با او قرارداد میبستیم نه آخری. سال بعد، دانشجوی جوانی که شنیده بود ناشرها فقط با اسم و رسمدارها کار میکنند، با ناامیدی تمام رمانی برایمان آورد. #فارسی عالی بود و نویسنده از پس #قصهگویی، شخصیتپردازی و آغاز و پایان کار، در حد خودش برآمده بود. همین کافی بود تا حالا آن نویسندهء جوان چند تجربه با انتشارات ققنوس داشته باشد...
چرا این مثالها را زدیم؟
در محافل #ادبی یا گفتگوهای دوستانه زیاد شنیدهایم که #مترجمان یا #نویسندگان جوان و بیسابقهء کار، نمیتوانند راهی به #ناشران باسابقه داشته باشند و ناامیدانه یا از کار منصرف میشوند یا به فکر هزینه و انتشار کتاب از راههای دیگر میافتند. اما نگاهی به اسامی و عناوین مولفان و مترجمان و کتابهای برگزیدهء "کتاب سال جوانان" که هفته گذشته اعلام شد، میتواند تردیدها را از سر راهشان بردارد و به آیندهای پر از آثار منتشرشده امیدوارشان کند.
یک اثر خوب، مگر چه میخواهد جز زبان #فارسی بینقص، #موضوع مناسب، انگیزهی جوانی و امید به آینده؟
✍️(تحریریه انتشارات ققنوس)
.
#جایزه_کتاب_سال_جوانان
#انگار_خودم_نیستم
#یاسمن_خلیلفرد
#روح_گریان_من
#یک_حکومت_کوتاه_و_رعبآور
#فرشاد_رضایی
#رهبر_عزیز
#یوسف_حصرچین
#خواندن_در_توالت
#محمدرضا_شکاری
#جنگنامه_نادر
#مظهر_ادوای
#کتابخوانی
#نشر_ققنوس
چرا این مثالها را زدیم؟
در محافل #ادبی یا گفتگوهای دوستانه زیاد شنیدهایم که #مترجمان یا #نویسندگان جوان و بیسابقهء کار، نمیتوانند راهی به #ناشران باسابقه داشته باشند و ناامیدانه یا از کار منصرف میشوند یا به فکر هزینه و انتشار کتاب از راههای دیگر میافتند. اما نگاهی به اسامی و عناوین مولفان و مترجمان و کتابهای برگزیدهء "کتاب سال جوانان" که هفته گذشته اعلام شد، میتواند تردیدها را از سر راهشان بردارد و به آیندهای پر از آثار منتشرشده امیدوارشان کند.
یک اثر خوب، مگر چه میخواهد جز زبان #فارسی بینقص، #موضوع مناسب، انگیزهی جوانی و امید به آینده؟
✍️(تحریریه انتشارات ققنوس)
.
#جایزه_کتاب_سال_جوانان
#انگار_خودم_نیستم
#یاسمن_خلیلفرد
#روح_گریان_من
#یک_حکومت_کوتاه_و_رعبآور
#فرشاد_رضایی
#رهبر_عزیز
#یوسف_حصرچین
#خواندن_در_توالت
#محمدرضا_شکاری
#جنگنامه_نادر
#مظهر_ادوای
#کتابخوانی
#نشر_ققنوس