🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹یادداشتی بر گزیده اشعار پازولینی به ترجمه #وندا_جلیلی
🔸امیر حسین بریمانی
دراینجا صرفا چکیدهای از مقالهی استیون سارتارلی (پازولینی شناس) که در مقدمه کتاب آمده ست را می آورم و نوشتن یادداشتی مفصل درباره شاعر را به زمانی دیگر موکول می کنم:
آلبرتو موراویا در سخنرانیاش اندکی پس از قتل وحشیانه و نابههنگام پازولینی ِشاعر گفت «انگشتشمار مؤلفانی بودهاند که مثل پازولینی اینقدر کم فهمیده شده باشند.» البته او بیش از همه مؤلفان ایتالیایی را مدنظر داشت، اما میتوان این جمله را به سراسر مخاطبان ادبیات جهان تعمیم داد. دلایل متعدد بر این فهمیده نشدن وجود دارد که یکی از این دلایل پیچیدگی شگرف ذهن این هنرمند روشنفکر است که تلاش میکرد حرفش را در همهی قالبهای ممکن بیان کند، از شعر و داستان و مقالات ادبی و اجتماعی گرفته تا ژانرهای متعدد سینما و حتا نقاشی. در دنیای انگلیسیزبان و طبیعتاً کشورهایی مثل ایران که طی چهل سال گذشته فرهنگ جهانی را عمدتاً از مجرای رسانههای انگلیسیزبان برداشته است، پازولینی را عمدتاً ابتدا فیلمساز و سپس منتقد میپندارند ــ و البته در کار نقد نیز بسیار آگاه و خبره بود ــ و بهندرت او را شاعر میشمرند، شاید به این دلیل که زبان سینما انتقالی است و دستور زبان ذاتی ندارد و اصلاً پازولینی عمدتاً به همین دلیل به سراغ سینما رفت و نیز به این دلیل که شعر، با توجه به اینکه عموماً با بازار سازگاری ندارد، به یکی از حاشیهایترین هنرها بدل شده است.
با این حال خود جوشش اشعار غنایی در درون پازولینی که همهی تلاشهای خلاقهی پازولینی را آبیاری میکرد هیچگاه از جریان باز نماند و این نخستین قالب بیان هنری و تنها قالبی بود که پازولینی در همهی طول عمرش پیوسته از آن بهره برد و حتا در دورهی پس از سال ۱۹۶۴ و بلافاصله پس از انتشار دفتر «شعر در هیأت گل رز» نیز که شهرتش در فیلمسازی موجب شد ناگزیر به گذاشتن وقت و نیروی بیشتر در این کار شود، کماکان اشعار غنایی میسرود. البته هر ارزیابی کلیت آثار پیرپائولو پازولینی باید با مدنظر داشتن همهی قالبهایی انجام شود که او در بیان روحیهی پرسشگرش از آنها بهره برد و بیتردید در قضاوت زیباییشناختی و روشنفکرانه دربارهی او باید همهی آثارش را به شمار آورد، زیرا اهمیت هنر بینظیر او عمدتاً در بینش چندگانه و مدام در حال تغییر او نهفته است. اما چنان که فرناندو باندینی در مقدمهاش بر مجموعهی کامل اشعار پازولینی گفته است، «آنچه همواره ثابت میماند روش پازولینی، چه در نظریه و چه در عمل، در کار سرودن شعر به مثابهی صورت برتر نوشتار و موقعیت مطلق است، آنجا که هر فرضیه به حقیقت بدل میشود و امر شخصی را میتوان در قالب امر جهانی طرح کرد. رد همهی قالبهای نوشتاری دیگر پازولینی را، از جمله سینما، باید در انگیزش و گرایش همیشگی او به شعر جستوجو کرد.»
نگاهی مختصر به آثار خارج از دایرهی تعریف دقیق شعر پازولینی این فرضیه را بیدرنگ اثبات میکند. بخش غالب نوشتههای انتقادی او در نیمهی نخست فعالیتاش دربارهی شعرِ گذشته و حال است. نخستین رمانی که از او منتشر شد، «جوانان حیات» (۱۹۵۵)، فرم اپیزودی و راپسودیمانند دارد و بنابراین عمدتاً غیرروایی و اساساً بر سونوریتهی گویش مردم رم مبتنی است. پازولینی پس از انتشار دومین رمان رممحورش، «زندگی خشن» (۱۹۵۹) که پیرنگی بسیار منظم داشت، دستبهکار برگرداندن آن به شعر منظوم شد. رمان «تئورما» (۱۹۶۸) همزمان با فیلم او به همین نام منتشر شد و بسیاری از بخشهای آن در قالب شعر است. تقریباً همهی نمایشنامههای او در قالب شعر است. پازولینی «پترولیو» را که آخرین رمانش بود و پس از قتلش ناتمام ماند و رمانی گسترده، سیاسی، در قالب افسانهای و برخوردار از ژانرهای مختلف بود، «شعر منثور» مینامید. مجموعهی مقالات اجتماعیفرهنگی او به نام «نامههای لوتری» که سال ۱۹۷۵ منتشر شد با مجموعهای از چند غزلواره تمام میشود. میتوان گفت تقریباً همهی انگیزههای خلاقهی پازولینی از آن چیزی برمیخیزد که مالارمه، در سخنی دربارهی ویکتور هوگو، آن را «ایدهی پرعظمت» مینامد و میگوید «قالبی که شعر مینامندش صرفاً خود ادبیات است».
http://uupload.ir/files/pz60_a.h.b.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2063
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #بررسی_کتاب
زیر نظر امیرحسین بریمانی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹یادداشتی بر گزیده اشعار پازولینی به ترجمه #وندا_جلیلی
🔸امیر حسین بریمانی
دراینجا صرفا چکیدهای از مقالهی استیون سارتارلی (پازولینی شناس) که در مقدمه کتاب آمده ست را می آورم و نوشتن یادداشتی مفصل درباره شاعر را به زمانی دیگر موکول می کنم:
آلبرتو موراویا در سخنرانیاش اندکی پس از قتل وحشیانه و نابههنگام پازولینی ِشاعر گفت «انگشتشمار مؤلفانی بودهاند که مثل پازولینی اینقدر کم فهمیده شده باشند.» البته او بیش از همه مؤلفان ایتالیایی را مدنظر داشت، اما میتوان این جمله را به سراسر مخاطبان ادبیات جهان تعمیم داد. دلایل متعدد بر این فهمیده نشدن وجود دارد که یکی از این دلایل پیچیدگی شگرف ذهن این هنرمند روشنفکر است که تلاش میکرد حرفش را در همهی قالبهای ممکن بیان کند، از شعر و داستان و مقالات ادبی و اجتماعی گرفته تا ژانرهای متعدد سینما و حتا نقاشی. در دنیای انگلیسیزبان و طبیعتاً کشورهایی مثل ایران که طی چهل سال گذشته فرهنگ جهانی را عمدتاً از مجرای رسانههای انگلیسیزبان برداشته است، پازولینی را عمدتاً ابتدا فیلمساز و سپس منتقد میپندارند ــ و البته در کار نقد نیز بسیار آگاه و خبره بود ــ و بهندرت او را شاعر میشمرند، شاید به این دلیل که زبان سینما انتقالی است و دستور زبان ذاتی ندارد و اصلاً پازولینی عمدتاً به همین دلیل به سراغ سینما رفت و نیز به این دلیل که شعر، با توجه به اینکه عموماً با بازار سازگاری ندارد، به یکی از حاشیهایترین هنرها بدل شده است.
با این حال خود جوشش اشعار غنایی در درون پازولینی که همهی تلاشهای خلاقهی پازولینی را آبیاری میکرد هیچگاه از جریان باز نماند و این نخستین قالب بیان هنری و تنها قالبی بود که پازولینی در همهی طول عمرش پیوسته از آن بهره برد و حتا در دورهی پس از سال ۱۹۶۴ و بلافاصله پس از انتشار دفتر «شعر در هیأت گل رز» نیز که شهرتش در فیلمسازی موجب شد ناگزیر به گذاشتن وقت و نیروی بیشتر در این کار شود، کماکان اشعار غنایی میسرود. البته هر ارزیابی کلیت آثار پیرپائولو پازولینی باید با مدنظر داشتن همهی قالبهایی انجام شود که او در بیان روحیهی پرسشگرش از آنها بهره برد و بیتردید در قضاوت زیباییشناختی و روشنفکرانه دربارهی او باید همهی آثارش را به شمار آورد، زیرا اهمیت هنر بینظیر او عمدتاً در بینش چندگانه و مدام در حال تغییر او نهفته است. اما چنان که فرناندو باندینی در مقدمهاش بر مجموعهی کامل اشعار پازولینی گفته است، «آنچه همواره ثابت میماند روش پازولینی، چه در نظریه و چه در عمل، در کار سرودن شعر به مثابهی صورت برتر نوشتار و موقعیت مطلق است، آنجا که هر فرضیه به حقیقت بدل میشود و امر شخصی را میتوان در قالب امر جهانی طرح کرد. رد همهی قالبهای نوشتاری دیگر پازولینی را، از جمله سینما، باید در انگیزش و گرایش همیشگی او به شعر جستوجو کرد.»
نگاهی مختصر به آثار خارج از دایرهی تعریف دقیق شعر پازولینی این فرضیه را بیدرنگ اثبات میکند. بخش غالب نوشتههای انتقادی او در نیمهی نخست فعالیتاش دربارهی شعرِ گذشته و حال است. نخستین رمانی که از او منتشر شد، «جوانان حیات» (۱۹۵۵)، فرم اپیزودی و راپسودیمانند دارد و بنابراین عمدتاً غیرروایی و اساساً بر سونوریتهی گویش مردم رم مبتنی است. پازولینی پس از انتشار دومین رمان رممحورش، «زندگی خشن» (۱۹۵۹) که پیرنگی بسیار منظم داشت، دستبهکار برگرداندن آن به شعر منظوم شد. رمان «تئورما» (۱۹۶۸) همزمان با فیلم او به همین نام منتشر شد و بسیاری از بخشهای آن در قالب شعر است. تقریباً همهی نمایشنامههای او در قالب شعر است. پازولینی «پترولیو» را که آخرین رمانش بود و پس از قتلش ناتمام ماند و رمانی گسترده، سیاسی، در قالب افسانهای و برخوردار از ژانرهای مختلف بود، «شعر منثور» مینامید. مجموعهی مقالات اجتماعیفرهنگی او به نام «نامههای لوتری» که سال ۱۹۷۵ منتشر شد با مجموعهای از چند غزلواره تمام میشود. میتوان گفت تقریباً همهی انگیزههای خلاقهی پازولینی از آن چیزی برمیخیزد که مالارمه، در سخنی دربارهی ویکتور هوگو، آن را «ایدهی پرعظمت» مینامد و میگوید «قالبی که شعر مینامندش صرفاً خود ادبیات است».
http://uupload.ir/files/pz60_a.h.b.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2063
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #بررسی_کتاب
زیر نظر امیرحسین بریمانی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈