✍️ مجله ادبی پیاده رو
1.27K subscribers
1.08K photos
45 videos
8 files
1.67K links
سردبیر
@bankiman
شعر آزاد
@mohammad_ashour
شعر کلاسیک
@Shahrammirzaii
داستان
@Ahmad_derakhshan
نقد و اندیشه
@Sharifnia1981
ادبیات جهان
@Azitaghahreman
ادبیات ترکیه آذربایجان
@Alirezashabani33
ادبیات فرانسه

ادبیات عرب
@Atash58
کردستان
@BABAKSAHRA
Download Telegram
یه روز مثل من، کور می‌شی، می‌شینی اونجا مثل یه نقطه تو فضا، تو تاریکی، برای همیشه، مثل من. یه روز به خودت میگی، خسته شده‌م، می‌خوام بشینم، اونوقت میری می‌شینی، میگی گرسنه ام، بلند میشم یه چیزی گیر میارم میخورم. اما بلند نمیشی. میگی نمی‌بایست نشسته باشم، اما حالا که نشستم بازم کمی بشینم، بعد بلند میشم. بلند نمیشی و چیزی برای خوردن گیر نمی‌آری. مدتی چشمتو میدوزی به دیوار، بعد میگی، چشمامو می‌بندم شاید یه کم خواب برم، بعدش حالم خوب میشه، و چشماتو می‌بندی. وقتی دوباره چشماتو باز می‌کنی دیگه دیوار نمی‌بینی. خالی بیکرانی دورو برتو می‌گیره که اگه مرده‌های همه‌ی اعصار هم زنده بشن نمیتونن پُرِش کنن، تو اونجا مثل یه ریزه سنگی، وسط یه ردیف پله. آره، یه روز اینو میفهمی، مثل من میشی، با این فرق که تو کسی رو همرات نداری، چون کسی رو نداری بهش رحم کنی، چون کسی نمونده که بهش رحم کنی.

#ساموئل_بکت
#در_انتظار_خودو_و_آخر_بازی ۱۳۵۰
ترجمه: #سیروس_طاهباز
#نمایشنامه
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews  👈