" هنوز در فکر آن کلاغم ... "
برای اسماعیل خویی
#شعر_خوب از #احمد_شاملو
هنوز
در فکرِ آن کلاغم در درههای یوش:
با قیچی سیاهش
بر زردیِ برشتهی گندمزار
با خِشخِشی مضاعف
از آسمانِ کاغذی مات
قوسی بُرید کج،
و رو به کوهِ نزدیک
با غار غارِ خشکِ گلویش
چیزی گفت
که کوهها
بیحوصله
در زِلِّ آفتاب
تا دیرگاهی آن را
با حیرت
در کَلّههای سنگیشان
تکرار میکردند.
□
گاهی سوآل میکنم از خود که
یک کلاغ
با آن حضورِ قاطعِ بیتخفیف
وقتی
صلاتِ ظهر
با رنگِ سوگوارِ مُصرّش
بر زردیِ برشتهی گندمزاری بال میکشد
تا از فرازِ چند سپیدار بگذرد،
با آن خروش و خشم
چه دارد بگوید
با کوههای پیر
کاین عابدانِ خستهی خوابآلود
در نیمروزِ تابستانی
تا دیرگاهی آن را با هم
تکرار کنند؟
شهریورِ ۱۳۵۴
http://s1.upzone.ir/105220/723116.jpg
منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1682
بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی
@piaderonews
برای اسماعیل خویی
#شعر_خوب از #احمد_شاملو
هنوز
در فکرِ آن کلاغم در درههای یوش:
با قیچی سیاهش
بر زردیِ برشتهی گندمزار
با خِشخِشی مضاعف
از آسمانِ کاغذی مات
قوسی بُرید کج،
و رو به کوهِ نزدیک
با غار غارِ خشکِ گلویش
چیزی گفت
که کوهها
بیحوصله
در زِلِّ آفتاب
تا دیرگاهی آن را
با حیرت
در کَلّههای سنگیشان
تکرار میکردند.
□
گاهی سوآل میکنم از خود که
یک کلاغ
با آن حضورِ قاطعِ بیتخفیف
وقتی
صلاتِ ظهر
با رنگِ سوگوارِ مُصرّش
بر زردیِ برشتهی گندمزاری بال میکشد
تا از فرازِ چند سپیدار بگذرد،
با آن خروش و خشم
چه دارد بگوید
با کوههای پیر
کاین عابدانِ خستهی خوابآلود
در نیمروزِ تابستانی
تا دیرگاهی آن را با هم
تکرار کنند؟
شهریورِ ۱۳۵۴
http://s1.upzone.ir/105220/723116.jpg
منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1682
بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی
@piaderonews
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔸روانشناختی پیش سازها و پس سازها
در شکل گیری اندیشه ی ادبی #احمد_شاملو
🔹#عابدین_پاپی
آنچه متبادر به ذهن است این که وقتی یک پارادایم (الگو) فکری در برهه ای از زمان ِ پر فراز و فرود یک جامعه خودی را نشان می دهد و این پارادایم فکری مورد مطالعه و مداقه ی جامعه قرار می گیرد پیامد این جنبش فکری نظرات و انتقاداتی است که بر این پارادایم فکری وارد می شود و این مهم به خاطر دو دلیل عمده شکل می گیرد : نخست این که فرد الگو فکری تازه ای را در جامعه به وجود می آورد و این تازگی بر روحیات برخی از پیشینیان خوشایند نمی آید و دیگر این که هرالگوی فکری که بنیان ِآن به مرور زمان در جامعه مستحکم و پخته می شود خود مسببی است مبنی بر این که مورد تجزیه و تحلیل و یا احیانن نقد قرار بگیرد . بنابراین یکی از اندیشه های ادبی در دایره ی شعر نو را می توان اندیشه ی ادبی شاملو برشمرد که تاکنون صدها نقد و نظر بر آثار و اندیشه ی این روشنفکر نوشته اند . با این تعابیر نظر این است که اسب سخن در دایره ی شعر و گفتمان ِ شاملو با توجه به این همه نوشتار درمورد این اندیشمند بسی دشوار و شاید توأم با تکرار معنا و مفهوم باشد . لذا در این «نوشتار» سعی بر آن داشته تا که با رویکردی روانشناسانه و در چند زاویه اندیشه ی ادبی این متفکر به شرح ذیل مورد وارسی قرار بگیرد ...
http://www.uupload.ir/files/h5dp_a.p.jpg
🔴لطفاً ادامه ی متن را در مجله ادبی پیاده رو مطالعه بفرمایید :
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2337
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #اندیشه_و_نقد
زیر نظر سید حمید شریف نیا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔸روانشناختی پیش سازها و پس سازها
در شکل گیری اندیشه ی ادبی #احمد_شاملو
🔹#عابدین_پاپی
آنچه متبادر به ذهن است این که وقتی یک پارادایم (الگو) فکری در برهه ای از زمان ِ پر فراز و فرود یک جامعه خودی را نشان می دهد و این پارادایم فکری مورد مطالعه و مداقه ی جامعه قرار می گیرد پیامد این جنبش فکری نظرات و انتقاداتی است که بر این پارادایم فکری وارد می شود و این مهم به خاطر دو دلیل عمده شکل می گیرد : نخست این که فرد الگو فکری تازه ای را در جامعه به وجود می آورد و این تازگی بر روحیات برخی از پیشینیان خوشایند نمی آید و دیگر این که هرالگوی فکری که بنیان ِآن به مرور زمان در جامعه مستحکم و پخته می شود خود مسببی است مبنی بر این که مورد تجزیه و تحلیل و یا احیانن نقد قرار بگیرد . بنابراین یکی از اندیشه های ادبی در دایره ی شعر نو را می توان اندیشه ی ادبی شاملو برشمرد که تاکنون صدها نقد و نظر بر آثار و اندیشه ی این روشنفکر نوشته اند . با این تعابیر نظر این است که اسب سخن در دایره ی شعر و گفتمان ِ شاملو با توجه به این همه نوشتار درمورد این اندیشمند بسی دشوار و شاید توأم با تکرار معنا و مفهوم باشد . لذا در این «نوشتار» سعی بر آن داشته تا که با رویکردی روانشناسانه و در چند زاویه اندیشه ی ادبی این متفکر به شرح ذیل مورد وارسی قرار بگیرد ...
http://www.uupload.ir/files/h5dp_a.p.jpg
🔴لطفاً ادامه ی متن را در مجله ادبی پیاده رو مطالعه بفرمایید :
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2337
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #اندیشه_و_نقد
زیر نظر سید حمید شریف نیا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
دیگه دِه مثل ِ قدیم نیس که از آب دُر میگرفت
باغاش انگار باهارا از شکوفه گُر میگرفت:
آب به چشمه! حالا رعیت سر ِ آب خونمیکنه
واسه چار چیکهی ِ آب، چلتارو بیجون میکنه.
نعشا میگندن و میپوسن و شالی میسوزه
پای ِ دار، قاتل ِ بیچاره همونجور تو هوا چِش میدوزه
ــ «چی میجوره تو هوا؟
رفته تو فکر ِ خدا؟...»
ــ «نه برادر! تو نخ ِ ابره که بارون بزنه
شالی از خشکی درآد، پوک ِ نشا دون بزنه:
اگه بارون بزنه!
آخ! اگه بارون بزنه!».
#احمد_شاملو
#باغ_آیینه ۱۳۳۹
#شعر_سپید
#قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
باغاش انگار باهارا از شکوفه گُر میگرفت:
آب به چشمه! حالا رعیت سر ِ آب خونمیکنه
واسه چار چیکهی ِ آب، چلتارو بیجون میکنه.
نعشا میگندن و میپوسن و شالی میسوزه
پای ِ دار، قاتل ِ بیچاره همونجور تو هوا چِش میدوزه
ــ «چی میجوره تو هوا؟
رفته تو فکر ِ خدا؟...»
ــ «نه برادر! تو نخ ِ ابره که بارون بزنه
شالی از خشکی درآد، پوک ِ نشا دون بزنه:
اگه بارون بزنه!
آخ! اگه بارون بزنه!».
#احمد_شاملو
#باغ_آیینه ۱۳۳۹
#شعر_سپید
#قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈