Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨⚛️ شک به خدا ⚛️✨✨
اميرالمؤمنين على(ع) كلام بسيار زيبایى دارد. ايشان فرموده است:
تعجب مىكنم از كسى كه خلق خدا را مىبيند ولى در وجود خالق آنها شك مىكند، (نهج البلاغه، حكمت 121، ص 422).
شك در وجود خدا مانند آن است كه انسان ساختمانى را ببيند و در وجود بنّاى آن شك نمايد، كتابى را مطالعه كند؛ ولى نسبت به وجود نويسنده آن شك كند، شعرى را بخواند؛ ولى در وجود شاعر آن شاكّ باشد و يا به قول متكلمين، صنع را مشاهده نمايد، ولى در وجود صانع آن شك داشته باشد؛ به نظر فلاسفه، با معلول آشنا باشد، ولى در وجود علت آن شك نمايد و يا به بيان عرفا، مظهر را ببيند؛ ولى در وجود مُظهر آن تشكيك نمايد. آيا به نظر شما چنين شكهایى معقول است؟ تصور خدا
اكثر آدمها خيال مىكنند وجود خدا يك حقيقت عجيب و غريب و دور از دسترس فكر و انديشه ى انسان است. تصورى كه اكثر مردم از خدا دارند، تصور درستى نيست؛ تصور خدایى است كه ساختهى ذهن خود آنها است و يا تصورى كاملاً گنگ و مبهم است. حتي مؤمنان از مردم نهايتا اعتراف مىكنند كه خدایى هست و اين عالم بالاخره خالقى دارد و به او ايمان نيز دارند؛ ولى مشكل آنها اين است كه نمىدانند او كيست و چيست و برخى حتى معتقدند كه اين موضوع اصلاً دانستنى نيست؛ در حالى كه اولياء الهى و علماء ربانى نه تنها شناخت او را ممكن مىشمارند و مدعى معرفت يقينى او هستند، بلكه او را ديدنى نيز مىدانند و دم از رؤيت و شهود او مىزنند. على(ع) در اين زمينه فرموده است: من قبل از اينكه چيزى را مشاهده نمايم و همراه با آن و پس از آن، خداى را مىبينم.
از نظر عارف، كل هستى عبارت است از ذات و صفات و افعال الهى و يا به تعبيرى مظاهر الهى، ذاتى كه از طريق صفات جمالى و جلالى خود در مظاهر و پديده هاى مادى و مجرد جهان هستى ظهور نموده است و ما مظاهر همان ذات يگانه ايم.
روى اين حساب كه تمام جهان هستى پر از ذات و صفات و افعال الهى است و ما هر چه مىبينيم، مىشنويم، حس مىكنيم و يا تعقل و مشاهده مىنمایيم همه و همه منحصر به افعال، صفات و ذات الهى است و تصور «غير از خدا» به هيچ وجه مصداق خارجى ندارد، حضرت سيدالشهداء(ع) در زيارت عرفه مىفرمايد: «الغيرك من الظهور ما ليس لك؛ آيا براى غير تو ظهورى هست كه آن ظهور، ظهور تو نباشد». در چنين فضایى، خود شما قضاوت نمائيد كه اصولاً شك و اثبات وجود خدا، چه معنائى مىتواند داشته باشد.
بنابراين به طور اصولى موضوع وجود خدا يك موضوع ثبوتى است و نه اثباتى و قابل تشكيك نيز نمىباشد. خداى را بايد با خود خداى شناخت و غير از اين هم چارهاى نيست؛ زيرا چيزى غير از او وجود ندارد تا ما به واسطه آن بخواهيم خدا را بشناسيم و اثبات نمایيم. در دعاى ابو حمزه ثمالى مىخوانيم: «الهى بك عرفتك و انت دللتنى عليك و دعوتنى اليك و لولا انت لم ادر ما انت؛ بار پروردگارا من تو را به واسطه خود تو مىشناسم و تو خود راهنماى من به سوى خود هستى و به سوى خود دعوتم نمودهاى و اگر تو نبودى من تو را نمىشناختم»، (خدا، هستى مطلق و مطلق هستى). اهل معرفت در زمينه تصور و شناخت خداوند بسيار روشن، واقعى، زيبا و بىاشكال سخن گفتهاند. از نظر عارف، همانطور كه قبلاً اشاره شد، تمام هستى عبارت است از وجود و مظاهر آن. منظور ايشان از وجود، ذات حق تعالى است. ذاتى كه داراى صفات كمال است و از طريق صفات خود به صورت اشياء، انسان و ساير مظاهر خلقى، ظهور نموده است.
دريا، كوه، زمين، آسمان و من و تو وجود داريم؛ ولى وجود نيستيم. وجود و هستى منحصر به حق تعالى است و غير او هر چه هست، مظاهر آن وجود يگانه است.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#شک #اعتقاد_به_خدا #راهي_بسوي_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨⚛️ شک به خدا ⚛️✨✨
اميرالمؤمنين على(ع) كلام بسيار زيبایى دارد. ايشان فرموده است:
تعجب مىكنم از كسى كه خلق خدا را مىبيند ولى در وجود خالق آنها شك مىكند، (نهج البلاغه، حكمت 121، ص 422).
شك در وجود خدا مانند آن است كه انسان ساختمانى را ببيند و در وجود بنّاى آن شك نمايد، كتابى را مطالعه كند؛ ولى نسبت به وجود نويسنده آن شك كند، شعرى را بخواند؛ ولى در وجود شاعر آن شاكّ باشد و يا به قول متكلمين، صنع را مشاهده نمايد، ولى در وجود صانع آن شك داشته باشد؛ به نظر فلاسفه، با معلول آشنا باشد، ولى در وجود علت آن شك نمايد و يا به بيان عرفا، مظهر را ببيند؛ ولى در وجود مُظهر آن تشكيك نمايد. آيا به نظر شما چنين شكهایى معقول است؟ تصور خدا
اكثر آدمها خيال مىكنند وجود خدا يك حقيقت عجيب و غريب و دور از دسترس فكر و انديشه ى انسان است. تصورى كه اكثر مردم از خدا دارند، تصور درستى نيست؛ تصور خدایى است كه ساختهى ذهن خود آنها است و يا تصورى كاملاً گنگ و مبهم است. حتي مؤمنان از مردم نهايتا اعتراف مىكنند كه خدایى هست و اين عالم بالاخره خالقى دارد و به او ايمان نيز دارند؛ ولى مشكل آنها اين است كه نمىدانند او كيست و چيست و برخى حتى معتقدند كه اين موضوع اصلاً دانستنى نيست؛ در حالى كه اولياء الهى و علماء ربانى نه تنها شناخت او را ممكن مىشمارند و مدعى معرفت يقينى او هستند، بلكه او را ديدنى نيز مىدانند و دم از رؤيت و شهود او مىزنند. على(ع) در اين زمينه فرموده است: من قبل از اينكه چيزى را مشاهده نمايم و همراه با آن و پس از آن، خداى را مىبينم.
از نظر عارف، كل هستى عبارت است از ذات و صفات و افعال الهى و يا به تعبيرى مظاهر الهى، ذاتى كه از طريق صفات جمالى و جلالى خود در مظاهر و پديده هاى مادى و مجرد جهان هستى ظهور نموده است و ما مظاهر همان ذات يگانه ايم.
روى اين حساب كه تمام جهان هستى پر از ذات و صفات و افعال الهى است و ما هر چه مىبينيم، مىشنويم، حس مىكنيم و يا تعقل و مشاهده مىنمایيم همه و همه منحصر به افعال، صفات و ذات الهى است و تصور «غير از خدا» به هيچ وجه مصداق خارجى ندارد، حضرت سيدالشهداء(ع) در زيارت عرفه مىفرمايد: «الغيرك من الظهور ما ليس لك؛ آيا براى غير تو ظهورى هست كه آن ظهور، ظهور تو نباشد». در چنين فضایى، خود شما قضاوت نمائيد كه اصولاً شك و اثبات وجود خدا، چه معنائى مىتواند داشته باشد.
بنابراين به طور اصولى موضوع وجود خدا يك موضوع ثبوتى است و نه اثباتى و قابل تشكيك نيز نمىباشد. خداى را بايد با خود خداى شناخت و غير از اين هم چارهاى نيست؛ زيرا چيزى غير از او وجود ندارد تا ما به واسطه آن بخواهيم خدا را بشناسيم و اثبات نمایيم. در دعاى ابو حمزه ثمالى مىخوانيم: «الهى بك عرفتك و انت دللتنى عليك و دعوتنى اليك و لولا انت لم ادر ما انت؛ بار پروردگارا من تو را به واسطه خود تو مىشناسم و تو خود راهنماى من به سوى خود هستى و به سوى خود دعوتم نمودهاى و اگر تو نبودى من تو را نمىشناختم»، (خدا، هستى مطلق و مطلق هستى). اهل معرفت در زمينه تصور و شناخت خداوند بسيار روشن، واقعى، زيبا و بىاشكال سخن گفتهاند. از نظر عارف، همانطور كه قبلاً اشاره شد، تمام هستى عبارت است از وجود و مظاهر آن. منظور ايشان از وجود، ذات حق تعالى است. ذاتى كه داراى صفات كمال است و از طريق صفات خود به صورت اشياء، انسان و ساير مظاهر خلقى، ظهور نموده است.
دريا، كوه، زمين، آسمان و من و تو وجود داريم؛ ولى وجود نيستيم. وجود و هستى منحصر به حق تعالى است و غير او هر چه هست، مظاهر آن وجود يگانه است.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#شک #اعتقاد_به_خدا #راهي_بسوي_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨⚛️ شک به خدا ⚛️✨✨
💥قسمت دوم
انسان غير از وجود و وجود غير از انسان است. وجود، همان حق تعالى است و انسان ظهور آن ذات بى همتا است. ما وقتى میگویيم: من هستم، معنايش اين است كه هستى در تمام هيكل و اعضاء و جوارح من جريان و حضور دارد و اين بدين معنا است كه خداى در تمام آنچه كه ما آن را من می ناميم، حضور و ظهور دارد و باز اين بدين معنا است كه من چيزى جز فعل وجود و ظهور حق تعالى نيستم.
روى اين حساب، ما پر از وجوديم و پر از خدایيم و هستى پر از خدا است و هيچ چيزى از خدا به ما نزديكتر نيست «و هو اقرب اليك من حبل الوريد» (اشاره به «آيه 16 ، سوره ق» دارد) شك در وجود خدا، شك در وجود خودمان است، شك در وجود هستى است، شك در وجود وجود است. آيا ممكن است كسى بتواند در وجود وجود، شك نمايد؟ آيا چنين شكى معقول است!
خدا، هستى مطلق و مطلق هستى است. ما اگر تمام وجودها را با هم جمع بزنيم و آن را بدون هرگونه تعيين، تقيد و ظهورى تصور نمایيم، توانستهايم وجود مطلق ذات خداوندى را ادراك نمایيم و سريان و حضور او را در تمام هستى ببينيم.
انسان براي رسيدن به خداوند و وصول به لقاي پروردگار به دو نوع سير و سلوك نظري و سير و سلوك عملي نياز دارد. سلوك نظري براي شناخت هر چه بهتر خداوند و قرب علمي به او است و سلوك عملي براي نزديك شدن و قرب عملي به خداي متعال مي باشد. هر يك از سلوك نظري و عملي داراي مراحل و منازل و روش ها و شرايط فراواني است كه اشاره به آنها در يك پاسخ نامه نمي گنجد. پس در حال حاضر و به ناچار تنها به روش كلي آن اشاره مي كنيم و منابعي نيز معرفي مي گردد.
روش هاي شناخت خداوند:
ما براي شناخت خداي متعال سه راه در پيش روي خود داريم كه به صورت مرحله اي طي مي شوند.
1- مرحله اول شناخت او با آيات آفاقي و انفسي است. اين همان راه شناخت خداوند از طريق نشانه هاي او در طبيعت و روش تجربي است و لازم است كه انسان در ابتداي راه شناخت از طريق شناخت طبيعت و نشانه هاي تكويني و و همچنين مطالعه آيات تدويني قرآن كريم به معرفت خداي متعال دست يابد.
البته شناخت خداوند منان با آيات انفسي مفيدتر است ( من عرف نفسه فقد عرف ربه) چون معمولاً با اصلاح صفات و اعمال نفس همراه است.
بنابراين انديشيدن در آيات آفاقي و انفسي به شناخت خداوند منتهي ميشود و اين نيز به نوبة خود راهنماي انسان به سوي حق و شريعت الهي خواهد بود. اين راه كه در كتاب شريف توحيد مفضل پي گيري شده است بهترين راه خدا شناسي براي مبتديان است.
2- دوم شناخت خداوند از طريق عقل است. نيرويي كه بيشتر عمل كردش محاسبه و درك وجودات وصفي و صفات الهي است. اين روش طريق خواص از مردم ميباشد، كساني كه پس از مطالعه در طبيعت و آيات تكويني او در خلقت، از طريق استدلال و برهان عقل و فلسفه و حكمت به شناخت خداي تعالي مي پردازند.
3- سوم شناخت خداوند لطيف از طريق رؤيت و ابزار دل ميباشد كه طريق اولياء است و همگان را به آن راه نيست مگر مسيري كه به عنوان سير و سلوك نظري ترسيم شده طي نمايند، يعني از طريق طبيعت و شناخت آفاقي و انفسي به عقل و استدلال عقلي راه يابند و با گذر از عقل به عشق و عرفان برسند و اهل مشاهده و معاينه و وصول به حق تعالي شوند.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#شک #اعتقاد_به_خدا #راهي_بسوي_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨⚛️ شک به خدا ⚛️✨✨
💥قسمت دوم
انسان غير از وجود و وجود غير از انسان است. وجود، همان حق تعالى است و انسان ظهور آن ذات بى همتا است. ما وقتى میگویيم: من هستم، معنايش اين است كه هستى در تمام هيكل و اعضاء و جوارح من جريان و حضور دارد و اين بدين معنا است كه خداى در تمام آنچه كه ما آن را من می ناميم، حضور و ظهور دارد و باز اين بدين معنا است كه من چيزى جز فعل وجود و ظهور حق تعالى نيستم.
روى اين حساب، ما پر از وجوديم و پر از خدایيم و هستى پر از خدا است و هيچ چيزى از خدا به ما نزديكتر نيست «و هو اقرب اليك من حبل الوريد» (اشاره به «آيه 16 ، سوره ق» دارد) شك در وجود خدا، شك در وجود خودمان است، شك در وجود هستى است، شك در وجود وجود است. آيا ممكن است كسى بتواند در وجود وجود، شك نمايد؟ آيا چنين شكى معقول است!
خدا، هستى مطلق و مطلق هستى است. ما اگر تمام وجودها را با هم جمع بزنيم و آن را بدون هرگونه تعيين، تقيد و ظهورى تصور نمایيم، توانستهايم وجود مطلق ذات خداوندى را ادراك نمایيم و سريان و حضور او را در تمام هستى ببينيم.
انسان براي رسيدن به خداوند و وصول به لقاي پروردگار به دو نوع سير و سلوك نظري و سير و سلوك عملي نياز دارد. سلوك نظري براي شناخت هر چه بهتر خداوند و قرب علمي به او است و سلوك عملي براي نزديك شدن و قرب عملي به خداي متعال مي باشد. هر يك از سلوك نظري و عملي داراي مراحل و منازل و روش ها و شرايط فراواني است كه اشاره به آنها در يك پاسخ نامه نمي گنجد. پس در حال حاضر و به ناچار تنها به روش كلي آن اشاره مي كنيم و منابعي نيز معرفي مي گردد.
روش هاي شناخت خداوند:
ما براي شناخت خداي متعال سه راه در پيش روي خود داريم كه به صورت مرحله اي طي مي شوند.
1- مرحله اول شناخت او با آيات آفاقي و انفسي است. اين همان راه شناخت خداوند از طريق نشانه هاي او در طبيعت و روش تجربي است و لازم است كه انسان در ابتداي راه شناخت از طريق شناخت طبيعت و نشانه هاي تكويني و و همچنين مطالعه آيات تدويني قرآن كريم به معرفت خداي متعال دست يابد.
البته شناخت خداوند منان با آيات انفسي مفيدتر است ( من عرف نفسه فقد عرف ربه) چون معمولاً با اصلاح صفات و اعمال نفس همراه است.
بنابراين انديشيدن در آيات آفاقي و انفسي به شناخت خداوند منتهي ميشود و اين نيز به نوبة خود راهنماي انسان به سوي حق و شريعت الهي خواهد بود. اين راه كه در كتاب شريف توحيد مفضل پي گيري شده است بهترين راه خدا شناسي براي مبتديان است.
2- دوم شناخت خداوند از طريق عقل است. نيرويي كه بيشتر عمل كردش محاسبه و درك وجودات وصفي و صفات الهي است. اين روش طريق خواص از مردم ميباشد، كساني كه پس از مطالعه در طبيعت و آيات تكويني او در خلقت، از طريق استدلال و برهان عقل و فلسفه و حكمت به شناخت خداي تعالي مي پردازند.
3- سوم شناخت خداوند لطيف از طريق رؤيت و ابزار دل ميباشد كه طريق اولياء است و همگان را به آن راه نيست مگر مسيري كه به عنوان سير و سلوك نظري ترسيم شده طي نمايند، يعني از طريق طبيعت و شناخت آفاقي و انفسي به عقل و استدلال عقلي راه يابند و با گذر از عقل به عشق و عرفان برسند و اهل مشاهده و معاينه و وصول به حق تعالي شوند.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#شک #اعتقاد_به_خدا #راهي_بسوي_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨⚛️ شک به خدا ⚛️✨✨
💥قسمت سوم
اين سخن مولاي عارفان علي(ع) و همچنين اهل معرفت است كه گفته اند:
من در همه چيز خدا را مي بينم. خداي واقعي همان است كه در همه چيز ظهور دارد و نهايت عرفان اهل معرفت هم همين است كه خدا را در همه چيز ببينند. از ديدگاه عرفان خداي تعالي همان متن وجود و هستي است و هر چه كه غير ذات هستي وجود دارد مظاهر او است. مظاهر هم در حقيقت او را نشان مي دهند، چون ظهور او هستند و اگر انسان دقت كند خداوند را در تمام مظاهر هستي خواهد ديد و مي توان گفت اشيا در حقيقت آينه هايي هستند كه خداوند را نشان مي دهند و به قول قرآن كريم آيه ها و نشانه هاي او هستند. منتهي بايد توجه كنيد كه اينگونه رويت مخصوص اهل معرفت است و اهل عقل و فلسفه و همچنين اهل تجربه و علم از آن محرومند، مگر اينكه ايشان نيز چنين اعتقاد و كنكاشي را بپذيرند و رو به سوي عرفان و شهود خداي متعال بياورند.
به بيان ديگر ، انسانها به سه صورت، معرفت حق تعالي را حاصل ميكنند. اول تقليد كه در اين روش خداوند به واسطه حواس و امور قابل احساس شناخته ميشود، دوم تحقيق و استدلال كه در اين روش خداوند به واسطه عقل و برهان شناخته ميشود و سوم كشف و رويت كه در اين روش خداي متعال به واسطه مكاشفات دروني، شناخته ميشود.
در پايان توجه به يك نكته حايز اهميت فراوان است و آن اينكه اين روش كه سير و سلوك نظري انسان به سوي معرفت خداي متعال است اگر با سيرو سلوك عملي همراه نشود، بي نتيجه و ابتر خواهد بود. انسان از طريق علم و عمل به كمال مي رسد و لازم است اين دو سير همزمان با هم و هماهنگ با هم طي شوند.
روش خداشناسي تجربي و خدايابي از طريق رجوع و توجه به طبيعت و خلقت، اولين و همگاني ترين روش خداجویي است. آنگاه كه انسان به آسمان و زمين و آنچه در آنهاست نظر مي كند و از فرط هيجان و شگفتي ساعت ها به آن ها خيره مي ماند، ناخواسته اقرار مي كند به حكمت و دانش و تدبيري كه در پس اين مناظر شگفت انگيز وجود دارد. و چون دانش و حكمت از آن موجودي عاقل و داناست، به وجود او نيز اعتراف و اذعان مي كند.
انسان آنگاه كه داراي جهان بيني الهي باشد به هر چه نگاه كند خدا را در پس آن حاضر خواهد ديد. چه آنگاه كه به طبيعت چشم دوخته است و چه آنگاه كه با قوانين فيزيكي و شيميائي حاكم بر طبيعت سر و كار دارد. چرا كه انسان فقط كاشف آن قوانين و بينده آن مناظر است نه خالق آنها. پس جا دارد كه از خود بپرسيد اينها از كجا آمده اند و چه كسي آنها را آفريده است.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#شک #اعتقاد_به_خدا #راهي_بسوي_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨⚛️ شک به خدا ⚛️✨✨
💥قسمت سوم
اين سخن مولاي عارفان علي(ع) و همچنين اهل معرفت است كه گفته اند:
من در همه چيز خدا را مي بينم. خداي واقعي همان است كه در همه چيز ظهور دارد و نهايت عرفان اهل معرفت هم همين است كه خدا را در همه چيز ببينند. از ديدگاه عرفان خداي تعالي همان متن وجود و هستي است و هر چه كه غير ذات هستي وجود دارد مظاهر او است. مظاهر هم در حقيقت او را نشان مي دهند، چون ظهور او هستند و اگر انسان دقت كند خداوند را در تمام مظاهر هستي خواهد ديد و مي توان گفت اشيا در حقيقت آينه هايي هستند كه خداوند را نشان مي دهند و به قول قرآن كريم آيه ها و نشانه هاي او هستند. منتهي بايد توجه كنيد كه اينگونه رويت مخصوص اهل معرفت است و اهل عقل و فلسفه و همچنين اهل تجربه و علم از آن محرومند، مگر اينكه ايشان نيز چنين اعتقاد و كنكاشي را بپذيرند و رو به سوي عرفان و شهود خداي متعال بياورند.
به بيان ديگر ، انسانها به سه صورت، معرفت حق تعالي را حاصل ميكنند. اول تقليد كه در اين روش خداوند به واسطه حواس و امور قابل احساس شناخته ميشود، دوم تحقيق و استدلال كه در اين روش خداوند به واسطه عقل و برهان شناخته ميشود و سوم كشف و رويت كه در اين روش خداي متعال به واسطه مكاشفات دروني، شناخته ميشود.
در پايان توجه به يك نكته حايز اهميت فراوان است و آن اينكه اين روش كه سير و سلوك نظري انسان به سوي معرفت خداي متعال است اگر با سيرو سلوك عملي همراه نشود، بي نتيجه و ابتر خواهد بود. انسان از طريق علم و عمل به كمال مي رسد و لازم است اين دو سير همزمان با هم و هماهنگ با هم طي شوند.
روش خداشناسي تجربي و خدايابي از طريق رجوع و توجه به طبيعت و خلقت، اولين و همگاني ترين روش خداجویي است. آنگاه كه انسان به آسمان و زمين و آنچه در آنهاست نظر مي كند و از فرط هيجان و شگفتي ساعت ها به آن ها خيره مي ماند، ناخواسته اقرار مي كند به حكمت و دانش و تدبيري كه در پس اين مناظر شگفت انگيز وجود دارد. و چون دانش و حكمت از آن موجودي عاقل و داناست، به وجود او نيز اعتراف و اذعان مي كند.
انسان آنگاه كه داراي جهان بيني الهي باشد به هر چه نگاه كند خدا را در پس آن حاضر خواهد ديد. چه آنگاه كه به طبيعت چشم دوخته است و چه آنگاه كه با قوانين فيزيكي و شيميائي حاكم بر طبيعت سر و كار دارد. چرا كه انسان فقط كاشف آن قوانين و بينده آن مناظر است نه خالق آنها. پس جا دارد كه از خود بپرسيد اينها از كجا آمده اند و چه كسي آنها را آفريده است.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#شک #اعتقاد_به_خدا #راهي_بسوي_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨⚛️ شک به خدا ⚛️✨✨
اميرالمؤمنين على(ع) كلام بسيار زيبایى دارد. ايشان فرموده است:
تعجب مىكنم از كسى كه خلق خدا را مىبيند ولى در وجود خالق آنها شك مىكند، (نهج البلاغه، حكمت 121، ص 422).
شك در وجود خدا مانند آن است كه انسان ساختمانى را ببيند و در وجود بنّاى آن شك نمايد، كتابى را مطالعه كند؛ ولى نسبت به وجود نويسنده آن شك كند، شعرى را بخواند؛ ولى در وجود شاعر آن شاكّ باشد و يا به قول متكلمين، صنع را مشاهده نمايد، ولى در وجود صانع آن شك داشته باشد؛ به نظر فلاسفه، با معلول آشنا باشد، ولى در وجود علت آن شك نمايد و يا به بيان عرفا، مظهر را ببيند؛ ولى در وجود مُظهر آن تشكيك نمايد. آيا به نظر شما چنين شكهایى معقول است؟ تصور خدا
اكثر آدمها خيال مىكنند وجود خدا يك حقيقت عجيب و غريب و دور از دسترس فكر و انديشه ى انسان است. تصورى كه اكثر مردم از خدا دارند، تصور درستى نيست؛ تصور خدایى است كه ساختهى ذهن خود آنها است و يا تصورى كاملاً گنگ و مبهم است. حتي مؤمنان از مردم نهايتا اعتراف مىكنند كه خدایى هست و اين عالم بالاخره خالقى دارد و به او ايمان نيز دارند؛ ولى مشكل آنها اين است كه نمىدانند او كيست و چيست و برخى حتى معتقدند كه اين موضوع اصلاً دانستنى نيست؛ در حالى كه اولياء الهى و علماء ربانى نه تنها شناخت او را ممكن مىشمارند و مدعى معرفت يقينى او هستند، بلكه او را ديدنى نيز مىدانند و دم از رؤيت و شهود او مىزنند. على(ع) در اين زمينه فرموده است: من قبل از اينكه چيزى را مشاهده نمايم و همراه با آن و پس از آن، خداى را مىبينم.
از نظر عارف، كل هستى عبارت است از ذات و صفات و افعال الهى و يا به تعبيرى مظاهر الهى، ذاتى كه از طريق صفات جمالى و جلالى خود در مظاهر و پديده هاى مادى و مجرد جهان هستى ظهور نموده است و ما مظاهر همان ذات يگانه ايم.
روى اين حساب كه تمام جهان هستى پر از ذات و صفات و افعال الهى است و ما هر چه مىبينيم، مىشنويم، حس مىكنيم و يا تعقل و مشاهده مىنمایيم همه و همه منحصر به افعال، صفات و ذات الهى است و تصور «غير از خدا» به هيچ وجه مصداق خارجى ندارد، حضرت سيدالشهداء(ع) در زيارت عرفه مىفرمايد: «الغيرك من الظهور ما ليس لك؛ آيا براى غير تو ظهورى هست كه آن ظهور، ظهور تو نباشد». در چنين فضایى، خود شما قضاوت نمائيد كه اصولاً شك و اثبات وجود خدا، چه معنائى مىتواند داشته باشد.
بنابراين به طور اصولى موضوع وجود خدا يك موضوع ثبوتى است و نه اثباتى و قابل تشكيك نيز نمىباشد. خداى را بايد با خود خداى شناخت و غير از اين هم چارهاى نيست؛ زيرا چيزى غير از او وجود ندارد تا ما به واسطه آن بخواهيم خدا را بشناسيم و اثبات نمایيم. در دعاى ابو حمزه ثمالى مىخوانيم: «الهى بك عرفتك و انت دللتنى عليك و دعوتنى اليك و لولا انت لم ادر ما انت؛ بار پروردگارا من تو را به واسطه خود تو مىشناسم و تو خود راهنماى من به سوى خود هستى و به سوى خود دعوتم نمودهاى و اگر تو نبودى من تو را نمىشناختم»، (خدا، هستى مطلق و مطلق هستى). اهل معرفت در زمينه تصور و شناخت خداوند بسيار روشن، واقعى، زيبا و بىاشكال سخن گفتهاند. از نظر عارف، همانطور كه قبلاً اشاره شد، تمام هستى عبارت است از وجود و مظاهر آن. منظور ايشان از وجود، ذات حق تعالى است. ذاتى كه داراى صفات كمال است و از طريق صفات خود به صورت اشياء، انسان و ساير مظاهر خلقى، ظهور نموده است.
دريا، كوه، زمين، آسمان و من و تو وجود داريم؛ ولى وجود نيستيم. وجود و هستى منحصر به حق تعالى است و غير او هر چه هست، مظاهر آن وجود يگانه است.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#شک #اعتقاد_به_خدا #راهي_بسوي_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨⚛️ شک به خدا ⚛️✨✨
اميرالمؤمنين على(ع) كلام بسيار زيبایى دارد. ايشان فرموده است:
تعجب مىكنم از كسى كه خلق خدا را مىبيند ولى در وجود خالق آنها شك مىكند، (نهج البلاغه، حكمت 121، ص 422).
شك در وجود خدا مانند آن است كه انسان ساختمانى را ببيند و در وجود بنّاى آن شك نمايد، كتابى را مطالعه كند؛ ولى نسبت به وجود نويسنده آن شك كند، شعرى را بخواند؛ ولى در وجود شاعر آن شاكّ باشد و يا به قول متكلمين، صنع را مشاهده نمايد، ولى در وجود صانع آن شك داشته باشد؛ به نظر فلاسفه، با معلول آشنا باشد، ولى در وجود علت آن شك نمايد و يا به بيان عرفا، مظهر را ببيند؛ ولى در وجود مُظهر آن تشكيك نمايد. آيا به نظر شما چنين شكهایى معقول است؟ تصور خدا
اكثر آدمها خيال مىكنند وجود خدا يك حقيقت عجيب و غريب و دور از دسترس فكر و انديشه ى انسان است. تصورى كه اكثر مردم از خدا دارند، تصور درستى نيست؛ تصور خدایى است كه ساختهى ذهن خود آنها است و يا تصورى كاملاً گنگ و مبهم است. حتي مؤمنان از مردم نهايتا اعتراف مىكنند كه خدایى هست و اين عالم بالاخره خالقى دارد و به او ايمان نيز دارند؛ ولى مشكل آنها اين است كه نمىدانند او كيست و چيست و برخى حتى معتقدند كه اين موضوع اصلاً دانستنى نيست؛ در حالى كه اولياء الهى و علماء ربانى نه تنها شناخت او را ممكن مىشمارند و مدعى معرفت يقينى او هستند، بلكه او را ديدنى نيز مىدانند و دم از رؤيت و شهود او مىزنند. على(ع) در اين زمينه فرموده است: من قبل از اينكه چيزى را مشاهده نمايم و همراه با آن و پس از آن، خداى را مىبينم.
از نظر عارف، كل هستى عبارت است از ذات و صفات و افعال الهى و يا به تعبيرى مظاهر الهى، ذاتى كه از طريق صفات جمالى و جلالى خود در مظاهر و پديده هاى مادى و مجرد جهان هستى ظهور نموده است و ما مظاهر همان ذات يگانه ايم.
روى اين حساب كه تمام جهان هستى پر از ذات و صفات و افعال الهى است و ما هر چه مىبينيم، مىشنويم، حس مىكنيم و يا تعقل و مشاهده مىنمایيم همه و همه منحصر به افعال، صفات و ذات الهى است و تصور «غير از خدا» به هيچ وجه مصداق خارجى ندارد، حضرت سيدالشهداء(ع) در زيارت عرفه مىفرمايد: «الغيرك من الظهور ما ليس لك؛ آيا براى غير تو ظهورى هست كه آن ظهور، ظهور تو نباشد». در چنين فضایى، خود شما قضاوت نمائيد كه اصولاً شك و اثبات وجود خدا، چه معنائى مىتواند داشته باشد.
بنابراين به طور اصولى موضوع وجود خدا يك موضوع ثبوتى است و نه اثباتى و قابل تشكيك نيز نمىباشد. خداى را بايد با خود خداى شناخت و غير از اين هم چارهاى نيست؛ زيرا چيزى غير از او وجود ندارد تا ما به واسطه آن بخواهيم خدا را بشناسيم و اثبات نمایيم. در دعاى ابو حمزه ثمالى مىخوانيم: «الهى بك عرفتك و انت دللتنى عليك و دعوتنى اليك و لولا انت لم ادر ما انت؛ بار پروردگارا من تو را به واسطه خود تو مىشناسم و تو خود راهنماى من به سوى خود هستى و به سوى خود دعوتم نمودهاى و اگر تو نبودى من تو را نمىشناختم»، (خدا، هستى مطلق و مطلق هستى). اهل معرفت در زمينه تصور و شناخت خداوند بسيار روشن، واقعى، زيبا و بىاشكال سخن گفتهاند. از نظر عارف، همانطور كه قبلاً اشاره شد، تمام هستى عبارت است از وجود و مظاهر آن. منظور ايشان از وجود، ذات حق تعالى است. ذاتى كه داراى صفات كمال است و از طريق صفات خود به صورت اشياء، انسان و ساير مظاهر خلقى، ظهور نموده است.
دريا، كوه، زمين، آسمان و من و تو وجود داريم؛ ولى وجود نيستيم. وجود و هستى منحصر به حق تعالى است و غير او هر چه هست، مظاهر آن وجود يگانه است.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#شک #اعتقاد_به_خدا #راهي_بسوي_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨⚛️ شک به خدا ⚛️✨✨
💥قسمت دوم
انسان غير از وجود و وجود غير از انسان است. وجود، همان حق تعالى است و انسان ظهور آن ذات بى همتا است. ما وقتى میگویيم: من هستم، معنايش اين است كه هستى در تمام هيكل و اعضاء و جوارح من جريان و حضور دارد و اين بدين معنا است كه خداى در تمام آنچه كه ما آن را من می ناميم، حضور و ظهور دارد و باز اين بدين معنا است كه من چيزى جز فعل وجود و ظهور حق تعالى نيستم.
روى اين حساب، ما پر از وجوديم و پر از خدایيم و هستى پر از خدا است و هيچ چيزى از خدا به ما نزديكتر نيست «و هو اقرب اليك من حبل الوريد» (اشاره به «آيه 16 ، سوره ق» دارد) شك در وجود خدا، شك در وجود خودمان است، شك در وجود هستى است، شك در وجود وجود است. آيا ممكن است كسى بتواند در وجود وجود، شك نمايد؟ آيا چنين شكى معقول است!
خدا، هستى مطلق و مطلق هستى است. ما اگر تمام وجودها را با هم جمع بزنيم و آن را بدون هرگونه تعيين، تقيد و ظهورى تصور نمایيم، توانستهايم وجود مطلق ذات خداوندى را ادراك نمایيم و سريان و حضور او را در تمام هستى ببينيم.
انسان براي رسيدن به خداوند و وصول به لقاي پروردگار به دو نوع سير و سلوك نظري و سير و سلوك عملي نياز دارد. سلوك نظري براي شناخت هر چه بهتر خداوند و قرب علمي به او است و سلوك عملي براي نزديك شدن و قرب عملي به خداي متعال مي باشد. هر يك از سلوك نظري و عملي داراي مراحل و منازل و روش ها و شرايط فراواني است كه اشاره به آنها در يك پاسخ نامه نمي گنجد. پس در حال حاضر و به ناچار تنها به روش كلي آن اشاره مي كنيم و منابعي نيز معرفي مي گردد.
روش هاي شناخت خداوند:
ما براي شناخت خداي متعال سه راه در پيش روي خود داريم كه به صورت مرحله اي طي مي شوند.
1- مرحله اول شناخت او با آيات آفاقي و انفسي است. اين همان راه شناخت خداوند از طريق نشانه هاي او در طبيعت و روش تجربي است و لازم است كه انسان در ابتداي راه شناخت از طريق شناخت طبيعت و نشانه هاي تكويني و و همچنين مطالعه آيات تدويني قرآن كريم به معرفت خداي متعال دست يابد.
البته شناخت خداوند منان با آيات انفسي مفيدتر است ( من عرف نفسه فقد عرف ربه) چون معمولاً با اصلاح صفات و اعمال نفس همراه است.
بنابراين انديشيدن در آيات آفاقي و انفسي به شناخت خداوند منتهي ميشود و اين نيز به نوبة خود راهنماي انسان به سوي حق و شريعت الهي خواهد بود. اين راه كه در كتاب شريف توحيد مفضل پي گيري شده است بهترين راه خدا شناسي براي مبتديان است.
2- دوم شناخت خداوند از طريق عقل است. نيرويي كه بيشتر عمل كردش محاسبه و درك وجودات وصفي و صفات الهي است. اين روش طريق خواص از مردم ميباشد، كساني كه پس از مطالعه در طبيعت و آيات تكويني او در خلقت، از طريق استدلال و برهان عقل و فلسفه و حكمت به شناخت خداي تعالي مي پردازند.
3- سوم شناخت خداوند لطيف از طريق رؤيت و ابزار دل ميباشد كه طريق اولياء است و همگان را به آن راه نيست مگر مسيري كه به عنوان سير و سلوك نظري ترسيم شده طي نمايند، يعني از طريق طبيعت و شناخت آفاقي و انفسي به عقل و استدلال عقلي راه يابند و با گذر از عقل به عشق و عرفان برسند و اهل مشاهده و معاينه و وصول به حق تعالي شوند.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#شک #اعتقاد_به_خدا #راهي_بسوي_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨⚛️ شک به خدا ⚛️✨✨
💥قسمت دوم
انسان غير از وجود و وجود غير از انسان است. وجود، همان حق تعالى است و انسان ظهور آن ذات بى همتا است. ما وقتى میگویيم: من هستم، معنايش اين است كه هستى در تمام هيكل و اعضاء و جوارح من جريان و حضور دارد و اين بدين معنا است كه خداى در تمام آنچه كه ما آن را من می ناميم، حضور و ظهور دارد و باز اين بدين معنا است كه من چيزى جز فعل وجود و ظهور حق تعالى نيستم.
روى اين حساب، ما پر از وجوديم و پر از خدایيم و هستى پر از خدا است و هيچ چيزى از خدا به ما نزديكتر نيست «و هو اقرب اليك من حبل الوريد» (اشاره به «آيه 16 ، سوره ق» دارد) شك در وجود خدا، شك در وجود خودمان است، شك در وجود هستى است، شك در وجود وجود است. آيا ممكن است كسى بتواند در وجود وجود، شك نمايد؟ آيا چنين شكى معقول است!
خدا، هستى مطلق و مطلق هستى است. ما اگر تمام وجودها را با هم جمع بزنيم و آن را بدون هرگونه تعيين، تقيد و ظهورى تصور نمایيم، توانستهايم وجود مطلق ذات خداوندى را ادراك نمایيم و سريان و حضور او را در تمام هستى ببينيم.
انسان براي رسيدن به خداوند و وصول به لقاي پروردگار به دو نوع سير و سلوك نظري و سير و سلوك عملي نياز دارد. سلوك نظري براي شناخت هر چه بهتر خداوند و قرب علمي به او است و سلوك عملي براي نزديك شدن و قرب عملي به خداي متعال مي باشد. هر يك از سلوك نظري و عملي داراي مراحل و منازل و روش ها و شرايط فراواني است كه اشاره به آنها در يك پاسخ نامه نمي گنجد. پس در حال حاضر و به ناچار تنها به روش كلي آن اشاره مي كنيم و منابعي نيز معرفي مي گردد.
روش هاي شناخت خداوند:
ما براي شناخت خداي متعال سه راه در پيش روي خود داريم كه به صورت مرحله اي طي مي شوند.
1- مرحله اول شناخت او با آيات آفاقي و انفسي است. اين همان راه شناخت خداوند از طريق نشانه هاي او در طبيعت و روش تجربي است و لازم است كه انسان در ابتداي راه شناخت از طريق شناخت طبيعت و نشانه هاي تكويني و و همچنين مطالعه آيات تدويني قرآن كريم به معرفت خداي متعال دست يابد.
البته شناخت خداوند منان با آيات انفسي مفيدتر است ( من عرف نفسه فقد عرف ربه) چون معمولاً با اصلاح صفات و اعمال نفس همراه است.
بنابراين انديشيدن در آيات آفاقي و انفسي به شناخت خداوند منتهي ميشود و اين نيز به نوبة خود راهنماي انسان به سوي حق و شريعت الهي خواهد بود. اين راه كه در كتاب شريف توحيد مفضل پي گيري شده است بهترين راه خدا شناسي براي مبتديان است.
2- دوم شناخت خداوند از طريق عقل است. نيرويي كه بيشتر عمل كردش محاسبه و درك وجودات وصفي و صفات الهي است. اين روش طريق خواص از مردم ميباشد، كساني كه پس از مطالعه در طبيعت و آيات تكويني او در خلقت، از طريق استدلال و برهان عقل و فلسفه و حكمت به شناخت خداي تعالي مي پردازند.
3- سوم شناخت خداوند لطيف از طريق رؤيت و ابزار دل ميباشد كه طريق اولياء است و همگان را به آن راه نيست مگر مسيري كه به عنوان سير و سلوك نظري ترسيم شده طي نمايند، يعني از طريق طبيعت و شناخت آفاقي و انفسي به عقل و استدلال عقلي راه يابند و با گذر از عقل به عشق و عرفان برسند و اهل مشاهده و معاينه و وصول به حق تعالي شوند.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#شک #اعتقاد_به_خدا #راهي_بسوي_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨⚛️ شک به خدا ⚛️✨✨
💥قسمت سوم
اين سخن مولاي عارفان علي(ع) و همچنين اهل معرفت است كه گفته اند:
من در همه چيز خدا را مي بينم. خداي واقعي همان است كه در همه چيز ظهور دارد و نهايت عرفان اهل معرفت هم همين است كه خدا را در همه چيز ببينند. از ديدگاه عرفان خداي تعالي همان متن وجود و هستي است و هر چه كه غير ذات هستي وجود دارد مظاهر او است. مظاهر هم در حقيقت او را نشان مي دهند، چون ظهور او هستند و اگر انسان دقت كند خداوند را در تمام مظاهر هستي خواهد ديد و مي توان گفت اشيا در حقيقت آينه هايي هستند كه خداوند را نشان مي دهند و به قول قرآن كريم آيه ها و نشانه هاي او هستند. منتهي بايد توجه كنيد كه اينگونه رويت مخصوص اهل معرفت است و اهل عقل و فلسفه و همچنين اهل تجربه و علم از آن محرومند، مگر اينكه ايشان نيز چنين اعتقاد و كنكاشي را بپذيرند و رو به سوي عرفان و شهود خداي متعال بياورند.
به بيان ديگر ، انسانها به سه صورت، معرفت حق تعالي را حاصل ميكنند. اول تقليد كه در اين روش خداوند به واسطه حواس و امور قابل احساس شناخته ميشود، دوم تحقيق و استدلال كه در اين روش خداوند به واسطه عقل و برهان شناخته ميشود و سوم كشف و رويت كه در اين روش خداي متعال به واسطه مكاشفات دروني، شناخته ميشود.
در پايان توجه به يك نكته حايز اهميت فراوان است و آن اينكه اين روش كه سير و سلوك نظري انسان به سوي معرفت خداي متعال است اگر با سيرو سلوك عملي همراه نشود، بي نتيجه و ابتر خواهد بود. انسان از طريق علم و عمل به كمال مي رسد و لازم است اين دو سير همزمان با هم و هماهنگ با هم طي شوند.
روش خداشناسي تجربي و خدايابي از طريق رجوع و توجه به طبيعت و خلقت، اولين و همگاني ترين روش خداجویي است. آنگاه كه انسان به آسمان و زمين و آنچه در آنهاست نظر مي كند و از فرط هيجان و شگفتي ساعت ها به آن ها خيره مي ماند، ناخواسته اقرار مي كند به حكمت و دانش و تدبيري كه در پس اين مناظر شگفت انگيز وجود دارد. و چون دانش و حكمت از آن موجودي عاقل و داناست، به وجود او نيز اعتراف و اذعان مي كند.
انسان آنگاه كه داراي جهان بيني الهي باشد به هر چه نگاه كند خدا را در پس آن حاضر خواهد ديد. چه آنگاه كه به طبيعت چشم دوخته است و چه آنگاه كه با قوانين فيزيكي و شيميائي حاكم بر طبيعت سر و كار دارد. چرا كه انسان فقط كاشف آن قوانين و بينده آن مناظر است نه خالق آنها. پس جا دارد كه از خود بپرسيد اينها از كجا آمده اند و چه كسي آنها را آفريده است.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#شک #اعتقاد_به_خدا #راهي_بسوي_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨⚛️ شک به خدا ⚛️✨✨
💥قسمت سوم
اين سخن مولاي عارفان علي(ع) و همچنين اهل معرفت است كه گفته اند:
من در همه چيز خدا را مي بينم. خداي واقعي همان است كه در همه چيز ظهور دارد و نهايت عرفان اهل معرفت هم همين است كه خدا را در همه چيز ببينند. از ديدگاه عرفان خداي تعالي همان متن وجود و هستي است و هر چه كه غير ذات هستي وجود دارد مظاهر او است. مظاهر هم در حقيقت او را نشان مي دهند، چون ظهور او هستند و اگر انسان دقت كند خداوند را در تمام مظاهر هستي خواهد ديد و مي توان گفت اشيا در حقيقت آينه هايي هستند كه خداوند را نشان مي دهند و به قول قرآن كريم آيه ها و نشانه هاي او هستند. منتهي بايد توجه كنيد كه اينگونه رويت مخصوص اهل معرفت است و اهل عقل و فلسفه و همچنين اهل تجربه و علم از آن محرومند، مگر اينكه ايشان نيز چنين اعتقاد و كنكاشي را بپذيرند و رو به سوي عرفان و شهود خداي متعال بياورند.
به بيان ديگر ، انسانها به سه صورت، معرفت حق تعالي را حاصل ميكنند. اول تقليد كه در اين روش خداوند به واسطه حواس و امور قابل احساس شناخته ميشود، دوم تحقيق و استدلال كه در اين روش خداوند به واسطه عقل و برهان شناخته ميشود و سوم كشف و رويت كه در اين روش خداي متعال به واسطه مكاشفات دروني، شناخته ميشود.
در پايان توجه به يك نكته حايز اهميت فراوان است و آن اينكه اين روش كه سير و سلوك نظري انسان به سوي معرفت خداي متعال است اگر با سيرو سلوك عملي همراه نشود، بي نتيجه و ابتر خواهد بود. انسان از طريق علم و عمل به كمال مي رسد و لازم است اين دو سير همزمان با هم و هماهنگ با هم طي شوند.
روش خداشناسي تجربي و خدايابي از طريق رجوع و توجه به طبيعت و خلقت، اولين و همگاني ترين روش خداجویي است. آنگاه كه انسان به آسمان و زمين و آنچه در آنهاست نظر مي كند و از فرط هيجان و شگفتي ساعت ها به آن ها خيره مي ماند، ناخواسته اقرار مي كند به حكمت و دانش و تدبيري كه در پس اين مناظر شگفت انگيز وجود دارد. و چون دانش و حكمت از آن موجودي عاقل و داناست، به وجود او نيز اعتراف و اذعان مي كند.
انسان آنگاه كه داراي جهان بيني الهي باشد به هر چه نگاه كند خدا را در پس آن حاضر خواهد ديد. چه آنگاه كه به طبيعت چشم دوخته است و چه آنگاه كه با قوانين فيزيكي و شيميائي حاكم بر طبيعت سر و كار دارد. چرا كه انسان فقط كاشف آن قوانين و بينده آن مناظر است نه خالق آنها. پس جا دارد كه از خود بپرسيد اينها از كجا آمده اند و چه كسي آنها را آفريده است.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#شک #اعتقاد_به_خدا #راهي_بسوي_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
✨✨🍥 قلب مضطرب 🍥✨✨
وقتي به هر شكي اجازه ورود دهيد، قلب تان مضطرب مي شود؛ زيرا قلب در نتيجه اعتماد و توكل آرام مي گيرد و با شك و ترديد، مضطرب و پريشان مي شود؛ معمولا مردم از اين موضوع آگاه نيستند؛ در حقيقت، آنها پيوسته قلبي پريشان و در هم شكسته دارند و احساس آسايش قلبي را از ياد برده اند؛ آنها كه هيچ چيز ديگري جز حس پريشاني را نمي شناسند، تصور مي كنند همه چيز درست است، اما نود و نه درصدشان با قلبي بسته و پريشان زندگي مي كنند؛ هرچه بيشتر اسير ذهن باشيد، قلب بسته تر و پريشان تر مي شود، اما وقتي اسير ذهن نباشيد، قلب مثل يك گل نيلوفر شكفته مي شود و شكوفايي آن بسيار زيباست؛ آنگاه واقعا زنده هستيد و قلب آسوده است؛ قلب فقط در نتيجه اعتماد و عشق آرام مي گيرد؛ با ترديد و شك، ذهن به ميان مي آيد؛ ترديد در ذهن است؛ ترديد طعمه شكار ذهن است؛ وقتي در ترديد گرفتار شويد، توسط ذهن گرفتار مي شويد؛ پس وقتي ترديد به ميان مي آيد، هيچ ارزشي ندارد؛ ترديد اشتباه است؛ ترديد شما شايد كاملا به جا باشد، اما بازهم غلط است؛ زيرا قلب شما را ويران مي كند.
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
#قلب_مضطرب #شک #یقين #ذهن #پریشانی #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 قلب مضطرب 🍥✨✨
وقتي به هر شكي اجازه ورود دهيد، قلب تان مضطرب مي شود؛ زيرا قلب در نتيجه اعتماد و توكل آرام مي گيرد و با شك و ترديد، مضطرب و پريشان مي شود؛ معمولا مردم از اين موضوع آگاه نيستند؛ در حقيقت، آنها پيوسته قلبي پريشان و در هم شكسته دارند و احساس آسايش قلبي را از ياد برده اند؛ آنها كه هيچ چيز ديگري جز حس پريشاني را نمي شناسند، تصور مي كنند همه چيز درست است، اما نود و نه درصدشان با قلبي بسته و پريشان زندگي مي كنند؛ هرچه بيشتر اسير ذهن باشيد، قلب بسته تر و پريشان تر مي شود، اما وقتي اسير ذهن نباشيد، قلب مثل يك گل نيلوفر شكفته مي شود و شكوفايي آن بسيار زيباست؛ آنگاه واقعا زنده هستيد و قلب آسوده است؛ قلب فقط در نتيجه اعتماد و عشق آرام مي گيرد؛ با ترديد و شك، ذهن به ميان مي آيد؛ ترديد در ذهن است؛ ترديد طعمه شكار ذهن است؛ وقتي در ترديد گرفتار شويد، توسط ذهن گرفتار مي شويد؛ پس وقتي ترديد به ميان مي آيد، هيچ ارزشي ندارد؛ ترديد اشتباه است؛ ترديد شما شايد كاملا به جا باشد، اما بازهم غلط است؛ زيرا قلب شما را ويران مي كند.
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
#قلب_مضطرب #شک #یقين #ذهن #پریشانی #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🍁✨🧘✨🔮✨🧘✨🍁
🎆 یه قانونی هست که میگه
تا قبل از اینکه پرواز کنی ،
هرچقدر خواستی بترس
فکر کن، شک کن، دودل شو
پشیمون شو
اما وقتی پریدی
اگه وسط راه پشیمون شدی
بازی رو باختی!
باید پر باز کرد.....
🍁✨🧘✨🔮✨🧘✨🍁
#پر_پرواز #شک_و_دودلی #نیمه_راه #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 یه قانونی هست که میگه
تا قبل از اینکه پرواز کنی ،
هرچقدر خواستی بترس
فکر کن، شک کن، دودل شو
پشیمون شو
اما وقتی پریدی
اگه وسط راه پشیمون شدی
بازی رو باختی!
باید پر باز کرد.....
🍁✨🧘✨🔮✨🧘✨🍁
#پر_پرواز #شک_و_دودلی #نیمه_راه #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot