✍️ مجله ادبی پیاده رو
1.26K subscribers
1.1K photos
45 videos
8 files
1.68K links
سردبیر
@bankiman
شعر آزاد
@mohammad_ashour
شعر کلاسیک
@Shahrammirzaii
داستان
@Ahmad_derakhshan
نقد و اندیشه
@Sharifnia1981
ادبیات جهان
@Azitaghahreman
ادبیات ترکیه آذربایجان
@Alirezashabani33
ادبیات فرانسه

ادبیات عرب
@Atash58
کردستان
@BABAKSAHRA
Download Telegram
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

سروده ای از #ژان_لورن شاعر نماد گرا
برگردان از #محمد_زیار

برکه ی بی جان

چونان یکی برکه دور غرق در مهتاب
گذشته در سایه فراموشی بر من رخ می نماید
جانم در میان نی ها، نعش کفن پیچیده ای است
که آهسته و آرام در آب شور و تار می پوسد.

باور های کهن یک به یک به خاک بدل می شوند
حال آنکه در افق پریده رنگ دلپسند
یک آوای مبهم شیپور، یک نجوای دور
سکوت گسترده بر ساحل را بر هم می زند.

آه ای چشم انداز رنگ باخته برکه شفق گون
آسوده بخواب، بیهوده مویه کن ای بوغ افسانه ای
ای پژواک اندوه بار صیوف دگرگون!

آرزوهای زیبای گلایول های بلند پژمرده
و زنبق های بی جان آراسته،
با زخمی خون چکان بر پیشانی،
دیگر با صدای افسونگر صور بیدار نخواهند شد.

از مجموعه " پائیزیان"

L'étang mort

Comme un lointain étang baigné de clair de lune
Le passé m'apparaît dans l'ombre de l'oubli
Mon âme, entre les joncs, cadavre enseveli
S'y corrompt lentement dans l'eau jaunâtre et brune

Les croyances d'antan s'effeuillent une à une
Tandis qu'à l'horizon suavement pâli
Un vague appel de cor, un murmure affaibli
Fait vibrer le silence endormi sur la dune

O blême vision, étang crépusculaire
Songe en paix. Pleure en vain, olifant légendaire
O nostalgique écho des étés révolus

Un trou saignant au front, les Espérances fées
De longs glaïeuls flétris et de lys morts coiffées
Au son charmeur du cor ne s'éveilleront plus

#Jean_Lorrain

http://s8.picofile.com/file/8317635050/j_l.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2444

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #ادبیات_فرانسه
زیر نظر آسیه حیدری

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

▫️بهار
🔸شعری از #ویکتور_هوگو
🔹ترجمه ی #محمد_زیار


اینک دورِ روزهای بلند، روشنایی، دلدادگی و بی‌خبریست
بهار آمده است؛ اسفند، فروردین با لبخندی شیرین،
اردیبهشتِ گل افشان، خردادِ سوزان، همه ماههای زیبای مهربان.
چناران تنومند بر کرانه‌ی رود های خفته
همچون نخل های سترگ به نرمی سر فرود می‌آورند
قلب پرنده در دلِ بیشه‌های نیم‌گرم می‌تپد
گویا همه چیز می خندد و گویی درختان سرسبز
از کنارِ یکدیگر بودن مسرو‌راند و برای یکدیگر شعر می گویند
روزبا افسری برگرفته ازسپیده‌ی خرم و دلنواز پدیدار می شود
شامگاهان سرشار از عشق است؛ شباهنگام می‌پنداری
چیزی از سرِ خرسندی، میان سایه‌ی سترگ
و زیر آسمان فرخنده آوازی جاودانه می خواند.

▫️Printemps
▪️Victor Hugo

Voici donc les longs jours, lumière, amour, délire
Voici le printemps ! mars, avril au doux sourire
Mai fleuri, juin brûlant, tous les beaux mois amis
Les peupliers, au bord des fleuves endormis
Se courbent mollement comme de grandes palmes
L’oiseau palpite au fond des bois tièdes et calmes
Il semble que tout rit, et que les arbres verts
Sont joyeux d’être ensemble et se disent des vers
Le jour naît couronné d’une aube fraîche et tendre
Le soir est plein d’amour ; la nuit, on croit entendre
A travers l’ombre immense et sous le ciel béni
Quelque chose d’heureux chanter dans l’infini

Victor Hugo, Toute la lyre

http://www.uupload.ir/files/yfjp_m.z.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2509

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #ادبیات_فرانسه
زیر نظر آسیه حیدری

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews 👈
🆔 @piaderonews 👈
🆔 @piaderonews👈ڪلیڪ

🔸دو شعر از شارل وان لِربرگ شاعر نمادگرای بلژیکی
🔹ترجمه و معرفی از #محمد_زیار

شارل وان لِربرگ از نسل خارق االعاده سرایندگان نماد گرای پایان سده نوزدهم، به تاریخ بیست و یکم اکتبر سال 1861 در شهر گان (Gand) واقع در شمالغرب بلژیک به این جهان آمد. پس از مرگ پدر (بسال 1868) به مدت هفت سال در کنار مادر و خواهرش ماری که یک سالی از او کوچک‌تر بود زندگی کرد.
از 1867 تا 1870 در آموزشگاه سَنت اَمان (l'Institut Saint-Amant) دوره ابتدایی را گذراند؛ در ماه اوت همان سال برای پیگیری تحصیلات خود در مدرسه سنت بارب (Collège Sainte-Barbe) که بدست یسوعیان اداره می‌شد نام نویسی کرد. در سال 1871، شاید بدلیل ناخوشی، مدرسه را رها کرد.
نوزدهم سپتامبر1872 مادرش از دنیا رفت.
کودک یتیم را قیم او دزیره وان دن هوو (Désiré Van den Hove) تاریخ‌نگارهنر و کارشناس فرهنگ توده، که از قضا از خویشان نزدیک موریس مترلینک بود، به مدرسه شبانه روزی مِل (Le Collège de Melle) در شهر گان سپرد. سال بعد وان لِربرگ به مدرسه پیشین خود بازگشت و با موریس مترلینک (Maurice Maeterlinck) و گرگوار لو روآ (Grégoire Le Roy) هم‌کلاسی شد. در آنجا بود که نخستین شعرهای خود را از جمله نیایش واره‌ای پیش‌کش به لقاح مطهر سرود. از 1879 تا مارس 1882 در دروس فلسفه و ادبیات دانشگاه گان شرکت کرد، اما ناگزیر شد تحصیلات خود را به مدت هفت سال رها کند تا بنواند به زندگی خود سر و سامانی بدهد.
روز پنجم ژوئیه 1886 ژرژ رودنباخ (Georges Rodenbach) او را بهمراه مترلینک و لوروآ به نشریه بلژیک جوان (La Jeune Belgique) معرفی کرد. سال پس از آن سه یار دبستانی از نو در میعادگاه شاعران این مجله به هم پیوستند ...

http://uupload.ir/files/l4db_van_lergerghe.jpg

🔴لطفاً ادامه ی متن و شعرها را در سایت بخوانید :

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2661

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

▪️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈