✍️ مجله ادبی پیاده رو
1.27K subscribers
1.08K photos
45 videos
8 files
1.67K links
سردبیر
@bankiman
شعر آزاد
@mohammad_ashour
شعر کلاسیک
@Shahrammirzaii
داستان
@Ahmad_derakhshan
نقد و اندیشه
@Sharifnia1981
ادبیات جهان
@Azitaghahreman
ادبیات ترکیه آذربایجان
@Alirezashabani33
ادبیات فرانسه

ادبیات عرب
@Atash58
کردستان
@BABAKSAHRA
Download Telegram
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸پرسه زدن روی عدد جمهور
نقدینه ای بر دفتر شعر "جمهوری برزخ"
شاعر : #مظاهر_شهامت
ناشر : شانی
🔹- #فیض_شریفی :

این دفتر دربردارنده 41 شعر سپید است که بیشتر اشعار شهامت بلند است. او چند شعر کوتاه هم دارد .
شهامت با انواع سازه های بیانی، اندیشه و عاطفه اش را ابراز می کند.
در زبان شاعر نظامی می بینیم که مجموعه ای از نشانه هاست. سروده های شهامت گاهی بسیار رمز آمیز می شود و گاهی به شکل گفتار، حاوی یک پیام است که خود این گفتارها از ارزش های بیانی متفاوتی برخوردار است.
بعضی از شعرها تاثیرهای طبیعی برخواننده می گذارند، مثل شعر زیری :
افتاد
به دریای خون
گلوله‌ای
که ماه را
دزدیده بود.
ص47
این تاثیر طبیعی برخاسته از نوعی احساس و کمی صورخیال ظهور می کند. کلمات "خون " و "گلوله " فارغ از بار مجازی آنها کنشگرند ...

http://uupload.ir/files/bj1v_f.sh.jpg

🔴لطفا ادامه ی متن را در مجله ادبی پیاده رو مطالعه بفرمایید :

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2023

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #اندیشه_و_نقد
زیر نظر سید حمید شریف نیا

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔸رباعی و نمایشنامه گوتیکی
(نگاهی به یک رباعی از ایرج زبردست )
🔹#فیض_شریفی

پیش از این ها نیز زبردست از این تجربه های گوتیکی را تجربه کرده بود. تمام شعر سهم گوش نیست. تمام شعر هم چشم. ولی چشم، شعر را مدرن تر می کند و کرده است.
نیما نوشته بود که شاعر باید پروژکتورش را از آسمان به سمت زمین بچرخاند. باید وصفی و روایی باشد. باید شاعر بتواند شخصیت ها را درآورد و واقعی کند. باید دیالوگ ها دیگر از فضای رمانتیکی فاصله بگیرد ولی نگفت که باید گوتیکی باشد. ایرج زبردست مانیفست نیما را رعایت می کند اما چیزی برآن علاوه می کند و شاعر باید علاوه کند. بی مایه فطیر می آید. زبردست این رباعی (بگوییم ربایی به معنی ترانه های پرتشویش بهتر است. )را بیضایی تقدیم کرده است و بابک توکل. یکی در آن سوی مرز سر در دست دارد و دیگری در وطن خویش غریبانه خشت می زند و در تبعیدی نخواسته یا خود خواسته گرفتار آمده است.

شما از هر سو که به این شعر نگاه می کنید شب است. دلهره در شب می زاید. دلهره، تابوت می شود. دلهره ترا سمنت می کند و به قول نصرت رحمانی :

اینم یقین که دلهره چیزی ست مثل میخ
و کار میخ
مهار تحرک است

این جا صدایی تاریک در استعاره ای حسامیزانه کار میخ می کند و بعد سایه ای سرخ در آن فریاد تاریک می لولد و یکی از اشخاص ردی تاریک بر صحنه به جا می گذارد . شاعر صحنه آرایی سوررئال هم دارد ...

http://uupload.ir/files/uijm_1.jpg

🔴لطفاً ادامه ی مقاله را در مجله ادبی پیاده رو مطالعه بفرمایید :

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2047

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #اندیشه_و_نقد
زیر نظر سید حمید شریف نیا

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹نگاهی به رباعیات #ایرج_زبردست توسط #فیض_شریفی را در سایت پیاده رو بخوانید : 👇👇

#اندیشه_و_نقد

▶️ https://piadero.ir/post/2924

🆔 @piaderonews 👈