✍️ مجله ادبی پیاده رو
1.27K subscribers
1.08K photos
45 videos
8 files
1.67K links
سردبیر
@bankiman
شعر آزاد
@mohammad_ashour
شعر کلاسیک
@Shahrammirzaii
داستان
@Ahmad_derakhshan
نقد و اندیشه
@Sharifnia1981
ادبیات جهان
@Azitaghahreman
ادبیات ترکیه آذربایجان
@Alirezashabani33
ادبیات فرانسه

ادبیات عرب
@Atash58
کردستان
@BABAKSAHRA
Download Telegram
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹دو شعر از #وحیده_سیستانی


🔸یک :

دارم به باد فکر ﻣﻲکنم
به نور حاﺻﻠﺨﻴﺰ
به ﻛﺸﺘﻦهایی که فردا
از تنگه ها رد ﻣﻲشوند
و آن مایع سیاه را با خود ﻣﻲبرند

سلام باد!
سلام کشتی رونده!
بادﺑﺎﻥهای سرکش و کشتزار سکان!

شاید به رفتن
به گاهی نماندن
به رفت؟
به رفته است؟
فکر ﻣﻲکنیم؟!
به کنج ترﻗﻮﻩهایی که جای دفن شدن بود
به هفت مندیبل و بازو
آن خاک آماﺩﻩی گرم و درازگیسو فکر ﻣﻲکنیم.
که از شکستگاه گیاهی ترق
به استخوان منتظری
ورق ورق از خاکستری جهان
و خاکستر پهن
که انفجار طلوع را بیاورد به نوبراﻧﻪی مجلس قانونﮔﺬار

پایین
صدای نیامده از آن دهان
پایین
نه آمده از اﻳﻦکه بالا بکشی چشم و دهان و گوش
گوش کن
باید به باد فکر کنیم
به نور حاصلخیز
به ﻛﺸﺘﻲهایی که هر روز از ﺗﻨﮕﻪها رد ﺷﺪﻩاند
باید سیاه ﻣﻲکنیم را با چشم و دهان و گوش
سیاهی سنگی که روییده در خودش
تا کار می‌کند رفتن است
بردن است از این سیاه مایع
بریز و برو
بریز و ببر
به هیچ باد دیگری فکر نکن
که دارد از سکوهای نرفتن نریختن
تمام می‌شود
تمام ﻣﻲکنیم


🔸دو :

کله نیست
ﺑﻨﻔﺸﻪی مجهولی که قبل از آفتاب
خانه نیست
خشکی ماﻧﺪﻩای که قبل از رعد و برق
آن نوارهای نازک و شاد
پیش از اﻳﻦکه چند نفر بیایند و نیایند، بوﺩﻩاند
این اتاق
با پیشانی کوتاه
که قبل از آمدن هر بار روز
پتوها را ﻣﻲبرد پشت بام و فرش را ﻣﻲفرستد قاﻟﻲشویی؛ نیز بوده است
باز و بسته شدن درﻳﭽﻪهای قلب رئیس جمهور پیشین
عبور و مرور هوای پشت حلق زندانی محکوم به اعدام
انبساط تیرآهن در اﺳﻜﻠﺖهای خانگی
قولنج گرفتن ﻳﺨﭽﺎﻝها در ﻧﻴﻤﻪشب
و رفت و آمد سوﺳﻚهای زرد و ﻗﻬﻮﻩای در آشپزخاﻧﻪها؛ نیز بوﺩﻩاند
مگر صدای رفت و آمد سوﺳﻚها را ﻣﻲشود نوشت؟
این را که از مهدی بپرسم حتما ﻣﻲخندد
و ریش فاصله را ﻣﻲبرد
با اصرار فراوان
از وقتی که باورمان شده برخوردهای تصادفی
امکان به هم خوردن هر چیز غیر مرتبط به هم فراهم شده
و تنها نبوده ﻣﻴﻮﻩی دوکی شکل گیاه خردل

اصلا دلم ﻣﻲخواد به جای خالی ﮔﻨﺠﺸﻚها نگاه کنم
قبل از امروز ﭼﺸﻢهام
قبل از اﻳﻦکه طول موج نور و صوت اختراع شود
ولشون کنین بیچاﺭﻩها رو
دارن ﻣﻲخوابن از استرس

http://uupload.ir/files/feuw_v.s.jpg


☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1901


🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 شعری از #وحیده_سیستانی

چشم
نور باز‌شده از مهربانی
در زمستان که گاهی بنفش می‌شود
و گاهی سیاه تاریک
به برف‌های آبی نگاه کن
به فاصله
که تنهایی زمین را غلیظ می‌کند
و گرمای یک شهر تشنه در دلش می‌چرخد
سلول غمگین چشم
ای قسم وارون
که منهای لب‌ها ورم کرده‌ای
و انگشت‌های دلیرت
بنفشه‌های سال جدیدند
بلند باش با لباس راحت آبی
و دیگران
و دیگری
تویی که می‌توانی از پرنده‌ی یخ
قلب قدیمی ماه باشی
و رگ بریده‌ی آبی
منبت دریای بی رنگ‌ورو
که تلو تلو می‌خورد از اسب
باشی به نازکی که چشم کشیده‌ی ساحلی
هاه به شیشه‌ای که دارد کبوتری را در شکمش هضم می‌کند
هاه به صورت لبی که روبه‌روی خوب آزادی روییده است
روبه‌روی پرنده‌ای
پا منار خم‌ شده تا کمر
خم شده از لگن
آهن
پرنده‌های خواهر
که شانه‌ی داغ بهمن‌اید
شما که برادران آباد رفته‌اید
از رأس راست‌شونده‌ای که به کشتارگاه می‌روند
به خیابان که جای زندگی است
و با روسری‌هایشان
به هم سلام می‌کنند

http://www.uupload.ir/files/xc9p_v.s.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2463

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈