ॐ
✨🛐 پنج روش دور راندن انديشههاى بد 🛐✨
🔵اگر رهروى به موضوع ويژهاى توجه کند و اين موضوع انديشههاى بد و نادرست وابسته به آز، خشم و فريب را در او برانگيزد، آنگاه او بايد با همين چيز، چيزهاى درست ديگرى بهدست آورد. يا بايد به بىارزشى اين انديشهها بينديشد که: به راستى اين انديشهها نادرست هستند، سرزنشپذير هستند و نتيجهاى غير از درد و رنج ندارند. پس بايد به اين انديشهها توجه نکند. يا بايد در نظر آورد که طبيعت اينها بههم آميخته است، يا با دندانهاى بههم فشرده و زبان چسبانده به پشت لثهها بايد اين انديشه را از جان خود بازدارد، از ميان بردارد و ريشهکن کند و با اينکار انديشههاى بد و نادرست آز، خشم و فريب از ميان رفته ناپديد خواهند شد و جان از درون آسوده و آرام گرد آمده و يکدل خواهد شد.
🔵کوشش براى شکوفاندن:
در اين مرحله رهرو اراده مىکند که چيزهاى درستى را که تاکنون نمايان شدهاند برانگيزد و مىکوشد نيروى خود را بهکار گيرد. در اين هنگام است که جان خود را برمىانگيزد و با بدىها و زشتىها پيکار مىکند. بدينترتيب هفت اندامهاى روشنشدگى را مىشکوفاند که بر بنياد تنهائي، وارستگى و رهائى نهاده شده است و به آزادى مىانجامد.
💥 اين هفت اندام عبارتند از:
آگاهي، پژوهش، آئين، نيرو، شوق، آرامش، يکدلى و يکساندلي.
🔵 کوشش براى دور ماندن از بدىها:
در اينجا رهرو اراده او را برمىانگيزد که از نمايان شدن چيزهاى بد و نادرستى که هنوز در او نمايان نشدهاند دور بماند و مىکوشد، نيروى خود را بهکار برده و جان خود را برمىانگيزد و پيکار مىکند. بدين ترتيب وقتىکه شکلى را با چشم، صدایى را با گوش، بویى را با بيني، مزهاى را با زبان، تأثرى را با تن يا موضوعى را با جان احساس مىکند نه به کل آن و نه به جزء آن دل نمىبندد و مىکوشد که از آنها دور بماند. اگر شخص حسهاى خود را به زير فرمان نداشته باشد آن چيزهاى بد و نادرست مانند آز و اندوه و رنج نمايان مىشوند و او به حسهاى خود توجه دارد و در آنها خويشتندار است. او با به زير فرمان درآوردن اين حسها در درون خود احساس شادى مىکند که هيچ چيز بد نمىتواند به آن راه يابد.
🔵 کوشش براى نگاه داشتن:
سالک در اين هنگام اراده مىکند که چيزهاى درستى را که تاکنون در وى نمايان شدهاند نگاهدارى کند و نگذارد که آنها ناپديد شوند. بلکه به رشد، به بلوغ و کمال شکوفایى برساند. او در اين موقع مىکوشد و نيروى خود را بهکار مىبرد و جان را برمىانگيزد و پيکار مىکند. بدينسان براى نمونه او يک موضوع دلخواسته يکدلى را که نمايان شده در جان خود استوار نگه مىدارد. به راستي، رهروى که داراى ايمان است و به آموزش استاد راه يافته از اين انديشه سرشار است و به خود تلقين مىکند که: اگر پوست و رگ و پى و استخوانهاى من بخشکند، من دست از کوشش برنخواهم داشت تا به آنچه به پايدارى مردانه و همت و کوشش دستدادنى است راه يابم.
💥کوشش براى دور ماندن از بدىها را پيروزى يافتن، شکوفاندن و نگاه داشتن را خويشاوند خورشيد يا بودانشان مىنامند. باشد که رنج به پايان رسد.
🔵 گام هفتم: آگاهى درست
نظاره حساس، نظاره دل، نظاره تن و نظاره موضوعات جان است.
🔵 گام هشتم: يکدلى درست
يکدلى درست در انديشه درست، کوشش درست و آگاهى درست است. آن کس شاد زندگى مىکند که يکدل و آگاه است.
#بودا #داما #دارما
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨🛐 پنج روش دور راندن انديشههاى بد 🛐✨
🔵اگر رهروى به موضوع ويژهاى توجه کند و اين موضوع انديشههاى بد و نادرست وابسته به آز، خشم و فريب را در او برانگيزد، آنگاه او بايد با همين چيز، چيزهاى درست ديگرى بهدست آورد. يا بايد به بىارزشى اين انديشهها بينديشد که: به راستى اين انديشهها نادرست هستند، سرزنشپذير هستند و نتيجهاى غير از درد و رنج ندارند. پس بايد به اين انديشهها توجه نکند. يا بايد در نظر آورد که طبيعت اينها بههم آميخته است، يا با دندانهاى بههم فشرده و زبان چسبانده به پشت لثهها بايد اين انديشه را از جان خود بازدارد، از ميان بردارد و ريشهکن کند و با اينکار انديشههاى بد و نادرست آز، خشم و فريب از ميان رفته ناپديد خواهند شد و جان از درون آسوده و آرام گرد آمده و يکدل خواهد شد.
🔵کوشش براى شکوفاندن:
در اين مرحله رهرو اراده مىکند که چيزهاى درستى را که تاکنون نمايان شدهاند برانگيزد و مىکوشد نيروى خود را بهکار گيرد. در اين هنگام است که جان خود را برمىانگيزد و با بدىها و زشتىها پيکار مىکند. بدينترتيب هفت اندامهاى روشنشدگى را مىشکوفاند که بر بنياد تنهائي، وارستگى و رهائى نهاده شده است و به آزادى مىانجامد.
💥 اين هفت اندام عبارتند از:
آگاهي، پژوهش، آئين، نيرو، شوق، آرامش، يکدلى و يکساندلي.
🔵 کوشش براى دور ماندن از بدىها:
در اينجا رهرو اراده او را برمىانگيزد که از نمايان شدن چيزهاى بد و نادرستى که هنوز در او نمايان نشدهاند دور بماند و مىکوشد، نيروى خود را بهکار برده و جان خود را برمىانگيزد و پيکار مىکند. بدين ترتيب وقتىکه شکلى را با چشم، صدایى را با گوش، بویى را با بيني، مزهاى را با زبان، تأثرى را با تن يا موضوعى را با جان احساس مىکند نه به کل آن و نه به جزء آن دل نمىبندد و مىکوشد که از آنها دور بماند. اگر شخص حسهاى خود را به زير فرمان نداشته باشد آن چيزهاى بد و نادرست مانند آز و اندوه و رنج نمايان مىشوند و او به حسهاى خود توجه دارد و در آنها خويشتندار است. او با به زير فرمان درآوردن اين حسها در درون خود احساس شادى مىکند که هيچ چيز بد نمىتواند به آن راه يابد.
🔵 کوشش براى نگاه داشتن:
سالک در اين هنگام اراده مىکند که چيزهاى درستى را که تاکنون در وى نمايان شدهاند نگاهدارى کند و نگذارد که آنها ناپديد شوند. بلکه به رشد، به بلوغ و کمال شکوفایى برساند. او در اين موقع مىکوشد و نيروى خود را بهکار مىبرد و جان را برمىانگيزد و پيکار مىکند. بدينسان براى نمونه او يک موضوع دلخواسته يکدلى را که نمايان شده در جان خود استوار نگه مىدارد. به راستي، رهروى که داراى ايمان است و به آموزش استاد راه يافته از اين انديشه سرشار است و به خود تلقين مىکند که: اگر پوست و رگ و پى و استخوانهاى من بخشکند، من دست از کوشش برنخواهم داشت تا به آنچه به پايدارى مردانه و همت و کوشش دستدادنى است راه يابم.
💥کوشش براى دور ماندن از بدىها را پيروزى يافتن، شکوفاندن و نگاه داشتن را خويشاوند خورشيد يا بودانشان مىنامند. باشد که رنج به پايان رسد.
🔵 گام هفتم: آگاهى درست
نظاره حساس، نظاره دل، نظاره تن و نظاره موضوعات جان است.
🔵 گام هشتم: يکدلى درست
يکدلى درست در انديشه درست، کوشش درست و آگاهى درست است. آن کس شاد زندگى مىکند که يکدل و آگاه است.
#بودا #داما #دارما
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
بعنوان مثال، از دو تاجر یکی موفق است و دیگری نیست. این تفاوت ناشی از کارمای پیشین آنهاست. شما دو بازرگان را میبینید که یکی از آنها سخت کار و تلاش میکند و موفق نیست در حالی که یکی دیگر چندان زحمت نمیکشد اما موفق است. مثالی دیگر، اگر موجودات زنده را بکشید عمری کوتاه خواهید داشت و گرفتار بیماری میشوید. اگر از ارتکاب اعمال منفی خودداری کنید در قلمرو سفلی به دنیا نخواهید آمد، بلکه در مقام انسان یا در قلمرو خدایی زاده خواهید شد. اما حتی به دنیا آمدن در مقام انسان یا خدا، سعادت غایی را برای شما به ارمغان نمیآورد، همه اینها در ذات رنج است. چرا چنین است؟ اگر به مقامی بالا برسید، به رتبهای پایین افت خواهید کرد؛ اگر در مرتبهای پایین باشید، به مرتبهای فراتر میرسید. این فرآیند با رنج فراوان همراه است. بعنوان مثال، اگر گرسنه باشید، غذا میخورید؛ اما اگر زیاد بخورید، ناخوش میشوید. اگر سردتان باشد درجه حرارت اتاق را بالا میبرید و هوای اتاق بیش از حد گرم میشود؛ بعد باید اتاق را خنک کنید. رنج انواع و اقسام دارد. سامسارا (که عبارت است از حیات مهارناپذیر تکرارشونده از این درد و رنجها تشکیل میشود.) سامسارا نتیجه کارما و احساسات و رویکردهای اضطرابآور گوناگون است. ما نیاز داریم که در وجود خود خرد (قدرت تشخیص) خلاء و بیهویتی را پدید آوریم. نمونه کسانی که به پایان سامسارای خود رسیده اند نشانه بسیار خوبیست که ما نیز میتوانیم به حیات سامسارایی خود پایان دهیم، زمانی که به مرتبه بودایی برسیم، تلاشهای دارمایی ما به فرجام میرسند. کاری که در دارما انجام میدهیم در آغاز بسیار دشوار است، اما به تدریج آسان و آسانتر میشود و ما از پیشرفت خود در آن مرحله خشنود و خشنودتر میشویم. ما کار دارمایی خود را در حالتی از خشنودی کامل به اتمام میرسانیم. در حالی که کار دنیوی بر درد و رنج ما میافزاید. بعنوان مثال، آدمها وقتی میمیرند عمرشان به فرجام میرسد و مرگ که نقطه پایان عمر است فقط باعث فلاکت و رنج بیشتر میشود رنجی که فقط خود این افراد تحمل نمیکنند بلکه بازماندگان آنها هم در سوگ این افراد رنج میکشند. ما باید به این موضوع فکر کنیم و به نوعی کار دارمایی بپردازیم. رسیدن به فرجام یا نقطه پایان دارما که نیل به روشنگری است ارمغانی جز سعادت ندارد، نه فقط سعادتمندی ما، بلکه سعادت همگانی. اگر اعمال ما مثبت باشند، خشنود میشویم و اگر اعمال ما منفی باشند ناراضی خواهیم بود. باید نتایج کارهای خود را بررسی کنیم و ذهن خود را که مسبب این اعمال است بکاویم. وقتی این کاوش را انجام میدهیم، به وجود سه احساس و رویکرد مسموم پی میبریم:
میل و آرزو، دشمنی و جهل کوتهفکرانه (سادهلوحی).
همینها منشاء هشتاد و چهار هزار نوع احساسات و افکار ناراحت کننده است. این هشتاد و چهار هزار خیال باطل دشمنان اصلی ما هستند، پس برای یافتن دشمنان خود باید در درونمان جستجو کنیم نه در پیرامونمان. در میان این هشتاد و چهار هزار، توهمهای اصلی در کشاکش جریانهای ذهنی ما، همان سه سمی هستند که گفته شد و از آن سه، جهل کوتهفکرانه یا سادهلوحی بدترین است.
خلاصه کلام این که ما باید به درون خویش بپردازیم و بکوشیم که این دشمنان درونی را از میان ببریم. به همین دلیل است که همیشه در درون خود بدنبال مشکلات و رفع آنها کاوش و مکاشفه می کنیم. اگر ما در زنجیرههای روانی خود به احساسات و رویکردهای ناراحت کننده پایان بدهیم، به رنج خود پایان دادهایم. .فعالیت دارمایی یعنی کسی که میکوشد احساسات و افکار آزاردهنده را فقط در وجود خود از میان ببرد. اگر بکوشیم که توهمات خود را از بین ببریم، اما نه به این منظور که فقط خودمان از رنج رها شویم بلکه برای دیگران و برای کمک به آنها تا احساسات و عقاید ناگوار را از ذهنشان دور کنند، در کارگاه این جسمی که متعلق به ماست، باید بکوشیم پاک و روحانی و روشن بشویم و ثمره کار و تلاش ما این خواهد بود که به حالت روشنگری یک بودا دست یابیم. نکته اصلی این است که همیشه بکوشیم به همه سود برسانیم و هیچگاه به کسی لطمه نزنیم. اگر مانترای «ام مانی پادمه هوم» را بر زبان جاری میکنید باید با خود فکر کنید: «باشد که نیروی مثبت این ذکر به تمام موجودات خیر برساند.» این کالبدی که اساس کار ما است آسان به دست نمیآید؛ زاده شدن بعنوان یک انسان آسان اتفاق نمیافتد.
🍁🌸🍃🔮🍃🌸🍁
#دارما #متافیزیک #فلسفه_شرق #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
میل و آرزو، دشمنی و جهل کوتهفکرانه (سادهلوحی).
همینها منشاء هشتاد و چهار هزار نوع احساسات و افکار ناراحت کننده است. این هشتاد و چهار هزار خیال باطل دشمنان اصلی ما هستند، پس برای یافتن دشمنان خود باید در درونمان جستجو کنیم نه در پیرامونمان. در میان این هشتاد و چهار هزار، توهمهای اصلی در کشاکش جریانهای ذهنی ما، همان سه سمی هستند که گفته شد و از آن سه، جهل کوتهفکرانه یا سادهلوحی بدترین است.
خلاصه کلام این که ما باید به درون خویش بپردازیم و بکوشیم که این دشمنان درونی را از میان ببریم. به همین دلیل است که همیشه در درون خود بدنبال مشکلات و رفع آنها کاوش و مکاشفه می کنیم. اگر ما در زنجیرههای روانی خود به احساسات و رویکردهای ناراحت کننده پایان بدهیم، به رنج خود پایان دادهایم. .فعالیت دارمایی یعنی کسی که میکوشد احساسات و افکار آزاردهنده را فقط در وجود خود از میان ببرد. اگر بکوشیم که توهمات خود را از بین ببریم، اما نه به این منظور که فقط خودمان از رنج رها شویم بلکه برای دیگران و برای کمک به آنها تا احساسات و عقاید ناگوار را از ذهنشان دور کنند، در کارگاه این جسمی که متعلق به ماست، باید بکوشیم پاک و روحانی و روشن بشویم و ثمره کار و تلاش ما این خواهد بود که به حالت روشنگری یک بودا دست یابیم. نکته اصلی این است که همیشه بکوشیم به همه سود برسانیم و هیچگاه به کسی لطمه نزنیم. اگر مانترای «ام مانی پادمه هوم» را بر زبان جاری میکنید باید با خود فکر کنید: «باشد که نیروی مثبت این ذکر به تمام موجودات خیر برساند.» این کالبدی که اساس کار ما است آسان به دست نمیآید؛ زاده شدن بعنوان یک انسان آسان اتفاق نمیافتد.
🍁🌸🍃🔮🍃🌸🍁
#دارما #متافیزیک #فلسفه_شرق #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
✨✨🍥 تولد ارزشمند انسان 🍥✨✨
تولد ما در جسم انسانی با ارزشتر از گوهری است که آرزو را برآورده میسازد. مبنایی است برای اوقات فراغت. فراغتها و فرصتهایی که جسممان برای ما فراهم میآورد برای آن نیست که با استفاده از مواد مخدر نئشه شویم. برای آن است که به تمرین دارما بپردازیم.
اما چرا این جسم گرانقدر انسانی با ارزشتر از گوهر آرزو است؟
چون با گوهرهای آرزو ما غذا و نوشیدنی بهدست میآوریم که برای این زندگی مفید است، اما گوهر آرزو نمیتواند برای زندگیهای آینده ما مفید باشد. از این رو جسم ما که فرصت تمرین دارما را برای ما فراهم میکند با ارزشتر از چنان گوهری است. در هر زمان، همه ما خواهان سعادت بیشترهستیم. اما در این عمر کوتاه هرچند هم که سعادتمند باشیم، این سعادت دیری نمیپاید. اگر خواهان سعادت همیشگی هستیم باید به زندگیهای آینده بیندیشیم. یک گوهر آرزو تولد مکرر ما را در سه اقلیم فروتر متوقف نخواهد کرد. این گوهر نمیتواند زندگی جاودان به ما اعطا کند. اما با بهره گرفتن از این جسم ارزشمند بعنوان مبنایی برای تمرینهایمان میتوانیم از تولد در شرایط بدتر ممانعت کنیم و مانند جتسون میلارپا از جسممان برای تمرین دارما استفاده کنیم و در این زندگی به روشنضمیری دست یابیم. چون گوهر آرزو نمیتواند چنین فرصتهایی را در اختیار ما قرار دهد، پس جسم ما با ارزشتر از آن است. از این رو لازم است با این جسم انسانی به تمرین دارما بپردازیم.
اما تمایل ما بر این است که دیدگاهی متضاد داشته باشیم؛ هرچند جسم ما از گوهر آرزو ارزشمندتر است اما از آن برای کسب ثروت بیشتر استفاده میکنیم، حتی آمادهایم که زندگیمان را برای این هدف کوتاه مدت ایثار کنیم. افراد بسیاری در این دنیا ثروتمندتر و باهوشتر از ما هستند. با استفاده از جسم گرانقدرمان برای انجام تمرینهای دارما، ما بیش از آنان نیروهای مثبت (شایستگی) ایجاد میکنیم. بنابراین لازم است که این تولد در جسم انسانی را بیهوده از دست ندهیم، بلکه از آن برای دست یازیدن به سه هدف بهره بریم:
حصول تولدی بهتر در آینده، رهایی و روشنضمیری.
اینکه چه تعداد اسباب و لوازم در اختیار داریم، از هیچ اهمیتی برخوردار نیست، آنها موجب رضایت ما نمیشوند. اگر فردی از همه مادیات برخودار باشد باز هم احساس رضایت نمیکند. واضح است که همه گوهرهای آرزو برای او خشنودی به همراه ندارند. ثروت بیشتر رنج فزونتری به همراه خواهد داشت. میتوان این حقیقت را تجربه کرد؛ اگر با قطار یا اتوبوس سفر کنیم و تعداد زیادی چمدان به همراه داشته باشیم، سفر بسیار دشوار خواهد بود؛ حال آنکه اگر این چمدانها را با خود حمل نکنیم سفر راحتتر خواهد بود. پس دارما را چنین تمرین میکنیم.
مثلاً، جتسون میلارپا، وقتی که در غار زندگی میکرد، دارایی نداشت. جتسون میلارپا و شاکیامونی بودا به این پی برده بودند که چقدر مادیات غیرضروری و بیارزشند. به این دلیل آنها را کنار گذاشتند تا به تمرین دارما بپردازند. شما نیز، که در کشورهای ثروتمند دنیا زندگی کردهاید، به همان نتیجه رسیدهاید. پس مادیات را کنار گذاشتید تا اینجا حضور یابید و به تمرین دارما بپردازید.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #تولد_انسانی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 تولد ارزشمند انسان 🍥✨✨
تولد ما در جسم انسانی با ارزشتر از گوهری است که آرزو را برآورده میسازد. مبنایی است برای اوقات فراغت. فراغتها و فرصتهایی که جسممان برای ما فراهم میآورد برای آن نیست که با استفاده از مواد مخدر نئشه شویم. برای آن است که به تمرین دارما بپردازیم.
اما چرا این جسم گرانقدر انسانی با ارزشتر از گوهر آرزو است؟
چون با گوهرهای آرزو ما غذا و نوشیدنی بهدست میآوریم که برای این زندگی مفید است، اما گوهر آرزو نمیتواند برای زندگیهای آینده ما مفید باشد. از این رو جسم ما که فرصت تمرین دارما را برای ما فراهم میکند با ارزشتر از چنان گوهری است. در هر زمان، همه ما خواهان سعادت بیشترهستیم. اما در این عمر کوتاه هرچند هم که سعادتمند باشیم، این سعادت دیری نمیپاید. اگر خواهان سعادت همیشگی هستیم باید به زندگیهای آینده بیندیشیم. یک گوهر آرزو تولد مکرر ما را در سه اقلیم فروتر متوقف نخواهد کرد. این گوهر نمیتواند زندگی جاودان به ما اعطا کند. اما با بهره گرفتن از این جسم ارزشمند بعنوان مبنایی برای تمرینهایمان میتوانیم از تولد در شرایط بدتر ممانعت کنیم و مانند جتسون میلارپا از جسممان برای تمرین دارما استفاده کنیم و در این زندگی به روشنضمیری دست یابیم. چون گوهر آرزو نمیتواند چنین فرصتهایی را در اختیار ما قرار دهد، پس جسم ما با ارزشتر از آن است. از این رو لازم است با این جسم انسانی به تمرین دارما بپردازیم.
اما تمایل ما بر این است که دیدگاهی متضاد داشته باشیم؛ هرچند جسم ما از گوهر آرزو ارزشمندتر است اما از آن برای کسب ثروت بیشتر استفاده میکنیم، حتی آمادهایم که زندگیمان را برای این هدف کوتاه مدت ایثار کنیم. افراد بسیاری در این دنیا ثروتمندتر و باهوشتر از ما هستند. با استفاده از جسم گرانقدرمان برای انجام تمرینهای دارما، ما بیش از آنان نیروهای مثبت (شایستگی) ایجاد میکنیم. بنابراین لازم است که این تولد در جسم انسانی را بیهوده از دست ندهیم، بلکه از آن برای دست یازیدن به سه هدف بهره بریم:
حصول تولدی بهتر در آینده، رهایی و روشنضمیری.
اینکه چه تعداد اسباب و لوازم در اختیار داریم، از هیچ اهمیتی برخوردار نیست، آنها موجب رضایت ما نمیشوند. اگر فردی از همه مادیات برخودار باشد باز هم احساس رضایت نمیکند. واضح است که همه گوهرهای آرزو برای او خشنودی به همراه ندارند. ثروت بیشتر رنج فزونتری به همراه خواهد داشت. میتوان این حقیقت را تجربه کرد؛ اگر با قطار یا اتوبوس سفر کنیم و تعداد زیادی چمدان به همراه داشته باشیم، سفر بسیار دشوار خواهد بود؛ حال آنکه اگر این چمدانها را با خود حمل نکنیم سفر راحتتر خواهد بود. پس دارما را چنین تمرین میکنیم.
مثلاً، جتسون میلارپا، وقتی که در غار زندگی میکرد، دارایی نداشت. جتسون میلارپا و شاکیامونی بودا به این پی برده بودند که چقدر مادیات غیرضروری و بیارزشند. به این دلیل آنها را کنار گذاشتند تا به تمرین دارما بپردازند. شما نیز، که در کشورهای ثروتمند دنیا زندگی کردهاید، به همان نتیجه رسیدهاید. پس مادیات را کنار گذاشتید تا اینجا حضور یابید و به تمرین دارما بپردازید.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #تولد_انسانی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
✨✨☸️ دارما (رعایت اخلاقیات انضباط فردی بطور جدی) ☸️✨✨
رعایت اخلاقیات انضباط فردی و تشخیص و ارزیابی آن در دیگران بسیار دشوار است. همچنین در ارتباط با اخلاقیات انضباط فردی ده رفتار مخرب وجود دارد که بیشتر مردم دنیا حتی آنها را نمیشناسند. آنها که این رفتارها را میشناسند به آنها عمل نمیکنند.
سه نوع رفتار مخرب جسمانی وجود دارد که عبارتند از:
گرفتن زندگی دیگری: مثلاً، احتمالاً میدانیم که نباید کسی را بکشیم اما وقتی که پشهای ما را میگزد ما ناگهان ضربهای میزنیم و آن را میکشیم.
غصب آنچه به ما تعلق ندارد: شاید ما دزدی نکنیم اما از روشهای هوشمندانهای استفاده میکنیم که آنچه متعلق به دیگران است را از آنها بگیریم. پس این کار تقریباً شبیه به دزدی است.
افراط در رفتارهای آمیزشی: ما دوست داریم که با افراد وابسته به دیگران ارتباط ایجاد کنیم. ما هر روز این رفتارها را انجام میدهیم، مثل زمانی که در باران ایستادهایم و قطرات باران از لباس ما میریزند.
چهار رفتار مخرب مرتبط با گفتار:
دروغگویی: ما در تمام اوقات این کار را انجام میدهیم. مثلاً اگر قصد داریم به سمت پایین تپه برویم و کسی از ما سؤال کند کجا میرویم، میگوییم بالای تپه.
سخن تفرقهآمیز: موجب میشویم که دوستان رفتار غیردوستانهای با هم داشته باشند و آنها که دوستی ندارند دشمنان بیشتری داشته باشند. ما این کار را زمانی انجام میدهیم که از دیگران بدگویی میکنیم.
بهکار بردن زبان توهینآمیز یا دشنام: این رفتار الزاماً در مورد یک انسان نیست. مثلاً اگر سگی وارد اتاقمان شود شاید فریاد بزنیم: « گمشو، برو بیرون!» و کلماتی تند بهکار ببریم. این اشتباه بزرگی است که به دیگران توهین کنیم یا دشنام دهیم، زیرا وقتی با کسی اینطور صحبت کنیم او آزرده میشود، این در مورد حیوانات نیز صدق میکند.
سخن بیهوده گفتن: عملاً هرچه میگوییم غیبت است: «من به فلان کشور سفر کردهام،» «این یا آن کار را انجام دادهام.» اگر زیاد حرف بزنید، احتمال اینکه این کار مخرب را انجام دهید بیشتر میشود. چون فرانسوی نمیدانم احتمال اینکه به زبان فرانسوی غیبت کنم کمتر میشود، فقط به زبانی که بآن سخن می گوییم غیبت می کنیم. احتیاط کنید بیهوده و زیاده سخن نگویید. دیگر چه خواسته غیبت در مورد دیگران.!
سه عملکرد مخرب ذهن:
افکار طمعکارانه: کسی خانه و لوازم زیبایی دارد و شما در آرزوی داشتن آن هستید. این چندان خوب نیست، اما ویژگی است که در ما زیاد است.
افکار بدخواهانه: آرزوی اینکه دیگران غمگین باشند یا اتفاق بدی برایشان بیفتد. نه تنها این را برای دشمنانمان میخواهیم بلکه اگر دوستانمان ما را بیازارند برای آنان نیز چنین آرزویی میکنیم.
افکار تحریف شده و دشمنانه: مثلاً اینکه فکر کنیم تولد دوبارهای در آینده اتفاق نخواهد افتاد یا سه گوهر امن نمیتوانند به کسی کمک کنند، یا این اندیشه که یک پیشکش پوجا اتلاف وقت است یا پیشکش لامپ کرهای اتلاف کره است یا اینکه درست کردن پیشکش تورما دور ریختن تسامپاست. اینکه مانع از انجام چنین کارهایی شویم آسان نیست. اگر خودتان را مجبور نکنید که چنین کارهایی را انجام ندهید امکان ندارد که در زندگی بعد یک تولد ارزشمند انسانی داشته باشید.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #رعایت_اخلاقیات #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨☸️ دارما (رعایت اخلاقیات انضباط فردی بطور جدی) ☸️✨✨
رعایت اخلاقیات انضباط فردی و تشخیص و ارزیابی آن در دیگران بسیار دشوار است. همچنین در ارتباط با اخلاقیات انضباط فردی ده رفتار مخرب وجود دارد که بیشتر مردم دنیا حتی آنها را نمیشناسند. آنها که این رفتارها را میشناسند به آنها عمل نمیکنند.
سه نوع رفتار مخرب جسمانی وجود دارد که عبارتند از:
گرفتن زندگی دیگری: مثلاً، احتمالاً میدانیم که نباید کسی را بکشیم اما وقتی که پشهای ما را میگزد ما ناگهان ضربهای میزنیم و آن را میکشیم.
غصب آنچه به ما تعلق ندارد: شاید ما دزدی نکنیم اما از روشهای هوشمندانهای استفاده میکنیم که آنچه متعلق به دیگران است را از آنها بگیریم. پس این کار تقریباً شبیه به دزدی است.
افراط در رفتارهای آمیزشی: ما دوست داریم که با افراد وابسته به دیگران ارتباط ایجاد کنیم. ما هر روز این رفتارها را انجام میدهیم، مثل زمانی که در باران ایستادهایم و قطرات باران از لباس ما میریزند.
چهار رفتار مخرب مرتبط با گفتار:
دروغگویی: ما در تمام اوقات این کار را انجام میدهیم. مثلاً اگر قصد داریم به سمت پایین تپه برویم و کسی از ما سؤال کند کجا میرویم، میگوییم بالای تپه.
سخن تفرقهآمیز: موجب میشویم که دوستان رفتار غیردوستانهای با هم داشته باشند و آنها که دوستی ندارند دشمنان بیشتری داشته باشند. ما این کار را زمانی انجام میدهیم که از دیگران بدگویی میکنیم.
بهکار بردن زبان توهینآمیز یا دشنام: این رفتار الزاماً در مورد یک انسان نیست. مثلاً اگر سگی وارد اتاقمان شود شاید فریاد بزنیم: « گمشو، برو بیرون!» و کلماتی تند بهکار ببریم. این اشتباه بزرگی است که به دیگران توهین کنیم یا دشنام دهیم، زیرا وقتی با کسی اینطور صحبت کنیم او آزرده میشود، این در مورد حیوانات نیز صدق میکند.
سخن بیهوده گفتن: عملاً هرچه میگوییم غیبت است: «من به فلان کشور سفر کردهام،» «این یا آن کار را انجام دادهام.» اگر زیاد حرف بزنید، احتمال اینکه این کار مخرب را انجام دهید بیشتر میشود. چون فرانسوی نمیدانم احتمال اینکه به زبان فرانسوی غیبت کنم کمتر میشود، فقط به زبانی که بآن سخن می گوییم غیبت می کنیم. احتیاط کنید بیهوده و زیاده سخن نگویید. دیگر چه خواسته غیبت در مورد دیگران.!
سه عملکرد مخرب ذهن:
افکار طمعکارانه: کسی خانه و لوازم زیبایی دارد و شما در آرزوی داشتن آن هستید. این چندان خوب نیست، اما ویژگی است که در ما زیاد است.
افکار بدخواهانه: آرزوی اینکه دیگران غمگین باشند یا اتفاق بدی برایشان بیفتد. نه تنها این را برای دشمنانمان میخواهیم بلکه اگر دوستانمان ما را بیازارند برای آنان نیز چنین آرزویی میکنیم.
افکار تحریف شده و دشمنانه: مثلاً اینکه فکر کنیم تولد دوبارهای در آینده اتفاق نخواهد افتاد یا سه گوهر امن نمیتوانند به کسی کمک کنند، یا این اندیشه که یک پیشکش پوجا اتلاف وقت است یا پیشکش لامپ کرهای اتلاف کره است یا اینکه درست کردن پیشکش تورما دور ریختن تسامپاست. اینکه مانع از انجام چنین کارهایی شویم آسان نیست. اگر خودتان را مجبور نکنید که چنین کارهایی را انجام ندهید امکان ندارد که در زندگی بعد یک تولد ارزشمند انسانی داشته باشید.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #رعایت_اخلاقیات #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
✨✨☸️ دارما (تعویق در هشت وضعیت بدون مهلت) ☸️✨✨
ذات این تولد ارزشمند این است که از هشت وضعیت موقتی که در آنها مهلتی وجود ندارد رهاست. حالت بدون مهلت آن است که فرد امکان تمرین دارما برایش میسر نباشد.
چهار حالت بدون مهلت غیرانسانی وجود دارد:
در جهنم امکان تمرین دارما وجود ندارد، زیرا تمام مدت بدن شما در آتش استاگر بصورت یک روح گرسنه (یک پرتا) دوباره متولد می شود، تمام مدت گرسنهاید و در اندیشه غذا هستید. اگر صبح پس از بیدار شدن صبحانه نخوریم علاقهای به تمرین دارما نخواهیم داشت. اگر با سردرد بیدار شویم، دوست نداریم به تمرین دارما بپردازیم. از تجربههایمان چنین نتیجه میگیریم که اگر بصورت یک روح گرسنه تولد یابیم که شصت سال بدون غذا زندگی کرده، به تمرین دارما علاقهمند نخواهیم بود. پس باید سپاسگذار باشیم که در جهنم نیستیم یا بصورت یک پرتا متولد نشدهایم.
تولد بصورت یک حیوان : چه موهبتی بهتر از اینکه در قالب یک انسان و فرصت های ناب شعور انسانی متولد شده ایم. ما نه در جهنم نادانی متولد شدهایم، نه بصورت پرتا یا در اقلیم حیوانات.
ما بصورت الههای با عمر طولانی متولد نشدهایم: آنها از لذتهای فراوانی بهره میبرند، یعنی لذتهای دنیایی، از این روی به تمرین دارما علاقهمند نیستند. شاریپوتا مریدی داشت که به او بسیار وفادار بود. این مرید پس از وفاتش در اقلیم خدایان متولد شد. شاریپوتا، با استفاده از قدرتهای خارقالعادهاش توانست او را ببیند که در اقلیم خدایان متولد شده است. با خود اندیشید که به دیدار مرید وفادارش برود. آنچه دید این بود که مریدش به نشانه «سلام» برای او دستی تکان داد. او دیگر علاقهای به تمرین دارما نداشت، چون در آنجا اوقات را به خوشی میگذراند. این حقیقت است، حکایت نیست. از تجربیاتمان نیز میتوانیم این را دریابیم. کسی که بسیار فقیر است برای تمرین دارما آماده میباشد. اما وقتی که ثروتمند میشود و در آسایش زندگی میکند به تمرین دارما بیعلاقه است. پس ما بسیار خوش شانس هستیم که بصورت خدایی با عمر طولانی متولد نشدهایم. افرادی در کشورهایی متولد شدهاند که در آن زمان کلمهای درباره دارما نشنیده بودند. شاید متاسفانه ما در آن شرایط باشیم و در رابطه با دارما آشنایی نداشته باشیم. مردمی هستند که در جوامع بربری متولد شدهاند که فقط در اندیشه تهیه غذا و لباس هستند. متاسفانه شاید ما در این شرایط گرفتار باشیم و یا شاید نه. در تبت کوهی به نام تساری وجود دارد. تبتیها هر دوازده سال آنجا میروند. افرادی بربری به نام قبیله لوبا در آنجا زندگی میکنند و برای عبور از کشورشان باید به آنها مالیات پرداخت. مالیاتشان یک گاو نر است. به محض اینکه لوباها گاو نر را میگیرند، آن را میکشند و خونش را میخورند. پس ما خیلی خوش شانس هستیم که در آن شرایط متولد نشدیم. ما کور، کر، دیوانه یا لال و... به دنیا نیامدهایم. پس این موانع در سر راه ما قرار ندارند که مانع از آموختن و تمرین ما شوند. ما در منطقهای متولد نشدهایم که در آنجا رویکردی کاملاً غیرمذهبی وجود داشته باشد تا فکر کنیم که فقط باید به کسب ثروت بپردازیم. پس اگر تولد انسانی داریم که از همه این حالتهای بدون مهلت فارغ است و علتهای کسب آن را درک میکنیم از دو جهت خوش اقبالیم. بسیاری از افراد که جسم ارزشمند انسانی دارند نمیدانند که چگونه از این فرصت طلایی استفاده نهایی را داشته باشند و متاسفانه اکثریت آن را از کف می دهند و کمال معنوی خود را به نابودی می کشانند.
دارما : مرحله پیشرفته انگیزه روحانی (عشق و شفقت)
اینکه تنها برای رهایی خود تلاش کنید کافی نیست، زیرا همه موجودات محدود (موجودات ذیشعور) در معضلات گرفتارند. همه موجودات محدود در رنجاند و در آرزوی رهایی از آن هستند. اگر ذهنمان را به گونهای پرورش دهیم که خواهان رهایی همه موجودات محدود از رنج باشد به آن «شفقت» میگویند. برای آنکه در خود آرزوی رهایی همه موجودات محدود را از رنج پرورش دهید باید مدت طولانی بر رنج خود تعمق کرده باشید، پس از آن تشخیص دهید که این رنج چقدر وحشتناک است، میتوانید انکار نفس را در خود ایجاد کنید.
تشخیص رها بودن:
وقتیکه به وحشتناک بودن رنج و آرزوی رها شدن از آن پی بردید، سپس آن اندیشه را به همه موجودات تسری دهید. این شفقت است. پس انکار نفس آرزوی رها شدن من است از رنج. حال آنکه شفقت آرزوی رهایی همه موجودات از رنج است. تفاوت بین شفقت و عشق این است که وقتی شفقت داشته باشیم فکر میکنیم که «این فوقالعاده خواهد بود اگر همه موجودات محدود از رنج و علتهای آن رها میشدند»؛ حال آنکه عشق آرزوی خشنودی و علتهای آن برای همه افراد است.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#رهایی_از_رنج #دارما #تعالیم_معنوی #هشت_وضعیت #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨☸️ دارما (تعویق در هشت وضعیت بدون مهلت) ☸️✨✨
ذات این تولد ارزشمند این است که از هشت وضعیت موقتی که در آنها مهلتی وجود ندارد رهاست. حالت بدون مهلت آن است که فرد امکان تمرین دارما برایش میسر نباشد.
چهار حالت بدون مهلت غیرانسانی وجود دارد:
در جهنم امکان تمرین دارما وجود ندارد، زیرا تمام مدت بدن شما در آتش استاگر بصورت یک روح گرسنه (یک پرتا) دوباره متولد می شود، تمام مدت گرسنهاید و در اندیشه غذا هستید. اگر صبح پس از بیدار شدن صبحانه نخوریم علاقهای به تمرین دارما نخواهیم داشت. اگر با سردرد بیدار شویم، دوست نداریم به تمرین دارما بپردازیم. از تجربههایمان چنین نتیجه میگیریم که اگر بصورت یک روح گرسنه تولد یابیم که شصت سال بدون غذا زندگی کرده، به تمرین دارما علاقهمند نخواهیم بود. پس باید سپاسگذار باشیم که در جهنم نیستیم یا بصورت یک پرتا متولد نشدهایم.
تولد بصورت یک حیوان : چه موهبتی بهتر از اینکه در قالب یک انسان و فرصت های ناب شعور انسانی متولد شده ایم. ما نه در جهنم نادانی متولد شدهایم، نه بصورت پرتا یا در اقلیم حیوانات.
ما بصورت الههای با عمر طولانی متولد نشدهایم: آنها از لذتهای فراوانی بهره میبرند، یعنی لذتهای دنیایی، از این روی به تمرین دارما علاقهمند نیستند. شاریپوتا مریدی داشت که به او بسیار وفادار بود. این مرید پس از وفاتش در اقلیم خدایان متولد شد. شاریپوتا، با استفاده از قدرتهای خارقالعادهاش توانست او را ببیند که در اقلیم خدایان متولد شده است. با خود اندیشید که به دیدار مرید وفادارش برود. آنچه دید این بود که مریدش به نشانه «سلام» برای او دستی تکان داد. او دیگر علاقهای به تمرین دارما نداشت، چون در آنجا اوقات را به خوشی میگذراند. این حقیقت است، حکایت نیست. از تجربیاتمان نیز میتوانیم این را دریابیم. کسی که بسیار فقیر است برای تمرین دارما آماده میباشد. اما وقتی که ثروتمند میشود و در آسایش زندگی میکند به تمرین دارما بیعلاقه است. پس ما بسیار خوش شانس هستیم که بصورت خدایی با عمر طولانی متولد نشدهایم. افرادی در کشورهایی متولد شدهاند که در آن زمان کلمهای درباره دارما نشنیده بودند. شاید متاسفانه ما در آن شرایط باشیم و در رابطه با دارما آشنایی نداشته باشیم. مردمی هستند که در جوامع بربری متولد شدهاند که فقط در اندیشه تهیه غذا و لباس هستند. متاسفانه شاید ما در این شرایط گرفتار باشیم و یا شاید نه. در تبت کوهی به نام تساری وجود دارد. تبتیها هر دوازده سال آنجا میروند. افرادی بربری به نام قبیله لوبا در آنجا زندگی میکنند و برای عبور از کشورشان باید به آنها مالیات پرداخت. مالیاتشان یک گاو نر است. به محض اینکه لوباها گاو نر را میگیرند، آن را میکشند و خونش را میخورند. پس ما خیلی خوش شانس هستیم که در آن شرایط متولد نشدیم. ما کور، کر، دیوانه یا لال و... به دنیا نیامدهایم. پس این موانع در سر راه ما قرار ندارند که مانع از آموختن و تمرین ما شوند. ما در منطقهای متولد نشدهایم که در آنجا رویکردی کاملاً غیرمذهبی وجود داشته باشد تا فکر کنیم که فقط باید به کسب ثروت بپردازیم. پس اگر تولد انسانی داریم که از همه این حالتهای بدون مهلت فارغ است و علتهای کسب آن را درک میکنیم از دو جهت خوش اقبالیم. بسیاری از افراد که جسم ارزشمند انسانی دارند نمیدانند که چگونه از این فرصت طلایی استفاده نهایی را داشته باشند و متاسفانه اکثریت آن را از کف می دهند و کمال معنوی خود را به نابودی می کشانند.
دارما : مرحله پیشرفته انگیزه روحانی (عشق و شفقت)
اینکه تنها برای رهایی خود تلاش کنید کافی نیست، زیرا همه موجودات محدود (موجودات ذیشعور) در معضلات گرفتارند. همه موجودات محدود در رنجاند و در آرزوی رهایی از آن هستند. اگر ذهنمان را به گونهای پرورش دهیم که خواهان رهایی همه موجودات محدود از رنج باشد به آن «شفقت» میگویند. برای آنکه در خود آرزوی رهایی همه موجودات محدود را از رنج پرورش دهید باید مدت طولانی بر رنج خود تعمق کرده باشید، پس از آن تشخیص دهید که این رنج چقدر وحشتناک است، میتوانید انکار نفس را در خود ایجاد کنید.
تشخیص رها بودن:
وقتیکه به وحشتناک بودن رنج و آرزوی رها شدن از آن پی بردید، سپس آن اندیشه را به همه موجودات تسری دهید. این شفقت است. پس انکار نفس آرزوی رها شدن من است از رنج. حال آنکه شفقت آرزوی رهایی همه موجودات از رنج است. تفاوت بین شفقت و عشق این است که وقتی شفقت داشته باشیم فکر میکنیم که «این فوقالعاده خواهد بود اگر همه موجودات محدود از رنج و علتهای آن رها میشدند»؛ حال آنکه عشق آرزوی خشنودی و علتهای آن برای همه افراد است.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#رهایی_از_رنج #دارما #تعالیم_معنوی #هشت_وضعیت #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
✨✨☸️ دارما : (چگونه تعادل فکر و بودهی چیتا را در وجود خود افزایش دهیم) ☸️✨✨
چرا عشق و شفقت نداریم؟
مگر نه اینکه برای همه آرزو میکنیم که از رنج رها شوند و خشنود باشند؟ چون از لطافت ذهن بیبهرهایم، ذهنمان از خشونت برخوردار است؛ فراز و نشیب زیاد دارد. این ناآرامی ذهن برای چیست؟ چون ما به خویشان و دوستانمان بسیار وابستهایم اما هنگامی که دشمنانمان را میبینیم نسبت به آنها بیزاری شدیدی در وجودمان است.
حال چگونه یک جاده ناهموار را صاف کنیم؟ با فکر کردن به این مثال میتوان این مورد را فهمید. دیروز فردی به شما یکصد هزار تومان داد و امروز فرد دیگری یکصد هزار تومان به شما داد. فردی که دیروز یکصد هزار تومان به شما داد امروز یک سیلی به صورتتان زد و کسی که امروز یکصد هزار تومان به شما داد دیروز یک سیلی به صورتتان زده بود. کدامیک را باید دوست داشته باشید و کدامیک را نباید دوست داشته باشید؟ درباره دشمنانمان باید چنین فکر کنیم که در گذشته منفعتی به ما رساندهاند و شاید در آینده کمک فراوانی برای ما باشند. همچنین دوستان ما در گذشته ضررهای فراوانی به ما زدهاند و در آینده نیز به ما زیان خواهند رساند. این فقط به زمان نیاز دارد.
مثال دیگر این است: انسانهای گوناگونی وجود دارند. برخی آدامخوار یا حتی گرگ صفت و خونآشامند. شاید آنها برای ما بسیار جذاب بهنظر برسند و با یکی از آنها ازدواج کنیم اما یک شب دندانهای نیش آنها پدیدار میشود و ما را میخورند. وقتی که سگی را بزنید، پارس میکند و شما را گاز میگیرد. اگر از دشمنمان عصبانی شویم، به روش همان سگ عمل میکنیم. پس باید این ناآرامی ذهن را از خود دور کنیم، باید این وابستگی و تنفر را از خود دور کنیم و به تعادل فکر دست یابیم. فراتر از این حالت تعادل فرد میتواند عشق و شفقت را در وجودش افزایش دهد؛ همانطور که باید یک جاده ناهموار را صاف کنید تا در آن رانندگی کنید؛ باید افکاری داشته باشیم مانند دینامیت که منفجر و هموار کنند. اینها چگونه افکاری هستند؟ اندیشیدن به مهربانی سایر موجودات محدود. مثلاً ما شیر مینوشیم. این شیر از گاو و گاومیش گرفته میشود. آنها علف میخورند و آب مینوشند و کاری که ما انجام میدهیم این است که شیر آنها را میدوشیم. خرگوشها و موشها برای کارهای پزشکی استفاده میشوند. پس دارویی که ما داریم به بهای زندگی خرگوشها و موشهایی است که آن را به ما تقدیم میکنند. موجودات محدودی هستند که ما آنها را دشمن خود میدانیم و آنها نیز به ما لطمه میزنند. اما اگر لطمهای که زدهاند را با مهربانیشان مقایسه کنیم، مهربانی آنها بیش از لطمهای است که میزنند. حتی زیان آنها میتواند برای ما مفید باشد. برای بودا شدن باید صبر را در خود افزایش دهیم و برای این کار به افراد نفرتانگیز نیاز داریم. اگر همه افراد بسیار مهربان باشند ما نمیتوانیم صبر را در خود افزایش دهیم. کسانی که نسبت به ما عصبانی میشوند موجوداتی محدودند نه بودا؛ بنابراین آنها صبر را به ما میآموزند. مثلاً وقتیکه آتیشا به تبت آمد یک هندی نفرتانگیز همراه با خود داشت که دائماً صبوریش را تمرین کند. وقتیکه از او سؤال شد چرا این فرد را همراه با خود آورده است، او گفت برای اینکه تمرین صبر کند. پس موجودات محدود و بوداها به یک اندازه نسبت به ما مهربان هستند. این در اثر شانتیدوا به نام (بودهی چاریاواراتا، تعامل در سلوک بودهی ساتوا ) ثابت شده است. دلیلی که یک بودا عصبانی نمیشود این است که او به تمرکزی تک جهتی دست یافته و از همه احساسات آزاردهنده رها شده است. بهخاطر این تمرکز تک جهتی عصبانی نمیشود. پس ما به افزایش این نوع تمرکز در وجودمان نیاز داریم. صبح باید با این دو اندیشه بیدار شویم:
1- امروز سعی میکنم موجب عصبانیت دیگران نشوم.
2-نمیگذارم دیگران من را عصبانی کنند.
اگر این دو خصلت را در خود ایجاد کنیم، میتوانیم این احساسات آزاردهنده را در وجودمان کم کنیم و برای همیشه از احساسات آزاردهنده رها و بودا شویم. اگر سؤال کنیم که چه کاری انجام دهیم تا بوداها را خشنود کنیم، راه درست این است که نسبت به موجودات محدود مهربان باشیم. این حقیقتاً بوداها را خشنود میکند. مثلاً اگر خانوادههایی در اطراف ما زندگی میکنند که فرزند دارند و با مهربانی نسبت به بچههایشان میتوانیم آنها را خوشحالتر کنیم، باید این کار را انجام دهیم. همچنین بودا خشنودتر خواهد شد اگر نسبت به موجودات محدود مهربان باشیم. بر اساس آنچه گفته شد ما باید هدف بودهی چیتا را ایجاد کنیم:
«من میخواهم حالت بودا را بهدست آورم تا به همه موجودات محدود نفع رسانم.»
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #بودهیچیتا #تعادل_فکر #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨☸️ دارما : (چگونه تعادل فکر و بودهی چیتا را در وجود خود افزایش دهیم) ☸️✨✨
چرا عشق و شفقت نداریم؟
مگر نه اینکه برای همه آرزو میکنیم که از رنج رها شوند و خشنود باشند؟ چون از لطافت ذهن بیبهرهایم، ذهنمان از خشونت برخوردار است؛ فراز و نشیب زیاد دارد. این ناآرامی ذهن برای چیست؟ چون ما به خویشان و دوستانمان بسیار وابستهایم اما هنگامی که دشمنانمان را میبینیم نسبت به آنها بیزاری شدیدی در وجودمان است.
حال چگونه یک جاده ناهموار را صاف کنیم؟ با فکر کردن به این مثال میتوان این مورد را فهمید. دیروز فردی به شما یکصد هزار تومان داد و امروز فرد دیگری یکصد هزار تومان به شما داد. فردی که دیروز یکصد هزار تومان به شما داد امروز یک سیلی به صورتتان زد و کسی که امروز یکصد هزار تومان به شما داد دیروز یک سیلی به صورتتان زده بود. کدامیک را باید دوست داشته باشید و کدامیک را نباید دوست داشته باشید؟ درباره دشمنانمان باید چنین فکر کنیم که در گذشته منفعتی به ما رساندهاند و شاید در آینده کمک فراوانی برای ما باشند. همچنین دوستان ما در گذشته ضررهای فراوانی به ما زدهاند و در آینده نیز به ما زیان خواهند رساند. این فقط به زمان نیاز دارد.
مثال دیگر این است: انسانهای گوناگونی وجود دارند. برخی آدامخوار یا حتی گرگ صفت و خونآشامند. شاید آنها برای ما بسیار جذاب بهنظر برسند و با یکی از آنها ازدواج کنیم اما یک شب دندانهای نیش آنها پدیدار میشود و ما را میخورند. وقتی که سگی را بزنید، پارس میکند و شما را گاز میگیرد. اگر از دشمنمان عصبانی شویم، به روش همان سگ عمل میکنیم. پس باید این ناآرامی ذهن را از خود دور کنیم، باید این وابستگی و تنفر را از خود دور کنیم و به تعادل فکر دست یابیم. فراتر از این حالت تعادل فرد میتواند عشق و شفقت را در وجودش افزایش دهد؛ همانطور که باید یک جاده ناهموار را صاف کنید تا در آن رانندگی کنید؛ باید افکاری داشته باشیم مانند دینامیت که منفجر و هموار کنند. اینها چگونه افکاری هستند؟ اندیشیدن به مهربانی سایر موجودات محدود. مثلاً ما شیر مینوشیم. این شیر از گاو و گاومیش گرفته میشود. آنها علف میخورند و آب مینوشند و کاری که ما انجام میدهیم این است که شیر آنها را میدوشیم. خرگوشها و موشها برای کارهای پزشکی استفاده میشوند. پس دارویی که ما داریم به بهای زندگی خرگوشها و موشهایی است که آن را به ما تقدیم میکنند. موجودات محدودی هستند که ما آنها را دشمن خود میدانیم و آنها نیز به ما لطمه میزنند. اما اگر لطمهای که زدهاند را با مهربانیشان مقایسه کنیم، مهربانی آنها بیش از لطمهای است که میزنند. حتی زیان آنها میتواند برای ما مفید باشد. برای بودا شدن باید صبر را در خود افزایش دهیم و برای این کار به افراد نفرتانگیز نیاز داریم. اگر همه افراد بسیار مهربان باشند ما نمیتوانیم صبر را در خود افزایش دهیم. کسانی که نسبت به ما عصبانی میشوند موجوداتی محدودند نه بودا؛ بنابراین آنها صبر را به ما میآموزند. مثلاً وقتیکه آتیشا به تبت آمد یک هندی نفرتانگیز همراه با خود داشت که دائماً صبوریش را تمرین کند. وقتیکه از او سؤال شد چرا این فرد را همراه با خود آورده است، او گفت برای اینکه تمرین صبر کند. پس موجودات محدود و بوداها به یک اندازه نسبت به ما مهربان هستند. این در اثر شانتیدوا به نام (بودهی چاریاواراتا، تعامل در سلوک بودهی ساتوا ) ثابت شده است. دلیلی که یک بودا عصبانی نمیشود این است که او به تمرکزی تک جهتی دست یافته و از همه احساسات آزاردهنده رها شده است. بهخاطر این تمرکز تک جهتی عصبانی نمیشود. پس ما به افزایش این نوع تمرکز در وجودمان نیاز داریم. صبح باید با این دو اندیشه بیدار شویم:
1- امروز سعی میکنم موجب عصبانیت دیگران نشوم.
2-نمیگذارم دیگران من را عصبانی کنند.
اگر این دو خصلت را در خود ایجاد کنیم، میتوانیم این احساسات آزاردهنده را در وجودمان کم کنیم و برای همیشه از احساسات آزاردهنده رها و بودا شویم. اگر سؤال کنیم که چه کاری انجام دهیم تا بوداها را خشنود کنیم، راه درست این است که نسبت به موجودات محدود مهربان باشیم. این حقیقتاً بوداها را خشنود میکند. مثلاً اگر خانوادههایی در اطراف ما زندگی میکنند که فرزند دارند و با مهربانی نسبت به بچههایشان میتوانیم آنها را خوشحالتر کنیم، باید این کار را انجام دهیم. همچنین بودا خشنودتر خواهد شد اگر نسبت به موجودات محدود مهربان باشیم. بر اساس آنچه گفته شد ما باید هدف بودهی چیتا را ایجاد کنیم:
«من میخواهم حالت بودا را بهدست آورم تا به همه موجودات محدود نفع رسانم.»
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #بودهیچیتا #تعادل_فکر #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
✨✨☸️ دارما ☸️✨✨
انسان همیشه در آرزوی یک زندگی همراه با صلح و آرامش و هماهنگی بوده و هست . اما در دنیای امروز که سرشار از رنج ها و بدبختی های مختلف می باشد، چگونه می توان به یک زندگی همراه با صلح و توازون دست یافت ؟
همه ی ما در زندگی بارها و بارها رنج را تجربه کرده ایم و همیشه از خود پرسیده ایم که چرا رنج وجود دارد ؟
آیا راهی برای رهایی از این همه درد و رنج هم هست ؟
بیشتر روشن بینان وخردمندان بر این اعتقادند :
که رنج در عمق وجود خود ما قرار دارد و تا زمانی که آن را از درون پاک نکنیم، نباید انتظار هیچ صلح و هماهنگی را داشته باشیم .
انسان به خاطر منفی گرایی های خود در ذهن دچار رنج و ناراحتی می شود و زمانی هم که این منفی گرایی ها را تشدید می کند یعنی رنج و بدبختی را تشدید کرده است. ذهن آدمی در هر لحظه چیزهای زیادی را می تواند در خود نگه داری نماید که این چیزها می تواند افکار سالم یا ناسالم او باشد.
درهند قدیم خصوصیات محتوای ذهنی هر شخص را دارمای آن شخص می گفتند . (دارما یعنی : آنچه که کسی با خود دارد یا آنچه که در این لحظه ذهن در بر دارد .) دارما دانش جسم و ذهن است و به ما نشان می دهد که چگونه ناپاکی ها به وجود می آیند، تشدید می شوند و بر ما حاکم می شوند .
هندوها معتقدند که: اگر در ذهن افکاری مانند خشم ، نفرت ، بدخواهی و دشمنی پرورش یابد چون از این افکار، انرژی منفی بسیار زیادی تولید می شود. بنابراین مخرب می باشند و اولین قربانی آن هم خود شخص دارای این افکار خواهد بود.
زیرا آنها ، طبیعت افکار منفی را سوزاندن می دانند و معتقدند که :
افکارمنفی اول گریبان گیر خود شخص می شود .
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨☸️ دارما ☸️✨✨
انسان همیشه در آرزوی یک زندگی همراه با صلح و آرامش و هماهنگی بوده و هست . اما در دنیای امروز که سرشار از رنج ها و بدبختی های مختلف می باشد، چگونه می توان به یک زندگی همراه با صلح و توازون دست یافت ؟
همه ی ما در زندگی بارها و بارها رنج را تجربه کرده ایم و همیشه از خود پرسیده ایم که چرا رنج وجود دارد ؟
آیا راهی برای رهایی از این همه درد و رنج هم هست ؟
بیشتر روشن بینان وخردمندان بر این اعتقادند :
که رنج در عمق وجود خود ما قرار دارد و تا زمانی که آن را از درون پاک نکنیم، نباید انتظار هیچ صلح و هماهنگی را داشته باشیم .
انسان به خاطر منفی گرایی های خود در ذهن دچار رنج و ناراحتی می شود و زمانی هم که این منفی گرایی ها را تشدید می کند یعنی رنج و بدبختی را تشدید کرده است. ذهن آدمی در هر لحظه چیزهای زیادی را می تواند در خود نگه داری نماید که این چیزها می تواند افکار سالم یا ناسالم او باشد.
درهند قدیم خصوصیات محتوای ذهنی هر شخص را دارمای آن شخص می گفتند . (دارما یعنی : آنچه که کسی با خود دارد یا آنچه که در این لحظه ذهن در بر دارد .) دارما دانش جسم و ذهن است و به ما نشان می دهد که چگونه ناپاکی ها به وجود می آیند، تشدید می شوند و بر ما حاکم می شوند .
هندوها معتقدند که: اگر در ذهن افکاری مانند خشم ، نفرت ، بدخواهی و دشمنی پرورش یابد چون از این افکار، انرژی منفی بسیار زیادی تولید می شود. بنابراین مخرب می باشند و اولین قربانی آن هم خود شخص دارای این افکار خواهد بود.
زیرا آنها ، طبیعت افکار منفی را سوزاندن می دانند و معتقدند که :
افکارمنفی اول گریبان گیر خود شخص می شود .
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
دارما و عشق؛
طبیعت دارای قانونی است که همه انسانها موظف به رعایت از آن می باشند. طبق این قانون تمام افکار خوب و بد، بر روی جسم اثرگذار بوده و هر فکر ناپاک دارمای بد، وهر فکر پاک و سالم هم دارمای خوب، خود را دارد .
اگر ما بخواهیم بر طبق قانون طبیعت زندگی کنیم، باید افکار، اعمال، گفتار و کردارمان به طور طبیعی پاک باشد، زیرا ذهن اصل و اساس کار دارما است و دارما رابطه ی جریان های جسم و جریان های عمیق درونی، که در هر لحظه اتفاق می افتد می باشد. وقتی کسی افکار سالم را در ذهن پرورش می دهد، ذهن او پاک و خالص می شود و زمانی که ذهن پاک شود، ازعشق و شفقت لبریز می گردد .
این عشق کم کم در عمیق ترین لایه های ذهن قرارمی گیرد جایی که به آن ناخودآگاه می گویند. و چون ناخودآگاه ارتباط مستقیم با حواس جسمانی شخص را دارد، در برابر حس های مختلف جسم عکس العمل نشان می دهد.
عشق واقعیت بسیار ظریفی است که وقتی به طرفش می روید ناپاکی ها را به صورت لایه لایه می کند و از بین می برد و ذهن را خالص تر و پاک تر می نماید .
ما با عشق می توانیم با نیرو و ارتعاشات افکار ناسالم مبارزه کنیم و آنها را از لایه های ذهن پاک نماییم. زیرا خلوص و پاکی ذهن، همان دارما است. زمانی که ذهن به طور کامل پاک و خالص گردد آن موقع است که ما از جهان ماده و جسم و ذهن عبور می کنیم و به تجربه ی جاودانگی یا به حقیقت می رسیم. حقیقتی که هر کس به آن نامی می دهد مانند : نیروانا ، آزادی یا روشن بینی .
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
دارما و عشق؛
طبیعت دارای قانونی است که همه انسانها موظف به رعایت از آن می باشند. طبق این قانون تمام افکار خوب و بد، بر روی جسم اثرگذار بوده و هر فکر ناپاک دارمای بد، وهر فکر پاک و سالم هم دارمای خوب، خود را دارد .
اگر ما بخواهیم بر طبق قانون طبیعت زندگی کنیم، باید افکار، اعمال، گفتار و کردارمان به طور طبیعی پاک باشد، زیرا ذهن اصل و اساس کار دارما است و دارما رابطه ی جریان های جسم و جریان های عمیق درونی، که در هر لحظه اتفاق می افتد می باشد. وقتی کسی افکار سالم را در ذهن پرورش می دهد، ذهن او پاک و خالص می شود و زمانی که ذهن پاک شود، ازعشق و شفقت لبریز می گردد .
این عشق کم کم در عمیق ترین لایه های ذهن قرارمی گیرد جایی که به آن ناخودآگاه می گویند. و چون ناخودآگاه ارتباط مستقیم با حواس جسمانی شخص را دارد، در برابر حس های مختلف جسم عکس العمل نشان می دهد.
عشق واقعیت بسیار ظریفی است که وقتی به طرفش می روید ناپاکی ها را به صورت لایه لایه می کند و از بین می برد و ذهن را خالص تر و پاک تر می نماید .
ما با عشق می توانیم با نیرو و ارتعاشات افکار ناسالم مبارزه کنیم و آنها را از لایه های ذهن پاک نماییم. زیرا خلوص و پاکی ذهن، همان دارما است. زمانی که ذهن به طور کامل پاک و خالص گردد آن موقع است که ما از جهان ماده و جسم و ذهن عبور می کنیم و به تجربه ی جاودانگی یا به حقیقت می رسیم. حقیقتی که هر کس به آن نامی می دهد مانند : نیروانا ، آزادی یا روشن بینی .
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
✨✨🛐 درون نگری و مشکلات 🛐✨✨
ما وقتی با مشکلات روبهرو هستیم برای یافتن سرچشمه آنها به درون خویش مینگرییم و وقتی علت را یافتیم میکوشیم شرایط را از درون خود دگرگون کنیم. وقتی از نگریستن به درون خویش و یافتن منشاء مشکلات صحبت میکنیم، منظور این نیست که حکمی اخلاقی صادر شده و من به این نتیجه رسیدهام که آدم بدی هستم و باید تغییر کنم و آدم خوبی بشوم. ما صرفاً به این دلیل میکوشیم منشاء مشکلات را در خود بیابیم که رنج میکشیم و میخواهیم از ناملایمات و اندوه رها شویم و منبع اصلی اینها نگرش و طرز فکر خود ماست. به ویژه اینکه بودا گفت ژرفترین دلیل مشکلات و رنج ما سردرگمی ماست. پس کاری که باید انجام بدهیم این است که بفهمیم این سردرگمی در برابر رویدادها چگونه به وجود میآید و چطور میتوانیم با درک درست این نقص را برطرف کنیم.
سردرگمی ما از کجاست؟
از چند چیز است. یکی از آنها علت و معلول رفتاری است. ما تصور میکنیم که اگر به شیوه خاصی رفتار کنیم، هیچ اثری نخواهد داشت. به عنوان مثال، با خود میگوییم: «ممکن است دیر برسم، به فلانی بیاعتنایی میکنم، و چنین و چنان میکنم و هیچ چیز هم مهم نیست.» این تصور خطاست؛ آشفتگی است. یا ممکن است فکر کنیم کاری که انجام میدهیم یا رفتار ما تأثیر خاصی خواهد داشت که دور از ذهن است و امکان رخ دادن آن وجود ندارد. مثلا: «من به فلانی مهربانی کردم، پس او مرا دوست خواهد داشت. من برایش هدیه خریدم، پس چرا دوستم ندارد؟»
چنین افکاری باعث میشوند خیال کنیم که اعمال و رفتار ما اثری خواهد داشت که ناممکن است یا مسائل را اغراقآمیز و بزرگتر از آنچه هست ببینیم و تصور کنیم تأثیر آنها بیش از آنچه مینماید باشد. علاوه بر این ممکن است فکر کنیم بعضی چیزها به نتیجه خاصی منجر میشوند، در حالی که پیامد آنها درست عکس چیزی است که انتظار داریم. به عنوان مثال، میخواهیم شاد باشیم و راه شاد بودن این است که در همه مواقع مست باشیم. درحالی که مستی بر مشکلات ما میافزاید.
یک چیز دیگر که از آن تصور غلطی داریم هستی ما، هستی دیگران و هستی جهان است. مثلاً از اینکه پیر و بیمار شویم ناراحت و غمگین میشویم. اما به عنوان موجودات انسانی چه انتظار دیگری داریم؟ انسانها ناخوش و رفته رفته پیر میشوند، مگر اینکه در جوانی بمیرند؛ این چیزها تعجب ندارد. وقتی در آینه میبینیم که چند تار مویمان سفید شده ناراحت میشویم و تعجب میکنیم، این رویکردی غیر واقعبینانه است و ناشی از تصورات غلط ما درباره هستی جهان و هستی خودمان است.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#درون_نگری #دارما #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🛐 درون نگری و مشکلات 🛐✨✨
ما وقتی با مشکلات روبهرو هستیم برای یافتن سرچشمه آنها به درون خویش مینگرییم و وقتی علت را یافتیم میکوشیم شرایط را از درون خود دگرگون کنیم. وقتی از نگریستن به درون خویش و یافتن منشاء مشکلات صحبت میکنیم، منظور این نیست که حکمی اخلاقی صادر شده و من به این نتیجه رسیدهام که آدم بدی هستم و باید تغییر کنم و آدم خوبی بشوم. ما صرفاً به این دلیل میکوشیم منشاء مشکلات را در خود بیابیم که رنج میکشیم و میخواهیم از ناملایمات و اندوه رها شویم و منبع اصلی اینها نگرش و طرز فکر خود ماست. به ویژه اینکه بودا گفت ژرفترین دلیل مشکلات و رنج ما سردرگمی ماست. پس کاری که باید انجام بدهیم این است که بفهمیم این سردرگمی در برابر رویدادها چگونه به وجود میآید و چطور میتوانیم با درک درست این نقص را برطرف کنیم.
سردرگمی ما از کجاست؟
از چند چیز است. یکی از آنها علت و معلول رفتاری است. ما تصور میکنیم که اگر به شیوه خاصی رفتار کنیم، هیچ اثری نخواهد داشت. به عنوان مثال، با خود میگوییم: «ممکن است دیر برسم، به فلانی بیاعتنایی میکنم، و چنین و چنان میکنم و هیچ چیز هم مهم نیست.» این تصور خطاست؛ آشفتگی است. یا ممکن است فکر کنیم کاری که انجام میدهیم یا رفتار ما تأثیر خاصی خواهد داشت که دور از ذهن است و امکان رخ دادن آن وجود ندارد. مثلا: «من به فلانی مهربانی کردم، پس او مرا دوست خواهد داشت. من برایش هدیه خریدم، پس چرا دوستم ندارد؟»
چنین افکاری باعث میشوند خیال کنیم که اعمال و رفتار ما اثری خواهد داشت که ناممکن است یا مسائل را اغراقآمیز و بزرگتر از آنچه هست ببینیم و تصور کنیم تأثیر آنها بیش از آنچه مینماید باشد. علاوه بر این ممکن است فکر کنیم بعضی چیزها به نتیجه خاصی منجر میشوند، در حالی که پیامد آنها درست عکس چیزی است که انتظار داریم. به عنوان مثال، میخواهیم شاد باشیم و راه شاد بودن این است که در همه مواقع مست باشیم. درحالی که مستی بر مشکلات ما میافزاید.
یک چیز دیگر که از آن تصور غلطی داریم هستی ما، هستی دیگران و هستی جهان است. مثلاً از اینکه پیر و بیمار شویم ناراحت و غمگین میشویم. اما به عنوان موجودات انسانی چه انتظار دیگری داریم؟ انسانها ناخوش و رفته رفته پیر میشوند، مگر اینکه در جوانی بمیرند؛ این چیزها تعجب ندارد. وقتی در آینه میبینیم که چند تار مویمان سفید شده ناراحت میشویم و تعجب میکنیم، این رویکردی غیر واقعبینانه است و ناشی از تصورات غلط ما درباره هستی جهان و هستی خودمان است.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#درون_نگری #دارما #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
✨✨🛐 درون نگری و مشکلات 🛐✨✨
💥قسمت دوم
فرض کنیم که با پیر شدن مشکل داریم. به دلیل آنکه نسبت به این موضوع ذهنی مغشوش داریم و واقعیت را نمیپذیریم، با تأثیرپذیری از احساسات و افکار ناراحت کننده خود کارهایی زیانبار انجام میدهیم. به عنوان مثال سعی میکنیم به هر قیمت شده جوان و جذاب به نظر برسیم، با میل و اشتیاق زیاد میکوشیم به چیزهایی برسیم که امیدواریم وجود آنها در زندگی به ما احساس امنیت ببخشد؛ مثلا توجه و محبّت دیگران، به خصوص افراد جوانی که از نظر ما خوشسیما هستند. در پس این سندروم، معمولا این تصور غلط وجود دارد که من مهمترین انسان روی زمینم؛ من مرکز کائنات هستم. پس همه باید به من توجه کنند. صرف نظر از اینکه ظاهر من چگونه است، همه باید مرا زیبا بدانند و دوستم داشته باشند. اگر ما از دید کسی جذاب نباشیم یا او از ما خوشش نیاید، دیوانه میشویم و اگر ببینیم که نسبت به ما بیاعتناست، حتی بیشتر ناراحت میشویم. اگر در حالی که انتظار داریم دیگران ما را جذاب بدانند و حتی اگر ظاهرمان را جذاب نمیدانند شخصیتمان را دوست داشته باشند، آنها به ما توجه نکنند بیشتر پریشان میشویم. اما یادمان باشد که شاکیامونی بودا محبوب همگان نبود؛ پس ما چطور انتظار داریم که همه دوستمان داشته باشند!
این خواسته ما که همه دوستمان داشته باشند، خواستهای غیرواقعبینانه است. واقعیت چیز دیگری است. این انتظار نابجا برخاسته از ذهنی سردرگم، میل وافر و وابستگی به این تصور است که همه باید ما را جذاب و دوستداشتنی ببینند و به ما توجه کنند. در پس این تصور روبکرد آزار دهنده سادهلوحانهای وجود دارد. ما گمان میکنیم آنقدر مهم و دوستداشتنی هستیم که همه باید ما را دوست بدارند و اگر این زن یا مرد از ما خوشش نمیآید حتما اشکالی دارد و عادی نیست. یا بدتر از آن اینکه به خودمان شک میکنیم: «حتما من اشکالی دارم که این شخص از من خوشش نمیآید.» در نتیجه روحیهمان تضعیف میشود و خود را سرزنش میکنیم. همه اینها از خام اندیشی است.
پس نکته اصلی این است که روی خود کار کنیم. اساس تمرین دارما همین است. وضعیت ما هر چه باشد، اگر مشکلاتی داریم، خود را آسیبپذیر میبینیم یا هر چیز دیگر، باید درون خود را بکاویم تا ببینیم در ما چه میگذرد. پریشانی نهفته در این احساسات ناراحتکننده من کجاست؟ با این حال اگر به بررسی رابطهای میپردازیم که دچار مشکل شده است، باید این را درک کنیم که ما یگانه کسی نیستیم که دچار سردرگمی است. روشن است که آن فرد دیگر هم همین وضع را دارد. نکته این است که نمیتوانیم صرفاً به آن فرد بگوییم: «تو باید تغییر کنی؛ همه کارهای من درست و بدون ایراد است و این تو هستی که باید تغییر کنی.» از سوی دیگر، این را نباید گفت که فقط من باید تغییر کنم چون این طرز فکر هم شاید به بروز عقده خود شهید پنداری منجر شود. باید سعی کنیم که مسائل را به طور صریح با طرف مقابل به بحث بگذاریم و البته او هم باید پذیرای گفتگو باشد. لازم است اقرار کنیم که هر دوی ما سرگردانیم. در درک هر دوی ما از آنچه در رابطهمان اتفاق میافتد مشکلی وجود دارد، پس بکوشیم که این جهل و آشفتگی را در ذهنمان از بین ببریم. این واقعبینانهترین و دارماییترین شیوه برای ادامه ارتباط است.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#درون_نگری #دارما #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🛐 درون نگری و مشکلات 🛐✨✨
💥قسمت دوم
فرض کنیم که با پیر شدن مشکل داریم. به دلیل آنکه نسبت به این موضوع ذهنی مغشوش داریم و واقعیت را نمیپذیریم، با تأثیرپذیری از احساسات و افکار ناراحت کننده خود کارهایی زیانبار انجام میدهیم. به عنوان مثال سعی میکنیم به هر قیمت شده جوان و جذاب به نظر برسیم، با میل و اشتیاق زیاد میکوشیم به چیزهایی برسیم که امیدواریم وجود آنها در زندگی به ما احساس امنیت ببخشد؛ مثلا توجه و محبّت دیگران، به خصوص افراد جوانی که از نظر ما خوشسیما هستند. در پس این سندروم، معمولا این تصور غلط وجود دارد که من مهمترین انسان روی زمینم؛ من مرکز کائنات هستم. پس همه باید به من توجه کنند. صرف نظر از اینکه ظاهر من چگونه است، همه باید مرا زیبا بدانند و دوستم داشته باشند. اگر ما از دید کسی جذاب نباشیم یا او از ما خوشش نیاید، دیوانه میشویم و اگر ببینیم که نسبت به ما بیاعتناست، حتی بیشتر ناراحت میشویم. اگر در حالی که انتظار داریم دیگران ما را جذاب بدانند و حتی اگر ظاهرمان را جذاب نمیدانند شخصیتمان را دوست داشته باشند، آنها به ما توجه نکنند بیشتر پریشان میشویم. اما یادمان باشد که شاکیامونی بودا محبوب همگان نبود؛ پس ما چطور انتظار داریم که همه دوستمان داشته باشند!
این خواسته ما که همه دوستمان داشته باشند، خواستهای غیرواقعبینانه است. واقعیت چیز دیگری است. این انتظار نابجا برخاسته از ذهنی سردرگم، میل وافر و وابستگی به این تصور است که همه باید ما را جذاب و دوستداشتنی ببینند و به ما توجه کنند. در پس این تصور روبکرد آزار دهنده سادهلوحانهای وجود دارد. ما گمان میکنیم آنقدر مهم و دوستداشتنی هستیم که همه باید ما را دوست بدارند و اگر این زن یا مرد از ما خوشش نمیآید حتما اشکالی دارد و عادی نیست. یا بدتر از آن اینکه به خودمان شک میکنیم: «حتما من اشکالی دارم که این شخص از من خوشش نمیآید.» در نتیجه روحیهمان تضعیف میشود و خود را سرزنش میکنیم. همه اینها از خام اندیشی است.
پس نکته اصلی این است که روی خود کار کنیم. اساس تمرین دارما همین است. وضعیت ما هر چه باشد، اگر مشکلاتی داریم، خود را آسیبپذیر میبینیم یا هر چیز دیگر، باید درون خود را بکاویم تا ببینیم در ما چه میگذرد. پریشانی نهفته در این احساسات ناراحتکننده من کجاست؟ با این حال اگر به بررسی رابطهای میپردازیم که دچار مشکل شده است، باید این را درک کنیم که ما یگانه کسی نیستیم که دچار سردرگمی است. روشن است که آن فرد دیگر هم همین وضع را دارد. نکته این است که نمیتوانیم صرفاً به آن فرد بگوییم: «تو باید تغییر کنی؛ همه کارهای من درست و بدون ایراد است و این تو هستی که باید تغییر کنی.» از سوی دیگر، این را نباید گفت که فقط من باید تغییر کنم چون این طرز فکر هم شاید به بروز عقده خود شهید پنداری منجر شود. باید سعی کنیم که مسائل را به طور صریح با طرف مقابل به بحث بگذاریم و البته او هم باید پذیرای گفتگو باشد. لازم است اقرار کنیم که هر دوی ما سرگردانیم. در درک هر دوی ما از آنچه در رابطهمان اتفاق میافتد مشکلی وجود دارد، پس بکوشیم که این جهل و آشفتگی را در ذهنمان از بین ببریم. این واقعبینانهترین و دارماییترین شیوه برای ادامه ارتباط است.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#درون_نگری #دارما #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
✨✨☸️ دارما ☸️✨✨
درست است که ما در بعضی تعالیم این را میخوانیم که «اگر به شما دارویی داده میشود، نپرسید که این دارو چطور اثر میکند، بلکه فقط آن را مصرف کنید!» اگرچه این پند خوبی است، باید بدانیم که در اصل هشداری برای پرهیز از افراط است. افراط این است که تعالیم را مطالعه کنیم و بکوشیم که درکشان کنیم اما هیچگاه چیزهایی را که آموختهایم اجرا نکنیم. ما میخواهیم از این زیادهروی پرهیز کنیم. یک زیادهروی دیگر هم وجود دارد که باید از آن نیز به همین اندازه اجتناب کنیم و آن این است که وقتی در مورد یک تمرین دستورالعملهایی دارمایی دریافت میکنیم، بدون درک کاری که انجام میدهیم یا فهمیدن دلیل آن، به آن نپردازیم. مشکل اصلی این زیادهروی آن است ما هیچگاه واقعاً پی نمیبریم که آن تمرین را در زندگی روزمره چطور به کار بگیریم. در حالی که اگر نکته اصلی هر تمرینی را دریابیم، اگر بدانیم چطور مؤثر واقع میشود و هدف از آن چیست، آن وقت به فرد دیگری نیاز نخواهیم داشت تا به ما بگوید که آن تمرین را چطور در زندگی روزمره به کار ببریم. بلکه خودمان آن را فهمیدهایم و چگونگی به کار بستن آن را هم میدانیم.
وقتی از کاستن مشکلات سخن میگوییم منظور ما فقط کاستن از مشکلات شخصیمان نیست بلکه رهایی از مشکلاتی که در یاری رساندن به دیگران داریم نیز مطرح است. «کمک کردن به دیگران برای من مشکل است چون تنبلم یا خودخواهم، یا چون سرم شلوغ است و وقت ندارم.» یا «من نمیدانم مشکل شما چیست و اصلاً نمیدانم که برای کمک به شما چکار باید کرد.» این مشکل بزرگ ماست، قبول دارید؟ همه این مشکلاتی که در یاری رسانی به دیگران داریم هم ناشی از سردرگمی ماست. مثلاً ممکن است تصور کنیم که باید مانند خدای قادر متعال باشیم و همه کارهایی که باید انجام بدهیم یکی بیش نیست و همان یکی تمام مشکلات را حل میکند؛ اگر هم تمام مشکلاتتان را حل نکرد، ایراد از شماست. کار را درست انجام ندادید، پس مقصر هستید. یا من مقصر هستم چون من میبایست بتوانم مشکلات شما را حل کنم و نتوانستم این کار را بکنم، پس به درد هیچ کاری نمیخورم. این برداشتها هم ناشی از عدم شناخت علت و معلول است.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨☸️ دارما ☸️✨✨
درست است که ما در بعضی تعالیم این را میخوانیم که «اگر به شما دارویی داده میشود، نپرسید که این دارو چطور اثر میکند، بلکه فقط آن را مصرف کنید!» اگرچه این پند خوبی است، باید بدانیم که در اصل هشداری برای پرهیز از افراط است. افراط این است که تعالیم را مطالعه کنیم و بکوشیم که درکشان کنیم اما هیچگاه چیزهایی را که آموختهایم اجرا نکنیم. ما میخواهیم از این زیادهروی پرهیز کنیم. یک زیادهروی دیگر هم وجود دارد که باید از آن نیز به همین اندازه اجتناب کنیم و آن این است که وقتی در مورد یک تمرین دستورالعملهایی دارمایی دریافت میکنیم، بدون درک کاری که انجام میدهیم یا فهمیدن دلیل آن، به آن نپردازیم. مشکل اصلی این زیادهروی آن است ما هیچگاه واقعاً پی نمیبریم که آن تمرین را در زندگی روزمره چطور به کار بگیریم. در حالی که اگر نکته اصلی هر تمرینی را دریابیم، اگر بدانیم چطور مؤثر واقع میشود و هدف از آن چیست، آن وقت به فرد دیگری نیاز نخواهیم داشت تا به ما بگوید که آن تمرین را چطور در زندگی روزمره به کار ببریم. بلکه خودمان آن را فهمیدهایم و چگونگی به کار بستن آن را هم میدانیم.
وقتی از کاستن مشکلات سخن میگوییم منظور ما فقط کاستن از مشکلات شخصیمان نیست بلکه رهایی از مشکلاتی که در یاری رساندن به دیگران داریم نیز مطرح است. «کمک کردن به دیگران برای من مشکل است چون تنبلم یا خودخواهم، یا چون سرم شلوغ است و وقت ندارم.» یا «من نمیدانم مشکل شما چیست و اصلاً نمیدانم که برای کمک به شما چکار باید کرد.» این مشکل بزرگ ماست، قبول دارید؟ همه این مشکلاتی که در یاری رسانی به دیگران داریم هم ناشی از سردرگمی ماست. مثلاً ممکن است تصور کنیم که باید مانند خدای قادر متعال باشیم و همه کارهایی که باید انجام بدهیم یکی بیش نیست و همان یکی تمام مشکلات را حل میکند؛ اگر هم تمام مشکلاتتان را حل نکرد، ایراد از شماست. کار را درست انجام ندادید، پس مقصر هستید. یا من مقصر هستم چون من میبایست بتوانم مشکلات شما را حل کنم و نتوانستم این کار را بکنم، پس به درد هیچ کاری نمیخورم. این برداشتها هم ناشی از عدم شناخت علت و معلول است.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
✨✨☸️ تمرین دارما مستلزم دروننگری است ☸️✨✨
تمرین دارما فقط این نیست که بخشی از وقت خود را کنار بگذاریم، به یک گوشه آرام و پاکیزه برای مدیتیشن یا حتی به اتاق خود برویم، بر یک مخده بنشینیم تا از رویارویی با زندگی بگریزیم. گریز هسته کانونی تمرین دارما نیست. وقتی برای مدیتیشن به مکانی آرام میرویم هدف ما این است که مهارتهایی را در خود تقویت کنیم که برای روبرو شدن با مشکلات زندگی به آنها نیاز داریم. آنچه در کانون توجه است، زندگی است. وقتی به قصد مدیتیشن مینشینیم، بر بردن مدال قهرمانی المپیک تمرکز نمیکنیم! تمرین دارما چیزی نیست مگر به کار بستن دارما در زندگی.
گذشته از این، تمرین دارما دروننگرانه است. با این تمرین ما میکوشیم به شرایط عاطفی، انگیزهها، رویکردها و الگوهای جبری رفتار خود توجه نشان دهیم. به خصوص باید مراقب احساسات ناراحت کننده خود باشیم. ویژگی مشخص احساس یا رویکرد آزاردهنده این است که وقتی بروز میکند، باعث میشود که خودمان و یا با دیگران معذب باشیم. آرامش ذهنی خود را از دست میدهیم و غیرقابل کنترل میشویم. این تعریف بسیار مفیدی است، چون دانستن آن کمک میکند که هر وقت تحت تأثیر چنین عواطف یا نگرشی رفتار کنیم، آن را تشخیص بدهیم. اگر احساس کنیم که معذب هستیم، میفهمیم که یک چیز آزاردهنده دارد در ذهنمان اتفاق میافتد. در چنین مواقعی، باید ببینیم که درون ما چه میگذرد و پادزهر آن را به کار بگیریم تا درست شود.
این کار مستلزم آن است که نسبت به آنچه در درونمان میگذرد بسیار حساس باشیم. در صورتی که پی ببریم که وضعیت عاطفی ما آزار دهنده است برای تغییر آن باید تشخیص بدهیم که اگر به شکلی آزاردیده یا آزاردهنده رفتار کنیم، موجب ناراحتی بسیار خودمان و دیگران خواهد بود. ما چنین چیزی را نمیخواهیم؛ به قدر کافی ناراحتی داشتهایم. وقتی هم که ناراحت باشیم، چطور ممکن است که بتوانیم به فرد دیگری کمک کنیم؟
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨☸️ تمرین دارما مستلزم دروننگری است ☸️✨✨
تمرین دارما فقط این نیست که بخشی از وقت خود را کنار بگذاریم، به یک گوشه آرام و پاکیزه برای مدیتیشن یا حتی به اتاق خود برویم، بر یک مخده بنشینیم تا از رویارویی با زندگی بگریزیم. گریز هسته کانونی تمرین دارما نیست. وقتی برای مدیتیشن به مکانی آرام میرویم هدف ما این است که مهارتهایی را در خود تقویت کنیم که برای روبرو شدن با مشکلات زندگی به آنها نیاز داریم. آنچه در کانون توجه است، زندگی است. وقتی به قصد مدیتیشن مینشینیم، بر بردن مدال قهرمانی المپیک تمرکز نمیکنیم! تمرین دارما چیزی نیست مگر به کار بستن دارما در زندگی.
گذشته از این، تمرین دارما دروننگرانه است. با این تمرین ما میکوشیم به شرایط عاطفی، انگیزهها، رویکردها و الگوهای جبری رفتار خود توجه نشان دهیم. به خصوص باید مراقب احساسات ناراحت کننده خود باشیم. ویژگی مشخص احساس یا رویکرد آزاردهنده این است که وقتی بروز میکند، باعث میشود که خودمان و یا با دیگران معذب باشیم. آرامش ذهنی خود را از دست میدهیم و غیرقابل کنترل میشویم. این تعریف بسیار مفیدی است، چون دانستن آن کمک میکند که هر وقت تحت تأثیر چنین عواطف یا نگرشی رفتار کنیم، آن را تشخیص بدهیم. اگر احساس کنیم که معذب هستیم، میفهمیم که یک چیز آزاردهنده دارد در ذهنمان اتفاق میافتد. در چنین مواقعی، باید ببینیم که درون ما چه میگذرد و پادزهر آن را به کار بگیریم تا درست شود.
این کار مستلزم آن است که نسبت به آنچه در درونمان میگذرد بسیار حساس باشیم. در صورتی که پی ببریم که وضعیت عاطفی ما آزار دهنده است برای تغییر آن باید تشخیص بدهیم که اگر به شکلی آزاردیده یا آزاردهنده رفتار کنیم، موجب ناراحتی بسیار خودمان و دیگران خواهد بود. ما چنین چیزی را نمیخواهیم؛ به قدر کافی ناراحتی داشتهایم. وقتی هم که ناراحت باشیم، چطور ممکن است که بتوانیم به فرد دیگری کمک کنیم؟
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
✨✨☸️ دارما و پیشرفت در مسیر ☸️✨✨
اول از همه باید بدانیم که پیشرفت هیچگاه طولی نیست؛ همواره فراز و نشیب دارد. فراز و فرود اشارهای به زندگی روزمره دارد. من یک دم احساس خوشحالی میکنم و دمی دیگر غمگینم. روحیات ما بالا و پایین میشود. ممکن است حالا از تمرین خوشم بیاید، ممکن است کمی بعد بیمیل باشم. این حالتها مدام دستخوش دگرگونی است، پس تعجب نکنید. این فراز و فرودها ادامه دارد تا زمانی که ما آراهات بشویم، یعنی موجودی رها شده که از قید سامسارا آزاد است. تا زمانی که به آن مرحله برسیم، مرحلهای که بسیار پیشرفته است، سامسارا همچنان بالا و پایین میرود. پس اگر بعد از مدتیهای طولانی تمرین یکباره در رابطه شخصی عاشقانهتان به مشکلی برمیخورید، دلسرد نشوید. پیش میآید که یکباره احساسات ما جریحهدار شود! این به معنای آن نیست که تمرینهای ما بد بوده است. بلکه با توجه به واقعیت شرایط سامسارایی ما امری طبیعی است.
چگونه میتوان پیشرفت را به شکلی واقعبینانه سنجید؟ جناب دالایی لاما میگوید فقط طول مدت تمرین دارما و یک سال و دوسال بودن آن را در نظر نگیرید. بلکه برای ارزیابی به پنج سال و ده سال تمرین نگاه کنید. «آیا در مقایسه با پنج یا ده سال پیش من فرد آرامتری شدهام؟ آیا حالا این توانایی را دارم که بدون ناراحتی و از پا درآمدن با موقعیتهای دشوار روبهرو بشوم و از عهدهشان بربیایم؟» اگر چنین است پس پیشرفت کردهایم و این پیشرفت الهامبخش است. ما هنوز هم مشکلاتی داریم اما این پیشرفت به ما نیرو میدهد تا راه را ادامه دهیم. وقتی شرایطی دشوار و نامساعد پیش بیاید، آنقدرها پریشان نمیشویم. میتوانیم سریعتر به حالت عادی برگردیم.
وقتی از خود به عنوان سرچشمه الهام برای دیگران صحبت میکنیم نکته اصلی این است که این الهام به ما قدرت میدهد که راه خود را ادامه دهیم. دلیل این امر آن است که ما باور داریم که در مسیر درست حرکت میکنیم و تنها در صورتی چنین باوری خواهیم داشت که از مسیری که در پیش گرفتهایم برداشتی واقعبینانه داشته باشیم؛ به عبارت دیگر آگاه باشیم که ضمن پیمودن آن مسیر کلی، همواره در فراز و نشیب خواهیم بود.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #پیشرفت_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨☸️ دارما و پیشرفت در مسیر ☸️✨✨
اول از همه باید بدانیم که پیشرفت هیچگاه طولی نیست؛ همواره فراز و نشیب دارد. فراز و فرود اشارهای به زندگی روزمره دارد. من یک دم احساس خوشحالی میکنم و دمی دیگر غمگینم. روحیات ما بالا و پایین میشود. ممکن است حالا از تمرین خوشم بیاید، ممکن است کمی بعد بیمیل باشم. این حالتها مدام دستخوش دگرگونی است، پس تعجب نکنید. این فراز و فرودها ادامه دارد تا زمانی که ما آراهات بشویم، یعنی موجودی رها شده که از قید سامسارا آزاد است. تا زمانی که به آن مرحله برسیم، مرحلهای که بسیار پیشرفته است، سامسارا همچنان بالا و پایین میرود. پس اگر بعد از مدتیهای طولانی تمرین یکباره در رابطه شخصی عاشقانهتان به مشکلی برمیخورید، دلسرد نشوید. پیش میآید که یکباره احساسات ما جریحهدار شود! این به معنای آن نیست که تمرینهای ما بد بوده است. بلکه با توجه به واقعیت شرایط سامسارایی ما امری طبیعی است.
چگونه میتوان پیشرفت را به شکلی واقعبینانه سنجید؟ جناب دالایی لاما میگوید فقط طول مدت تمرین دارما و یک سال و دوسال بودن آن را در نظر نگیرید. بلکه برای ارزیابی به پنج سال و ده سال تمرین نگاه کنید. «آیا در مقایسه با پنج یا ده سال پیش من فرد آرامتری شدهام؟ آیا حالا این توانایی را دارم که بدون ناراحتی و از پا درآمدن با موقعیتهای دشوار روبهرو بشوم و از عهدهشان بربیایم؟» اگر چنین است پس پیشرفت کردهایم و این پیشرفت الهامبخش است. ما هنوز هم مشکلاتی داریم اما این پیشرفت به ما نیرو میدهد تا راه را ادامه دهیم. وقتی شرایطی دشوار و نامساعد پیش بیاید، آنقدرها پریشان نمیشویم. میتوانیم سریعتر به حالت عادی برگردیم.
وقتی از خود به عنوان سرچشمه الهام برای دیگران صحبت میکنیم نکته اصلی این است که این الهام به ما قدرت میدهد که راه خود را ادامه دهیم. دلیل این امر آن است که ما باور داریم که در مسیر درست حرکت میکنیم و تنها در صورتی چنین باوری خواهیم داشت که از مسیری که در پیش گرفتهایم برداشتی واقعبینانه داشته باشیم؛ به عبارت دیگر آگاه باشیم که ضمن پیمودن آن مسیر کلی، همواره در فراز و نشیب خواهیم بود.
🎄❄️✨🔮✨❄️🎄
#دارما #پیشرفت_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
مراقبه يعني؛
خالي شدن از تمام محتويات ذهن: خاطرات، تصاوير ذهني، افكار،اميال، آرزوها، انتظارات، عواطف، طرح و نقشه ها. تو بايد خودت را از همه اين محتويات خالي كني. بزرگترين روز زندگي زماني فرا مي رسد كه در خود چيزي براي دور ريختن نيابي و خالي خالي باشي. در اين فضاي كاملا خالي، خودآگاهي نابت را خواهي يافت. آن فضاي خالي، فقط زماني خاليست كه پاي ذهن در ميان نباشد و گرنه سرشار و لبريز است. سرشار از وجود است- خالي از ذهن اما سرشار از وجود است- خالي از ذهن اما سرشار از خودآگاهي است. پس، از واژه «خالي» نهراس. بار آن منفي نيست. فقط بارهاي اضافي و به درد نخور را كه بر اساس عادت قديمي با خود حمل مي كني خالي مي كند. چيزهايي را كه فقط مانع تراشي مي كنند، سنگيني مي آفرينند و همچون يك كوه سنگين هستند. همين كه كاملا خالي شوي، از تمام چارچوب ها رها مي شوي. به بي كرانگي آسمان مي شوي. اين همان تجربه خداوندي است يا هراسم ديگري كه به آن مي دهي. مي توانی آنرا دارما، تائو، حقيقت يا نيروانا بنامي- معناي همه اينها يكي است.
#مراقبه#خالی_شدن_ذهن#دارما#تائو#نیروانا#تعالیم_معنوی#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
خالي شدن از تمام محتويات ذهن: خاطرات، تصاوير ذهني، افكار،اميال، آرزوها، انتظارات، عواطف، طرح و نقشه ها. تو بايد خودت را از همه اين محتويات خالي كني. بزرگترين روز زندگي زماني فرا مي رسد كه در خود چيزي براي دور ريختن نيابي و خالي خالي باشي. در اين فضاي كاملا خالي، خودآگاهي نابت را خواهي يافت. آن فضاي خالي، فقط زماني خاليست كه پاي ذهن در ميان نباشد و گرنه سرشار و لبريز است. سرشار از وجود است- خالي از ذهن اما سرشار از وجود است- خالي از ذهن اما سرشار از خودآگاهي است. پس، از واژه «خالي» نهراس. بار آن منفي نيست. فقط بارهاي اضافي و به درد نخور را كه بر اساس عادت قديمي با خود حمل مي كني خالي مي كند. چيزهايي را كه فقط مانع تراشي مي كنند، سنگيني مي آفرينند و همچون يك كوه سنگين هستند. همين كه كاملا خالي شوي، از تمام چارچوب ها رها مي شوي. به بي كرانگي آسمان مي شوي. اين همان تجربه خداوندي است يا هراسم ديگري كه به آن مي دهي. مي توانی آنرا دارما، تائو، حقيقت يا نيروانا بنامي- معناي همه اينها يكي است.
#مراقبه#خالی_شدن_ذهن#دارما#تائو#نیروانا#تعالیم_معنوی#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
مراقبه ؛
یعنی خالی شدن از تمام محتویات ذهن،
خاطرات، تصاویر ذهنی، افکار، امیال، آرزوها، انتظارات، عواطف، طرح و نقشه ها؛
تو باید خودت را از همه این محتویات خالی کنی؛
بزرگترین روز زندگی زمانی فرا می رسد که در خود چیزی برای دور ریختن نیابی و خالی خالی باشی،
در این فضای کاملا خالی، خودآگاهی نابت را خواهی یافت؛
آن فضای خالی، فقط زمانی خالیست که پای ذهن در میان نباشد وگرنه سرشار و لبریز است؛
سرشار از وجود است، خالی از ذهن، اما سرشار از وجود است،
خالی از ذهن، اما سرشار از خودآگاهی است؛
پس، از واژه«خالی» نهراس، بار آن منفی نیست؛
فقط بارهای اضافی و به درد نخور را که بر اساس عادت قدیمی با خود حمل میکنی خالی میکند؛
چیزهایی را که فقط مانعتراشی میکنند، سنگینی میآفرینند و همچون یک کوه سنگین هستند؛
همین که کاملا خالی شوی، از تمام چارچوبها رها میشوی؛
به بیکرانگی آسمان میشوی؛
این همان تجربه خداوندی است یا هراسم دیگری که به آن میدهی؛
میتوانی آن را دارما، تائو، حقیقت یا نیروانا بنامی، معنای همه اینها یکی است...!!!!
#مراقبه #دارما #نیروانا #بار_اضافی #تعالیم _معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
یعنی خالی شدن از تمام محتویات ذهن،
خاطرات، تصاویر ذهنی، افکار، امیال، آرزوها، انتظارات، عواطف، طرح و نقشه ها؛
تو باید خودت را از همه این محتویات خالی کنی؛
بزرگترین روز زندگی زمانی فرا می رسد که در خود چیزی برای دور ریختن نیابی و خالی خالی باشی،
در این فضای کاملا خالی، خودآگاهی نابت را خواهی یافت؛
آن فضای خالی، فقط زمانی خالیست که پای ذهن در میان نباشد وگرنه سرشار و لبریز است؛
سرشار از وجود است، خالی از ذهن، اما سرشار از وجود است،
خالی از ذهن، اما سرشار از خودآگاهی است؛
پس، از واژه«خالی» نهراس، بار آن منفی نیست؛
فقط بارهای اضافی و به درد نخور را که بر اساس عادت قدیمی با خود حمل میکنی خالی میکند؛
چیزهایی را که فقط مانعتراشی میکنند، سنگینی میآفرینند و همچون یک کوه سنگین هستند؛
همین که کاملا خالی شوی، از تمام چارچوبها رها میشوی؛
به بیکرانگی آسمان میشوی؛
این همان تجربه خداوندی است یا هراسم دیگری که به آن میدهی؛
میتوانی آن را دارما، تائو، حقیقت یا نیروانا بنامی، معنای همه اینها یکی است...!!!!
#مراقبه #دارما #نیروانا #بار_اضافی #تعالیم _معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
دارما (تکلیف انسان در قبال خود و خداوند): هر انسانی با رسالت و وظیفهای خاص به سیاره زمین میآید.
این رسالت با توجه به درجه روحی و سطح درونی که انسان در آن قرار دارد، تعریف و تبیین میشود. برخی از رسالتها جنبه شخصی و برخی جنبه عمومی و بعضی دیگر در مقیاسی وسیعتر به صورت رسالتی جهانی بیان میشوند.
دارما عموما به کاری اختصاص مییابد که ما فقط به خاطر آن به این جهان آمدهایم. این کار، در برخی اوقات که جنبه شخصی دارد، میتواند محدود به از بین بردن یک ایگو یا امیال ساده مثل خشم یا حسادت خلاصه شود؛ یک زندگی فقط به خاطر از بین بردن یک ایگو.
در رسالتهای عمومی ما با خود و هم با انسانهای دیگر در ارتباط هستیم. این رسالتها میتواند از یک راهنمایی ساده تا دستورالعملهای خاص زندگی و برنامههای درونی و بیرونی را نیز شامل گردد. میتواند انجام دادن کار خاص در جامعه باشد. مثل: معلمی، پرستاری، دکتری یا کشف و اختراع چیزی برای همگان.. رسالتهای جهانی به پیامبران و اولیاء بزرگ الهی تعلق دارند. که بایستی دینی و نهضتی بزرگ را پیش ببرند.. از اینرو بایستی دارما و رسالت خود را در روی زمین بیابیم تا زندگی را به عبث نگذرانیم. ༻♼♲༺مولوی در فیهمافیه در ضمن بیان مثالی زیبا، دارما را این گونه توصیف میکند:
«... یکی گفت که اینجا چیزی فراموش کردهام (خداوندگار)فرمود که: در عالم یک چیزست که آن فراموش کردنی نیست، اگر جمله چیزها را فراموش کنی و آن را فراموش نکنی، باک نیست و اگر جمله را بجای آری و یاد داری و فراموش نکنی و آنرا فراموش کنی، هیچ نکرده باشی!
همچنان که پادشاهی ترا به ده فرستاد برای کاری معين، تو رفتی و صد کار دیگر گزاردی، چون آن کار را که برای آن رفته بودی، نگزاردی چنانست که هیچ نگزاردی، پس آدمی درین عالم برای کاری آمده و مقصود آنست، چون آن نمیگزارد، پس هیچ نکرده باشد.» اگر همه کارهایی را که دوست داریم، انجام داده باشیم و کاری را که پادشاه(خداوند) به ما محول نموده، انجام نداده باشیم در واقع ما هیچ کاری انجام ندادهایم و فقط به خواستهها و آرزوهای خود جامه عمل پوشاندهایم و خواسته اصلی که همان خواسته الهیست، بدون انجام رها شده است!
به راحتی میتوانید دارمای زندگی خودتان را پیدا کنید. ببینید کدام کار در زندگیتان وجود دارد که بدون گرفتن هیچ هزینه و پولی، خواهان انجام آن هستید؟ حتی برای انجام دادن آن از پول و دارایی خود نیز استفاده میکنید؟ آن کار، دارمای شما در این زندگی است. ♲#دارما#رسالت_معنوی#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
این رسالت با توجه به درجه روحی و سطح درونی که انسان در آن قرار دارد، تعریف و تبیین میشود. برخی از رسالتها جنبه شخصی و برخی جنبه عمومی و بعضی دیگر در مقیاسی وسیعتر به صورت رسالتی جهانی بیان میشوند.
دارما عموما به کاری اختصاص مییابد که ما فقط به خاطر آن به این جهان آمدهایم. این کار، در برخی اوقات که جنبه شخصی دارد، میتواند محدود به از بین بردن یک ایگو یا امیال ساده مثل خشم یا حسادت خلاصه شود؛ یک زندگی فقط به خاطر از بین بردن یک ایگو.
در رسالتهای عمومی ما با خود و هم با انسانهای دیگر در ارتباط هستیم. این رسالتها میتواند از یک راهنمایی ساده تا دستورالعملهای خاص زندگی و برنامههای درونی و بیرونی را نیز شامل گردد. میتواند انجام دادن کار خاص در جامعه باشد. مثل: معلمی، پرستاری، دکتری یا کشف و اختراع چیزی برای همگان.. رسالتهای جهانی به پیامبران و اولیاء بزرگ الهی تعلق دارند. که بایستی دینی و نهضتی بزرگ را پیش ببرند.. از اینرو بایستی دارما و رسالت خود را در روی زمین بیابیم تا زندگی را به عبث نگذرانیم. ༻♼♲༺مولوی در فیهمافیه در ضمن بیان مثالی زیبا، دارما را این گونه توصیف میکند:
«... یکی گفت که اینجا چیزی فراموش کردهام (خداوندگار)فرمود که: در عالم یک چیزست که آن فراموش کردنی نیست، اگر جمله چیزها را فراموش کنی و آن را فراموش نکنی، باک نیست و اگر جمله را بجای آری و یاد داری و فراموش نکنی و آنرا فراموش کنی، هیچ نکرده باشی!
همچنان که پادشاهی ترا به ده فرستاد برای کاری معين، تو رفتی و صد کار دیگر گزاردی، چون آن کار را که برای آن رفته بودی، نگزاردی چنانست که هیچ نگزاردی، پس آدمی درین عالم برای کاری آمده و مقصود آنست، چون آن نمیگزارد، پس هیچ نکرده باشد.» اگر همه کارهایی را که دوست داریم، انجام داده باشیم و کاری را که پادشاه(خداوند) به ما محول نموده، انجام نداده باشیم در واقع ما هیچ کاری انجام ندادهایم و فقط به خواستهها و آرزوهای خود جامه عمل پوشاندهایم و خواسته اصلی که همان خواسته الهیست، بدون انجام رها شده است!
به راحتی میتوانید دارمای زندگی خودتان را پیدا کنید. ببینید کدام کار در زندگیتان وجود دارد که بدون گرفتن هیچ هزینه و پولی، خواهان انجام آن هستید؟ حتی برای انجام دادن آن از پول و دارایی خود نیز استفاده میکنید؟ آن کار، دارمای شما در این زندگی است. ♲#دارما#رسالت_معنوی#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
🌸✨🌿✨🔮✨🌿✨🌸
✨✨🎆 آموزه هاى بودا 🎆✨✨
بودا می گوید: هستی رنج است؛ زایش رنج است؛ پیری رنج است؛ بیماری رنج است؛ غم و اندوه، ماتم و ناامیدی رنج است؛ پیوند با آنچه نادلخواه است، رنج است؛ دوری از آنچه دلخواه است، رنج است؛ و خلاصه اینکه دل بستن رنجآور است؛ از دیدگاه بودا ما اگر خواسته باشیم که از چرخه زاد و مرگ رهایی یابیم (در صورتی که به آن چرخه باور داشته باشیم) باید گرایشهای نفسانی را کنار بگذاریم، درستکار باشیم، به یوگا پرداخته به حالات خلسه روحی دست پیدا کنیم که این تجربیات باعث مهرورزی ما به همه موجودات میشود و سپس از راه این درکها و تمرکزهای ژرف به روشنی و بیداری میرسیم و از این دور باطل خارج میشویم؛ این آموزهها، آیین بودا (دارما) را تشکیل میدهند؛ بودا خود، آیین خود را مانند قایقی مینامد که برای چرخهشکنی و رسیدن به ساحل رستگاری به آن نیاز است؛ ولی پس از رسیدن به رستگاری دیگر به این قایق نیز نیازی نخواهد بود؛ رسیدن به ساحل رستگاری آدمی را به آرامش و توازن مطلق میرساند؛ آنجاست که شمع تمامی خواهشها و دلبستگیها خاموش میشود؛ به این روی، این پدیده را در سانسکریت نیروانا یعنی خاموشی مینامند.
ادمی بیمار است؛ بودا راه درمان این بیماری را درک آن چهار حقیقت میداند: کار حقیقت نخست از چهار حقیقت شریف، تشخیص این بیماری بهعنوان بیماری رنج در انسانهاست؛ به رسمیت شناختن وجود رنج اهمیت کلیدی دارد؛ هیچ موجود زنده نمیتواند از رنج بگریزد؛ زایش، بیماری و مرگ همه باعث رنج هستند؛ رنج میتواند جسمانی یا روانی باشد؛ حقیقت دوم، دلبستگیها را بهعنوان باعث و بانی این بیماری باز میشناسد؛ سومین حقیقت، شرایط را سنجیده و اعلام میکند که بهبود امکانپذیر است؛ حقیقت چهارم، تجویز دارو برای دست یافتن به سلامت است؛ درک این حقایق و اصول، به تمرکز و مراقبه نیاز دارد؛ این درک باعث احساس مهرورزی نسبت به همه موجودات میگردد؛ درک چهار حقیقت شریف، هسته اصلی آموزه بودا را تشکیل میدهد؛ این چهار حقیقت شریف عبارتند از:
رنج (dokkha ):
بودا میگوید: «زائیده شدن رنج است؛ پیری رنج است؛ بیماری رنج است؛ مرگ رنج است؛ اندوه، زاری و درد، پریشانی و ناامیدی رنجاند؛ نرسیدن به آنچه شخص دوست میدارد رنج است؛ سخن، کوتاه پنج بخش دلبستگی رنج است؛» ویژگی رنج، یکی از سه نشانه هستی trilakṣaاست؛ دوکَه، نه تنها بر رنج به معنای احساسهای ناخوشایند دلالت دارد، بلکه اشاره است به هر چیزی، چه مادی و چه روانی، که مشروط است، و دستخوش پیدایش و از میان رفتن است، و شامل پنج انبوههskandha است؛و حالت رهايى نيست.
🌸✨🌿✨🔮✨🌿✨🌸
#آموزه_بودا #دارما #رنج #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 آموزه هاى بودا 🎆✨✨
بودا می گوید: هستی رنج است؛ زایش رنج است؛ پیری رنج است؛ بیماری رنج است؛ غم و اندوه، ماتم و ناامیدی رنج است؛ پیوند با آنچه نادلخواه است، رنج است؛ دوری از آنچه دلخواه است، رنج است؛ و خلاصه اینکه دل بستن رنجآور است؛ از دیدگاه بودا ما اگر خواسته باشیم که از چرخه زاد و مرگ رهایی یابیم (در صورتی که به آن چرخه باور داشته باشیم) باید گرایشهای نفسانی را کنار بگذاریم، درستکار باشیم، به یوگا پرداخته به حالات خلسه روحی دست پیدا کنیم که این تجربیات باعث مهرورزی ما به همه موجودات میشود و سپس از راه این درکها و تمرکزهای ژرف به روشنی و بیداری میرسیم و از این دور باطل خارج میشویم؛ این آموزهها، آیین بودا (دارما) را تشکیل میدهند؛ بودا خود، آیین خود را مانند قایقی مینامد که برای چرخهشکنی و رسیدن به ساحل رستگاری به آن نیاز است؛ ولی پس از رسیدن به رستگاری دیگر به این قایق نیز نیازی نخواهد بود؛ رسیدن به ساحل رستگاری آدمی را به آرامش و توازن مطلق میرساند؛ آنجاست که شمع تمامی خواهشها و دلبستگیها خاموش میشود؛ به این روی، این پدیده را در سانسکریت نیروانا یعنی خاموشی مینامند.
ادمی بیمار است؛ بودا راه درمان این بیماری را درک آن چهار حقیقت میداند: کار حقیقت نخست از چهار حقیقت شریف، تشخیص این بیماری بهعنوان بیماری رنج در انسانهاست؛ به رسمیت شناختن وجود رنج اهمیت کلیدی دارد؛ هیچ موجود زنده نمیتواند از رنج بگریزد؛ زایش، بیماری و مرگ همه باعث رنج هستند؛ رنج میتواند جسمانی یا روانی باشد؛ حقیقت دوم، دلبستگیها را بهعنوان باعث و بانی این بیماری باز میشناسد؛ سومین حقیقت، شرایط را سنجیده و اعلام میکند که بهبود امکانپذیر است؛ حقیقت چهارم، تجویز دارو برای دست یافتن به سلامت است؛ درک این حقایق و اصول، به تمرکز و مراقبه نیاز دارد؛ این درک باعث احساس مهرورزی نسبت به همه موجودات میگردد؛ درک چهار حقیقت شریف، هسته اصلی آموزه بودا را تشکیل میدهد؛ این چهار حقیقت شریف عبارتند از:
رنج (dokkha ):
بودا میگوید: «زائیده شدن رنج است؛ پیری رنج است؛ بیماری رنج است؛ مرگ رنج است؛ اندوه، زاری و درد، پریشانی و ناامیدی رنجاند؛ نرسیدن به آنچه شخص دوست میدارد رنج است؛ سخن، کوتاه پنج بخش دلبستگی رنج است؛» ویژگی رنج، یکی از سه نشانه هستی trilakṣaاست؛ دوکَه، نه تنها بر رنج به معنای احساسهای ناخوشایند دلالت دارد، بلکه اشاره است به هر چیزی، چه مادی و چه روانی، که مشروط است، و دستخوش پیدایش و از میان رفتن است، و شامل پنج انبوههskandha است؛و حالت رهايى نيست.
🌸✨🌿✨🔮✨🌿✨🌸
#آموزه_بودا #دارما #رنج #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
✨✨🎆 دارما چیست؟ 🎆✨✨
همه موجودات در آرزوی سعادتند. هیچکس آرزو نمیکند که بدبخت باشد. دارما به ما میآموزد که چگونه از رنج رها شویم و به سعادت دست یابیم. دارمایی که ما تمرین میکنیم چیزی است که واقعاً ما را نگه میدارد. این موضوع را میشود به شیوههای گوناگون توضیح داد. دارما ما را از رنج دور نگه میدارد و خود در برگیرنده تمام سرچشمههای راستین سعادت است. سعادت ممکن است جسمی یا ذهنی باشد.
رنج هم بر دو نوع است: جسمی و ذهنی.
بسیاری از ما با آن که خواهان رسیدن به سعادتیم، از روشهای رسیدن به آن اطلاع نداریم. روشهایی که بهکار میبریم برای ما رنج و عذاب در پی دارد. بعضی از مردم برای امرار معاش دزدی میکنند و آدم میکشند. گمان میکنند با این کارها به خوشبختی میرسند. بسیاری دیگر هم میکوشند با کسبوکار، کشاورزی و فعالیتهایی از این دست در چهارچوب قانون به سعادت برسند. خیلی از آنها با توسل به همین راهها ثروتمند و پرآوازه میشوند. این نوع خوشبختی دوام همیشگی ندارد؛ خوشبختی غایی این نیست. هر قدر که خوشبخت باشیم و مال و اموال در اختیار داشته باشیم، احساس رضایت نمیکنیم و داشتههای خود را کافی نمیدانیم. حتی اگر یک کشور را در اختیار داشته باشیم، عطش ما فرو نمینشیند.
کاری که ما برای دستیابی به خوشبختی انجام میدهیم تمامی ندارد. میکوشیم با سریعترین وسایل ممکن، مثل اتومبیل و غیره، این طرف و آن طرف برویم. این جستنها و خواستنها هیچگاه تمامی ندارد. به همین دلیل میگویند حیات سامسارایی پایانی ندارد، بلکه در چرخهای پیوسته میگردد و میگردد. همه ما این نکته را درک میکنیم:
جستنها و خواستنهای دنیوی تمامی ندارد. یک گل وقتی نورسته است طراوت دارد، چند روز که از عمرش گذشت پژمرده میشود. در این جهان به هر جا برسیم و هر چه به دست آوریم، روزی به پایان میرسد. این پایان در حالی فرا میرسد که زمان همچنان ادامه دارد، تا پایان عمر که بیشترین رنج را تجربه میکنیم، زمان همواره ادامه دارد. مثال اتومبیل را در نظر بگیریم. وقتی گذرتان به گورستانهای اتومبیل میافتد، اتومبیلهای فرسودهای را میبینید که دور ریخته شدهاند. این پایان نهایی است، هنگامی که همه چیز به زباله تبدیل شده است. حتی وقتی که اتومبیل در شرایط خوبی است و کار میکند، ما نگرانیهایی داریم؛ میترسیم بعضی لوازم آن از کار بیفتد، نگران مالیاتش، بیمهاش، قسطش و این جور چیزها هستیم...
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
#دارما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 دارما چیست؟ 🎆✨✨
همه موجودات در آرزوی سعادتند. هیچکس آرزو نمیکند که بدبخت باشد. دارما به ما میآموزد که چگونه از رنج رها شویم و به سعادت دست یابیم. دارمایی که ما تمرین میکنیم چیزی است که واقعاً ما را نگه میدارد. این موضوع را میشود به شیوههای گوناگون توضیح داد. دارما ما را از رنج دور نگه میدارد و خود در برگیرنده تمام سرچشمههای راستین سعادت است. سعادت ممکن است جسمی یا ذهنی باشد.
رنج هم بر دو نوع است: جسمی و ذهنی.
بسیاری از ما با آن که خواهان رسیدن به سعادتیم، از روشهای رسیدن به آن اطلاع نداریم. روشهایی که بهکار میبریم برای ما رنج و عذاب در پی دارد. بعضی از مردم برای امرار معاش دزدی میکنند و آدم میکشند. گمان میکنند با این کارها به خوشبختی میرسند. بسیاری دیگر هم میکوشند با کسبوکار، کشاورزی و فعالیتهایی از این دست در چهارچوب قانون به سعادت برسند. خیلی از آنها با توسل به همین راهها ثروتمند و پرآوازه میشوند. این نوع خوشبختی دوام همیشگی ندارد؛ خوشبختی غایی این نیست. هر قدر که خوشبخت باشیم و مال و اموال در اختیار داشته باشیم، احساس رضایت نمیکنیم و داشتههای خود را کافی نمیدانیم. حتی اگر یک کشور را در اختیار داشته باشیم، عطش ما فرو نمینشیند.
کاری که ما برای دستیابی به خوشبختی انجام میدهیم تمامی ندارد. میکوشیم با سریعترین وسایل ممکن، مثل اتومبیل و غیره، این طرف و آن طرف برویم. این جستنها و خواستنها هیچگاه تمامی ندارد. به همین دلیل میگویند حیات سامسارایی پایانی ندارد، بلکه در چرخهای پیوسته میگردد و میگردد. همه ما این نکته را درک میکنیم:
جستنها و خواستنهای دنیوی تمامی ندارد. یک گل وقتی نورسته است طراوت دارد، چند روز که از عمرش گذشت پژمرده میشود. در این جهان به هر جا برسیم و هر چه به دست آوریم، روزی به پایان میرسد. این پایان در حالی فرا میرسد که زمان همچنان ادامه دارد، تا پایان عمر که بیشترین رنج را تجربه میکنیم، زمان همواره ادامه دارد. مثال اتومبیل را در نظر بگیریم. وقتی گذرتان به گورستانهای اتومبیل میافتد، اتومبیلهای فرسودهای را میبینید که دور ریخته شدهاند. این پایان نهایی است، هنگامی که همه چیز به زباله تبدیل شده است. حتی وقتی که اتومبیل در شرایط خوبی است و کار میکند، ما نگرانیهایی داریم؛ میترسیم بعضی لوازم آن از کار بیفتد، نگران مالیاتش، بیمهاش، قسطش و این جور چیزها هستیم...
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
#دارما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
✨✨ 🎆دارما چیست؟ 🎆✨✨
⚜️قسمت دوم:
این نکته در مورد همه داراییهای مادی صدق میکند. هر چه بیشتر داشته باشیم، نگرانی ما برای داراییهایمان بیشتر است.
دارما چیزی است که راه و روش دستیابی به سعادت ذهنی را به ما میآموزد. برای رسیدن به نوعی خشنودی خاطر و سعادت، به کار جسمی نیازی نیست؛ بلکه باید با ذهن خود کار کنیم. ذهن اما، جریانی مستمر دارد که از دورههای گذشته زندگی تا دورههای آینده زندگی در حرکت است. در طول هر عمر ما جسمی داریم و میکوشیم آن جسم را به خوشبختی برسانیم، اما هنگام مرگ ذهن همچنان تداوم مییابد. بنابراین خوشبختی که باید آرزو کنیم فقط خوشبختی بزرگ و پابرجا نیست، بلکه باید خوشبختی باشد که در طول تمام زندگیهای آیندهمان دوام داشته باشد و گسستی در استمرار آن پدیدار نشود. فعالیت ما چه سازنده باشد، چه نباشد، دارما محسوب نمیشود بلکه اعمال مثبتی که برای زندگیهای آینده خود انجام میدهیم دارما به شمار میروند. سعادت یا عدم سعادت حاصل اعمال ماست. در مورد اعمال کارمایی باید گفت که اعمال منفی پیامدهای منفی دارند و اعمال مثبت پیامدهای مثبت. همه کارهایی که در طول عمر به خوبی از عهده انجامشان برمیآییم، از جمله کشت و کار یا فعالیتهای دیگر، نتیجه کارهای مثبتی است که در زندگیهای پیشین خود انجام دادهایم. اگر دچار ناخوشی شدید میشویم، یا افسردهایم یا عمری کوتاه داریم، اینها نتایج اعمال منفی ما در گذشته است.
بعنوان مثال، از دو تاجر یکی موفق است و دیگری نیست. این تفاوت ناشی از کارمای پیشین آنهاست. شما دو بازرگان را میبینید که یکی از آنها سخت کار و تلاش میکند و موفق نیست در حالی که یکی دیگر چندان زحمت نمیکشد اما موفق است. مثالی دیگر، اگر موجودات زنده را بکشید عمری کوتاه خواهید داشت و گرفتار بیماری میشوید. اگر از ارتکاب اعمال منفی خودداری کنید در قلمرو سفلی به دنیا نخواهید آمد، بلکه در مقام انسان یا در قلمرو خدایی زاده خواهید شد. اما حتی به دنیا آمدن در مقام انسان یا خدا، سعادت غایی را برای شما به ارمغان نمیآورد، همه اینها در ذات رنج است. چرا چنین است؟ اگر به مقامی بالا برسید، به رتبهای پایین افت خواهید کرد؛ اگر در مرتبهای پایین باشید، به مرتبهای فراتر میرسید. این فرآیند با رنج فراوان همراه است. بعنوان مثال، اگر گرسنه باشید، غذا میخورید؛ اما اگر زیاد بخورید، ناخوش میشوید. اگر سردتان باشد درجه حرارت اتاق را بالا میبرید و هوای اتاق بیش از حد گرم میشود؛ بعد باید اتاق را خنک کنید. رنج انواع و اقسام دارد...
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
#دارما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨ 🎆دارما چیست؟ 🎆✨✨
⚜️قسمت دوم:
این نکته در مورد همه داراییهای مادی صدق میکند. هر چه بیشتر داشته باشیم، نگرانی ما برای داراییهایمان بیشتر است.
دارما چیزی است که راه و روش دستیابی به سعادت ذهنی را به ما میآموزد. برای رسیدن به نوعی خشنودی خاطر و سعادت، به کار جسمی نیازی نیست؛ بلکه باید با ذهن خود کار کنیم. ذهن اما، جریانی مستمر دارد که از دورههای گذشته زندگی تا دورههای آینده زندگی در حرکت است. در طول هر عمر ما جسمی داریم و میکوشیم آن جسم را به خوشبختی برسانیم، اما هنگام مرگ ذهن همچنان تداوم مییابد. بنابراین خوشبختی که باید آرزو کنیم فقط خوشبختی بزرگ و پابرجا نیست، بلکه باید خوشبختی باشد که در طول تمام زندگیهای آیندهمان دوام داشته باشد و گسستی در استمرار آن پدیدار نشود. فعالیت ما چه سازنده باشد، چه نباشد، دارما محسوب نمیشود بلکه اعمال مثبتی که برای زندگیهای آینده خود انجام میدهیم دارما به شمار میروند. سعادت یا عدم سعادت حاصل اعمال ماست. در مورد اعمال کارمایی باید گفت که اعمال منفی پیامدهای منفی دارند و اعمال مثبت پیامدهای مثبت. همه کارهایی که در طول عمر به خوبی از عهده انجامشان برمیآییم، از جمله کشت و کار یا فعالیتهای دیگر، نتیجه کارهای مثبتی است که در زندگیهای پیشین خود انجام دادهایم. اگر دچار ناخوشی شدید میشویم، یا افسردهایم یا عمری کوتاه داریم، اینها نتایج اعمال منفی ما در گذشته است.
بعنوان مثال، از دو تاجر یکی موفق است و دیگری نیست. این تفاوت ناشی از کارمای پیشین آنهاست. شما دو بازرگان را میبینید که یکی از آنها سخت کار و تلاش میکند و موفق نیست در حالی که یکی دیگر چندان زحمت نمیکشد اما موفق است. مثالی دیگر، اگر موجودات زنده را بکشید عمری کوتاه خواهید داشت و گرفتار بیماری میشوید. اگر از ارتکاب اعمال منفی خودداری کنید در قلمرو سفلی به دنیا نخواهید آمد، بلکه در مقام انسان یا در قلمرو خدایی زاده خواهید شد. اما حتی به دنیا آمدن در مقام انسان یا خدا، سعادت غایی را برای شما به ارمغان نمیآورد، همه اینها در ذات رنج است. چرا چنین است؟ اگر به مقامی بالا برسید، به رتبهای پایین افت خواهید کرد؛ اگر در مرتبهای پایین باشید، به مرتبهای فراتر میرسید. این فرآیند با رنج فراوان همراه است. بعنوان مثال، اگر گرسنه باشید، غذا میخورید؛ اما اگر زیاد بخورید، ناخوش میشوید. اگر سردتان باشد درجه حرارت اتاق را بالا میبرید و هوای اتاق بیش از حد گرم میشود؛ بعد باید اتاق را خنک کنید. رنج انواع و اقسام دارد...
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
#دارما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
✨✨🎆 دارما چیست؟ 🎆✨✨
⚜️قسمت سوم:
سامسارا (که عبارت است از حیات مهارناپذیر تکرارشونده از این درد و رنجها تشکیل میشود.) سامسارا نتیجه کارما و احساسات و رویکردهای اضطرابآور گوناگون است. ما نیاز داریم که در وجود خود خرد (قدرت تشخیص) خلاء و بیهویتی را پدید آوریم. نمونه کسانی که به پایان سامسارای خود رسیده اند نشانه بسیار خوبیست که ما نیز میتوانیم به حیات سامسارایی خود پایان دهیم، زمانی که به مرتبه بودایی برسیم، تلاشهای دارمایی ما به فرجام میرسند. کاری که در دارما انجام میدهیم در آغاز بسیار دشوار است، اما به تدریج آسان و آسانتر میشود و ما از پیشرفت خود در آن مرحله خشنود و خشنودتر میشویم. ما کار دارمایی خود را در حالتی از خشنودی کامل به اتمام میرسانیم. در حالی که کار دنیوی بر درد و رنج ما میافزاید. بعنوان مثال، آدمها وقتی میمیرند عمرشان به فرجام میرسد و مرگ که نقطه پایان عمر است فقط باعث فلاکت و رنج بیشتر میشود رنجی که فقط خود این افراد تحمل نمیکنند بلکه بازماندگان آنها هم در سوگ این افراد رنج میکشند. ما باید به این موضوع فکر کنیم و به نوعی کار دارمایی بپردازیم. رسیدن به فرجام یا نقطه پایان دارما که نیل به روشنگری است ارمغانی جز سعادت ندارد، نه فقط سعادتمندی ما، بلکه سعادت همگانی. اگر اعمال ما مثبت باشند، خشنود میشویم و اگر اعمال ما منفی باشند ناراضی خواهیم بود. باید نتایج کارهای خود را بررسی کنیم و ذهن خود را که مسبب این اعمال است بکاویم. وقتی این کاوش را انجام میدهیم، به وجود سه احساس و رویکرد مسموم پی میبریم:
میل و آرزو، دشمنی و جهل کوتهفکرانه (سادهلوحی). همینها منشاء هشتاد و چهار هزار نوع احساسات و افکار ناراحت کننده است. این هشتاد و چهار هزار خیال باطل دشمنان اصلی ما هستند، پس برای یافتن دشمنان خود باید در درونمان جستجو کنیم نه در پیرامونمان. در میان این هشتاد و چهار هزار، توهمهای اصلی در کشاکش جریانهای ذهنی ما، همان سه سمی هستند که گفته شد و از آن سه، جهل کوتهفکرانه یا سادهلوحی بدترین است.
خلاصه کلام این که ما باید به درون خویش بپردازیم و بکوشیم که این دشمنان درونی را از میان ببریم. به همین دلیل است که همیشه در درون خود بدنبال مشکلات و رفع آنها کاوش و مکاشفه می کنیم. اگر ما در زنجیرههای روانی خود به احساسات و رویکردهای ناراحت کننده پایان بدهیم، به رنج خود پایان دادهایم. .فعالیت دارمایی یعنی کسی که میکوشد احساسات و افکار آزار دهنده را فقط در وجود خود از میان ببرد.
اگر بکوشیم که توهمات خود را از بین ببریم، اما نه به این منظور که فقط خودمان از رنج رها شویم بلکه برای دیگران و برای کمک به آنها تا احساسات و عقاید ناگوار را از ذهنشان دور کنند، در کارگاه این جسمی که متعلق به ماست، باید بکوشیم پاک و روحانی و روشن بشویم و ثمره کار و تلاش ما این خواهد بود که به حالت روشنگری یک بودا دست یابیم. نکته اصلی این است که همیشه بکوشیم به همه سود برسانیم و هیچگاه به کسی لطمه نزنیم. اگر مانترای «ام مانی پادمه هوم» را بر زبان جاری میکنید باید با خود فکر کنید: «باشد که نیروی مثبت این ذکر به تمام موجودات خیر برساند.» این کالبدی که اساس کار ما است آسان به دست نمیآید؛ زاده شدن بعنوان یک انسان آسان اتفاق نمیافتد.
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
#دارما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 دارما چیست؟ 🎆✨✨
⚜️قسمت سوم:
سامسارا (که عبارت است از حیات مهارناپذیر تکرارشونده از این درد و رنجها تشکیل میشود.) سامسارا نتیجه کارما و احساسات و رویکردهای اضطرابآور گوناگون است. ما نیاز داریم که در وجود خود خرد (قدرت تشخیص) خلاء و بیهویتی را پدید آوریم. نمونه کسانی که به پایان سامسارای خود رسیده اند نشانه بسیار خوبیست که ما نیز میتوانیم به حیات سامسارایی خود پایان دهیم، زمانی که به مرتبه بودایی برسیم، تلاشهای دارمایی ما به فرجام میرسند. کاری که در دارما انجام میدهیم در آغاز بسیار دشوار است، اما به تدریج آسان و آسانتر میشود و ما از پیشرفت خود در آن مرحله خشنود و خشنودتر میشویم. ما کار دارمایی خود را در حالتی از خشنودی کامل به اتمام میرسانیم. در حالی که کار دنیوی بر درد و رنج ما میافزاید. بعنوان مثال، آدمها وقتی میمیرند عمرشان به فرجام میرسد و مرگ که نقطه پایان عمر است فقط باعث فلاکت و رنج بیشتر میشود رنجی که فقط خود این افراد تحمل نمیکنند بلکه بازماندگان آنها هم در سوگ این افراد رنج میکشند. ما باید به این موضوع فکر کنیم و به نوعی کار دارمایی بپردازیم. رسیدن به فرجام یا نقطه پایان دارما که نیل به روشنگری است ارمغانی جز سعادت ندارد، نه فقط سعادتمندی ما، بلکه سعادت همگانی. اگر اعمال ما مثبت باشند، خشنود میشویم و اگر اعمال ما منفی باشند ناراضی خواهیم بود. باید نتایج کارهای خود را بررسی کنیم و ذهن خود را که مسبب این اعمال است بکاویم. وقتی این کاوش را انجام میدهیم، به وجود سه احساس و رویکرد مسموم پی میبریم:
میل و آرزو، دشمنی و جهل کوتهفکرانه (سادهلوحی). همینها منشاء هشتاد و چهار هزار نوع احساسات و افکار ناراحت کننده است. این هشتاد و چهار هزار خیال باطل دشمنان اصلی ما هستند، پس برای یافتن دشمنان خود باید در درونمان جستجو کنیم نه در پیرامونمان. در میان این هشتاد و چهار هزار، توهمهای اصلی در کشاکش جریانهای ذهنی ما، همان سه سمی هستند که گفته شد و از آن سه، جهل کوتهفکرانه یا سادهلوحی بدترین است.
خلاصه کلام این که ما باید به درون خویش بپردازیم و بکوشیم که این دشمنان درونی را از میان ببریم. به همین دلیل است که همیشه در درون خود بدنبال مشکلات و رفع آنها کاوش و مکاشفه می کنیم. اگر ما در زنجیرههای روانی خود به احساسات و رویکردهای ناراحت کننده پایان بدهیم، به رنج خود پایان دادهایم. .فعالیت دارمایی یعنی کسی که میکوشد احساسات و افکار آزار دهنده را فقط در وجود خود از میان ببرد.
اگر بکوشیم که توهمات خود را از بین ببریم، اما نه به این منظور که فقط خودمان از رنج رها شویم بلکه برای دیگران و برای کمک به آنها تا احساسات و عقاید ناگوار را از ذهنشان دور کنند، در کارگاه این جسمی که متعلق به ماست، باید بکوشیم پاک و روحانی و روشن بشویم و ثمره کار و تلاش ما این خواهد بود که به حالت روشنگری یک بودا دست یابیم. نکته اصلی این است که همیشه بکوشیم به همه سود برسانیم و هیچگاه به کسی لطمه نزنیم. اگر مانترای «ام مانی پادمه هوم» را بر زبان جاری میکنید باید با خود فکر کنید: «باشد که نیروی مثبت این ذکر به تمام موجودات خیر برساند.» این کالبدی که اساس کار ما است آسان به دست نمیآید؛ زاده شدن بعنوان یک انسان آسان اتفاق نمیافتد.
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
#دارما #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot