🆔 @piaderonews👈ڪلیڪ
🔹شعری از #زامان_پاشازاده
🔸ترجمه ی #ثریا_خلیق_خیاوی
مثل انسانی که در آینه ها منعکس نمی شود
مقابلت ایستاده ام
می بینی؟
در تلاقی بودن و نبودن، از کنج خلاء
تو را صدا می زنم
می شنوی؟
تا کن یک لحظه بالهایت را
در کیفت که از پوست سمور است ،بگذار
در پایین ترها یک نفر
با احساس تو ، هستی خود را می سنجد
احساس می کنی؟
پایت را برهنه روی خاک بگذار!
تخم گیاهان از آفت زردی پوسیده خواهد شد،
اگر نباری!
بشناس خاکی که جانش در درونش می پوسد
خاک
مادر گردو غباری است
که بر عینکت نشسته است!
و من
جانی که از ورز دادن گِل به وجود آمده
در دنیایی با بعدهای کشف نشده زندگی می کنم.
هی ...گیسوانت قلم موی جادویی نقّاشها!
با نوک قلم موی گیسوانت سینه ام را مور مور کرده،
مانند نقشهایی پنهان ،مرا برجسته کن
مثل اثر انگشت جانیانی که بر روی اشیایی برجسته می شود.
تا این وجود، داغ نخورده
برای هیچ معبودی عبادت نخواهد کرد
رنگ لبهایت را به لبهای بی روحم برسان.
آفریده ی خود را نامگذاری کن
اسم بگذار؛
بر مخلوقی
که با یک نگاهت
سلولهای پراکنده اش یک جا جمع شده ست.
http://uupload.ir/files/2h27_3.jpg
☑منبع : مجله ادبی پیاده رو
🔴برای مشاهده #متن_اصلی به سایت مراجعه بفرمایید :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2678
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪بخش : #ادبیات_ترکیه و #آذربایجان
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹شعری از #زامان_پاشازاده
🔸ترجمه ی #ثریا_خلیق_خیاوی
مثل انسانی که در آینه ها منعکس نمی شود
مقابلت ایستاده ام
می بینی؟
در تلاقی بودن و نبودن، از کنج خلاء
تو را صدا می زنم
می شنوی؟
تا کن یک لحظه بالهایت را
در کیفت که از پوست سمور است ،بگذار
در پایین ترها یک نفر
با احساس تو ، هستی خود را می سنجد
احساس می کنی؟
پایت را برهنه روی خاک بگذار!
تخم گیاهان از آفت زردی پوسیده خواهد شد،
اگر نباری!
بشناس خاکی که جانش در درونش می پوسد
خاک
مادر گردو غباری است
که بر عینکت نشسته است!
و من
جانی که از ورز دادن گِل به وجود آمده
در دنیایی با بعدهای کشف نشده زندگی می کنم.
هی ...گیسوانت قلم موی جادویی نقّاشها!
با نوک قلم موی گیسوانت سینه ام را مور مور کرده،
مانند نقشهایی پنهان ،مرا برجسته کن
مثل اثر انگشت جانیانی که بر روی اشیایی برجسته می شود.
تا این وجود، داغ نخورده
برای هیچ معبودی عبادت نخواهد کرد
رنگ لبهایت را به لبهای بی روحم برسان.
آفریده ی خود را نامگذاری کن
اسم بگذار؛
بر مخلوقی
که با یک نگاهت
سلولهای پراکنده اش یک جا جمع شده ست.
http://uupload.ir/files/2h27_3.jpg
☑منبع : مجله ادبی پیاده رو
🔴برای مشاهده #متن_اصلی به سایت مراجعه بفرمایید :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2678
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪بخش : #ادبیات_ترکیه و #آذربایجان
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹شعری از شاعر ترک: «تاهسین ساراچ» (تحسین ساراچ) Tahsin Saraç
🔹برگردان: #زامان_پاشازاده
در سایت #پیادهرو بخوانید: 👇👇
▶️ https://piadero.ir/post/2820
#ادبیات_ترکیه و #آذربایجان
🆔 @piaderonews 👈
🔹برگردان: #زامان_پاشازاده
در سایت #پیادهرو بخوانید: 👇👇
▶️ https://piadero.ir/post/2820
#ادبیات_ترکیه و #آذربایجان
🆔 @piaderonews 👈