Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
✨✨🎆 بیماری ذهنی 🎆✨✨
انسان یا بیمار است یا سالم؛ درد این جا است که انسان بیمار خود را سالم باور می کند؛ وقتی با جمع باشیم خود را با جمع تنظیم می کنیم؛ و این یعنی بیمار بودن.
همیشه روان شناسان سعی بر این دارند انسانی که در تنظیم چهارچوب ارتباط با جمع، شارژ می شوند، او را دوباره به همان چهار چوب عودت دهند؛ روانشناسان با بودن انسان ها و اصالت بودش انسان ها کاری ندارد؛ بلکه فقط همه انسان ها را به ذهن آن ها خلاصه می کنند؛ آن ها به ورای ذهن یا عالم روح اعتقادی ندارند؛ و مشخص است که هیچ کمکی به انسان نخواهند کرد؛ اگر انسان در ذهن خود مقید بماند، دیگر هیچ احتیاجی به رشد ندارد؛ و این یکی از بزرگ ترین معضلات انسانی است؛ برای سالک ها معیار خدا است یا روح الهی؛ معیار، انسانی که به رهایی رسیده؛ اگر شبیه او باشیم ما هم سالکیم اگر نه بیماريم؛ در روانشناسی جامعه معیار است یا آنچه که اکثریت آن را قبول دارند؛ آن ها به هیچ چیز جز ذهن خود اعتقاد ندارند؛ به وجود درونی اعتقاد ندارند؛ پس برای آن ها اشراق وجود ندارد؛ نیروانا یا سامادهی وجود ندارد؛ روانشناسی بخشی از پزشکی است که فقط یک روش درمانی آنهم موقت را مد نظر می گیرد؛ همان کاری که بیشتر پزشکان انجام می دهند؛ چگونه باید به ورای ذهن رفت؛ ما اعتقاد بر این داریم که اصلا بیماری ذهنی وجود ندارد یا بیماری روانی وجود ندارد؛ ما اعتقاد داریم که خود ذهن و روان یک بیماری است؛ ولی برای روانشناسان ذهن یک بیماری نیست؛ ذهن خود تو هستی؛ پس اگر با ذهن زندگی کنی همیشه بیماری در تو وجود دارد؛ چه آشکار و چه پنهان؛ ذهن می تواند سالم باشد یا بیمار؛ برای ما خود ذهن بیماری است؛ ذهن نمی تواند هرگز سالم باشد؛ می توانی بیمار باشی ولی تنظیم شده و می توانی بیمار باشی و تنظیم نشده؛ ولی هرگز نمی توانی سالم باشی؛ انسانی که با ذهن زندگی می کند سالم نیست؛ انسان غیر معمولی کسی است که به ورای خود رفته و با دیگران متفاوت است؛ تفاوت کمی است و تفاوت کیفی بین این دو وجود ندارد؛ بین یک انسان دیوانه در تیمارستان و تو در تیمارستان دنيا تفاوت کیفی وجود ندارد؛ فقط درجات آن متفاوت است؛ یا تو یا او کمی دیوانه ترید؛ هر دو در میان مرزید؛ از نظر عملکرد تو می توانی به کار خود ادامه دهی ولی او نمی تواند؛ او فراتر از تو رفته؛ تو فقط در راه هستی ولی او به مقصد رسیده است؛ روانشناسی سعی می کند او را به درون جامعه بیاورد و او را عضوى از جمع کند.
از نظر ما انسان تا به ورای ذهن نرفته دیوانه است؛ چون از دیدگاه ما ذهن دیوانگی است؛ تا زمانی که به ورای خود نروی، هیچ چیز با ارزش نیست؛ تا زمانی که به ورای خود نروی زندگی معنی نخواهد داشت؛ برای فروید و کسانی که دنباله رو فروید هستند انسان واقعی موجودی است که نمی تواند خوشبخت باشد؛ خود وجود انسان جوری است که نمی تواند خوشبخت باشد؛ فروید می گوید خوشبختی در غریزه ی زندگی کردن است؛ خوشبختی یعنی مثل حیوان زندگی کردن؛ چیزی که انسان نمی تواند باشد؛ تعقل همیشه و پیوسته اختلال می سازد؛ می توانی عقل را از دست بدهی و همیشه مثل یک حیوان زندگی کنی؛ آن وقت خوشبختی خواهد آمد؛ اگر به قهقرا بروی خوشبخت خواهی بود؛ خوشبختی که در آن هوشیاری وجود ندارد؛ اگر بکوشی که هوشیار باشی، نمی توانی بشکل دروغين خوشبخت باشی چون نمی توانی مثل حیوان زندگی کنی؛ تو بايستى وراى ذهن و عالم ذهن خوشبختى روحانى را جستجو کنى.
"موکتى"
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#ديوانگى_و_روانشناسى #رهايى #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 بیماری ذهنی 🎆✨✨
انسان یا بیمار است یا سالم؛ درد این جا است که انسان بیمار خود را سالم باور می کند؛ وقتی با جمع باشیم خود را با جمع تنظیم می کنیم؛ و این یعنی بیمار بودن.
همیشه روان شناسان سعی بر این دارند انسانی که در تنظیم چهارچوب ارتباط با جمع، شارژ می شوند، او را دوباره به همان چهار چوب عودت دهند؛ روانشناسان با بودن انسان ها و اصالت بودش انسان ها کاری ندارد؛ بلکه فقط همه انسان ها را به ذهن آن ها خلاصه می کنند؛ آن ها به ورای ذهن یا عالم روح اعتقادی ندارند؛ و مشخص است که هیچ کمکی به انسان نخواهند کرد؛ اگر انسان در ذهن خود مقید بماند، دیگر هیچ احتیاجی به رشد ندارد؛ و این یکی از بزرگ ترین معضلات انسانی است؛ برای سالک ها معیار خدا است یا روح الهی؛ معیار، انسانی که به رهایی رسیده؛ اگر شبیه او باشیم ما هم سالکیم اگر نه بیماريم؛ در روانشناسی جامعه معیار است یا آنچه که اکثریت آن را قبول دارند؛ آن ها به هیچ چیز جز ذهن خود اعتقاد ندارند؛ به وجود درونی اعتقاد ندارند؛ پس برای آن ها اشراق وجود ندارد؛ نیروانا یا سامادهی وجود ندارد؛ روانشناسی بخشی از پزشکی است که فقط یک روش درمانی آنهم موقت را مد نظر می گیرد؛ همان کاری که بیشتر پزشکان انجام می دهند؛ چگونه باید به ورای ذهن رفت؛ ما اعتقاد بر این داریم که اصلا بیماری ذهنی وجود ندارد یا بیماری روانی وجود ندارد؛ ما اعتقاد داریم که خود ذهن و روان یک بیماری است؛ ولی برای روانشناسان ذهن یک بیماری نیست؛ ذهن خود تو هستی؛ پس اگر با ذهن زندگی کنی همیشه بیماری در تو وجود دارد؛ چه آشکار و چه پنهان؛ ذهن می تواند سالم باشد یا بیمار؛ برای ما خود ذهن بیماری است؛ ذهن نمی تواند هرگز سالم باشد؛ می توانی بیمار باشی ولی تنظیم شده و می توانی بیمار باشی و تنظیم نشده؛ ولی هرگز نمی توانی سالم باشی؛ انسانی که با ذهن زندگی می کند سالم نیست؛ انسان غیر معمولی کسی است که به ورای خود رفته و با دیگران متفاوت است؛ تفاوت کمی است و تفاوت کیفی بین این دو وجود ندارد؛ بین یک انسان دیوانه در تیمارستان و تو در تیمارستان دنيا تفاوت کیفی وجود ندارد؛ فقط درجات آن متفاوت است؛ یا تو یا او کمی دیوانه ترید؛ هر دو در میان مرزید؛ از نظر عملکرد تو می توانی به کار خود ادامه دهی ولی او نمی تواند؛ او فراتر از تو رفته؛ تو فقط در راه هستی ولی او به مقصد رسیده است؛ روانشناسی سعی می کند او را به درون جامعه بیاورد و او را عضوى از جمع کند.
از نظر ما انسان تا به ورای ذهن نرفته دیوانه است؛ چون از دیدگاه ما ذهن دیوانگی است؛ تا زمانی که به ورای خود نروی، هیچ چیز با ارزش نیست؛ تا زمانی که به ورای خود نروی زندگی معنی نخواهد داشت؛ برای فروید و کسانی که دنباله رو فروید هستند انسان واقعی موجودی است که نمی تواند خوشبخت باشد؛ خود وجود انسان جوری است که نمی تواند خوشبخت باشد؛ فروید می گوید خوشبختی در غریزه ی زندگی کردن است؛ خوشبختی یعنی مثل حیوان زندگی کردن؛ چیزی که انسان نمی تواند باشد؛ تعقل همیشه و پیوسته اختلال می سازد؛ می توانی عقل را از دست بدهی و همیشه مثل یک حیوان زندگی کنی؛ آن وقت خوشبختی خواهد آمد؛ اگر به قهقرا بروی خوشبخت خواهی بود؛ خوشبختی که در آن هوشیاری وجود ندارد؛ اگر بکوشی که هوشیار باشی، نمی توانی بشکل دروغين خوشبخت باشی چون نمی توانی مثل حیوان زندگی کنی؛ تو بايستى وراى ذهن و عالم ذهن خوشبختى روحانى را جستجو کنى.
"موکتى"
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#ديوانگى_و_روانشناسى #رهايى #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot