🆔 @piaderonews👈ڪلیڪ
🔸مروری بر محاکمه
🔹از هراسی که #کافکا میافکند، نترسیم!
▪️#دکتر_مجتبی_تجلی
کا. در ابتدای محاکمه ی نامعلومش محکوم شد. بدون دلیل و جرمی که تا انتها نیز نامشخص میماند. لحظه لحظه محاکمه او آکنده از دو تناقض است : "جدی نگرفتن " محاکمه و دلخسته گی از نتیجه آن که اما او را به " تلاشی " گاهگاهی وامیداشت. ریشخند دادگاه در تعارض با اقدامات جدی کا. طی داستان مدام سرک میکشد. جدی گرفتن دادگاهی که جرم مجرم را عیان نمیکند، اما میتواند علتی ساده داشته باشد: " او در صبحگاه محکومیت، از خوابِ در آن فرونرفته، بیدار شده، غافلگیر میشود. "
این گیجی و سردرگمی متاثر از رخوت صبحگاهی و روشن نشدن قوه تعقل و منطق مخصوص آدمی همه داستان را با خود میکشد.
در اغلب آثار تاثیرگذار کافکا کشش عنصر بدویت و پریمیتیویسم، در تقابل با تفکر عقلانی_ منطقی عامل موثر است. در خوانش اولیه محاکمه، نیافتن رگههای این تفکر و علاقه به اتوپیای بدویت، خواننده را فقط به سمت تمسخر همیشگی کافکا از دنیا و یاس او از جامعه پیشرویش سوق میدهد.
اما در نگاهی ژرفتر و خوانشی دوباره، خصلت بازیگوشانه انسان اولیه و ذهن اساطیری جا به جا زبانه میکشد.
" گیجیِ منتج بیداری از خواب و گرسنگی صبحگاهی " ژوزف کا. را به انسانی فاقد تعقل تبدیل میکند که قدرت تصمیم سازی عاقلانه از او سلب است.
کا. ظاهرا خوردن صبحانه اش توسط ماموران را از تهمتی که او را ممکن است فلج کند نیز مهم تر میبیند و این او را آشفته میکند.
سپسِ آن جدال بین واقعیت جامعه انسانی و تمایلات حیوانی و نگاه تمسخرآلود آن بر تمدن و کنش های انسانی آغاز میشود.
" .. قصد داشت اگر راهی شوند، تا دم در خانه برود و از آنها بخواهد بازداشتش کنند! " سرنگهبان گفت : شما بازداشتید ولی این مانع این نمیشود که سرکارتان حاضر نشوید ...
http://uupload.ir/files/ragh_1.jpg
🔴لطفاً ادامه ی متن را در سایت بخوانید :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2622
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #اندیشه_و_نقد
زیر نظر سید حمید شریف نیا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔸مروری بر محاکمه
🔹از هراسی که #کافکا میافکند، نترسیم!
▪️#دکتر_مجتبی_تجلی
کا. در ابتدای محاکمه ی نامعلومش محکوم شد. بدون دلیل و جرمی که تا انتها نیز نامشخص میماند. لحظه لحظه محاکمه او آکنده از دو تناقض است : "جدی نگرفتن " محاکمه و دلخسته گی از نتیجه آن که اما او را به " تلاشی " گاهگاهی وامیداشت. ریشخند دادگاه در تعارض با اقدامات جدی کا. طی داستان مدام سرک میکشد. جدی گرفتن دادگاهی که جرم مجرم را عیان نمیکند، اما میتواند علتی ساده داشته باشد: " او در صبحگاه محکومیت، از خوابِ در آن فرونرفته، بیدار شده، غافلگیر میشود. "
این گیجی و سردرگمی متاثر از رخوت صبحگاهی و روشن نشدن قوه تعقل و منطق مخصوص آدمی همه داستان را با خود میکشد.
در اغلب آثار تاثیرگذار کافکا کشش عنصر بدویت و پریمیتیویسم، در تقابل با تفکر عقلانی_ منطقی عامل موثر است. در خوانش اولیه محاکمه، نیافتن رگههای این تفکر و علاقه به اتوپیای بدویت، خواننده را فقط به سمت تمسخر همیشگی کافکا از دنیا و یاس او از جامعه پیشرویش سوق میدهد.
اما در نگاهی ژرفتر و خوانشی دوباره، خصلت بازیگوشانه انسان اولیه و ذهن اساطیری جا به جا زبانه میکشد.
" گیجیِ منتج بیداری از خواب و گرسنگی صبحگاهی " ژوزف کا. را به انسانی فاقد تعقل تبدیل میکند که قدرت تصمیم سازی عاقلانه از او سلب است.
کا. ظاهرا خوردن صبحانه اش توسط ماموران را از تهمتی که او را ممکن است فلج کند نیز مهم تر میبیند و این او را آشفته میکند.
سپسِ آن جدال بین واقعیت جامعه انسانی و تمایلات حیوانی و نگاه تمسخرآلود آن بر تمدن و کنش های انسانی آغاز میشود.
" .. قصد داشت اگر راهی شوند، تا دم در خانه برود و از آنها بخواهد بازداشتش کنند! " سرنگهبان گفت : شما بازداشتید ولی این مانع این نمیشود که سرکارتان حاضر نشوید ...
http://uupload.ir/files/ragh_1.jpg
🔴لطفاً ادامه ی متن را در سایت بخوانید :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2622
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #اندیشه_و_نقد
زیر نظر سید حمید شریف نیا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈