✍️ مجله ادبی پیاده رو
1.26K subscribers
1.09K photos
45 videos
8 files
1.68K links
سردبیر
@bankiman
شعر آزاد
@mohammad_ashour
شعر کلاسیک
@Shahrammirzaii
داستان
@Ahmad_derakhshan
نقد و اندیشه
@Sharifnia1981
ادبیات جهان
@Azitaghahreman
ادبیات ترکیه آذربایجان
@Alirezashabani33
ادبیات فرانسه

ادبیات عرب
@Atash58
کردستان
@BABAKSAHRA
Download Telegram
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹شعری از #علی_رضا_نوری

دست ﻣﻲبرم
چند تار مويت را از گوﻧﻪات ﻣﻲدهم كنار
پوست تعريف نازكي از توست
وقتي روشني
و انگشتم گير كرده لاي لاي موهات
ابرها ﺧﺴﺘﻪاند
بگو رنگ موهات در آرايشگاه زنانه چگونه شعر ﻣﻲشود
ابرها در صورتت خواب رﻓﺘﻪاند
و آب دهانت اول صبح بر بالش
بوي تو را پخش ﻣﻲكند
يك روز اﻧﮕﺸﺖهاي مرا پاك ﻣﻲكني
از موهات
از صورتت
از دستم كه هيچ جاي تو بند نيست
فرقي ﻧﻤﻲكند دهان آدم كجا جر ﻣﻲخورد
موهاي تو كو؟
لاي لاي لاي موهاي تو كو؟
سياستمداران از تخت ﺧﻮاﺏهاي چندنفره بلند ﻣﻲشوند
گرﺗﻲهاي سيلو يك بست ﺑﻴﺶتر ﻣﻲزنند
تو با دوست زيبايت از دانشگاه ﻣﻲآيي
من عاشق ﻫﻤﻪي دوستان زيباي توام
زنان زيبا با دوستانشان خواﺳﺘﻨﻲترند
و تكليف جهان را روزي همين زنان زيبا تعيين ﻣﻲكنند
اﻧﮕﺸﺖهاي من كو؟
لاي لاي لاي موهاي تو را چه كسي آتش زد؟
سقف سرت را چه كسي برداشت
كجاي اصفهان
بوشهر
همدان
مريوان
شيراز
گم شدي
تو استعاره نبودي
تو زني بعد از جنگ بودي
پوست ولرمي داشتي
تنهاييت شكل مثلث بود
با همه ي زيباييت راه ﻣﻲرفتي
و بخشي از تنهاييت هميشه گوشه تخت جا ﻣﻲماند
جنگ شد
براي دنداﻥهاي تو تانك آوردند
دارم فرم ﻟﺐهاي تو را هنگام بوسه تجسم ﻣﻲكنم
بخشي از زيباييت نقش بسته در ﭼﺸﻢهاي گنجشكي روي سيم برق
بخشي از زيباييت دارد تنهاييت را دلداري ﻣﻲدهد
زيبايي تو سخت خطرناك است
سياستمداران سخت ﻣﻲترسند
ابرها را از ﭼﻬﺮﻩات ﻣﻲدهم كنار
با دوستت از دانشگاه برﻣﻲگردي
نه
نه
با ﺑﭽﻪهايت از سينما بيرون آﻣﺪﻩاي
ابرهاي صورتم را ﻣﻲدهي كنار
عليرضا تويي
عطسه ﻣﻲكنم
عفونت چهل سال از دماغم ﻣﻲريزد
عليرضا خوبي؟
نه
درخت درونم را ﻣﻲكشي بيرون
حرامزاﺩﻩها مرا نكشتند ﻣﻲفهمي
دهانم را عوض كردند
درخت درونم را به آتش كشيدند
ﺗﻚسلولي ﺷﺪﻩام
سرم را ﻣﻲزنم زير بغل
از كنار ﺑﭽﻪهايت رد ﻣﻲشوم
ﻣﻲشد اﻳﻦها ﺑﭽﻪهاي من باشند
ابرها را ﻣﻲدهم روي صورتم
دماي زير بغلم ﺑﺮﻑهاي اطرافم را آب ﻣﻲكند
خيال ﻣﻲكنم يكي در همين حوالي دارد
براي سلاﻣﺘﻲام
ﻟﺒﺎﺱهايش را درﻣﻲآﻭﺭﺩ

http://uupload.ir/files/xcjw_a.n.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1839

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

▪️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hryEJwRJVh01hw
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 شعری از #علی_رضا_نوری

سردم بود
گرگ‌ها بیرون پنجره زوزه می‌کشیدند
موش خانه را برداشته بود
از دوستان جانی خنجری به پهلو
چاقویی در چشمم بود
داشتم آخرین نفس‌های یک آدم مرده را می‌کشیدم
صدایی از آن‌طرف آرام صدایم کرد
شعرهایم را خواند
در تابستان دست‌هایش گرمم کرد
زنی که من او را قبل از تولد یک‌بار در شکم مادر خواب دیدم
و دیدم او با چشم‌هایش مرا به دنیا آورد
گرمم کرد
و آن‌روز که همه داشتند در انتهای جهان قدم می‌زدند لبخندی برایم فرستاد
ماه را نوشتم كه بماند در نوك علف بسوزد
داشتم به رابطه‌ی خط و زيبايی زن فكر می‌كردم
به برگی از تاريخ كه زن را نكشته باشند
آدمی كه قلبش را از كنج سينه برمی‌دارد
حتما زنی در كنار دارد
و قصدش از زندگی
تولد چندم خويش است
صدایی از آن سمت خط می‌گويد:
علیرضا
نگران نباش همه‌چيز درست می‌شود
و من چشم‌هايم را می‌بندم و دوباره به دنيا می‌آيم
من برای نوشتن از زن به دنيا آمدم
هر شاعری يك كلمه‌ی سرد است
هر شاعری را يك زن گرم می‌كند
هر شاعری تنها با يك زن می‌تواند ابرها را به اتاقش بياورد
و نقش خون را از خيابان بكشاند به شعر
شاعری كه زن را ننويسد
شاعری كه در قلبش زنی پاهايش را دراز نكرده
آخ آخ
فردا كه پيشگاه حقيقت شود مجاز
آخ آخ
فردا كه بنويسم واقعيت دارد كه من برای هر زنی بيش‌تر از دو شعر نمی‌نويسم
اوه
اوه

من داشتم رنگ جهان را فراموش می‌کردم
داشتم زن را فراموش می‌کردم
سردم بود
زنی برای زندگی من درختی کاشت
و درخت را در قلبش کاشت و من به دنیا آمدم
مرا با چشم‌هایش به دنیا آورد
و این‌گونه بود که حس کردم بین دو انگشتم سینه‌هایی را لمس می‌کنم که شاعران جهان آن را آرزو کرده‌اند و می‌کنند
زنی که با او زمستان‌های همدان را فراموش کنی
زنی که درختچه‌های روانت را باز کند
زنی که رنگ چشمانش شراب شراب شادی است
نه
من این زن را با خود زندگی هم تاخت نمی‌زنم
نه
نه
من هرگز نمی‌توانم این زن را ننویسم


http://uupload.ir/files/0wwx_a.n.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2077

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈ڪلیڪ

🔹شعری از #علی_رضا_نوری


همدان
همدان من
به شانه‌هات که تکیه می‌دهم
بوی سنگ و درخت می‌آید از شانه‌ات
از سنگ‌ها و درختانت بوی خون و عفت و شراب پخش می‌شود توی رَگان
به راه
به راه بوده‌ای که رنگ چشم
شکوهِ سمی مارها
چه‌قدر رگ‌به‌رگ شده چشمِ لوچِ زخمی‌ات
به وقت زعفران
نعل اسب در آتش افکنی
که خداحافظ ای صدایِ دست‌بند ندیده
صدایِ بی سوء‌ پیشینه
مرگِ مرگِ مرگِ مرگ
شعله شعله شعله پوست
ضجه ضجه ضجه اعتراف
گُل به روی ماهت ای طناب

خسته تنم
شمع آجینم
میخ به چشم
بی آب
سرد
سرد
این‌گونه نبودم از اول
عروس شهرها بودم
چارقدی سفید بر پیشانی‌ام
پُر شیر سینه‌ام

شهرِ پنهانِ یاغیان
صدایِ مخفیِ کشتگانِ همه‌ی دهه‌ها و ماه‌ها و روزها و سال‌ها و قرون
همدان
همدانِ ویران بر تنهاییِ عمویم عین‌القضات
تمام شب‌های تو را برای همه‌ی معشوقه‌هام گفته‌ام
و نوشته‌ام که تو در ویرانی من چه‌اندازه سهیم بودی
از صدای خِرخِر
از صدای خَف‌خفه
شولای بلند خونی‌ات را چندبار عوض کرده‌ای عوضی
چرا تو در این سال‌های خف‌خفه
فقط نگاه کرده‌ای به مرگ‌ها و دادها و دارها
به رنگ زعفرانیِ مرگ‌هات سلام
به چشمِ وامانده و گشاد کشتگانِ در چهار صبحِ باغ بهشت
همدانِ برفیِ قصه‌ها و خونابه‌ها و دالان‌های زیرزمینی از گنبد علویان تا زیر آبشار گنج‌نامه
همدان
همدانِ آآآشیق‌ها / عاشیق‌ها
شیدا به شیدایی
داغلار قوجالوب عیوض (کوه‌ها پیر شدن عیوض)
همدان میخی
همدان خط خطی
همدان من ای نگینِ خونیِ سردسیر
چونان به دهانت فرو کرده‌اند خنجر
که بعد از آغازِ دوباره‌ی تو
هنوز کناره‌ی دهانت جرخوردگی است
همدان
مهدِ تناقض
گلوله‌ی زعفرانیِ معدوم در لابه‌لای برف و خون و انگور
از شانه‌هات که بوی زن
از چشم‌هات که آغشته به گوگرد
قسم به کجات
که قسم به کجات
آذر کجاست همدان
اصغر حشره
صادق قره آقاجی
دلم برای سیمین تنگ است می‌فهمی
هانا عاشق تو بود
مریم برای دیدن تو به دیدنم آمد
آذر مُرد همدان
آذر زیر پل باغ بهشت مُرد
علی چوب در یکی از کوچه‌های تو تزریق کرد و مُرد
همدان
همدان خوابیده پشت بیابان‌های لم‌یزرعِ تهران
ماه
ماه آباد من در چشم‌های ویس
صدای عشق‌بازی رامین با ویس
هسِّ هسِّ اسبان مغول در شیارهای عفونی‌ات
التماس پیر زنانت به قحطی و وبا
شکوهِ بلندِ لابه
آمادای زخمیِ نگون‌بخت در متون آتش‌دیده
صدای تو در امروز من اِی
فریاد تو در امروز اِی
جیغ تو در امروز من آآآآآآآآآآآی
آآآآآآآآآآآی خوابیده‌ی برفی
آآآآآآآآآآآآآآآی زیبای پلاسیده
از دختران معترضِ زیبات چه خبر
از گلوی خف‌خفه
باید که در دیگ شراب جوش خورده باشی
دُردهات را من فدا
تف به شهری که نام زیباترین کوهش را روی زندان می‌گذارند
همدانِ تهران
همدانِ اهواز
همدانِ اصفهان و شیراز و تبریز و بندر ترکمن
همدانِ اورامانات
همدانِ اوین
صدای جیغ‌جیغیِ زیباییِ زنانت را من فدا
لعنت به شهری که نام گورستانش، باغ بهشت است
من اگر مُردم
جنازه‌ام را بیندازید جلوی سگ‌های حصار حاج شمسعلی
من اگر مُردم
تف به مردن
تف به مرگ

http://uupload.ir/files/iz1m_3.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2691

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

▪️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈