خیال میکنم جز همین «آه» چیزی نگفته باشم! خیال میکنم جز صدای مهیب درهم شکستگی، که ارکان دنیای مارا به لرزه درآورد، چیزی احساس نکرده باشم. با سرعت دویست و هفتاد کیلومتر در ساعت بشدت به زمین خورده ایم. خیال میکنم در لمحهٔ پس از سقوط، در انتظار چیزی جز جهنم ارغوانی انفجار، که نزدیک بود ما هردو در آن به هم درآمیزیم، نبودم.
#آنتوان_دو_سنت_اگزوپری. ترجمه #سروش_حبیبی
#زمین_انسانها ۱۳۵۰
#رمان #داستان
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
#آنتوان_دو_سنت_اگزوپری. ترجمه #سروش_حبیبی
#زمین_انسانها ۱۳۵۰
#رمان #داستان
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
چگونه کف بزنم|بامیک
رضا براهنی
منی که دست ندارم چگونه کف بزنم؟
ولی شکفته بادا لبان من که نیمهماهِ نیمرخانِ تو را شبانه میبوسند
فدای تو دو چشم من که چشمهای تو را خواب دیدهاند
#رضا_براهنی
#خطاب_به_پروانه_ها
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
ولی شکفته بادا لبان من که نیمهماهِ نیمرخانِ تو را شبانه میبوسند
فدای تو دو چشم من که چشمهای تو را خواب دیدهاند
#رضا_براهنی
#خطاب_به_پروانه_ها
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
دستهایش را روی سینه نهاد، صورتش را بالا گرفت و بار دیگر اشکهایش سرازیر شدند. سبیل و ریشش پر از خون بود. او رنج میبرد اما لبهایش را میگزید تا بتواند درد را تحمل کند. زیر لب گفت: «خدایا سر در نمی آورم اما نمیخواهم از تو بازجویی کنم، از تو بازجویی کنم؟ من کیستم که از تو بازجویی کنم؟ من با ارادهٔ تو هم مخالفتی نمیکنم. من کیستم که مخالف اراده تو بشوم؟ اراده تو یک ورطه و یک پرتگاه است! من نمیتوانم به ژرفای این ورطه روم تا آن را آزمایش کنم. تو هستی که هزاران سال را پیش روی خودت میبینی و میتوانی داوری کنی. آنچه برای شعور کوچک آدمی امروز یک بیعدالتی به شمار میآید پس از هزاران سال میتواند بانی نجات و رستگاری جهان باشد. و اگر آنچه امروز ما بیعدالتی مینامیم وجود نداشت شاید هرگز عدالت روی زمین شكوفا نمیشد»
#نیکوس_کازانتزاکیس ترجمه: #منیر_جزنی
#سرگشته_راه_حق ۱۳۵۷
#رمان #داستان
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
#نیکوس_کازانتزاکیس ترجمه: #منیر_جزنی
#سرگشته_راه_حق ۱۳۵۷
#رمان #داستان
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
ترکیب رگهای لبت را در
هجای پیکرهی پنهان
لمس کن
گردشِ عطرِ یالِ حشره_
من
در امتداد دست تو
و در مزهی شور لبانت میچرخم و
نفسهایم را مینگرم.
#محمود_شجاعی
#از_آبی_نفسهای_کوتاه ۱۳۵۳ (پخش نشده). ۱۳۵۹ (چاپ دوم)
#شعر_دهه_چهل_پنجاه
#موج_نو #دیگر #حجم #موج_ناب
#قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
هجای پیکرهی پنهان
لمس کن
گردشِ عطرِ یالِ حشره_
من
در امتداد دست تو
و در مزهی شور لبانت میچرخم و
نفسهایم را مینگرم.
#محمود_شجاعی
#از_آبی_نفسهای_کوتاه ۱۳۵۳ (پخش نشده). ۱۳۵۹ (چاپ دوم)
#شعر_دهه_چهل_پنجاه
#موج_نو #دیگر #حجم #موج_ناب
#قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
بر این سفینه که مردگان حراف میبرد،
آن خون زندهای که میجوشی؛
اسم تصنیفی تو بر لبانم
در این شب دیوانهی فراموشی.
روزی آستین تو بگیرم و بالا شوم
تا سرچشمهات، ای آزادی!
بشنو! بشنو! ماهی گمشده پَره اش را
به قلب زمین میزند هنوز.
تنها عاشقان رو به مرگ روانند
#قاسم_هاشمی_نژاد
#گواهی_عاشق_اگر_بپذیرند ۱۳۷۳
#موج_نو #دیگر #حجم #موج_ناب
#قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
آن خون زندهای که میجوشی؛
اسم تصنیفی تو بر لبانم
در این شب دیوانهی فراموشی.
روزی آستین تو بگیرم و بالا شوم
تا سرچشمهات، ای آزادی!
بشنو! بشنو! ماهی گمشده پَره اش را
به قلب زمین میزند هنوز.
تنها عاشقان رو به مرگ روانند
#قاسم_هاشمی_نژاد
#گواهی_عاشق_اگر_بپذیرند ۱۳۷۳
#موج_نو #دیگر #حجم #موج_ناب
#قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
١)
ابرها را با نی
اسبها را با سرنا
زنها را با تازیانه میگریانند
مردان مغروری
که
با نیلبک پری کوچک غمگینی
عاشقانه میگریند
٢)
سر بر سینهام بگذار
با تپشهای قلبم آرزوهایت را شماره کن
رشتههای سپید مویم
ردِ رنجهایی است که زندگیام را سیاه کرد
با این همه در سرزمینی که مرگ پایان رنج هاست
هرگز هیچکس تابوت عشق را
بر شانههای من نخواهد دید.
#علیشاه_مولوی
#شعر_امروز_ایران
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
ابرها را با نی
اسبها را با سرنا
زنها را با تازیانه میگریانند
مردان مغروری
که
با نیلبک پری کوچک غمگینی
عاشقانه میگریند
٢)
سر بر سینهام بگذار
با تپشهای قلبم آرزوهایت را شماره کن
رشتههای سپید مویم
ردِ رنجهایی است که زندگیام را سیاه کرد
با این همه در سرزمینی که مرگ پایان رنج هاست
هرگز هیچکس تابوت عشق را
بر شانههای من نخواهد دید.
#علیشاه_مولوی
#شعر_امروز_ایران
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
بارها فکر کرده ام ما در سرنوشتمان رها میشویم و زمان سرانجام زندگی ما را آن طور که با نرمش و اصالت طبیعتمان و پاکی و نجابت اعتقادمان سازگار باشد ربط خواهد داد. انس و محبت مشترک ما، در واقع، پیروزی اعتقاد ما به همبستگی انسانهاست. من به تو اعتماد و اعتقاد دارم زیرا تو قسمتی از زندگی منی، تو ترانهای از سرود ایمان بزرگ منی. تو رفیق منی و همین کافی است که تا پایان زندگی باهم، رفیقانه همراه و همدل باشیم.
#مرتضی_کیوان
منتشر شده در کتاب مرتضی کیوان ۱۳۸۲ به کوشش شاهرخ مسکوب. تاریخ نامه ۱فروردین ۱۳۳۳. نامه خطاب به همسرش پوری سلطانی نوشته شده است
#خاطرات_و_نامه_ها
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
#مرتضی_کیوان
منتشر شده در کتاب مرتضی کیوان ۱۳۸۲ به کوشش شاهرخ مسکوب. تاریخ نامه ۱فروردین ۱۳۳۳. نامه خطاب به همسرش پوری سلطانی نوشته شده است
#خاطرات_و_نامه_ها
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
_زندگیام تباه شده است! خدای من چرا هنوز زنده ام؟
او ستارهٔ بخت خود را از آسمان هول داده بود اینک ستاره اش افول کرده و رد آن با ظلمت شب درآمیخته و در آن محو شده بود و دیگر به آسمان باز نخواهد گشت زیرا زندگی فقط یکبار اعطا میشود و دیگر هرگز تکرار نمیگردد. اگر میسرش میشد روزها و سالهای گذشته را بازگرداند دروغ را جایگزین حقیقت، کار را جایگزین بطالت و شادی را جایگزین ملال میکرد، به آنهایی که صفایشان را گرفته بود صفا باز میداد و خدا و انصاف را باز مییافت اما همه اینها همان قدر نامیسر بود که بازگرداندن ستاره به آسمان. و او این ناتوانی خود را درمییافت و دستخوش یاس میشد.
#چخوف ترجمه: #سروژ_استپانیان
#مجموعه_آثار_چخوف ۱۳۷۳, جلد سه، صفحه ۴۶۸
#رمان #داستان
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
او ستارهٔ بخت خود را از آسمان هول داده بود اینک ستاره اش افول کرده و رد آن با ظلمت شب درآمیخته و در آن محو شده بود و دیگر به آسمان باز نخواهد گشت زیرا زندگی فقط یکبار اعطا میشود و دیگر هرگز تکرار نمیگردد. اگر میسرش میشد روزها و سالهای گذشته را بازگرداند دروغ را جایگزین حقیقت، کار را جایگزین بطالت و شادی را جایگزین ملال میکرد، به آنهایی که صفایشان را گرفته بود صفا باز میداد و خدا و انصاف را باز مییافت اما همه اینها همان قدر نامیسر بود که بازگرداندن ستاره به آسمان. و او این ناتوانی خود را درمییافت و دستخوش یاس میشد.
#چخوف ترجمه: #سروژ_استپانیان
#مجموعه_آثار_چخوف ۱۳۷۳, جلد سه، صفحه ۴۶۸
#رمان #داستان
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
من چراغم، کشتنم را حاجت شمشیر نیست
می توان افشاند دامانی که بس باشد مرا
#طالب_آملی
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
می توان افشاند دامانی که بس باشد مرا
#طالب_آملی
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت ؟
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمههایت
به قصّه تو هم امشب، درون بستر سینه
هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت
تهی است دستم اگر نه برای هدید به عشقت
چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت
چگونه میطلبی هوشیاری از من سرمست
که رفتهایم ز خود پیش چشم هوشربایت
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فسونی نمیکنند رهایت
دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست
اگر هر آینه، غیر از تویی نشست به جایت
هنوز دوست نمیدارمت مگر به تمامی؟
که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایت
در آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی
نهم جبین وداع و سر سلام به پایت.
#حسین_منزوی
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمههایت
به قصّه تو هم امشب، درون بستر سینه
هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت
تهی است دستم اگر نه برای هدید به عشقت
چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت
چگونه میطلبی هوشیاری از من سرمست
که رفتهایم ز خود پیش چشم هوشربایت
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فسونی نمیکنند رهایت
دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست
اگر هر آینه، غیر از تویی نشست به جایت
هنوز دوست نمیدارمت مگر به تمامی؟
که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایت
در آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی
نهم جبین وداع و سر سلام به پایت.
#حسین_منزوی
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈