مجموعه داستان كوتاهی از پدر داستاننويسی كوتاه مدرن
شخصیتهای داستانی #کارور عموماً آدمهای خاصّی نیستند غیر از مواردی، اصولاَ این آدمها شاید روزها و حتّی سالها قبل ملاقاتی هرچند کوتاه با وی داشتهاند یا در کوچه بازار از کنار او گذشتهاند. کارور معتقد است که هیچکدام از داستانهایش در عالم واقع اتّفاق نیافتده است. اما از اینکه بگوید: برخی از داستانهایش به گونهای دستخوش حدیث نفس است. ابایی ندارد. پس همانطور که گفته شد، اکثر آدمهای کارور در داستانهایش معمولی و پیشافتاده و عده زیاد اما نامعلومی از آنها را به چشم دیده است.
آدمهایی کِسل، غمگین و گاهی تودار و متفکّر که همواره مشغولند؛ شغلهای حقیر دارند، اما امرار معاش میکنند. با همسرانشان گفتوگوهای بلند و مداوم دارند. مشروب میخورند گاهی میرقصند و پیوسته در آرزوها و توهمات خود غوطهور هستند.
باید دانست که #ریموند_کارور علیرغم تقلید از نویسندهگان بزرگی همچون #ارنست_همینگوی و به شکل بارزتری، #آنتوان_چخوف، به عنوان #پدر_داستاننویسی_کوتاه_مدرن قلم فرسوده است. این عنوان به جهت دیدگاه کارور به #داستان_کوتاه_معاصر به این نویسنده تعلق گرفته است و تقریباً شبههای در این مناسبت و نامگذاری دیده نمیشود. کارور در مقالهای دربارۀ نوشتن و با همین عنوان میگوید «یکی از چیزهایی که نویسنده را از دیگری متمایز میکند، مسألۀ استعداد نیست، استعداد دوروبرمان زیاد پیدا میشود. اما نویسنده نحوۀ نگاه خاصی دارد و این نحوه نگاه را به گونهای هنرمندانه بیان میکند، این نویسنده شاید گاهگداری پیدا کند.»
برگرفته از روزنامه ماندگار
#تازه_ها
#مدرسه_شبانه ترجمهٔ #اسدالله_امرایی
#نشر_نقش_و_نگار
رقعی / شومیز / ۱۶۸ صفحه / ۲۲۰۰۰ تومان #داستان_کوتاه #داستان #داستان_مدرن #داستان_مينيمال #داستان_كوتاه_آمريكايی #داستان_آمريكايی #كليسای_جامع #داستان_كوتاه_مينيماليستی #معرفی_كتاب #پيشنهاد_كتاب #كتاب #كتاب_خوب
@qoqnoosp
www.qoqnoosp.com
(https://attach.fahares.com/W2fNXdfRw+hoQdE9pPbo/g==)
شخصیتهای داستانی #کارور عموماً آدمهای خاصّی نیستند غیر از مواردی، اصولاَ این آدمها شاید روزها و حتّی سالها قبل ملاقاتی هرچند کوتاه با وی داشتهاند یا در کوچه بازار از کنار او گذشتهاند. کارور معتقد است که هیچکدام از داستانهایش در عالم واقع اتّفاق نیافتده است. اما از اینکه بگوید: برخی از داستانهایش به گونهای دستخوش حدیث نفس است. ابایی ندارد. پس همانطور که گفته شد، اکثر آدمهای کارور در داستانهایش معمولی و پیشافتاده و عده زیاد اما نامعلومی از آنها را به چشم دیده است.
آدمهایی کِسل، غمگین و گاهی تودار و متفکّر که همواره مشغولند؛ شغلهای حقیر دارند، اما امرار معاش میکنند. با همسرانشان گفتوگوهای بلند و مداوم دارند. مشروب میخورند گاهی میرقصند و پیوسته در آرزوها و توهمات خود غوطهور هستند.
باید دانست که #ریموند_کارور علیرغم تقلید از نویسندهگان بزرگی همچون #ارنست_همینگوی و به شکل بارزتری، #آنتوان_چخوف، به عنوان #پدر_داستاننویسی_کوتاه_مدرن قلم فرسوده است. این عنوان به جهت دیدگاه کارور به #داستان_کوتاه_معاصر به این نویسنده تعلق گرفته است و تقریباً شبههای در این مناسبت و نامگذاری دیده نمیشود. کارور در مقالهای دربارۀ نوشتن و با همین عنوان میگوید «یکی از چیزهایی که نویسنده را از دیگری متمایز میکند، مسألۀ استعداد نیست، استعداد دوروبرمان زیاد پیدا میشود. اما نویسنده نحوۀ نگاه خاصی دارد و این نحوه نگاه را به گونهای هنرمندانه بیان میکند، این نویسنده شاید گاهگداری پیدا کند.»
برگرفته از روزنامه ماندگار
#تازه_ها
#مدرسه_شبانه ترجمهٔ #اسدالله_امرایی
#نشر_نقش_و_نگار
رقعی / شومیز / ۱۶۸ صفحه / ۲۲۰۰۰ تومان #داستان_کوتاه #داستان #داستان_مدرن #داستان_مينيمال #داستان_كوتاه_آمريكايی #داستان_آمريكايی #كليسای_جامع #داستان_كوتاه_مينيماليستی #معرفی_كتاب #پيشنهاد_كتاب #كتاب #كتاب_خوب
@qoqnoosp
www.qoqnoosp.com
(https://attach.fahares.com/W2fNXdfRw+hoQdE9pPbo/g==)
Telegram
attach 📎
پخش ققنوس
#تازه_های_پخش_ققنوس #همه_تابستان_بدون_فيسبوك #رومن_پوئرتولاس ترجمهٔ #ابوالفضل_الله_دادی #انتشارات_ققنوس رقعی / شومیز / ۴۴۷ صفحه / ۴۲۰۰۰ تومان #رمان #رمان_خارجی #پخش_ققنوس @qoqnoosp yon.ir/Qg7Qx
خانمها، آقایان! این شما و این یکی از بامزهترین و جذابترین کارآگاههای تاریخ ادبیات، ستوان آگاتا کریسپی!
🕵🕵🕵
«آگاتا کریسپی» کارآگاه ادارهٔ پلیس بر اثر خطایی که مرتکب شده به منطقهای تبعید میشود که همهچیزش عجیب است: جایی به نام نیویورک امّا نه آن نیویورکِ مشهور، ۱۹۸ فلکه دارد و فقط یک چراغقرمز، تنها پروندهٔ همیشگی ادارهٔ پلیس گمشدنِ گربهٔ ایرانی یکی از اهالی است و مهمتر از همه تلفن همراه در این منطقه خط نمیدهد و اهالی به شبکههای اجتماعی دسترسی ندارند. به همین دلیل مأمورانِ پلیس هرکدام برای سرگرمکردن خود به کاری روی میآورند: عدهای بافتنی میبافند، برخی دارت پرتاب میکنند، آبجو سر میکشند و آروغ میزنند، رئیس اداره به ماهیگیری میرود و آگاتا که شیفتهٔ ادبیات است باشگاه کتابخوانیاش را میگرداند. در چنین روزهای یکنواخت و بیهیاهویی است که چند قتل به فاصلهٔ کوتاهی اتّفاق میافتد. کارآگاه قصهٔ ما معتقد است جنایتهای بزرگ را میتوان به لطف ادبیات حل کرد «زیرا ادبیات خودِ زندگی است و جنایتها هم بخشی از زندگی هستند». اینگونه است که او با اسلحهٔ ادبیات نبردی سخت را برای یافتن قاتل آغاز میکند. با این حال داستان اصلاً آن چیزی نیست که ما تصوّر میکنیم...
چهارمین رمانِ «رومن پوئرتُلاس» بیش از آنکه داستانی جنایی باشد ادای دِینی است به تاریخِ ادبیات جهان و شاهکارهای بزرگی که نویسندههای محبوبمان برای ما نوشتهاند. او در این کتاب و با خلقِ شخصیتِ دوستداشتنیِ آگاتا کریسپی میکوشد رمانهای بزرگی را که احتمالاً همهٔ ما آنها را خواندهایم از زاویهٔ دیگری به تصویر بکشد و البتّه در این راه از شوخی با نویسندگان بزرگ نیز ابایی ندارد. پوئرتُلاس حتا قاتل را هم یکی از همین نویسندهها معرفی میکند: «جیمز جویس». امّا آیا واقعاً جویسِ کبیر قاتلِ سریالی «همهٔ تابستان بدون فیسبوک» است؟
#تازه_های_پخش_ققنوس
#همه_تابستان_بدون_فيسبوك #رومن_پوئرتولاس ترجمهٔ #ابوالفضل_الله_دادی
#انتشارات_ققنوس رقعی / شومیز / ۴۴۷ صفحه / ۴۲۰۰۰ تومان
#رمان #رمان_خارجی #رمان_فرانسوی #داستان #ادبيات_فرانسه #پرفروش_ترين_رمان_های_فرانسه #رمان_كارآگاهی #رمان_مهيج #رمان_طنز #طنز #كتاب #كتاب_خوب #پيشنهاد_كتاب #معرفی_كتاب
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
(https://attach.fahares.com/Afc4kwzvp9/1sufBVy7vug==)
🕵🕵🕵
«آگاتا کریسپی» کارآگاه ادارهٔ پلیس بر اثر خطایی که مرتکب شده به منطقهای تبعید میشود که همهچیزش عجیب است: جایی به نام نیویورک امّا نه آن نیویورکِ مشهور، ۱۹۸ فلکه دارد و فقط یک چراغقرمز، تنها پروندهٔ همیشگی ادارهٔ پلیس گمشدنِ گربهٔ ایرانی یکی از اهالی است و مهمتر از همه تلفن همراه در این منطقه خط نمیدهد و اهالی به شبکههای اجتماعی دسترسی ندارند. به همین دلیل مأمورانِ پلیس هرکدام برای سرگرمکردن خود به کاری روی میآورند: عدهای بافتنی میبافند، برخی دارت پرتاب میکنند، آبجو سر میکشند و آروغ میزنند، رئیس اداره به ماهیگیری میرود و آگاتا که شیفتهٔ ادبیات است باشگاه کتابخوانیاش را میگرداند. در چنین روزهای یکنواخت و بیهیاهویی است که چند قتل به فاصلهٔ کوتاهی اتّفاق میافتد. کارآگاه قصهٔ ما معتقد است جنایتهای بزرگ را میتوان به لطف ادبیات حل کرد «زیرا ادبیات خودِ زندگی است و جنایتها هم بخشی از زندگی هستند». اینگونه است که او با اسلحهٔ ادبیات نبردی سخت را برای یافتن قاتل آغاز میکند. با این حال داستان اصلاً آن چیزی نیست که ما تصوّر میکنیم...
چهارمین رمانِ «رومن پوئرتُلاس» بیش از آنکه داستانی جنایی باشد ادای دِینی است به تاریخِ ادبیات جهان و شاهکارهای بزرگی که نویسندههای محبوبمان برای ما نوشتهاند. او در این کتاب و با خلقِ شخصیتِ دوستداشتنیِ آگاتا کریسپی میکوشد رمانهای بزرگی را که احتمالاً همهٔ ما آنها را خواندهایم از زاویهٔ دیگری به تصویر بکشد و البتّه در این راه از شوخی با نویسندگان بزرگ نیز ابایی ندارد. پوئرتُلاس حتا قاتل را هم یکی از همین نویسندهها معرفی میکند: «جیمز جویس». امّا آیا واقعاً جویسِ کبیر قاتلِ سریالی «همهٔ تابستان بدون فیسبوک» است؟
#تازه_های_پخش_ققنوس
#همه_تابستان_بدون_فيسبوك #رومن_پوئرتولاس ترجمهٔ #ابوالفضل_الله_دادی
#انتشارات_ققنوس رقعی / شومیز / ۴۴۷ صفحه / ۴۲۰۰۰ تومان
#رمان #رمان_خارجی #رمان_فرانسوی #داستان #ادبيات_فرانسه #پرفروش_ترين_رمان_های_فرانسه #رمان_كارآگاهی #رمان_مهيج #رمان_طنز #طنز #كتاب #كتاب_خوب #پيشنهاد_كتاب #معرفی_كتاب
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
(https://attach.fahares.com/Afc4kwzvp9/1sufBVy7vug==)
Telegram
attach 📎