@piaderonews 👈 ڪلیڪ
#یادداشت_تحریریه
🔹آسیب شناسی ترجمه
🔸#ابوالفضل_پاشا
قبل از هر چیز تأکید کنم که منظور من از این یادداشتها آسیبشناسیِ ترجمه است، نه آسیبشناسیِ مترجم، از همین روی فقط به شعری خاص یا ترجمهی همان شعر اشاره میکنم و از نامِ مترجم چشم میپوشم.
بعد از این توضیح ضروری باید بگویم که نام شعر، جزء ذاتیِ آن نیست، بعضی از شعرها باید نام داشته باشند و در واقع نام آن شعرها جزیی از همان شعر است به عبارت دیگر بعضی از شعرها بدون نامشان ناقصاند، اما این نکته، همهی شعرها را شامل نمیشود، چنانچه شماری از شعرها مثل شبانههای شاملو یک نام کلی دارند و مختص همان شعرها یا مختص شیوههای سرایشیِ همان شاعرند. از اینها که بگذریم بسیاری از شعرها نام خاصی را پذیرا نیستند و شاعرِ آن شعرها فقط نامی برای تمایز برای شعر یا شعرهای خاصی برگزیده است اما از یاد نبریم که اگر آن نام، نام چندان کاملی برای آن شعر نباشد باز هم مترجم بنا به اصل امانتداری نباید و نمیتواند نام شعر را عوض کند، در حالیکه برخی از مترجمان علاوه بر آنکه استعدادِ ترجمه دارند استعدادِ نامیابی هم دارند و هر کجا میبینند که ذوقِ شاعر چندان کارساز نبوده!! نامِ شعری را که در حالِ ترجمهی آناند عوض میکنند!
یکی از مترجمهای نسبتن پر کار استعداد عجیبی برای تغییر نامِ شعرها دارد و من در این مجال به چند نمونه از هنرمندیهای او اشاره میکنم که چهگونه به دادِ شاعران ترکیه رسیده، نامِ شعرهایشان را اصلاح کرده است:
ایلهان برک İlhan Berk شعری دارد به نامِ Aşk یا همان عشق که این مترجم، نامِ شعر را گذاشته: آن روزها (از کرامات شیخ ما !!!)
اوزدمیر آساف Özdemir Asaf - که در ایران به اوزدمیر آصف مشهور است - شعری دارد به نامِ Eskisi kadar özlemiyorum seni یا همان به اندازهی گذشته مشتاق تو نیستم که این مترجم، نامِ شعر را گذاشته: دلتنگات نمیشوم (باز هم از کرامات شیخ ما !!!)
آتیلا ایلهان Attilâ İlhan شعری دارد به نامِ Yağmur Kaçağı یا همان فراری از باران که این مترجم، نامِ شعر را گذاشته: دستام را بگیر (باز هم کرامت!!!)
موراتهان مونگان Murathan Mungan - که ممکن است در ایران مرادخان مونگان هم معرفی شود -شعری دارد به نامِ Sizden Saklı یا همان پنهان از شما که این مترجم، نامِ شعر را گذاشته: نیامدید ( و باز هم!!!)
البته کرامتهای این مترجم به این موارد ختم نمیشود بلکه حدودن هشتاد درصد ترجمههای او با دخالت در نامِ شعر همراه است!
بعدالتحریر: به برخی از شاعران ایران که نامی با مسما برای شعرهایشان نمییابند پیشنهاد میکنم به این مترجم مراجعه کنند و از او یاری جویند!
http://s1.picofile.com/file/8282982168/A_P.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1778
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید : 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
#یادداشت_تحریریه
🔹آسیب شناسی ترجمه
🔸#ابوالفضل_پاشا
قبل از هر چیز تأکید کنم که منظور من از این یادداشتها آسیبشناسیِ ترجمه است، نه آسیبشناسیِ مترجم، از همین روی فقط به شعری خاص یا ترجمهی همان شعر اشاره میکنم و از نامِ مترجم چشم میپوشم.
بعد از این توضیح ضروری باید بگویم که نام شعر، جزء ذاتیِ آن نیست، بعضی از شعرها باید نام داشته باشند و در واقع نام آن شعرها جزیی از همان شعر است به عبارت دیگر بعضی از شعرها بدون نامشان ناقصاند، اما این نکته، همهی شعرها را شامل نمیشود، چنانچه شماری از شعرها مثل شبانههای شاملو یک نام کلی دارند و مختص همان شعرها یا مختص شیوههای سرایشیِ همان شاعرند. از اینها که بگذریم بسیاری از شعرها نام خاصی را پذیرا نیستند و شاعرِ آن شعرها فقط نامی برای تمایز برای شعر یا شعرهای خاصی برگزیده است اما از یاد نبریم که اگر آن نام، نام چندان کاملی برای آن شعر نباشد باز هم مترجم بنا به اصل امانتداری نباید و نمیتواند نام شعر را عوض کند، در حالیکه برخی از مترجمان علاوه بر آنکه استعدادِ ترجمه دارند استعدادِ نامیابی هم دارند و هر کجا میبینند که ذوقِ شاعر چندان کارساز نبوده!! نامِ شعری را که در حالِ ترجمهی آناند عوض میکنند!
یکی از مترجمهای نسبتن پر کار استعداد عجیبی برای تغییر نامِ شعرها دارد و من در این مجال به چند نمونه از هنرمندیهای او اشاره میکنم که چهگونه به دادِ شاعران ترکیه رسیده، نامِ شعرهایشان را اصلاح کرده است:
ایلهان برک İlhan Berk شعری دارد به نامِ Aşk یا همان عشق که این مترجم، نامِ شعر را گذاشته: آن روزها (از کرامات شیخ ما !!!)
اوزدمیر آساف Özdemir Asaf - که در ایران به اوزدمیر آصف مشهور است - شعری دارد به نامِ Eskisi kadar özlemiyorum seni یا همان به اندازهی گذشته مشتاق تو نیستم که این مترجم، نامِ شعر را گذاشته: دلتنگات نمیشوم (باز هم از کرامات شیخ ما !!!)
آتیلا ایلهان Attilâ İlhan شعری دارد به نامِ Yağmur Kaçağı یا همان فراری از باران که این مترجم، نامِ شعر را گذاشته: دستام را بگیر (باز هم کرامت!!!)
موراتهان مونگان Murathan Mungan - که ممکن است در ایران مرادخان مونگان هم معرفی شود -شعری دارد به نامِ Sizden Saklı یا همان پنهان از شما که این مترجم، نامِ شعر را گذاشته: نیامدید ( و باز هم!!!)
البته کرامتهای این مترجم به این موارد ختم نمیشود بلکه حدودن هشتاد درصد ترجمههای او با دخالت در نامِ شعر همراه است!
بعدالتحریر: به برخی از شاعران ایران که نامی با مسما برای شعرهایشان نمییابند پیشنهاد میکنم به این مترجم مراجعه کنند و از او یاری جویند!
http://s1.picofile.com/file/8282982168/A_P.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1778
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید : 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔸دو شعر از #ناظیم_هیکمت Nâzım Hikmet
- که در ایران به #ناظم_حکمت معروف است -
🔹ترجمهی #ابوالفضل_پاشا
Birinci şiir:
Kar Kesti Yolu
Kar kesti yolu
sen yoktun
oturdum karşına dizüstü
seyrettim yüzünü
gözlerim kapalı
Gemiler geçmiyor
uçaklar uçmuyor
sen yoktun
karşında duvara dayanmıştım
konuştum, konuştum, konuştum
ağzımı açmadım
Sen yoktun
ellerimle dokundum sana
ellerim yüzümdeydi
🔸برف جاده را بست
برف جاده را بست
تو نبودی
در مقابل تو زانو زدم
با چشمانی بسته
به چهرهات دقیق شدم
کشتیها نمیگذرند
هواپیماها در پرواز نیستند
تو نبودی
در مقابلات به دیوار تکیه دادم
با دهانی بسته
حرف زدم،
حرف زدم،
حرف زدم.
تو نبودی
تو را با دست خود لمس کردم
دستهای من روی چهرهام بود.
İkinci Şiir:
Türküler
İnsanların türküleri kendilerinden güzel,
Kendilerinden umutlu,
Kendilerinden kederli,
Daha uzun ömürlü kendilerinden.
Sevdim insanlardan çok türkülerini.
İnsansız yaşayabildim
Türküsüz hiçbir zaman.
Hiçbir zaman beni aldatmadı türküler de.
Türküleri anladım hangi dilde söylenirse söylensin.
Bu dünyada yiyip içtiklerimin,
Gezip tozduklarımın,
Görüp işittiklerimin,
Dokunduklarımın, anladıklarımın
Hiçbiri, hiçbiri,
Beni bahtiyar etmedi türküler kadar...
🔸ترانهها
ترانههای انسانها
از خود انسانها زیباتر،
مژدهبخشتر از خود آنها
غمگینتر از خودشان
و از خود انسانها دیرپاتر.
ترانههای انسانها را بسیار پسندیدهام.
بدون انسانها زیستهام
بیترانه اما هرگز
که ترانهها هیچگاه در قصد فریب دادن من نبودند.
ترانهها را به هر زبانی متوجه شدهام
در این دنیا
از آنچه خوردم و نوشیدهام
از آنچه گشتم و فرسوده کردهام
از آنچه دیدهام و شنیدهام
از آنچه لمس کردهام و فهمیدهام
هیچکدامشان مرا بیش از ترانهها خوشبخت نکردهاند
http://s8.picofile.com/file/8283245676/N_H.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1791
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔸دو شعر از #ناظیم_هیکمت Nâzım Hikmet
- که در ایران به #ناظم_حکمت معروف است -
🔹ترجمهی #ابوالفضل_پاشا
Birinci şiir:
Kar Kesti Yolu
Kar kesti yolu
sen yoktun
oturdum karşına dizüstü
seyrettim yüzünü
gözlerim kapalı
Gemiler geçmiyor
uçaklar uçmuyor
sen yoktun
karşında duvara dayanmıştım
konuştum, konuştum, konuştum
ağzımı açmadım
Sen yoktun
ellerimle dokundum sana
ellerim yüzümdeydi
🔸برف جاده را بست
برف جاده را بست
تو نبودی
در مقابل تو زانو زدم
با چشمانی بسته
به چهرهات دقیق شدم
کشتیها نمیگذرند
هواپیماها در پرواز نیستند
تو نبودی
در مقابلات به دیوار تکیه دادم
با دهانی بسته
حرف زدم،
حرف زدم،
حرف زدم.
تو نبودی
تو را با دست خود لمس کردم
دستهای من روی چهرهام بود.
İkinci Şiir:
Türküler
İnsanların türküleri kendilerinden güzel,
Kendilerinden umutlu,
Kendilerinden kederli,
Daha uzun ömürlü kendilerinden.
Sevdim insanlardan çok türkülerini.
İnsansız yaşayabildim
Türküsüz hiçbir zaman.
Hiçbir zaman beni aldatmadı türküler de.
Türküleri anladım hangi dilde söylenirse söylensin.
Bu dünyada yiyip içtiklerimin,
Gezip tozduklarımın,
Görüp işittiklerimin,
Dokunduklarımın, anladıklarımın
Hiçbiri, hiçbiri,
Beni bahtiyar etmedi türküler kadar...
🔸ترانهها
ترانههای انسانها
از خود انسانها زیباتر،
مژدهبخشتر از خود آنها
غمگینتر از خودشان
و از خود انسانها دیرپاتر.
ترانههای انسانها را بسیار پسندیدهام.
بدون انسانها زیستهام
بیترانه اما هرگز
که ترانهها هیچگاه در قصد فریب دادن من نبودند.
ترانهها را به هر زبانی متوجه شدهام
در این دنیا
از آنچه خوردم و نوشیدهام
از آنچه گشتم و فرسوده کردهام
از آنچه دیدهام و شنیدهام
از آنچه لمس کردهام و فهمیدهام
هیچکدامشان مرا بیش از ترانهها خوشبخت نکردهاند
http://s8.picofile.com/file/8283245676/N_H.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1791
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
#یادداشت_تحریریه
🔸آسیبشناسی ترجمه - 4
🔹 #ابوالفضل_پاشا
روحم را
آب کرده و در قالبی منجمدش کردهاند
قالبی به نام استانبول
که آن را در خاک گذاشتهاند
درونم آتشیست
هوا، رنگ، ناز، اقلیم،
معشوقهام
از زمان و مکان گذشته و آمدهست.
ماه و خورشید
از ازل
دو استانبولی اصیل بودهاند.
خاک و دریا
تنها در استانبول طعم وصل را
چشیدهاند
جان من، استانبول
وطن من، استانبول
استانبول...
این شعر در مأخذ - که کتابیست شامل شعرهای شاعران ترکیه با موضوع استانبول با ترجمهی یکی از مترجمهای پرکار - دقیقن به همین شکل و با همین حجم و به نام شاعر آن نِجیپ فاضیل کیساکورک - که در ایران به نجیب فاضل کیساکورک و حتا گاهی قیساقورق نیز مشهور است - به چاپ رسیده. در این مجال کاری به صحت و سقم ترجمه یا لحن غیرشعری یا حتا خارج از دستور زبان بعضی از سطرها ندارم اما شما ای مخاطب! آیا میتوانید حدس بزنید که این شعر در مأخذ اصلی و در کتابِ نِجیپ فاضیل کیساکورک چه حجمی دارد؟ به عبارت دیگر حدس بزنید این مترجم محترم چقدر از شعر را حذف کرده است؟!
برای آنها که به جستوجو علاقهمندند بگویم که این شعر در اصل Canım İstanbul نام دارد. در خصوص حجم متن اصلیِ آن هم چیزی نمیگویم، بلکه اصل آن را ضمیمه میکنم تا خودتان قضاوت کنید که برخی از مترجمها چه میکنند، البته اگر بالای ترجمه نام دقیق شعر را بنویسند و علاوه کنند که بخشی از شعر است باز هم میتوان پذیرفت اما در صورت فعلی واقعن چه باید گفت؟
اما متن اصلی شعر:
Canım İstanbul
Ruhumu eritip de kalıpta dondurmuşlar;
Onu İstanbul diye toprağa kondurmuşlar.
İçimde tüten bir şey; hava, renk, eda, iklim;
O benim, zaman, mekan aşıp geçmiş sevgilim.
Çiçeği altın yaldız, suyu telli pulludur;
Ay ve güneş ezelden iki İstanbulludur.
Denizle toprak, yalnız onda ermiş visale,
Ve kavuşmuş rüyalar, onda, onda misale.
İstanbul benim canım;
Vatanım da vatanım...
İstanbul,
İstanbul...
Tarihin gözleri var, surlarda delik delik;
Servi, endamlı servi, ahirete perdelik...
Bulutta şaha kalkmış Fatih'ten kalma kır at;
Pırlantadan kubbeler, belki bir milyar kırat...
Şahadet parmağıdır göğe doğru minare;
Her nakışta o mana: Öleceğiz ne çare?..
Hayattan canlı ölüm, günahtan baskın rahmet;
Beyoğlu tepinirken ağlar Karacaahmet...
O manayı bul da bul!
İlle İstanbul'da bul!
İstanbul,
İstanbul...
Boğaz gümüş bir mangal, kaynatır serinliği;
Çamlıca'da, yerdedir göklerin derinliği.
Oynak sular yalının alt katına misafir;
Yeni dünyadan mahzun, resimde eski sefir.
Her akşam camlarında yangın çıkan Üsküdar,
Perili ahşap konak, koca bir şehir kadar...
Bir ses, bilemem tanbur gibi mi, ud gibi mi?
Cumbalı odalarda inletir " Katibim"i...
Kadını keskin bıçak,
Taze kan gibi sıcak.
İstanbul,
İstanbul...
Yedi tepe üstünde zaman bir gergef işler!
Yedi renk, yedi sesten sayısız belirişler...
Eyüp öksüz, Kadıköy süslü, Moda kurumlu,
Adada rüzgar, uçan eteklerden sorumlu.
Her şafak Hisarlarda oklar çıkar yayından
Hala çığlıklar gelir Topkapı Sarayından.
Ana gibi yar olmaz, İstanbul gibi diyar;
Güleni şöyle dursun, ağlayanı bahtiyar...
Gecesi sünbül kokan
Türkçesi bülbül kokan,
İstanbul,
İstanbul...
http://s1.picofile.com/file/8282982168/A_P.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1818
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
#یادداشت_تحریریه
🔸آسیبشناسی ترجمه - 4
🔹 #ابوالفضل_پاشا
روحم را
آب کرده و در قالبی منجمدش کردهاند
قالبی به نام استانبول
که آن را در خاک گذاشتهاند
درونم آتشیست
هوا، رنگ، ناز، اقلیم،
معشوقهام
از زمان و مکان گذشته و آمدهست.
ماه و خورشید
از ازل
دو استانبولی اصیل بودهاند.
خاک و دریا
تنها در استانبول طعم وصل را
چشیدهاند
جان من، استانبول
وطن من، استانبول
استانبول...
این شعر در مأخذ - که کتابیست شامل شعرهای شاعران ترکیه با موضوع استانبول با ترجمهی یکی از مترجمهای پرکار - دقیقن به همین شکل و با همین حجم و به نام شاعر آن نِجیپ فاضیل کیساکورک - که در ایران به نجیب فاضل کیساکورک و حتا گاهی قیساقورق نیز مشهور است - به چاپ رسیده. در این مجال کاری به صحت و سقم ترجمه یا لحن غیرشعری یا حتا خارج از دستور زبان بعضی از سطرها ندارم اما شما ای مخاطب! آیا میتوانید حدس بزنید که این شعر در مأخذ اصلی و در کتابِ نِجیپ فاضیل کیساکورک چه حجمی دارد؟ به عبارت دیگر حدس بزنید این مترجم محترم چقدر از شعر را حذف کرده است؟!
برای آنها که به جستوجو علاقهمندند بگویم که این شعر در اصل Canım İstanbul نام دارد. در خصوص حجم متن اصلیِ آن هم چیزی نمیگویم، بلکه اصل آن را ضمیمه میکنم تا خودتان قضاوت کنید که برخی از مترجمها چه میکنند، البته اگر بالای ترجمه نام دقیق شعر را بنویسند و علاوه کنند که بخشی از شعر است باز هم میتوان پذیرفت اما در صورت فعلی واقعن چه باید گفت؟
اما متن اصلی شعر:
Canım İstanbul
Ruhumu eritip de kalıpta dondurmuşlar;
Onu İstanbul diye toprağa kondurmuşlar.
İçimde tüten bir şey; hava, renk, eda, iklim;
O benim, zaman, mekan aşıp geçmiş sevgilim.
Çiçeği altın yaldız, suyu telli pulludur;
Ay ve güneş ezelden iki İstanbulludur.
Denizle toprak, yalnız onda ermiş visale,
Ve kavuşmuş rüyalar, onda, onda misale.
İstanbul benim canım;
Vatanım da vatanım...
İstanbul,
İstanbul...
Tarihin gözleri var, surlarda delik delik;
Servi, endamlı servi, ahirete perdelik...
Bulutta şaha kalkmış Fatih'ten kalma kır at;
Pırlantadan kubbeler, belki bir milyar kırat...
Şahadet parmağıdır göğe doğru minare;
Her nakışta o mana: Öleceğiz ne çare?..
Hayattan canlı ölüm, günahtan baskın rahmet;
Beyoğlu tepinirken ağlar Karacaahmet...
O manayı bul da bul!
İlle İstanbul'da bul!
İstanbul,
İstanbul...
Boğaz gümüş bir mangal, kaynatır serinliği;
Çamlıca'da, yerdedir göklerin derinliği.
Oynak sular yalının alt katına misafir;
Yeni dünyadan mahzun, resimde eski sefir.
Her akşam camlarında yangın çıkan Üsküdar,
Perili ahşap konak, koca bir şehir kadar...
Bir ses, bilemem tanbur gibi mi, ud gibi mi?
Cumbalı odalarda inletir " Katibim"i...
Kadını keskin bıçak,
Taze kan gibi sıcak.
İstanbul,
İstanbul...
Yedi tepe üstünde zaman bir gergef işler!
Yedi renk, yedi sesten sayısız belirişler...
Eyüp öksüz, Kadıköy süslü, Moda kurumlu,
Adada rüzgar, uçan eteklerden sorumlu.
Her şafak Hisarlarda oklar çıkar yayından
Hala çığlıklar gelir Topkapı Sarayından.
Ana gibi yar olmaz, İstanbul gibi diyar;
Güleni şöyle dursun, ağlayanı bahtiyar...
Gecesi sünbül kokan
Türkçesi bülbül kokan,
İstanbul,
İstanbul...
http://s1.picofile.com/file/8282982168/A_P.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1818
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
#ویژه_ی_نوروزی_سال_1396
♦️ویژه ی #شعر ، #مقاله و #ترجمه مجله ادبی پیاده رو منتشر شد ؛ با آثاری از :
🔹علیرضا آبیز ، محمد آزرم ، ﻣﺤﻤﺪ ﺁﺷﻮﺭ ، ابوذر افشنگ ، علیرضا الیاسی ، علی باباچاهی ، ﻋﻠﻲﺭﺿﺎ ﺑﻬﻨﺎﻡ ، خسرو بنایی ، امیرحسین بریمانی ، ابوالفضل پاشا ، حسن توکلی ، شاپور جورکش ، علی جهانگیری ، مولود جهانی ، ﺭﺿﺎ ﭼﺎﻳﭽﻲ ، روجا چمنکار ، صابر حسینی ، منصور خورشیدی ، بهزاد خواجات ، بنیامین دیلم کتولی ، ليلا درخش ، سید محمد علی رضازاده ، حامد رمضانی ، ایرج زبردست ، جواد زهتاب ، ﻓﺮاﻣﺮﺯ ﺳﻪ ﺩﻫﻲ ، یزدان سلحشور ، مریم سطوتی ، سینا سنجری ، سیداکبرسلیمانی ، شایسته سادات حسینی رباط ، آفاق شوهانی ، افشین شاهرودی ، رضا شنطیا ، سید حمید شریف نیا ، بابك صحرانورد ، پانته آ صفایی ، ﻫﺮﻣﺰ ﻋﻠﻲﭘﻮﺭ ، ناهید عرجونی ، برزویه فرخ سیر ، ﻓﺮﻧﺎﺯ ﻓﺮاﺯﻣﻨﺪ ، آزیتا قهرمان ، جلیل قیصری ، محمد لوطیج ، محمد حسین مدل ، علی مومنی ، محمد حسن مرتجا ، محمد زمان مطلوب طلب ، آیدا مجیدآبادی ، راهله معماریان ، مجتبا نهانی ، حسن نیکوفرید ، سید مهدی نژاد هاشمی . (ترتیب اسامی و انتشار آثار بر اساس حروف الفبا است )
http://uupload.ir/files/2o1m_poem.jpg
🔴لینک مشاهده ی آثار در مجله : 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
www.piadero.ir
به کوشش هیئت دبیران پیاده رو : #میثم_ریاحی ، #محمد_آشور ، #ابوالفضل_پاشا ، #مریم_جعفری_آذرمانی ، #آزیتا_قهرمان ، #سید_حمید_شریف_نیا ، #امیر_حسین_بریمانی ، #احمد_درخشان ، #بابک_شاکر
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
#ویژه_ی_نوروزی_سال_1396
♦️ویژه ی #شعر ، #مقاله و #ترجمه مجله ادبی پیاده رو منتشر شد ؛ با آثاری از :
🔹علیرضا آبیز ، محمد آزرم ، ﻣﺤﻤﺪ ﺁﺷﻮﺭ ، ابوذر افشنگ ، علیرضا الیاسی ، علی باباچاهی ، ﻋﻠﻲﺭﺿﺎ ﺑﻬﻨﺎﻡ ، خسرو بنایی ، امیرحسین بریمانی ، ابوالفضل پاشا ، حسن توکلی ، شاپور جورکش ، علی جهانگیری ، مولود جهانی ، ﺭﺿﺎ ﭼﺎﻳﭽﻲ ، روجا چمنکار ، صابر حسینی ، منصور خورشیدی ، بهزاد خواجات ، بنیامین دیلم کتولی ، ليلا درخش ، سید محمد علی رضازاده ، حامد رمضانی ، ایرج زبردست ، جواد زهتاب ، ﻓﺮاﻣﺮﺯ ﺳﻪ ﺩﻫﻲ ، یزدان سلحشور ، مریم سطوتی ، سینا سنجری ، سیداکبرسلیمانی ، شایسته سادات حسینی رباط ، آفاق شوهانی ، افشین شاهرودی ، رضا شنطیا ، سید حمید شریف نیا ، بابك صحرانورد ، پانته آ صفایی ، ﻫﺮﻣﺰ ﻋﻠﻲﭘﻮﺭ ، ناهید عرجونی ، برزویه فرخ سیر ، ﻓﺮﻧﺎﺯ ﻓﺮاﺯﻣﻨﺪ ، آزیتا قهرمان ، جلیل قیصری ، محمد لوطیج ، محمد حسین مدل ، علی مومنی ، محمد حسن مرتجا ، محمد زمان مطلوب طلب ، آیدا مجیدآبادی ، راهله معماریان ، مجتبا نهانی ، حسن نیکوفرید ، سید مهدی نژاد هاشمی . (ترتیب اسامی و انتشار آثار بر اساس حروف الفبا است )
http://uupload.ir/files/2o1m_poem.jpg
🔴لینک مشاهده ی آثار در مجله : 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
www.piadero.ir
به کوشش هیئت دبیران پیاده رو : #میثم_ریاحی ، #محمد_آشور ، #ابوالفضل_پاشا ، #مریم_جعفری_آذرمانی ، #آزیتا_قهرمان ، #سید_حمید_شریف_نیا ، #امیر_حسین_بریمانی ، #احمد_درخشان ، #بابک_شاکر
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
کتاب «جمهوری فدرال ابر»
آنتولوژی شعر نوی ترکیه
پژوهش، ترجمه و بازسرایی #ابوالفضل_پاشا
#انتشارات_سولار
🆔 @piaderonews👈
آنتولوژی شعر نوی ترکیه
پژوهش، ترجمه و بازسرایی #ابوالفضل_پاشا
#انتشارات_سولار
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹شعری از #آفاق_شوهانی
با ترجمه به استانبولی
🔸مترجم: #ابوالفضل_پاشا
وقتی به زمستان قول دادم که برمیگردی
طاق بستان خندید
من اما تمامی فصلها را زمستان پوشیدم
Geri dönmeni kışa söz verdiğim zaman
Tak-ı bustan güldü
Ben ama bütün mevsimlerde kış giydim
Şair: Afak Şövhani
Çevıren: Ebülfez Paşa
http://s1.upzone.ir/108633/A.SH.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2059
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹شعری از #آفاق_شوهانی
با ترجمه به استانبولی
🔸مترجم: #ابوالفضل_پاشا
وقتی به زمستان قول دادم که برمیگردی
طاق بستان خندید
من اما تمامی فصلها را زمستان پوشیدم
Geri dönmeni kışa söz verdiğim zaman
Tak-ı bustan güldü
Ben ama bütün mevsimlerde kış giydim
Şair: Afak Şövhani
Çevıren: Ebülfez Paşa
http://s1.upzone.ir/108633/A.SH.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2059
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔸معرفی «آیا دچار عشق شدهام؟» #اورهان_ولی_کانیک
🔹ترجمهی #ابوالفضل_پاشا
«آیا دچار عشق شدهام؟» شامل ترجمههایی از شعرهای اورهان ولی کانیک از شاعران ترکیه با ترجمهی «ابوالفضل پاشا» به بازار کتاب راه یافت.
اهمیت اورهان ولی کانیک از آنروست که او با دو نفر از شاعران معاصر خود به نامهای اوکتای ریفات که در ایران به اوکتای رفعت مشهور است و ملیح جودت جریانی ادبی موسوم به گاریپ یا همان غریب راه انداخت. این سه شاعر از دورهی دبیرستان یکدیگر را میشناختند و بعدها دست به دست هم دادند و با اصول و زیباییشناسی جدیدی شعر سرودند که تا آن دوره چنین نگاهی به شعر و زیباییشناسی معطوف به شعر در ترکیه سابقه نداشت. گرایش به جزییات، پرهیز از زبان فخیم و آرایههای شعر، بیاعتنایی به وزن و قافیه شماری از اصول شعری این سه نفر بود که در جریان شعری غریب لحاظ شد و شاعران دیگری نیز تحت تأثیر همین جریان قرار گرفتند. به همین دلیل است که اورهان ولی کانیک در تاریخ شعر نوی ترکیه اهمیت خاصی دارد و تاکنون چندین کتاب از ترجمههای شعر او منتشر شده است که این بار«ابوالفضل پاشا» با وسواس بیشتری به سراغ شعرهای او رفته و این کتاب را به دست علاقهمندان شعر او رسانده است
شعری از این مجموعه:
جدایی
دنبال کشتییی که رهسپار است
خیره ماندهام
خودم را نمیتوانم به دریا بیندازم
دنیا زیباست
وانگهی پای مردانگی در میان است
و نمیتوانم گریه کنم
چاپ نخست کتاب «آیا دچار عشق شدهام؟» در 98 صفحه با شمارگان 500 نسخه به قیمت 9000 تومان به همت نشر سرزمین اهورایی و در سال جاری روانهی بازار کتاب شده است.
http://uupload.ir/files/2dwd_a.p.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2091
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔸معرفی «آیا دچار عشق شدهام؟» #اورهان_ولی_کانیک
🔹ترجمهی #ابوالفضل_پاشا
«آیا دچار عشق شدهام؟» شامل ترجمههایی از شعرهای اورهان ولی کانیک از شاعران ترکیه با ترجمهی «ابوالفضل پاشا» به بازار کتاب راه یافت.
اهمیت اورهان ولی کانیک از آنروست که او با دو نفر از شاعران معاصر خود به نامهای اوکتای ریفات که در ایران به اوکتای رفعت مشهور است و ملیح جودت جریانی ادبی موسوم به گاریپ یا همان غریب راه انداخت. این سه شاعر از دورهی دبیرستان یکدیگر را میشناختند و بعدها دست به دست هم دادند و با اصول و زیباییشناسی جدیدی شعر سرودند که تا آن دوره چنین نگاهی به شعر و زیباییشناسی معطوف به شعر در ترکیه سابقه نداشت. گرایش به جزییات، پرهیز از زبان فخیم و آرایههای شعر، بیاعتنایی به وزن و قافیه شماری از اصول شعری این سه نفر بود که در جریان شعری غریب لحاظ شد و شاعران دیگری نیز تحت تأثیر همین جریان قرار گرفتند. به همین دلیل است که اورهان ولی کانیک در تاریخ شعر نوی ترکیه اهمیت خاصی دارد و تاکنون چندین کتاب از ترجمههای شعر او منتشر شده است که این بار«ابوالفضل پاشا» با وسواس بیشتری به سراغ شعرهای او رفته و این کتاب را به دست علاقهمندان شعر او رسانده است
شعری از این مجموعه:
جدایی
دنبال کشتییی که رهسپار است
خیره ماندهام
خودم را نمیتوانم به دریا بیندازم
دنیا زیباست
وانگهی پای مردانگی در میان است
و نمیتوانم گریه کنم
چاپ نخست کتاب «آیا دچار عشق شدهام؟» در 98 صفحه با شمارگان 500 نسخه به قیمت 9000 تومان به همت نشر سرزمین اهورایی و در سال جاری روانهی بازار کتاب شده است.
http://uupload.ir/files/2dwd_a.p.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2091
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹 دو شعر از #ابوالفضل_پاشا
🔸کتاب وقتی که از
کتاب وقتی که از تنور بیرون بیاوری
پر از خبرهای داغِ داغ را
به عینک خود بچسبان
که اگر زمانِ خواندن
از قضای روزگار باید جریمه شوی
پس چهگونه با چند صفحهی دیگر
از جیب خود به سراغ صندوق پسانداز
باید حساب کنی
که مهمان شدن در این حال و هوا
کمی از حماقت پول خُرد کم نمیکند
وگرنه در جیبها چرا صدای آنها
اگر با صدای کلیدی
که از خانهی ما چیزی به مدرسه میرسد
مگر چه فرقی از مدیر
تا معاونِ خطکش به دست که میگیری
کدام دانشآموز را ببین
که از هراس واحدهای مشروع خود
سراغ هر اتوبوس را که سوار میشود
بلیت خود را به شکل ساعت یازده
پیاده خواهد شد
و اگر تو حرفهای کسی را
که باور نمیکنی
همان بهتر است که روزی
سه قاشق از غذای خودت را
پر از دودِ ایستگاهی به شکم بریزی
که هیچ اگزوزی چنین به روغنسوزی چرا نمیافتد؟
🔸به اندازهی چاقو
به اندازهی چاقویی
که گردن آن کلفت میشود
چرا به شهر زنجان که میروی
چمدان تو از همین دستهها
که قیچیهای خود را
مگر میتوان گم نکرد
پس من به حال هندوانههایی
که از کودکی قرمزند
چرا گریه کنم که بریدن آنها
به همین عواملِ از یاد رفتهی خود
وقتی به بازار میوه فروشها که میرسی
گوشهای خود را بگیر
وگرنه فریادی که از گلوی ما
به تلفن همراه شما پیامک شود
چهگونه فقط به نقطههای آن میاندیشی
که قبضها به پایان هر ماه
با چنین نکات من درآوردی
به حساب شما واریز نخواهد شد
که اگر غیر از این بود
هیچکسی به بالاتر از وانتها
داد نمیزد که هندوانههایی آوردهام
که ضخامت آنها
اگر از طول چاقوی شما سفیدتر نباشد
چرا پس طعم صورتی نمیدهند؟
.
http://www.uupload.ir/files/zsp_a.p.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2109
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹 دو شعر از #ابوالفضل_پاشا
🔸کتاب وقتی که از
کتاب وقتی که از تنور بیرون بیاوری
پر از خبرهای داغِ داغ را
به عینک خود بچسبان
که اگر زمانِ خواندن
از قضای روزگار باید جریمه شوی
پس چهگونه با چند صفحهی دیگر
از جیب خود به سراغ صندوق پسانداز
باید حساب کنی
که مهمان شدن در این حال و هوا
کمی از حماقت پول خُرد کم نمیکند
وگرنه در جیبها چرا صدای آنها
اگر با صدای کلیدی
که از خانهی ما چیزی به مدرسه میرسد
مگر چه فرقی از مدیر
تا معاونِ خطکش به دست که میگیری
کدام دانشآموز را ببین
که از هراس واحدهای مشروع خود
سراغ هر اتوبوس را که سوار میشود
بلیت خود را به شکل ساعت یازده
پیاده خواهد شد
و اگر تو حرفهای کسی را
که باور نمیکنی
همان بهتر است که روزی
سه قاشق از غذای خودت را
پر از دودِ ایستگاهی به شکم بریزی
که هیچ اگزوزی چنین به روغنسوزی چرا نمیافتد؟
🔸به اندازهی چاقو
به اندازهی چاقویی
که گردن آن کلفت میشود
چرا به شهر زنجان که میروی
چمدان تو از همین دستهها
که قیچیهای خود را
مگر میتوان گم نکرد
پس من به حال هندوانههایی
که از کودکی قرمزند
چرا گریه کنم که بریدن آنها
به همین عواملِ از یاد رفتهی خود
وقتی به بازار میوه فروشها که میرسی
گوشهای خود را بگیر
وگرنه فریادی که از گلوی ما
به تلفن همراه شما پیامک شود
چهگونه فقط به نقطههای آن میاندیشی
که قبضها به پایان هر ماه
با چنین نکات من درآوردی
به حساب شما واریز نخواهد شد
که اگر غیر از این بود
هیچکسی به بالاتر از وانتها
داد نمیزد که هندوانههایی آوردهام
که ضخامت آنها
اگر از طول چاقوی شما سفیدتر نباشد
چرا پس طعم صورتی نمیدهند؟
.
http://www.uupload.ir/files/zsp_a.p.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2109
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹شعری از اولکو تاماِر Ülkü Tamer
- که نام او در ایران با املای اولکو تامر مشهورتر است -
🔸برگردان از #ابوالفضل_پاشا
🔸ابتدای شب
در همان ابتدای شب در تاریکی
من صدای خود را به آب انداختم
و کشتییی که از دریا میگذشت
ناگهان ترانهیی شد
در همان ابتدای شب در تاریکی
من به ابر لبخند زدم
و بارانی که روی گیسوانِ او میبارید
یکباره رنگینکمانی شد
در همان ابتدای شب در تاریکی
ستارهیی در آسمان شکار کردم
روشناییاش را به تو بخشید
و گلی در قلبات شکوفان شد
🔸GECELEYİN
Geceleyin karanlıkta
Suya attım ben sesimi
Türkü oldu birdenbire
Denizinden geçen gemi
Geceleyin karanlıkta
Gülümsedim buluta ben
Saçlarına düşen yağmur
Gökkuşağı oldu birden
Geceleyin karanlıkta
Yıldız tuttum gök içinde
Işığını sana vurdu
Bir gül açtı yüreğinde
...
http://www.uupload.ir/files/7qi8_a.p.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2118
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹شعری از اولکو تاماِر Ülkü Tamer
- که نام او در ایران با املای اولکو تامر مشهورتر است -
🔸برگردان از #ابوالفضل_پاشا
🔸ابتدای شب
در همان ابتدای شب در تاریکی
من صدای خود را به آب انداختم
و کشتییی که از دریا میگذشت
ناگهان ترانهیی شد
در همان ابتدای شب در تاریکی
من به ابر لبخند زدم
و بارانی که روی گیسوانِ او میبارید
یکباره رنگینکمانی شد
در همان ابتدای شب در تاریکی
ستارهیی در آسمان شکار کردم
روشناییاش را به تو بخشید
و گلی در قلبات شکوفان شد
🔸GECELEYİN
Geceleyin karanlıkta
Suya attım ben sesimi
Türkü oldu birdenbire
Denizinden geçen gemi
Geceleyin karanlıkta
Gülümsedim buluta ben
Saçlarına düşen yağmur
Gökkuşağı oldu birden
Geceleyin karanlıkta
Yıldız tuttum gök içinde
Işığını sana vurdu
Bir gül açtı yüreğinde
...
http://www.uupload.ir/files/7qi8_a.p.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2118
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹معرفی مجموعه "نخستین بامدادهای بهار "
🔸ترجمه ی #ابوالفضل_پاشا
«نخستین بامدادهای بهار» شامل ترجمهی از شعرهای چهار شاعر تأثیرگذار و جریانساز ترکیه با ترجمهی «ابوالفضل پاشا» به بازار کتاب راه یافت.
اصولن بعد از نوزایی در هر جامعهیی سرودن شعر نو امری اجتناب ناپذیر است و در اغلب کشورهای مشرقزمین این تجربه به همین منوال پیش رفته است اما در کنار شرودن شعر نو، تأثیرگذاری و حتا جریانسازی نکتهی مهمتریست که در کار همهی شاعران یافت نمیشود و وجود این ویژگی دال بر اهمیت شاعریست که دست به خطر میزند. در تاریخ شعر نوی ترکیه ناظیم هیکمت یا همان ناظم حکمت بزرگترین خطر را کرد و برای نخستین بار شعر بیوزن سرود. اورهان ولی کانیک نیز بعد از حدود 15 سال بعد از او جریانی به نام گاریپ یا همان غریب راه انداخت که بعدها «بیرینجی ینی» یا موج اول شعر نو لقب گرفت. بعدها شماری از شاعران جریان دیگری به نام «ایکینجی ینی» یا موج دوم شعر نو را ایجاد کردند که جمال سورهیا یا همان جمال ثریا مهمترین نقش را در این جریان داشت. این سه شاعر به نوعی آغازگر روشهای جدیدی در شعر ترکیه بودند. علاوه بر این سه نفر میتوان از اوزدمیر آساف یا همان اوزدمیر آصف نیز نام برد که بدون آنکه بتوان نام خاصی روی شیوههای سرایش او گذاشت، صدایی منحصر به فرد بود و تأثیر بسیاری روی شاعران دیگر گذاشت.
«ابوالفضل پاشا» از این منظر به شعر ترکیه توجه کرده، این چهار شاعر را برگزیده، شماری از شعرهای آنان را در مجموعهیی به نام «نخستین بامدادهای بهار» ترجمه کرده، در اختیار مخاطبان چنین شعرهایی گذاشته است.
چاپ نخست کتاب «نخستین بامدادهای بهار» در 127 صفحه با شمارگان 550 نسخه به قیمت 10000 تومان به همت نشر نصیرا و در سال جاری روانهی بازار کتاب شده است....
http://www.uupload.ir/files/8ouw_a.p.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2125
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹معرفی مجموعه "نخستین بامدادهای بهار "
🔸ترجمه ی #ابوالفضل_پاشا
«نخستین بامدادهای بهار» شامل ترجمهی از شعرهای چهار شاعر تأثیرگذار و جریانساز ترکیه با ترجمهی «ابوالفضل پاشا» به بازار کتاب راه یافت.
اصولن بعد از نوزایی در هر جامعهیی سرودن شعر نو امری اجتناب ناپذیر است و در اغلب کشورهای مشرقزمین این تجربه به همین منوال پیش رفته است اما در کنار شرودن شعر نو، تأثیرگذاری و حتا جریانسازی نکتهی مهمتریست که در کار همهی شاعران یافت نمیشود و وجود این ویژگی دال بر اهمیت شاعریست که دست به خطر میزند. در تاریخ شعر نوی ترکیه ناظیم هیکمت یا همان ناظم حکمت بزرگترین خطر را کرد و برای نخستین بار شعر بیوزن سرود. اورهان ولی کانیک نیز بعد از حدود 15 سال بعد از او جریانی به نام گاریپ یا همان غریب راه انداخت که بعدها «بیرینجی ینی» یا موج اول شعر نو لقب گرفت. بعدها شماری از شاعران جریان دیگری به نام «ایکینجی ینی» یا موج دوم شعر نو را ایجاد کردند که جمال سورهیا یا همان جمال ثریا مهمترین نقش را در این جریان داشت. این سه شاعر به نوعی آغازگر روشهای جدیدی در شعر ترکیه بودند. علاوه بر این سه نفر میتوان از اوزدمیر آساف یا همان اوزدمیر آصف نیز نام برد که بدون آنکه بتوان نام خاصی روی شیوههای سرایش او گذاشت، صدایی منحصر به فرد بود و تأثیر بسیاری روی شاعران دیگر گذاشت.
«ابوالفضل پاشا» از این منظر به شعر ترکیه توجه کرده، این چهار شاعر را برگزیده، شماری از شعرهای آنان را در مجموعهیی به نام «نخستین بامدادهای بهار» ترجمه کرده، در اختیار مخاطبان چنین شعرهایی گذاشته است.
چاپ نخست کتاب «نخستین بامدادهای بهار» در 127 صفحه با شمارگان 550 نسخه به قیمت 10000 تومان به همت نشر نصیرا و در سال جاری روانهی بازار کتاب شده است....
http://www.uupload.ir/files/8ouw_a.p.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2125
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔸معرفی مجموعه شعر " با دست های پر از خورشید "
اثر #ناظیم_هیکمت
🔹ترجمه ی #ابوالفضل_پاشا
«با دستهای پر از خورشید» شامل ترجمههایی از شعرهای ناظیم هیکمت شاعر مشهور ترکیه - که در ایران به ناظم حکمت معروف است - با ترجمهی «ابوالفضل پاشا» به بازار کتاب راه یافت.
شعرهای ناظیم هیکمت به دلیل اهمیت این شاعر تاکنون با گزینشهای گوناگون از سوی مترجمها بارها در مجموعههایی با نامهای مختلف چاپ شدهاند اما اغلب این ترجمهها یا خطاهایی در برگردان دارند و یا آنکه به لحن شعری ترجمه نشدهاند، از اینرو ترجمهی دیگربار این شعرها ضروریست که «پاشا» در این مجموعه دقت بسیاری برای ترجمهی صحیح و شاعرانهی این آثار به خرج داده است.
شعری از این مجموعه:
🔸دنیا را به کودکان بدهیم
دنیا را
- دست کم برای یک روز -
به کودکان بدهیم
بدهیم مثلِ یک بادکنکِ پر زرقوبرق که بازی کنند
بازی کنند و در میانِ ستارهها آواز بخوانند
دنیا را به کودکان بدهیم
بدهیم مثلِ یک سیبِ درشت
بدهیم مثلِ یک لقمهی نانِ گرم
- که دست کم برای یک روز سیر باشند -
و برای یک روز هم که شده
دنیا مفهومِ دوستی را بیاموزد
دنیا را کودکان از دستِ ما خواهند گرفت و
درختهای جاودانه بر آن خواهند کاشت
چاپ نخست کتاب «با دستهای پر از خورشید» در 149 صفحه با شمارگان 1000 نسخه به قیمت 12000 تومان به همت نشر هشت و در سال جاری روانهی بازار کتاب شده است.
#ناظم_حکمت
http://www.uupload.ir/files/u7e9_a.p.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2193
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔸معرفی مجموعه شعر " با دست های پر از خورشید "
اثر #ناظیم_هیکمت
🔹ترجمه ی #ابوالفضل_پاشا
«با دستهای پر از خورشید» شامل ترجمههایی از شعرهای ناظیم هیکمت شاعر مشهور ترکیه - که در ایران به ناظم حکمت معروف است - با ترجمهی «ابوالفضل پاشا» به بازار کتاب راه یافت.
شعرهای ناظیم هیکمت به دلیل اهمیت این شاعر تاکنون با گزینشهای گوناگون از سوی مترجمها بارها در مجموعههایی با نامهای مختلف چاپ شدهاند اما اغلب این ترجمهها یا خطاهایی در برگردان دارند و یا آنکه به لحن شعری ترجمه نشدهاند، از اینرو ترجمهی دیگربار این شعرها ضروریست که «پاشا» در این مجموعه دقت بسیاری برای ترجمهی صحیح و شاعرانهی این آثار به خرج داده است.
شعری از این مجموعه:
🔸دنیا را به کودکان بدهیم
دنیا را
- دست کم برای یک روز -
به کودکان بدهیم
بدهیم مثلِ یک بادکنکِ پر زرقوبرق که بازی کنند
بازی کنند و در میانِ ستارهها آواز بخوانند
دنیا را به کودکان بدهیم
بدهیم مثلِ یک سیبِ درشت
بدهیم مثلِ یک لقمهی نانِ گرم
- که دست کم برای یک روز سیر باشند -
و برای یک روز هم که شده
دنیا مفهومِ دوستی را بیاموزد
دنیا را کودکان از دستِ ما خواهند گرفت و
درختهای جاودانه بر آن خواهند کاشت
چاپ نخست کتاب «با دستهای پر از خورشید» در 149 صفحه با شمارگان 1000 نسخه به قیمت 12000 تومان به همت نشر هشت و در سال جاری روانهی بازار کتاب شده است.
#ناظم_حکمت
http://www.uupload.ir/files/u7e9_a.p.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2193
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔸باران
▫️شعری از #ابوالفضل_پاشا
🔹مترجم: #آلاء_شریفیان (آناهیدا)
باران، شما مرا به خانههاتان برده است
خانههاتان كجاى اين كوچهها نمىشناسم
و باران، شما همه را به خانههاتان برده است
پسرك با لباسهاى طوسى
پسرك با چترى به دست دارد
پسرك را كسى نمىشناسد
شما در اتاقها به پيراهنتان چسبيدهايد
و بيرون مىبارد
بيرون نگاه مىكنم كه باران.
آسفالت با خط كشىهاى عابر
مردى كه مىگذرد با لباس كار
سيگار له مىكند به آسفالت
روي تختخوابِ شما باران
پيراهنتان بر صندلى
و تو حتا را به تن ندارى
در خيابانها قدم مىزنم كسى نيست
باران همه را به خانههاتان برده است
🔸Rain
▫️Poet: Abolfazl Pasha
🔹Translator: Ana Hida
Rain, you have taken me to your houses
I do not know where these alleys are your houses
And rain, you have taken all to your houses
The little boy with gray dresses
The little boy with an umbrella in hand
No one knows the laddie
You have clung to your shirt in the offices
And it is raining outside
I look out that rain
Asphalt with pedestrain crossings
The man who is passing with work clothes
Treads cigarette on the asphalt
The rain on your bed
Your shirt on the chair
And even you are not dressed in
I walk in the streets that there are not anyone
The rain has taken everyone to your houses
http://s1.picofile.com/file/8282982168/A_P.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2290
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔸باران
▫️شعری از #ابوالفضل_پاشا
🔹مترجم: #آلاء_شریفیان (آناهیدا)
باران، شما مرا به خانههاتان برده است
خانههاتان كجاى اين كوچهها نمىشناسم
و باران، شما همه را به خانههاتان برده است
پسرك با لباسهاى طوسى
پسرك با چترى به دست دارد
پسرك را كسى نمىشناسد
شما در اتاقها به پيراهنتان چسبيدهايد
و بيرون مىبارد
بيرون نگاه مىكنم كه باران.
آسفالت با خط كشىهاى عابر
مردى كه مىگذرد با لباس كار
سيگار له مىكند به آسفالت
روي تختخوابِ شما باران
پيراهنتان بر صندلى
و تو حتا را به تن ندارى
در خيابانها قدم مىزنم كسى نيست
باران همه را به خانههاتان برده است
🔸Rain
▫️Poet: Abolfazl Pasha
🔹Translator: Ana Hida
Rain, you have taken me to your houses
I do not know where these alleys are your houses
And rain, you have taken all to your houses
The little boy with gray dresses
The little boy with an umbrella in hand
No one knows the laddie
You have clung to your shirt in the offices
And it is raining outside
I look out that rain
Asphalt with pedestrain crossings
The man who is passing with work clothes
Treads cigarette on the asphalt
The rain on your bed
Your shirt on the chair
And even you are not dressed in
I walk in the streets that there are not anyone
The rain has taken everyone to your houses
http://s1.picofile.com/file/8282982168/A_P.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2290
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔸شعر دبستانی (6)
▫️سرودهی #ابوالفضل_پاشا
🔹ترجمه به ترکی #الیاد_موسوی
کجا میروی قطار!؟
من طاقت دوریِ دستها را ندارم
قطار میرود
خانهها خالی
کوچهها خاموش
سنگها سرد
قطاری از دستها میگذرد
چمدانِ مرا روزهایِ از یاد رفته سنگین کرده
برو این قطار را بیاور
راه میافتم، خالی
لبخند میزنم، سرد
دست میدهم، خاموش
بیا داستانی از چمدان برای تو باز کنم
اگر قطار نیاید
اگر کوه بریزد
اگر «ریزعلی» نباشد، قطار میآید؟
هارا گئدیرسن ترن!؟
منیم دؤزوموم یوخ اللرین اوزاقلیغینا
ترن گئدیر
ائولر بوش
کوچهلر سسسیز
داشلار سویوق
بیر ترن اللردن کئچیر
چمدانیمی اونودولموش گونلر آغیرلاتمیش
گئت بو ترنی گتیر
یولا دوشورم بوش
گولومسورم سویوق
ال وئریرم سسسیز
گل بیر ناغیل چمداندان سنه آچیم
ترن گلمهسه
داغ تؤکولسه
ریزعلی اولماسا، ترن گلرمی؟
http://s1.picofile.com/file/8282982168/A_P.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2372
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔸شعر دبستانی (6)
▫️سرودهی #ابوالفضل_پاشا
🔹ترجمه به ترکی #الیاد_موسوی
کجا میروی قطار!؟
من طاقت دوریِ دستها را ندارم
قطار میرود
خانهها خالی
کوچهها خاموش
سنگها سرد
قطاری از دستها میگذرد
چمدانِ مرا روزهایِ از یاد رفته سنگین کرده
برو این قطار را بیاور
راه میافتم، خالی
لبخند میزنم، سرد
دست میدهم، خاموش
بیا داستانی از چمدان برای تو باز کنم
اگر قطار نیاید
اگر کوه بریزد
اگر «ریزعلی» نباشد، قطار میآید؟
هارا گئدیرسن ترن!؟
منیم دؤزوموم یوخ اللرین اوزاقلیغینا
ترن گئدیر
ائولر بوش
کوچهلر سسسیز
داشلار سویوق
بیر ترن اللردن کئچیر
چمدانیمی اونودولموش گونلر آغیرلاتمیش
گئت بو ترنی گتیر
یولا دوشورم بوش
گولومسورم سویوق
ال وئریرم سسسیز
گل بیر ناغیل چمداندان سنه آچیم
ترن گلمهسه
داغ تؤکولسه
ریزعلی اولماسا، ترن گلرمی؟
http://s1.picofile.com/file/8282982168/A_P.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2372
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
▪️شعری از #تورگوت_اویار
🔹برگردان از #ابوالفضل_پاشا
#Turgut_Uyar
🔸در بارهی عشق
پنجرهی کوچکِ من به باغ مینگرد
درختانِ بادام و
درختانِ آلو به شب نگاه میکنند
نوری از برگها بر زمین میریزد
جوانهها خاموشاند و
بذرها در خواب.
برای لحظهیی ایستاده، گسترش یافته، رشد کردهاند
ترانهیی قدیمی
بهاری قدیمی
دریایی آشنا
غروبِ یکی از روزهای میانیِ آوریل است...
در این شعر
عشق بر روی عشق انباشته است
و سالهاست که خداحافظی پس از خداحافظی میآید
و در دلِ زخمیِ من
درد بر روی درد مینشیند
غروبِ یکی از روزهای میانیِ آوریل است
مهتاب
با پرندگان و
با گلها و
با ماهیها
از کاری که میکند بیخبر است
ایکاش اکنون دو تارِ موی بلوطیرنگ در مشتِ من باشد
و گریه کنم... گریه کنم... آرام شوم...
🔸Sevda Üstüne
Küçük pencerem bahçeye bakar
Bademler, erikler geceye bakar
Bir ışık dökülür yapraklardan şıkır şıkır
Filizler susmuş, tohumlar uyumuş;
Bir an durmuş, genişlemiş büyümüş
Bir eski şarkı, bir eski bahar, bir bildik deniz
Vakit nisan ortasında bir akşam..
Bu şiirde sevda sevda üstüne
Senelerdir veda veda üstüne
Yareli yüreğimde dağ dağ üstüne
Vakit nisan ortasında bir akşam.
Mehtap ettiğinden bihaber
Kuşlarla, çiçeklerle, balıklarla beraber
İki tel kumral saç olsa avucumda şimdi
Ağlayıp ağlayıp avunsam...
http://www.uupload.ir/files/5tui_t.u.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2395
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
▪️شعری از #تورگوت_اویار
🔹برگردان از #ابوالفضل_پاشا
#Turgut_Uyar
🔸در بارهی عشق
پنجرهی کوچکِ من به باغ مینگرد
درختانِ بادام و
درختانِ آلو به شب نگاه میکنند
نوری از برگها بر زمین میریزد
جوانهها خاموشاند و
بذرها در خواب.
برای لحظهیی ایستاده، گسترش یافته، رشد کردهاند
ترانهیی قدیمی
بهاری قدیمی
دریایی آشنا
غروبِ یکی از روزهای میانیِ آوریل است...
در این شعر
عشق بر روی عشق انباشته است
و سالهاست که خداحافظی پس از خداحافظی میآید
و در دلِ زخمیِ من
درد بر روی درد مینشیند
غروبِ یکی از روزهای میانیِ آوریل است
مهتاب
با پرندگان و
با گلها و
با ماهیها
از کاری که میکند بیخبر است
ایکاش اکنون دو تارِ موی بلوطیرنگ در مشتِ من باشد
و گریه کنم... گریه کنم... آرام شوم...
🔸Sevda Üstüne
Küçük pencerem bahçeye bakar
Bademler, erikler geceye bakar
Bir ışık dökülür yapraklardan şıkır şıkır
Filizler susmuş, tohumlar uyumuş;
Bir an durmuş, genişlemiş büyümüş
Bir eski şarkı, bir eski bahar, bir bildik deniz
Vakit nisan ortasında bir akşam..
Bu şiirde sevda sevda üstüne
Senelerdir veda veda üstüne
Yareli yüreğimde dağ dağ üstüne
Vakit nisan ortasında bir akşam.
Mehtap ettiğinden bihaber
Kuşlarla, çiçeklerle, balıklarla beraber
İki tel kumral saç olsa avucumda şimdi
Ağlayıp ağlayıp avunsam...
http://www.uupload.ir/files/5tui_t.u.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2395
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔸شعری از جاهیت سیتکی تارانجی Cahit Sıtkı Tarancı
▫️- که او را در ایران به نامِ #جاهد_صدقی_تارانجی هم میشناسند -
🔹برگردان از #ابوالفضل_پاشا
▪️آفتاب از پنجرهام کم نشود
نه قادرم به آفتابی که طلوع میکند فرمان برانم
نه کسی بیدار میشود که حالِ مرا درک کند
مردن از اندیشهام میگذرد
و بعد هم این پرنده
این باغ
و این نور از اندیشهام میگذرد
و دلام با خدا چنین میگوید:
از اندوهی که به من سپردهیی نمیترسم
همین کافیست که آفتاب از پنجرهام کم نشود
که من هر رنج و محنتی را میپذیرم
▪️Gün Eksilmesin Penceremden
Ne doğan güne hükmüm geçer,
Ne halden anlayan bulunur;
Ah aklımdan ölümüm geçer;
Sonra bu kuş, bu bahçe, bu nur.
Ve gönül Tanrısına der ki:
- Pervam yok verdiğin elemden;
Her mihnet kabulüm, yeter ki
Gün eksilmesin penceremden!
http://www.uupload.ir/files/7ebv_c.t.jpeg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2429
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه_و_آذربایجان
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔸شعری از جاهیت سیتکی تارانجی Cahit Sıtkı Tarancı
▫️- که او را در ایران به نامِ #جاهد_صدقی_تارانجی هم میشناسند -
🔹برگردان از #ابوالفضل_پاشا
▪️آفتاب از پنجرهام کم نشود
نه قادرم به آفتابی که طلوع میکند فرمان برانم
نه کسی بیدار میشود که حالِ مرا درک کند
مردن از اندیشهام میگذرد
و بعد هم این پرنده
این باغ
و این نور از اندیشهام میگذرد
و دلام با خدا چنین میگوید:
از اندوهی که به من سپردهیی نمیترسم
همین کافیست که آفتاب از پنجرهام کم نشود
که من هر رنج و محنتی را میپذیرم
▪️Gün Eksilmesin Penceremden
Ne doğan güne hükmüm geçer,
Ne halden anlayan bulunur;
Ah aklımdan ölümüm geçer;
Sonra bu kuş, bu bahçe, bu nur.
Ve gönül Tanrısına der ki:
- Pervam yok verdiğin elemden;
Her mihnet kabulüm, yeter ki
Gün eksilmesin penceremden!
http://www.uupload.ir/files/7ebv_c.t.jpeg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2429
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه_و_آذربایجان
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹شعری از آریف دامار Arif Damar
- که او را در ایران به نامِ عارف دامار هم میشناسند -
🔸برگردان از #ابوالفضل_پاشا
▪️من
من تکهیی از یک سفالِ بام
و از بامِ کلبهیی فقیر و کوچکام
و من ترانهی محلیِ یک چوپانام
من تکهیی از یک سفالِ بام
و از بامِ کلبهیی فقیر و کوچکام
که در وزشِ بادهای سرد
میشکند
و میافتد
من ترانهی محلیِ یک چوپانام
که رودرروی بادهای سرد
خوانده میشود
به تکههای بام
وقتی که به هم متصل میشوند
والا بیندیش!
من تکهیی از یک سفالِ بام و
ترانهی محلیِ یک چوپانام
من از اشکِ چشم و
من از عرقِ پیشانیام
و من صدای یک سفالِ بامام
▪️Ben
Bir kiremit parçasıyım ben
Yoksul bir evden
Bir çoban türküsüyüm
Bir kiremit parçasıyım kırılan düşen
Poyrazda yoksul bir evden
Bir çoban türküsüyüm ben
Poyraza karşı söylenen
Ulu düşün çatısı çatılırken
Bir kiremit parçası bir çoban türküsüyüm
Gözyaşından alınterinden
Bir kiremit sesiyim ben
http://www.uupload.ir/files/xzut_a.d.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2496
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه و #آذربایجان
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews 👈
🆔 @piaderonews 👈
🔹شعری از آریف دامار Arif Damar
- که او را در ایران به نامِ عارف دامار هم میشناسند -
🔸برگردان از #ابوالفضل_پاشا
▪️من
من تکهیی از یک سفالِ بام
و از بامِ کلبهیی فقیر و کوچکام
و من ترانهی محلیِ یک چوپانام
من تکهیی از یک سفالِ بام
و از بامِ کلبهیی فقیر و کوچکام
که در وزشِ بادهای سرد
میشکند
و میافتد
من ترانهی محلیِ یک چوپانام
که رودرروی بادهای سرد
خوانده میشود
به تکههای بام
وقتی که به هم متصل میشوند
والا بیندیش!
من تکهیی از یک سفالِ بام و
ترانهی محلیِ یک چوپانام
من از اشکِ چشم و
من از عرقِ پیشانیام
و من صدای یک سفالِ بامام
▪️Ben
Bir kiremit parçasıyım ben
Yoksul bir evden
Bir çoban türküsüyüm
Bir kiremit parçasıyım kırılan düşen
Poyrazda yoksul bir evden
Bir çoban türküsüyüm ben
Poyraza karşı söylenen
Ulu düşün çatısı çatılırken
Bir kiremit parçası bir çoban türküsüyüm
Gözyaşından alınterinden
Bir kiremit sesiyim ben
http://www.uupload.ir/files/xzut_a.d.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2496
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #ادبیات_ترکیه و #آذربایجان
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews 👈
🆔 @piaderonews 👈
🆔 @piaderonews👈ڪلیڪ
🔸شعری از آتتیلا ایلهان Attilâ İlhan
- که او را در ایران به نامِ آتیلا ایلهان هم میشناسند -
🔹برگردان از #ابوالفضل_پاشا
▪️تو نیستی
تو نیستی
و دریا نیست
ستارهها دوستانِ مناند
یا امشب اتفاقهای عجیبی خواهد افتاد
یا سرم مثل بمبی منفجر خواهد شد
من در حالیکه مصاریعِ قدیمی را زیرِ لب زمزمه میکنم
دراز کشیدهام
منارههای ایستانبول انگار در اتاقِ مناند
آسمان، زیبا و درخشنده است
و اکنون خجستهترین روزهای ما
بازو در بازوی هم از راه رسیدهاند
و بادِ مخالف از ساحلِ روبهرو میوزد
آسمان
بر اثر تابشِ نورهای فسفری
به سانِ دریاست
در هوا صدای بالها
و در هوا بوهای مست و جنونآمیز
دریا نیست
ستارهها دور میشوند
و من باز تنها میمانم
منارههای ایستانبول از نظر ناپدید شدهاند
و تو نیستی.
▪️Sen Yoksun
sen yoksun
deniz yok
yıldızlar arkadaşım
ya bu gece harika bir şeyler olsun
yahut bir bomba gibi
infilak edecek başım
ağzımda eski mısralar uzanıp kalmışım
istanbul minareler odamda gibi
gökyüzü temiz ve parlak
işte kolkola girmiş en mesut günlerimiz
muhalif bir rüzgar karşı sahilden
fosforlu ışıklarıyla gökyüzü bir deniz
havada kanat sesleri
ve çılgın kokular
deniz yok
yıldızlar uzaklaşıyor
ben yine yalnız kalıyorum
istanbul minareler kaybolmuş
sen yoksun
http://www.uupload.ir/files/4la6_a.i.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2527
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #ادبیات_ترکیه و #آذربایجان
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔸شعری از آتتیلا ایلهان Attilâ İlhan
- که او را در ایران به نامِ آتیلا ایلهان هم میشناسند -
🔹برگردان از #ابوالفضل_پاشا
▪️تو نیستی
تو نیستی
و دریا نیست
ستارهها دوستانِ مناند
یا امشب اتفاقهای عجیبی خواهد افتاد
یا سرم مثل بمبی منفجر خواهد شد
من در حالیکه مصاریعِ قدیمی را زیرِ لب زمزمه میکنم
دراز کشیدهام
منارههای ایستانبول انگار در اتاقِ مناند
آسمان، زیبا و درخشنده است
و اکنون خجستهترین روزهای ما
بازو در بازوی هم از راه رسیدهاند
و بادِ مخالف از ساحلِ روبهرو میوزد
آسمان
بر اثر تابشِ نورهای فسفری
به سانِ دریاست
در هوا صدای بالها
و در هوا بوهای مست و جنونآمیز
دریا نیست
ستارهها دور میشوند
و من باز تنها میمانم
منارههای ایستانبول از نظر ناپدید شدهاند
و تو نیستی.
▪️Sen Yoksun
sen yoksun
deniz yok
yıldızlar arkadaşım
ya bu gece harika bir şeyler olsun
yahut bir bomba gibi
infilak edecek başım
ağzımda eski mısralar uzanıp kalmışım
istanbul minareler odamda gibi
gökyüzü temiz ve parlak
işte kolkola girmiş en mesut günlerimiz
muhalif bir rüzgar karşı sahilden
fosforlu ışıklarıyla gökyüzü bir deniz
havada kanat sesleri
ve çılgın kokular
deniz yok
yıldızlar uzaklaşıyor
ben yine yalnız kalıyorum
istanbul minareler kaybolmuş
sen yoksun
http://www.uupload.ir/files/4la6_a.i.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2527
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #ادبیات_ترکیه و #آذربایجان
زیر نظر ابوالفضل پاشا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈