🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۳۲۳
#و_شد..!!
🌷چند روزی بود مریض بود. در تب می سوخت. ناگهان از خواب پرید. گفتم: چی شده ناصر؟ گفت: خواب دیدم! کمی آب خورد و خوابید. ربع ساعت نشده دوباره از خواب پرید و گفت: خواب یک شهید را دیدم. باز با بیحالی چشمهایش روی هم افتاد. هنوز نیم ساعت نشده باز از خواب پرید. اینبار اشک میریخت. گفتم: چی شده ناصر؟ خواب چی میدیدی؟ گفت: هر سه بار خواب یک شهید را دیدم. هر سه بار هم گفت: «اگر میخواهی شهید بشی، باید یه چیزهایی رو توی خودت تغییر بدی، اصلاً دروغ نگی، غیبت هم نکنی!» گفتم: حالا چرا گریه میکنی؟ گفت: الکی امیدوارم میکنن، باشه از این به بعد بیشتر مواظبت میکنم ببینم این خواب چقدر صحت داره.... بالاخره هم مراقبتهایش نتیجه داد و شد شهید....
🌹 خاطره ای به یاد شهید معزز ناصر ورامینی
راوی: همسر گرامی شهید
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور
#خادم_الرضا
#شهدای_خدمت
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#و_شد..!!
🌷چند روزی بود مریض بود. در تب می سوخت. ناگهان از خواب پرید. گفتم: چی شده ناصر؟ گفت: خواب دیدم! کمی آب خورد و خوابید. ربع ساعت نشده دوباره از خواب پرید و گفت: خواب یک شهید را دیدم. باز با بیحالی چشمهایش روی هم افتاد. هنوز نیم ساعت نشده باز از خواب پرید. اینبار اشک میریخت. گفتم: چی شده ناصر؟ خواب چی میدیدی؟ گفت: هر سه بار خواب یک شهید را دیدم. هر سه بار هم گفت: «اگر میخواهی شهید بشی، باید یه چیزهایی رو توی خودت تغییر بدی، اصلاً دروغ نگی، غیبت هم نکنی!» گفتم: حالا چرا گریه میکنی؟ گفت: الکی امیدوارم میکنن، باشه از این به بعد بیشتر مواظبت میکنم ببینم این خواب چقدر صحت داره.... بالاخره هم مراقبتهایش نتیجه داد و شد شهید....
🌹 خاطره ای به یاد شهید معزز ناصر ورامینی
راوی: همسر گرامی شهید
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور
#خادم_الرضا
#شهدای_خدمت
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات