@piaderonews
کبوده ی کوتاه
همیشه ی بازوست
و رگی برای تنفس بیگانه ست
من به این خواب موذیانه معتقدم..
سرود بی زبانی ست عنابی
روزِ نیلوفر ها
که با دستی سرخ و دستی سبز
می تراود بر کف سرد
،
و این بازو برمی خیزد
حرکت دارد
و خون مرا در شیشه می کند
زیباست زن
که بستر نیلوفران آبی
و در آغوش من
سبز است
بر انگشت که می نشیند
از خواب می پرد
و شب به چشمی عریانتر می شود به چشمی تار تر
از خواب که می پرد
چشم کبوتر را
کور می کند
گشاده بر مرگ
ناخنی تار موی بی هنگام
میراند
بی که شتابی دارد
حتا
به دو گام آمد
فاصله ی چشم و بازوش
گیسوش
و حادثه شد در جذام
افروختنِ دو ز خ م ی را برخاسته بود
گویی
،
دو بلور
مادر ابریشمی که می زاید
و سکون، اینگونه بذل می شود
به شک
در کناره یی زرد
مهربانی دژخیم
بر آخرین لکه
آمد تا به دل نشیند و راست براند
،
پس بچین
گل سرخی از آن زبان
و آتشی در راه من
قاتل از چشم هایش می ترسد
و از تاریکی
باز می گردد
تو را می گویم ای همه ی سایه هات
که آفتاب در دستهات
بخار می شود
،
ضربه ی نازک
ثبه گلو رسم می شود
خفه
و چهره ش
کبود و مساوی
کره ای لغزان..
،
میان چشم اژدهایی
بازوت
بر آب این یال قرمز
که تابیده بر آفتاب این جاده ی تیر
زنگوله ای دیگر و بس
بر آب
اما
این یال قرمز به چشمِ اژدهایی
بخار می شد
،
تارانده بر سرِ کاج
زلف کبود سیاهی
و با یک صد سنگ آتشزنه
حریق آسمان را
تدارک دید
،
میان تیره زرد و بنفش
نفس کشیدنِ بی تاب رگ
در خواب بود برگ
با هزار دستش
و تنها یک ناخنِ شست
،
پس
به بانو می نویسم این تاره ی باریک را
به شانه هام تکیه دهد
و روزنه ی گشاد در دست من
شکوفه هاش را به باد سپرد
#پرویز_اسلامپور
#شعر_دیگر
@piaderonews
کبوده ی کوتاه
همیشه ی بازوست
و رگی برای تنفس بیگانه ست
من به این خواب موذیانه معتقدم..
سرود بی زبانی ست عنابی
روزِ نیلوفر ها
که با دستی سرخ و دستی سبز
می تراود بر کف سرد
،
و این بازو برمی خیزد
حرکت دارد
و خون مرا در شیشه می کند
زیباست زن
که بستر نیلوفران آبی
و در آغوش من
سبز است
بر انگشت که می نشیند
از خواب می پرد
و شب به چشمی عریانتر می شود به چشمی تار تر
از خواب که می پرد
چشم کبوتر را
کور می کند
گشاده بر مرگ
ناخنی تار موی بی هنگام
میراند
بی که شتابی دارد
حتا
به دو گام آمد
فاصله ی چشم و بازوش
گیسوش
و حادثه شد در جذام
افروختنِ دو ز خ م ی را برخاسته بود
گویی
،
دو بلور
مادر ابریشمی که می زاید
و سکون، اینگونه بذل می شود
به شک
در کناره یی زرد
مهربانی دژخیم
بر آخرین لکه
آمد تا به دل نشیند و راست براند
،
پس بچین
گل سرخی از آن زبان
و آتشی در راه من
قاتل از چشم هایش می ترسد
و از تاریکی
باز می گردد
تو را می گویم ای همه ی سایه هات
که آفتاب در دستهات
بخار می شود
،
ضربه ی نازک
ثبه گلو رسم می شود
خفه
و چهره ش
کبود و مساوی
کره ای لغزان..
،
میان چشم اژدهایی
بازوت
بر آب این یال قرمز
که تابیده بر آفتاب این جاده ی تیر
زنگوله ای دیگر و بس
بر آب
اما
این یال قرمز به چشمِ اژدهایی
بخار می شد
،
تارانده بر سرِ کاج
زلف کبود سیاهی
و با یک صد سنگ آتشزنه
حریق آسمان را
تدارک دید
،
میان تیره زرد و بنفش
نفس کشیدنِ بی تاب رگ
در خواب بود برگ
با هزار دستش
و تنها یک ناخنِ شست
،
پس
به بانو می نویسم این تاره ی باریک را
به شانه هام تکیه دهد
و روزنه ی گشاد در دست من
شکوفه هاش را به باد سپرد
#پرویز_اسلامپور
#شعر_دیگر
@piaderonews
@piaderonews
🔹شعری از #پرویز_اسلامپور
اگر از آسمان –
که کویری ست –
تنها یک پرنده به آبشخور گیاه رود
من با این دستهای ترس
جزام را به میکده می آرم
جزام می تواند تنفس آسمان را باکره کند –
این - که
باید از فسخ لاشه ی متمرد
آموخت :
خاک هرگز دعوت نمی کند
می پذیرد
http://s9.picofile.com/file/8280385426/P_E.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1723
🔸برگرفته از مجموعه "نمک و حرکت ورید" مجموعه شعرهای کویری و کنش اندام / پرویز اسلامپور / نخستین انتشار ، سال 1347 ، مجموعه "شعر دیگر" یک
◾️بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔹شعری از #پرویز_اسلامپور
اگر از آسمان –
که کویری ست –
تنها یک پرنده به آبشخور گیاه رود
من با این دستهای ترس
جزام را به میکده می آرم
جزام می تواند تنفس آسمان را باکره کند –
این - که
باید از فسخ لاشه ی متمرد
آموخت :
خاک هرگز دعوت نمی کند
می پذیرد
http://s9.picofile.com/file/8280385426/P_E.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1723
🔸برگرفته از مجموعه "نمک و حرکت ورید" مجموعه شعرهای کویری و کنش اندام / پرویز اسلامپور / نخستین انتشار ، سال 1347 ، مجموعه "شعر دیگر" یک
◾️بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
به هر حال تو می بایست انتخاب می کردی
میان سبزه ای که می شکفت
و زرده ای که در میانت بود
گل آخر را هم
برای کسی می گذاشتی
که از تو
بیشتر شهامت داشت
تا ببویدش
تا در میان زهر منتشر در ساقه ش
بیارمد
تو به هر حال باید عبرت می گرفتی
تا در میان یک سطح ساده ی دل
شراب را
به آن تعارف کنی
که بیشتر مکث می کند
و نه آنکه بیشتر می نوشد!
#پرویز_اسلامپور
#شعر_دهه_چهل
#شعر_دهه_پنجاه
#شعر_موج_نو #شعر_حجم #شعر_دیگر #شعر_موج_ناب
▫️ #قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
میان سبزه ای که می شکفت
و زرده ای که در میانت بود
گل آخر را هم
برای کسی می گذاشتی
که از تو
بیشتر شهامت داشت
تا ببویدش
تا در میان زهر منتشر در ساقه ش
بیارمد
تو به هر حال باید عبرت می گرفتی
تا در میان یک سطح ساده ی دل
شراب را
به آن تعارف کنی
که بیشتر مکث می کند
و نه آنکه بیشتر می نوشد!
#پرویز_اسلامپور
#شعر_دهه_چهل
#شعر_دهه_پنجاه
#شعر_موج_نو #شعر_حجم #شعر_دیگر #شعر_موج_ناب
▫️ #قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
اگر از آسمان_
که کویریست _
تنها یک پرنده به آبشخور گیاه رود
من با این دستهای ترس
جزام را به میکده می آرم
جزام میتواند تنفس آسمان را باکره کند_
این_که
باید از فسخ لاشهی متمرد
آموخت:
خاک هرگز دعوت نمیکند/
میپذیرد
#پرویز_اسلامپور
#شعر_دیگر_۱ ۱۳۴۷
#موج_نو #دیگر #حجم #موج_ناب
#قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
که کویریست _
تنها یک پرنده به آبشخور گیاه رود
من با این دستهای ترس
جزام را به میکده می آرم
جزام میتواند تنفس آسمان را باکره کند_
این_که
باید از فسخ لاشهی متمرد
آموخت:
خاک هرگز دعوت نمیکند/
میپذیرد
#پرویز_اسلامپور
#شعر_دیگر_۱ ۱۳۴۷
#موج_نو #دیگر #حجم #موج_ناب
#قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
در خواب بودم که پرنده
استخوان درشتی را
بر قلب گیاهی یم فرود آمد
*
در ارتفاع سبز الکل
پرنده را_ بی که بیم سقوطش باشد_
دیدم
*
برای پرنده یی که بر شاخی فلزی
لانه کرده است_
مرگ آسانترین هدیه هاست
#پرویز_اسلامپور
#وصلت_در_منحنی_سوم ۱۳۴۶ (شعر ۶)
#قلمرو_شعر
#موج_نو #شعر_دیگر #شعر_حجم #شعر_موج_ناب #شعر_دهه_چهل_پنجاه
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
استخوان درشتی را
بر قلب گیاهی یم فرود آمد
*
در ارتفاع سبز الکل
پرنده را_ بی که بیم سقوطش باشد_
دیدم
*
برای پرنده یی که بر شاخی فلزی
لانه کرده است_
مرگ آسانترین هدیه هاست
#پرویز_اسلامپور
#وصلت_در_منحنی_سوم ۱۳۴۶ (شعر ۶)
#قلمرو_شعر
#موج_نو #شعر_دیگر #شعر_حجم #شعر_موج_ناب #شعر_دهه_چهل_پنجاه
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
به هر حال تو میبایست انتخاب میکردی میان سبزه ای که
میشکفت و زرده یی که در میانت بود گل آخر را هم برای کسی می گذاشتی که از تو بیشتر شهامت داشت
تا ببویدش تا در میان زهر منتشر در ساقه ش بیارمد
تو به هر حال باید عبرت میگرفتی
تا در میان یک سطح ساده دل
شراب را به آن تعارف کنی
که بیشتر مکث میکند و نه آن
که بیشتر مینوشد.
#پرویز_اسلامپور
#قلمرو_شعر
#موج_نو #شعر_دیگر #شعر_حجم #شعر_موج_ناب #شعر_دهه_چهل_پنجاه
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
میشکفت و زرده یی که در میانت بود گل آخر را هم برای کسی می گذاشتی که از تو بیشتر شهامت داشت
تا ببویدش تا در میان زهر منتشر در ساقه ش بیارمد
تو به هر حال باید عبرت میگرفتی
تا در میان یک سطح ساده دل
شراب را به آن تعارف کنی
که بیشتر مکث میکند و نه آن
که بیشتر مینوشد.
#پرویز_اسلامپور
#قلمرو_شعر
#موج_نو #شعر_دیگر #شعر_حجم #شعر_موج_ناب #شعر_دهه_چهل_پنجاه
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
یک نقطه بزرگ روشن_
همواره_
قلبم را میفشارد
*
سال بهار که میرسد
چلچله ها به یاد میآیند _
و من از یاد میروم
*
اینک که ماه_
کلاغی ست با جیغش_
بر سرم
و پلکانهای خیس
و تقه ی در
(که پاسخی ندارد
*
رمه ها که بیایند
مردانگی یم را_
نزد سگهای سرمازده_
به زمین مینهم
و دور میشوم
#پرویز_اسلامپور
#وصلت_در_منحنی_سوم ۱۳۴۶
#قلمرو_شعر
#موج_نو #شعر_دیگر #شعر_حجم #شعر_موج_ناب #شعر_دهه_چهل_پنجاه
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
همواره_
قلبم را میفشارد
*
سال بهار که میرسد
چلچله ها به یاد میآیند _
و من از یاد میروم
*
اینک که ماه_
کلاغی ست با جیغش_
بر سرم
و پلکانهای خیس
و تقه ی در
(که پاسخی ندارد
*
رمه ها که بیایند
مردانگی یم را_
نزد سگهای سرمازده_
به زمین مینهم
و دور میشوم
#پرویز_اسلامپور
#وصلت_در_منحنی_سوم ۱۳۴۶
#قلمرو_شعر
#موج_نو #شعر_دیگر #شعر_حجم #شعر_موج_ناب #شعر_دهه_چهل_پنجاه
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
در خواب بودم که پرنده
استخوان درشتی را
بر قلب گیاهی یم فرود آمد
در ارتفاع سبز الکل
پرنده را_ بی که بیم سقوطش باشد_
دیدم
برای پرنده یی که برشاخی فلزی
لانه کرده است_
مرگ آسانترین هدیه هاست
#پرویز_اسلامپور
#وصلت_در_منحنی_سوم ۱۳۴۶
#موج_نو #شعر_دیگر #شعر_حجم #شعر_موج_ناب #شعر_دهه_چهل_پنجاه
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
استخوان درشتی را
بر قلب گیاهی یم فرود آمد
در ارتفاع سبز الکل
پرنده را_ بی که بیم سقوطش باشد_
دیدم
برای پرنده یی که برشاخی فلزی
لانه کرده است_
مرگ آسانترین هدیه هاست
#پرویز_اسلامپور
#وصلت_در_منحنی_سوم ۱۳۴۶
#موج_نو #شعر_دیگر #شعر_حجم #شعر_موج_ناب #شعر_دهه_چهل_پنجاه
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
اگر از آسمان_
که کویری ست_
تنها یک پرنده به آبشخور گیاه رود
من با این دستهای ترس
جزام را به میکده میآرم
جزام میتواند تنفس آسمان را باکره کند_.
این_که
باید از فسخ لاشهی متمرد
آموخت:
خاک هرگز دعوت نمیکند/
میپذیرد
#پرویز_اسلامپور
#نمک_و_حرکت_ورید ۱۳۴۷
#شعر_دهه_چهل_پنجاه
#شعر_حجم #شعر_دیگر #شعر_موج_ناب #شعر_موج_نو
به انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
که کویری ست_
تنها یک پرنده به آبشخور گیاه رود
من با این دستهای ترس
جزام را به میکده میآرم
جزام میتواند تنفس آسمان را باکره کند_.
این_که
باید از فسخ لاشهی متمرد
آموخت:
خاک هرگز دعوت نمیکند/
میپذیرد
#پرویز_اسلامپور
#نمک_و_حرکت_ورید ۱۳۴۷
#شعر_دهه_چهل_پنجاه
#شعر_حجم #شعر_دیگر #شعر_موج_ناب #شعر_موج_نو
به انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
«آرزو میکنم سفری دراز با تو داشته باشم. به هر جا. به هر گوشهی جهان.
من در سفر میخواهم ترا دوست بدارم. میخواهم روزها با هم راه برویم. شبها در کنار آتش کوچک بالای تپههای بلند ترکیه بنشینیم و چای بنوشیم و حرف بزنیم من مطمئن هستم که کلی با هم مهربان خواهیم بود.
در آن روزها ما فرصت خواهیم یافت تا در سرنوشتی همخون شویم و شعرهایی بنویسیم که خیلی معصوم و ولگرد باشند.
تو باید تکّهیی از زندگیات را به من بسپاری.
من آن تکّه را به سفرهای دور میبرم.
به گشت های عجیب که آنقدر بینیاز شود، که تکّههای دیگر را فراموش کند و فقط بشود همهی تو.»
#پرویز_اسلامپور
بخشی از نامه پرویز اسلامپور به یدالله رویایی ۱۹۷۲
منتشر شده در کتاب نامه ها
#خاطرات_و_نامه_ها
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
من در سفر میخواهم ترا دوست بدارم. میخواهم روزها با هم راه برویم. شبها در کنار آتش کوچک بالای تپههای بلند ترکیه بنشینیم و چای بنوشیم و حرف بزنیم من مطمئن هستم که کلی با هم مهربان خواهیم بود.
در آن روزها ما فرصت خواهیم یافت تا در سرنوشتی همخون شویم و شعرهایی بنویسیم که خیلی معصوم و ولگرد باشند.
تو باید تکّهیی از زندگیات را به من بسپاری.
من آن تکّه را به سفرهای دور میبرم.
به گشت های عجیب که آنقدر بینیاز شود، که تکّههای دیگر را فراموش کند و فقط بشود همهی تو.»
#پرویز_اسلامپور
بخشی از نامه پرویز اسلامپور به یدالله رویایی ۱۹۷۲
منتشر شده در کتاب نامه ها
#خاطرات_و_نامه_ها
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈