Pathwaystogod
1.6K subscribers
6.61K photos
499 videos
153 files
207 links
اسرار درون ومديتيشن، چاکرا و کالبدها،حقایق روانشناسی ،تعالیم معنوی و عرفانی......
Download Telegram
عجب راهی است راه سلوک که طعامش بی نانی است و شرابش بی آبی است.
چون سالک بدین زاد گرسنگی و راحله ی تشنگی قطع منازل و مراحل کند و از لباس بشریت برهنه شود و قدم درحرم خاص خانه ی قربت خاص احدیت نهد، از ظلمت وجود برسته و به بقای هست مطلق هست شده.

#شهاب الدین _سهروردی#سلوک#سالک#قرب_الهی
@pathwaystogod
❄️🌨🔮🌨❄️

🎆 تاثیر تاریکی بر عروج انسان 🎆

همه مخلوقات از دل تاریکی به کمال می رسند و خداوند در این رابطه فرموده است «یخرجهم من الظلمات الی النور». خداوند آنها را ار ظلمت به سوی نور خارج می کند. «ليل» غيب است و انسان را به غيب و باطن مى كشاند و مى رساند. خداوند زبان حالى دارد كه مى فرمايد: (( الليل لى )) شب براى من است .

تاریکی و دل شب انسان را ملکوتی می نماید و انسان در دل تاریکی از خواب غفلت بیدار می شود همانطور که حضرت یونس در دل تاریکی فهمید به خویش ظلم نموده است و عروج رسول الله در لیله اسرا نیز در دل شب بود.

لذا توصیه می شود تاریکی را دریابید زیرا تاثیرات تاریکی بر عروج انسانی قابل وصف نیست.

❄️🌨🔮🌨❄️

#تاثير_تاريکى #عروج_انسان #تعاليم_معنوى #سلوک #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🌨🔮🌨❄️

🎆 تقسیم سالکین به چهارگروه پویندگان راه حق 🎆

1- مجذوب محض: این گروه از سالکان مانند تشنه‌ای که راهی طولانی می‌پیمایند تابه سرچشمه زلال برسد وخودرا سیراب سازد؛ درتمام مسیر سلوک از جذبه الهی بهره مندند و همه مراحل : آغاز و میانه و پایان راه را با همان جذبه می‌پیمایند؛ این دسته از شیفتگان، مسئله انس و تقرب خداوند را در مدرسه و از راه برهان و دلیل نیاموخته‌اند و علم حصولی را سایه و علم شهودی را شمس می‌دانند و بر این باورند که با طلوع شمس شهود، مجالی برای سایه علم حصولی نخواهد ماند و عشق را آفتاب و عقل را سایه می‌دانند .
بشوی اوراق اگر همدرس مایی که علم عشق در دفتر نگنجد.

2- سالک محض : این گروه از جذبه محروم مانده و از آغاز تا پایان راه ،به گفتن و نوشتن و صور ذهنی
و تفهیم و تفهم از راه کتاب و درس مشغولند و به بحث و فحص های نوشتاری و گفتاری می‌پردازند ،اگر هم چیزی را در کتاب و دفتر نیافتند خود را نمی‌کاوند و از خود جوششی ندارند. ممکن است چندین بار کتابی را تدریس و عمری را به تألیف و تدریس سپری کنند و به تحقیق و نگارش بپردازند و با گفتن و نوشتن و نشر و تبلیغ و ارشاد مشغول باشند، اما مانند کسانی که از دور گلی رامی بینند و تنها بوی ضعیفی از آن به مشامشان می‌رسد، سود و بهره چندانی نصیبشان نمی‌شود. آنان گاه ممکن است در پایان عمرشان براثر برخی از بیماری‌ها همه اندوخته‌های علمی از یادشان برود ، و اگر توفیقی بیابند تنها حدیث دوست را تکرار کنند.
به قول سنایی : یارمی گوی و پشت سر میخار .
آن‌ها که خوانده‌ام همه ازیاد من برفت
الا حدیث دوست که تکرارمی کنم

3- مجذوب سالک: این گروه، نخست بارقه‌ای الهی جانشان را روشن و مجذوبشان می‌کند و حالی به آنها دست می‌دهد و شوقی می‌یابند که دستمایه سلوکشان می‌شود؛ ولی دیری نمی‌پاید و از بین می‌رود و راه را با سلوک ادامه می‌دهند و پیمودن راه بر آنان بسی مشکل می‌نماید.
الا یاایها الساقی ادر کاسا وناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها
مثلاً با دیدن صحنه شهادت یک شهید، در عده ای حال و جذبه‌ای پدید می‌آید، ولی وقتی به جانب جبهه حرکت می‌کنند، جذبه و شور و شعف و شوق رخت بربسته و راه های پرپیچ و خم یکی پس از دیگری رخ می‌نماید و کارجهاد با داشتن مهاجم را مشکل می‌سازد .

4- سالک مجذوب: این گروه سالکانی هستند که نخست در مسیر سلوک قرارمی گیرند و با تأنی و دشواری راه می‌پیمایند و در اثنای سیر و سلوک ناگهان بارقه عشق الهی نصیبشان می‌شود و جانشان را روشن می‌کند و بقیه راه را باجذبه الهی می‌پیمایند .

❄️🌨🔮🌨❄️

#چهار_گروه_سالکان_طریق_حقیقت #عرفان #سلوک #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🌨🔮🌨❄️

🎆 حمد خالق به اقسام سه‏ گانه‏ اش 🎆

* حمد قولى حق، آن است كه خداوند خودش را در قرآن از زبان پيغمبر و از زبان ديگر انبياء ستود. اينكه مى‏ فرمايد:
"الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏، اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ*، اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏"
اين را كى و به كى مى‏ گويد؟
آية الكرسي و ديگر آيات از اين قبيل را چه كسى مى ‏گويد؟ چه خوب است كه انسان به همان زبان كه خداوند خودش را ستود او را بستايد.

*حمد فعلى حق:
اظهار كمالات جمالى و جلالي اوست كه آنها را از غيب به شهادت و از باطن به ظاهر و از علم به عين آورد.

* حمد حالى خدا:
تجليات اوست و ظهور نور ازلى‏ اش .
پس دار وجود يك پارچه دار الحمد است.
زيرا دار وجود يا قول اوست يا فعل او يا تجليات او.
پس او حمد و حامد و محمود است.

🌿حمد عبد به اقسام سه ‏گانه ‏اش‏:
* حمد قولى:
1- مثلا ً مى ‏گوييم: الحمد للَّه رب العالمين. شكرا للَّه.

*حمد فعلى:
2- آن است كه بنده به حمد فعلى تن دهد، عبادت كند، وقف حق جلّ و علا باشد. در تمام افعالش، خيراتش، عباداتش وجه اللّه را بخواهد.
هدف اين باشد كه به كوى او قدم بردارى. هر عضوى روى فطرت تكويني الهى خود كار كند، آن كار حمد آن عضو است. در هر حال انسان للَّه ربّ العالمين باشد. و الحمد للَّه على كل حال. دون مقام انسان است كه براى اطفاى شهوت و آتش و غضب و ...كار كند.

* حمد حالى:
3- به حسب روح و قلب است.
در كوى ما شكسته دلى مى ‏خرند و بس‏
بازار خود فروشى از آن سوى ديگر است‏
به گونه ‏اى كه انسان خودش حمد بشود. وجودش دارالحمد باشد كه از عالم عقول است.
انسان فرشته شود. با اين حمد حالى كه به حسب روح و عقل است، جان انسان به كمالات علمى و عملى متّصف شود. سرّ انسان متخلّق شود به اخلاق الهى تا كمالات براى نفسش ملكه شود و بماند. حقيقت او بشود حمد. به عدل و جود و رحمت و حكمت و ديگر اوصاف الهى متصف شود.

❄️🌨🔮🌨❄️

#انواع_حمد #شکر_گزارى_خدا #عرفان #سلوک #تعاليم_معنوى #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🌨🔮🌨❄️

🎆 انسان در شب تاريك روح به سر مي برد.

بيرون از وجودش صبح روشن است اما درونش شبي تاريك.

لحظه اي كه درونت صبح روشن شود يك مسيح مي شوي.

يك بودا مي شوي.

زندگي فرصتي است براي طلوع خورشيد درون.

خورشيد درونت بايد طلوع كند و مي تواند طلوع كند.

منتظر توست.

منتظر اشاره اي از توست تا رخ بنماياند.

كافي است بگويي: «من آماده استقبال از تو هستم، خوش آمدي » ‌تا معجزه رخ دهد.

انسان هوشمند جست و جوي خود را از درون خويش آغاز مي كند و اين نخستين اكتشاف اوست،

زيرا وقتي كه نداني در درونت چيست چگونه مي تواني دور دنيا را جست و جو كني؟‌

درونت دنيايي بسيار پهناور است.

و كساني كه به درون خود نظري انداخته اند، بي درنگ آن دنياي پهناور را يافته اند،

نه با پيشرفت تدريجي، بلكه با بصيرت ناگهاني....

❄️🌨🔮🌨❄️

#شب_تاريک_روح #سلوک #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🌨🔮🌨❄️

🎆 مراحل سلوک عرفانی 🎆

« سلوك عرفانى » يك ضرورت براى عارف است لذا حداقل چهار مرتبه ذيل را با سير معنوى و سلوكى باطنى بايد طى نمايد تا از فرش به عرش و از نقص به كمال الهى متمايل و نائل گردد يعنى « بستر سازى » براى قرار گرفتن در صراط سلوك عرفانى لازم است : .

1- تَخْلِيَه : يعنى نفس پس از آگاهى از مصالح و مفاسد و فضائل و رذائل اخلاقى و معنوى طبق دستورات اسلامى و معلمان اخلاق عمل نمايد تا رذائل را از وجودش پاك نمايد و طهارت يابد و به درمان بيمارى هاى وجودش پرداخته و يا پيشگيرى هاى لازم را انجام دهد. و به تعبير بوعلى سينا : « العرفان مُبتَدِءٌ مِن تفرِيقٍ و نفْضٍ و تركٍ و رَفْضٍ . . . » يعنى صفات رذيله را بايد از خويش دفع نمايد و تطهير شود و بعد به خانه تكانى بپردازد تا دامن سالك از هر نشانه رهزن و علائم ناپاكى پاك و منزّه گردد و مرحله به مرحله از غير خدا كاملاً جدا شده فاصله بگيرد و كاملاً چرك و گرد و غبار غيريت را بزدايد و از هر كثرتى پاك گردد و تنها متوجه خدا و جمال و جلال الهى باشد .

2- تَحليّه : يعنى پس از رهايى از رذائل و پاكى از موانع كسب معنويت خويشتن را به فضائل اخلاقى و صفات پسنديده و « عدالت » اخلاقى در صفات حكمت ، عفت و شجاعت آراسته گرداند تا خويشتن را مصونيت از انحراف ها و بيمارى هاى اخلاقى بخشد يعنى در جهت تحكيم پايه اخلاقى و ملكات فاضله وجوديش تلاش نمايد .

3- تَجليه : يعنى با معرفت و مراقبت نفس و تسليم در برابر شريعت و احكام نورانى اسلامى آثار بندگى را در خويشتن متجلى سازد و سلوك فقهى و اخلاقى نورانيت هايى را در او به منصه بروز و ظهور برساند و به بيان ديگر نورانيت و لطافت و طهارت در وجودش متجلى شود .

4- تجلیه (فنا) : يعنى پس از حصول فضائل و نورانيت درون و طهارت باطن يا همان تزكيه نفس به بركت صفا و صيقلى روح از زنگارها و دلبستگى ها تحت تأثير جاذبه هاى كمال مطلق قرار گيرد و جذبه عشق به حق را در باطن وجودش عمق ببخشد تا به مرحله اى برسد كه رفته رفته و تدريجاً در پرتو انوار معشوق و محبوب سرمدى خود را فانى ساخته و از من و ما به در آيد كه اين مرحله را فنا گويند وخود سه درجه دارد:

الف) فناى فعلى ،
ب) فناى صفاتى ،
ج) فناى ذاتى .

تا پس از طى مراحل ياد شده « شربت شهود » را بنوشد كه به تعبير على ( عليه السلام ) : « خداوند شربتى را نصيب اولياى خويش مى كند كه هرگاه از آن بنوشند مدهوش گردند، وقتى مدهوش شدند به وجد و حال آيند، وقتى به وجد در آمدند پاكيزه گردند، وقتى پاكيزه شدند خالص مى گردند .

و هرگاه خالص شدند حق را مى طلبند، وقتى حق را طلبيدند، مى يابند، وقتى يافتند به وصال او نايل شده و به حق مى رسند، آن گاه است كه محبّ در محبوب خويش كاملاً فانى مى گردد.»

❄️🌨🔮🌨❄️

#سلوک_عرفانى #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🌨🔮🌨❄️

🎆 تفاوت عارف و فیلسوف 🎆

در سیر وسلوک عارف از طریق شهود، کل یا خود حقیقی یا حقیقت مطلق را ادراک می کند؛ البته ادراک عاطفی نه احساسی؛ فلاسفه گویند خدا یکی است، یعنی انسان می اندیشد که خدا یکی است.

اندیشه باعث ذهن گرائی شده و ذهن انسان استنباطی است؛ درنتیجه خدای استنباطی را می فهمد؛ درحالیکه استنباط تابع احساسات است و در تمام افراد، در هر فردی در هر لحظه ای احساسات فرق دارد؛ پس چنین خدائی خدای استنباطی تابع احساسات می شود؛ و هر کس خدایی متناسب با ذهن خود، اندیشه خود، احساسات خود را می¬پرستد؛ در حالیکه یک خدا یا یک حقیقت بیش نیست؛ عارف ازطریق سیر وسلوک عرفانی، کل تجزیه ناپذیر، کل حقیقت که غیر قابل تقسیم است را شهود می کند.

در اینجا خودی وجود ندارد که مانند فلاسفه؛ خود باشد و این خود اندیشه کند، یعنی یک اصالت برای خدای اندیشه خود قائل است، یک اصالت برای خود شخصی و این دوگانگی است و بالاتر چون در لحظه، احساسات و استنباط او در نتیجۀ اندیشه فرق می کند؛ هر لحظه خدای جدیدی می پرستد.

بله عارف خود را نیز در اینجا، در خود حقیقی مضمحل می کند؛ در این تجربه شهودی هیچ فرقی میان خود و غیرخود یعنی حقیقت وجود ندارد؛ عارف خویشتن را فراموش می کند، خودرا در صفات خدا محو می کند، دیگر نه وجود دارد و نه تفاوتی بین آنها است؛ حقیقت در او بصورت یک کل متجلی می شود؛ از طریق شهود عاطفی که بسیار شخصی و غیرقابل انتقال است؛ کلمات در اینجا تأثیر خود را از دست داده، تحت تأثیر درون نگری و شهود عاطفی قرار می گیرد، مانند بیان درد؛ فلاسفه بیان درد می کنند، از قول بیمار؛ عارف خود درد را احساس می کند؛ ( احساس-ادراک ) فقط عاطفی و در هالۀ ذهنیت و ذهن گرایی فرو نمی رود، او شهود می کند بوسیله عاطفه و احساس قلبی…

❄️🌨🔮🌨❄️

#تفاوت_عارف_و_فیلسوف #سلوک_عرفانى #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🌨🔮🌨❄️

🎆 حفظ امید در صورت لغزش 🎆

برخی از سالکین می پندارند که اگر سلوک را آغاز کردند و به توبه و جبران گذشته کوشیدند، باید درخت گناه در همان ابتدای حرکت از وجودشان ریشه کن شود و دیگر معصیتی از ایشان سر نزند! غافل از اینکه تا رسیدن به مقام مخلصین، ریشه ی گناه و غفلت در انسان نمی سوزد و لغزش و زمین خوردن، امری متوقع خواهد بود؛ سالک باید بداند که پس از آغاز سلوک و معاهده با استاد کامل و توبه و انابه، احتمال گناه و لغزش از او منتفی نمی شود .

انسان در سیر روحی خود، مانند طفلی است که برای راه رفتن می کوشد، طبیعی است که در اوایل این سیر، مدام زمین بخورد؛ سالک تا ایمانش قوی نشده و از بیت مظلم نفس به کلی خارج نشده است، می لغزد و به گناه می افتد؛ آنچه برای سالک مهم است، زمین نخوردن نیست، بلکه این است که هر وقت زمین خورد، برخیزد و نا امید نشود .

سالک باید بعد از خطا، توبه و تدارک کند و در طلب محبوب، جدیت داشته باشد؛ مانند کودک زمین خورده، اگر برنخیزد و دوباره تلاش نکند و از راه رفتن نا امید گردد، فلج می شود و هیچ گاه قدرت راه رفتن را نخواهد یافت .

❄️🌨🔮🌨❄️

#لغزش_سالک #حفظ_اميد #توبه_و_گناه #سلوک_عرفانى #تعاليم_معنوى #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🌨🔮🌨❄️

🎆 خودشناسى و حس هاى فراروانى 🎆

از خودشناسی به نیرو هایی دست پیدا می کنیم که بعضی روانشناختی و بعضی فرا روان شناختی است که منجر به شناخت روح خواهد شد؛ چه بسا پدیده روانی که از طریق خودشناسی اتفاق می افتد ولی با حواس پنجگانه فیزیکی کاری ندارد و از حس های ما فراتر است و به آن حس فرا روانی می گویند.

نیروهای شهودی و مکاشفه ای که در طی این خودشناسی برای ما اتفاق خواهد افتاد، به ما کمک هاى فوق العاده اى خواهد کرد؛ بیداری و مکاشفه یکی از الزامات خودشناسی است، هنگامی که از طریق حس ششم و مکاشفه به معرفت نفس و خودشناسی برسیم، حس فراآگاهی برای ما اتفاق می افتد؛ این حس همان گم شده ی ما از دوران قدیم است؛ انسان با بدست آوردن این حس نه تنها به آگاهی سطحی محدود نمی شود بلکه به قوانین صحیح و اشکال مختلف زوایای پنهان وجود خود و از همه مهم تر عملکرد دقیق جهان هستی و نیرو های آن پی مى برد؛ این همان گمشده ی مهمی است که در طول دوران تاریکی در زندگی می توانست چراغ راه ما باشد؛ مکاشفه در پس همه ی عواطف و تجربه های عاطفی قرار دارد که تجربه ی شهود را تا قلب می تواند گسترش دهد؛ این چنین دریچه ی قلب باز خواهد شد؛ انسان با باز کردن دریچه ی قلب خویش صدای درون خود را می شنود؛ اگر بخواهیم واقعا از هر دو نیمکره چپ و راست استفاده کنیم بایستی وقت گذاشت و سعی کرد که نیروی کشف ما بیش از این کار کند و از همه مهم تر ضمیر آگاه را پیدا کنیم.

مدیتیشن های مکرر، تمرکزهای مداوم، به جریان انداختن عواطف تا سر حد عشق همه برای رشد مکاشفه ضروری است؛ در طول روز یک یا دو ساعت تمرین کمک می کند که سیستم اعصاب آرام بگیرد، خلاقیت ظهور کند و شخص به معرفت شهودی برسد؛ سکوت وآرامش روح که در مکاشفه به کار می رود، زهدان معرفت است؛ سکوت و آرامش به انسان کمک می کند که خود را تعادل بخشد؛ این تنها راهی است که ندای درون را می توان شنید؛ نیروهایی که این دسترس بر عوالم ذهن و فرا ذهنی بر ما اتفاق می افتد، در سلوک و طی طریق به ما کمک خواهند کرد.

«موکتى»

❄️🌨🔮🌨❄️

#سلوک_عرفانى #مکاشفه_شهود #حسهاى_فراروانى #تعاليم_معنوى #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🌨🔮🌨❄️

🎆 فنا 🎆

هرگاه سالک، منزل ها را یکی پس از دیگری بپیماید، تا آن جا که دیگر از جمیع انیات و تعینات و تعلقات مادی و حتی معنوی خلع شده و جدا گردیده و ذوب در حضرت احدیت شود، به مقام فنا دست یافته است؛ در چنین حالتی است که خویشتن خویش را فراموش نموده محو جمال معشوق گشته و به هر چه که می نگرد فقط و فقط او را می بیند و بس؛ لذا اهل معنا گفته اند که گوینده ی (انا الحق) نخواسته دعوی الاهیت کند، بلکه نفی انیت خویش نموده است، به این معنا که من در وجود خویش، خودم را نمی بینم و تو را مشاهده می کنم...
«بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار/که با وجود تو کس نشنود ز من که منم»

مراتب فنا :
فنا سه درجه دارد:
الف) فنای در افعال: سالک در این مقام همه ‌قدرت‌ها و علل و عوامل موثر را در برابر اراده حق سبحانه بی‌تأثیر دیده و حقیقت معنای لا حول و لا قوه الا بالله، برای او تجلی می‌کند به گونه‌ای که از هیچ کس جز حق پروا نداشته و به هیچ چیزی جز حق امیدوار نیست.

ب) فنای در صفات: سالک در این مقام عالم را با تمام اوصاف و کمالات و آثار و جلوه‌های وجودی که دارد، مظهر حق دانسته و تجلی جمال زیبای دوست می‌بیند، ‌لذا گفته‌اند: به دریا بنگرم دریا تو بینم، به صحرا بنگرم صحرا تو بینم، به هر جا بنگرم کوه و در و دشت جمال چهره زیبا تو بینم.

ج) فنای در ذات: سالک در این مقام همه اسماء و صفات حق را مستهلک در غیبت ذات احدیت یافته و به جز ذات احدی، هیچ گونه هستی‌ای در روح او باقی نمی‌ماند و حقیقت آیه: «لمن الملک الیوم، لله الواحد القهّار» برای او تجلی می‌کند.

❄️🌨🔮🌨❄️

#مراتب_فنا #فنا #سلوک_عرفانى #تعاليم_معنوى #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🌨🔮🌨❄️

🎆 توحید 🎆

اصل توحید همیشه انکار ناپذیر است؛ توحید شالوده همه مذهب هاست و هدف همه ی مکتب های عرفانی و معنوى؛ پذیرفتن نظریه توحید سعادت توده ی مردم است، اما جست و جو و طلب آن فقط به عده ای خاص ربط پیدا می کند.

جستجو و طلب آن آسان است و هم سخت؛ آنچنان که ظاهرا ساده است که همه جا در مورد آن صحبت می شود و دسترسی به آن بسیار سخت است وبیشترین کوشش ها انسان را بیشتر حیرت زده می کند و در آخر باعث سرگردانی می شود.

یگانه بودن خداوند را در عرفان توحید مطلق می گویند؛ مسئله توحید دیدگاه های مختلفی را بوجود آورده است؛ درست مثل این است که فیلی را عده ای با چشم بسته لمس می کردند؛ هر کدام چیزی می گفتند؛ توحید حقیقتی است که در آن تاثیرات (کارما) حذف شده و دانش طلوع می کند و خدا همان گونه که پاک بود باقی می ماند؛ توحید آگاهی الهی است یا دانش خدا است و این دانش سبب آن می شود که عارف مابین هستی قدیم و هستی حادث (هستی در هستی که در آن است) تمیز قائل شود.

توحید محو شدن عاشق است؛ در صفات معشوق توحید دو جنبه دارد، یکی توصیف و دیگری حالات آن.

جنبه توصیفی توحید به ماموریت دنیوی پیامبران، امامان و اولیا خدا است و حالت آن از اقیانوس بیکران و نامحدود که قابل توصیف نیست؛ شکل یافته جنبه ی توصیفی توحید به آلات بینایی، گویایی، شنوایی و قوه ی ادراک وابسته است و هر کدام مستلزم تائید و تصدیق است؛ ایمانی که در درون انسان وجود دارد از چندگانگی ها عبور می کند و از آثار دوگانگی مبرا خواهد شد؛ توحید توصیفی به چراغ شبیه است در حالی که توحید به خودی خود آفتاب است به هنگام طلوع آفتاب نور چراغ ناپدید و محو می شود.

مهم است که بدانیم توحید توصیفی تغییر پذیر است، در صورتی که حالت توحید تغییر ناپذیر و جاودان؛ در آن حالت دل می افتد، قلب کلامی را که با زبان ادا می شود نادیده می گیرد و زمانی که سالک در سفر روحانی دل خود را پیدا می کند زبان از کار می افتد؛ دل تسلیم خواهد شد؛ سالک با خدا به گفت و گو می پردازد؛ توحید برای موحد، حبابی است که زیبايی جهان احدیت را می پوشاند.

❄️🌨🔮🌨❄️

#توحيد #سلوک #عرفان #تعاليم_معنوى #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🌨🔮🌨❄️

🎆 انواع توحید 🎆

1- توحید اقوالی: به اکثریتی اطلاق میشود که به یکی از پیامبران اعتقاد داشته باشد و به دستورات او عمل می کند.در این مرحله شهادت به وجود خدا و حقانیت او و انجام فرایض دینی به عنوان مقدمه ای برای مراحل بعد کافی به نظر می آید که به آن توحید شریعت یا توحید اقوالی گویند.

2- توحید افعالی: به کسانی گفته میشود که در طریق روحانی قدم گذاشت اند .تجلی و وحدت خدا وند برای سالکانی که در عالم لطیف یا همان عالم ملکوت هستند،همان تجربه ای است که ملائک و قدیسین دارا هستند.ویژگی این حالت این است که در باطن سالک این تغییر به وجود خواهد آمد که در پس هر چیز خوب یا بد قدرت خدا وجود دارد.

3- توحید احوالی: بر آن عده ای که روح هاى پیشرفته که در آسمان پنجم( عالم روحانى) هستند پرتو می افکند روح در این مرحله خود را با تابش مستقیم روح الهی روبرو می بیند و خود آگاه یا نا خود آگاه کمک های بسیاری را به آن عده که در عالم های خاکی و لطیف هستند ارائه می کند.

4- توحید صفتی: متعلق است به آسمان ششم. همه جنبه های مادی و لطیف مربوط به عالم خاکی و لطیف که دامن گیر روح بودند، مثل نور ستارگان که در مقابل نور خورشید هستند نا پدید خواهند شد هر دو توحید سه وچهار به عالم جبروت تعلق دارند و هر سه توحید( دو ،سه و چهار) ،توحید طریقت نام دارند.

5- توحید ذاتی: این توحید وصال خدا است در عالم حقیقت که این عالم یا معرفت حقیقت یعنی حالت محمدی رادر مرحله لاهوت و حقیقت محمدی را در مرحله هاهوت شامل خواهد شد .

❄️🌨🔮🌨❄️

#انواع_توحيد #سلوک #عرفان #تعاليم_معنوى #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot