✍️ مجله ادبی پیاده رو
1.27K subscribers
1.08K photos
45 videos
8 files
1.67K links
سردبیر
@bankiman
شعر آزاد
@mohammad_ashour
شعر کلاسیک
@Shahrammirzaii
داستان
@Ahmad_derakhshan
نقد و اندیشه
@Sharifnia1981
ادبیات جهان
@Azitaghahreman
ادبیات ترکیه آذربایجان
@Alirezashabani33
ادبیات فرانسه

ادبیات عرب
@Atash58
کردستان
@BABAKSAHRA
Download Telegram
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

▪️شعری از #تورگوت_اویار
🔹برگردان از #ابوالفضل_پاشا
#Turgut_Uyar

🔸در باره‌ی عشق

پنجره‌ی کوچکِ من به ‌باغ می‌نگرد
درختانِ بادام و
درختانِ آلو به ‌شب نگاه می‌کنند
نوری از برگ‌ها بر زمین می‌ریزد
جوانه‌ها خاموش‌اند و
بذرها در خواب.
برای لحظه‌یی ایستاده، گسترش یافته، رشد کرده‌اند
ترانه‌یی قدیمی
بهاری قدیمی
دریایی آشنا
غروبِ یکی از روزهای میانیِ آوریل است...

در این شعر
عشق بر روی عشق انباشته است
و سال‌هاست که خداحافظی پس از خداحافظی می‌آید
و در دلِ زخمیِ من
درد بر روی درد می‌نشیند
غروبِ یکی از روزهای میانیِ آوریل است
مهتاب
با پرندگان و
با گل‌ها و
با ماهی‌ها
از کاری که می‌کند بی‌خبر است
ای‌کاش اکنون دو تارِ موی بلوطی‌رنگ در مشتِ من باشد
و گریه کنم... گریه کنم... آرام شوم...

🔸Sevda Üstüne

Küçük pencerem bahçeye bakar
Bademler, erikler geceye bakar
Bir ışık dökülür yapraklardan şıkır şıkır
Filizler susmuş, tohumlar uyumuş;
Bir an durmuş, genişlemiş büyümüş
Bir eski şarkı, bir eski bahar, bir bildik deniz
Vakit nisan ortasında bir akşam..

Bu şiirde sevda sevda üstüne
Senelerdir veda veda üstüne
Yareli yüreğimde dağ dağ üstüne
Vakit nisan ortasında bir akşam.
Mehtap ettiğinden bihaber
Kuşlarla, çiçeklerle, balıklarla beraber
İki tel kumral saç olsa avucumda şimdi
Ağlayıp ağlayıp avunsam...

http://www.uupload.ir/files/5tui_t.u.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2395

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #ادبیات_ترکیه

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 دو شعر از #هرمز_علیپور

🔸یک :

این زخم هیچ سرد نمی‌شود
اگر که باز می‌خندم
مثل وقتی ماشین از روی کفشم رد شد
در ابتدای صبح‌ها ولی معمولا
یک طوری هستم
حالی میان گریه و سکوت
مثل عکسی قدیمی که
غمگینی خاصی در او پیداست
که هیچ‌کس به شکل کامل
تمام نمی‌کند
و من نیز همین را بگویم

🔸دو :

مثل هرچه که باشد
مثل شکستن یا که
صدا دادن چیزی که می‌ارزید
نمی‌توان هیچ روزی را
برگرداند وُ
من این سکوت را
تازه نیافته‌ام.
از همان آغاز که
در جستجوی هوای بهتری بودید
وقتی که من با شعله‌ها ماندم و
شما حتی بدون یک خداحافظی
رفتید وُ
از دیگران شنیدم که رفته‌اید

http://www.uupload.ir/files/hju_h.a.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2396

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸خلاف کار
🔹 داستانی از #احمد_رمضان
▫️ترجمه ی #مصیب_قبادی
#ادبیات_مصر

دیر وقت از سر کار برگشتم.. پیش از اینکه به خانه ای که آنجا سکونت دارم نزدیک شوم، چند تا وسیله خریدم.. دیدن ماشین پلیس که ورودی محله را سد کرده بود، غافلگیرم کرد.. چند تا نظامی، دور و بر آن را گرفته بودند، تا مانع پیش روی اهالی محل شوند. پشت دیواری که سربازان ساخته بودند، تعداد زیادی از اهالی ایستاده بودند و با فضولی و کنجکاوی، سرک می‌کشیدند.. سعی کردم با توضیح اینکه من از ساکنیم محله هستم، عبور کنم اما با قاطعیت مانعم شدند.. گفتند که این وضعیت، چند دقیقه بیشتر طول نخواهد کشید.. تنها چاره ام، ایستادن بین حاضران بود.. این بار اولی نیست که این اتفاق رخ می‌دهد.. هر بار که برای دستگیری شخصی می آیند، تکرار می شود.. و معمولا زیاد طول نمی‌کشد..
از کنجکاویِ اینکه این بار هدف شان کیست مثل گربه نزدیک بود بمیرم.. به خصوص که بیشتر ساکنان خبر نداشتند که قربانی –یا خلاف کار- کیست – یعنی آنی که در پی اش بودند- و نظامیان ساده هم هیچ اطلاعی نداشتند و نتوانستیم کوچک‌ترین اطلاعاتی از آن ها بیرون بکشیم، حتی بعد از اینکه به آن ها سیگار دادیم و با صحبت به‌شان نزدیک شدیم ...

http://www.uupload.ir/files/3l5n_a.r.jpg

🔴لطفاً ادامه ی داستان را در سایت بخوانید :

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2397

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #ادبیات_عرب
زیر نظر تیرداد آتشکار

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 شعری از #آیدا_مجیدآبادی

مهم‌ترین تصمیم زندگی‌اش جان من بود
گرفت
و به چله نشست
حالم را از کدام ستاره بپرسم
که سر به سحر نگذارد؟
قلبم را به کدام قبله بنمایم
که پشت قباله‌اش نیندازد؟
پاهایت لابه‌لای کدام خاطره خواب رفته
که به خانه بر نمی‌گردد؟
مشت نمونه‌ی خروار نیست
و من در آستانه‌ی این شهر تنهایم

http://www.uupload.ir/files/7te2_a.m.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2398

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 شعری از #محمدرضا_طباطبایی

از هر کجای گریه برگردم خطا کردم!
وقتی پس از تو مقصدم بیراهه ی آه است
تا برنگردی برنمیگردم از این کابوس
تا برنگردی عمر این دیوانه کوتاه است
دلشوره های قبل پروازم! ولی در من،
درد سقوط از چشم هایت آخر راه است!

دیوانه ام! در من کسی با گریه میخندد!
سرگرم کابوسم میان خواب و بیداری
هرشب خودم را پشت چشمت دور میریزم
با گریه مشغولم به کار مردم آزاری
شاید شبی از بی تو مردن دست بردارم!
شاید شبی از کشتن من دست برداری!

تلفیقی از تردید و وهم و ترس و ابهامم
چشمم به در جا مانده و در انتظارم تا...
اینجا کسی غیر از تو در تنهایی من نیست
غیر از تو و تنهایی ام چیزی ندارم تا...
تو اتفاق ساده ای بودی! ولی بودی!
از خانه ی بعد از تو در حال فرارم تا...

سر میگذارم روی پای لنگ تنهایی
از آن شبی که چشمهایت سمت در وا بود
رفتی و رفتم از خودم! اما نفهمیدی،
هر لحظه ام با رفتنت روز مبادا بود!
بعد از شکستم کاش میپرسیدم از چشمت،
جنگ تو با من "تن به تن" یا "تن به تنها" بود؟

محو تماشای گل و آواز بارانی!
نادیده میگیری صدای گرم آهم را
تو اشتباه آخر من بودی و هر شب
پک میزنم سیگارهای اشتباهم را
رگبار شعر من تو را سرکوب خواهد کرد!
شاعرتر از آنم که بردارم سلاحم را...

http://www.uupload.ir/files/t83o_m.t.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2399

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر شهرام میرزایی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 سه شعر از #مظاهر_شهامت

🔸یک :

روی دیواری ساده
میان قاب چوبی
در ابتدای زمینه ایی کبود
تصویر ابدی و روشن لاک خالی یک لاک پشت !
تاریخی طویل مرده است
تا
زن لب زیرین خود را بگزد
و مرد
از تصور مفهوم کلمه بسیار
بازهم اندوهگین بشود

🔸دو :

گرگ اول
کلمه‌ایی رنگ پریده بود
با تیزی لبه‌های کج
و با ماهیتی که بیرحمی اجداد حروف را آشکار می ساخت
این البته
مرثیه ایی برای شکسپیر را توجیه نمی کرد
اما به گرگ دوم اجازه می داد
که دومین کلمه ایی بوده باشد
که رد گله را بر سفیدی ها ادامه بدهد
و درست از همین جا بود که قتل از سرما اتفاق می افتاد
از برف
از باد تند
از هر چهره که نمی باید در کولاک فرو می رفت
بله !
شکسپیر در کولاکی
در سفیدی دیده شده بود
در ادامه خطی که راهپیمایی اجداد حروف در تعمیق فرو می رفت

🔸سه :

همه ما
دیده بودیم هیولای درخت
تاریکی را بر دوش
به اجتماع معنای فصول می برد
پیش تر از آن
مردی بود نشسته در کنار خیابان طویل
چروک پوست صورتش
تاریخ کهن شبکه ابهام را
میان خطوط اریب آفتاب
حکایت می کرد
هم از این بود
مردان و زنان بی شمار
در تحقق خطوط موازی کبود کشته شدند
و هر رنگی به شکلی گم شد که به شکلی دیگر پریده بود

اکنون پرنده‌ها باز آمده‌اند
و در صف روی سیم‌های برق
درست در مسیر بی نهایتی دیده می شوند
که مردان و زنان بی شمار
به آن خیره نگاه می کنند

http://www.uupload.ir/files/haw5_m.sh.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2400

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 دو شعر از #فرامرز_سه_دهی


🔸"بکت" می‌گفت: آدمی به چاه می‌ماند با دو سطل که یکی پایین می‌رود.
و دیگری هم پایین


و من
تازه فهمیده‌ام:
انگشتان دست راست تو
کوهنوردانی هستند
که بالا می‌روند از من
از دیواره‌ی سنگی
به موهایم می‌رسند
طناب‌های‌شان را باز می‌کنند از کمر
عرق می‌گیرند
دایره می‌شوند
چای و خرما نام دیگر لب‌های من است
در لیوان پنج انگشتت
به لب‌های تو می‌رسد
انگشت اشاره‌ی دست راست من
درست در میانه‌ی بالا
و
پایین دو لب
من از کوه پایین آمده‌ام
تو داری بالا می‌روی از من
بالا
و بازهم بالاتر

- پرچم را پیدا نمی‌کنم
کیف‌های‌تان را بگردید لطفن!
چهار انگشت زانو داده‌اند به زمین
به بی‌برفی و برف
- پیدا نمی‌کنیم!
یکی از آن پنج انگشت گفت:
پرچم را در موهای او جا گذاشتیم
در موهایش چند روز مانده به یلدا!
و تو پایین می‌آیی
با پنج انگشتت از من
از دیواره‌ی سنگی!


🔸کوتاه و بلند


می‌شود کوتاه
و بلند
سایه‌ی غمگین من
زیر نور چراغ
کوچه همان بن‌بست
بن‌بست همان کوچه است
و کوتاه
برای بلندی بوسه‌ها
پیرم شد
و دیر
راست می‌گفت مادربزرگ:
آدمی، آه و دمی‌ست!
و نمی‌دانست:
پیش از آدمی پیر می‌شوند
بوسه ها
کوچه همان کوچه است
آدمی، آه‌ست
و دمی نیست

http://www.uupload.ir/files/l3nq_f.s.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2401

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸فستیوال غم
▫️#جیم_کروزوئه
🔹مترجم: #سینا_میر_عربشاهی

▪️جیم کروزوئه رمان‌نویس، شاعر و داستان‌کوتاه‌نویس معاصر آمریکایی است. داستان‌ها و اشعار او در مجلات ادبی بسیاری از جمله آنتیوچ، فصلنامه‌ی دِنوِر و مجله‌ی هُنری بمب ظاهر شده‌اند و مقالات و نقد‌هایش بارها در روزنامه‌های لوس‌آنجلس تایمز، نیویورک تایمز و واشینگتن پست به چاپ رسیده است. وی دریافت کننده‌ی کمک‌هزینه‌ی سازمان پشتوانه ملی هنرهای آمریکا بوده و سال‌ها در کالج سانتامونیکا و دانشگاه دولتی کالیفرنیا به تدریس می‌پرداخته است. رمان او با نام «آیسلند» در سال 2002 جزء 10 کتاب داستانی برتر سال قرار گرفت و جوایز متعددی را برای نویسنده به همراه داشت. کروزوئه از نویسندگان پرکار آمریکای شمالی محسوب می‌شود و طی دهه‌ی گذشته پنج رمان و چندین داستان کوتاه منتشر کرده است. بسیاری فضای حاکم بر آثار او را پیوندی میان جهان ابزورد کافکا و ادبیات مینیمال دونالد بارتلمی می‌دانند که اگرچه گاهاً تلخی تندی را به همراه می‌کشد اما در نهایت، حکایت از روزنه‌ای از امید و خوش‌بینی دارد. اثر ترجمه‌ی شده‌ی زیر از کتاب مجموعه داستان‌های وی به نام «دریاچه‌ی خونی» برگزیده شده است.
▫️▫️▫️

با اینکه بعد از ظهر خیلی سردی بود کلاه بر سر و کاپشن بر تن کردیم و بیرون آمدیم تا قایق‌مان را برای فستیوال غم آماده کنیم. فکر کنم نیکرسون بود که گفت: «می‌دانم که قدری برای این حرف دیر شده و می‌دانم با گفتن آن در معرض خطر کلیشه ای شدن قرار دارم اما فکر نمی‌کنید که این رنگ‌ها ... خب ... بیش از حد روشن هستند؟» ....


http://www.uupload.ir/files/ui1a_j.k.jpg

🔴لطفاً ادامه ی متن را در سایت بخوانید :

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2402

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸شعری از #ژک_دوپان
🔹ترجمه ی #آسیه_حیدری

خاک بد ذات
زمین بی حاصل
آب یخ بسته ی کوزه را با تو تقسیم می کنم
هوای میله ها
و تختی که تخت نیست
تنها ترانه ای یاغی
به سنگینی می نشیند باز
از دسته دسته ی گندمت
ترانه ای که دروغیست در خویش
شبنم نشسته بر تک شاخه
هوایمان را شادمانه می کند
از شکاف دیوار
ستاره ها را به این سو اگر بکشانی

http://www.uupload.ir/files/xirf_a.h.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2403

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #ادبیات_فرانسه
زیر نظر آسیه حیدری

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸نفخ صور
🔹 شعری از #آنژیلا_عطایی

حکایت چهارده زن است با هفت گوزن
پدر پسر روح‌القدس
زبان‌های بریده
گودالی از جسد
تاریخ رو به رشد
گورخواب‌ها جذامیان شهرهای جدیدند
امروز کسی از جذام نمی‌میرد
اما نشر اکاذیب درباره روال براندازی
منجر به اعلام قرنطینه در سطوح جهانی‌ست
لطفا یکی بیاید مرس را از خبرگزاری‌های بزرگ بیرون بیاورد
خط خط نقطه
پیامبران به سرزمین موعود بازنمی‌گردند
خط نقطه خط
زنان از همسران خود بار نمی‌گیرند
نقطه نقطه نقطه
صفر تا بی‌نهایت و یک
تجمع وراثت معیوب
من مردی با ریش سیاه زاییده‌ام
صاحب چند زن
بطری‌های نوشابه و اسید
احتمالا هفت گذرنامه
و ایمان به انتحار ...

یکی بیاید مردان مرده را به گور بازگرداند
هنوز زود است اسرافیل!
وراثت معیوب ما را به روز حادثه خواهد برد
و آن‌روز کوه‌ها چون پشم زده شده ...
صور سرما برف
زنانی بی‌صورت
کجاست آستانه درد؟
خط خط خط

http://www.uupload.ir/files/6al8_a.a.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2404

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸آواز
▫️شعری از #کریستینا_جورجینا_روزتی
🔹ترجمه ی #مولود_غلامی

کریستینا جورجینا روزتی (به انگلیسی: Christina Georgina Rossetti) (زاده ۵ دسامبر ۱۸۳۰ - درگذشته ۲۹ دسامبر ۱۸۹۴) شاعر و نویسنده مطالب رمانتیک و مذهبی و کودکان انگلیسی بود.

آنگاه که مرده ام محبوب من
مخوان برای من آواز غم
گل سرخی بر مزارم مگذار
نه حتی سرونازی سایه دار
چمن سبز باش به بالینم
چون شکوه ژاله به وقت صبحدم
خواه خاطرم زنده دار
خواه فانیم می پندار
سایه سرو را نخواهم دید
باران سرد را نخواهم چشید
ناله مرغ را نخواهم شنید
و خیال بافی را هنگام شفق
نه طلوعست، نه غروبست، نه شفق
خاطرم ماند اگر...
خاطرم رفت اگر...

When I am dead, my dearest
Sing no sad songs for me
Plant thou no roses at my head
Nor shady cypress tree
Be the green grass above me
With showers and dewdrops wet
And if thou wilt, remember
And if thou wilt, forget

I shall not see the shadows
I shall not feel the rain
I shall not hear the nightingale
Sing on, as if in pain
And dreaming through the twilight
That doth not rise nor set
Haply I may remember
And haply may forget

http://www.uupload.ir/files/5o1o_c.r.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2405

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹سه شعر از #الهام_صادقی

🔸یک
من سردم است که قرن‌هاست سردم است
که من یک زنم به نام کوچک یلدا
که قرن‌هاست سردم است
که جامانده‌ایم در آینه من و یک دقیقه‌ی موهایم


چله
شب است
و چه مهربان یلدا
با چشم‌هایی نافذ
که قرن‌هاست
در آینه جامانده است
شرم نگاهش
می‌چکد از تک‌تک سلول‌های خاکستری‌ام

پاییز آخر ثانیه‌ها
یخ بسته است
در این شب سرد
و سوار است بر دوش‌های من هنوز

در تنم عطر تلخ تو ریشه کرده است
غوغاست در من و
غوغاها
شب از نیمه گذشته است
شبحی است خیالم
که پر می‌کشد از
از کالبد غمگینم

قصه کوتاه و
گیسوان تو بلند یلدا
فالت را می‌گیرم
با شعر شاملوی آویخته به لب‌هایم
ترک برمی‌دارد خنده‌هام
زیر پوست انار ساوه‌ی شهر
می‌دود سرخ
مایل به سیاه
و خوشبختی تلوتلو می‌خورد

امشب
چراغی روشن می‌گذارم
نمی‌خواهم چیزی از دست بدهم چیزی را
حتا زخم‌های عمیقی
که در فتیله‌های چراغ می‌سوزم

من
با لحن جنوبی‌ام
و زبان شیرین مادری
پرده‌ی ماهور را بالا می‌زنم
باد می‌آید
و هم‌چنان
پای پنجره در انتظار پاهایت
شب را به صبح می‌رسانم
درد می‌کشم تا
تا دنیا دوباره بزاید
فرزندی به دنیا بیاید
به نام عهد عتیق
به نام وفاداری
و زمستان
بر خطوط موازی چنگ بنوازد

من شراب چشم‌های خمار شکنت را
در پیاله‌ای قدیمی
صبح می‌شوم
تا قناری محزون لب‌هایم
زار، زار گریه کند
شعر خیسم را

🔸دو

هر بار که آمدم تو نبودی کم آوردم


هربار که آمدم چیزی بگویم
چشم‌های تو نگذاشت
نگاهم
کم آورد از شدت ابری چشم‌هات
نفس‌ها
طوفانی دریایی‌ست
که لبخند- گریه‌هایم
می‌کوبد و
می‌کوبد و
می‌کوبد
بر ساحلی که دلم بود
که نتوانستم
چیزی بگویم از
از
از
از تو

🔸سه

و ما بی همانیم همان دو خط موازی
که بقیه‌اش را شما بنویسید لطفن!


چشم‌های تو
ایستگاه قطاری‌ست!
که زیر باران ایستاده‌ام

و شعرهایی که مرا سروده است
در سکوت شب
زیر باران
پر از نگفته‌ی حرف‌هایم
از درد لبریز
از شب‌زنده‌داری‌ها
سر می‌خورد کلمات
لابه‌لای انگشتانم
و من
برای تو می‌نویسم
برای ما
برای ما که بی همانیم
و با هم

http://www.uupload.ir/files/u64f_e.s.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2406

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 شعری از #زینب_چوقادی

تشنه ی دشت های دلتنگی
دل بیچاره ی سراپا تو
ماهی توی خاک رقصیده
آن طرف های و هوی دریا، تو!

دل من گوشه گوشه اش غوغاست
دل من عصر روز عاشوراست
دل من زخم خورده ی تنهاست
جنگجویی نمانده الا تو!

لشگر تشنه ی غنیمت گیر!
رحم کن رحم بر لبان اسیر!
من که بی زور حلقه و زنجیر
این همه راه آمدم با تو

من که با پای خود اسیر شدم
از تمام جهات سیر شدم!
راهی گیج این مسیر شدم
ذره ذره کشاندی ام تا "تو"

خاکی راههای پی در پی
خاک کردم هوات را از کی؟
خاک کردم تو را در این رگ و پی
خاک کردم هوام را با تو

خالیِ از تمام دنیا من!
خالیِ از تب تماشا من!
بر تنم هیچ نیست حتی من!
بر تنم هیچ نیست، حتی تو!

سنگ سرد موازی ام با تو
به همین قبر راضی ام با تو
حیف گور بلند بالا من!
حیف گور بلند بالا تو!

http://www.uupload.ir/files/0bk0_z.ch.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2408

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر شهرام میرزایی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸اسبی از گُلبرک آلاله
▫️#شیرکو_بی_کس
🔹ترجمه ی #دلاور_رحیمی

ابر بسی از ما بهتر
کوه را می‏ شناسد
و کوه بسیار از ابر خو‏بتر دره و مه دامنه ی خود را
باشد ابر زبان به سخن نَگُشاید
کافی‏ست یکی قطره از او به سخن درآید!
بگذار کوه نیز خاموش بماند
کافی‏ست یکی بوته از او به سخن در آید!
روایتِ حکایتِ رودخانه ‏ها را از کنارها بپرس
تو از کلوخ و جوی
و از شن و ماسه‌ از گرد و غبار ‌
از خار و خاشاك آبکند و از لجَنزار بپرس
آنان سرگذشتِ تمامِ عشقِ آب و صدای موج های
دیوانه و شیدایش را در می یابند
و آنان می دانند اندوه از کجا
شروع به نالیدن وباریدن کرد و در کجا خُشکسالی
و مرگ زمین به افسانه و به شعر ما پیوستن!

http://www.uupload.ir/files/0u1y_sh.b.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2409

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #ادبیات_کردستان
زیر نظر بابک صحرانورد

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸معرفی مجموعه «عشق کولی» #صباح_‌الدین_علی
🔹ترجمه ی #شهرام_دشتی

#کتاب_‌شناسی_ادبیات_ترکیه

«عشق کولی» مجموعه‌یی‌ست از داستان‌های کوتاه ساباهات‌تین عآلی Sabahattin Ali یا همان صباح‌الدین علی از شاعران و نویسنده‌گان مهم و مشهور ترکیه که شهرام دشتی از زبان ایستانبولی به فارسی برگردانده‌ است.
ساباهات‌تین عآلی در 25 شوبات Şubat منطبق بر ماهِ فوریه و در سالِ ۱۹۰۷ در شهر آردینو Ardino دیده به جهان گشود. این شهر قبلن جزء امپراتوریِ عثمانی بود که امروزه در کشور بلغارستان قرار دارد. ساباهات‌تین عآلی در شهرهایی مثلِ ایستانبول، چاناک‌کاله Çanakkale یا همان چاناک‌قلعه و ادرمیت Edremit مقیم بود و بعد در شهر بالیک‌اسیر Balıkesir به مدرسه رفت. در سال ۱۹۲۶ بار دیگر در ایستانبول اقامت گزید و در سال ۱۹۲۶ از دانشکده‌ی تربیت‌ معلم همان‌جا فارغ‌التحصیل شد. بعد از آن یک سال در شهرِ یوزگات Yozgat یا همان یوزغاد مشغول به تدریس شد اما در سال ۱۹۲۸ پس از قبولی در آزمونی که اداره‌ی آموزش‌ و پرورش برگزار کرده بود، برای طی یک دوره‌ی دو ساله به آلمان رفت. دو سال بعد به ترکیه برگشت و در دبیرستان‌های شهرهایی مثل آیدین Aydın و کونیا Konya یا همان قونیه مشغول تدریس زبان آلمانی شد.
در دوره‌ی تدریس در کونیا به دلیل سرودن شعری در انتقاد از سیاست‌های آتاتورک دست‌گیر شد. مدتی را در زندان سپری کرد تا آن‌که در سال ۱۹۳۳ در پیِ عفو عمومی از زندان آزاد شد. از اداره‌ی آموزش ‌و پرورش درخواست مجوز هم‌کاری کرد، و بعد از آن‌که با درخواست او مؤافقت شد کار خود را در اداره‌ی نشریات وزارت آموزش ملی پی گرفت. در ۱۶ ماییس منطبق بر ماهِ می و در سالِ ۱۹۳۵ ازدواج کرد و در سال ۱۹۴۴ بار دیگر دست‌گیر و زندانی شد. ساباهات‌تین عآلی پس از آزادی از زندان دچار مشکلات مالی شد و تصمیم به ترک کشور گرفت اما درخواستِ وی برای گرفتن گذرنامه موردِ تأیید قرار نگرفت. در نتیجه او تصمیم گرفت به شکلِ قاچاقی از مرز رد شود اما در 2 نیسان Nisan منطبق بر ماهِ آوریل و در سالِ 1948 به قتل رسید.
ساباهات‌تین عآلی کتاب‌های متعددی در زمینه‌هایی مثلِ شعر، داستان کوتاه و رمان منتشر کرده است. او در حدود 60 داستان‌ِ کوتاه دارد که شهرام دشتی ده داستان از این نویسنده را برگزیده، بعد از ترجمه در کتاب «عشق کولی» گرد آورده است. در این کتاب داستان‌هایی با این عناوین پیشِ روی مخاطب قرار دارد: عشق کولی/ شاه‌کاری که نجات نیافت/ داستان مشعلی که به ناگاه خاموش می‌شود/ ویولن‌سل/ فراری/ آپارتمان/ ماشین یکی پنج کروش/ رفیق عزیزتر از جان/ آب گرم/ و دشمن
شهرام دشتی از مترجمان نکته‌سنج و پرکار زبان ایستانبولی‌ست که در ترجمه‌ی متون، همیشه در وفاداری به اصل اثر وسواس چشم‌گیری دارد. از دیگر ترجمه‌های او می‌توانم به این عناوین اشاره کنم:
- خداحافظ پدر/ از فاکیر بایکورت Fakir Baykurt (یا همان فقیر بایکورت)/ در حوزه‌ی ادبیات داستانی
- کودک درون ما/ از دوعان جوجل‌اوعلو Doğan Cüceloğlu (یا همان دوغان جوجل‌اوغلو)/ در حوزه‌ی روان‌شناسی
- هنر ارتباط/ از دوعان جوجل‌اوعلو Doğan Cüceloğlu (یا همان دوغان جوجل‌اوغلو)/ در حوزه‌ی روان‌شناسی
- آخرین حرف حوشانا/ از آهمت آباکای Ahmet Abakay (یا همان احمد آباکای)/ در حوزه‌ی ادبیات داستانی
کتاب «عشق کولی» در سال 1393 و به همت انتشارات رسپینا و در 109 صفحه چاپ و منتشر شده است.

http://www.uupload.ir/files/p22i_sh.d.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2410

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 شعری از #سیده_محبوبه_بصری

یک مرد ، یک رویای زخمی ، بیل در دستش
یک زن ، زبانِ بسته و زنبیل در دستش
یک زن که زخم تازه را با درد میبندد
یک زن دخیلش را به یک نامرد میبندد
یک زن که از دامن به اَبرو برده چینش را
انداخت روی شانه هایش سرزمینش را
یک زن ، زبانِ بسته و زنبیل در دستش
یک مرد آمد ، دست عزرائیل در دستش!
یک رویداد سرخِ بی انگیزه در حجله
زن بودن اجباریِ دوشیزه در حجله
زن میرود! تن ، روح را بر تخت میبندد
این شهر دارد از دهاتش رخت میبندد
سگهای دِه با گوسفندان توله میسازند
یک شهر را بر روی یک بیغوله میسازند
* * *
یک شهر با زنهای بی زنبیل و بی ناله
با دختران گل فروش سیزده ساله ...
مخفی شدن های کذایی پشت سانسورها
بوسیدن هر لاابالی در آسانسورها
در کادرهای بسته با تصویر یک لبخند
ناخن جویدن های مخفی زیر یک لبخند
لبهای بسته غصه ها را قاب میگیرند
پس مانده را از کیسه ی ارباب میگیرند
اصلا خدایی نیست! میگویند او رفته
یک شهر در تابوت تاریکش فرو رفته
رقاصه ها خلخال را از پا در آوردند
رفتند بالا ، یک خدای دیگر آوردند
تا باز بنویسد میان دورهای دیر
یک سورئال تازه را در دفتر تقدیر
رویای زن ، یک مرد با اسب سفیدش بود
آن مرد در آغوش معشوق جدیدش بود
رقاصه ها زنبیل را از سیب پُر کردند
شب با سلاح گرم ، دنیا را ترور کردند
* * *
یک زن که از دامن به اَبرو برده چینش را
خواباند با لالایی آخر ، جنینش را
یک مرد رفته ، بیل را هم با خودش برده
زن رفته و زنبیل را هم با خودش برده

http://www.uupload.ir/files/yqbn_m.b.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2411

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر شهرام میرزایی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸شعری از آساف هالِت چلبی Asaf Halet Çelebi
▫️- که در ایران آصف حالت چلبی هم معرفی شده است -
🔹برگردان از #مجتبا_نهانی


🔸پنجره‌ها و درها

پنجره‌های‌ام تک‌تک باز شدند
پنجره‌یی را ستاره‌ها و شب‌ها احاطه کردند
در پنجره‌یی زمستان‌ها سر برآوردند
در پنجره‌یی دیگر رنگ‌ها پخش شدند
براق و نورانی.

از جایی صداهایی به گوش رسید
بهار به باغچه‌یی فرود آمد، بهار.

و همه‌ی پنجره‌های‌ام به روی تو باز شدند
درهای‌ام تک‌تک گشوده گشتند
از یکی از درها رؤیاهای کودکی طلاق گرفت
از در دیگر چهره‌های آشنا و دوست
و از آن یکی در ساقیِ مرگ به راه افتاد
از قدح‌اش
سرّ زیبایی‌ها
قطره‌یی یاقوت
بر لب‌های‌ام چکید
و همه‌ی درهای‌ام به روی تو باز شدند.
تک‌تکِ پنجره‌های‌ام بسته شدند
تک‌تکِ درهای‌ام بسته شدند.

🔸Pencereler Ve Kapılar

Birer birer açıldı pencerelerim
birini yıldızlar geceler kapladı
birinden kışlar belirdi
birinde renkler dağıldı
pırıl pırıl.

Sesler geldi bir yerden
bir bahçeye bahar indi
bahar.

Ve bütün pencerelerim sana açıldı
birer birer aralandı kapılarım
birinden çocuk rüyaları boşandı
birinden dost yüzler
birinden ecel sakisi yürüdü
kadehinden güzelliklerin sırrı
bir damla yakut
dudaklarıma damladı
ve bütün kapılarım sana açıldı.
Birer birer kapandı pencerelerim

http://www.uupload.ir/files/8b6_a.h.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2412

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 شعری از #مازیار_عارفانی

به راننده گفتم بایستد وسط برف
تا با تو عروسی کنم در سالی که فقط برف باریده بود
خواست بایستد
خواست به روی خودش نیاورد که مقصد فقط تهران بزرگ است
خواست از رستوران‌های بین راه برائت کند
و بگذرد از شیون کامیون‌ها
اما نتوانست ادای عاشق‌ها را در نیاورد
مشغول گریه شد
و از آینه نگاه کرد به سلسله‌ای از برادرانت
که هر کدام سگی در بوران رها کرده بودند
و عکس من از کیف جیبی‌ات افتاد
از پالتوی بلندت
و فروپاشی شدت گرفت
و تو آنقدر لاغر شدی که سگان جاده برایت پارس نکردند
پس درون تو را پر کردند با قرص‌های خواب
درون تو را با پرستاران شب و آینه‌های توالت و کارگران
درون تو را با تیمارستان‌های دوزخی...
و تو برخواستی
چشم‌های درشتت را گشودی
به آفتاب سلامی دوباره کردی
و مثل یک خوابگزار اعظم فریاد برآوردی که ما هنوز مسافریم
راننده بقیه مسافران را صدا کرد
و تهران، تهران بزرگ بود
که چنان پیر شده بود که دستش می‌لرزید
که می‌ترسید زیر برگه‌ای امضاء کند
می‌ترسید استعفاء دهد از پایتخت
و می‌خواست سرش را بگذارد روی شانه‌ات
و اعتراف کند
اما دیگر سری نداشت
و فقط با رگ گردنش سخن می‌گفت

http://www.uupload.ir/files/6uz5_m.a.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2413

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 شعری از #سید_مهدی_نژاد_هاشمی

باید چه کرد با دلِ تنگیِ که مرده است_
_حیثیت غروب ِقشنگی که مرده است
دل سنگ یا که تنگ نفهمیده هیچکس _
_در سینه مانده بغضِ نهنگی که مرده است
فتحت نکرده خورده به بن بست بختِ این _
بازارِ شامِ از همه رنگی که مرده است
در من‌ نشسته است به تختِ حکومت این _
_تمیور لنگِ در پِیِ جنگی که مرده است
حالا سفر مکن که بیایی به دیدن ِ_
_اقصی نقاطِ شهر فرنگی که مرده است
جانم به لب رسیده مزن باز بر رگِ_
افسونِ بی قراریِ چنگی که مرده است
من مبتلا شدم به تو و چشمِ خیره ات
داروی بی اثر شده بر چشمِ خسته ی سنگین دلی که در بَرِ اوهام دور دست مانده است در محاقِ درنگی که مرده است

http://www.uupload.ir/files/u0vi_m.n.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2414

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر شهرام میرزایی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 شعری از #زبیده_حسینی

به باد اگر اشاره کنم
به تو هجوم برده ام
به ابر اگر هجوم
چند سر ، روی ِ کودکی ِ میز می افتند

با حنجره ی تاخورده بر اجسام
هوا را به سیگار تو می دوزم
تا چشم از آینه نگیری
و لای ِ محوشدگی
به لابه لای ِ درخت نگویی :لانه
(لانه با قرص های تو جوجه ها را می شمارد و خواب یعنی همین که وراجی ام گرفته و دست می برم به عریانی ِ دهان)

موسیقی نا آرامی ، رفته از تو تا کجای تنت در گوش ؟

به مادر اگر اشاره کنم
دست ها بر درختان باغ لیمو می شوند و سیب ِ دهانش ....
(آه چقدر نمک به زخم درختان )

به سمت های دو شعر
دو مرگ ِ دور
پرتم کنید
هوا ، ادامه ی سایه ست بر باغ

http://www.uupload.ir/files/1tui_z.h.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2415

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 شعری از #زهرا_حیدری

از جست‌وجوی وطن برگرد
ای باد
ای منادی اندیشه‌های دور
و نقد ویرانگری بر تقدیر درخت‌ها بنویس
خرامان چند مفهوم تازه را به خفیه‌گاه ماهی‌ها ببر
و فروکش کن کنار من
که در جزیره متروک هم
حیوانی سیاسی‌ام
فروکش کن
و این تنهایی رو به وخامت را
به صرافت بینداز ماشه را بکشد
و بچسباند سکوت جزیره را
به ساحل خلاص.

http://www.uupload.ir/files/vef5_zh.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2416

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈