Pathwaystogod
1.6K subscribers
6.61K photos
499 videos
153 files
207 links
اسرار درون ومديتيشن، چاکرا و کالبدها،حقایق روانشناسی ،تعالیم معنوی و عرفانی......
Download Telegram
🎆 هرکس به چیزی تبدیل می شود که به آن عشق می ورزد. اگر سنگ را دوست داشته باشد، سنگ می شود، اگر هدفی را دوست داشته باشد، به آن هدف تبدیل می شود، اگر به فردی عشق بورزد آن فرد می شود و اگر به خدا عشق بورزد خدائی می شود.

اینک انتخاب با خود شماست....

#تبديل_شدن #عشق #خدايي_شدن #مولانا #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃🌸🔮🌸🍃

🎆 ما خانه بدوشیم وجهان خانه مانیست
درحلقه مانیست هرآنکس که چوما نیست

مازاده دردیم وره عشق بپوییم
دردیر خرابات به کس حکم بقا نیست

مارند ونظرباز وحریفیم به عالم
جزدوست به کس خون نظرباز روا نیست
مجروح زعشقیم واز آن شاد روانیم
اندر مرض عشق بجز عشق دوا نیست

همبستر مابود زمانی غم عالم
امروزبجز عشق کسی در بر مانیست
رسوای جهانیم وبگوییم به فریاد
عمرش به فنا بود هرآنکس که چوما نیست...

"مولانا"

🍃🌸🔮🌸🍃

#اشعار #مولانا #چو_ما_نیست #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃🌸🔮🌸🍃

💗 ای که می پرسی نشان عشق چیست ؟
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست.
عشق یعنی مشکلی اسان کنی
دردی از درمانده ای درمان کنی.

در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر

عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش

عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر
واگذاری اب را ، بر تشنه تر
عشق یعنی دشت گل کاری شده
در کویری چشمه ای جاری شده

عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی

هر کجا عشق اید و ساکن شود
هر چه نا ممکن بود ، ممکن شود

"مولانا"

🍃🌸🔮🌸🍃

#اشعار #مولانا #عشق #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 گفتم ای دل، نروی؟
خار شوی، زار شوی

بر سرِ آن دار شوی
بی بَر و بی بار شوی

نکند دام نهد؟
خام شوی، رام شوی؟

نپَری جلد شوی،
بی پر و بی بال شوی؟

نکند جام دهد؟
کام دهد، از لب خود وام دهد؟

در برت ساز زند، رقص کند،
کافر و بی عار شوی؟

نکند مست شوی
فارغ از این هست شوی؟

بعد آن کور شوی،
کر شوی، شاعر و بیمار شوی؟

نکُنَد دل نکَنی دل بکَنَد،
بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟

برود در بر یار دگری
صبح که بیدار شوی!!!!

#اشعار #مولانا #گفتم_ای_دل_نروی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃🌸🔮🌸🍃

🎆 مولانا در دفتر دوم مثنوى مي گويد ؛
شخصى نزد عيسى آمد و گفت دلم ميخواهد آن وردى را كه با آن مرده را زنده ميكنيد را به من هم بياموزيد.

حضرت عيسى (ع) بر جهالت اين مرد افسوس خورد و سعى كرد او را نصيحت كند:

کان نفس خواهد ز باران پاک ‌تر
وز فرشته در روش دراک‌تر
اما مرد زير بار نرفت و باز هم اصرار كرد كه ورد را بياموزد. قصه اين‌گونه تمام ميشود كه حضرت عيسى(ع) سرش را رو به آسمان گرفت و گفت خدايا به اين بنده‌ات بنگر، آخر من به او چه بگويم؟ خودش مرده، نميگويد بيا مرا زنده كن، تازه وردى طلب ميكند كه برود ديگرى را زنده كند.
مرده خود را رها كرده است او مرده بيگانه را جويد رفو

❇️در واقع سخن مولوى در اغلب موارد همين است. او ميگويد آدم‌ها خودشان را نميشناسند، اما ميخواهند ديگران را بشناسند. آدم‌ها قيمت همه چيز را ميدانند، جز قيمت خودشان.
قيمت هر كاله مى‌دانى كه چيست قيمت خود را ندانى ابلهيست

🍃حرف مولانا اين است كه اولين كتابى كه بايد بخوانيد، كتاب وجود خودتان است. اولين چيزى كه بايد بدانيد، قيمت خودتان است. واقعاً هم همين طور است. هر چيزى دانستنى نیست "خيلى چيزها هستند كه انسان بايد آگاهانه آن‌ها را كنار بگذارد."

🍃🌸🔮🌸🍃

#مثنوی #مولانا #حکایت_های_پند_آميز #مسیح_ع_و_مرده #ورد #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃🌸🔮🌸🍃

🎆 جهان‌ بیرون‌ زاییده‌ جهان‌ درون‌ است. عالم‌ غیب، خالق‌ طبیعت‌ است‌ و همین‌ امر درباره‌ درون‌ و بیرون‌ انسان‌ نیز صادق‌ است. بدن‌ انسان‌ نازله‌ و سایه‌ روح‌ انسان‌ است‌ و روح، خالق‌ آن‌ است.
بنابراین، بیرون‌ چیزی‌ نیست‌ جز سایه‌ درون‌ پس‌ اصالت‌ با درون‌ است‌ و بیرون‌ فرع‌ آن‌ است.

مولانا در دفتر سوم‌‌ می‌گوید:
یکی‌ از صوفیان‌ برای‌ انبساط‌ روحی‌ در باغ‌ نشست‌ و به‌ مراقبه‌ مشغول‌ شد. مردکی‌ فضول‌ که‌ از حالت‌ مراقبه‌ او دلتنگ‌ و بی‌حوصله‌ شده‌ بود، از صوفی‌ پرسید: «چرا خوابیده‌ای؟»؛ «برخیز و درختان‌ و گیاهان‌ سرسبز باغ‌ را تماشا کن.» صوفی‌ گفت: «همه‌ زیبایی‌ها در دل‌ آدمی‌ است‌ و هر چه‌ زیبایی‌ در این‌ دنیاست، تماما انعکاسی‌ است‌ از آن؛ اما عامه‌ مردم‌ گمان‌ می‌دارند که‌ جلوه‌های‌ ظاهر دنیوی، ذاتی‌ است،‌ پس‌ شیفته‌ و مفتون‌ آن‌ می‌شوند» .

🍃🌸🔮🌸🍃

#جهان_بیرون #عالم_غیب #سایه_روح #مولانا #حکایت_مراقبه_و_دل_آدمی #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 از بهاران کی شود سرسبز سنگ
خاک شو تا گل نمایی رنگ رنگ

سالها تو سنگ بودی دل‌خراش
آزمون را یک زمانی خاک باش

مولانا

#اشعار #مولانا #بهاران #سنگ #خاک_باش #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 گفتم دل و دین بر سر کارت کردم
هر چیز که داشتم نثارت کردم

گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی
آن من بودم که بیقرارت کردم

"مولانا"

#اشعار #مولانا #بيقرارت_کردم #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃🌸🔮🌸🍃

🎆 در برخي اوقات عارفان در سير تكامل روحي خود، به درجه اي مي رسند كه مي توانند همزمان در داخل و خارج از بدن خود حضور داشته باشند. اين امر دو شقگي آگاهي ناميده مي شود كه در آن آگاهي انسان عملا در دو حالت و در دو محيط متفاوت حضور دارد. هم در كالبد فيزيكي بسر مي برد و مي تواند به امورات روزمره و عادي خود بپردازد و هم مي تواند در طبقات ديگر اعم از اختري و روح و ... بسر ببرد و تجربيات و آموزش هاي لازم را در اين مورد بياموزد.

مولوي در مثنوي معنوي تاكيد مي كند كه اين گونه افراد در مجالس در حاليكه دهان ظاهري شان در حال گفتگو با مخاطبان است، دهان باطني شان با حق تعالي در حال گفتگوست و در حاليكه پاي ظاهري و فيزيكي آنها در مسجد در صفوف نماز كنندگان است، اما پاي باطني شان در طواف آسمانهاست. مولوي براي اينگونه افراد دو نام ذكر مي كند كه اولي ولي الدولتين و دومي به نام امام القبلتين مي باشد.

اين دهانش نكته گويان با جليس
وان دگر با حق به گفتار و انيس

گوش ظاهر اين سخن را ضبط كن
گوش جانش جاذب اسرار كن

چشم ظاهر در صف مسجد صواف
پاي معني فوق گردون در طواف

جز جزوش را تو بشمر همچنين
اين درون وقت و آن بيرون حين

هست يك نامش ولي الدولتين
هست يك نعتش امام القبلتين

«مثنوي معنوي-دفتر پنجم-ابيات 3602 الي3608»

🍃🌸🔮🌸🍃

#دوشقگی #مثنوی_معنوی #تعالیم_معنوی #مولانا #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃🌸🔮🌸🍃

🎆 براي شنيدن موسيقي الهي، انسان بايد حواس ظاهري خود را تعطيل نمايد تا حواس باطني انسان مجالي براي شنيدن داشته باشد، چرا كه به گفته ي مولانا، مانع اصلي شنوايي گوش باطني، گوش ظاهري انسان است و تا زمانيكه گوش ظاهري انسان فعال است نمي تواند نواهاي الهي و ملكوتي را بشنود.

🌿 چون بمردم از حواس بوالبشر
حق مرا شد سمع و ادراك و بصر
(دفتر اول مثنوی- 3126)

🌿 «پنبه ي آن گوش سِر، گوش سَر است تا نگردد اين كَر، آن باطن كَر است»
(دفتر اول مثنوی- 567)

🍃🌸🔮🌸🍃

#گوش_دل #موسیقی_الهی #حواس_باطنی #نوای_ملکوتی #مولانا #مثنوی_معنوی #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃🌸🔮🌸🍃

🎆 مگسی بر پرکاهی نشسته بود و آن پرکاه بر ادرار خری روان بود
مگس مغرورانه بر ادرار خر کشتی می‌راند و می‌گفت:
من بسیار تفکر کرده ام و علم دریانوردی خوانده ام
ببینید این دریا و این کشتی را و مرا که چگونه کشتی می‌رانم

در ذهن کوچک او آن ادرار، دریای بی‌ساحل به نظرش می‌آمد و آن پر کاه کشتی بزرگ.

"جهان هر کس به اندازه بینش اوست".

🔴در این تمثیل مگس، احوال سرمستان از باده غرور است. آنانی که در عین حقارت و کوته فکری ، خود را بزرگ و دانا می پندارند .

⚫️انسان گاه بر اثر غلبه اوهام و خودبینی، خویشتن را بر موج علم و معرفت و اوج قدرت و سلطنت می بیند .

❗️یکی از بدترین آفات در مسیر متافیزیک ، "توهمات" می باشد.

آن مگس بر برگ کاه و بول خر
همچو کشتیبان همی افراشت سر

گفت من دریا و کشتی خوانده‌ام
مدتی در فکر آن می‌مانده‌ام

اینک این دریا و این کشتی و من
مرد کشتیبان و اهل و رای زن

گر مگس تاویل بگذارد به رای
آن مگس را بخت گرداند همای

🍃🌸🔮🌸🍃

#حکایتهای_پند_آمیز #مثنوی_معنوی #مولانا #مگس_و_کشتی #توهم #غرور #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃🌸🔮🌸🍃

🎆 جدال بین فرشته و حیوان از دیدگاه مولانا 🎆

☸️ يکی از اصول مهم دستگاه فکری مولوی و عرفان ما، دو پاره بودن شخصيت آدمی است. طبق آرای مولوی، انسان از دو نيمه درست شده است:

🔹يک نيمه فرشته 🔹و يک نيمه حيوان.
⚛️ اين دو نيمه، همواره باهم در حال جنگ اند. نيمه ی حيوانی شخصيت آدمی، قابل مقايسه با مفهوم "ايد" يا "نفس اماره" در دستگاه فکری فرويد است. آن نيمه ی ديگر، يعنی نيمه ی فرشتـه آسای شخصيت آدمی، می تواند معادل مفهوم "سوپرايگو" يا "قاضی وجدان" در مکتب فرويديسم باشد." "جدال بين فرشتـه و حيوان در عرفان مولانا قابل مقايسه با جنگ بين "سوپرايگو" و "ايد" در فرويديسم اروپایی است. هدف اصلی مولوی، کشتن نفس اماره و مبارزه با نيمه ی حيوانی شخصيت آدمی است. مولوی معتقد است که آدمی می تواند با سرکوب و نابود کردن نيمه ی حيوانی خويش، نيمه ی فرشته آسای خود را، رهبر بلامنازع شخصيت خود کند. و باعث شود که جنگ بين فرشته و حيوان، با پيروزی فرشته، به پايان رسد. در حالی که اين مبارزه، از نظر فرويد چيزی نيست جز سرکوب "ايد" و راندن آن به ضمير ناخودآگاه. فرويد معتقد است که سرکوب "ايد" و کشتن "نفس اماره"، نه مايه ی رستگاری، بلکه، منشا و سرچشمه ی انواع و اقسام بيماری های روحی و روانی است.

☸️ ادبیات درونی نفس (چطوری صدای نفس را تشخیص دهیم )؛ نفس اماره به صورت لاینقطع و به صورت امرانه در گوش ما می خواند و غالبا کارهایی از ما می خواهد که انجام آن کار به تنبلی می انجامد و با کلماتی مثل حالا ولش کن، بعدا انجام میدیم، اخه الان خسته ایم، اخه، اما، اگر، مگه تو، ما رو به تنبلی فرا می خواند؛ در گوشمان می خواند کارهایی انجام دهیم که خلاف اخلاقیات و عرف اجتماع است.

⚛️ در عمل خوب است که از نفس اماره به‌عنوان موجودی مجزا سخن بگوییم و در صورت لزوم بدان شخصیت ببخشیم و اهدافی واقعاً ضداخلاقی یا حتی «صدا»یی مخالف با صدای وجدان به آن بدهیم. در این‌صورت، می‌توانیم آن را به‌صورت دشمنی مجسم کنیم که باید با آن مبارزه کرد و حیله‌هایش را خنثی کرد. چنین پنداری در عرصة عمل ضروری است زیرا نمی‌توان با موجودی انتزاعی مبارزه کرد.

☸️ نفس اماره: این مرحله از نفس پایین ترین و پست ترین نوع نفسه که حالتی در وجود انسان پدید می آورد که او همیشه میل به بدی و انحراف و کج روی پیدا کرده و از کار نیک و خوبی ها فراری است.
نفس (سركش) بسيار به بديها امر مى‏ كند (یوسف آیه 53) البته نفس اماره اگه با عقل و ایمان کنترل نشود سقوط انسان قطعی است.

🍃🌸🔮🌸🍃

#جدال_فرشته_و_حیوان! #مولانا #ايگو #سوپر_ايگو #روانشناسی #عرفان #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃🌸🔮🌸🍃

🎆 جدال بین فرشته و حیوان از دیدگاه مولانا 🎆
⚜️قسمت دوم:

⚛️اگر انسان بطور فعال با تمایلات نفس اماره برای تسلط بر «خود» مبارزه نکند، سرانجام اختیار سه ساختار دیگر (ایگو، سوپرایگو و سوپراید) را نیز به‌دست می‌گیرد. گرایش فطری نفس اماره تسلط بر روان است تا انسان را وادار کند ارزش‌های مورد توجهش را بپذیرد و به منافع آن بیندیشد و عمل کند.
نفس اماره عملکردی انگیزشی دارد و نیرویی کور و در نتیجه مسئولیت‌ناپذیر است و پاسخ‌گوی اعمال خود نیست. باید چنین نتیجه گرفت که نفس به طور ذاتی «بدسگال» نیست. مسئولیت شناسایی نفس اماره و مهار کردن آن و پیش‌بینی تأثیراتش بر عهدة ایگو است. بدین‌لحاظ، وجود نفس اماره برای انسان مفید است، زیرا همانند وزنه‌های سنگینی است که برای ورزشکاری که می‌خواهد بر حجم عضلاتش بیفزاید، مفید است.

⚛️ نفس اماره ضداخلاق است، زیرا منشأ همة انگیزش‌ها، هیجانات، اندیشه‌ها و اعمال زیان‌بخشی است که میل به لطمه‌زدن به حقوق دیگران و یا حقوق خودمان را دارد. اگر غیبت می‌کنیم کار اوست؛ اگر بد‌خلق و مهاجم و زودخشمیم، کار اوست؛ اگر حسد می‌ورزیم، کار اوست؛ اگر خودپسندیم و دوست‌ داریم خودنمایی کنیم و برتری‌مان را به‌رخ دیگران بکشیم، بازهم کار اوست؛ اگر به‌قضاوت و تحقیر دیگران می‌نشینیم، هم‌چنان کار اوست. و حتی هنگامی‌که، به روش دیگری بروز می‌کند، و سبب می‌شود در دفاع از حقوق خود، بزدل و ضعیف و ناتوان باشیم، و یا افسردگی بر ما چیره ‌شود (جز در موارد بالینی که بیرون از ارادة ماست)، و یا وقتی دل‌مان می‌خواهد همه‌چیز را رها کنیم، اندیشه‌های بدبینانه در سر بپرورانیم یا با دیدی منفی به زندگی نگاه کنیم… ، بازهم کار اوست.

⚛️ نفس اماره با خشنودی، حقوق دیگران را نادیده می‌گیرد. هدفش بالندگی منِ بشری است، بنابراین تلاش می‌کند که هر مانعی را بر سر این راه خنثی کند. نفس اماره به‌طور طبیعی و بدون وقفه و بی‌آنکه نیرویی صرف کنیم فعالیت می‌کند. از اصل لذت جویی پیروی می‌کند و کورکورانه می‌کوشد تا امیالش را ارضا کند و تا زمانی که توسط «ایگو» متوقف و مهار نشود، به این کار ادامه می‌دهد. نفس اماره در برابر هر‌گونه ترفندی که انسان به‌کمک آن می‌کوشد تا از سلطه‌اش خلاص شود، شدیداً مقاومت می‌کند. نفس اساساً سرکش است و با هر آنچه سبب تغذیة روح ملکوتی ( و در نتیجه تضعیف سلطه‌اش بر انسان) می‌شود مانند، اخلاق حقیقی، معنویت، توجه به مبدأ… در تضاد است.
نفس اماره اگر نتواند به‌زور فایق شود، از راه‌های انحرافی استفاده می‌کند تا سلطه‌اش را تضمین کند. خلاصه می‌تواند بر قضاوت انسان تأثیر بگذارد، یا او را وادار سازد استدلال‌های غلط در پیش بگیرد، یا صدای روح را در درون تقلید کند.

🍃🌸🔮🌸🍃

!#مولانا #ايگو #سوپر_ايگو #روانشناسی #نفس_اماره #عرفان #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 زندگانی تعادلی است بین نگه داشتن و رها کردن ....

"مولانا"

#سخن_بزرگان #مولانا #نگه_داشتن #رها_کردن #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🧘🔮🧘❄️

🎆 سه ﺑﯿﺖ، ﺳﻪ نگاه، و ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ؛

ﻣﻮﺳﯽ ‏( ﻉ ‏) ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﮐﻮﻩ ﻃﻮﺭ :
ﺍَﺭَﻧﯽ ‏( ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ ‏) ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ :
ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ ‏( ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ ‏)
ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺳﻌﺪﯼ :
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﮐﻪ ﻧﯿﺮﺯﺩ ﺍﯾﻦ ﺗﻤﻨﺎ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺣﺎﻓﻆ :
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﺗﻮ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺸﻨﻮ، ﻧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﻮﻻﻧﺎ :
ﺍﺭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ، ﭼﻪ ﺗﺮﯼ ﭼﻪ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
،
ﺳﻪ ﺑﯿﺖ، ﺳﻪ ﻧﮕﺎﻩ، ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ؛
ﻣﺜﻞ ﺳﻌﺪﯼ ، ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ
ﻣﺜﻞ ﺣﺎﻓﻆ ، ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
ﻣﺜﻞ ﻣﻮﻻﻧﺎ ، ﻋﺎﺭﻓﺎﻧﻪ.....

❄️🧘🔮🧘❄️

#ارنی #لم_ترانی #موسی_و_خدا #سعدی #حافظ #مولانا #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿🧘🔮🧘🌿

🎆 تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم
چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را

ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
نه نهانم نه بدیدم چه کنم کون و مکان را

ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم
چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را

چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم
چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را

چو نهادم سر هستی چه کشم بار کهی را
چو مرا گرگ شبان شد چه کشم ناز شبان را

چه خوشی عشق چه مستی چو قدح بر کف دستی
خنک آن جا که نشستی خنک آن دیده جان را

ز تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جانی
چو ز تو یافت نشانی چه کند نام و نشان را

جهت گوهر فایق به تک بحر حقایق
چو به سر باید رفتن چه کنم پای دوان را

به سلاح احد تو ره ما را بزدی تو
همه رختم ستدی تو چه دهم باج ستان را

ز شعاع مه تابان ز خم طره پیچان
دل من شد سبک ای جان بده آن رطل گران را

منگر رنج و بلا را بنگر عشق و ولا را
منگر جور و جفا را بنگر صد نگران را

غم را لطف لقب کن ز غم و درد طرب کن
هم از این خوب طلب کن فرج و امن و امان را

بطلب امن و امان را بگزین گوشه گران را
بشنو راه دهان را مگشا راه دهان را

"مولانا"

🌿🧘🔮🧘🌿

#اشعار #مولانا #ز_تو_هر_ذره_جهانی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿🧘🔮🧘🌿

🎆 خر برفت و خر برفت 🎆

یک صوفیِ مسافر، در راه به خانقاهی رسید و شب آنجا ماند. خَرَش را آب و علف داد و در طويله بست، و به جمع صوفيان پیوست. صوفيان فقير و گرسنه بودند. آه از فقر كه كفر و بی ايمانی به دنبال دارد!
صوفيان، پِنهانی خَر مسافر را فروختند و غذا و خوردنی خريدند و آن شب جشن مفّصلی بر پا كردند.
مسافرِ خسته را احترام بسيار كردند و از آن خوردنی ها خوردند. و صاحب خر را نیز گرامی داشتند.
او نيز بسيار لذّت می برد. پس از غذا، رقص و سماع آغاز كردند.

"صوفيان همه اهل حقيقت نيستند!"
از هزاران اندکی زین صوفیند
باقيان در دولت او می زيند
رقص آغاز شد، مطرب آهنگ سنگینی آغاز کرد و می خواند:
خر برفت و خر برفت و خر برفت
صوفيان با اين ترانه گرم شدند و تا صبح رقص و شادی كردند. دست افشاندند و پای كوبیدند.
مسافر نيز به تقليد از آنها ترانه خر برفت و خر برفت را با شور می خواند.
هنگام صبح همه خداحافظی كردند و رفتند، صوفی بارش را برداشت و به طويله رفت تا بار بر پشت خر بگذارد و به راه ادامه دهد.
اما خر در طويله نبود، با خود گفت: حتماً خادم خانقاه خر را برده تا آب بدهد.
خادم آمد ولی از خر خبری نبود، صوفی پرسيد: خر من كجاست؟
من خرم را به تو سپردم، و از تو می خواهم
خادم گفت: صوفيانِ گرسنه حمله كردند، من از ترس جان تسلیم شدم، آنها خر را بردند و فروختند
تو گوشت لذيذ را ميان گربه ها رها كرده بودی.
صوفی گفت: چرا به من خبر ندادی؟
حالا آنها همه رفته اند من از چه كسی شكايت كنم؟
خَرم را خورده اند و رفته اند!
خادم گفت: به خدا قسم، چند بار آمدم تو را خبر كنم. ديدم تو از همه شادتر هستی و بلندتر از همه می خواندی که خر برفت و خر برفت
گفتم تو خودت خبر داری و می دانی، پس دیگر من چه به او بگويم؟
صوفی گفت: آن غذا لذیذ بود و آن ترانه خوش و زيبا، مرا هم خوش می آمد.

مَر مرا تَقلیدشان بر باد داد
که دو صد لَعنَت بر آن تَقلید باد

آن صوفی از طمع و حرص به تقليد گرفتار شد و حرص عقل او را كور کرد!!!!

"مثنوی معنوی_مولانا "

🌿🧘🔮🧘🌿

#حکایتهای_پند_آمیز #مثنوی_معنوی #مولانا #خر_برفت #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot