Pathwaystogod
1.65K subscribers
6.61K photos
495 videos
153 files
204 links
اسرار درون ومديتيشن، چاکرا و کالبدها،حقایق روانشناسی ،تعالیم معنوی و عرفانی......
Download Telegram
توانایی تبادل مهر عمیق، یکی از بهترین معیارهایی است که برای تشخیص یک شخصیت بی نیاز، داریم. سازنده ترین موقعیت برای یادگیری مهر ورزیدن آن است که ببینیم چگونه مهر نمی ورزیم. اما وقتی عشق به منظور غلبه بر تنهایی بکار می رود، به بهای پوچی بیشتر یا خلاء و تهی بودن هر دونفر، به هدف خود نائل می آید.
عشق معمولا با وابستگی اشتباه می شود. اما در حقیقت فقط به اندازه ای که می توانید مستقل باشید، می توانید مهر بورزید.

#تعالیم #مهر #عشق
@pathwaystogod
وقتی بودا روشن بین شد ، اولین حرفی که به مریدانش زد این بود : « می خواهم بروم با همسرم یاشودرا حرف بزنم . »
آناندا بسیار مضطرب شد. گفت : « هدف از بازگشت به کاخ و حرف زدن با همسرتان چیست ؟ شما او را ترک کرده اید. دوازده سال گذشته است. » و آناندا نگران و آشفته بود ، زیرا یک بودا چگونه می تواند به همسرش فکر می کند ؟ از بوداها انتظار نمی رود اینگونه فکر کنند.
بودا گفت : « مردم چه فکری خواهند کرد ؟ می خواهم از او تشکر و قدردانی کنم ، می خواهم به خاطر همه ی کمکهایش از او تشکر کنم. و باید چیزی از آنچه که برایم اتفاق افتاده را به او بدهم - بسیار مدیون او هستم. باید بروم. »
او بازگشت. به کاخ رفت. همسرش را دید. حتماً یاشودرا از دستش عصبانی بود ! این مرد شبی بی آنکه چیزی به او بگوید فرار کرده بود. او به بودا گفت : « نتوانستی به من اعتماد کنی؟ باید به من می گفتی که می خواهی بروی و من آخرین زنی در دنیا می بودم که مانعت می شد. حتا این اندازه هم نتوانستی به من اعتماد کنی ؟ » و او گریه می کرد. دوازده سال خشم ! و این مرد به ناگهان و بدون کوچکترین اشاره ای به او ، نیمه شب مانند دزدها فرار کرده بود.
بودا عذرخواهی کرد و گفت : « از نافهمی بود. من نادان بودم ، آگاه نبودم. اما اکنون آگاهم و می دانم - به همین دلیل است که بازگشته ام. تو بسیار به من کمک کرده ای. به من نگاه کن ! چیز فوق العاده ای اتفاق افتاده است. من به خانه آمده ام. و احساس کردم اولین وظیفه ام آمدن نزد تو و انتقال و سهیم کردن تجربه ام با توست. »
یاشودرا یک چیز پرسید: « فقط یک چیز به من بگو ، هرآنچه که به آن دست یافته ای ... می توانم ببینم که دست یافته ای ، هرچه که هست. نمی دانم چیست - فقط به من بگو : آیا رسیدن به آن در همین خانه ممکن نبود ؟ » و بودا نتوانست نه بگوید. دست یافتن به آن در همین خانه ممکن بود. اکنون او می دانست. زیرا ربطی به جنگل و شهر ، خانواده و آشرام ندارد - به هیچ مکانی ربط ندارد ؛ به مرکز درونی تو مربوط است. همه جا در دسترس است.....!!!!
#بودا#یاشودرا#مهر#داستانهای_پندآمیز
@pathwaystogod
تلنگر؛

اگر قرار باشد خوبی ما وابسته به رفتار دیگران باشد، این دیگر خوبی نیست، بلکه معامله است! بدون چشمداشت نیکی و مهر بورزیم.!!!!
#تلنگر#مهر_و_نیکی#خوبی#روانشناسی
@pathwaystogod
🍁🍃🔮🍃🍁

💖 کسی که مایل است صورت حساب را پرداخت کند،

بدان علت نیست که جیبی مملو از پول دارد،

بلکه دوستی و رفاقت را بیش از پول ارج مینهد؛

کسانی که در محل کار، بیشتر از همه مسئولیت پذیرند،

نه بدان علت است که احمقند،

بلکه چون مفهوم مسئولیت را، نیک می دانند !

کسانی که بعد از هر جنگ و دعوایی،

زبان به پوزش باز می کنند،

نه بدان علت است که خود را مدیون شما می دانند،

بلکه از آن روی است که شما را دوست واقعی خود می دانند؛

کسانی که برای شما متنی را به اشتراک می گذارند،

نه بدان سبب است که کار بهتری ندارند که انجام دهند،

بلکه از آن روی است که مهر شما را در دل و جان دارند !

یک روز، همه ما از یکدیگر جدا خواهیم شد !

دلمان برای گفتگوهای خویش درباره همه چیز و هیچ چیز

تنگ خواهد شد!

خاطرات خویش را به یاد خواهیم آورد؛

روزها و ماه ها و سال ها از پی هم خواهد گذشت،

تا بدانجا که دیگر هیچ تماسی برقرار نخواهد بود؛

یک روز فرزندان ما نگاهی به عکس های ما خواهند انداخت و خواهند پرسید:

«اینها چه کسانند؟»

و ما با اشکی پنهان در چشم

لبخندی خواهیم زد

زیرا سخنی بس مؤثر قلب ما را متأثر می سازد؛ پس خواهیم گفت :

« اینها همان کسانند که من بهترین روزهای زندگی ام را با آنها گذرانده ام »؛

شخصی می گفت :

« من سی سال دارم »؛

بزرگی به او خرده گرفت و گفت :

« نباید بگویی سی سال دارم، باید بگویی آن سی سال را دیگر
ندارم »؛

راستی شما به جای سال هایی که دیگر ندارید، چه دارید؟

💕جز محبت و نیکی چیزی باقی نمی ماند... !💕

🍁🍃🔮🍃🍁

#مهر_و_محبت #عشق #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃❄️🔮❄️🍃

🎆 اين ديدگاه تو است كه بر واقعيت تابيده است.
هشياري مورد نياز است، نه سرزنش كردن و توسط هشياري، تحول به طور خودانگيخته رخ خواهد داد.
اگر از خشم خودت هشيار باشي، ادراك در تو رسوخ خواهد كرد. فقط مشاهده كردن، بدون داوري، بدون خوب و بد كردن، فقط تماشاي آسمان درون خودت كافي است.
مراقبه رعد و برق زده است، خشمگين هستي، داغ شده اي، تمام سيستم اعصاب مي لرزد و تكان مي خورد و در تمام بدن يك آشوب احساس مي كني لحظه اي زيباست. زيرا وقتي انرژي در حال عمل كردن است مي تواني به آساني آن را مشاهده كني، وقتي كه عمل نكند، نمي تواني آن را مشاهده كني. چشمانت را ببند و روي آن مراقبه كن. نجنگ، فقط آنچه را كه رخ داده نگاه كن، تمام آسمان پر از آذرخش شده است، برق زيادي جمع شده است، بسيار زيباست فقط روي زمين دراز بكش و به آسمان نگاه كن و مشاهده كن. آنوقت همين كار را در درون انجام بده.ابرها وجود دارند، زيرا بدون ابر هيچ آذرخشي ممكن نيست ابرهاي تيره وجود دارند، افكار.
كسي به تو توهين كرده است، كسي تو را مسخره كرده است، كسي چيزي به تو گفته است..ابرهاي زياد، ابرهاي تيره در آسمان درون و آذرخش هاي بسيار. تماشا كن!
منظره اي زيباست وحشتناك نيز هست، زيرا تو درك نمي كني. اسرارآميز است و اگر آن راز درك نشود، وحشتناك خواهد بود، از آن خواهي ترسيد. و هرگاه رازي درك شود، يك بركت مي شود، يك هديه، زيرا اينك كليد را داري و با داشتن كليد، تو ارباب هستي. كنترل نمي كني، وقتي كه هشيار هستي، فقط يك ارباب مي شوي. و هرچه بيشتر هشيار شوي، بيشتر به دورن رسوخ مي كني، زيرا هشياري يك حركت به درون است، هميشه به دورن جاري است، هرچه هشيارتر باشي، بيشتر در درون هستي. اگر تماماً هشيار باشي، كاملاً در درون هستي. اگر كمتر هشيار باشي، بيشتر در بيرون هستي، ناخودآگاه تر هستي كاملاً بيرون از خانه هستي و در بيرون سرگرداني. ناخودآگاهي يعني پرسه زدن در بيرون از خود. خودآگاهي يعني عميق تر رفتن در وجود خود.

پس نگاه كن و وقتي كه خشم وجود نداشته باشد، نگاه كردن دشوار خواهد بود : به چه چيز نگاه كني؟
آسمان بسيار پهناور است و تو قادر نيستي به تهيا نگاه كني. وقتي كه خشم وجود دارد، نگاه كن، مشاهده كن و به زودي تغييري را خواهي ديد. لحظه اي كه مشاهده گر وارد شود، خشم شروع مي كند به خنك شدن، حرارت ازبين رفته است. آنگاه مي تواني بفهمي كه آن حرارت را تو به آن داده اي، هويت گرفتن تو با خشم است كه آن را داغ مي كند و لحظه اي كه احساس مي كني داغ نيست، ترس ازبين رفته است و تو ديگر با آن هويت نداري، با آن فرق داري و با آن فاصله داري. آذرخش وجود دارد، در اطرافت هست، ولي تو آن نيستي. يك بلندي احساس مي كني. تو يك تماشاگر بر روي آن بلندي هستي: در اعماق دره، رعد و برق بسيار وجود دارد... فاصله بيشتر و بيشتر مي شود و لحظه اي فراخواهد رسيد كه ناگهان ديگر ابداً با آن متصل نيستي. آن هويت گرفتن گسسته شده است. و لحظه اي كه آن هويت گسسته شود، آنگاه بي درنگ تمام آن روند داغ به روندي خنك تبديل مي شود خشم به مهر تبديل مي شود.

🍃❄️🔮❄️🍃

#خشم #هوشيارى #مهر #تعاليم_معنوى #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃❄️🔮❄️🍃

🎆 دلم می خواست;
دنیا خانه ‌ی مهر و محبّت بود،
دلم می خواست;
مردم در همه احوال با هم آشتی بودند،
طمع در مال یکدیگر نمی بستند،
مراد خویش را
در نامرادی های یکدیگر نمی جستند،
ازین خون ریختن ها فتنه ها پرهیز می کردند.....
چه شیرین است وقتی سینه ها
از مهر آکنده است!
چه شیرین است وقتی آفتاب دوستی
در آسمان دهر تابنده است ...!!!!

"فریدون مشیری"

🍃❄️🔮❄️🍃

#فريدون_مشيرى #شعر_نو #دلم_ميخواست #مهربانى #مهر_و_محبت #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 در میان تاریکی ،
تو نوری باش روشن ، درخشان....

بتابان مهر و عشق را به هستی
چنان مشتاق که گویی تو ماه هستی که بر روی زمین و زمينيان مي تابی ....

#نور_ماه #تابش #مهر_و_عشق #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot