@piaderonews
به بهانه سالمرگ #بهرام_صادقی
نویسندهای که میتوانست جهانی شود
یک منتقد ادبی معتقد است: #بهرام_صادقی از مهمترین نویسندگان معاصر و کسی بود که میتوانست به یک چهره جهانی ادبیات داستانی تبدیل شود.
کاظم کلانتری در گفتوگو با خبرنگار ایسنا اظهار کرد: دوازدهم آذر، سالروز مرگ نویسندهای است که برخلاف نام یکی از داستانهایش (آقای نویسنده تازهکار است) اکنون یکی از نویسندگان تأثیرگذار و از ستونهای ادبیات داستانی مدرن ایران شناخته میشود و بسیاری از نویسندگان پس از او، مدیون نوآوریها و تکنیکهای داستاننویسیاش هستند، زیرا آثار بهرام صادقی بعد از گذشت ۳۲ سال از مرگش، همچنان یگانه و خاصاند.
او ادامه داد: صادقی از معدود نویسندگان ایرانی است که در زبان، فرم و شیوه روایت داستانهایش به سبکی خاص دست یافت و آنها را با طنزی ساختاری، به محتوای طنزآلود داستانهایش پیوند زد. در واقع تکنیک و فرم داستانهای صادقی در روایت داستانهایش، ناشی از نگرش او به داستان و واقعیت زندگی است و نه تکنیک و فرمی خشک و فاقد جهانبینی.
این منتقد ادبی گفت: بدبینی و یأسی را که در بیشتر داستانهای بهرام صادقی دیده میشود، میتوان ادامه بدبینی و یأس صادق هدایت دانست که آمیخته به طنزی سیاه و تلخ است. این بدبینی آمیخته به طنز در داستانهای صادقی گاه وجهی سوررئال به خود میگیرد و گاه با قرار دادن شخصیتهای کاریکاتورگونه در فضاهای غریب، مالیخولیایی و تیره و تار، وجهی اکسپرسیونیستی. هردوی این وجوه را در رمان «ملکوت» میتوان دید.
او ادامه داد: مهمترین ویژگی داستانهای صادقی بهجز فرم و تکنیک داستان، شک و عدم قطعیتی است که در تاروپود این داستانها تنیده شده است. دغدغه صادقی در بیشتر داستانهایش، تشکیک در واقعیت با استفاده از زبان و بههم ریختن مرزهای واقعیت و داستان است. این عدم قطعیت در شیوه شروع، پایانبندی مبهم، از بین بردن مرز واقعیت و خیال، مرزشکنی سطوح روایت، یکسانی راوی و نویسنده، بازیها و شیطنتهای زبانی و ایجاز داستانهای صادقی نمود دارد. «با کمال تأسف»، «آقای نویسنده تازهکار است»، «خواب خون»، «کلاف سردرگم» و «سراسر حادثه» از مهمترین داستانهای صادقی هستند که عدم قطعیت در عناصر آنها دیده میشود.
وی گفت: نکته دیگر، بازی او با مفاهیم فلسفی و اجتماعی در کنار بازی با عناصر داستانی است. صادقی از بازی با نامهای خاص و عجیب و غریب شخصیتهای داستان به جایی میرسد که با مفاهیمی مثل مرگ نیز بازی میکند.
کلانتری بیان کرد: با وجود تأثیر پررنگ مجموعه داستان «سنگر و قمقمههای خالی» و داستان بلند «ملکوت» بر جریان داستاننویسی مدرن و پستمدرن ایران، صادقی و داستانهایش تا سالها کمتر مورد توجه قرار گرفت و طی سالها منتقدان و پژوهشگران با غفلتی معنادار از کنار آنها گذشتند و حاصل آن به انزوا رفتن داستانهای نویسندهای است که به گفته ابوالحسن نجفی «وحدت ذهن او به حدی بود که هر روز میتوانست داستان جدیدی بنویسد».
او گفت: یکی از دلایل انزوا و گوشهگیری داستانهای صادقی به شخصیت منزوی و گوشهگیر خود او برمیگردد و دلیل دیگر را باید در یأس و بدبینی داستانهایش جستوجو کرد.
وی ادامه داد: هرچند صادق هدایت نیز چنین بدبینی و یأسی را در داستانهایش دارد و همواره مورد توجه منتقدان و مخاطبان بوده است، اما تفاوت هدایت و صادقی را باید در گره خوردن این بدبینی با صناعت و ساختار داستانهای صادقی جست.
این کارشناس ارشد ادبیات فارسی یادآوری کرد: صادقی برخلاف نویسندگان همعصر خود، تجربههای جدیدی در فرم و تکنیک داستاننویسی داشت که فضای ادبی و اجتماعی جامعه تا سالها چندان پذیرای آنها نبود. هرچند از سوی برخی منتقدان مورد استقبال قرار گرفت. البته در سالهای اخیر با توجه به فضای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه، اقبال نویسندگان و مخاطبان به داستانها و تکنیکهای پستمدرنیستی و تجدید چاپ مجموعه داستانهای بهرام صادقی پس از ۱۵ سال، موج جدیدی از توجه به داستانهای او بهوجود آمد.
کلانتری اظهار کرد: داستان «آقای نویسنده تازهکار است» یکی از اولین فراداستانها یا داستانهای نظری ادبیات ایران است که صادقی در آن، نویسنده، راوی و منتقد را با همآمیزیِ متنگونههای روایت، توصیف، شرح و نقد به هم گره میزند یا داستان «سنگر و قمقمههای خالی» و «عافیت» از اولین داستانهای اپیزودیک مدرن در ادبیات ایران محسوب میشوند.
او اضافه کرد: صادقی، استعدادی بود که اگر اجل به او امان میداد که بیشتر از ۱۰ سالی که نویسندگی کرد به خلق ادبی بپردازد، یا اگر در همان دوران به او توجه میشد و یا در دوران ما میزیست، اکنون میتوانستیم به نویسندهای جهانی ببالیم.
http://media.isna.ir/content/1417590553686_99.jpg/3
☑️پیاده رو
@piaderonews
به بهانه سالمرگ #بهرام_صادقی
نویسندهای که میتوانست جهانی شود
یک منتقد ادبی معتقد است: #بهرام_صادقی از مهمترین نویسندگان معاصر و کسی بود که میتوانست به یک چهره جهانی ادبیات داستانی تبدیل شود.
کاظم کلانتری در گفتوگو با خبرنگار ایسنا اظهار کرد: دوازدهم آذر، سالروز مرگ نویسندهای است که برخلاف نام یکی از داستانهایش (آقای نویسنده تازهکار است) اکنون یکی از نویسندگان تأثیرگذار و از ستونهای ادبیات داستانی مدرن ایران شناخته میشود و بسیاری از نویسندگان پس از او، مدیون نوآوریها و تکنیکهای داستاننویسیاش هستند، زیرا آثار بهرام صادقی بعد از گذشت ۳۲ سال از مرگش، همچنان یگانه و خاصاند.
او ادامه داد: صادقی از معدود نویسندگان ایرانی است که در زبان، فرم و شیوه روایت داستانهایش به سبکی خاص دست یافت و آنها را با طنزی ساختاری، به محتوای طنزآلود داستانهایش پیوند زد. در واقع تکنیک و فرم داستانهای صادقی در روایت داستانهایش، ناشی از نگرش او به داستان و واقعیت زندگی است و نه تکنیک و فرمی خشک و فاقد جهانبینی.
این منتقد ادبی گفت: بدبینی و یأسی را که در بیشتر داستانهای بهرام صادقی دیده میشود، میتوان ادامه بدبینی و یأس صادق هدایت دانست که آمیخته به طنزی سیاه و تلخ است. این بدبینی آمیخته به طنز در داستانهای صادقی گاه وجهی سوررئال به خود میگیرد و گاه با قرار دادن شخصیتهای کاریکاتورگونه در فضاهای غریب، مالیخولیایی و تیره و تار، وجهی اکسپرسیونیستی. هردوی این وجوه را در رمان «ملکوت» میتوان دید.
او ادامه داد: مهمترین ویژگی داستانهای صادقی بهجز فرم و تکنیک داستان، شک و عدم قطعیتی است که در تاروپود این داستانها تنیده شده است. دغدغه صادقی در بیشتر داستانهایش، تشکیک در واقعیت با استفاده از زبان و بههم ریختن مرزهای واقعیت و داستان است. این عدم قطعیت در شیوه شروع، پایانبندی مبهم، از بین بردن مرز واقعیت و خیال، مرزشکنی سطوح روایت، یکسانی راوی و نویسنده، بازیها و شیطنتهای زبانی و ایجاز داستانهای صادقی نمود دارد. «با کمال تأسف»، «آقای نویسنده تازهکار است»، «خواب خون»، «کلاف سردرگم» و «سراسر حادثه» از مهمترین داستانهای صادقی هستند که عدم قطعیت در عناصر آنها دیده میشود.
وی گفت: نکته دیگر، بازی او با مفاهیم فلسفی و اجتماعی در کنار بازی با عناصر داستانی است. صادقی از بازی با نامهای خاص و عجیب و غریب شخصیتهای داستان به جایی میرسد که با مفاهیمی مثل مرگ نیز بازی میکند.
کلانتری بیان کرد: با وجود تأثیر پررنگ مجموعه داستان «سنگر و قمقمههای خالی» و داستان بلند «ملکوت» بر جریان داستاننویسی مدرن و پستمدرن ایران، صادقی و داستانهایش تا سالها کمتر مورد توجه قرار گرفت و طی سالها منتقدان و پژوهشگران با غفلتی معنادار از کنار آنها گذشتند و حاصل آن به انزوا رفتن داستانهای نویسندهای است که به گفته ابوالحسن نجفی «وحدت ذهن او به حدی بود که هر روز میتوانست داستان جدیدی بنویسد».
او گفت: یکی از دلایل انزوا و گوشهگیری داستانهای صادقی به شخصیت منزوی و گوشهگیر خود او برمیگردد و دلیل دیگر را باید در یأس و بدبینی داستانهایش جستوجو کرد.
وی ادامه داد: هرچند صادق هدایت نیز چنین بدبینی و یأسی را در داستانهایش دارد و همواره مورد توجه منتقدان و مخاطبان بوده است، اما تفاوت هدایت و صادقی را باید در گره خوردن این بدبینی با صناعت و ساختار داستانهای صادقی جست.
این کارشناس ارشد ادبیات فارسی یادآوری کرد: صادقی برخلاف نویسندگان همعصر خود، تجربههای جدیدی در فرم و تکنیک داستاننویسی داشت که فضای ادبی و اجتماعی جامعه تا سالها چندان پذیرای آنها نبود. هرچند از سوی برخی منتقدان مورد استقبال قرار گرفت. البته در سالهای اخیر با توجه به فضای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه، اقبال نویسندگان و مخاطبان به داستانها و تکنیکهای پستمدرنیستی و تجدید چاپ مجموعه داستانهای بهرام صادقی پس از ۱۵ سال، موج جدیدی از توجه به داستانهای او بهوجود آمد.
کلانتری اظهار کرد: داستان «آقای نویسنده تازهکار است» یکی از اولین فراداستانها یا داستانهای نظری ادبیات ایران است که صادقی در آن، نویسنده، راوی و منتقد را با همآمیزیِ متنگونههای روایت، توصیف، شرح و نقد به هم گره میزند یا داستان «سنگر و قمقمههای خالی» و «عافیت» از اولین داستانهای اپیزودیک مدرن در ادبیات ایران محسوب میشوند.
او اضافه کرد: صادقی، استعدادی بود که اگر اجل به او امان میداد که بیشتر از ۱۰ سالی که نویسندگی کرد به خلق ادبی بپردازد، یا اگر در همان دوران به او توجه میشد و یا در دوران ما میزیست، اکنون میتوانستیم به نویسندهای جهانی ببالیم.
http://media.isna.ir/content/1417590553686_99.jpg/3
☑️پیاده رو
@piaderonews