Pathwaystogod
1.6K subscribers
6.61K photos
499 videos
153 files
207 links
اسرار درون ومديتيشن، چاکرا و کالبدها،حقایق روانشناسی ،تعالیم معنوی و عرفانی......
Download Telegram
💗 دست عشق از دامن دل دور باد!

می‌توان آیا به دل دستور داد؟

می‌توان آیا به دریا حکم کرد

که دلت را یادی از ساحل مباد؟

موج را آیا توان فرمود: ایست!

باد را فرمود: باید ایستاد؟

آنکه دستور زبان عشق را

بی‌گزاره در نهاد ما نهاد

خوب می‌دانست تیغ تیز را

در کف مستی نمی‌بایست داد

" قيصر امين پور"

#اشعار #قیصر_امین_پور #دست_عشق #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🧘🔮🧘❄️

🔮 خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ است
وقتی که صداقت ها، آلوده به صد رنگ است

خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ است
چون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ است

خود را به خدا بسپار، آن لحظه که تنهایی
آن لحظه که دل دارد، از تو طلب یاری

خود را به خدا بسپار، همراه سراسر اوست
دیگر تو چه میخواهی ؟! بهر طلبت از دوست

خود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی
آن لحظه که از غم ها، بی تابی و حیرانی

خود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگر
چون ناز تو میخواهد ، او را ز درون بنگر

خود را به خدا بسپار ، وقتی که تن ات سرد است
وقتی که دل از دنیا ، آمیخته‌ی یک درد است...

❄️🧘🔮🧘❄️

#اشعار #خود_را_بخدا_بسپار #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
💗 دست عشق از دامن دل دور باد!

می‌توان آیا به دل دستور داد؟

می‌توان آیا به دریا حکم کرد

که دلت را یادی از ساحل مباد؟

موج را آیا توان فرمود: ایست!

باد را فرمود: باید ایستاد؟

آنکه دستور زبان عشق را

بی‌گزاره در نهاد ما نهاد

خوب می‌دانست تیغ تیز را

در کف مستی نمی‌بایست داد

" قيصر امين پور"

#اشعار #قیصر_امین_پور #دست_عشق #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🧘🔮🧘❄️

🔮 خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ است
وقتی که صداقت ها، آلوده به صد رنگ است

خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ است
چون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ است

خود را به خدا بسپار، آن لحظه که تنهایی
آن لحظه که دل دارد، از تو طلب یاری

خود را به خدا بسپار، همراه سراسر اوست
دیگر تو چه میخواهی ؟! بهر طلبت از دوست

خود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی
آن لحظه که از غم ها، بی تابی و حیرانی

خود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگر
چون ناز تو میخواهد ، او را ز درون بنگر

خود را به خدا بسپار ، وقتی که تن ات سرد است
وقتی که دل از دنیا ، آمیخته‌ی یک درد است...

❄️🧘🔮🧘❄️

#اشعار #خود_را_بخدا_بسپار #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 تو آن نه اى كه چو غايب شوى، ز دل بروى

تفاوتى نكند قُرب دل به بُعد مكان....

"سعدی"

#سعدی #اشعار #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🧘🔮🧘❄️

🎆 گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی بساط عیش خودش جور می شود
گاهی دگر تهیه بدستور می شود
گه جور می شود خود آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور می شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شود
گاهی برای خنده دلم تنگ می شود
گاهی دلم تراشه ای از سنگ می شود
گاهی تمام آبی این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بی رنگ می شود
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
از هرچه زندگیست دلت سیر می شود
گویی به خواب بود جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود
کاری ندارم کجایی چه می کنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود....

"قيصر امين پور"

❄️🧘🔮🧘❄️

#اشعار_نو #قیصر_امین_پور #گاهی... #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿🧘🔮🧘🌿

🎆 اگر مستضعفی ديدی ،
ولي از نان امروزت

به او چيزی نبخشيدی ،
به انسان بودنت شک کن!

اگر چادر به سر داری ،
ولي از زير آن چادر

به يک ديوانه خنديدی
به انسان بودنت شک کن!

اگر قاری قرآنی ،
ولي در درکِ آياتش

دچارِ شک و ترديدی ،
به انسان بودنت شک کن!

اگر گفتی خدا ترسي ،
ولي از ترس اموالت

تمام شب نخوابيدي ،
به انسان بودنت شک کن!

اگر هر ساله در حجّي ،
ولي از حال همنوعت

سوالي هم نپرسيدي ،
به انسان بودنت شک کن!

اگر مرگِ کسی ديدي ،
ولي قدرِ سَري سوزن

ز جاي خود نجنبيدي ،
به انسان بودنت شک کن . . .

"مریم نیکوبخت "

🌿🧘🔮🧘🌿

#اشعار #_نیکوبخت #به_انسان_بودنت_شک_کن #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿🧘🔮🧘🌿

🎆 ساکت نشسته‌ایم در افسون فال‌ها
وقعی نمی‌نهیم به این قیل و قال‌ها

اصلا به ما چه عالم و آدم چه می‌کنند
ما پشت کرده‌ایم به جنگ و جدال‌ها

بگذار اشک چشم یتیمان سلا شود
تقصیر باد نیست شکست نهال‌ها

آوار و سیل آمده باشد به سافلین!
با ما نگو قصیده رنج و ملال‌ها

نوزاد کشته‌اند که کشتند، خوب که چه؟
افتاده دور گردنشان هم مدال‌ها!

ما دردمان که درد میانمار و غزه نیست
غرقیم بسکه ما همه در عشق و حال‌ها

آری به ما نیامده انسانیت هنوز
دخلی ندارد این جریان به شغال‌ها!! کوریم و کًر همه کًکٍمان هم نمی‌گزد
در کام برده‌ایم زبان مثل لال‌ها

آدم کجاست مرد حسابی دلت خوش ‌است
این واژه رفته جزو بعید و محال‌ها

بس کن تو شرح ما وقع اینجا که جاش نیست
هرگز نگنجد عاطفه در این مقال‌ها

تنها بسنده می کنم اینبار به همین:
ای وای بر من و همه بی‌خیال‌ها!!!!

🌿🧘🔮🧘🌿

#اشعار #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 گذر عمر......

خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم
دیبا نتوان کردن ازین پشم که رشتیم

افسوس برین عمر گرانمایه که بگذشت
ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم

پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم

چون مرغ برین کنگره تا کی بتوان خواند
یک روز نگه کن که برین کنگره خشتیم

سعدی مگر از خرمن اقبال بزرگان
یک خوشه ببخشند که ما تخم نکشتیم

"سعدی"

#اشعار #سعدی #گذر_عمر #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿🧘🔮🧘🌿

🎆 تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم
چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را

ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
نه نهانم نه بدیدم چه کنم کون و مکان را

ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم
چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را

چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم
چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را

چو نهادم سر هستی چه کشم بار کهی را
چو مرا گرگ شبان شد چه کشم ناز شبان را

چه خوشی عشق چه مستی چو قدح بر کف دستی
خنک آن جا که نشستی خنک آن دیده جان را

ز تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جانی
چو ز تو یافت نشانی چه کند نام و نشان را

جهت گوهر فایق به تک بحر حقایق
چو به سر باید رفتن چه کنم پای دوان را

به سلاح احد تو ره ما را بزدی تو
همه رختم ستدی تو چه دهم باج ستان را

ز شعاع مه تابان ز خم طره پیچان
دل من شد سبک ای جان بده آن رطل گران را

منگر رنج و بلا را بنگر عشق و ولا را
منگر جور و جفا را بنگر صد نگران را

غم را لطف لقب کن ز غم و درد طرب کن
هم از این خوب طلب کن فرج و امن و امان را

بطلب امن و امان را بگزین گوشه گران را
بشنو راه دهان را مگشا راه دهان را

"مولانا"

🌿🧘🔮🧘🌿

#اشعار #مولانا #ز_تو_هر_ذره_جهانی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر می‌دهد از حال نهانم

نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم

گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم
بازگویم که عیانست چه حاجت به بیانم

من در اندیشه آنم که روان بر تو فشانم
نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم

سخن از نیمه بریدم که نگه کردم و دیدم
که به پایان رسدم عمر و به پایان نرسانم

"سعدی"

#سخن_عشق #اشعار #سعدی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot