Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
✨قدمت روح و سرنوشت روح آدمی پس از مرگ✨
در جایی که صحبت از خلقت می شود عده ای بر این باورند که بشری که امروزه در جهان مادی مشغول حیات است، بعد از انسان های ما قبل خلق شده و پا به این جهان هستی نهاده و یا فرزندی که امروز متولد شده دیرتر از پدرش خلق گردیده، در صورتی که اینطور نیست و ملاک خلقت بشر حضور در این جهان مادی نیست و این سلسله مراتب فقط در مورد خلقت جسم مادی و حضور با آن قالب در جهان مادی صدق می کند، نه در مورد روح ! زیرا روح ممکن است هزاران سال قبل خلق شده و امروز پا به جهان مادی بگذارد. همانطور که قبلا اشاره کردم این حیات مادی اولین حیات نبوده و ارواح در ادامه و تکمیل حیات خود وارد این جهان مادی می گردند و قبل از این حیات نیز حیات روحی داشته و دارند و پس از این حیات مادی ( مرگ ) مجددا به جهان روحی رفته و به حیات خود ادامه می دهد و در راستای حیات روحی خود وارد طبقات و جهان های مختلف روحی می گردد. روح در جهان روحی مشغول حیات می باشد که به دلایلی هنگام ورود به جهان مادی موقتا گذشتۀ خود را فراموش می کند زیرا در غیر این صورت زندگی در قالب جسم مادی که با طبیعت روح سازگار نیست بسیار برای روح مشکل خواهد بود و به همین جهت است که گاهی انسان با اشخاص و یا مسائلی برخورد می کند که احساس می کند برایش آشنا می باشد ولی به دلیل فراموشی نمی تواند تطبیق کند که ممکن است به حیات روحی خود مربوط باشد، که تمام آن حیات و خاطراتش را پس از مرگ و ورود به جهان روحی مجدداً به یاد می آورد. در حقیقت ارواح پس از تکمیل حیات روحی خود وارد جهان مادی می شوند و ممکن است یک روح این مراحل را زودتر طی کرده و یک روح دیرتر.
البته تا حدودی مانند همین جهان می توان مثال زد. جهت درک مطلب باید گفت مانند این جهان که یکی در سن کودکی وارد جهان روحی می شود و دیگری در سن یکصد و بیست سالگی. پس نمی توان گفت که حتما نوبتی است همانطور که پس از مرگ و ورود به جهان روحی پس از طی مراحل لازم ارواح به جهان روحی بالاتر می روند و این رشد روحی به استعداد ارواح بستگی دارد و در همه یکسان نیست و این زودتر یا دیرتر مربوط به این جهان مادی است که در آن بحث زمان وجود دارد. در جهان روحی بُعد زمان و مکان مانند این جهان وجود ندارد .
روح در جهان روحی برای جابجایی نیاز به طی کردن مسافت ندارد و از قدرت تجزیه و ترکیب برخوردار است هم در خود و هم در اجسام سماوی همچنین برای ایجاد وضعیت و شرایط پیرامون خود از نیروی عقل که مسلط بر ماده سماوی است استفاده می کند و در مورد عشق و عواطف از بهترین و بالاترین آن در جهان روحی بهره مند می باشد و در جهان روحی که جهان حقیقت و باطن است به حیات پاکی مشغول است که مشابه آن در این جهان مادی یافت نمی شود و از همه مهمتر این است که به خالق هستی بخش نزدیکتر است و وجود آن را بیشتر احساس می کند و نمی توان از آن دل کند در جهان روحی ملیت و نژاد معنایی ندارد و همه به معنای واقعی یکسانند و با یک روش با یکدیگر سخن گفته و برخورد می کنند حال با این وصف از روح می خواهند که وارد جسم شود آن هم جسمی که حرکت روحی را از روح می گیرد و سپس با آن وارد جهان مادی شود که بسیار کوچکتر از جهان روحی است و برای روح مانند زندان انفرادی است و جای هیچگونه حرکتی ندارد و برای جابجا شدن می بایست زمان و انرژی زیادی مصرف کند تا مسافت کمی را بپیماید اگر روح گذشتۀ خود و توانایی هایی را که داشته فراموش نکند به هیچ وجه نمی تواند این زندگی مادی را تحمل کند و همین فراموشی است که باعث می شود روح بتواند در این قالب مادی این جهان مادی را تحمل کرده و ادامه دهد. به همین جهت بوده که روح در ابتدا به وسیلۀ ریسمان نقره ای به جسم متصل گردیده که اگر اینچنین نمی بود و روح آزاد بود لحظه ای در این جسم تحمل نکرده و بلافاصله آن را ترک می کرد و به این دلیل است که ریسمان نقره ای فقط در لحظۀ مرگ جدا می شود و روح آزاد گشته و جسم را برای همیشه ترک می کند و پس از ترک جسم و ورود به جهان روحی همۀ خاطرات و گذشتۀ روحی خود را مجدداً به یاد می آورد.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#روح #مرگ #تکامل #سرنوشت #ریسمان #نقره ای
@mazeye_malakoot
✨قدمت روح و سرنوشت روح آدمی پس از مرگ✨
در جایی که صحبت از خلقت می شود عده ای بر این باورند که بشری که امروزه در جهان مادی مشغول حیات است، بعد از انسان های ما قبل خلق شده و پا به این جهان هستی نهاده و یا فرزندی که امروز متولد شده دیرتر از پدرش خلق گردیده، در صورتی که اینطور نیست و ملاک خلقت بشر حضور در این جهان مادی نیست و این سلسله مراتب فقط در مورد خلقت جسم مادی و حضور با آن قالب در جهان مادی صدق می کند، نه در مورد روح ! زیرا روح ممکن است هزاران سال قبل خلق شده و امروز پا به جهان مادی بگذارد. همانطور که قبلا اشاره کردم این حیات مادی اولین حیات نبوده و ارواح در ادامه و تکمیل حیات خود وارد این جهان مادی می گردند و قبل از این حیات نیز حیات روحی داشته و دارند و پس از این حیات مادی ( مرگ ) مجددا به جهان روحی رفته و به حیات خود ادامه می دهد و در راستای حیات روحی خود وارد طبقات و جهان های مختلف روحی می گردد. روح در جهان روحی مشغول حیات می باشد که به دلایلی هنگام ورود به جهان مادی موقتا گذشتۀ خود را فراموش می کند زیرا در غیر این صورت زندگی در قالب جسم مادی که با طبیعت روح سازگار نیست بسیار برای روح مشکل خواهد بود و به همین جهت است که گاهی انسان با اشخاص و یا مسائلی برخورد می کند که احساس می کند برایش آشنا می باشد ولی به دلیل فراموشی نمی تواند تطبیق کند که ممکن است به حیات روحی خود مربوط باشد، که تمام آن حیات و خاطراتش را پس از مرگ و ورود به جهان روحی مجدداً به یاد می آورد. در حقیقت ارواح پس از تکمیل حیات روحی خود وارد جهان مادی می شوند و ممکن است یک روح این مراحل را زودتر طی کرده و یک روح دیرتر.
البته تا حدودی مانند همین جهان می توان مثال زد. جهت درک مطلب باید گفت مانند این جهان که یکی در سن کودکی وارد جهان روحی می شود و دیگری در سن یکصد و بیست سالگی. پس نمی توان گفت که حتما نوبتی است همانطور که پس از مرگ و ورود به جهان روحی پس از طی مراحل لازم ارواح به جهان روحی بالاتر می روند و این رشد روحی به استعداد ارواح بستگی دارد و در همه یکسان نیست و این زودتر یا دیرتر مربوط به این جهان مادی است که در آن بحث زمان وجود دارد. در جهان روحی بُعد زمان و مکان مانند این جهان وجود ندارد .
روح در جهان روحی برای جابجایی نیاز به طی کردن مسافت ندارد و از قدرت تجزیه و ترکیب برخوردار است هم در خود و هم در اجسام سماوی همچنین برای ایجاد وضعیت و شرایط پیرامون خود از نیروی عقل که مسلط بر ماده سماوی است استفاده می کند و در مورد عشق و عواطف از بهترین و بالاترین آن در جهان روحی بهره مند می باشد و در جهان روحی که جهان حقیقت و باطن است به حیات پاکی مشغول است که مشابه آن در این جهان مادی یافت نمی شود و از همه مهمتر این است که به خالق هستی بخش نزدیکتر است و وجود آن را بیشتر احساس می کند و نمی توان از آن دل کند در جهان روحی ملیت و نژاد معنایی ندارد و همه به معنای واقعی یکسانند و با یک روش با یکدیگر سخن گفته و برخورد می کنند حال با این وصف از روح می خواهند که وارد جسم شود آن هم جسمی که حرکت روحی را از روح می گیرد و سپس با آن وارد جهان مادی شود که بسیار کوچکتر از جهان روحی است و برای روح مانند زندان انفرادی است و جای هیچگونه حرکتی ندارد و برای جابجا شدن می بایست زمان و انرژی زیادی مصرف کند تا مسافت کمی را بپیماید اگر روح گذشتۀ خود و توانایی هایی را که داشته فراموش نکند به هیچ وجه نمی تواند این زندگی مادی را تحمل کند و همین فراموشی است که باعث می شود روح بتواند در این قالب مادی این جهان مادی را تحمل کرده و ادامه دهد. به همین جهت بوده که روح در ابتدا به وسیلۀ ریسمان نقره ای به جسم متصل گردیده که اگر اینچنین نمی بود و روح آزاد بود لحظه ای در این جسم تحمل نکرده و بلافاصله آن را ترک می کرد و به این دلیل است که ریسمان نقره ای فقط در لحظۀ مرگ جدا می شود و روح آزاد گشته و جسم را برای همیشه ترک می کند و پس از ترک جسم و ورود به جهان روحی همۀ خاطرات و گذشتۀ روحی خود را مجدداً به یاد می آورد.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#روح #مرگ #تکامل #سرنوشت #ریسمان #نقره ای
@mazeye_malakoot
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
✨قدمت روح و سرنوشت آن پس از مرگ آدمی✨
⚜قسمت دوم
چهره ی مرگ از گذشته های بسیار دور در نزد مردم ترسناک و غم انگیز ترسیم شده و از اینرو آداب و رسومی منطبق با همین تصورات در جامعه ی آن زمان معمول گردید که تا به امروز سینه به سینه و دست به دست ادامه دارد. از آنجایی که در گذشته به دلیل عدم درک صحیح مقوله ی مرگ و جهان روحی و عدم آگاهی و آمادگی اذهان عمومی برای واقعیات روحی در مواقعی آن را پایان حیات بشر و قطع ارتباط با جهان مادی می دانستند و برای آن انواع مختلف ساخته بودند و پیرامون آن دردها و شکنجه های منتسب به قبر را بین مردم رایج کردند که تمام این ها چیزی نیست مگر عدم شناخت و درک واقعیت همانطور که قبلا اشاره کردم لحظه جدایی روح از بدن برای همه یکسان است و به یک شکل انجام می گیرد اما لحظات قبل از جدایی روح و بعد از آن در مورد همه یکسان نبوده و بسته به رفتار و کردار در جهان مادی متفاوت می باشد و اما در خصوص احساس لحظه ی جدا شدن روح از بدن و پس از جدایی باید بگویم انسان به هیچ وجه متوجه بریدن ریسمان میان روح و جسم نمی شود ولی پس از بریدن واسط میان روح و جسم ناگهان احساس نشاط وصف ناپذیری به انسان دست می دهد که تا کنون مشابه آن را در جهان مادی تجربه نکرده است و بسیار خود را سبک می یابد درست مثل اینکه یک بار بسیار سنگین را از دوش انسان برداشته باشند و باید بگویم برخلاف آنچه تصور می شود مرگ ( جدا شدن روح از بدن ) هیچ درد و رنجی به همراه ندارد و اگر انسان می توانست یک بار مرگ را در حیات مادی خود تجربه کند می دانست که هیچ چیزی در این حیات مادی به اندازه ی مرگ لذتبخش و شیرین نمی باشد و هیچ انسانی پس از مرگ و درک جهان روحی میل به حضور در جهان مادی را ندارد زیرا وقتی وارد جهان روحی می شود و آن احساس زیبا را پیدا می کند با تجربه ی محیطی زیبا که با اینکه خورشید و نور در آن وجود ندارد و هوایی گرگ و میش است که تا آن لحظه تجربه نکرده است ولی شفافیت محیط و دید بمراتب بهتر از این جهان مادی است و هر آنچه که در اندیشه ی او می آید بلافاصله در مقابلش ایجاد می گردد، محال است کسی حاضر به بازگشت به این جهان مادی باشد و در جهان روحی هیچ جایی برای چهره ی ترسناک و غم انگیز مرگ وجود ندارد .
🔅وقتی صحبت از عقل می شود بلافاصله میزان شعور و طرز تفکر و نوع تعقل مجسم می گردد. در صورتی که هیچ یک از اینها مورد نظر نیست و هیچکدام از اینها عقل نیست البته متعلق به عقل هست ولی فقط زیر مجموعۀ عقل است .
در حقیقت آن بخشی که می توان با کمک آن در افکار رخنه کرد و یا بوسیلۀ آن روحی را از جسم خارج کرد و یا اینکه از حوادث آینده مطلع شد و آینده را با آن دید و یا از حال کسی مطلع شد و یا بوسیلۀ آن در حالات کسی دخالت کرد و او را خواب کرد و بیش از این حتی آن بخشی که می توان توسط آن بر اجسام قالب شد و آنها را تجزیه و یا ترکیب کرد کدام قسمت از عقل است که این توانایی ها را دارد .
در شناخت عقل باید بگویم که منظور حالات روحی اولیه خلقت عقل است نه آن بخشی که امروزه از آن استفاده می شود چرا که آن قدرت تفکر است و از زیر مجموعه های عقل است از تفکیکات عقل که بگذریم به جایی می رسیم که تمام این مشتقات را در خود جای داده و آنها را در کنترل دارد از تخیل گرفته تا قدرت تشخیص و ضبط و بست امور از خیر و شر و ثبت و نگهداری آنها که آن عقل مورد نظر است .
🌿پس از مرگ و رها کردن جسم این عقل است که به عالم روحی می رود البته در آنجا نیز نیاز به قالب هایی دارد که در مورد آن صحبت شده است. جسم ثانویه یکی از همان قالب ها است اما در کل عقل است که تا ابدیت جاودانه خواهد ماند و تمام داشته ها و آموخته ها را با خود همراه ساخته و حفظ می کند و این عقل است که در ابتدای خلقت خلق شد و وقتی صحبت از اشرف مخلوقات می شود و اینکه موجودی همپای او نیست منظور عقل است .
عقل در بر گیرندۀ تمام عناصر ساختاری شخصیت انسان است و بخشهایی در عقل وجود دارد که توسط بخشهای دیگر قابل ارتقاء است و قسمت هایی هم هستند که با ارتقاء آن بخش قابل رشد هستند مانند بخش های شخصیتی و تشخیص و همچنین بخش عواطف اما آنچه که هست آن عقل است که تمام این بخشها را در خود دارد و آن چیزی است که در خلقت اول به دست خالق یکتا خلق شد که می تواند به عمق ناشناخته ها رفته و شگفتیها ایجاد کند.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#روح #مرگ #عقل #شعور #آگاهی #ریسمان #نقره ای
@mazeye_malakoot
✨قدمت روح و سرنوشت آن پس از مرگ آدمی✨
⚜قسمت دوم
چهره ی مرگ از گذشته های بسیار دور در نزد مردم ترسناک و غم انگیز ترسیم شده و از اینرو آداب و رسومی منطبق با همین تصورات در جامعه ی آن زمان معمول گردید که تا به امروز سینه به سینه و دست به دست ادامه دارد. از آنجایی که در گذشته به دلیل عدم درک صحیح مقوله ی مرگ و جهان روحی و عدم آگاهی و آمادگی اذهان عمومی برای واقعیات روحی در مواقعی آن را پایان حیات بشر و قطع ارتباط با جهان مادی می دانستند و برای آن انواع مختلف ساخته بودند و پیرامون آن دردها و شکنجه های منتسب به قبر را بین مردم رایج کردند که تمام این ها چیزی نیست مگر عدم شناخت و درک واقعیت همانطور که قبلا اشاره کردم لحظه جدایی روح از بدن برای همه یکسان است و به یک شکل انجام می گیرد اما لحظات قبل از جدایی روح و بعد از آن در مورد همه یکسان نبوده و بسته به رفتار و کردار در جهان مادی متفاوت می باشد و اما در خصوص احساس لحظه ی جدا شدن روح از بدن و پس از جدایی باید بگویم انسان به هیچ وجه متوجه بریدن ریسمان میان روح و جسم نمی شود ولی پس از بریدن واسط میان روح و جسم ناگهان احساس نشاط وصف ناپذیری به انسان دست می دهد که تا کنون مشابه آن را در جهان مادی تجربه نکرده است و بسیار خود را سبک می یابد درست مثل اینکه یک بار بسیار سنگین را از دوش انسان برداشته باشند و باید بگویم برخلاف آنچه تصور می شود مرگ ( جدا شدن روح از بدن ) هیچ درد و رنجی به همراه ندارد و اگر انسان می توانست یک بار مرگ را در حیات مادی خود تجربه کند می دانست که هیچ چیزی در این حیات مادی به اندازه ی مرگ لذتبخش و شیرین نمی باشد و هیچ انسانی پس از مرگ و درک جهان روحی میل به حضور در جهان مادی را ندارد زیرا وقتی وارد جهان روحی می شود و آن احساس زیبا را پیدا می کند با تجربه ی محیطی زیبا که با اینکه خورشید و نور در آن وجود ندارد و هوایی گرگ و میش است که تا آن لحظه تجربه نکرده است ولی شفافیت محیط و دید بمراتب بهتر از این جهان مادی است و هر آنچه که در اندیشه ی او می آید بلافاصله در مقابلش ایجاد می گردد، محال است کسی حاضر به بازگشت به این جهان مادی باشد و در جهان روحی هیچ جایی برای چهره ی ترسناک و غم انگیز مرگ وجود ندارد .
🔅وقتی صحبت از عقل می شود بلافاصله میزان شعور و طرز تفکر و نوع تعقل مجسم می گردد. در صورتی که هیچ یک از اینها مورد نظر نیست و هیچکدام از اینها عقل نیست البته متعلق به عقل هست ولی فقط زیر مجموعۀ عقل است .
در حقیقت آن بخشی که می توان با کمک آن در افکار رخنه کرد و یا بوسیلۀ آن روحی را از جسم خارج کرد و یا اینکه از حوادث آینده مطلع شد و آینده را با آن دید و یا از حال کسی مطلع شد و یا بوسیلۀ آن در حالات کسی دخالت کرد و او را خواب کرد و بیش از این حتی آن بخشی که می توان توسط آن بر اجسام قالب شد و آنها را تجزیه و یا ترکیب کرد کدام قسمت از عقل است که این توانایی ها را دارد .
در شناخت عقل باید بگویم که منظور حالات روحی اولیه خلقت عقل است نه آن بخشی که امروزه از آن استفاده می شود چرا که آن قدرت تفکر است و از زیر مجموعه های عقل است از تفکیکات عقل که بگذریم به جایی می رسیم که تمام این مشتقات را در خود جای داده و آنها را در کنترل دارد از تخیل گرفته تا قدرت تشخیص و ضبط و بست امور از خیر و شر و ثبت و نگهداری آنها که آن عقل مورد نظر است .
🌿پس از مرگ و رها کردن جسم این عقل است که به عالم روحی می رود البته در آنجا نیز نیاز به قالب هایی دارد که در مورد آن صحبت شده است. جسم ثانویه یکی از همان قالب ها است اما در کل عقل است که تا ابدیت جاودانه خواهد ماند و تمام داشته ها و آموخته ها را با خود همراه ساخته و حفظ می کند و این عقل است که در ابتدای خلقت خلق شد و وقتی صحبت از اشرف مخلوقات می شود و اینکه موجودی همپای او نیست منظور عقل است .
عقل در بر گیرندۀ تمام عناصر ساختاری شخصیت انسان است و بخشهایی در عقل وجود دارد که توسط بخشهای دیگر قابل ارتقاء است و قسمت هایی هم هستند که با ارتقاء آن بخش قابل رشد هستند مانند بخش های شخصیتی و تشخیص و همچنین بخش عواطف اما آنچه که هست آن عقل است که تمام این بخشها را در خود دارد و آن چیزی است که در خلقت اول به دست خالق یکتا خلق شد که می تواند به عمق ناشناخته ها رفته و شگفتیها ایجاد کند.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#روح #مرگ #عقل #شعور #آگاهی #ریسمان #نقره ای
@mazeye_malakoot
✨✨🍥بند سیمین یا ریسمان نقره ای 🍥✨✨
☸محققان روحی برون فکنی روح را امری لذت بخش برای روح می دانند و بی خطر به حدی که دیگر خواهان بازگشتن به داخل جسم فیزیکی خود نیست؛ چون رهایی از جسم مادی و قدم گذاشتن به عالم ارواح از هر جهت لذت بخش تر از لذت مادی است پس هیچ گاه نگران مرگ و ترس از مرگ نباشید چون بین روح وجسم قفلی وجود دارد به نام ریسمان نقره ای که این ریسمان هیچ محدودیتی نسبت به طول خود ندارد.
✨ریسمان نقره ای✨
قرینه اثیری از طریق یک پیوند و نهان به نام ((طناب نقره ای)) به جسم فیزیکی مرتبط است. لحظه ای که قرینه اثیری جسم فیزیکی را ترک می کند جسم فیزیکی می میرد؛ اما اگر طناب نقره ای پاره نشود احتمال می رود که قرینه اثیری یک بار دیگر از طریق طناب نقره ای وارد قالب مادی شود و به این ترتیب قالب مادی به زندگی ادامه دهد. کسانی که عمیقا" مراقبه می کنند می توانند آهنگ طناب نقره ای را بشنوند. در مراقبه فرد ((تجرد)) یا خارج شدن از جسم فیزیکی را تجربه می کند. هر زمان که روح جسم را ترک می کند و به قلمروهای بالاتر می رود طناب نقره ای نواخته می گردد و آهنگ آن شنیده می شود. هر چه تجربه تجرد بیشتر پیش بیاید، صدای آهنگ طناب نقره ای قوی تر است. روح جسم را ترک می کند، اما دوباره به جسم بر می گردد به عبارتی هر یک از این تجربه های تجرد نوعی مرگ محسوب می شوند. اساتید بزرگ معنویت به شاگردانشان آموزش می دادند که هر چند گاه یک بار به این ترتیب ((بمیرند)). انسان فقط با مردن است که هنر زندگی حقیقی را می آموزد و کسی که نمرده باشد نمی داند چگونه زندگی کند.
⚛طناب نقره ای و طول آن محدود نیست. قرینه اثیری می تواند از جسم فیزیکی خارج شود. صدها کیلومتر یا مایل دورتر برود و دوباره به جسم فیزیکی برگردد. البته در صورتی است که طناب نقره ای پاره نشود. زیرا در آن صورت جسم فیزیکی می میرد (برای همین من می گویم تخلیه روح را همین طوری بدون تحقیق و تجربه انجام ندهید.
⚛در حکایتی مردی نقل می کند که در نتیجه انفجار مواد منفجره به هوا پرتاب شد و بعد به زمین افتاد. با این که بدن وی بر زمین افتاده بود اما احساس می کرد که درهواست و از بالا به جسمش نگاه می کند که کمی دورتر روی زمین قرار دارد. می دید که رشته های باریک و شفاف به رنگ نقره ای او را به جسمش مرتبط می کند و پزشکان دور جسمش جمع شده اند و اظهار می کنند که او مرده است. بعد دو نفر با برانکارد آمدند و متوجه شدند که او هنوز جان دارد. او می گفت ((در واقع من از آن طناب نقره ای پایین آمدم و به همان جسم قدیمی برگشتم . در آن هنگام مانند یک خفاش کور بودم و دست راستم از شانه قطع شده بود)). توجه داشته باشید تا زمانی که قرینه اثیری بیرون از جسم فیزیکی قرار داشت او قادر به دیدن بود. او پزشکان و کسانی که برانکارد را آورده بودند می دید ولی احساس درد نمی کرد. اما به محض ورود قرینه اثیری به جسم فیزیکی متوجه شده که بینایی اش را از دست داده است و درد قطع شدن دستش را هم احساس می کند.
☸محل اتصال ریسمان های نقره ای (برای اطلاعات بیشتر فقط خواستم کمکی بکنم) اما در بیشتر کتاب ها جایگاه بند سیمین را در نقطه بین دو ابرو یا همان چشم سوم و یا در نقطه چاکرای دوم منطقه ناف می دانند:
🔵1- در محل وسط جمجمه سر یعنی محل پیچش موها
🔵2- اول رستنگاه مو
🔵3- محل بین دو ابرو
🔵4- در محل گودی چانه
🔵5- زیر قلب یا خورشیدی کوچک
🔵6- محل جناغ سینه یا خورشیدی بزرگ
🔵7- سمت راست سینه قرنیه خورشیدی کوچک
🔵8- زانوها در محل کشکک
🔵9- انتهای ساق پا در محل زرد پی اشیل
🔵10- گودی کمر در محل پیچش موهای کمر
🔵11- انتهای استخوان خاجی و بیضه ها
🔵12- آرنج دستها
🔵13-گودی پشت زانوها
🔵14- پشت لاله های گوشها
⚛ریسمان های نقره ای در محل اتصال به جسم مادی هر کدام به چندین شاخه و شاخک تقسیم می شوند و محیط بخصوصی از بدن را پوشش می دهند.
بطوریکه تمام جسم مادی تحت پوشش امواج آنها قرار دارند، یعنی تمام قسمتهای بدن پوشیده از تقسیمات امواج ریسمان های نقره ای می باشد .
اولین ریسمان های نقره ای که در زمان مرگ از بدن جدا می شود مربوط به انتهای ساق پا است و آخرین آن نیز مربوط به چانه می باشد.
لازم بتذکر است که بند سیمین قابلیت ارتجاعی دارد و تا هر کجا که بخواهید کش می آید .
#ریسمان #نقره ای #بند #سیمین #روح #بدن #متافیزیک
@pathwaystogod
☸محققان روحی برون فکنی روح را امری لذت بخش برای روح می دانند و بی خطر به حدی که دیگر خواهان بازگشتن به داخل جسم فیزیکی خود نیست؛ چون رهایی از جسم مادی و قدم گذاشتن به عالم ارواح از هر جهت لذت بخش تر از لذت مادی است پس هیچ گاه نگران مرگ و ترس از مرگ نباشید چون بین روح وجسم قفلی وجود دارد به نام ریسمان نقره ای که این ریسمان هیچ محدودیتی نسبت به طول خود ندارد.
✨ریسمان نقره ای✨
قرینه اثیری از طریق یک پیوند و نهان به نام ((طناب نقره ای)) به جسم فیزیکی مرتبط است. لحظه ای که قرینه اثیری جسم فیزیکی را ترک می کند جسم فیزیکی می میرد؛ اما اگر طناب نقره ای پاره نشود احتمال می رود که قرینه اثیری یک بار دیگر از طریق طناب نقره ای وارد قالب مادی شود و به این ترتیب قالب مادی به زندگی ادامه دهد. کسانی که عمیقا" مراقبه می کنند می توانند آهنگ طناب نقره ای را بشنوند. در مراقبه فرد ((تجرد)) یا خارج شدن از جسم فیزیکی را تجربه می کند. هر زمان که روح جسم را ترک می کند و به قلمروهای بالاتر می رود طناب نقره ای نواخته می گردد و آهنگ آن شنیده می شود. هر چه تجربه تجرد بیشتر پیش بیاید، صدای آهنگ طناب نقره ای قوی تر است. روح جسم را ترک می کند، اما دوباره به جسم بر می گردد به عبارتی هر یک از این تجربه های تجرد نوعی مرگ محسوب می شوند. اساتید بزرگ معنویت به شاگردانشان آموزش می دادند که هر چند گاه یک بار به این ترتیب ((بمیرند)). انسان فقط با مردن است که هنر زندگی حقیقی را می آموزد و کسی که نمرده باشد نمی داند چگونه زندگی کند.
⚛طناب نقره ای و طول آن محدود نیست. قرینه اثیری می تواند از جسم فیزیکی خارج شود. صدها کیلومتر یا مایل دورتر برود و دوباره به جسم فیزیکی برگردد. البته در صورتی است که طناب نقره ای پاره نشود. زیرا در آن صورت جسم فیزیکی می میرد (برای همین من می گویم تخلیه روح را همین طوری بدون تحقیق و تجربه انجام ندهید.
⚛در حکایتی مردی نقل می کند که در نتیجه انفجار مواد منفجره به هوا پرتاب شد و بعد به زمین افتاد. با این که بدن وی بر زمین افتاده بود اما احساس می کرد که درهواست و از بالا به جسمش نگاه می کند که کمی دورتر روی زمین قرار دارد. می دید که رشته های باریک و شفاف به رنگ نقره ای او را به جسمش مرتبط می کند و پزشکان دور جسمش جمع شده اند و اظهار می کنند که او مرده است. بعد دو نفر با برانکارد آمدند و متوجه شدند که او هنوز جان دارد. او می گفت ((در واقع من از آن طناب نقره ای پایین آمدم و به همان جسم قدیمی برگشتم . در آن هنگام مانند یک خفاش کور بودم و دست راستم از شانه قطع شده بود)). توجه داشته باشید تا زمانی که قرینه اثیری بیرون از جسم فیزیکی قرار داشت او قادر به دیدن بود. او پزشکان و کسانی که برانکارد را آورده بودند می دید ولی احساس درد نمی کرد. اما به محض ورود قرینه اثیری به جسم فیزیکی متوجه شده که بینایی اش را از دست داده است و درد قطع شدن دستش را هم احساس می کند.
☸محل اتصال ریسمان های نقره ای (برای اطلاعات بیشتر فقط خواستم کمکی بکنم) اما در بیشتر کتاب ها جایگاه بند سیمین را در نقطه بین دو ابرو یا همان چشم سوم و یا در نقطه چاکرای دوم منطقه ناف می دانند:
🔵1- در محل وسط جمجمه سر یعنی محل پیچش موها
🔵2- اول رستنگاه مو
🔵3- محل بین دو ابرو
🔵4- در محل گودی چانه
🔵5- زیر قلب یا خورشیدی کوچک
🔵6- محل جناغ سینه یا خورشیدی بزرگ
🔵7- سمت راست سینه قرنیه خورشیدی کوچک
🔵8- زانوها در محل کشکک
🔵9- انتهای ساق پا در محل زرد پی اشیل
🔵10- گودی کمر در محل پیچش موهای کمر
🔵11- انتهای استخوان خاجی و بیضه ها
🔵12- آرنج دستها
🔵13-گودی پشت زانوها
🔵14- پشت لاله های گوشها
⚛ریسمان های نقره ای در محل اتصال به جسم مادی هر کدام به چندین شاخه و شاخک تقسیم می شوند و محیط بخصوصی از بدن را پوشش می دهند.
بطوریکه تمام جسم مادی تحت پوشش امواج آنها قرار دارند، یعنی تمام قسمتهای بدن پوشیده از تقسیمات امواج ریسمان های نقره ای می باشد .
اولین ریسمان های نقره ای که در زمان مرگ از بدن جدا می شود مربوط به انتهای ساق پا است و آخرین آن نیز مربوط به چانه می باشد.
لازم بتذکر است که بند سیمین قابلیت ارتجاعی دارد و تا هر کجا که بخواهید کش می آید .
#ریسمان #نقره ای #بند #سیمین #روح #بدن #متافیزیک
@pathwaystogod