Pathwaystogod
1.64K subscribers
6.61K photos
495 videos
153 files
204 links
اسرار درون ومديتيشن، چاکرا و کالبدها،حقایق روانشناسی ،تعالیم معنوی و عرفانی......
Download Telegram
من و تو نداریم ، فقط تو

عاشقی، در خانه معشوقش را زد. معشوق از آن سوی در پرسید « کیستی؟» عاشق گفت « منم » معشوق اما او را به خانه اش راه نداد و گله کرد که « تو هنوز خامی. باید که آتش فراق، پخته ات کند. جایی در این خانه نداری . برو. »

عاشق گرچه دلش پیش معشوق بود اما از دستور اطاعت کرد و با حالی زار و نزار یکسال در آتش دوری سوخت و با غم ندیدن معشوق ساخت و سپس بار دیگر در خانه معشوق را زد.

معشوق بار دیگر پرسید « کیستی ؟» عاشق پاسخ داد « تویی ، تو . تو خودت هستی . » این بار معشوق در گشود و به داخل تعارفش کرد و گفت « حالا دیگر تو و من یکی شده ایم.»

مولانا در این داستان اشاره دارد که سر نخ اگر دو شاخه شود، نمی شود آن را از راه سوزن گذراند و عاشق و معشوق هم اگر از هم جدا شوند، دیگر در رهگذر عشق کاری ندارند و به عبارتی دیگر در راه عشق، تفکیک میان عاشق و معشوق ناممکن است.

#من _تو_نداریم#فقط_تو#مولانا#حکایتهای_عارفانه#مثنوی
@pathwaystogod
🌱🌸🔮🌸🌱

🎆 در سال 1977 یك مرد 63 ساله ، عقب یك بیوك را از روی زمین بلند كرد تا دست نوه اش را از زیر آن بیرون آورد.

قبل از آن هیچ چیزی سنگین تر از كیسه بیست كیلویی بلند نكرده بود؛

او بعدها كمی دچار افسردگی شد می دانید چرا ؟

چون در 63 سالگی فهمیده بود چقدر توانایی داشته كه باورش نداشته و عمرش را با حداقل ها گذرانده!

👈منتظر نشویم تا 63 ساله شویم

توانایی انسان نامحدود است....👉

🌱🌸🔮🌸🌱

#راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸🔮🌸🌱

🍥 در مواقع بحرانی چگونه چاکراهای خود را مسدود کنیم؟ 🍥

توصیه : (این مراقبه برای رویارویی مناسب با وقایع بیرونی می‌باشد). در زندگی روزمره، آن دسته از چاکراهایی که در بخش‌های پایینی بدن واقع شد ه‌اند، ما را در یافتن راه زندگی‌مان یاری می‌دهند. چنانچه این چاکراها ناآگاهانه (در هر محیط نا هماهنگی) کاملاً و یا تقریباً باز باشند، دیگران، می‌توانند انرژی ما را تا حدودی کم و زیاد، تخلیه کنند!

در اینصورت بسیار حائز اهمّیت است که بدانیم چگونه می‌توانیم این مراکز را، (آگاهانه) مسدود، و از خود در برابر افراد نا هماهنگ با خودمان، مراقبت کنیم.

* در کمال آرامش و راحتی بنشینید و یا بایستید، چند نفس عمیق بکشید و خود را رها کنید.

* به ناحیه تنا سلی خود که در واقع نزدیک چاکرای ریشه است توجه داشته باشید، عضلات خویش را تحت کنترل درآورید. همین طور که به این مراقبه می‌پردازید، حلقه ایی بزرگ را مجسم کنید که رفته رفته کوچک می‌شود، تا تبدیل به نقطه ایی کوچک می‌گردد، عضلاتتان را شل کنید.

* خود را با شبکه خورشیدی‌تان هماهنگ کنید، عضلات شکم خود را به آرامی منقبض نمایید و حلقه ایی را مجسم کنید که به تدریج تبدیل به نقطه ایی کوچک می‌گردد. در این ناحیه، انقباض و کششی را احساس خواهید کرد که تنها برای محافظت شما ایجاد شده است. عضلات خود را رها کنید و نفسی عمیق بکشید.

اکنون توجه خود را به سوی چاکرای قلب، (چاکرای اصلی) معطوف کنید. نفسی عمیق بکشید، هنگام بازدم، قفسه سینه‌تان را به درون بکشید و مانند موارد پیش هم زمان حلقه ایی را مجسم کنید که آنقدر کوچک می‌شود تا تبدیل به نقطه ایی شود، نفس عمیق بکشید، سپس بدنتان را رها کنید.

*چنانچه گلویتان درد می‌کند، باید چاکرای گلوی خود را نیز مسدود کنید، چندین بار آب دهان خود را قورت دهید، دوباره مشاهده کنید که حلقه مورد نظر تبدیل به نقطه ایی بسیار کوچک می‌شود نفسی عمیق بکشید، کلیه عضلات ناحیه گردن و فک‌هایتان را رها کنید.

* چنانچه چشم سوم شما باز است و به طور صحیح و مناسب از آن استفاده نمی‌کنید، مطمئناً دچار سردرد خواهید شد. نفسی عمیق بکشید، سپس آنچنان اخم کنید، که پلک‌هایتان بسته شود، نفس عمیق دیگری بکشید، و بگذارید هر گونه تنشی. سر شما راترک کند.

چاکرای تاج باید همیشه باز باشد، بدین‌ترتیب قادر خواهید بود با پروردگار و مربیان معنوی‌تان دائماً در تماس باشید.

*سعی کنید دوباره حلقه را ببینید. و بخواهید نیمه بسته و یا به حد کافی باز بماند. اولین احساس شما، درست و واقعی است، به آرامی بالای سرتان را مالش دهید، بدین‌ترتیب متوجه خواهید شد، که این بخش نیز بسیار آرام اصلاح می‌گردد.

*چاکرای طحال نیز باید همیشه تنظیم باشد. برای تصحیح هر گونه ایرادی در این ناحیه، ترازوی کوچکی را مجسمّ کنید، اگر در هم کفه آن، هم سطح نیستند، چیزی درون یکی از دو کفه بگذارید وترازو را تنظیم کنید. هنگام تجسم هم سطح شدن کفه‌ها، عضلات ناحیه چپ بدنتان را منقبض و احساس کنید که این چاکرا نیز مسدود می‌شود.

* اکنون یک بار دیگر، توجهتان را به چاکرای تاج معطوف کنید. با پروردگار خویش هماهنگ شوید، همین طور که تجسم می‌کنید، نور شفاف و درخشانی به دور بدنتان حلقه زده است، عشق و محبت بی کران خالق خویش را نیز با آغوش باز، دریافت کنید زمانی که چنین امری، حادث گردید، با چاکراهای دست و پایتان هماهنگ شوید. و چهار حلقه کوچک را تصور کنید، و ببینید که تمامی این چهار حلقه، مبدل به نقطه کوچکی خواهند شد.
همین طور که اینکار را انجام می‌دهید، دست و پاهایتان را به یکدیگر گره بزنید، نفسی عمیق بکشید و خود را رها کنید. در این هنگام، آماده رویارویی و مواجه شدن با دنیای بیرون هستید.

🌱🌸🔮🌸🌱

#بستن_چاکرا #بحران #تخلیه_انرژیایی #مراقبه #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
انسانی که حتی آرزوی ضعیفی برای شناختن
خداوند دارد می‌بیند کتاب‌ها و آموزگاران،
بطور اسرارآمیزی در سر راه او انداخته می‌شوند.
اما وقتی که شعله‌ی از خودگذشتگی در قلب
مرید کاملا بالا بکشد، آنگاه
خداوند ترتیبی
می‌دهد تا او را از طریق استاد آموزگاری که
او را درک میکند به عرش آسمانی خود بکشاند.
#سخن_بزرگان#یوگاناندا
@pathwaystogod

"پاراماهامسا یوگاناندا "
🌱🌸🔮🌸🌱

🍥 هفت مرتبه رسیدن به خدا 🍥

حرکت و صعود انسان به سوی قادر متعال متشکل از هفت مرتبه است … که انسان به شرطی می‌تواند تمام این گُذارها رو طی کند که خود رو در مرتبه خاصی محصور و محدود نداند.

ما همیشه شنیدیم که انسان اشرف مخلوقاتست و می‌تواند به مقام قُرب الهی هم دست پیدا کند، این یعنی آفرینش آسمان‌ها و زمین برای این بوده که انسان به شناخت صحیحی از خودش برسد و بتواند قابلیت‌هایی که خداوند به او داده است را شکوفا کند.

دانستن این نکته هم لازم است ” تمامی معجزات در مرتبه گذار اتفاق می‌افتند، که سطح معجزات هر مرتبه با مراتب بعدی متفاوتست، انسان بسته به نوع سطح شناختی که از خدای خود رسیده، در همان سطح هم معجزاتی را از خداوند خود دریافت می‌کند”. در ادامه متوجه منظور خواهید شد. با ما همراه باشید.

*مرتبه اول: (خداوند حافظ)

در این مرتبه انسان نیازمند به بقاء است، از این رو به خاطر بقاء جان و مال خود، روی به خداوند می اورد، انسان می‌خواهد که این خدا از او در مقابل خطرات زندگی و اتفاق‌های ناگوار مراقبت کند … انسان‌هایی که که به خاطر بقاء جان و مال خود، روی به خداوند آورده‌اند، خداوند آن‌ها از نوع مرتبه اول هست … این دسته از افراد خواسته‌های زندگی خود را از طریق حمایت خانواده، جامعه، و راحتی‌های مادی برآورده می‌کنند. یعنی برای رسیدن به خواسته‌های خود از این افراد کمک می‌گیرند و امیدشان به این افراد هست.
این افراد به علت‌ترسی که از خداوند دارند از خشم خداوند در گریز (فرار) هستند، و اگر در زندگی دچار سختی و بیماری بشوند، خدای ساخته ذهن این افراد ناتوان محسوب می‌شود و از این رو با این خداوند به جنگ می‌پردازند (نسبت به خداوند کافر می‌شوند)، چون به خاطر بقاء و حفظ جان و مال روی به خداوند آورده بودند. این افراد سعی می‌کنند به جای تغییر افکار خود، افکار دیگران رو به نغع افکار خود تغییر بدهند.
این دسته از افراد به خداوند ایمان دارند و او را پرستش می‌کنند، اما در عین حال از خداوند هراس هم دارند، به عنوان مثال: کودکی می‌داند پدر و مادرش خیلی دوستش دارند، اما اگر کار اشتباهی کند همان پدر و مادر عاشق، اون رو به شدت تنبیه می‌کنند تا دیگر این اشتباه رو انجام ندهد. از این رو عشق وترس هر دو در وجود این افراد وجود دارد.

*مرتبه دوم: (خداوند قادر متعال)

هر انسانی در راستای برطرف کردن نیازهای نفس خود قدم‌هایی رو بر می‌دارد. این نیازها در غریزه هر انسانی وجود دارد، نیازهایی از قبیل دست یافتن به پیشرفت، حس رقابت هم از لحاظ دنیوی و هم از لحاظ معنوی، از این رو این دسته از انسان‌ها روی به خدایی می‌آورند که هم توانا باشد و هم قادر متعال باشد، زیرا با همت گرفتن از این خداوند با امید بیشتری در راه رسیدن به پیشرفت‌های مادی و معنوی قدم بر می‌دارند.
خدایی که این افراد به آن باور دارند نسبت به خدای مرتبه اول مهربان‌تر است، به عنوان مثال: این افراد اینگونه تصور می‌کنند که خداوند برای آن‌ها خط قرمزی تعیین کرده است، ابتدا اینکه به خود این اجازه را نمی‌دهند به خطر قرمز نزدیک شوند، اما اگر هم خط قرمز تعیین شده توسط خداوند را رَد کنند، گمان می‌برند که در زمانی جزای آن را خواهند چشید و یا اگر اعمال نیک و صالحی انجام دهند خداوند از سر تقصیرات آن‌ها خواهد گذشت. این افراد همچنان از اشتباهات خود در زندگی افسرده و غمگین هستند و نمی‌توانند خود را به خاطر اشتباهات ببخشند.

*مرتبه سوم: (خدای آرامش)
رفته رفته که گُذار معنوی انسان طی می‌شود، انسان در میان هرج و مرج‌های زندگی و خطرهای فراوانَش، به ناگه احساس می‌کند که نیاز به آگاهی و صلح و آرامش دارد، و به طور طبیعی انسان از خدای خود آگاهی، صلح و آرامش رو طلب می‌کند …اینگونه از افراد در برابر مراحل سخت زندگی و امتحانات الهی آرامش خود را حفظ می‌کنند و سعی می‌کنند بهترین تصمیم رو اتخاذ کنند. از این رو خدای آن‌ها از گونه آگاهی و آرامش خواهد بود …
این دسته از افراد از طریق کسب آرامش، مرکزیت یافتن، پذیرش خود و سکوت درونی، خواسته‌های زندگی خود را بر آورده می‌کنند.
به عنوان مثال: افرادی که به این مرتبه از خدا شناسی می‌رسند، خداوند را عذاب دهنده وترسناک نمی‌بینند، بلکه خداوند در نظر آن‌ها بی‌طرف، آرام، تسلی بخش، بی‌توقع و آشتی دهنده جلوه می‌کند. و این افراد مانند افراد طبقه اول، در صدد این بر نمیایند که افکار دیگران رو مانند افکار خود کنند، بلکه سعی می‌کنند ابتدا خود و سپس دنیای درونی را اصلاح کنند. این افراد در کنار فعالیت‌های روزانه و معنوی خود با کسی به جنگ و رقابت نمی‌پردازند و خداوند رو حافظ و ایمنی دهنده می‌دانند.
این افراد سعی می‌کنند به اشتباهات گذشته خود فکر نکنند، شاید در ظاهر خود و دیگران رابه خاطر اشتباهاتشان ببخشند، اما در اصل در بخشش اشتباهات خود و دیگران موفق نبوده‌اند.
تجربیات معنوی در این گُذار عبارتند از : دریافت الهاماتی قبل از وقوع حادثه، احساس وجود خداوند و فرشتگان در اطراف خود، دیدار در رؤیا با افرادی که تازه فوت شدند. حفظ آرامش خود در سخت‌ترین شرایط زندگی.

🌱🌸🔮🌸🌱

#هفت_مرحله_یا_گذار #رسیدن_به_خدا #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸🔮🌸🌱

🍥 هفت مرتبه رسیدن به خدا 🍥
💥قسمت دوم

مرتبه چهارم: (خداوند ناجی)

انسان در مسیر معنوی خود هم در درون و هم در برون دست به جستجو میزند، اطلاعات بیرونی ما عینی هستند اما اگاهی که از درون به آن‌ها می‌رسیم، اگاهی کشف و شهودی نام دارد، که مربوط به دنیای درونی ما هستند و در مکاشفه‌های باطنی خود به آن آگاهی دست پیدا کردیم. ما برای اعتبار بخشیدن به دنیای درونی خودمان به این خداوند نیاز داریم، خداوندی که ما را در دنیای درونی خود راهنمایی و هدایت کند. که این مرتبه بعد از توجه به مرتبه سوم که آگاهی و صلح و آرامش درونی بود در انسان بیدار می‌شود.
در این مرتبه انسان به این درک بالاتری نائل می‌شود که خداوند به مانند خدای مرتبه اول و دوم، تنها به دنبال پاداش و جزا دادن نیست، بلکه خدایی مهربان هست که یک ناجی برای تمامی بنده هابش خواهد بود، هم برای بنده‌های خوب نقش ناجی را بازی می‌کند و هم برای بنده‌های بَد.
انسان در این مرتبه خواهد فهیمد که تا به این مرتبه، خداوند همان خدای مهربان و بخشنده بوده، اما این انسان بوده که در مراتب قبلی درک درستی از خدای خود نداشته است.
در این مرتبه انسان در خواهد یافت که خداوند دارای درک و فهم است، خداوند هر بنده خود را به همان صورتی که هست درک می‌کند، نه اینکه تمامی بندگان را به یک چشم ببیند. در این مرتبه انسان بیش از پیش در کنار خداوند احساس امنیت و آرامش می‌کند و می‌داند که خدای او، یک خدای فهیم، نجات بخش، با درک، مهربان و بی‌طرف است. انسان در این مرحله از طریق بصیرت، همدلی و بردباری و بخشش خواسته‌های خود را از زندگی بر آورده می‌کند.
در مرتبه سوم انسان به سکوت و سکون در درون می‌رسد، اما در این مرحله انسان سکوت و آرامش درونی را زنده می‌کند، در این مرتبه، دقت انسان نسبت به رویدادها بسیار بالا خواهد رفت، انسان در خواهد یافت که اتفاق‌های بیرونی الگوهایی را ایجاد می‌کنند تا پیام‌هایی رو به شما برساند، سپس با دقت بیشتر انسان در خواهد یافت که تحول در دنیای درونی، باعث تحول در دنیای بیرونی گشته است.
در مرتبه چهارم خواهیم فهمید: خیر، روشنی، و دیدن حقیقت است و شَر، کوری و انکار حقیقت.
در این مرتبه انسان به این بینش می‌رسد فراموش کردن اشتباهات گذشته کارساز نیست، بلکه باید با حس مسئولیت و خود اندیشی ریشه انجام اشتباهات گذشته خود را پیدا کند تا از این پس دچار اشتباه در زندگی اجتماعی و زندگی معنوی خود نشود.
تجربیات معنوی در این گُذار: تله پاتی، ادراک فراحسی، نیروی‌های الهی، دریافت الهامات و حس شک و یقین به الهاماتی که دریافت شده، مکاشفه‌های درونی در خواب و رؤیا.

*مرتبه پنجم: (خداوند خالق)
در این مرتبه انسان از طریق الهاماتی که از دنیای درونی خودش کشف کرده، ذره ذره به آفریینده خود در حال نزدیک‌تر شدن است، زیرا انسان کم کم علت آفرینش خود را متوجه می‌شود و به پاسخ این سؤال دست پیدا می‌کند که به چه علت خلق شده است. در این مرتبه انسان کمی در حیرت و شگفتی فرو خواهد رفت، گویا اینکه چشم و گوش او تازه در حال باز شدن است، حال با دید دیگری مخلوقات خداوند را مشاهده می‌کند، با دید دیگری نظم طبیعت رادرک می‌کند، از این رو به نحوی پاسخ آفریینده متعال را دریافت می‌کند.
اگر در این مرتبه خود را کسی می‌بینید که رویاهایش به حقیقت می‌پیوندد، شما در مرتبه پنجم، یعنی پاسخ خلاق یا پاسخ آفریننده قرار دارید. در این مرتبه انسان از طریق الهامات بیرونی یا درونی و گسترش خلاقیت در زمینه هنر یا دانش، (انسان استعداد و علاقه خود را کشف می‌کند) به آرامش خاطر دست می‌یابد.
در این مرتبه به طور نا دانسته و بر حسب تصادف با اتفاق‌هایی رو به رو خواهیم شد که خود را در معرض خداوند مشاهده خواهیم کرد، به عنوان مثال: در امر خیری شریک خواهیم شد و به طور غیر قابل باور مشکلی را حل خواهیم کرد، و با کمی دقت و تفکر بیکباره در خواهیم یافت که این امر خیر با مدیریت خداوند انجام و امکان پذیر گشته است. این یعنی مرتبه پنجم انسان را طی یک مشارکت به آفرینش خداوند پیوند می‌دهد.
انسان در این مرتبه در خواهد یافت اندیشه او، زمان و مکان پیرامون را تغییر می‌دهد و درک می‌کند که کوچکترین افکار او دارای پیامدهایی هستند. به عنوان مثال زمانی که به خود میگوییم امروز روز بدی هست، تا پایان روز با بد بیاری رو به رو خواهیم بود. انسان در این مرحله در خواهد یافت که نقش مهمی را در آفرینش خداوند ایفا می‌کند و از زیر بار مسوولیت‌ها نباید شانه خالی کند، به عنوان مثال زمانی که با مشکلی بزرگ مواجه می‌شود، خود باید با استفاده از قدرت‌های درونی که تا به حال با آن‌ها آشنا شده است مشکل را بر طرف کند، زیرا حال خود به یک آفریننده کوچک (خلیفه الله) در دنیای پیرامون خود تبدیل گشته است. در این مرتبه انسان چشمه‌هایی از تأثیر دنیای درون و افکار بر زندگی خود را مشاهده می‌کند، اما هنوز در این زمینه استاد نشده است، انسان در می‌یابد که به این آفرینش دعوت نشده است که زندگی کند، بلکه در می‌یابد بخشی از زندگی است.
در این مرحله تجربیات زندگی به گونه‌ای رقم می‌خورند که انسان خواهد فهمید که خداوند وجودی با میل و آرزو نیست، خداوند نمی‌خواهد انسانی در فقر و انسانی در ثروت زندگی کند. بلکه انسان است که شرایط خود را با افکار و طریق زندگی کردن خود می‌سازد. در این مرتبه انسان خواهد فهمید که نگارنده زندگی خود است.
"تجربیات معنوی در این گُذار": دریافت و درک الهامات الهی، رشد و نبوغ هنری، بر آورده شدن آرزوها، تغییر دید نسبت به جهان پیرامون. درک این موضوع که همه چیز از خود ما نشات می‌گیرد.
به عنوان مثال: بینش انیشتن در مورد زمان و نسبیت، اختراع برق و …

🌱🌸🔮🌸🌱

#مراحل_رسیدن_به_خدا #هفت_گذار_بسوی_خدا #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸🔮🌸🌱

🍥 هفت مرتبه رسیدن به خدا 🍥
💥قسمت سوم

*مرتبه ششم: (خداوند معجزات)

در این مرتبه انسان به طور مستقیم با نور الهی تماس پیدا می‌کند، که خود شکلی از آگاهی خالص معنوی است، و احساس سعادت به انسان دست می‌دهد، گویا اینکه انسان به مرتبه‌ای ماورای دنیای مادی دست پیدا کرده، انسان در روی زمین زندگی می‌کند اما اندیشه‌ای خدایی در وجودش شکوفا شده، ظاهری انسان نما و باطنی خدا گونه. خداوند این مرتبه شفا و معجزه هدیه می‌کند.
در این مرتبه انسان تلاشی برای کار خیر و نیک انجام دادن ندارد، زیرا در می‌یابد که این کار برای او در حال حاضر بسیار دشوار است، نه تنها به او احساس آر امش نمی‌دهد بلکه او را محدود می‌کند، زیرا خوب بودن و یا بد بودن معنایی پیدا نمی‌کند، چون در میابیم که خداوند هم در نیک موجود هست و هم در شَر. (هر دو این‌ها لازم و ملزوم یک دیگر بودند تا ما را به این مرتبه از حقانیت برسانند) ". پس دیگر با نیک و شَر را در وجود خود به جنگ و رقابت نخواهیم انداخت، بلکه وظیفه هر یک از این نیروها را در این عالم درک می‌کنیم و آن‌ها را به حال خود رها می‌سازیم. خود را درگیر موازنه قدرت بین نیروی خیر و شَر در درون خود نمی‌کنیم، بلکه خود را از این کِش مَکش درونی رها می‌کنیم و به به خداوند ملحق می‌شویم.
البته این به معنی نیست که کار خیر انجام نمی‌دهیم، بلکه به این معنی است که خود را با کارهای خیر و نیک خود نمی‌سنجیم. در این منزل آرمانگرایی و (مَن) جایی ندارد. هرگونه احساس انفرادی یعنی نزول به پایین، شما در خواهید یافت که به منزل خداوند در مرتبه ششم نزدیک شده‌اید، شما در یک قدمی خداوند قرار دارید، پس نیازی نیست خود را به خداوند ثابت کنید، به عنوان مثال بگویید: پرودرگارا مرا با کارهای خیری که انجام داده‌ام بسنج، من چون این اعمال را انجام داده‌ام برتر هستم، این یعنی نزول به طبقات پایین‌تر، زمانی که در حال اتحاد با خداوند متعال هستیم این گونه جملات نه تنها باعث صعود نمی‌شوند بلکه انسان را به مراتب پایین دست میشانند. مانند این می‌ماند که شما در جمع دیگر انسآن‌ها خود را برتر بخوانید. این یعنی خود نمایی و خود نگری، که خود نمایی بخشی از نفسانیات است.
انسان در این مرتبه به خواسته‌های خود از طریق حرمت قائل شدن، شفقت، مهربانی، خدمت صمیمانه به خلق و عشقِ جهانی، دست خواهد یافت. انسان خداوند را متحول کننده، عارفانه، روشن نگر، فراتر از همه علت‌ها، موجود و حاضر و شفابخش و معجزه گر خواهد دید. انسان قدرت کلام خود را در خواهد یافت، و می‌تواند این را کشف کند که با هر کلام آن تغییری ایجاد می‌شود …
با کلام خیر تغییرات نیک، با کلام شر، تغییرات بَد را شاهد خواهد بود، با درخواست کردن همه چیز را فراهم خواهد دید و در می‌یابد که قوانین مادی و فیزیکی دیگر کاربردی در این مرتبه ندارد، انسان خدا گونه می‌شود و وجود حق را در خود بیش از پیش احساس می‌کند. "معجزات در این مرتبه ": شفابخشی بیماران، تحولات جسمانی و روحی، تجسم‌های مقدس و نورانی، شفای بیماران غیر قابل علاج، شکستن قوانین عادی طبیعت و …

*مرتبه هفتم: (خداوند هستی ناب «من در او هستم» )
این مرتبه آخرین مرتبه از مراتب گذار به سمت خدای متعال است. در این مرتبه انسان دیگه حائلی میان خود و پرودگار نمی‌بیند … مبحث رو با یک مثال برای شما عزیزان باز می‌کنم:
مغز انسان از یک سلول منحصر به فرد بارور شده به وجود میاید، آن سلول بارور خود وظیفه‌ای رو بر دوش ندارد بلکه فقط دارای حیات است و می‌آفرینه، تمامی سلول‌های عصبی مغز از این تک سلول به وجود می‌آیند … مغز این سلول رو منبع و منشاء خود می‌داند، (که ما این روند را در زندگانی زنبور عسل هم مشاهده می‌کنیم، زنبور ملکه رو همون تک سلول آفریینده مغز تصور کنید) .
همساز با این حالت، خدایی است پاک و مبرا، خدایی که نمی‌اندیشد ولی خود اندیشه است، ما به این خداوند نیاز داریم چون او مبدأ و منشاء تمامی خلقت است، که بدون وجود او، این عالم بی‌اساس و بی‌بنیاد خواهد بود. در این مرتبه در خواهیم یافت ما نیز باید خود را با این خداوند یکی بدانیم، حال دیگر فاصله و حائلی میان من و پروردگارم وجود ندارد. دراین منزل در خواهیم یافت زمانی که می‌گفتیم من فلان موضوع معنوی را میدانم، در واقع به گذشته رجوع کرده بودم، اما حال باید در همین لحظه زندگی کنم، در همین لحظه در کنار خدای خود زندگی را حس کنم. زیرا خداوند کُل نگر است. تا به امروز تمام این مراحل را گذراندیم تا به ما اثبات شود ما نیز از همان کُل هستیم، ما برای فردیت و زندگی کردن در کنار چندین انسان به این دنیا قدم نگذارده‌ایم، بلکه آمده‌ایم تا کُل بودن خود را درک کنیم.
نگاه من نگاه خداست، صدای من صدای خداست، من از همان خدا هستم، من جدا از خدا نیستم، منی وجود ندارد، همه از کُل هستیم و کُل بخشی از ما.
انسان‌هایی که مرگ را تجربه کرده‌اند و باز به کالبد جسمی خود باز گشته‌اند همین حس را تجربه می‌کنند. اگر در این منزل از انسان سؤال شود که تو که هستی؟ انسان جوابی برای این سؤال ندارد، نمی‌داند بگوید من هستم یا او هست! زیرا دیگر خود را یک فرد نمی‌داند.
نمی‌توان گفت زمانی که به مرتبه ششم رسیدیم دیگر با مرتبه دوم یا سوم کاری نداریم، بلکه امکان دارد هر یک از ما در محدوده‌های زمانی مختلف به یکی از این مراتب روی بیاوریم، زمانی احساس کنیم نیاز به ارامش و تمرینات سکوت داریم، زمانی احساس کنیم نیاز به رؤیا بینی و سفر روح داریم، زمانی حس کنیم نیاز به این داریم که به مرتبه دوم رجوع کنیم و …

*نتیجه گیری*:
همانطور که در در مقدمه‌ای بر گذار خواندیم، هر یک از ما انسان‌ها به مرتبه گُذار دعوت خواهیم شد، زمانی که پای در وادی گُذار می‌گذاریم مراتب گُذار یک به یک خود را بر ما نمایان می‌کنند، البته به این شرط که انسان همیشه خود را برای پیشرفت در مسیر معنوی آماده نگه داشته و به مرتبه‌ای که در آن حضور دارد راضی نشود …
به عنوان مثال اگر ما بعد از ورود به وادی گُذار خداوند را تنها برای بقاء جان و مال خود دوست بداریم و بر ماندن در این مرتبه اصرار بورزیم، به طور یقین مراتب بعدی گُذار را هم طی نخواهیم کرد، از این رو شخصی که ضرر می‌کند چه کسی خواهد بود؟ خود ما. چون ما خداوند را برای حفظ جان و مال خود خواستیم، از روی‌ترس و کسب امنیت روی به این خداوند آوردیم، و مسلماً اگر در زندگی خود، مال و اموال خودرا از دست بدیم، یا اینکه با بیماری نا علاجی رو به رو بشویم، خدای ساخته ذهن ما (خدای بقاء جان و مال) شکست می‌خورد، و ما اینجا فکر می‌کنیم که‌ای داد، خداوند چقدر ظالم است، چقدر بی‌رحم، چرا حافظ من نبود و بالطبع با این خداوند وارد جنگ میشیم و دیگر با خداوند کاری نخواهیم داشت … تقصیرها را گردن خداوند می‌اندازیم، در صورتی که خداوند هیچ تقصیری نداشته، متاسفانه شناخت ما از خداوند غلط و به خاطر منافع بوده است.
در این پست سعی شد که مراتب خدا شناسی رابه شکلی ساده و مختصر برای شما عزبزان حقیقت جو و طالب نور عنوان کنیم، شما با خواندن هر گُذار رنگ و نشانی تازه از صفات و تجلیات خداوند رو در خود مشاهده کردید، کم کم که به مراتب بالایی گُذار رسیدید، متوجه شدید که خداوند در درون شماست، متوجه شدید عملکرد روزگار، متقابلاً به نوع افکار و بینش و برداشتی که شما نسبت به زندگی خود در دل دارید مربوط می‌گردد …
اما به طور حتم، ما می‌توانیم خیلی بهتر از این مراتب گُذار رو درک و طی طریق, کنیم، شناخت خداوند به همین چند مثالی که زده شد ختم نمی‌شود، بخشنده و مهربان بودن دارای حد و مرز خاصی نیست، از خود گذشتگی هم همین طور، آرزوی شفای مریضان هم همینطور.
پس ابتدای مراتب باید پای به وادی گُذار گذاشته، سپس مراتب گُذار را بشناسیم، سپس سعی کنیم هر یک از مراتب را با نمره و آگاهی بالایی پاس کنیم، تا به ناب‌ترین و ژرف‌ترین شناخت از خدای خود برسیم. هر یک از ما به شناحتی منحصر به فرد از خدای خود خواهیم رسید. مراتبی که در این مطلب عنوان شد شرطی و بی‌قید و شرط نیستند، اما بینش لازم برای مسیر خدا شناسی رو می‌توانند به ما بِدهند.
این نکته حائز اهمیت هست که بدانیم خدای مرتبه اول همون خدای مرتبه هفتم است، اما ما انسان‌ها هر یک خداوند رو به نوعی متفاوت باور داریم. همانطور که در این مطلب گفته شد خداوند تمامی بنده‌هایش را دوست دارد، اما این انسان است که از خداوند متاسفانه بغض و کینه در دل راه می‌دهد، به چه علت؟ انسان با انجام اعمال زشت و پیشه گرفتن راه کج و بها دادن به نفسانیات و دنیا نگری به زندگی خود ادامه می‌دهد، رحمت خداوند وارد عمل می‌شود تا انسان را به راه صحیح دعوت و هدایت کند، خداوند رحمت خودش را برای ما روانه می‌کند، رحمت خداوند در صدد این بر می اید که درس لازم را به ما اعطا کند، این درس می‌تواند عدم وابستگی به مال دنیا باشد، می‌تواند گوش زد کردن انسانیت باشد، در نتیجه وابستگی‌های ما از ما گرفته می‌شود تا ما بتوانیم دوباره انسانیت خود را پیدا کنیم، اینجاست که انسان دوباره موضوع را بد برداشت می‌کند و فکر می‌کند که خداوند با انسان سر جنگ دارد. پس در نتیجه خداوند همان خدای بخشنده و مهربان است اما معنی این جمله به درک و سطح شناخت و آگاهی ما از زندگی بر می‌گردد.

🌱🌸🔮🌸🌱

#هفت_گذار_به_سوی_خدا #مراتب_شناخت_خدا #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
مارهای سمی درون"

چوب صندل استعاره‌ای‌ست برای هرآنچه که ارزشمند است.

می‌دانی که مارهای سمی و خطرناک همواره جذب بوی درخت صندل می‌شوند و به میان شاخه‌های آن می‌خزند.

جنگلی که درخت صندل دارد، جایی خطرناک است. بر روی هر درخت صندل حداقل ده مار سمی خوابیده‌اند.

این مارها چنان مفتون رایحه‌ی درخت صندل می‌شوند که دیگر نمی‌توانند از آن دور شوند. نکته این‌جاست که گرچه مارهای سمی و خطرناک در لابه‌‌‌لای درخت صندل می‌خوابند، اما این امر رایحه‌ی خوش درخت صندل را نمی‌آلاید.
از همین رو، درخت صندل استعاره‌ای شده برای کسی که بصیرت پیدا کرده است. زیرا هیچ‌چیز نمی‌تواند آرامش کسی را که به بصیرت رسیده است بیالاید و از ژرفای نگاه او بکاهد.

کسی که چشم سوم او گشوده شده و بصیرت یافته است، به درخت صندل شبیه است.
انواع و اقسام مارهای سمی پیرامون او می‌لولند: خشم، حرص، حسادت، غبطه، کینه. اما او هیچ‌گاه به این‌ها آلوده نمی‌شود. رایحه‌ی او پابرجا می‌ماند. او هرگز مسموم نمی‌شود، بلکه این مارها چنان مسحور رایحه‌ی او می‌شوند که سم خویش را از یاد می‌برند. گویی دیگر مار نیستند و خطری ندارند.
بصیرت چنان نور و شوری در تو پدید می‌آورد که خصلت‌هایی نظیر خشم و حرص و حسادت، سَم خویش را از دست می‌دهند. این‌گونه خصلت‌ها و حالات دیگر نمی‌توانند تو را ویران کنند، برعکس، چنان تغییر ماهیت می‌دهند که به جای ویران‌گری، دست به آفرینش و سازندگی می‌زنند. بدین‌سان سَم به شَهد تبدیل میشود.

#بصیرت #چشم_سوم #چوب_صندل
#سم #شهد#تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
🌱🌸🔮🌸🌱

🍥 گیاهان و چاکراهای هفتگانه 🍥

هریک از گیاهان دارایِ یک کیفیتِ ارتعاشی هستند، کیفیتِ ارتعاشیِ گیاهان می‌تواند به شما در متعادل کردن و انرژی بخشیدن به هاله (aura) و چاکراهایتان کمک کند. هر یک از اعضایِ قلمروِ پادشاهیِ گیاهان، یک هدیه منحصر به فرد برای ارائه به شما دارند، که می‌تواند شما را در پیمودنِ مسیرتان بر رویِ زمین یاری رساند. یاری گرفتن از این انرژیهایِ گیاهی در مسیرِ زندگیِ فردی، می‌تواند به شما کمک کند تا با زیبایی‌های طبیعتی که اطرافِ شما را فرار گرفته ارتباط برقرار کنید. نوشیدنِ چای‌ها و دمنوش‌های طبیعی، استفاده از تولیداتِ گیاهی و نگهداری گیاهان در نزدیکی‌تان، از راههایِ ساده استفاده از این هدایا هستند. در این مقاله سعی شده که در مورد گیاهانی که با 7 چاکرایِ اصلی در ارتباط هستند و می‌توانند به احیاسازی کودکِ الهیِ درونِ شما کمک کنند، توضیحاتی داده شود.

"برایِ تهیه گیاهان، در صورتِ امکان سعی کنید که خودتان آن‌ها را از مناطقی که دور از جاده‌ها و آلودگی‌های شهری هستند و مناطقی که در آن‌ها سم پاشی صورت نگرفته یا کمتر سم پاشی شده است بچینید، مدتی کنارِ گیاه بنشینید تا ارتعاشِ مادر زمین را احساس کنید که به سمتِ شما حرکت می‌کند، از روحِ گیاه بخواهید که شما را در گذراندنِ مراحلی از زندگی یاری رساند، بواسطه ارائه یک سنگ کریستالی و یا خواندنِ یک‌ترانه، از گیاهی که قصد چیدنِ آنرا دارید، تشکر کنید، تشکر کنید از اینکه که تبدیل به قسمتی از زندگیِ شما می‌شود. "

چاکراهایِ شما به منزله صافی‌هایی هستند که مانندِ پلی بینِ بدنِ فیزیکیِ شما و جهانِ پیرامونتان قرار گرفته‌اند، آن‌ها امکانِ جذب کردن و منتشر کردنِ انرژیِ کیهانی را برایِ شما فراهم می‌سازند. باورهایی که شما در طولِ زندگی از خانواده و اجتماع بدست میاورید، در این چاکراها انبار می‌شوند، اطلاعاتی که در چاکراها وجود دارد، می‌تواند به شما در رشد و بقا کمک کند. کارکردن رویِ چاکراها و هاله (aura)، فرمی از پزشکیِ پیشگیرانه است. اتصالِ آگاهانه به میدانِ انرژی‌تان شما را قادر می‌سازد تا از زندگی احساسِ رضایت کنید و افکارِ منفی را که به سلامتی شما آسیب می‌رسانند از خودتان دور کنید.

"هر یک از چاکراها تجاربِ خاصی را برایِ ما بوجود می آورد"

🌸اولین چاکرا :
مولادهارا در پایینترین قسمت ستون فقرات قرار گرفته و با مسائلِ مربوط به بقا بر رویِ سیاره زمین، در این جسمِ فیزیکی، در تعامل است. یکی از مهم‌ترین درس‌هایی که ما باید بیاموزیم، اینست که چگونه در حالی که درونِ این بدنِ فیزیکی هستیم، آگاهانه به روح و خودِ روحانیمان متصل باشیم. برای برخی از ما رویِ زمین بودن واقعاً دشوار است. قسمتی از طرح الهیِ برایِ زندگیِ ما بر رویِ زمین اینست که: تمامیِ داروها و مرهم‌های مورد نیاز ما در اینجا، به صورت طبیعی پیرامونِ ما در حالِ روئیدن هستند و یا اینکه به راحتی می‌توان آن‌ها را در پشت و حیاطِ خانه رویاند. ریشه گیاهِ قاصدک که به فراوانی نیز یافت می‌شود می‌تواند به ما کمک کند که آگاهانه‌تر با جسممان متصل باشیم، اگاهیِ بیشتر نسبت به جسم، باعث می‌شود که بهتر بتوانیم خود را با رسالتِ روحی که داریم، همتراز و همجهت کنیم. مخصوصاً در این برهه از تغییراتِ اقتصادی و اجتماعی و هرج و مرج‌های جهانی. ریشه قاصدک می‌تواند به ما کمک کند تا از سرخوردگیها رها شویم و رویِ رسالتِ روحی که داریم تمرکز کنیم.

🌸چاکرایِ دوم:
سوادهیستانا مربوط به امیال، لذات و خلاقیت می‌شود و در زنان حدودِ 2 اینچ زیرِ ناف و در مردان در ناحیه غده پروستات قرا دارد. گلِ همیشه بهار گیاهی است که به سادگی روئیده می‌شود و با برگهایِ نارنجی رنگ، می‌تواند باعثِ تعالی لذات و خوشیها شود. با نوشیدنِ جوشانده این گیاه شما متوجه تأثیر بالقوه آن در تمامی ابعادِ زندگی می‌شوید. یکی از فوایدِ متعادل ساختنِ چاکرایِ دوم، گسترشِ همکاری و صمیمیت بین شما و همکارانتان است. به خاطر داشته باشید که زندگی می‌تواند یک سرگرمیِ جذاب باشد.