✍️ مجله ادبی پیاده رو
1.27K subscribers
1.08K photos
45 videos
8 files
1.67K links
سردبیر
@bankiman
شعر آزاد
@mohammad_ashour
شعر کلاسیک
@Shahrammirzaii
داستان
@Ahmad_derakhshan
نقد و اندیشه
@Sharifnia1981
ادبیات جهان
@Azitaghahreman
ادبیات ترکیه آذربایجان
@Alirezashabani33
ادبیات فرانسه

ادبیات عرب
@Atash58
کردستان
@BABAKSAHRA
Download Telegram
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸در این شکل
🔹شعری از #محمد_حسن_مرتجا

سایه ی تو را می دانم
و دست هایت را که مرا به وقت گیاهان میزان می کند

- چرا بایستم؟!
چرا...
با قامتی از برف
یا اگر نمک
جاده، دستی است که هرچه بلند و بلندتر
در عوض تواناتر در کندن دهانی که سنگ می شود و قلوه سنگ
تا به فرصتی ببلعدم

نه... نمی ایستم
آن قدر می روم
که از قدم های خسته سر بر سنگی بی هوش شوم
تا نام های نو
از سمت های بارانی دهانی دیگر به امانتم دهند

هوایی که در این سوی طبعت
موج وار سر تا پایم را آنی می گیرد
واقعیت من است
که شبی بر عرشه ی کشتی
شوری اعماقش را بر تنم رقصیده ام

http://uupload.ir/files/ntpu_m.h.m.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1841

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

▪️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hryEJwRJVh01hw
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸در تناسب گوشت
🔹 شعری از #محمد_حسن_مرتجا

در این دست‌شویی پارک
با آلات تناسلیت تناسب خود را از دست می‌دهی
خیابان در دم و بازدمت سنگین و گم می‌شود
و منگ سر به دیوار می‌کوبد
و از دست‌هایش مشتی ماهی وا می‌رود و می‌ریزد
برویم!
(زنی سوار بر قایق بر آب‌های دور، خیره بر طلوع ماه پارو می‌کشد)
برویم... پیاده‌رو در انتظار حکم جلب توست
می‌گذارد به اولین ایستگاه برسی
و در عطر اودکلن زنی امضا شوی
آنجا کریم‌خان زند با چند آژان و پلیس
آنی دست‌بندت می زنند
می‌برندت دارالسلطنه... انباری

شب، شب، جیغ می‌کشی
و گوشت و خونی از تو با چوپ خیزران به بیابان می‌زند
- ای ول، ای ول
روز، روز
دست‌هایت دو مرغ عشقند
در قفس مردی کور
نشسته زیر پل – در ازدحام عابران و ماشین‌ها-
که فال مردان و زنانی ساده و خسته را نوک می‌زند
- دیدی دلا...
اقا محمدخان یک‌ریز رویا می‌بافد
فتح تهران را در چشم‌هایش صابون می‌زند
و استخوان حلقوم نازکش در گلوی تو گیر می‌کند
و بالا می‌آوری...

http://www.uupload.ir/files/21g_m.h.m.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2123

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
▪️ روح #محمد_حسن_مرتجا عزیز شاعر خوب کرمانی که از سال 1389 جزو همراهان پیاده رو بود شاد 🍁🍂
#تسلیت_به_شعر
🆔 @piaderonews 👈