🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹 دو شعر از #ایمان_مومنی
🔸شعر بی صدا
من که خردههای صدا را از پشت بام جارو کردم
تا درخت بیطاقت رفتم
آوردم برگهای از نو را
و جرقههای صدای جارویم را آتش زدم.
اما خرده های صدا را باد برد
و گیس تو در پنجره اتفاق نیفتاد
و پرده بر گیس تو در قاب فروافتاد
گیس تو در گوشهی تنهایی تباه شد
در گوشهی رنج سرمهایت
در گوشهی گوشهی گوشه
که همیشه تنها و بیصداست.
آیا میشود از نو کلمات را و زبان را آفرید؟ کلماتی که صدا را و راه را بلد باشند. کلماتی که در گوشهای نایستند تا اتفاقها برای خودشان بیفتند.
کلماتی که تنها نگاه نکنند. کلماتی که بشوند.
کلماتی که مسیر را نروند. مسیرهایی که کلماتند.
تا وقتی بنویسم گیسوان پرده کنار رود و گیسوان تو بشود.
باید یک روز از خواب بیدار شویم. همهچیز را فراموش کنیم و ندانیم فراموشیم.
آنروز هم آیا زبانی ترسآلود را خواهم رفت؟
یا تمام این حرفها را باد با خود برده؟
یا صدایی نبوده که باد ببرد... بادی که اصلا نبوده!؟
🔸غربتی
چه صبور بودم
ظهر که آفتاب قسمت میشد
به سایهی دیواری
قناعت کردم.
آسمانی دیگر میخواستم، رویایی دیگر...
به مرزها قسم خوردم
تا کشف حدود کنم
نشد.
سخت است
از نزدیکترین تصور
دورترین بُعد را
حدس زدن.
وطنم، در بیجاترین فضا
گموگور.
خودم، اینجا
مهمان دیوار و سایهاش.
http://www.uupload.ir/files/xm2k_i.m.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2214
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹 دو شعر از #ایمان_مومنی
🔸شعر بی صدا
من که خردههای صدا را از پشت بام جارو کردم
تا درخت بیطاقت رفتم
آوردم برگهای از نو را
و جرقههای صدای جارویم را آتش زدم.
اما خرده های صدا را باد برد
و گیس تو در پنجره اتفاق نیفتاد
و پرده بر گیس تو در قاب فروافتاد
گیس تو در گوشهی تنهایی تباه شد
در گوشهی رنج سرمهایت
در گوشهی گوشهی گوشه
که همیشه تنها و بیصداست.
آیا میشود از نو کلمات را و زبان را آفرید؟ کلماتی که صدا را و راه را بلد باشند. کلماتی که در گوشهای نایستند تا اتفاقها برای خودشان بیفتند.
کلماتی که تنها نگاه نکنند. کلماتی که بشوند.
کلماتی که مسیر را نروند. مسیرهایی که کلماتند.
تا وقتی بنویسم گیسوان پرده کنار رود و گیسوان تو بشود.
باید یک روز از خواب بیدار شویم. همهچیز را فراموش کنیم و ندانیم فراموشیم.
آنروز هم آیا زبانی ترسآلود را خواهم رفت؟
یا تمام این حرفها را باد با خود برده؟
یا صدایی نبوده که باد ببرد... بادی که اصلا نبوده!؟
🔸غربتی
چه صبور بودم
ظهر که آفتاب قسمت میشد
به سایهی دیواری
قناعت کردم.
آسمانی دیگر میخواستم، رویایی دیگر...
به مرزها قسم خوردم
تا کشف حدود کنم
نشد.
سخت است
از نزدیکترین تصور
دورترین بُعد را
حدس زدن.
وطنم، در بیجاترین فضا
گموگور.
خودم، اینجا
مهمان دیوار و سایهاش.
http://www.uupload.ir/files/xm2k_i.m.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2214
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹 دو شعر از #ایمان_مومنی
🔸جیغ خفاش زیر نور فلش
در این تاریک
به خفاشهام کمی نور بپاش
در عمق من
سایه هم خود را به جا نمیآورد. □
این ناآشنا
مدام با من تصادف میکند
مدام در خودش به انفجاری تاریک میرسد.
سر برمیگردانم.
جیغی کشدار
و رد معلق بالهایی که سیاه میسوخت
در عبور از من
رفت، که سر به انزوای غاری بکوبد.
□
آویزان از سقف
سمفونی مشایعت قندیلها را میخواستم
آواز ستارههای سحرخیزی
که با صدای قدمهات بیدار میشوند.
که در ظهور نور
کورِ کور شدم.
□
خورشیدی که پشت پلک میخوابد
با صدای هیچ موذنی بیدار نمیشود.
□
روزهاست که روز است
روزهاست...
🔸پرها...
پرها پیله دریدند
و پرندگانی سپید
در مهتاب
محو شدند. □
به خوابها پریدهام
سر بر شانههای شکستهی پرها
تخته بند بالشت خوابم. □
بر قوس گردن کشیدهی پَری
پایین سریده از شانههای ماه کامل
به خوابم. □
سپیده
که بر رویای آرام برکه بنشینم
هالههای موج
با هالههای مهتاب
یکی میشوند. □
محو...
در میکوبم...
http://www.uupload.ir/files/84fb_i.m.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2424
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹 دو شعر از #ایمان_مومنی
🔸جیغ خفاش زیر نور فلش
در این تاریک
به خفاشهام کمی نور بپاش
در عمق من
سایه هم خود را به جا نمیآورد. □
این ناآشنا
مدام با من تصادف میکند
مدام در خودش به انفجاری تاریک میرسد.
سر برمیگردانم.
جیغی کشدار
و رد معلق بالهایی که سیاه میسوخت
در عبور از من
رفت، که سر به انزوای غاری بکوبد.
□
آویزان از سقف
سمفونی مشایعت قندیلها را میخواستم
آواز ستارههای سحرخیزی
که با صدای قدمهات بیدار میشوند.
که در ظهور نور
کورِ کور شدم.
□
خورشیدی که پشت پلک میخوابد
با صدای هیچ موذنی بیدار نمیشود.
□
روزهاست که روز است
روزهاست...
🔸پرها...
پرها پیله دریدند
و پرندگانی سپید
در مهتاب
محو شدند. □
به خوابها پریدهام
سر بر شانههای شکستهی پرها
تخته بند بالشت خوابم. □
بر قوس گردن کشیدهی پَری
پایین سریده از شانههای ماه کامل
به خوابم. □
سپیده
که بر رویای آرام برکه بنشینم
هالههای موج
با هالههای مهتاب
یکی میشوند. □
محو...
در میکوبم...
http://www.uupload.ir/files/84fb_i.m.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2424
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈ڪلیڪ
🔸 شنا در عمق شن
🔹شعری از #ایمان_مومنی
از خاکی که با باد رفت و
کویر را تنها گذاشت
چند دانه جدا کنم
برای روزهای تنهام.
اما این کویر آنقدر پوشیده
که اگر تا هزارهی هزارم هم دربیاورد
هنوز پوشیده
و لخت اگر بشود
دیگر نیست.
کویر اما خود نیست است
خودش لباس خودش.
برای من
همین چند دانه کافیست
در این چندگاهِ مانده
بر این ساعت شنی
.
http://uupload.ir/files/2m4_1_(1).jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2658
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔸 شنا در عمق شن
🔹شعری از #ایمان_مومنی
از خاکی که با باد رفت و
کویر را تنها گذاشت
چند دانه جدا کنم
برای روزهای تنهام.
اما این کویر آنقدر پوشیده
که اگر تا هزارهی هزارم هم دربیاورد
هنوز پوشیده
و لخت اگر بشود
دیگر نیست.
کویر اما خود نیست است
خودش لباس خودش.
برای من
همین چند دانه کافیست
در این چندگاهِ مانده
بر این ساعت شنی
.
http://uupload.ir/files/2m4_1_(1).jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2658
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈