🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹داستانک «مرد و سگ» اثر محمد سعید الریحانی
🔸ترجمه ی #فاطمه_جعفری
برای زندانبانان سوال بود که چرا سگی را همراه یک بازداشتی داخل یک سلول انداختهاند. بعد از کنجکاوی سرسختانهای فهمیدند بعد از اینکه صاحب سگ، خبر محکومیتش به حبس ابد همراه با اعمال شاقه را شنیده و به حالت غش بر صحن دادگاه افتاده، سگ تاب تحمل دوری او را نیاورده است.
وقتی نگهبانان بشقاب غذا و تکهی نان را با پا از زیر در به سمت این دو بازداشتی هل میدادند، چشمشان را به شکاف درِ سلول میدوختند تا از نزدیک، تعامل این دو دوست را بر سرِ بشقاب دنبال کنند.
اوایل، مرد نان تریت شده را بهتنهایی میخورد و استخوان را برای سگ وامیگذاشت.
با گذر روزها که گوشت نمکسودِ گاومیش به بازداشتیان داده شد، مرد گوشت را بهتنهایی میخورد و استخوان را برای سگ وامیگذاشت.
وقتی مدیریت اجازهی ورود مرغ را به آشپزخانهی زندان داد، مرد گوشت مرغ را بهتنهایی میخورد و استخوانها را برای سگ وامیگذاشت.
بار دیگر که آشپزخانهی زندان، به مناسبت ورود هیأتی خارجی از سوی یکی از سازمانّهای بينالمللی حقوق بشر، برای زندانیان، کوفته آماده کرد، مرد بهتنهایی کوفته را خورد و چیزی برای سگ که دیدههایش را باور نمیکرد، باقی نگذاشت،
سگی که به چشمان دوستش زل زده و در سکوتی طولانی فرورفته بود،
سگی که ناله میکرد و زار میزد،
سگی که زوزهی دیوانهواری او را تسخیر کرده بود،
سگی که به دوستش حملهور شد و او را یک لقمهی چپ کرد.
#از_مجموعه_داستان «حاء الحریة»
http://www.uupload.ir/files/3d3a_f.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2258
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_عرب
زیر نظر تیرداد آتشکار
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹داستانک «مرد و سگ» اثر محمد سعید الریحانی
🔸ترجمه ی #فاطمه_جعفری
برای زندانبانان سوال بود که چرا سگی را همراه یک بازداشتی داخل یک سلول انداختهاند. بعد از کنجکاوی سرسختانهای فهمیدند بعد از اینکه صاحب سگ، خبر محکومیتش به حبس ابد همراه با اعمال شاقه را شنیده و به حالت غش بر صحن دادگاه افتاده، سگ تاب تحمل دوری او را نیاورده است.
وقتی نگهبانان بشقاب غذا و تکهی نان را با پا از زیر در به سمت این دو بازداشتی هل میدادند، چشمشان را به شکاف درِ سلول میدوختند تا از نزدیک، تعامل این دو دوست را بر سرِ بشقاب دنبال کنند.
اوایل، مرد نان تریت شده را بهتنهایی میخورد و استخوان را برای سگ وامیگذاشت.
با گذر روزها که گوشت نمکسودِ گاومیش به بازداشتیان داده شد، مرد گوشت را بهتنهایی میخورد و استخوان را برای سگ وامیگذاشت.
وقتی مدیریت اجازهی ورود مرغ را به آشپزخانهی زندان داد، مرد گوشت مرغ را بهتنهایی میخورد و استخوانها را برای سگ وامیگذاشت.
بار دیگر که آشپزخانهی زندان، به مناسبت ورود هیأتی خارجی از سوی یکی از سازمانّهای بينالمللی حقوق بشر، برای زندانیان، کوفته آماده کرد، مرد بهتنهایی کوفته را خورد و چیزی برای سگ که دیدههایش را باور نمیکرد، باقی نگذاشت،
سگی که به چشمان دوستش زل زده و در سکوتی طولانی فرورفته بود،
سگی که ناله میکرد و زار میزد،
سگی که زوزهی دیوانهواری او را تسخیر کرده بود،
سگی که به دوستش حملهور شد و او را یک لقمهی چپ کرد.
#از_مجموعه_داستان «حاء الحریة»
http://www.uupload.ir/files/3d3a_f.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2258
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_عرب
زیر نظر تیرداد آتشکار
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈