@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹شعری از #والاس_استیونز
ترجمه و بازسرایی :
#سعید_جهانپولاد
📚والاس استیونز (به انگلیسی: Wallace Stevens) (متولد ۱۸۷۹ پنسیلوانیا - متوفی ۱۹۵۵)، شاعر آمریکایی برنده جایزه پولیتزر در زمینه شعر در سال (۱۹۵۵) است.
🔸 "سرخوردگی ساعت ۱۰"
شبخواب های
"شبح "مانند سپید
خانه های
خالی از سکنه را
گرفته اند
هیچ یک سبز نیستند
یا ارغوانی
با حلقه هایی سبز
یا سبز
با حلقه هایی زرد
یا زرد
با حلقه هایی آبی
هیچ یک
عجیب نیستند
با جوراب های کشی
و کمربندهای
سنگ دوزی شده
کسی خواب "بابون" ها و
"گلهای خرزره" را
نمی بیند
تنها
اینجا و آنجا
ملوانی پیر
مست و
خواب آلوده
با چکمه هایی در پاش
به شکار ببرها می رود
در هوای سرخ!!
📖Wallace Stevens
✔️کلیدواژه ؛
. بابون ها ..از رسته ی میمون ها و شانپانزه ها ..
..گلهای خرزره ..پروانش ..پیچ تلگرافی ..نام علمی گیاه است
http://s8.picofile.com/file/8281544868/w_s.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1743
◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔹شعری از #والاس_استیونز
ترجمه و بازسرایی :
#سعید_جهانپولاد
📚والاس استیونز (به انگلیسی: Wallace Stevens) (متولد ۱۸۷۹ پنسیلوانیا - متوفی ۱۹۵۵)، شاعر آمریکایی برنده جایزه پولیتزر در زمینه شعر در سال (۱۹۵۵) است.
🔸 "سرخوردگی ساعت ۱۰"
شبخواب های
"شبح "مانند سپید
خانه های
خالی از سکنه را
گرفته اند
هیچ یک سبز نیستند
یا ارغوانی
با حلقه هایی سبز
یا سبز
با حلقه هایی زرد
یا زرد
با حلقه هایی آبی
هیچ یک
عجیب نیستند
با جوراب های کشی
و کمربندهای
سنگ دوزی شده
کسی خواب "بابون" ها و
"گلهای خرزره" را
نمی بیند
تنها
اینجا و آنجا
ملوانی پیر
مست و
خواب آلوده
با چکمه هایی در پاش
به شکار ببرها می رود
در هوای سرخ!!
📖Wallace Stevens
✔️کلیدواژه ؛
. بابون ها ..از رسته ی میمون ها و شانپانزه ها ..
..گلهای خرزره ..پروانش ..پیچ تلگرافی ..نام علمی گیاه است
http://s8.picofile.com/file/8281544868/w_s.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1743
◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔸شعری از #بیلی_کالینز
🔹ترجمه ی #سعید_جهانپولاد
بیلی کالینز (به انگلیسی: Billy Collins) شاعر و نویسنده آمریکایی قرن بیستم.
وی در سال ۱۹۴۱ در نیویورک به دنیا آمد. او چندین کتاب شعر از جمله کتاب های گردش دسته جمعی آذرخش، هنر غرق شدن، پرسش هایی درباره فرشتگان و سیبی که پاریس را متعجب کرد منتشر کرده است. اشعار او در گزیده های ادبی و مجله های شعر چاپ شده است.
کالینز در سال ۱۹۹۲ از طرف کتابخانه عمومی نیویورک عنوان شیر ادبی را دریافت کرد و همچنین طی سال های متمادی اتاق کار شعر در ایرلند را مدیریت کرده است.
¶¶ پیش درآمد شعر ¶¶
تمنا کردمشان
شعرم را بردارند و
جلوی نور بگیرند
درست
شبیه نوار اسلایدی رنگی
یا گوشی ی را
کیپ بگیرند
به کندوی شعرم
تا مگر شنیده شود
" همه آن چیزها که گفته بودم "
به آنان گفتم؛
" اصلا ، موشی را
درون شعرم بیندازند
و تا ببینند
چطور راهش را می جوید "
یا خواستم
کف اتاق شعرم
قدم بزنند
و دیوارهاش را
یکی به یکی وارسی کنند
_ درون کلید برق !!
خواستم بر پهنه ی شعرم
و بر بلندای شهرت شاعر
اسکی آبی بروند
روی موجی بلند
تا سواحل شعرم برسند
اما
همه ی آنچه میل شان بود
همه ی خواست شان
تنها این بود
که یقه ی شعرم را
با کراواتی سفت به صندلی ببندند
و هی شکنجه پشت شکنجه
تا مگر اعترافی از دهانش بیرون بکشند
شعرم را
با تسمه یی زدند
و اینگونه بود
که از شعرم معنا خواستند
* توضیح مترجم
در دو سطر این شعر به طور آزاد ، دو یا سه واژه و معادل را دخالت دادم که در متن اصلی نمی باشد و تنها برای رساندن مفهوم و فضا و ایده ی مد نظر بوده است
http://uupload.ir/files/oi99_b.k.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1885
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hryS9xz_VhZlvg
🔸شعری از #بیلی_کالینز
🔹ترجمه ی #سعید_جهانپولاد
بیلی کالینز (به انگلیسی: Billy Collins) شاعر و نویسنده آمریکایی قرن بیستم.
وی در سال ۱۹۴۱ در نیویورک به دنیا آمد. او چندین کتاب شعر از جمله کتاب های گردش دسته جمعی آذرخش، هنر غرق شدن، پرسش هایی درباره فرشتگان و سیبی که پاریس را متعجب کرد منتشر کرده است. اشعار او در گزیده های ادبی و مجله های شعر چاپ شده است.
کالینز در سال ۱۹۹۲ از طرف کتابخانه عمومی نیویورک عنوان شیر ادبی را دریافت کرد و همچنین طی سال های متمادی اتاق کار شعر در ایرلند را مدیریت کرده است.
¶¶ پیش درآمد شعر ¶¶
تمنا کردمشان
شعرم را بردارند و
جلوی نور بگیرند
درست
شبیه نوار اسلایدی رنگی
یا گوشی ی را
کیپ بگیرند
به کندوی شعرم
تا مگر شنیده شود
" همه آن چیزها که گفته بودم "
به آنان گفتم؛
" اصلا ، موشی را
درون شعرم بیندازند
و تا ببینند
چطور راهش را می جوید "
یا خواستم
کف اتاق شعرم
قدم بزنند
و دیوارهاش را
یکی به یکی وارسی کنند
_ درون کلید برق !!
خواستم بر پهنه ی شعرم
و بر بلندای شهرت شاعر
اسکی آبی بروند
روی موجی بلند
تا سواحل شعرم برسند
اما
همه ی آنچه میل شان بود
همه ی خواست شان
تنها این بود
که یقه ی شعرم را
با کراواتی سفت به صندلی ببندند
و هی شکنجه پشت شکنجه
تا مگر اعترافی از دهانش بیرون بکشند
شعرم را
با تسمه یی زدند
و اینگونه بود
که از شعرم معنا خواستند
* توضیح مترجم
در دو سطر این شعر به طور آزاد ، دو یا سه واژه و معادل را دخالت دادم که در متن اصلی نمی باشد و تنها برای رساندن مفهوم و فضا و ایده ی مد نظر بوده است
http://uupload.ir/files/oi99_b.k.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1885
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hryS9xz_VhZlvg
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹 شعری از #تی_اس_الیوت
🔸ترجمه و بازسرایی #سعید_جهانپولاد
▪️کوارتت چهارم
موومان چهارم (4)
کبوتری که فرود می آید
آسمان را
با هرُم هراس ش می رود
و پیام ش را
میان دوزخ و گناه
جار می کشد
تنها ، امید است و ُ
نا امیدی
که می ماند در این میان !!
که کدامیک
از راههای سرخ ِ ِمردم سوز را
بر می گزینیم ...؟؟
تا آتش ، آتش بماند و ُ
دیگر نسوزدمان !!
پس عذاب و کیفر را
که ساخته است ؟؟
و عشق را
که نامی آشناست !؟
که پشت دستانی را نسوزاند
تا لباسی بر تن ِ ِ این شعله ها
بدوزد
و مگر می شود
تا لباسی که تن آدمی نتواند
هیچ ، آنرا بر کنَد از جای
او خود آتش است یا
شعله ور کردن آتش ؟؟
و ما تنها ، در این میانه
می زییم وُ
هیچ دم نمی زنیم !!
****
پایان موومان چهارم
از کوارتت چهارم
http://uupload.ir/files/h794_tse.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2043
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹 شعری از #تی_اس_الیوت
🔸ترجمه و بازسرایی #سعید_جهانپولاد
▪️کوارتت چهارم
موومان چهارم (4)
کبوتری که فرود می آید
آسمان را
با هرُم هراس ش می رود
و پیام ش را
میان دوزخ و گناه
جار می کشد
تنها ، امید است و ُ
نا امیدی
که می ماند در این میان !!
که کدامیک
از راههای سرخ ِ ِمردم سوز را
بر می گزینیم ...؟؟
تا آتش ، آتش بماند و ُ
دیگر نسوزدمان !!
پس عذاب و کیفر را
که ساخته است ؟؟
و عشق را
که نامی آشناست !؟
که پشت دستانی را نسوزاند
تا لباسی بر تن ِ ِ این شعله ها
بدوزد
و مگر می شود
تا لباسی که تن آدمی نتواند
هیچ ، آنرا بر کنَد از جای
او خود آتش است یا
شعله ور کردن آتش ؟؟
و ما تنها ، در این میانه
می زییم وُ
هیچ دم نمی زنیم !!
****
پایان موومان چهارم
از کوارتت چهارم
http://uupload.ir/files/h794_tse.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2043
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔸دو شعر از « إی . إی . کمینز ؛ شاعر آوانگارد آمریکایی معاصر »
🔹ترجمه ی #سعید_جهانپولاد
🔸√√ شعر شمارگان 48 √√
کیستی
تو ای من ِکوچک ..!!
( که پنج یا شش سالی
پیری..!! )
یقیناَ ،
از شعاعی که می تراود
از آستانه ی پنجره یی
که غروب ِطلا رنگ ِ نوامبر
مات ش زده
در این میانه
( و لمس ش میکنی
که روز را
از به تاریکی وُ
شب سپرده یی
و چاره یی نیست
و این است
و قشنگی
راهی که برگزیده ایی !!
🔸√ the pomes namber 33√
l (a
le
af
fa
ll
s)
one
l
iness
« E.E.Caminngs »
🔸ترجمه ی فنی " فرمیک " شعر
از ؛ سعید جهانپولاد
« شعر شماره ۳۳ »
( یکی
بر
گی
فرو
می
ا
فتد )
دنبال
ت
نهایی
★★★
🔹توضیحات مترجم :
در مورد « إی . إی . کمینز » بارها در همین کانال تخصصی شعر و ترجمه و در چند مجله و مجلد گزینه ی شعر ترجمه و مصاحبه و سخنرانی در چندین کانون و سمینارها ، در خصوص « فن و هنر ترجمه ی شعر » به طور مثال از « کمینز» این شاعر مبدع و ساخت شکن و هنجار گریز ادبیات و شعر مدرن جهان گفته ام ، و دشواری ترجمه و برگردان اشعار پیشرو و آوانگارد اورا ، یکی از چالش برانگیزترین اشعار در « فن و هنر ترجمه ی شعر » الخصوص به فارسی دانستم
مثلا در چند شعری که به تازه گی به سراغ ترجمه و برگردانش به فارسی رفتم ، اگر حس و هنرشعر و شاعرانه گی ام را دخیل نمی کردم ، شاید چندان کار موفق و برگردان اصیل و بی نقصی از کار در نمی آمد ، « کمینز » در این شعر به ترادفات واج ها و آواها و حروف و مصوت ها و در فن بلاغت واژگان و ایجاد تونالیته و موزیکالی بودن واژگان شعرش ، حساسیتی فوق العاده نشان داده و از ره یافت و اتصال هر جزو جداناپذیر در لحظه ی حدوث و خلقت واژه در شعرش از نظر معانی و دلالتهای ضمنی توجه ی وافری نشان داده ، « کمینز » اگرکه بگویم بیش از هر شاعر دیگری این شهود و مکاشفه در بوطیقای واژگان و اصالت و ماهیت آنها در لحظه ی آنی و ناگهانی طبیعت را ، از « هایکو » و آشنایی از شعر هایکو شرقی و بعد از نوع آمریکایی و معاصرش آموخته و به این جایگاه رفیع در بدعت گذاری در نوع شعرش و زبان و بیان و ریخت اشعارش ، که معاصر و مدرن هست دست یافته ،
تقطیع این حروف بدین سبب که هویت و موتیفی دیگر از لحظه ی پندار و رویای بی بدیل تنهایی انسان مدرن و لحظه ی فرو افتادن و از ساقه جدا شده گی برگی که از کنار اجماع پر از زنده گی برگها در انبوهی شاخسار درختی که خود زنده گی ست ، نمایشی است از مرگ در دوشادوش زندگی انسان و طبیعت پیرامونش و انسان معاصر و تنهایی او ...
http://www.uupload.ir/files/nhfu_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2115
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا_قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔸دو شعر از « إی . إی . کمینز ؛ شاعر آوانگارد آمریکایی معاصر »
🔹ترجمه ی #سعید_جهانپولاد
🔸√√ شعر شمارگان 48 √√
کیستی
تو ای من ِکوچک ..!!
( که پنج یا شش سالی
پیری..!! )
یقیناَ ،
از شعاعی که می تراود
از آستانه ی پنجره یی
که غروب ِطلا رنگ ِ نوامبر
مات ش زده
در این میانه
( و لمس ش میکنی
که روز را
از به تاریکی وُ
شب سپرده یی
و چاره یی نیست
و این است
و قشنگی
راهی که برگزیده ایی !!
🔸√ the pomes namber 33√
l (a
le
af
fa
ll
s)
one
l
iness
« E.E.Caminngs »
🔸ترجمه ی فنی " فرمیک " شعر
از ؛ سعید جهانپولاد
« شعر شماره ۳۳ »
( یکی
بر
گی
فرو
می
ا
فتد )
دنبال
ت
نهایی
★★★
🔹توضیحات مترجم :
در مورد « إی . إی . کمینز » بارها در همین کانال تخصصی شعر و ترجمه و در چند مجله و مجلد گزینه ی شعر ترجمه و مصاحبه و سخنرانی در چندین کانون و سمینارها ، در خصوص « فن و هنر ترجمه ی شعر » به طور مثال از « کمینز» این شاعر مبدع و ساخت شکن و هنجار گریز ادبیات و شعر مدرن جهان گفته ام ، و دشواری ترجمه و برگردان اشعار پیشرو و آوانگارد اورا ، یکی از چالش برانگیزترین اشعار در « فن و هنر ترجمه ی شعر » الخصوص به فارسی دانستم
مثلا در چند شعری که به تازه گی به سراغ ترجمه و برگردانش به فارسی رفتم ، اگر حس و هنرشعر و شاعرانه گی ام را دخیل نمی کردم ، شاید چندان کار موفق و برگردان اصیل و بی نقصی از کار در نمی آمد ، « کمینز » در این شعر به ترادفات واج ها و آواها و حروف و مصوت ها و در فن بلاغت واژگان و ایجاد تونالیته و موزیکالی بودن واژگان شعرش ، حساسیتی فوق العاده نشان داده و از ره یافت و اتصال هر جزو جداناپذیر در لحظه ی حدوث و خلقت واژه در شعرش از نظر معانی و دلالتهای ضمنی توجه ی وافری نشان داده ، « کمینز » اگرکه بگویم بیش از هر شاعر دیگری این شهود و مکاشفه در بوطیقای واژگان و اصالت و ماهیت آنها در لحظه ی آنی و ناگهانی طبیعت را ، از « هایکو » و آشنایی از شعر هایکو شرقی و بعد از نوع آمریکایی و معاصرش آموخته و به این جایگاه رفیع در بدعت گذاری در نوع شعرش و زبان و بیان و ریخت اشعارش ، که معاصر و مدرن هست دست یافته ،
تقطیع این حروف بدین سبب که هویت و موتیفی دیگر از لحظه ی پندار و رویای بی بدیل تنهایی انسان مدرن و لحظه ی فرو افتادن و از ساقه جدا شده گی برگی که از کنار اجماع پر از زنده گی برگها در انبوهی شاخسار درختی که خود زنده گی ست ، نمایشی است از مرگ در دوشادوش زندگی انسان و طبیعت پیرامونش و انسان معاصر و تنهایی او ...
http://www.uupload.ir/files/nhfu_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2115
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا_قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
▪️آوای نخستین
🔹 شعری از #سیلویا_پلات
🔸ترجمه ی #سعید_جهانپولاد
ستمگرانه تر آن نیست
هیچ اعجازی
به غیر اینکه
سم های آهنین م را
می کشانند
ادامه می دهم
تا پایان راه ادامه می دهم
کاری را که بایست
به پایان می بردم
آنجا
دالان تاریکی ست
که بلایایی آسمانی
از آنجا می بارد
بلایای آسمانی
صورتکهای زشت
که متجلی می شود
اینک منم
دایره ی شرارت
چه رنجها و
مشقت ها و
تیره بختی هایی را
بایست که بپرورانم ؟؟
http://www.uupload.ir/files/rwo3_s.p.jpeg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2152
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
▪️آوای نخستین
🔹 شعری از #سیلویا_پلات
🔸ترجمه ی #سعید_جهانپولاد
ستمگرانه تر آن نیست
هیچ اعجازی
به غیر اینکه
سم های آهنین م را
می کشانند
ادامه می دهم
تا پایان راه ادامه می دهم
کاری را که بایست
به پایان می بردم
آنجا
دالان تاریکی ست
که بلایایی آسمانی
از آنجا می بارد
بلایای آسمانی
صورتکهای زشت
که متجلی می شود
اینک منم
دایره ی شرارت
چه رنجها و
مشقت ها و
تیره بختی هایی را
بایست که بپرورانم ؟؟
http://www.uupload.ir/files/rwo3_s.p.jpeg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2152
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹 شعری از #سعید_جهانپولاد
در زن اتفاقی میافتد
وقتی خطوط دستهاش
به کبودی سایهها
خم میشود
ردی در آینه میافتد
صدایی از دور اتاق کناری
حرفی را، هیجی میکند
و خلأیی ناپیدا
در زوال گوشهاش
میپیچد
این تصویر،
دوباره، هاشور خورده است
در زن، اتفاقی افتاد/
دارد که میافتد
http://www.uupload.ir/files/13yc_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2227
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹 شعری از #سعید_جهانپولاد
در زن اتفاقی میافتد
وقتی خطوط دستهاش
به کبودی سایهها
خم میشود
ردی در آینه میافتد
صدایی از دور اتاق کناری
حرفی را، هیجی میکند
و خلأیی ناپیدا
در زوال گوشهاش
میپیچد
این تصویر،
دوباره، هاشور خورده است
در زن، اتفاقی افتاد/
دارد که میافتد
http://www.uupload.ir/files/13yc_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2227
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
▫️دوستت ندارم
🔹 شعری از #پابلو_نرودا
🔸ترجمه ی #سعید_جهانپولاد
دوستت ندارم
چنانکه نمک باشی یا گل سرخ یا سنگ « توپاز»*
یا غرش گرگنماها
که در آتش بیز ،
خاموش می شود
عاشقت هستم
بنام همه آن چیزها
که تاریکای خاصی دارند
که دوست داری
بمانند همانگونه در راز
در میان سایه و روح
دوستت دارم
شبیه گلی یا گیاهی
که هرگزم شکوفا نمی شود
و اما روشنایی گلها را
با خود می کشد
شاکر عشقی از توام
که عطری دلگشا را
که از خاک برخاست وُ
در پیکر تاریکم به زندگی نشست !!
دوستت دارم بی آنکه بدانم
از چه وقت و ُکجا وُ چگونه
دوستت داشته ام
عاشقت هستم
بی راز وُ
بی غرور
بخاطر این دوستت دارم
چراکه هیچ راهی را
باز نمی شناسم
از زمانیکه منی و تویی
وجود نداشت
چه نزدیک است
دستهایت
وقتی روی سینه ام
آرام می گیرد
تا زمانیکه به خواب بروم
این دستهای من ،
درست پیش چشمان تو
می ایستد
▪️توپاز ، سنگ درمانی و شفابخشی که معتقدند با بوسیله این سنگها که در انگشتر و سینه بند و غیره ، در صنایع دستی بکار می رود
http://www.uupload.ir/files/sf7_p.n.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2267
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
▫️دوستت ندارم
🔹 شعری از #پابلو_نرودا
🔸ترجمه ی #سعید_جهانپولاد
دوستت ندارم
چنانکه نمک باشی یا گل سرخ یا سنگ « توپاز»*
یا غرش گرگنماها
که در آتش بیز ،
خاموش می شود
عاشقت هستم
بنام همه آن چیزها
که تاریکای خاصی دارند
که دوست داری
بمانند همانگونه در راز
در میان سایه و روح
دوستت دارم
شبیه گلی یا گیاهی
که هرگزم شکوفا نمی شود
و اما روشنایی گلها را
با خود می کشد
شاکر عشقی از توام
که عطری دلگشا را
که از خاک برخاست وُ
در پیکر تاریکم به زندگی نشست !!
دوستت دارم بی آنکه بدانم
از چه وقت و ُکجا وُ چگونه
دوستت داشته ام
عاشقت هستم
بی راز وُ
بی غرور
بخاطر این دوستت دارم
چراکه هیچ راهی را
باز نمی شناسم
از زمانیکه منی و تویی
وجود نداشت
چه نزدیک است
دستهایت
وقتی روی سینه ام
آرام می گیرد
تا زمانیکه به خواب بروم
این دستهای من ،
درست پیش چشمان تو
می ایستد
▪️توپاز ، سنگ درمانی و شفابخشی که معتقدند با بوسیله این سنگها که در انگشتر و سینه بند و غیره ، در صنایع دستی بکار می رود
http://www.uupload.ir/files/sf7_p.n.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2267
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔸.. مامی/ دامی....
🔹 شعری از #سعید_جهانپولاد
خوش خوشانه است
خوشیم را بلند کنم
بزنم به هوا برود/ بروم
غربتم را لیچار ببندم/ دم دَددَم دَم دَددَم دٰام دٰام دٰادٰام دٰام م م
(...با دهانی گس/ در تلخی هوای بعد سحرگاه/ آه ..چه بی غمانهییم ..!!.. نه ..؟؟ )
آنقدر پُریم/ درهمیم/ برهم که بیوفتیم
چند قلو میزاید مامی وطن
این خر نه آن خر/ آخرالزمان/ ای امان ...( مامی میگفت؛ چه فرق دارد آخر؟؟ هاا..؟ )
لای چاکم/ بوی زنبق گرفته
لای چاکم/ چکامه
چکامههایی بلند بلندتر
از اینها ...را گرفته
پر از دهانهای مصنوع
فریادم آخر / سایه دارد آنجا
و هر کجای دیگرم/ اگرم /
خم شود/ گم شوم/ شوماا
دیوار هُل دارد
که بگیرد از دهانم
اینهمه حرف/ اینهمه درد سینهسوز را
اینهمه چاک چاک ..سینهچاک را/
چلاندهام منم را/ من منها را /
چلیک چلیک/ چاکیدهام
عرق از پیشانیم دارد دود میشود به هوا/ حوا که دارد
پشت گلبرگهای نمیدانم/ تن برهنهگیش را ...!!
مار میکند/ به جان آدمیی که منم
مامی کجایی ؟؟
مامی میترسم به خدا؟/ (...جدا چرا افتادهایم اینجا/ جا ندارد این من هرجایی ام ..)
مامی شکم درآوردهیی!!
پر از حوادث نامعلوم
(چند پسر چند دختر چند زن چند مرد چند زنمرد یا مردزن
باید
باید
باید
که در زیر دامنت
به شکوفند؟ وُ بعد
پرپر شوند
در سرخی هوای بعد سحرگاه/ آه
در قتلگاه کجا...؟ ها ..!!
با تپل بیامان دوازده گلوله سربی )
در روزمرگی اینروزها ..ها ..!!
که خوش خوشانهیست
این غربت درون وطنی
(...مامی...مامی/ دامی..دامی/ دمادامی/ دٰام دٰام دٰادٰام دٰام دٰادٰام دٰادٰام دٰام م م ...دام ..!!)
http://www.uupload.ir/files/dwkm_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2487
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔸.. مامی/ دامی....
🔹 شعری از #سعید_جهانپولاد
خوش خوشانه است
خوشیم را بلند کنم
بزنم به هوا برود/ بروم
غربتم را لیچار ببندم/ دم دَددَم دَم دَددَم دٰام دٰام دٰادٰام دٰام م م
(...با دهانی گس/ در تلخی هوای بعد سحرگاه/ آه ..چه بی غمانهییم ..!!.. نه ..؟؟ )
آنقدر پُریم/ درهمیم/ برهم که بیوفتیم
چند قلو میزاید مامی وطن
این خر نه آن خر/ آخرالزمان/ ای امان ...( مامی میگفت؛ چه فرق دارد آخر؟؟ هاا..؟ )
لای چاکم/ بوی زنبق گرفته
لای چاکم/ چکامه
چکامههایی بلند بلندتر
از اینها ...را گرفته
پر از دهانهای مصنوع
فریادم آخر / سایه دارد آنجا
و هر کجای دیگرم/ اگرم /
خم شود/ گم شوم/ شوماا
دیوار هُل دارد
که بگیرد از دهانم
اینهمه حرف/ اینهمه درد سینهسوز را
اینهمه چاک چاک ..سینهچاک را/
چلاندهام منم را/ من منها را /
چلیک چلیک/ چاکیدهام
عرق از پیشانیم دارد دود میشود به هوا/ حوا که دارد
پشت گلبرگهای نمیدانم/ تن برهنهگیش را ...!!
مار میکند/ به جان آدمیی که منم
مامی کجایی ؟؟
مامی میترسم به خدا؟/ (...جدا چرا افتادهایم اینجا/ جا ندارد این من هرجایی ام ..)
مامی شکم درآوردهیی!!
پر از حوادث نامعلوم
(چند پسر چند دختر چند زن چند مرد چند زنمرد یا مردزن
باید
باید
باید
که در زیر دامنت
به شکوفند؟ وُ بعد
پرپر شوند
در سرخی هوای بعد سحرگاه/ آه
در قتلگاه کجا...؟ ها ..!!
با تپل بیامان دوازده گلوله سربی )
در روزمرگی اینروزها ..ها ..!!
که خوش خوشانهیست
این غربت درون وطنی
(...مامی...مامی/ دامی..دامی/ دمادامی/ دٰام دٰام دٰادٰام دٰام دٰادٰام دٰادٰام دٰام م م ...دام ..!!)
http://www.uupload.ir/files/dwkm_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2487
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈ڪلیڪ
🔸روز تابستانی
🔹شعری از #مری_الیور
▪️ترجمه ی #فیروزه_محمدزاده و #سعید_جهانپولاد
📚مری الیور بانوی شاعر آمریکایی برنده جایزه ادبی پولیتزر درسن 83 سالگی و در خانه ویلایی خود بر اثر بیماری سرطان17 ژانویه 2019 درگذشت . به گزارش گاردین، مری اولیور که در شعرهایش بیشتر به مضمون طبیعت، حیات وحش میپرداخت و مورد تحسین منتقدین قرار داشت، در خانهاش در فلوریدا درگذشت. اشعار و آثار او صریح ، روان و ساده نگری و با لحن صمیمانه و در ستایش طبیعت و در تقبیح طمع،حرص و قدرت و بینظمی و دیگر خصایص بد انسانی به شهرت رسیده ، یکی از مهمترین ویژه گی سبک نوشتاری روان و ساده نویسی اش و از عناصر نشانه شناسی و زیست بومی و طبیعت انگاری که مورد استفاده اولیور بود که به ندرت آن را درباره انسانها به کار میبرد.حضور جانوران ، جغدها، پروانهها، قورباغهها و غازها، تغییرات فصول ، خورشید و ستاره بود.
ازجمله کتابهای شعر او میتوان به «کاج سفید»، «باد غربی» و مجموعه منتخب «ستایشها» اشاره کرد که در آخرین آن در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. او در سال ۱۹۸۴ جایزه پولیتزر را در بخش شعر دریافت کرد و در سال ۱۹۹۲ نیز جایزه ملی کتاب آمریکا را برای کتاب «مجموعه شعرهای جدید و منتخب» به خود اختصاص داد.
چه کسی جهان را آفریده ؟
چه کسی قوچ و خرس سیاه را آفریده؟
چه کسی این خلبان _
منظورم دقیقا ملخ است _
را آفریده ؟
او که خود را
از لای چمن ها بیرون می کشد
که شهد شیرینی را
از پشت و روی دستانم می مکد
او که با چشم های بزرگ و
مرموزش می پاید
و در عین حال
با دست و پا زدنی « تقلایی»
بر زانوی خود می ایستد
و صورت خود را می لیسد وُ
پاک می کند
و همانطور
بالهایش را
می گشاید
و می پرد وُ
می چرخد
و من خوب نمی دانم
که این رفتار سپاسگزاری اوست
یا اینکه چگونه رفتاری است؟
وقتی یله می افتد روی چمنزار
و چگونه است که زانو می زند بر علفها،
و یا چگونه بی وقفه
خیز بر می دارد وُ
مسرور است؟
چگونه است که بی ارزشی وُ
موهبت وُ
همه اینها را با هم دارد
تمام روز ... تمام روز را
_ با این فکرها_
دارم اینگونه می گذرانم
با من بگویید
چه کار دیگری مانده
که باید بکنم؟
آیا این همه آن چیزی است
که رو به پایان دارد؟
و دارد چه زود به مرگ
به زوال
می پیوندد
بگویید با من
که می خواهم وُ
می توانم چگونه
زندگی ام را
با یک زندگی غیرطبیعی « غریزی»
و در عین حال با ارزشی
تاخت بزنم؟؟
http://uupload.ir/files/syld_4.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2634
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔸روز تابستانی
🔹شعری از #مری_الیور
▪️ترجمه ی #فیروزه_محمدزاده و #سعید_جهانپولاد
📚مری الیور بانوی شاعر آمریکایی برنده جایزه ادبی پولیتزر درسن 83 سالگی و در خانه ویلایی خود بر اثر بیماری سرطان17 ژانویه 2019 درگذشت . به گزارش گاردین، مری اولیور که در شعرهایش بیشتر به مضمون طبیعت، حیات وحش میپرداخت و مورد تحسین منتقدین قرار داشت، در خانهاش در فلوریدا درگذشت. اشعار و آثار او صریح ، روان و ساده نگری و با لحن صمیمانه و در ستایش طبیعت و در تقبیح طمع،حرص و قدرت و بینظمی و دیگر خصایص بد انسانی به شهرت رسیده ، یکی از مهمترین ویژه گی سبک نوشتاری روان و ساده نویسی اش و از عناصر نشانه شناسی و زیست بومی و طبیعت انگاری که مورد استفاده اولیور بود که به ندرت آن را درباره انسانها به کار میبرد.حضور جانوران ، جغدها، پروانهها، قورباغهها و غازها، تغییرات فصول ، خورشید و ستاره بود.
ازجمله کتابهای شعر او میتوان به «کاج سفید»، «باد غربی» و مجموعه منتخب «ستایشها» اشاره کرد که در آخرین آن در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. او در سال ۱۹۸۴ جایزه پولیتزر را در بخش شعر دریافت کرد و در سال ۱۹۹۲ نیز جایزه ملی کتاب آمریکا را برای کتاب «مجموعه شعرهای جدید و منتخب» به خود اختصاص داد.
چه کسی جهان را آفریده ؟
چه کسی قوچ و خرس سیاه را آفریده؟
چه کسی این خلبان _
منظورم دقیقا ملخ است _
را آفریده ؟
او که خود را
از لای چمن ها بیرون می کشد
که شهد شیرینی را
از پشت و روی دستانم می مکد
او که با چشم های بزرگ و
مرموزش می پاید
و در عین حال
با دست و پا زدنی « تقلایی»
بر زانوی خود می ایستد
و صورت خود را می لیسد وُ
پاک می کند
و همانطور
بالهایش را
می گشاید
و می پرد وُ
می چرخد
و من خوب نمی دانم
که این رفتار سپاسگزاری اوست
یا اینکه چگونه رفتاری است؟
وقتی یله می افتد روی چمنزار
و چگونه است که زانو می زند بر علفها،
و یا چگونه بی وقفه
خیز بر می دارد وُ
مسرور است؟
چگونه است که بی ارزشی وُ
موهبت وُ
همه اینها را با هم دارد
تمام روز ... تمام روز را
_ با این فکرها_
دارم اینگونه می گذرانم
با من بگویید
چه کار دیگری مانده
که باید بکنم؟
آیا این همه آن چیزی است
که رو به پایان دارد؟
و دارد چه زود به مرگ
به زوال
می پیوندد
بگویید با من
که می خواهم وُ
می توانم چگونه
زندگی ام را
با یک زندگی غیرطبیعی « غریزی»
و در عین حال با ارزشی
تاخت بزنم؟؟
http://uupload.ir/files/syld_4.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2634
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈ڪلیڪ
#معرفی_شاعر_آمریکایی
🔹شعری از #امی_لارنس_لاول
🔸ترجمه ی #سعید_جهانپولاد و #فیروزه_محمدزاده
▪️امی لارنس لاول متولد 9 فوریه 1874 در شهر بوستون در بروکلین بدنیا آمد و در 12 می 1952 در ایالت ماساچوست آمریکا در گذشت ، یکسال پس از مرگش ، جایزه معتبر ادبی پولیتزر را بخاطر بیش از 650 شعر و کتاب اشعار عاشقانه های لزبین دریافت کرد ، اشعار امی لاول ، به جنبش شعر ایماژیست و روند مخاطب پذیری آن کمک شایانی داشته ، دیدار او با ازرا پوند و گفتگوهای آنها ، فصل تازه ایی در سبک اشعار و صراحت و شوخ طبعی و عریان گویی او داشت ، چنانکه روابط لزبینی ، او و زن بازیگر و هنرمند ی بنام شل دواۓر ، و روابط جنسی و عاشقانه این دو چهره ادبی و هنری و گرایشات هر دو و عاشقانه های او ، در کتاب اشعار عاشقانه لاول / داوۓر ، و صراحت لهجه و عریان نویسی اشعار ، باعث جذب و واکنش های منتقدان و مجلات معتبر ادبی شد ،و درست یکسال پس از مرگ امی لاول ، بنیاد جایزه معتبر ادبی پولیتزر ، جایزه ی ادبی اش را به "اشعار عاشقانه های" او داد ، کتابهای اشعار امی لاول " گنبدی از شیشه های رنگارنگ1912" تیغه شمشیرها و تخم خشخاش 1914" اشباح زنمردها 1916" باد شرق 1926" و اشعار عاشقانه لاول / دواۓر که در سالهای آخر عمرش منتشر شد ، از مجموعه اشعار لاول بنام " تصویرهای شکسته دنیای امواج 1921 " شعری ترجمه کردیم که در ادامه می خوانید :
#باد
در بادبان کشتی ها و
دریاها
صداش می پیچد
زنبور عسل را
از گلهای شیپوری بیرون می راند
آوازش
درختان جنگلهای دور را پریشان
می کند
بادباک م را به خود می پیچد
تا ریسمان اش را رها کنم
باد شادان
باد رقصنده
باد گرمسیری
باد باران زا
باد دریاها
هو می کشد
سوت می زند
باد شمالی
باد جنوبی
باد شرقی
باد غربی
بادهایی را که من دوست می دارم
بهترین بادهای جهان است
گله ابرها را هی می کند
به جوار تپه ماهورها
پره های آسیاب را می چرخاند
به سمت طلوع همیشه فرداها
آبگینه ها را دوست دارد و
روشن می کند چشم زلال آبها را
درختان کاج را
با میوه های مخروطی اشان
مسرور می کند
گلها را می نوازد آرام
هر موج کوچکی را
نوازش می کند
تا مروارید را بپروراند
پرچمی را
در حیاط مدرسه به اهتزاز می کشاند
باد شادان
باد رقصنده
باد گرمسیری
باد باران زا
باد دریاها
هو می کشد
سوت می زند
باد شمالی
باد جنوبی
باد شرقی
باد غربی
بادهای را که دوست دارم
بهترین بادهای جهان است
http://uupload.ir/files/vdtv_1.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2646
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
#معرفی_شاعر_آمریکایی
🔹شعری از #امی_لارنس_لاول
🔸ترجمه ی #سعید_جهانپولاد و #فیروزه_محمدزاده
▪️امی لارنس لاول متولد 9 فوریه 1874 در شهر بوستون در بروکلین بدنیا آمد و در 12 می 1952 در ایالت ماساچوست آمریکا در گذشت ، یکسال پس از مرگش ، جایزه معتبر ادبی پولیتزر را بخاطر بیش از 650 شعر و کتاب اشعار عاشقانه های لزبین دریافت کرد ، اشعار امی لاول ، به جنبش شعر ایماژیست و روند مخاطب پذیری آن کمک شایانی داشته ، دیدار او با ازرا پوند و گفتگوهای آنها ، فصل تازه ایی در سبک اشعار و صراحت و شوخ طبعی و عریان گویی او داشت ، چنانکه روابط لزبینی ، او و زن بازیگر و هنرمند ی بنام شل دواۓر ، و روابط جنسی و عاشقانه این دو چهره ادبی و هنری و گرایشات هر دو و عاشقانه های او ، در کتاب اشعار عاشقانه لاول / داوۓر ، و صراحت لهجه و عریان نویسی اشعار ، باعث جذب و واکنش های منتقدان و مجلات معتبر ادبی شد ،و درست یکسال پس از مرگ امی لاول ، بنیاد جایزه معتبر ادبی پولیتزر ، جایزه ی ادبی اش را به "اشعار عاشقانه های" او داد ، کتابهای اشعار امی لاول " گنبدی از شیشه های رنگارنگ1912" تیغه شمشیرها و تخم خشخاش 1914" اشباح زنمردها 1916" باد شرق 1926" و اشعار عاشقانه لاول / دواۓر که در سالهای آخر عمرش منتشر شد ، از مجموعه اشعار لاول بنام " تصویرهای شکسته دنیای امواج 1921 " شعری ترجمه کردیم که در ادامه می خوانید :
#باد
در بادبان کشتی ها و
دریاها
صداش می پیچد
زنبور عسل را
از گلهای شیپوری بیرون می راند
آوازش
درختان جنگلهای دور را پریشان
می کند
بادباک م را به خود می پیچد
تا ریسمان اش را رها کنم
باد شادان
باد رقصنده
باد گرمسیری
باد باران زا
باد دریاها
هو می کشد
سوت می زند
باد شمالی
باد جنوبی
باد شرقی
باد غربی
بادهایی را که من دوست می دارم
بهترین بادهای جهان است
گله ابرها را هی می کند
به جوار تپه ماهورها
پره های آسیاب را می چرخاند
به سمت طلوع همیشه فرداها
آبگینه ها را دوست دارد و
روشن می کند چشم زلال آبها را
درختان کاج را
با میوه های مخروطی اشان
مسرور می کند
گلها را می نوازد آرام
هر موج کوچکی را
نوازش می کند
تا مروارید را بپروراند
پرچمی را
در حیاط مدرسه به اهتزاز می کشاند
باد شادان
باد رقصنده
باد گرمسیری
باد باران زا
باد دریاها
هو می کشد
سوت می زند
باد شمالی
باد جنوبی
باد شرقی
باد غربی
بادهای را که دوست دارم
بهترین بادهای جهان است
http://uupload.ir/files/vdtv_1.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2646
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈ڪلیڪ
▫️خونه
🔹شعری از #چارلز_بوکوفسکی
🔸ترجمه ی #سعید_جهانپولاد
اونا دارن خونهیی میسازن
نیمبلوک پایینتر از اینجایی
که منام
کز کرده گوشهی اتاق
با پردههای کیپ کشیده پایین
دارم به صداها گوش میدم
میخایی که با چکشا کوبیده میشن
تقتقتقتق
و بعدش صدای پرندها رو میشنوم
تقتقتقتق
و بعد ولو میشم رو تختخواب
پتو رو تا بیخ گردنام بالا میکشم
یه ماهه که دارن
این خونه رو میسازن و
به همین زودیا
آدمای خونه میانو میخورن و
میخوابن و عشق میکنن
میچرخن همین دور و ورا
اما یهجورایی انگاری
یه چیزی سر جاش نیس
به نظر میرسه
درگیر جنونی شدن
مردا با میخای تو دهنشون
از خونهها بالا میرن
و من دارم راجب کاسترو و کوبا میخونم
و شبا میپلکم اونورا
و اسکلت خونههارو میبینم
که توش گربهها
دارن اینور و اونور میرن
و بعدش پسرکی که با دوچرخه رد میشه
و هنوز خونه نیمهکارهس
و فردا صبح
مردا برمیگردن
توی خونه میجنبن
با چکشاشون
و اینجوری به نظر میاد
مردما دیگه هرگز نباید خونهیی بسازن
نباید دیگه هرگز
ازدواج کنن
نباید مردما مشغول کاری بشن
و توی اتاق تنگ بیپردهشون
تو طبقهی دوم کز کنن
زیر لامپهای الکترونیکی
چیزای زیادی برای فراموشی هس
و چیزای زیادی برای انجام دادن هس
و مردما خستن انگار
توی داروخانهها، بازارچهها و کافهها
اونا دیگه میلی به جنبیدن ندارن
و من شبها اونجا رو میپام
وسط خونه رو میپام
و انگاری خونهها نمیخوان که بالا برن
از لابهلاشون تپههای بنفش رو میبینم
و اولین نورای شامگاهی رو
هوا سرد شده
دکمههای پالتوم رو میبندم
اون کنار میایستمو
از لای خونه ور و ور میپام
گربههایی رو که واستادن و
به من خیره شدن
اونقدر
که خجالت بکشم و
سرمو بندازم پایینو
به طرف بالای پیادهرو گز کنم
جاییکه سیگار و آبجو بگیرم
و به اتاقام دوباره برگردم.
http://uupload.ir/files/1lco_2.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2704
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
▫️خونه
🔹شعری از #چارلز_بوکوفسکی
🔸ترجمه ی #سعید_جهانپولاد
اونا دارن خونهیی میسازن
نیمبلوک پایینتر از اینجایی
که منام
کز کرده گوشهی اتاق
با پردههای کیپ کشیده پایین
دارم به صداها گوش میدم
میخایی که با چکشا کوبیده میشن
تقتقتقتق
و بعدش صدای پرندها رو میشنوم
تقتقتقتق
و بعد ولو میشم رو تختخواب
پتو رو تا بیخ گردنام بالا میکشم
یه ماهه که دارن
این خونه رو میسازن و
به همین زودیا
آدمای خونه میانو میخورن و
میخوابن و عشق میکنن
میچرخن همین دور و ورا
اما یهجورایی انگاری
یه چیزی سر جاش نیس
به نظر میرسه
درگیر جنونی شدن
مردا با میخای تو دهنشون
از خونهها بالا میرن
و من دارم راجب کاسترو و کوبا میخونم
و شبا میپلکم اونورا
و اسکلت خونههارو میبینم
که توش گربهها
دارن اینور و اونور میرن
و بعدش پسرکی که با دوچرخه رد میشه
و هنوز خونه نیمهکارهس
و فردا صبح
مردا برمیگردن
توی خونه میجنبن
با چکشاشون
و اینجوری به نظر میاد
مردما دیگه هرگز نباید خونهیی بسازن
نباید دیگه هرگز
ازدواج کنن
نباید مردما مشغول کاری بشن
و توی اتاق تنگ بیپردهشون
تو طبقهی دوم کز کنن
زیر لامپهای الکترونیکی
چیزای زیادی برای فراموشی هس
و چیزای زیادی برای انجام دادن هس
و مردما خستن انگار
توی داروخانهها، بازارچهها و کافهها
اونا دیگه میلی به جنبیدن ندارن
و من شبها اونجا رو میپام
وسط خونه رو میپام
و انگاری خونهها نمیخوان که بالا برن
از لابهلاشون تپههای بنفش رو میبینم
و اولین نورای شامگاهی رو
هوا سرد شده
دکمههای پالتوم رو میبندم
اون کنار میایستمو
از لای خونه ور و ور میپام
گربههایی رو که واستادن و
به من خیره شدن
اونقدر
که خجالت بکشم و
سرمو بندازم پایینو
به طرف بالای پیادهرو گز کنم
جاییکه سیگار و آبجو بگیرم
و به اتاقام دوباره برگردم.
http://uupload.ir/files/1lco_2.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2704
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈