موکشا يا رهايي از ذهن:
مغز یا ذهن فقط می تواند سه بعدی بماند .یعنی با ذهن و یا مغز به جهان های بالا تر نمی توان دسترسی پیدا کرد . برای دست پیدا کردن به جهان بالاتر یا ابعاد دیگر باید فراتر از ذهن حرکت کرد به این جهت است که در عرفان مرتبا تاکید می شود که برای حضور در عوالم بالاتر بایستی از ذهن گذشت .اگر جهانی را از حیطه سه بعدی تجربه می کنیم همچنان درگیر ذهن هستيم .
یک اصل وجود دارد که در عرفان به عنوان آزادی می شناسیم ( موکشا یا رهایی ) ،
نجات پیدا کردن از همه تصاویر ابعاد یا زمان هایی است که زیر مجموعه ذهن قرار دارد . هر چه آزادی بیشتر را تجربه کنیم دسترسی به ابعاد بالا تر برای ما ساده تر خواهد بود . آزادی بیشتر به ما قدرت می دهد که کار های بیشتر انحام دهیم به عبارتی هر چه آگاهی از حیطه ذهن فراتر رود درجات آزادی ما بیشتر خواهد شد و در پی آن آزادی در مانور دادن و حرکت در جهان های دیگر . همانطور که فضا به سه بعد تقسیم می شود می توان زمان را نیز به سه بعد مجزا تقسیم کرد .
. گذشته ، حال ، آینده . هپچنین بعد پنجم که ذهن نامیده می شود . ذهن نیز خود می تواند به سه بخش خود آگاه ، نیم آگاه و نا خودآگاه تقسیم شود . در پی آن ابعاد دیگر ما وارد دنیای زیراتمی یا کوانتومی می شود . نام دیگر آن روح است . وقتی به دنیای کوانتوم و زیر اتمی می رسیم ، به ریسمان های مرتعش می رسیم که در اثر ارتعاش مرتبا در حال ارتعاش انرژی است . تنها زمان نیست که در جهان های هولوگرامی موهوم است . فضا نیز می تواند از دید کل نگر موهوم باشد .
متوجه شدیم که زمان و فضا نسبی هستند . و بعضی جاها زمان کند تر می شود مثلا در کنار اهرام ثلاثه به خاطر جرم هرم، زمان کند می گذرد . یا وقتی شخص به سرعت نزدیک نور حرکت می کند . یعنی فضا و زمان نوعی ادراک ما از آنچه که تجربه می کنیم است که ادراک ها بر اساس کیفیت آن ها متفاوت است . متوجه می شویم که در این ابعاد نوع تقکر و دید ما دخیل است . ذهن سعی می کند که همیشه مارا محدود به فضا و زمان نگه دارد. از این جهت است که خود را مادی فرض می کنیم آنچنان شمرده شده ایم که به فضا و جهان را با دید مطلق نگاه می کنیم. ...
"موکتى"
#موکشا#رهايى_از_ذهن#فضا#زمان#مکان#کوانتوم
@pathwaystogod
مغز یا ذهن فقط می تواند سه بعدی بماند .یعنی با ذهن و یا مغز به جهان های بالا تر نمی توان دسترسی پیدا کرد . برای دست پیدا کردن به جهان بالاتر یا ابعاد دیگر باید فراتر از ذهن حرکت کرد به این جهت است که در عرفان مرتبا تاکید می شود که برای حضور در عوالم بالاتر بایستی از ذهن گذشت .اگر جهانی را از حیطه سه بعدی تجربه می کنیم همچنان درگیر ذهن هستيم .
یک اصل وجود دارد که در عرفان به عنوان آزادی می شناسیم ( موکشا یا رهایی ) ،
نجات پیدا کردن از همه تصاویر ابعاد یا زمان هایی است که زیر مجموعه ذهن قرار دارد . هر چه آزادی بیشتر را تجربه کنیم دسترسی به ابعاد بالا تر برای ما ساده تر خواهد بود . آزادی بیشتر به ما قدرت می دهد که کار های بیشتر انحام دهیم به عبارتی هر چه آگاهی از حیطه ذهن فراتر رود درجات آزادی ما بیشتر خواهد شد و در پی آن آزادی در مانور دادن و حرکت در جهان های دیگر . همانطور که فضا به سه بعد تقسیم می شود می توان زمان را نیز به سه بعد مجزا تقسیم کرد .
. گذشته ، حال ، آینده . هپچنین بعد پنجم که ذهن نامیده می شود . ذهن نیز خود می تواند به سه بخش خود آگاه ، نیم آگاه و نا خودآگاه تقسیم شود . در پی آن ابعاد دیگر ما وارد دنیای زیراتمی یا کوانتومی می شود . نام دیگر آن روح است . وقتی به دنیای کوانتوم و زیر اتمی می رسیم ، به ریسمان های مرتعش می رسیم که در اثر ارتعاش مرتبا در حال ارتعاش انرژی است . تنها زمان نیست که در جهان های هولوگرامی موهوم است . فضا نیز می تواند از دید کل نگر موهوم باشد .
متوجه شدیم که زمان و فضا نسبی هستند . و بعضی جاها زمان کند تر می شود مثلا در کنار اهرام ثلاثه به خاطر جرم هرم، زمان کند می گذرد . یا وقتی شخص به سرعت نزدیک نور حرکت می کند . یعنی فضا و زمان نوعی ادراک ما از آنچه که تجربه می کنیم است که ادراک ها بر اساس کیفیت آن ها متفاوت است . متوجه می شویم که در این ابعاد نوع تقکر و دید ما دخیل است . ذهن سعی می کند که همیشه مارا محدود به فضا و زمان نگه دارد. از این جهت است که خود را مادی فرض می کنیم آنچنان شمرده شده ایم که به فضا و جهان را با دید مطلق نگاه می کنیم. ...
"موکتى"
#موکشا#رهايى_از_ذهن#فضا#زمان#مکان#کوانتوم
@pathwaystogod
موکشا يا رهاىى از ذهن. قسمت دوم: تصور جهانی که در آن فضا و زمان وجود نداشته باشد برای ما سخت است. اما بعضی اوقات اتفاق می افتد که در حالت های متفاوت از بند جسم جدا شده و سفری در مکان و زمان دیگر می کنیم . گاهی به گذشته و گاهی به آینده . بعضی از عرفا نیز آگاهانه این تجربه را داشته اند. یعنی در قید فضا و زمان مشخص نبوده اند . بعصی اوقات اتفاق می افتد که روحمان از بدن فیزیکی جدا شده و جسم خود را میبینیم . بعضی اوقات در سکته ها قلبی نیز روح از بدن خارج میشود . چنین تجربه ها ی ظریفی به ما کمک میکند که باور کنیم که فقط آنچه میبینیم در جسم فیزیکی و زمان مشخصی میبینیم وجود ندارد و اقعی نیست . درک زمان یک سلسله مداوم است از گذشته ، حال و آینده کسانی که به فرا زمان دسترسی پیدا می کنند . می توانند این سلسله فراوان را تجربه کنند . از طریق این جریان مداوم گاهی به گذشته و گاهی به آینده می توان سفر کرد . در طول تاریخ کسانی بوده اند که به گذشته ها و به خصوص به آینده سفر کرده اند و بر گشته اند . جهت سفر به گذشته کافی است در کانون تمرکز انسان تغییری اتفاق بیفتد . گاهی دیدیم که یک منظره از سه دیدگاه متقاوت نگاه کنیم آن را به سه شکل متفاوت می بینیم .مثال دیدن از روبرو ، دیدن از ارتفاع و دیدن از دور . کانون تمرکز با کمی تغییر کمک می کند که آینده را ببینیم . اگر زمان حال را داریم که مطمئنا تمام انسان ها متوجه زمانی که در آن هستند می شوند یعنی زمان حال را همه تجربه میکنیم . اگر بتوانیم کانون تمرکز را تغییر دهیم آینده را می توانیم در جهان هولوگرافی کاملا به آينده مشرف شد .
"موکتى"
#موکشا#رهايى_از_ذهن#فضا#زمان#مکان#کوانتوم#هولوگرافى
@pathwaystogod
"موکتى"
#موکشا#رهايى_از_ذهن#فضا#زمان#مکان#کوانتوم#هولوگرافى
@pathwaystogod
موکشا يارهايي از ذهن .قسمت سوم:
گفتیم که گذشته در حال به طور نظمی مستمر ، مدام در حال فعالیت است . پرونده گذشته در زمان حال باز است و این دو آینده را تشکیل می دهند همیشه کل یک فعالیت در هولوگراف ضبط می شود و زاویه دید متغیر بیننده است که گذشته ، حال و آینده را شکل می دهد . اگر دید یا زاویه دید ثابت شود زمان یکپارچه خواهد بود آنچه که در گذشته اتفاق افتاده و غرق در فراموشی شده در هولوگراف کیهانی ضبط می شود و همیشه می تواند در دسترس باشد . غیب بین ها قادرند که به گذشته یک مکان دسترسی داشته باشند در هر مکانی که قرار میگیرند می توانند تمام آنچه را که در آن مکان اتفاق افتاده ، ببینند یا حتی از مکانی دور بتوانند خصوصیات یک مکان دیگر را تجربه کنند . در هولوگرافیک متوجه شدیم که اثر گذشته فقط در یک مکان خاص ضبط نمی شود . تمام آنچه که در جهان هستی اتفاق افتاده در لامکان و لازمان ذخیره شده است . به همین جهت است ، آن که فرا زمان و فرا مکان را در حیطه ورای ذهن حرکت می کنند می توانند به اطلاعات جهان هستی دسترسی داشته باشند این معنای سامادهی و روشن بینی است . کسی که روشن بین است در محدوده فرا زمان و فرامکان وجود دارد . به عبارتی ساده تر مفهوم آگاهی عرفانی همان مفهومی است که در ماورای فضا و زمان اتفاق می افتد . هر چه به این حیطه نزدیک تر شویم زمان برای ما کند تر می شود تا جایی که زمان می ایستد ، یعنی همان ایست ذهنی که مطمئنا در پی آن فضا کلیت می شود نه مکانی خاص یعنی مفهوم زمان و مکان یک مفهوم کلی خواهد شد ،فرا زمان از آگاهی مادی ساخته شده به ذهن که نزدیک شویم. این آگاهی ماهیت ذهنی پیدا می کند و خود را بهتر نشان می دهد و وقتی به آگاهی ناب دسترسی پیدا می کنیم دیگر مفهومی از فضا و زمان ندارد و همه چیز یکپارچه است یا همه چیز یک انرژی یکپارچه را نشان می دهد .
"موکتى"
#موکشا#رهايى_از_ذهن#فضا#زمان#مکان#کوانتوم#جهان _هولوگرافيک
@pathwaystogod
گفتیم که گذشته در حال به طور نظمی مستمر ، مدام در حال فعالیت است . پرونده گذشته در زمان حال باز است و این دو آینده را تشکیل می دهند همیشه کل یک فعالیت در هولوگراف ضبط می شود و زاویه دید متغیر بیننده است که گذشته ، حال و آینده را شکل می دهد . اگر دید یا زاویه دید ثابت شود زمان یکپارچه خواهد بود آنچه که در گذشته اتفاق افتاده و غرق در فراموشی شده در هولوگراف کیهانی ضبط می شود و همیشه می تواند در دسترس باشد . غیب بین ها قادرند که به گذشته یک مکان دسترسی داشته باشند در هر مکانی که قرار میگیرند می توانند تمام آنچه را که در آن مکان اتفاق افتاده ، ببینند یا حتی از مکانی دور بتوانند خصوصیات یک مکان دیگر را تجربه کنند . در هولوگرافیک متوجه شدیم که اثر گذشته فقط در یک مکان خاص ضبط نمی شود . تمام آنچه که در جهان هستی اتفاق افتاده در لامکان و لازمان ذخیره شده است . به همین جهت است ، آن که فرا زمان و فرا مکان را در حیطه ورای ذهن حرکت می کنند می توانند به اطلاعات جهان هستی دسترسی داشته باشند این معنای سامادهی و روشن بینی است . کسی که روشن بین است در محدوده فرا زمان و فرامکان وجود دارد . به عبارتی ساده تر مفهوم آگاهی عرفانی همان مفهومی است که در ماورای فضا و زمان اتفاق می افتد . هر چه به این حیطه نزدیک تر شویم زمان برای ما کند تر می شود تا جایی که زمان می ایستد ، یعنی همان ایست ذهنی که مطمئنا در پی آن فضا کلیت می شود نه مکانی خاص یعنی مفهوم زمان و مکان یک مفهوم کلی خواهد شد ،فرا زمان از آگاهی مادی ساخته شده به ذهن که نزدیک شویم. این آگاهی ماهیت ذهنی پیدا می کند و خود را بهتر نشان می دهد و وقتی به آگاهی ناب دسترسی پیدا می کنیم دیگر مفهومی از فضا و زمان ندارد و همه چیز یکپارچه است یا همه چیز یک انرژی یکپارچه را نشان می دهد .
"موکتى"
#موکشا#رهايى_از_ذهن#فضا#زمان#مکان#کوانتوم#جهان _هولوگرافيک
@pathwaystogod
موکشا يا رهايى از ذهن.قسمت چهارم :
می توان نتیجه گیری کرد که جهان مادی با نحوه تفکر ما کاملا در ارتباط است . یعنی آنچه که فکر می کنیم شکل مادی میگیرد و در گیر آن می شویم . فیزیک کوانتوم به ما می گوید که آنچه که به تصور می آوریم بلافاصله همان چیزی می شود که میبینیم . به همین جهت است که بعضی از ما حقیقت هایی که ساخته ذهن ماست به دید دیگران نمی آید . بعضی از انسان ها با رویای ذهنی خود واقعا زندگی می کنند و آن ها را نیز تجربه می کنند . جهان مادی بدون ذهن ما وجود ندارد . شاید به همین جهت است که می گوییم جهان سرتا سر توهم است . آنچه را که به عنوان جهان مادی تجربه می کنیم بدون ذهن ما نمی تواند وجود داشته باشد یعنی جهان بدون هر کدام از ما متفاوت خواهد شد . قبلا تصور می شد که جهان مادی و ذهنی از یکدیگر جدا هستند ولی با به وجود آمدن نظریه های جدید کوانتوم مشخص شد آنچه که به تصور می آوریم بلافاصله آن را میبینیم اگر تصوری در ذهن نداشته باشیم و چیزی در ذهن نباشد ، آن را نمیبینیم . تا زمانی که به جست و جوی چیزی نباشیم هیچ اتمی برای آنچه که دنبالش می گردیم وجود نخواهد داشت . مگر آنکه در مورد چیزی فکر کنیم .
"موکتى"
#موکشا#رهايى_از_ذهن#فضا#زمان#مکان#کوانتوم#جهان _هولوگرافيک
@pathwaystogod
می توان نتیجه گیری کرد که جهان مادی با نحوه تفکر ما کاملا در ارتباط است . یعنی آنچه که فکر می کنیم شکل مادی میگیرد و در گیر آن می شویم . فیزیک کوانتوم به ما می گوید که آنچه که به تصور می آوریم بلافاصله همان چیزی می شود که میبینیم . به همین جهت است که بعضی از ما حقیقت هایی که ساخته ذهن ماست به دید دیگران نمی آید . بعضی از انسان ها با رویای ذهنی خود واقعا زندگی می کنند و آن ها را نیز تجربه می کنند . جهان مادی بدون ذهن ما وجود ندارد . شاید به همین جهت است که می گوییم جهان سرتا سر توهم است . آنچه را که به عنوان جهان مادی تجربه می کنیم بدون ذهن ما نمی تواند وجود داشته باشد یعنی جهان بدون هر کدام از ما متفاوت خواهد شد . قبلا تصور می شد که جهان مادی و ذهنی از یکدیگر جدا هستند ولی با به وجود آمدن نظریه های جدید کوانتوم مشخص شد آنچه که به تصور می آوریم بلافاصله آن را میبینیم اگر تصوری در ذهن نداشته باشیم و چیزی در ذهن نباشد ، آن را نمیبینیم . تا زمانی که به جست و جوی چیزی نباشیم هیچ اتمی برای آنچه که دنبالش می گردیم وجود نخواهد داشت . مگر آنکه در مورد چیزی فکر کنیم .
"موکتى"
#موکشا#رهايى_از_ذهن#فضا#زمان#مکان#کوانتوم#جهان _هولوگرافيک
@pathwaystogod
زندگی یعنی درک زمان و مکان
و درک زمان و مکان فقط با حواس پنجگانه میسر است نه با فکر کردن. زندگی یعنی حس کردن. و درک زمان و مکان با بودن در لحظه حال ممکن است.
زمانی میتوانی درکی درست از زمان و مکان داشته باشی که در اینجا و اینک باشی و این زمانی مقدور است که با حواست زندگی میکنی. نه با افکارت...! فکر کردن آدمی را میبرد و از اینجا و اینک خارج میکند و آدمی لحظه حال را از دست میدهد. یا در گذشته سیر میکند و یا در آینده... پس فقط باش و بودِش خود را با حواست تداوم ببخش. ببین، بشنو، بِبو، بچش، لمس کن و همه را فقط حس کن، افکار را دور کن، اجازه نده ذهنت وارد کار شود. آنگاه خواهی توانست از تَوَهم بیرون آمده، زندگی کنی و تجربیات حقیقی داشته باشی.
زمان زمینی یک تَوهم است. زمان ابزاریست برای هستی تا توسط چرخدندههای آن، وقایع را پیش ببرد. زمان به نرمی جاریست و بستریست برای حمل وقایع... از اینرو تو نیز در این بستر، جاری و به نرمی روان باش، بدون ایستایی و بدون تقلا، فقط جاری باش تا در زمان درست، بتوانی در مکان درست باشی و مشغول آن کاری که برایش آمدی باشی. آنگاه شاهد آن اتفاقی که آرزو داشتی، میشوی.!!!! ساعت سایهی این جهان است. زمانمندی از اصلیترین ویژگیهای عالم حساست. و دگرگونی زائیده زمانمندی این جهان است.
عالَمی که از نظر مولانا اصالت با اوست، عالَم غیب است؛ عالَمی وحدت مدار که از رنگ به رنگی نشانی ندارد؛ جهانی که بیرون از زمان ایستاده است. "ســاعت از بی ســاعتی آگاه نیست
زان کش آنسو جز تحیّر راه نیست."
#زندگی#مکان_و_زمان#توهم#مولانا#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
و درک زمان و مکان فقط با حواس پنجگانه میسر است نه با فکر کردن. زندگی یعنی حس کردن. و درک زمان و مکان با بودن در لحظه حال ممکن است.
زمانی میتوانی درکی درست از زمان و مکان داشته باشی که در اینجا و اینک باشی و این زمانی مقدور است که با حواست زندگی میکنی. نه با افکارت...! فکر کردن آدمی را میبرد و از اینجا و اینک خارج میکند و آدمی لحظه حال را از دست میدهد. یا در گذشته سیر میکند و یا در آینده... پس فقط باش و بودِش خود را با حواست تداوم ببخش. ببین، بشنو، بِبو، بچش، لمس کن و همه را فقط حس کن، افکار را دور کن، اجازه نده ذهنت وارد کار شود. آنگاه خواهی توانست از تَوَهم بیرون آمده، زندگی کنی و تجربیات حقیقی داشته باشی.
زمان زمینی یک تَوهم است. زمان ابزاریست برای هستی تا توسط چرخدندههای آن، وقایع را پیش ببرد. زمان به نرمی جاریست و بستریست برای حمل وقایع... از اینرو تو نیز در این بستر، جاری و به نرمی روان باش، بدون ایستایی و بدون تقلا، فقط جاری باش تا در زمان درست، بتوانی در مکان درست باشی و مشغول آن کاری که برایش آمدی باشی. آنگاه شاهد آن اتفاقی که آرزو داشتی، میشوی.!!!! ساعت سایهی این جهان است. زمانمندی از اصلیترین ویژگیهای عالم حساست. و دگرگونی زائیده زمانمندی این جهان است.
عالَمی که از نظر مولانا اصالت با اوست، عالَم غیب است؛ عالَمی وحدت مدار که از رنگ به رنگی نشانی ندارد؛ جهانی که بیرون از زمان ایستاده است. "ســاعت از بی ســاعتی آگاه نیست
زان کش آنسو جز تحیّر راه نیست."
#زندگی#مکان_و_زمان#توهم#مولانا#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
✨✨🎆 مکان دقیق خدا در مغز در هنگام تجربه مذهبی مشخص شد! 🎆✨✨
دانشمندان عصب شناس مکان و فعالیت دقیق مغزی یک نفر را در همان لحظه ای که خدا را مشاهده کرد، ثبت کردند؛
دانشمندان نشان دادند که چگونه یک بیمارهنگامی که دچار حمله صرع می شود، تجربه دینی عمیقی را تجربه می کند؛ که باعث شد او خدا را ببیند و با یکی از چهره های خدایی که دیده است گفتگو کند!
نکته بسیار مهم این قضیه این است که این بیمار 64 ساله هرگز انسان مذهبی نبوده است؛ اگر چه خود را یهودی معرفی می کند؛ پس چه چیزی باعث می شود که فرد نامعتقد در جلوی عصب شناسان ناگهان تجربه مکاشفه دینی و ملاقات با خدا داشته باشد؟
این بیمار دچار صرع لوب تمپورال است؛ نوعی از صرع که در آن تشنج از لوب جلویی تمپورال مغز منشا می گیرد و می تواند احساسات عجیب و غربی به فرد دست بدهد؛ این صرع باعث می شود که احساسات قدیمی دوباره به سطح بیایند یا صدای توهمی شنیده شود؛ این احساسات می توانند برای چند ثانیه تا چند دقیقه دوام بیاورد.
در بخشی از درمانش به او گفته شد که از مصرف داروی ضد تشنج خود داری کند؛ در این هنگام بیمار که بر روی تخت خوابید بود، به سقف خیره شد و بیان کرد که خدا در حال نزدیک شدن به اوست؛ بیمار شروع به دعا کردن شدید نمود و بعد شروع به حرف زدن نمود و بیان داشت که خدا به او آرامش بخشید و به او گفته است که او باید سعادت را بر قوم یهود وارد کند.
بعد از برداشتن دستگاهای الکترود عصبی، بیمار با قدم زدن در بیمارستان و به همه می گفت که خدا من را برای شما فرستاده است.
فعالیت های ثبت شده نشان داد که در هنگام تجربه عمیق دینی یک پیک فعالیتی در باند گامای پائین (30-40 Hz) در قشر جلویی سمت چپ مغز دقیقا در زمان تجربه ماورایی مشاهده شد.
ماهیت این باند در حال بررسی است ولی چیزی که واضح است نشان می دهد که تجربه صحبت با خدا و تجربه عمیق دینی با فعالیت در این قشر مغر شروع می شود و فرد را دچار احساسات ماورایی می کند.
http://www.sciencealert.com/neuroscientists-have-recorded-the-brain-activity-of-a-man-at-the-exact-moment-he-saw-god
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
#مکان_خدا-در_مغز #روانشناسی #لوب_تمپورال #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 مکان دقیق خدا در مغز در هنگام تجربه مذهبی مشخص شد! 🎆✨✨
دانشمندان عصب شناس مکان و فعالیت دقیق مغزی یک نفر را در همان لحظه ای که خدا را مشاهده کرد، ثبت کردند؛
دانشمندان نشان دادند که چگونه یک بیمارهنگامی که دچار حمله صرع می شود، تجربه دینی عمیقی را تجربه می کند؛ که باعث شد او خدا را ببیند و با یکی از چهره های خدایی که دیده است گفتگو کند!
نکته بسیار مهم این قضیه این است که این بیمار 64 ساله هرگز انسان مذهبی نبوده است؛ اگر چه خود را یهودی معرفی می کند؛ پس چه چیزی باعث می شود که فرد نامعتقد در جلوی عصب شناسان ناگهان تجربه مکاشفه دینی و ملاقات با خدا داشته باشد؟
این بیمار دچار صرع لوب تمپورال است؛ نوعی از صرع که در آن تشنج از لوب جلویی تمپورال مغز منشا می گیرد و می تواند احساسات عجیب و غربی به فرد دست بدهد؛ این صرع باعث می شود که احساسات قدیمی دوباره به سطح بیایند یا صدای توهمی شنیده شود؛ این احساسات می توانند برای چند ثانیه تا چند دقیقه دوام بیاورد.
در بخشی از درمانش به او گفته شد که از مصرف داروی ضد تشنج خود داری کند؛ در این هنگام بیمار که بر روی تخت خوابید بود، به سقف خیره شد و بیان کرد که خدا در حال نزدیک شدن به اوست؛ بیمار شروع به دعا کردن شدید نمود و بعد شروع به حرف زدن نمود و بیان داشت که خدا به او آرامش بخشید و به او گفته است که او باید سعادت را بر قوم یهود وارد کند.
بعد از برداشتن دستگاهای الکترود عصبی، بیمار با قدم زدن در بیمارستان و به همه می گفت که خدا من را برای شما فرستاده است.
فعالیت های ثبت شده نشان داد که در هنگام تجربه عمیق دینی یک پیک فعالیتی در باند گامای پائین (30-40 Hz) در قشر جلویی سمت چپ مغز دقیقا در زمان تجربه ماورایی مشاهده شد.
ماهیت این باند در حال بررسی است ولی چیزی که واضح است نشان می دهد که تجربه صحبت با خدا و تجربه عمیق دینی با فعالیت در این قشر مغر شروع می شود و فرد را دچار احساسات ماورایی می کند.
http://www.sciencealert.com/neuroscientists-have-recorded-the-brain-activity-of-a-man-at-the-exact-moment-he-saw-god
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
#مکان_خدا-در_مغز #روانشناسی #لوب_تمپورال #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
ScienceAlert
Neuroscientists Have Recorded The Brain Activity of a Man at The Exact Moment He 'Saw God'
A serious case of epilepsy gave him a 'religious experience'.
مکان چیست؟
مکان ، به عنوان یک امر عینی یعنی چیزی که در خارج از شعور خود آن را مجسم می کنیم، برای ما عبارت است از صورت عالم یا صورت ماده در عالم.
مکان دارای بی نهایت امتداد در همه جهات است. اما ، در عین حال، ما فقط می توانیم آن را در سه جهت مستقل درازا ، پهنا و بلندا اندازه بگیریم.
این جهات را ابعاد مکان می نامیم و می گوییم مکان دارای سه بعد است، یا سه بعدی است .
مراد ما از جهت مستقل، در این مورد، خطی است که با خط دیگر زاویه قائمه می سازد.
هندسه ما (یعنی علم اندازه گیری زمین یا ماده در مکان) فقط سه خط از این گونه خطها را می شناسد که به طور متقارن با یکدیگر زاویه قائمه می سازند و نسبت به هم موازی نیستند.
چرا فقط سه خط وجود داردو نه ده یا پانزده خط؟
این را نمی دانیم.
خواه به موجب برخی از کیفیت های اسرار آمیز عالم و خواه به علت محدودیت های افزار فکریمان- به واقعیت مهم دیگری بر می خوریم و آن این است که نمی توانیم بیش از سه عمود را در ذهن خود مجسم کنیم.
اما می گوییم مکان بینهایت است .
از این رو چون نخستین شرط بینهایت بودن، بینهایت بودن در همه ی جهات و در همه ی مراتب ممکن است، باید بپذیریم مکان بی نهایت بعد دارد یعنی امکان وجود بینهایت خط عمود بر یکدیگر و نه موازی با یکدیگر را قبول کنیم.
بعلاوه، نا گزیریم بپذیریم که به دلایلی ما فقط سه تا از این خطها را می شناسیم.
#مکان_سه_بعدی
@pathwaystogod
مکان ، به عنوان یک امر عینی یعنی چیزی که در خارج از شعور خود آن را مجسم می کنیم، برای ما عبارت است از صورت عالم یا صورت ماده در عالم.
مکان دارای بی نهایت امتداد در همه جهات است. اما ، در عین حال، ما فقط می توانیم آن را در سه جهت مستقل درازا ، پهنا و بلندا اندازه بگیریم.
این جهات را ابعاد مکان می نامیم و می گوییم مکان دارای سه بعد است، یا سه بعدی است .
مراد ما از جهت مستقل، در این مورد، خطی است که با خط دیگر زاویه قائمه می سازد.
هندسه ما (یعنی علم اندازه گیری زمین یا ماده در مکان) فقط سه خط از این گونه خطها را می شناسد که به طور متقارن با یکدیگر زاویه قائمه می سازند و نسبت به هم موازی نیستند.
چرا فقط سه خط وجود داردو نه ده یا پانزده خط؟
این را نمی دانیم.
خواه به موجب برخی از کیفیت های اسرار آمیز عالم و خواه به علت محدودیت های افزار فکریمان- به واقعیت مهم دیگری بر می خوریم و آن این است که نمی توانیم بیش از سه عمود را در ذهن خود مجسم کنیم.
اما می گوییم مکان بینهایت است .
از این رو چون نخستین شرط بینهایت بودن، بینهایت بودن در همه ی جهات و در همه ی مراتب ممکن است، باید بپذیریم مکان بی نهایت بعد دارد یعنی امکان وجود بینهایت خط عمود بر یکدیگر و نه موازی با یکدیگر را قبول کنیم.
بعلاوه، نا گزیریم بپذیریم که به دلایلی ما فقط سه تا از این خطها را می شناسیم.
#مکان_سه_بعدی
@pathwaystogod
مکان چیست؟ قسمت دوم؛
وجود انواع متفاوتی دارد: یکی وجود فیزیکی است که از روی نوع خاصی از اعمال و عملکرد ها شناخته می شود، و دیگری وجود متا فیزیکی است که آن را از روی اعمال و عملکرد هایش می شناسیم.
خانه وجود دارد و اندیشه خیر و شر نیز وجود دارد. وجود آنها، اما، به یک صورت نیست.
اثبات وجود یک خانه واثبات وجود یک اندیشه دقیقاً با یک روش انجام نمی گیرند. خانه واقعیتی فیزیکی و اندیشه واقعیتی متافیزیکی است.
هر دو واقعیت فیزیکی و متا فیزیکی وجود دارند اما نحوه وجود داشتن آنها متفاوت است.
در اشیاء نه تنها جنبه بیرونی بلکه محتوای درونی را نیز مشاهده می کنیم.
می دانیم که این محتوای درونی جزء لاینفک اشیاء است و معمولاً ماهیت اصلی آنها را تشکیل می دهد، و کاملا طبیعی است که از خودمان بپرسیم این ماهیت کجاست و حاکی از چه چیزی است. ما مشاهده می کنیم که این محتوای درونی در مکان ما نیست.
از این رو «مکان برتر» را تصور می کنیم که دارای ابعادی بیش از ابعاد مکان ماست. در آن صورت مثل آن است که مکان ما بخشی از یک مکان برتر باشد یعنی فرض می کنیم که تنها بخشی از مکان را (آن بخشی که درازا، پهنا و بلندای آن را می توان اندازه گرفت) می شناسیم (حس می کنیم و اندازه می گیریم). ما مکان را معمولاً صورت عالم یا صورت ماده در عالم می دانیم. برای توضیح بیشتر می توان گفت «مکعب» صورت ماده در مکعب است ؛ «کره» صورت ماده در کره است؛ «مکان» -کره ی بینهایت – صورت تمام ماده ی موجود در عالم است.
#مکان_سه_بعدی#فیزیک#کوانتوم#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
وجود انواع متفاوتی دارد: یکی وجود فیزیکی است که از روی نوع خاصی از اعمال و عملکرد ها شناخته می شود، و دیگری وجود متا فیزیکی است که آن را از روی اعمال و عملکرد هایش می شناسیم.
خانه وجود دارد و اندیشه خیر و شر نیز وجود دارد. وجود آنها، اما، به یک صورت نیست.
اثبات وجود یک خانه واثبات وجود یک اندیشه دقیقاً با یک روش انجام نمی گیرند. خانه واقعیتی فیزیکی و اندیشه واقعیتی متافیزیکی است.
هر دو واقعیت فیزیکی و متا فیزیکی وجود دارند اما نحوه وجود داشتن آنها متفاوت است.
در اشیاء نه تنها جنبه بیرونی بلکه محتوای درونی را نیز مشاهده می کنیم.
می دانیم که این محتوای درونی جزء لاینفک اشیاء است و معمولاً ماهیت اصلی آنها را تشکیل می دهد، و کاملا طبیعی است که از خودمان بپرسیم این ماهیت کجاست و حاکی از چه چیزی است. ما مشاهده می کنیم که این محتوای درونی در مکان ما نیست.
از این رو «مکان برتر» را تصور می کنیم که دارای ابعادی بیش از ابعاد مکان ماست. در آن صورت مثل آن است که مکان ما بخشی از یک مکان برتر باشد یعنی فرض می کنیم که تنها بخشی از مکان را (آن بخشی که درازا، پهنا و بلندای آن را می توان اندازه گرفت) می شناسیم (حس می کنیم و اندازه می گیریم). ما مکان را معمولاً صورت عالم یا صورت ماده در عالم می دانیم. برای توضیح بیشتر می توان گفت «مکعب» صورت ماده در مکعب است ؛ «کره» صورت ماده در کره است؛ «مکان» -کره ی بینهایت – صورت تمام ماده ی موجود در عالم است.
#مکان_سه_بعدی#فیزیک#کوانتوم#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
✨✨🎆 موکشا يا رهايي از ذهن 🎆✨✨
مغز یا ذهن فقط می تواند سه بعدی بماند؛ یعنی با ذهن و یا مغز به جهان های بالاتر نمی توان دسترسی پیدا کرد؛ برای دست پیدا کردن به جهان بالاتر یا ابعاد دیگر باید فراتر از ذهن حرکت کرد به این جهت است که در عرفان مرتبا تاکید می شود که برای حضور در عوالم بالاتر بایستی از ذهن گذشت؛ اگر جهانی را از حیطه سه بعدی تجربه می کنیم همچنان درگیر ذهن هستيم.
یک اصل وجود دارد که در عرفان به عنوان آزادی می شناسیم ( موکشا یا رهایی ( ، نجات پیدا کردن از همه تصاویر ابعاد یا زمان هایی است که زیر مجموعه ذهن قرار دارد؛ هرچه آزادی بیشتر را تجربه کنیم دسترسی به ابعاد بالاتر برای ما ساده تر خواهد بود؛ آزادی بیشتر به ما قدرت می دهد که کارهای بیشتر انجام دهیم به عبارتی هرچه آگاهی از حیطه ذهن فراتر رود درجات آزادی ما بیشتر خواهد شد و در پی آن آزادی در مانور دادن و حرکت در جهان های دیگر؛ همانطور که فضا به سه بعد تقسیم می شود می توان زمان را نیز به سه بعد مجزا تقسیم کرد.
گذشته ، حال ، آینده؛ همچنین بعد پنجم که ذهن نامیده می شود؛ ذهن نیز خود می تواند به سه بخش خود آگاه ، نیم آگاه و نا خودآگاه تقسیم شود؛ در پی آن ابعاد دیگر ما وارد دنیای زیراتمی یا کوانتومی می شود؛ نام دیگر آن روح است؛ وقتی به دنیای کوانتوم و زیر اتمی می رسیم ، به ریسمان های مرتعش می رسیم که در اثر ارتعاش مرتبا در حال ارتعاش انرژی است؛ تنها زمان نیست که در جهان های هولوگرامی موهوم است؛ فضا نیز می تواند از دید کل نگر موهوم باشد.
متوجه شدیم که زمان و فضا نسبی هستند؛ و بعضی جاها زمان کندتر می شود مثلا در کنار اهرام ثلاثه به خاطر جرم هرم، زمان کند می گذرد؛ یا وقتی شخص به سرعت نزدیک نور حرکت می کند؛ یعنی فضا و زمان نوعی ادراک ما از آنچه که تجربه می کنیم است که ادراک ها بر اساس کیفیت آن ها متفاوت است؛ متوجه می شویم که در این ابعاد نوع تفکر و دید ما دخیل است؛ ذهن سعی می کند که همیشه مارا محدود به فضا و زمان نگه دارد. از این جهت است که خود را مادی فرض می کنیم آنچنان شمرده شده ایم که به فضا و جهان را با دید مطلق نگاه می کنیم...
«موکتى»
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#موکشا #رهايى_از_ذهن #فضا #زمان #مکان #کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 موکشا يا رهايي از ذهن 🎆✨✨
مغز یا ذهن فقط می تواند سه بعدی بماند؛ یعنی با ذهن و یا مغز به جهان های بالاتر نمی توان دسترسی پیدا کرد؛ برای دست پیدا کردن به جهان بالاتر یا ابعاد دیگر باید فراتر از ذهن حرکت کرد به این جهت است که در عرفان مرتبا تاکید می شود که برای حضور در عوالم بالاتر بایستی از ذهن گذشت؛ اگر جهانی را از حیطه سه بعدی تجربه می کنیم همچنان درگیر ذهن هستيم.
یک اصل وجود دارد که در عرفان به عنوان آزادی می شناسیم ( موکشا یا رهایی ( ، نجات پیدا کردن از همه تصاویر ابعاد یا زمان هایی است که زیر مجموعه ذهن قرار دارد؛ هرچه آزادی بیشتر را تجربه کنیم دسترسی به ابعاد بالاتر برای ما ساده تر خواهد بود؛ آزادی بیشتر به ما قدرت می دهد که کارهای بیشتر انجام دهیم به عبارتی هرچه آگاهی از حیطه ذهن فراتر رود درجات آزادی ما بیشتر خواهد شد و در پی آن آزادی در مانور دادن و حرکت در جهان های دیگر؛ همانطور که فضا به سه بعد تقسیم می شود می توان زمان را نیز به سه بعد مجزا تقسیم کرد.
گذشته ، حال ، آینده؛ همچنین بعد پنجم که ذهن نامیده می شود؛ ذهن نیز خود می تواند به سه بخش خود آگاه ، نیم آگاه و نا خودآگاه تقسیم شود؛ در پی آن ابعاد دیگر ما وارد دنیای زیراتمی یا کوانتومی می شود؛ نام دیگر آن روح است؛ وقتی به دنیای کوانتوم و زیر اتمی می رسیم ، به ریسمان های مرتعش می رسیم که در اثر ارتعاش مرتبا در حال ارتعاش انرژی است؛ تنها زمان نیست که در جهان های هولوگرامی موهوم است؛ فضا نیز می تواند از دید کل نگر موهوم باشد.
متوجه شدیم که زمان و فضا نسبی هستند؛ و بعضی جاها زمان کندتر می شود مثلا در کنار اهرام ثلاثه به خاطر جرم هرم، زمان کند می گذرد؛ یا وقتی شخص به سرعت نزدیک نور حرکت می کند؛ یعنی فضا و زمان نوعی ادراک ما از آنچه که تجربه می کنیم است که ادراک ها بر اساس کیفیت آن ها متفاوت است؛ متوجه می شویم که در این ابعاد نوع تفکر و دید ما دخیل است؛ ذهن سعی می کند که همیشه مارا محدود به فضا و زمان نگه دارد. از این جهت است که خود را مادی فرض می کنیم آنچنان شمرده شده ایم که به فضا و جهان را با دید مطلق نگاه می کنیم...
«موکتى»
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#موکشا #رهايى_از_ذهن #فضا #زمان #مکان #کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
✨✨🎆 موکشا يا رهایی از ذهن 🎆✨✨
⚜️قسمت دوم:
تصور جهانی که در آن فضا و زمان وجود نداشته باشد برای ما سخت است. اما بعضی اوقات اتفاق می افتد که در حالت های متفاوت از بند جسم جدا شده و سفری در مکان و زمان دیگر می کنیم؛ گاهی به گذشته و گاهی به آینده؛ بعضی از عرفا نیز آگاهانه این تجربه را داشته اند. یعنی در قید فضا و زمان مشخص نبوده اند؛ بعصی اوقات اتفاق می افتد که روحمان از بدن فیزیکی جدا شده و جسم خود را می بینیم؛ بعضی اوقات در سکته های قلبی نیز روح از بدن خارج می شود؛ چنین تجربه های ظریفی به ما کمک می کند که باور کنیم که فقط آنچه می بینیم در جسم فیزیکی و زمان مشخصی می بینیم وجود ندارد و اقعی نیست؛ درک زمان یک سلسله مداوم است از گذشته ، حال و آینده کسانی که به فرا زمان دسترسی پیدا می کنند؛ می توانند این سلسله فراوان را تجربه کنند؛ از طریق این جریان مداوم گاهی به گذشته و گاهی به آینده می توان سفر کرد؛ در طول تاریخ کسانی بوده اند که به گذشته ها و به خصوص به آینده سفر کرده اند و بر گشته اند؛ جهت سفر به گذشته کافی است در کانون تمرکز انسان تغییری اتفاق بیفتد؛ گاهی دیدیم که یک منظره از سه دیدگاه متفاوت نگاه کنیم آن را به سه شکل متفاوت می بینیم؛ مثال دیدن از روبرو ، دیدن از ارتفاع و دیدن از دور؛ کانون تمرکز با کمی تغییر کمک می کند که آینده را ببینیم؛ اگر زمان حال را داریم که مطمئنا تمام انسان ها متوجه زمانی که در آن هستند می شوند یعنی زمان حال را همه تجربه می کنیم؛ اگر بتوانیم کانون تمرکز را تغییر دهیم آینده را می توانیم در جهان هولوگرافی کاملا به آينده مشرف شد.
«موکتى»
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#موکشا #رهايى_از_ذهن #فضا #زمان #مکان #کوانتوم #هولوگرافى #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 موکشا يا رهایی از ذهن 🎆✨✨
⚜️قسمت دوم:
تصور جهانی که در آن فضا و زمان وجود نداشته باشد برای ما سخت است. اما بعضی اوقات اتفاق می افتد که در حالت های متفاوت از بند جسم جدا شده و سفری در مکان و زمان دیگر می کنیم؛ گاهی به گذشته و گاهی به آینده؛ بعضی از عرفا نیز آگاهانه این تجربه را داشته اند. یعنی در قید فضا و زمان مشخص نبوده اند؛ بعصی اوقات اتفاق می افتد که روحمان از بدن فیزیکی جدا شده و جسم خود را می بینیم؛ بعضی اوقات در سکته های قلبی نیز روح از بدن خارج می شود؛ چنین تجربه های ظریفی به ما کمک می کند که باور کنیم که فقط آنچه می بینیم در جسم فیزیکی و زمان مشخصی می بینیم وجود ندارد و اقعی نیست؛ درک زمان یک سلسله مداوم است از گذشته ، حال و آینده کسانی که به فرا زمان دسترسی پیدا می کنند؛ می توانند این سلسله فراوان را تجربه کنند؛ از طریق این جریان مداوم گاهی به گذشته و گاهی به آینده می توان سفر کرد؛ در طول تاریخ کسانی بوده اند که به گذشته ها و به خصوص به آینده سفر کرده اند و بر گشته اند؛ جهت سفر به گذشته کافی است در کانون تمرکز انسان تغییری اتفاق بیفتد؛ گاهی دیدیم که یک منظره از سه دیدگاه متفاوت نگاه کنیم آن را به سه شکل متفاوت می بینیم؛ مثال دیدن از روبرو ، دیدن از ارتفاع و دیدن از دور؛ کانون تمرکز با کمی تغییر کمک می کند که آینده را ببینیم؛ اگر زمان حال را داریم که مطمئنا تمام انسان ها متوجه زمانی که در آن هستند می شوند یعنی زمان حال را همه تجربه می کنیم؛ اگر بتوانیم کانون تمرکز را تغییر دهیم آینده را می توانیم در جهان هولوگرافی کاملا به آينده مشرف شد.
«موکتى»
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#موکشا #رهايى_از_ذهن #فضا #زمان #مکان #کوانتوم #هولوگرافى #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot