مرکز زندگی و مغز ؛
☸️ مرکز تفکر مغز است، مرکز احساسات قلب است، و مرکز انرژی زندگی، ناف است. تفکر، تأمل و تعمق از طریق مغز اتفاق می افتد. احساس، تجربه ی احساساتی همچون عشق ، نفرت و خشم از طریق قلب رخ می دهند . انرژی زندگی از طریق ناف روی می دهد .
⚛️ سلولهای فکر بسیار سفت و سخت هستند و باید آسوده شوند . در تفکر تنش و استرس بزرگی وجود دارد ، مغز تحت فشار استرس است . سیمهای وینای فکر چنان سفت اند که هیچ موسیقی ای از آنها برنمی خیزد ؛ سیمها پاره می شوند و انسان آشفته می گردد . انسان بسیار آشفته شده است . بسیار ضروری است که سیمهای فکر کمی آسوده شوند تا بتوانند برای خلق موسیقی کوک باشند .
⚛️ وضعیت قلب دقیقاً برعکس مغز است . سیمهای قلب بسیار شل هستند . لازم است کمی سفت شوند ، تا آنها نیز بتوانند برای خلق موسیقی کوک باشند .
⚛️ سفتی سیمهای فکر باید کاهش یابد و شلی سیمهای قلب باید کمی سفت شود .
اگر سیمهای فکر و احساس هر دو کوک شوند ، اگر بالانس شوند ، آنگاه موسیقی می تواند خلق شود و از طریق این موسیقی سفر به سوی ناف ساخته می شود .
⚛️ ما تمام کیفیت های قلب را برای نفرین در نظر گرفته ایم ، نه برای سرور . این نادانی ، این اشتباه به طرزی باور نکردنی زیانبار بوده است . ما خشم را محکوم کرده ایم ، ما غرور را محکوم کرده ایم ، ما نفرت را محکوم کرده ایم ، ما وابستگی را محکوم کرده ایم ، ما همه چیز را محکوم کرده ایم . و ما تمام این کارها را بدون این درک انجام داده ایم که تمام این کیفیتها فقط دگرگون شده ی همان کیفیت هایی است که تحسین شان می کنیم .
⚛️ ما بخشش را تحسین کرده ایم ، و خشم را سرزنش کرده ایم – بدون این درک که خود بخشش شکل دگرگون شده ی انرژی خشم است . ما نفرت را سرزنش کرده ایم و عشق را تحسین – بدون این درک که انرژی ای که به عنوان نفرت آشکار می شود می تواند دگرگون شود و به عنوان عشق آشکار گردد . آن انرژی که پشت این دو است متفاوت نیست . ما غرور را سرزنش کرده ایم و فروتنی را تحسین کرده ایم، بدون این درک که همان انرژی که به عنوان غرور آشکار می شود به فروتنی تبدیل می شود . هیچ برخورد اساسی میان این دو وجود ندارد ؛ آنها دو روی یک انرژی اند .
#مرکز_زندگی #ناف #مدیتیشن
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
☸️ مرکز تفکر مغز است، مرکز احساسات قلب است، و مرکز انرژی زندگی، ناف است. تفکر، تأمل و تعمق از طریق مغز اتفاق می افتد. احساس، تجربه ی احساساتی همچون عشق ، نفرت و خشم از طریق قلب رخ می دهند . انرژی زندگی از طریق ناف روی می دهد .
⚛️ سلولهای فکر بسیار سفت و سخت هستند و باید آسوده شوند . در تفکر تنش و استرس بزرگی وجود دارد ، مغز تحت فشار استرس است . سیمهای وینای فکر چنان سفت اند که هیچ موسیقی ای از آنها برنمی خیزد ؛ سیمها پاره می شوند و انسان آشفته می گردد . انسان بسیار آشفته شده است . بسیار ضروری است که سیمهای فکر کمی آسوده شوند تا بتوانند برای خلق موسیقی کوک باشند .
⚛️ وضعیت قلب دقیقاً برعکس مغز است . سیمهای قلب بسیار شل هستند . لازم است کمی سفت شوند ، تا آنها نیز بتوانند برای خلق موسیقی کوک باشند .
⚛️ سفتی سیمهای فکر باید کاهش یابد و شلی سیمهای قلب باید کمی سفت شود .
اگر سیمهای فکر و احساس هر دو کوک شوند ، اگر بالانس شوند ، آنگاه موسیقی می تواند خلق شود و از طریق این موسیقی سفر به سوی ناف ساخته می شود .
⚛️ ما تمام کیفیت های قلب را برای نفرین در نظر گرفته ایم ، نه برای سرور . این نادانی ، این اشتباه به طرزی باور نکردنی زیانبار بوده است . ما خشم را محکوم کرده ایم ، ما غرور را محکوم کرده ایم ، ما نفرت را محکوم کرده ایم ، ما وابستگی را محکوم کرده ایم ، ما همه چیز را محکوم کرده ایم . و ما تمام این کارها را بدون این درک انجام داده ایم که تمام این کیفیتها فقط دگرگون شده ی همان کیفیت هایی است که تحسین شان می کنیم .
⚛️ ما بخشش را تحسین کرده ایم ، و خشم را سرزنش کرده ایم – بدون این درک که خود بخشش شکل دگرگون شده ی انرژی خشم است . ما نفرت را سرزنش کرده ایم و عشق را تحسین – بدون این درک که انرژی ای که به عنوان نفرت آشکار می شود می تواند دگرگون شود و به عنوان عشق آشکار گردد . آن انرژی که پشت این دو است متفاوت نیست . ما غرور را سرزنش کرده ایم و فروتنی را تحسین کرده ایم، بدون این درک که همان انرژی که به عنوان غرور آشکار می شود به فروتنی تبدیل می شود . هیچ برخورد اساسی میان این دو وجود ندارد ؛ آنها دو روی یک انرژی اند .
#مرکز_زندگی #ناف #مدیتیشن
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
مرکز زندگی و مغز.
💥قسمت دوم:
☸️ اگر قلب انسان بالانس ، منظم و مرتب نباشد ، از آن خشم بر می خیزد . اگر همان قلب بالانس شود ، آنگاه انرژی هایی که به عنوان خشم آشکار می شدند این بار به عنوان بخشش آشکار می شوند .
بخشش دگرگون شده ی خشم است .
⚛️ اگر کودکی بدون خشم متولد شود ، این حتمی است که بخشش هرگز نمی تواند در زندگی آن کودک آشکار شود . اگر هیچ امکان نفرتی در قلب کودک نباشد ، آنگاه امکان عشق نیز وجود نخواهد داشت .
⚛️ اما تا حالا ما با این توهم زیسته ایم که احساساتی شبیه این با هم متناقض اند و اگر ما یکی را نابود کنیم دیگری توسعه خواهد یافت . این کاملاً اشتباه است . هیچ آموزشی خطرناک تر از این وجود ندارد . این روان شناختی نیست . این بسیار غیرهوشمندانه است . بخشش از طریق ویرانی خشم بر نمی خیزد ، آن از طریق دگرگونی خشم قابل دستیابی است . بخشش ویرانی خشم نیست ، آن خشمی است که کوک و موسیقایی شده .
⚛️ پس اگر ما مخالف خشم باشیم و سعی کنیم آن را نابود کنیم ، مانند آن است که کسی به منظور شکوفا شدن گلها دور خانه اش کود بریزد که باعث پخش شدن کثافت و بوی بد می شود . اما به جای رایحه ی گلها ، بوی گند کود را بو کند و زندگی اش غیر قابل تحمل می شود .
⚛️ گلها حتماً با کود شکوفا می شوند ، اما نه فقط با پخش کردن آن در اطراف خانه . کود باید در معرض تغییر قرار بگیرد . آن باید از طریق ریشه ها وارد گیاه بشود و آنگاه یک روز بوی بد کود به رایحه ی گلها تبدیل می شود .
⚛️ اما اگر کسی همینطوری کود را دور خانه اش پخش کند از بوی گندش دیوانه می شود ، و اگر کود را به کناری رها کند ، گلهایش بدون زندگی و پژمرده می شوند. دگرگونی کود می تواند بوی بد را به رایحه تبدیل کند .
⚛️ همین شیمی ، همین کیمیاگری یوگا نامیده می شود ، مذهب . هنر دگرگونی هر آنچه که در زندگی بیهوده است به چیزی با ارزش ، مذهب است .
⚛️ اما ما هوشیاری مان را دگرگون نمی کنیم . ما با ناآگاهیهایی اساسی زندگی می کنیم ؛ سایه ی نفرینی عمیق ما را تهدید می کند . قلب ما توسعه نیافته باقی مانده زیرا کیفیتهای اساسی آن را محکوم کرده ایم . بایستی همیشه هردو طرف سکه را دید.
#مرکز_زندگی #خشم #مدیتیشن
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
💥قسمت دوم:
☸️ اگر قلب انسان بالانس ، منظم و مرتب نباشد ، از آن خشم بر می خیزد . اگر همان قلب بالانس شود ، آنگاه انرژی هایی که به عنوان خشم آشکار می شدند این بار به عنوان بخشش آشکار می شوند .
بخشش دگرگون شده ی خشم است .
⚛️ اگر کودکی بدون خشم متولد شود ، این حتمی است که بخشش هرگز نمی تواند در زندگی آن کودک آشکار شود . اگر هیچ امکان نفرتی در قلب کودک نباشد ، آنگاه امکان عشق نیز وجود نخواهد داشت .
⚛️ اما تا حالا ما با این توهم زیسته ایم که احساساتی شبیه این با هم متناقض اند و اگر ما یکی را نابود کنیم دیگری توسعه خواهد یافت . این کاملاً اشتباه است . هیچ آموزشی خطرناک تر از این وجود ندارد . این روان شناختی نیست . این بسیار غیرهوشمندانه است . بخشش از طریق ویرانی خشم بر نمی خیزد ، آن از طریق دگرگونی خشم قابل دستیابی است . بخشش ویرانی خشم نیست ، آن خشمی است که کوک و موسیقایی شده .
⚛️ پس اگر ما مخالف خشم باشیم و سعی کنیم آن را نابود کنیم ، مانند آن است که کسی به منظور شکوفا شدن گلها دور خانه اش کود بریزد که باعث پخش شدن کثافت و بوی بد می شود . اما به جای رایحه ی گلها ، بوی گند کود را بو کند و زندگی اش غیر قابل تحمل می شود .
⚛️ گلها حتماً با کود شکوفا می شوند ، اما نه فقط با پخش کردن آن در اطراف خانه . کود باید در معرض تغییر قرار بگیرد . آن باید از طریق ریشه ها وارد گیاه بشود و آنگاه یک روز بوی بد کود به رایحه ی گلها تبدیل می شود .
⚛️ اما اگر کسی همینطوری کود را دور خانه اش پخش کند از بوی گندش دیوانه می شود ، و اگر کود را به کناری رها کند ، گلهایش بدون زندگی و پژمرده می شوند. دگرگونی کود می تواند بوی بد را به رایحه تبدیل کند .
⚛️ همین شیمی ، همین کیمیاگری یوگا نامیده می شود ، مذهب . هنر دگرگونی هر آنچه که در زندگی بیهوده است به چیزی با ارزش ، مذهب است .
⚛️ اما ما هوشیاری مان را دگرگون نمی کنیم . ما با ناآگاهیهایی اساسی زندگی می کنیم ؛ سایه ی نفرینی عمیق ما را تهدید می کند . قلب ما توسعه نیافته باقی مانده زیرا کیفیتهای اساسی آن را محکوم کرده ایم . بایستی همیشه هردو طرف سکه را دید.
#مرکز_زندگی #خشم #مدیتیشن
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot