Forwarded from اتچ بات
📕#۴۲قانون_طلایی_بازاریابی
قانون سی و پنجم: بازاریابی، علم است.
یکی از مهمترین معیارهای سنجش یک بازاریابی موفق، میزان تأثیری است که بر روی فروش دارد.
🔸هیچوقت کاری را بدون پیدا کردن راهی برای سنجش میزان کارایی آن شروع نکنید. اولین سؤالی که به ذهن هر کسی خطور می کند این است: " کار چطور پیش می رود؟" تا زمانی که معیار سنجش خاصی نداشته باشید، در واقع هیچ پاسخ مناسبی بجز: "خیلی خوب پیش می رود، متشکرم"، نخواهید داشت. سنجش میزان کارایی فعالیتی که انجام می دهید، باید قسمتی از کل رویه ی ایجاد آن باشد. هنگامی که سعی دارید پیام یا موضوع فعالیت خود را تعیین کنید، لازم است چند مرحله از تحقیقات بازاریابی را انجام دهید تا بتوانید به ایده های خود اعتبار بخشید و اطمینان یابید در مورد مخاطب شما عمل خواهد کرد.
🔸سپس باید نسخه ی اصلی فعالیت و تصاویر خلاقانه خود را آزمایش کنید تا مطمئن شوید تأثیری را که شما می خواهید، بر مشتری خواهد گذاشت. در برخی موارد، ردگیری و اعلام نتایج، نیاز به الزامات زیربنایی دارد. اگر پیش از آنکه وقتش فرا برسد "دست به اقدام بزنید"، ممکن است نتوانید تمام فعالیتهای مربوط به کار خود را ردگیری و اعلام کنید. هر زمان که کارتان را آزمایش کردید، اطمینان پیدا کردید که با اهدافتان همسویی دارد و شالوده ی لازم برای سنجش نتیجه ی کار را در اختیار داشتید، آماده اید که اجرا کنید. هریک از انواع فعالیتهای بازاریابی، معیارهای سنجش خاصی دارند که برای اندازه گیری میزان تأثیر آن فعالیت مورد استفاده قرار می گیرند. قسمت جالب کار هنگامی است که فعالیت خود را به صورت زنده انجام می دهید. در برخی از موارد باید عکس العمل سريع افراد را ببینید: چه کسی عکس العمل نشان می دهد، به چه چیزی، و عکس العملش چیست؟ می توانید از این اطلاعات استفاده کنید تا هر جا که لازم باشد تغییر جزئی در کار خود ایجاد کنید و کارتان را برای اجرای بهتر پیش ببرید. "مرچنت سیرکل ( Merchant Circle )"، اولین شرکتی که در زمینه ی تبلیغات آنلاین محلی فعالیت خود را آغاز کرد، بنیانگذار این شیوه بود. به عنوان نمونه، آنها پشتکار فراوانی در آزمایش کردن عنوان ایمیلها دارند. آنها متوجه شدند ایمیلهایی با عنوان اصلی "مشتریان بیشتری جذب کنید"، عملکرد موفقیت آمیزی داشته است. بنابراین، هنگامی که افراد می خواهند فعالیت جدیدی را آغاز کنند، تعدادی از عناوین را امتحان می کنند تا میزان کارایی آنها را بسنجند. آنها از اطلاعاتی که بدین صورت کسب می کنند، استفاده کرده و ایمیلی واقعی که دارای عنوان باشد ایجاد و برای مشتری ارسال می کنند. بدین رو، از آنجا که فعالیت آنها به صورت عملی و واقعی اجرا می شود، می توانند نحوه ی انجام کار را ببینند و هر آنچه را که یاد گرفته اند، در فعالیت بعدی و فعالیتهای پس از آن پیاده کنند. ولی معمولا برخی از گروههای بازاریاب، با تکیه بر خرد، این کار را انجام نمی دهند.
🔸یکی از مهمترین معیارهای سنجش یک بازاریابی موفق، میزان تأثیری است که بر روی فروش دارد. واضح است که با مشخص کردن میزان درآمد، می توان به میزان فروش پی برد. در یک بازاریابی واقعی می توانید نتایج حاصل از فروش را مشخص کنید، مانند تعداد محصولاتی که در نتیجه ی انجام آن فعالیت بازاریابی به صورت آنلاین خریداری شده اند. یا می توانید از پیشگامان باصلاحیت در این مورد استفاده کنید؛ مشروط به اینکه از روشهای مذاکره برای فروش استفاده کرده و کالای شما را حتما به فروش برساند که این شیوه، روش محاسبه ای است که در گذشته مورد استفاده قرار می گرفته و نشاندهنده ی میزان فروشی است که باعث پایان دادن به معامله می شود. آنچه را که دنبال می کنید، به اندازه ی نحوه و زمان انجام آن اهمیت ندارد. اینکه دائما بتوانید نتایج فعالیتهای خود را اعلام کنید، برای درک کلی مفهوم بازاریابی به عنوان یک مرکز فروش و نه یک مرکز قیمت گذاری، حیاتی است.
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
قانون سی و پنجم: بازاریابی، علم است.
یکی از مهمترین معیارهای سنجش یک بازاریابی موفق، میزان تأثیری است که بر روی فروش دارد.
🔸هیچوقت کاری را بدون پیدا کردن راهی برای سنجش میزان کارایی آن شروع نکنید. اولین سؤالی که به ذهن هر کسی خطور می کند این است: " کار چطور پیش می رود؟" تا زمانی که معیار سنجش خاصی نداشته باشید، در واقع هیچ پاسخ مناسبی بجز: "خیلی خوب پیش می رود، متشکرم"، نخواهید داشت. سنجش میزان کارایی فعالیتی که انجام می دهید، باید قسمتی از کل رویه ی ایجاد آن باشد. هنگامی که سعی دارید پیام یا موضوع فعالیت خود را تعیین کنید، لازم است چند مرحله از تحقیقات بازاریابی را انجام دهید تا بتوانید به ایده های خود اعتبار بخشید و اطمینان یابید در مورد مخاطب شما عمل خواهد کرد.
🔸سپس باید نسخه ی اصلی فعالیت و تصاویر خلاقانه خود را آزمایش کنید تا مطمئن شوید تأثیری را که شما می خواهید، بر مشتری خواهد گذاشت. در برخی موارد، ردگیری و اعلام نتایج، نیاز به الزامات زیربنایی دارد. اگر پیش از آنکه وقتش فرا برسد "دست به اقدام بزنید"، ممکن است نتوانید تمام فعالیتهای مربوط به کار خود را ردگیری و اعلام کنید. هر زمان که کارتان را آزمایش کردید، اطمینان پیدا کردید که با اهدافتان همسویی دارد و شالوده ی لازم برای سنجش نتیجه ی کار را در اختیار داشتید، آماده اید که اجرا کنید. هریک از انواع فعالیتهای بازاریابی، معیارهای سنجش خاصی دارند که برای اندازه گیری میزان تأثیر آن فعالیت مورد استفاده قرار می گیرند. قسمت جالب کار هنگامی است که فعالیت خود را به صورت زنده انجام می دهید. در برخی از موارد باید عکس العمل سريع افراد را ببینید: چه کسی عکس العمل نشان می دهد، به چه چیزی، و عکس العملش چیست؟ می توانید از این اطلاعات استفاده کنید تا هر جا که لازم باشد تغییر جزئی در کار خود ایجاد کنید و کارتان را برای اجرای بهتر پیش ببرید. "مرچنت سیرکل ( Merchant Circle )"، اولین شرکتی که در زمینه ی تبلیغات آنلاین محلی فعالیت خود را آغاز کرد، بنیانگذار این شیوه بود. به عنوان نمونه، آنها پشتکار فراوانی در آزمایش کردن عنوان ایمیلها دارند. آنها متوجه شدند ایمیلهایی با عنوان اصلی "مشتریان بیشتری جذب کنید"، عملکرد موفقیت آمیزی داشته است. بنابراین، هنگامی که افراد می خواهند فعالیت جدیدی را آغاز کنند، تعدادی از عناوین را امتحان می کنند تا میزان کارایی آنها را بسنجند. آنها از اطلاعاتی که بدین صورت کسب می کنند، استفاده کرده و ایمیلی واقعی که دارای عنوان باشد ایجاد و برای مشتری ارسال می کنند. بدین رو، از آنجا که فعالیت آنها به صورت عملی و واقعی اجرا می شود، می توانند نحوه ی انجام کار را ببینند و هر آنچه را که یاد گرفته اند، در فعالیت بعدی و فعالیتهای پس از آن پیاده کنند. ولی معمولا برخی از گروههای بازاریاب، با تکیه بر خرد، این کار را انجام نمی دهند.
🔸یکی از مهمترین معیارهای سنجش یک بازاریابی موفق، میزان تأثیری است که بر روی فروش دارد. واضح است که با مشخص کردن میزان درآمد، می توان به میزان فروش پی برد. در یک بازاریابی واقعی می توانید نتایج حاصل از فروش را مشخص کنید، مانند تعداد محصولاتی که در نتیجه ی انجام آن فعالیت بازاریابی به صورت آنلاین خریداری شده اند. یا می توانید از پیشگامان باصلاحیت در این مورد استفاده کنید؛ مشروط به اینکه از روشهای مذاکره برای فروش استفاده کرده و کالای شما را حتما به فروش برساند که این شیوه، روش محاسبه ای است که در گذشته مورد استفاده قرار می گرفته و نشاندهنده ی میزان فروشی است که باعث پایان دادن به معامله می شود. آنچه را که دنبال می کنید، به اندازه ی نحوه و زمان انجام آن اهمیت ندارد. اینکه دائما بتوانید نتایج فعالیتهای خود را اعلام کنید، برای درک کلی مفهوم بازاریابی به عنوان یک مرکز فروش و نه یک مرکز قیمت گذاری، حیاتی است.
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
📕#۴۲قانون_طلایی_بازاریابی
قانون سی و هفتم: همیشه ضرب العجل تعیین کنید.
ضرب العجلها همان اندازه که به آغاز کار کمک می کنند، مزیت دیگری نیز دارند؛ آنها نقطه ی پایان کار نیز محسوب می شوند.
🔸افراد غالبا وقتی با موضوع ضرب العجل روبه رو می شوند، عملکرد بهتری نسبت به قبل پیدا می کنند. ضرب العجل باعث ایجاد حس ضرورت می شود؛ نوعی احساس فوریت. در واقع نقطه ای برای آغاز کار محسوب می شود. موعد آن را می توان بر اساس زمانبندی بازار، گرایشهای صنعت و یا حتی بر پایه ی فصول سال تعیین کرد. ضرب العجل در واقع زمانی را به شما و هدفی را در اختیار گروه شما قرار می دهد تا به کار مورد نظر بپردازید. با وجود ضرب العجل، شما میتوانید ابتدا پایان کار را در ذهن خود تجسم کنید و سپس به منظور برنامه ریزی برای فعالیتهای موردنظر خود اقدام کنید. اگر مشخص کنید چه کارهایی را باید به انجام برسانید، می توانید به ترتیب اولویت، وارونه عمل کنید و برای کسب نتایج نهایی، قدمهای مشخصی را تعیین کنید که باید برداشته شوند. در صورت نیاز می توانید همراه یک ضرب العجل، ضرب العجل دیگری نیز داشته باشید. به این ترتیب که ضرب العجل یک فعالیت، آغاز فعالیت بعدی باشد. به عنوان مثال، پیش از اینکه راهبرد و شیوهی کار چاپی خود را مورد بررسی قرار دهید و مشخص کنید چه چیزی قرار است داخل بسته بندی محصول قرار بگیرد، باید اقدامات لازم را به منظور تکمیل شدن دفترچه ی راهنمای محصول خود انجام دهید. بنابراین، افرادی که مسئول تهیه ی دفترچه ی راهنمای کالای شما هستند، برای تحویل آن به افرادی که مسئول بسته بندی محصول هستند، ضرب العجل دارند. مسئولان بسته بندی کالا باید هزینه های بسته بندی را حساب کنند تا کارشناسان مالی محاسبات را انجام دهند و سود ناخالص محصول را محاسبه کنند و دستورالعملهای قیمت را وضع کنند و این رویه همچنان ادامه دارد. ضرب العجلها باعث ایجاد نوعی حس پاسخگویی نیز می شوند: پاسخگویی داخلی مربوط به خودتان و خارجی مربوط به اعضای گروهتان. می توانید خودتان را متعهد کنید که برنامه ی زمانی خاصی را بر پایه ی ضرب العجل نهایی پیش ببرید. بدین ترتیب، اعضای گروه شما نیز می دانند تا موعد مقرر چه کارهایی را باید به انجام برسانند. راجع به زمان معرفی محصولتان بیندیشید. برای معرفی کردن یک کالا در پاییز باید چند ماه پیش از آن، اطلاعات مربوط به کالا را جمع آوری کنید تا بتوانید پیام خود، نسخهی عملیات، و تصاویر خلاقانه ای را که برای معرفی کالای شما مورد نیاز است، ایجاد کنید. در واقع، شما تا هنگامی که محتوا (پیام، نسخه، و تصاویر) را تهیه نکرده اید، نمی توانید این عملیات را راه اندازی کنید. اعضای گروه شما می دانند چه کسانی چه نوع اطلاعاتی از آنها می خواهند. آنها مسئول تهیه ی اطلاعات هستند تا پروژه مانند قبل به کار خود ادامه دهد. علاوه بر اینکه ضرب العجلها باعث آغاز کار می شوند، مزیتهای دیگری نیز دارند. آنها نقطه ی پایانی کار نیز محسوب می شوند. شما تمایل دارید دائم کارتان را ویرایش، اصلاح، و بهتر کنید. ولی در مرحله ای از کار، به جایی می رسید که درآمد حاصله سیر نزولی پیدا می کند. پیشرفتهای نهایی، ارزش به تأخیر انداختن برنامه ی زمانی را ندارند. باید توقف کنید. دستور حمل کالا را بدهید، به فعالیت خود ادامه دهید و شرکت را راه اندازی کنید. "جیسون فين اسمیت ( Jason Feinsmith )" مدیر اجرایی شرکت "آکامپلیس سافتور ( Accomplice Software )" بر روی رویداد بسیار مشهوری در ارتباط با شرکتهای تازه تأسیس به نام کنفرانس "دمو ( Demo )"، سرمایه گذاری کرد. عضویت شرکتها در این کنفرانس، محدودیتهای آنان و اعضای گروهشان را به تأخیر می انداخت. تهیه ی نمونه ی نمایشی شرکت، ضرب العجلهایی را که برای پرده برداری از محصول در ملأ عام و جلوگیری از پیشرفت محصول به منظور آغاز ساخت نمونه ی نمایشی لازم بود، از بین می برد. از آنجا که این کنفرانس رویداد خاصی به شمار می رود، طرحهایی که فین اسمیت ارائه داده بود، زمینه ساز واقعه ای با اهمیت شد. شما احتمالا به اهداف شغلی خاصی متعهد هستید. اگر شرکت خود را راه اندازی نکرده اید یا محصول خود را معرفی نکرده و یا فعالیت خود را آغاز نکرده اید، در غیر این صورت، قادر نخواهید بود بر پایه ی تعهدات خود عمل کنید. همان طور که در این ضرب المثل گفته شده است: " اگر تا این لحظه انجام نشده، هرگز انجام نخواهد شد."
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
قانون سی و هفتم: همیشه ضرب العجل تعیین کنید.
ضرب العجلها همان اندازه که به آغاز کار کمک می کنند، مزیت دیگری نیز دارند؛ آنها نقطه ی پایان کار نیز محسوب می شوند.
🔸افراد غالبا وقتی با موضوع ضرب العجل روبه رو می شوند، عملکرد بهتری نسبت به قبل پیدا می کنند. ضرب العجل باعث ایجاد حس ضرورت می شود؛ نوعی احساس فوریت. در واقع نقطه ای برای آغاز کار محسوب می شود. موعد آن را می توان بر اساس زمانبندی بازار، گرایشهای صنعت و یا حتی بر پایه ی فصول سال تعیین کرد. ضرب العجل در واقع زمانی را به شما و هدفی را در اختیار گروه شما قرار می دهد تا به کار مورد نظر بپردازید. با وجود ضرب العجل، شما میتوانید ابتدا پایان کار را در ذهن خود تجسم کنید و سپس به منظور برنامه ریزی برای فعالیتهای موردنظر خود اقدام کنید. اگر مشخص کنید چه کارهایی را باید به انجام برسانید، می توانید به ترتیب اولویت، وارونه عمل کنید و برای کسب نتایج نهایی، قدمهای مشخصی را تعیین کنید که باید برداشته شوند. در صورت نیاز می توانید همراه یک ضرب العجل، ضرب العجل دیگری نیز داشته باشید. به این ترتیب که ضرب العجل یک فعالیت، آغاز فعالیت بعدی باشد. به عنوان مثال، پیش از اینکه راهبرد و شیوهی کار چاپی خود را مورد بررسی قرار دهید و مشخص کنید چه چیزی قرار است داخل بسته بندی محصول قرار بگیرد، باید اقدامات لازم را به منظور تکمیل شدن دفترچه ی راهنمای محصول خود انجام دهید. بنابراین، افرادی که مسئول تهیه ی دفترچه ی راهنمای کالای شما هستند، برای تحویل آن به افرادی که مسئول بسته بندی محصول هستند، ضرب العجل دارند. مسئولان بسته بندی کالا باید هزینه های بسته بندی را حساب کنند تا کارشناسان مالی محاسبات را انجام دهند و سود ناخالص محصول را محاسبه کنند و دستورالعملهای قیمت را وضع کنند و این رویه همچنان ادامه دارد. ضرب العجلها باعث ایجاد نوعی حس پاسخگویی نیز می شوند: پاسخگویی داخلی مربوط به خودتان و خارجی مربوط به اعضای گروهتان. می توانید خودتان را متعهد کنید که برنامه ی زمانی خاصی را بر پایه ی ضرب العجل نهایی پیش ببرید. بدین ترتیب، اعضای گروه شما نیز می دانند تا موعد مقرر چه کارهایی را باید به انجام برسانند. راجع به زمان معرفی محصولتان بیندیشید. برای معرفی کردن یک کالا در پاییز باید چند ماه پیش از آن، اطلاعات مربوط به کالا را جمع آوری کنید تا بتوانید پیام خود، نسخهی عملیات، و تصاویر خلاقانه ای را که برای معرفی کالای شما مورد نیاز است، ایجاد کنید. در واقع، شما تا هنگامی که محتوا (پیام، نسخه، و تصاویر) را تهیه نکرده اید، نمی توانید این عملیات را راه اندازی کنید. اعضای گروه شما می دانند چه کسانی چه نوع اطلاعاتی از آنها می خواهند. آنها مسئول تهیه ی اطلاعات هستند تا پروژه مانند قبل به کار خود ادامه دهد. علاوه بر اینکه ضرب العجلها باعث آغاز کار می شوند، مزیتهای دیگری نیز دارند. آنها نقطه ی پایانی کار نیز محسوب می شوند. شما تمایل دارید دائم کارتان را ویرایش، اصلاح، و بهتر کنید. ولی در مرحله ای از کار، به جایی می رسید که درآمد حاصله سیر نزولی پیدا می کند. پیشرفتهای نهایی، ارزش به تأخیر انداختن برنامه ی زمانی را ندارند. باید توقف کنید. دستور حمل کالا را بدهید، به فعالیت خود ادامه دهید و شرکت را راه اندازی کنید. "جیسون فين اسمیت ( Jason Feinsmith )" مدیر اجرایی شرکت "آکامپلیس سافتور ( Accomplice Software )" بر روی رویداد بسیار مشهوری در ارتباط با شرکتهای تازه تأسیس به نام کنفرانس "دمو ( Demo )"، سرمایه گذاری کرد. عضویت شرکتها در این کنفرانس، محدودیتهای آنان و اعضای گروهشان را به تأخیر می انداخت. تهیه ی نمونه ی نمایشی شرکت، ضرب العجلهایی را که برای پرده برداری از محصول در ملأ عام و جلوگیری از پیشرفت محصول به منظور آغاز ساخت نمونه ی نمایشی لازم بود، از بین می برد. از آنجا که این کنفرانس رویداد خاصی به شمار می رود، طرحهایی که فین اسمیت ارائه داده بود، زمینه ساز واقعه ای با اهمیت شد. شما احتمالا به اهداف شغلی خاصی متعهد هستید. اگر شرکت خود را راه اندازی نکرده اید یا محصول خود را معرفی نکرده و یا فعالیت خود را آغاز نکرده اید، در غیر این صورت، قادر نخواهید بود بر پایه ی تعهدات خود عمل کنید. همان طور که در این ضرب المثل گفته شده است: " اگر تا این لحظه انجام نشده، هرگز انجام نخواهد شد."
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
📕#۴۲قانون_طلایی_بازاریابی
قانون سی و هشتم: هر فردی به طور بالقوه یک متخصص بازاریابی است؟
هر فردی در بحث بازاریابی ممکن است صاحب ایده باشد، اما به یاد داشته باشید که در نهایت این شما هستید که باید در مورد چگونگی انجام کار خود تصمیم بگیرید.
🔸هنگامی که شما در سمت یک بازاریاب مشغول به کار هستید، همه تصور می کنند قادرند کار شما را بهتر از خودتان انجام دهند. همه از جمله همسر، دوستان و همکارانتان. معمولا همگی آنها عقاید و ایده هایی در مورد آخرین کمپین بازاریابی شما دارند. " اگر من بودم..." "چرا آن کار را نکردید..."، "من اصلا متوجه دلیل این کار نمی شوم" و... سؤال اینجا است که چرا افراد در حرفه های متفاوت می توانند به شما بگویند که چطور کار خود را انجام دهید؟ اما شما هیچ گاه به یک مهندس نمی گویید که چطور مشکلات فنی را رفع کند، به یک پزشک شیوه ی تشخیص بیماریها را گوشزد نمی کنید و حتی تمایلی هم ندارید تا به یک وکیل چگونگی دنبال کردن موارد حقوقی را آموزش دهید. با وجود این، مهندسان، پزشکان و وکلا میتوانند به شما بگویند که چگونه می بایست آخرین تبلیغات تلویزیونی خود را انجام میدادید. پیشتر برای مدیری کار می کردم که همیشه جمله ی معروفی را از گروه بازاریابی خود می پرسید: "مگر چقدر می تواند سخت باشد؟" پس از تلاش فراوان برای توضیح موارد و چالشهای پیش رو، سرانجام پاسخ غیرمنتظره ای را برایش آماده کردیم: "این پروژه به اندازه ی ^%$#@ سخت است! " مدیر با شنیدن این پاسخ به ما خیره شد و نهایتا مجبور شد به توصیه های ما گوش دهد و درک کند که گروه چه کاری را به چه دلیل انجام می داد و در نهایت، اجازه داد تا ما کار خودمان را انجام دهیم.
🔸بازاریابی همیشه چیزی نیست که با یک اجماع و توافق همگانی انجام گیرد. در مرحله ی اجرای "توفان فکری ( Brain Storming )" یک فعالیت بازاریابی، دریافت تعداد زیادی ورودی و ایده، بسیار سودمند خواهد بود. ایده های بیشتر به معنای غنی تر بودن شما از حیث امکان عمل است. اگر بتوانید ایده های خود را از طريق افرادی مورد آزمون قرار دهید که به پروژه ی شما نزدیک نیستند، بسیار عالی است. این کار حتی می تواند در یک جمع غیررسمی صورت بگیرد و چگونگی واکنش افراد مورد بررسی قرار گیرد. ایده ها و عقاید این افراد می بایست با استراتژی کلی بازاریابی و اهداف بلندمدت سازمان شما همخوانی داشته باشد و این موضوعی است که اغلب افراد آن را درک نمی کنند. اگرچه ممکن است دوستان و نزدیکان شما ایده های خلاقی را درباره ی عملکرد شرکت شما داشته باشند، اما اگر این ایده ها به شما در رسیدن به اهدافتان کمک نکند، دیگر مهم نیست که چقدر خلاقانه بوده اند؛ چون اصلا مفید واقع نخواهند شد.
🔸افراد معمولی ایده های خود را بدون آگاهی از تمام اطلاعاتی که شما دارید، بیان می کنند. آنها پیشینه ی شرکت شما را نمی دانند، تصویر بزرگی را که شما می بینید، نمی بینند و پویایی های بازار را که شما ممکن است با آنها روبه رو باشید، درک نمی کنند. بدین رو، با اینکه هدف آنان معمولا کمک کردن است، لازم است تا حدودی ایده های آنان را با تردید مورد بررسی قرار دهید.
🔸هر کسی ممکن است ایده ای داشته باشد، اما در نهایت کسی که تصمیم نهایی را می گیرد شما هستید و شما هستید که مشخص می کنید چطور کارتان را انجام دهید. بهتر است با ایده های افراد درباره ی عملکرد خود، مؤدبانه برخورد کنید. خوب گوش دهید و سعی کنید بفهمید آنها می خواهند چه چیزی را به شما بگویند، شاید در پس آن صحبتها واقعا ایده ی جالبی را بیابید. در صورتی که ایده ی کاملا ساده لوحانه ای بیان کردند، لبخند بزنید و از فرد مذکور به خاطر این ایده تشکر کنید، سپس کاری را که تشخیص می دهید درست است، انجام دهید.
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
قانون سی و هشتم: هر فردی به طور بالقوه یک متخصص بازاریابی است؟
هر فردی در بحث بازاریابی ممکن است صاحب ایده باشد، اما به یاد داشته باشید که در نهایت این شما هستید که باید در مورد چگونگی انجام کار خود تصمیم بگیرید.
🔸هنگامی که شما در سمت یک بازاریاب مشغول به کار هستید، همه تصور می کنند قادرند کار شما را بهتر از خودتان انجام دهند. همه از جمله همسر، دوستان و همکارانتان. معمولا همگی آنها عقاید و ایده هایی در مورد آخرین کمپین بازاریابی شما دارند. " اگر من بودم..." "چرا آن کار را نکردید..."، "من اصلا متوجه دلیل این کار نمی شوم" و... سؤال اینجا است که چرا افراد در حرفه های متفاوت می توانند به شما بگویند که چطور کار خود را انجام دهید؟ اما شما هیچ گاه به یک مهندس نمی گویید که چطور مشکلات فنی را رفع کند، به یک پزشک شیوه ی تشخیص بیماریها را گوشزد نمی کنید و حتی تمایلی هم ندارید تا به یک وکیل چگونگی دنبال کردن موارد حقوقی را آموزش دهید. با وجود این، مهندسان، پزشکان و وکلا میتوانند به شما بگویند که چگونه می بایست آخرین تبلیغات تلویزیونی خود را انجام میدادید. پیشتر برای مدیری کار می کردم که همیشه جمله ی معروفی را از گروه بازاریابی خود می پرسید: "مگر چقدر می تواند سخت باشد؟" پس از تلاش فراوان برای توضیح موارد و چالشهای پیش رو، سرانجام پاسخ غیرمنتظره ای را برایش آماده کردیم: "این پروژه به اندازه ی ^%$#@ سخت است! " مدیر با شنیدن این پاسخ به ما خیره شد و نهایتا مجبور شد به توصیه های ما گوش دهد و درک کند که گروه چه کاری را به چه دلیل انجام می داد و در نهایت، اجازه داد تا ما کار خودمان را انجام دهیم.
🔸بازاریابی همیشه چیزی نیست که با یک اجماع و توافق همگانی انجام گیرد. در مرحله ی اجرای "توفان فکری ( Brain Storming )" یک فعالیت بازاریابی، دریافت تعداد زیادی ورودی و ایده، بسیار سودمند خواهد بود. ایده های بیشتر به معنای غنی تر بودن شما از حیث امکان عمل است. اگر بتوانید ایده های خود را از طريق افرادی مورد آزمون قرار دهید که به پروژه ی شما نزدیک نیستند، بسیار عالی است. این کار حتی می تواند در یک جمع غیررسمی صورت بگیرد و چگونگی واکنش افراد مورد بررسی قرار گیرد. ایده ها و عقاید این افراد می بایست با استراتژی کلی بازاریابی و اهداف بلندمدت سازمان شما همخوانی داشته باشد و این موضوعی است که اغلب افراد آن را درک نمی کنند. اگرچه ممکن است دوستان و نزدیکان شما ایده های خلاقی را درباره ی عملکرد شرکت شما داشته باشند، اما اگر این ایده ها به شما در رسیدن به اهدافتان کمک نکند، دیگر مهم نیست که چقدر خلاقانه بوده اند؛ چون اصلا مفید واقع نخواهند شد.
🔸افراد معمولی ایده های خود را بدون آگاهی از تمام اطلاعاتی که شما دارید، بیان می کنند. آنها پیشینه ی شرکت شما را نمی دانند، تصویر بزرگی را که شما می بینید، نمی بینند و پویایی های بازار را که شما ممکن است با آنها روبه رو باشید، درک نمی کنند. بدین رو، با اینکه هدف آنان معمولا کمک کردن است، لازم است تا حدودی ایده های آنان را با تردید مورد بررسی قرار دهید.
🔸هر کسی ممکن است ایده ای داشته باشد، اما در نهایت کسی که تصمیم نهایی را می گیرد شما هستید و شما هستید که مشخص می کنید چطور کارتان را انجام دهید. بهتر است با ایده های افراد درباره ی عملکرد خود، مؤدبانه برخورد کنید. خوب گوش دهید و سعی کنید بفهمید آنها می خواهند چه چیزی را به شما بگویند، شاید در پس آن صحبتها واقعا ایده ی جالبی را بیابید. در صورتی که ایده ی کاملا ساده لوحانه ای بیان کردند، لبخند بزنید و از فرد مذکور به خاطر این ایده تشکر کنید، سپس کاری را که تشخیص می دهید درست است، انجام دهید.
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
📕#۴۲قانون_طلایی_بازاریابی
قانون سی و نهم: به قولی که به مشتری خود داده اید، عمل کنید.
ایجاد فضایی برای پیش بینی، هیچ ایرادی ندارد ولی این تجربه بهتر است نتیجه بخش باشد.
🔸فیلم کلاسیکی به نام "داستان کریسمس ( A Christmas Story )" وجود دارد که خانواده ی من هر سال پس از برگزاری مراسم شام شکرگزاری آن را تماشا می کنند. داستان این فیلم که در سال ۱۹۴۰ ساخته شده، مربوط به پسر جوانی به نام "رالفی ( Ralphie )" و اعضای خانواده ی او از جمله پدر، مادر، و برادر کوچکترش است. این فیلم چندین صحنه ی به یادماندنی دارد. در یکی از این صحنه ها، درست در چله ی زمستان، دوست رالفی، زبان او را به تیر چراغ برق می چسباند، درست بعد از اینکه دوست دیگرش تمام سعی خود را برای انجام این کار کرده بود. یا رالفی برای کریسمس از مادرش یک تفنگ می خواهد و مادرش به او پاسخ میدهد" میزنی چشمتو کور می کنی." یکی از صحنه های فیلم مختص بازاریابان است. رالفی و برادرش، طرفدار پرو پا قرص برنامه ی رادیویی "آنی کوچولوی یتیم ( little Orphan Annie )" هستند. در آن برنامه، از شنوندگان درخواست می شود که حلقه ی اسرارآمیز رمزگشا را به صورت پستی سفارش دهند و از این طریق پیغام محرمانه ای از خود "آنی ( Annie )" دریافت کنند. رالفی اصلا آرام و قرار نداشت. هر روز با عجله از مدرسه به خانه می آمد تا صندوق پستی را وارسی کند ولی ناامید میشد. بالاخره یک روز، پاکت بزرگی دریافت کرد. با خودش فکر کرد حتما حلقه ی رمزگشا داخل پاکت قرار دارد. دیگر نمی توانست صبر کند. مستقیم به سمت خانه دوید، وارد شد و در را قفل کرد. سپس روی زمین نشست و شروع به رمزگشایی پیغام سری کرد که آنی برایش فرستاده بود. با زحمت زیاد نوشته ها را یکی پس از دیگری بررسی می کرد و پیام بتدریج آشکار می شد. رالفی نمی توانست به اندازه ی کافی سریع عمل کند. باید می فهمید آنی کوچولوی یتیم می خواهد چه چیزی به او بگوید. ش... ی... ر. آه، انتظار ی... ر.. يالله دیگه، زودباش. ش..ی...... ..... .............................ت............... ب... خ..... و.... ر حتما اشتباهی شده! پیغام این بود: شير اوالتین ( Ovaltine ) بیشتر بخورید. رالفی شوکه شده بود. حلقه ی رمزگشا را زمین انداخت و پس از آن دیگر هرگز احساسی را پیدا نکرد که قبلا به شیراوالتین یا آنی کوچولوی يتيم داشت.
🔸درسی که از آن صحنه آموختم این بود که وظیفه ی ما به عنوان بازاریاب این است که چیزی را تحویل مشتری دهیم که قبلا قولش را به او داده ایم. در اختیار قرار دادن فرصت و ایجاد فضایی برای پیش بینی کردن، هیچ ایرادی ندارد. در واقع، راهبردی فوق العاده محسوب می شود که وقت زیادی را به خود اختصاص می دهد. ولی تجربه بیش از زمان، لازم است. در غیر این صورت، نتیجه ی عكس خواهد داشت. ولی تکلیف رالفی بیچاره چیست؟ تولید کنندگان شیر اوالتین برای اینکه فروش بیشتری داشته باشند، حامی مالی برنامه ی رادیویی آنی کوچولوی بیچاره شده بودند. متأسفانه تبلیغاتشان نتیجه ی عکس داشت؛ یعنی علاوه بر اینکه فکر پسر کوچولوی بیچاره ای را منحرف کرد، احتمالا باعث شد زالفی هرگز از شیراوالتین استفاده نکند و این اصلا به نفع کسب و کار آنان نخواهد بود.
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
قانون سی و نهم: به قولی که به مشتری خود داده اید، عمل کنید.
ایجاد فضایی برای پیش بینی، هیچ ایرادی ندارد ولی این تجربه بهتر است نتیجه بخش باشد.
🔸فیلم کلاسیکی به نام "داستان کریسمس ( A Christmas Story )" وجود دارد که خانواده ی من هر سال پس از برگزاری مراسم شام شکرگزاری آن را تماشا می کنند. داستان این فیلم که در سال ۱۹۴۰ ساخته شده، مربوط به پسر جوانی به نام "رالفی ( Ralphie )" و اعضای خانواده ی او از جمله پدر، مادر، و برادر کوچکترش است. این فیلم چندین صحنه ی به یادماندنی دارد. در یکی از این صحنه ها، درست در چله ی زمستان، دوست رالفی، زبان او را به تیر چراغ برق می چسباند، درست بعد از اینکه دوست دیگرش تمام سعی خود را برای انجام این کار کرده بود. یا رالفی برای کریسمس از مادرش یک تفنگ می خواهد و مادرش به او پاسخ میدهد" میزنی چشمتو کور می کنی." یکی از صحنه های فیلم مختص بازاریابان است. رالفی و برادرش، طرفدار پرو پا قرص برنامه ی رادیویی "آنی کوچولوی یتیم ( little Orphan Annie )" هستند. در آن برنامه، از شنوندگان درخواست می شود که حلقه ی اسرارآمیز رمزگشا را به صورت پستی سفارش دهند و از این طریق پیغام محرمانه ای از خود "آنی ( Annie )" دریافت کنند. رالفی اصلا آرام و قرار نداشت. هر روز با عجله از مدرسه به خانه می آمد تا صندوق پستی را وارسی کند ولی ناامید میشد. بالاخره یک روز، پاکت بزرگی دریافت کرد. با خودش فکر کرد حتما حلقه ی رمزگشا داخل پاکت قرار دارد. دیگر نمی توانست صبر کند. مستقیم به سمت خانه دوید، وارد شد و در را قفل کرد. سپس روی زمین نشست و شروع به رمزگشایی پیغام سری کرد که آنی برایش فرستاده بود. با زحمت زیاد نوشته ها را یکی پس از دیگری بررسی می کرد و پیام بتدریج آشکار می شد. رالفی نمی توانست به اندازه ی کافی سریع عمل کند. باید می فهمید آنی کوچولوی یتیم می خواهد چه چیزی به او بگوید. ش... ی... ر. آه، انتظار ی... ر.. يالله دیگه، زودباش. ش..ی...... ..... .............................ت............... ب... خ..... و.... ر حتما اشتباهی شده! پیغام این بود: شير اوالتین ( Ovaltine ) بیشتر بخورید. رالفی شوکه شده بود. حلقه ی رمزگشا را زمین انداخت و پس از آن دیگر هرگز احساسی را پیدا نکرد که قبلا به شیراوالتین یا آنی کوچولوی يتيم داشت.
🔸درسی که از آن صحنه آموختم این بود که وظیفه ی ما به عنوان بازاریاب این است که چیزی را تحویل مشتری دهیم که قبلا قولش را به او داده ایم. در اختیار قرار دادن فرصت و ایجاد فضایی برای پیش بینی کردن، هیچ ایرادی ندارد. در واقع، راهبردی فوق العاده محسوب می شود که وقت زیادی را به خود اختصاص می دهد. ولی تجربه بیش از زمان، لازم است. در غیر این صورت، نتیجه ی عكس خواهد داشت. ولی تکلیف رالفی بیچاره چیست؟ تولید کنندگان شیر اوالتین برای اینکه فروش بیشتری داشته باشند، حامی مالی برنامه ی رادیویی آنی کوچولوی بیچاره شده بودند. متأسفانه تبلیغاتشان نتیجه ی عکس داشت؛ یعنی علاوه بر اینکه فکر پسر کوچولوی بیچاره ای را منحرف کرد، احتمالا باعث شد زالفی هرگز از شیراوالتین استفاده نکند و این اصلا به نفع کسب و کار آنان نخواهد بود.
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
📕#۴۲قانون_طلایی_بازاریابی
قانون چهلم: فرصت بدهید.
وقتی پیام، تصاویر خلاق، و علامت تجاری محصول خود را پیش از آنکه فعالیت بازاریابی شما فرصت جذب مشتری داشته باشد، تغییر می دهید، در واقع، تمام سرمایه گذاری خود را نابود کرده اید.
🔸بازاریابان خوب صبور هستند. بر اساس مطالعات انجام شده، برای آنکه مشتری یک پیام بازاریابی را تشخیص دهد، باید بین ۵ تا ۹ مرتبه در معرض آن قرار بگیرد. در این مدت آنها تنها پیام را تشخیص می دهند و این بدین معنا نیست که شرکت یا محصول شما را نیز بشناسند. برای اینکه فعالیت بازاریابی شما مشتری جذب کند، به طوری که هم محصول و هم شرکت شما را بشناسد، باید مشتری را بارها و بارها در معرض پیام خود قرار دهید. این نمایش مکرر پیامها، سبب آگاهی بیشتر آنان نسبت به شما می شود. در مورد چند تبلیغ بسیار جذاب که در تلویزیون و یا رادیو دیده یا شنیده اید، فکر کنید. چند بار شنیده اید مردم بگویند: من عاشق این آگهی بازرگانی هستم، ولی نمی دانم متعلق به چه شرکتی است. این واقعا آن چیزی نیست که شما دنبال آن هستید. ایجاد یک برنامه ی بازاریابی یکپارچه یکی از بهترین راههای نمایش مکرر پیامها است. نه تنها مشتریان شما نیاز دارند پیامتان را بارها و بارها ببینند بلکه، لازم است در مکانهای مختلف نیز این پیامها را مشاهده کنند.
🔸ترکیب درست فعالیتهای بازاریابی شما، مشتریانتان را در زمانهای مختلف تحت تأثیر قرار می دهد و از راههای متفاوت با آنان ارتباط برقرار می کند. فرستادن ایمیل، برقراری تماس تلفنی، حضور در یک نمایشگاه تجاری، شراکت با سایر شرکتها، درج مقالات در نشریات تجاری، همه و همه راههای دستیابی به مشتریانتان است؛ بویژه هنگامی که در مکانهای مختلف و دارای عقاید مختلفی باشند. پیامهایی که ارتباط بیشتری با محصول یا شرکت شما داشته باشند و همچنین از محتوای بهتری برخوردار باشند، مشتریان بیشتری را به سوی خود جذب می کنند. مدیریت فعالیتهای بازاریابی بسیار شبیه کاشت یک باغچه است. شما بهترین مکان و بهترین گیاه را برای باغچه ی خود انتخاب می کنید. خاک را آماده می کنید و دانه را کاشته و آب میدهید و از آن مراقبت می کنید تا زمانی که گیاه جوانه بزند. سپس باید اطمینان پیدا کنید که به میزان کافی آب و آفتاب در اختیار گیاه قرار گرفته است. علاوه بر این، باید سعی کنید حشرات را از آن دور نگهدارید. با گذشت زمان، صبر کردن و مراقبت پیوسته از آن، و در نهایت، یک روز صبح شاهد شکوفه هایش خواهید بود.
🔸متأسفانه برخی فعالیتها پیش از آنکه فرصت شکوفایی داشته باشند، تغییر می کنند. ایده های تغییر معمولا از سوی برخی مدیران اجرایی و آژانسها و حتی تیم بازاریابی ناشی می شود. تیم به سختی بر روی کمپین کار می کند و ممکن است سه هفته تا سه ماه زمان ببرد تا کمپین شما وارد بازار شود. اگر مرحله ی آماده شدن کمپین شما مدت زمان زیادی طول بکشد، احتمالا به همان اندازه نیز برای مشتریان شما زمان خواهد برد تا آن را درک کنند و با محصول یا شرکت شما ارتباط برقرار کنند. وقتی شما پیام، تصاویر خلاق، و علامت تجاری محصول خود را پیش از آنکه فعالیت بازاریابی شما فرصت جذب مشتری داشته باشد، تغییر می دهید در واقع، تمام سرمایه گذاری خود را نابود کرده اید. در واقع، به انرژی و هزینه ای که برای انجام این فعالیت بازاریابی صرف شده، اجازه ی رشد و تأثیر دلخواه داده نشده است. اگر این تغییرات خیلی زود و پی در پی انجام گیرند، شما هرگز بستر آگاهی را برای مشتری خود فراهم نخواهید ساخت. در نتیجه، مجبور خواهید بود بار دیگر از ابتدا شروع کنید که این هزینه ی بالا و بازگشت سرمایه ی کمی به دنبال خواهد داشت.
🔸برای مقابله با فشارهایی که ممکن است به منظور تغییر فعالیت بازاریابی پیش از اثبات آن به شما وارد شود، بنیان و اراده ی بسیار قوی لازم است. همیشه سعی کنید همانند زمانی که به دنبال بهبود مستندات شرکت هستید، به دنبال یادگیری و بهبود باشید. اما پیامهای بنیادی، تصاویر و آواهای فعالیت بازاریابی خود را دست نخورده نگهدارید. زمانی که مشتریانتان جذب شما شدند، قطعا خواهید توانست پایه و اساس تجارت خود را بنیان نهید. پس کمی شکیبا باشید و به کمپین خود فرصت رشد دهید.
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
قانون چهلم: فرصت بدهید.
وقتی پیام، تصاویر خلاق، و علامت تجاری محصول خود را پیش از آنکه فعالیت بازاریابی شما فرصت جذب مشتری داشته باشد، تغییر می دهید، در واقع، تمام سرمایه گذاری خود را نابود کرده اید.
🔸بازاریابان خوب صبور هستند. بر اساس مطالعات انجام شده، برای آنکه مشتری یک پیام بازاریابی را تشخیص دهد، باید بین ۵ تا ۹ مرتبه در معرض آن قرار بگیرد. در این مدت آنها تنها پیام را تشخیص می دهند و این بدین معنا نیست که شرکت یا محصول شما را نیز بشناسند. برای اینکه فعالیت بازاریابی شما مشتری جذب کند، به طوری که هم محصول و هم شرکت شما را بشناسد، باید مشتری را بارها و بارها در معرض پیام خود قرار دهید. این نمایش مکرر پیامها، سبب آگاهی بیشتر آنان نسبت به شما می شود. در مورد چند تبلیغ بسیار جذاب که در تلویزیون و یا رادیو دیده یا شنیده اید، فکر کنید. چند بار شنیده اید مردم بگویند: من عاشق این آگهی بازرگانی هستم، ولی نمی دانم متعلق به چه شرکتی است. این واقعا آن چیزی نیست که شما دنبال آن هستید. ایجاد یک برنامه ی بازاریابی یکپارچه یکی از بهترین راههای نمایش مکرر پیامها است. نه تنها مشتریان شما نیاز دارند پیامتان را بارها و بارها ببینند بلکه، لازم است در مکانهای مختلف نیز این پیامها را مشاهده کنند.
🔸ترکیب درست فعالیتهای بازاریابی شما، مشتریانتان را در زمانهای مختلف تحت تأثیر قرار می دهد و از راههای متفاوت با آنان ارتباط برقرار می کند. فرستادن ایمیل، برقراری تماس تلفنی، حضور در یک نمایشگاه تجاری، شراکت با سایر شرکتها، درج مقالات در نشریات تجاری، همه و همه راههای دستیابی به مشتریانتان است؛ بویژه هنگامی که در مکانهای مختلف و دارای عقاید مختلفی باشند. پیامهایی که ارتباط بیشتری با محصول یا شرکت شما داشته باشند و همچنین از محتوای بهتری برخوردار باشند، مشتریان بیشتری را به سوی خود جذب می کنند. مدیریت فعالیتهای بازاریابی بسیار شبیه کاشت یک باغچه است. شما بهترین مکان و بهترین گیاه را برای باغچه ی خود انتخاب می کنید. خاک را آماده می کنید و دانه را کاشته و آب میدهید و از آن مراقبت می کنید تا زمانی که گیاه جوانه بزند. سپس باید اطمینان پیدا کنید که به میزان کافی آب و آفتاب در اختیار گیاه قرار گرفته است. علاوه بر این، باید سعی کنید حشرات را از آن دور نگهدارید. با گذشت زمان، صبر کردن و مراقبت پیوسته از آن، و در نهایت، یک روز صبح شاهد شکوفه هایش خواهید بود.
🔸متأسفانه برخی فعالیتها پیش از آنکه فرصت شکوفایی داشته باشند، تغییر می کنند. ایده های تغییر معمولا از سوی برخی مدیران اجرایی و آژانسها و حتی تیم بازاریابی ناشی می شود. تیم به سختی بر روی کمپین کار می کند و ممکن است سه هفته تا سه ماه زمان ببرد تا کمپین شما وارد بازار شود. اگر مرحله ی آماده شدن کمپین شما مدت زمان زیادی طول بکشد، احتمالا به همان اندازه نیز برای مشتریان شما زمان خواهد برد تا آن را درک کنند و با محصول یا شرکت شما ارتباط برقرار کنند. وقتی شما پیام، تصاویر خلاق، و علامت تجاری محصول خود را پیش از آنکه فعالیت بازاریابی شما فرصت جذب مشتری داشته باشد، تغییر می دهید در واقع، تمام سرمایه گذاری خود را نابود کرده اید. در واقع، به انرژی و هزینه ای که برای انجام این فعالیت بازاریابی صرف شده، اجازه ی رشد و تأثیر دلخواه داده نشده است. اگر این تغییرات خیلی زود و پی در پی انجام گیرند، شما هرگز بستر آگاهی را برای مشتری خود فراهم نخواهید ساخت. در نتیجه، مجبور خواهید بود بار دیگر از ابتدا شروع کنید که این هزینه ی بالا و بازگشت سرمایه ی کمی به دنبال خواهد داشت.
🔸برای مقابله با فشارهایی که ممکن است به منظور تغییر فعالیت بازاریابی پیش از اثبات آن به شما وارد شود، بنیان و اراده ی بسیار قوی لازم است. همیشه سعی کنید همانند زمانی که به دنبال بهبود مستندات شرکت هستید، به دنبال یادگیری و بهبود باشید. اما پیامهای بنیادی، تصاویر و آواهای فعالیت بازاریابی خود را دست نخورده نگهدارید. زمانی که مشتریانتان جذب شما شدند، قطعا خواهید توانست پایه و اساس تجارت خود را بنیان نهید. پس کمی شکیبا باشید و به کمپین خود فرصت رشد دهید.
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
📕#۴۲قانون_طلایی_بازاریابی
قانون سی وششم: مشتری خود را بخندانید.
کلید استفاده از شوخ طبعی در بازاریابی این است که اطمینان حاصل کنید بجا است و ارتباط مناسبی با مخاطب شما برقرار می کند.
🔸شوخ طبعی یکی از مؤثرترین شیوه های برقراری ارتباط با افراد است؛ صرف نظر از برخی شرکتهای بزرگ اقتصادی که باعث شده اند به آنان ایمان بیاورید، بیشتر مدیران نیز افرادی معمولی هستند. باور عموم بر این است که برای معتبر بودن نزد شرکتهای بزرگی همچون استیت فارم ( State Farm )"، "فیدلیتی ( Fidelity )" یا "جی ام ( GM )" باید سنت گرا، محافظه کار و قابل احترام بود. به عبارت دیگر، باید کسل کننده باشید! از آنجا که پیامهای جدی، تنها چیزی است که مشتریان اینگونه شرکتها در طول روز دریافت می کنند، بنابراین آنها به راحتی متوجه اندکی شوخ طبعی از سوی شما خواهند شد که ممکن است موجب خنداندن آنها نیز شود. بدین ترتیب، شما موفق شده اید؛ چرا که ارتباط خوبی را با ناخودآگاه فرد برقرار کرده اید، و امکان دارد درست هنگامی که به کمی تغییر نیاز داشته اند، روز غم انگیز آنها را شاد کرده باشید. حقیقت این است که شما در سطحی متفاوت از آنچه سایر شرکتها درباره ی "قابلیت اعتماد و سهولت دسترسی" با شخص صحبت می کنند، با آنها ارتباط برقرار کرده اید.
🔸تصور سنتی که نسبت به بازاریابی از بازاریابی شرکتی ( B2B )" وجود دارد، در واقع بازاریابی از نوع بازاریابی مصرفی ( B2C )" است؛ چرا که در نهایت شما با افراد ارتباط برقرار می کنید نه با شرکتها و این افراد هستند که تحقیق می کنند، پیشنهاد می دهند و تصمیم می گیرند. مدیران شرکتها افراد باهوشی هستند. آنها متوجه تفاوت میان آنچه که هدفش جلب توجه آنان است، مانند تبلیغات و آنچه قصد اطلاع رسانی به آنان را دارد، مانند گزارش هیأت دولت، می شوند. آنها موقعیتهای جدی را درک می کنند و از ابعاد مهم مسائل کاری اطلاع دارند. بنابراین، نیازی نیست که دائما مسائل را به آنان یادآوری کنید. اما این به آن معنا نیست که شما هم باید مانند آنان بازاریابی خودتان را جدی بگیرید. افرادی که از بازاریابی شرکتی استفاده می کنند، می توانند از اطلاعات درون کتابچه راهنمای بازاریابی مصرفی استفاده کنند.
🔸استفاده از شوخ طبعی، در "بازاریابی برای مصرف کننده" رایج تر است. برای مطالعه ی بیشتر در مورد شوخ طبعی در بازاریابی، به سایت مربوطه (www.adsoftheworld.com) مراجعه کنید که مجموعه ای از تبلیغات مختلف از سرتاسر دنیا را دارد. در این سایت می توانید همه چیز را مشاهده کنید؛ از بازی کودکان گرفته تا مردانی که به تعقیب چیتاها می پردازند. شوخ طبعی ممکن است دارای اشکال متعددی از جمله دیداری، گفتاری، و یا نوشتاری باشد و در موقعیتهای متفاوتی مانند زندگی شخصی افراد، امور روزمره ی زندگی یا حتی شخصیتهای مردمی به وجود بیاید. کلید استفاده از شوخ طبعی در بازاریابی این است که مطمئن شوید بجا است و ارتباط مناسبی با مشتری برقرار می کند. استفاده از شوخ طبعی نیز دقیقا مشابه استفاده از سایر پیامهای بازاریابی است. باید مخاطبتان را هدف قرار دهید و داستان خودتان را به گونه ای به او منتقل کنید که توجهش جلب شود. در واقع، باید با او در سطحی متفاوت ارتباط برقرار کند؛ به گونه ای که ویژگی خاصی در مورد شرکت یا محصول شما در ذهنش حک شود.
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
قانون سی وششم: مشتری خود را بخندانید.
کلید استفاده از شوخ طبعی در بازاریابی این است که اطمینان حاصل کنید بجا است و ارتباط مناسبی با مخاطب شما برقرار می کند.
🔸شوخ طبعی یکی از مؤثرترین شیوه های برقراری ارتباط با افراد است؛ صرف نظر از برخی شرکتهای بزرگ اقتصادی که باعث شده اند به آنان ایمان بیاورید، بیشتر مدیران نیز افرادی معمولی هستند. باور عموم بر این است که برای معتبر بودن نزد شرکتهای بزرگی همچون استیت فارم ( State Farm )"، "فیدلیتی ( Fidelity )" یا "جی ام ( GM )" باید سنت گرا، محافظه کار و قابل احترام بود. به عبارت دیگر، باید کسل کننده باشید! از آنجا که پیامهای جدی، تنها چیزی است که مشتریان اینگونه شرکتها در طول روز دریافت می کنند، بنابراین آنها به راحتی متوجه اندکی شوخ طبعی از سوی شما خواهند شد که ممکن است موجب خنداندن آنها نیز شود. بدین ترتیب، شما موفق شده اید؛ چرا که ارتباط خوبی را با ناخودآگاه فرد برقرار کرده اید، و امکان دارد درست هنگامی که به کمی تغییر نیاز داشته اند، روز غم انگیز آنها را شاد کرده باشید. حقیقت این است که شما در سطحی متفاوت از آنچه سایر شرکتها درباره ی "قابلیت اعتماد و سهولت دسترسی" با شخص صحبت می کنند، با آنها ارتباط برقرار کرده اید.
🔸تصور سنتی که نسبت به بازاریابی از بازاریابی شرکتی ( B2B )" وجود دارد، در واقع بازاریابی از نوع بازاریابی مصرفی ( B2C )" است؛ چرا که در نهایت شما با افراد ارتباط برقرار می کنید نه با شرکتها و این افراد هستند که تحقیق می کنند، پیشنهاد می دهند و تصمیم می گیرند. مدیران شرکتها افراد باهوشی هستند. آنها متوجه تفاوت میان آنچه که هدفش جلب توجه آنان است، مانند تبلیغات و آنچه قصد اطلاع رسانی به آنان را دارد، مانند گزارش هیأت دولت، می شوند. آنها موقعیتهای جدی را درک می کنند و از ابعاد مهم مسائل کاری اطلاع دارند. بنابراین، نیازی نیست که دائما مسائل را به آنان یادآوری کنید. اما این به آن معنا نیست که شما هم باید مانند آنان بازاریابی خودتان را جدی بگیرید. افرادی که از بازاریابی شرکتی استفاده می کنند، می توانند از اطلاعات درون کتابچه راهنمای بازاریابی مصرفی استفاده کنند.
🔸استفاده از شوخ طبعی، در "بازاریابی برای مصرف کننده" رایج تر است. برای مطالعه ی بیشتر در مورد شوخ طبعی در بازاریابی، به سایت مربوطه (www.adsoftheworld.com) مراجعه کنید که مجموعه ای از تبلیغات مختلف از سرتاسر دنیا را دارد. در این سایت می توانید همه چیز را مشاهده کنید؛ از بازی کودکان گرفته تا مردانی که به تعقیب چیتاها می پردازند. شوخ طبعی ممکن است دارای اشکال متعددی از جمله دیداری، گفتاری، و یا نوشتاری باشد و در موقعیتهای متفاوتی مانند زندگی شخصی افراد، امور روزمره ی زندگی یا حتی شخصیتهای مردمی به وجود بیاید. کلید استفاده از شوخ طبعی در بازاریابی این است که مطمئن شوید بجا است و ارتباط مناسبی با مشتری برقرار می کند. استفاده از شوخ طبعی نیز دقیقا مشابه استفاده از سایر پیامهای بازاریابی است. باید مخاطبتان را هدف قرار دهید و داستان خودتان را به گونه ای به او منتقل کنید که توجهش جلب شود. در واقع، باید با او در سطحی متفاوت ارتباط برقرار کند؛ به گونه ای که ویژگی خاصی در مورد شرکت یا محصول شما در ذهنش حک شود.
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
📕#۴۲قانون_طلایی_بازاریابی
قانون چهلم: فرصت بدهید.
وقتی پیام، تصاویر خلاق، و علامت تجاری محصول خود را پیش از آنکه فعالیت بازاریابی شما فرصت جذب مشتری داشته باشد، تغییر می دهید، در واقع، تمام سرمایه گذاری خود را نابود کرده اید.
🔸بازاریابان خوب صبور هستند. بر اساس مطالعات انجام شده، برای آنکه مشتری یک پیام بازاریابی را تشخیص دهد، باید بین ۵ تا ۹ مرتبه در معرض آن قرار بگیرد. در این مدت آنها تنها پیام را تشخیص می دهند و این بدین معنا نیست که شرکت یا محصول شما را نیز بشناسند. برای اینکه فعالیت بازاریابی شما مشتری جذب کند، به طوری که هم محصول و هم شرکت شما را بشناسد، باید مشتری را بارها و بارها در معرض پیام خود قرار دهید. این نمایش مکرر پیامها، سبب آگاهی بیشتر آنان نسبت به شما می شود. در مورد چند تبلیغ بسیار جذاب که در تلویزیون و یا رادیو دیده یا شنیده اید، فکر کنید. چند بار شنیده اید مردم بگویند: من عاشق این آگهی بازرگانی هستم، ولی نمی دانم متعلق به چه شرکتی است. این واقعا آن چیزی نیست که شما دنبال آن هستید. ایجاد یک برنامه ی بازاریابی یکپارچه یکی از بهترین راههای نمایش مکرر پیامها است. نه تنها مشتریان شما نیاز دارند پیامتان را بارها و بارها ببینند بلکه، لازم است در مکانهای مختلف نیز این پیامها را مشاهده کنند.
🔸ترکیب درست فعالیتهای بازاریابی شما، مشتریانتان را در زمانهای مختلف تحت تأثیر قرار می دهد و از راههای متفاوت با آنان ارتباط برقرار می کند. فرستادن ایمیل، برقراری تماس تلفنی، حضور در یک نمایشگاه تجاری، شراکت با سایر شرکتها، درج مقالات در نشریات تجاری، همه و همه راههای دستیابی به مشتریانتان است؛ بویژه هنگامی که در مکانهای مختلف و دارای عقاید مختلفی باشند. پیامهایی که ارتباط بیشتری با محصول یا شرکت شما داشته باشند و همچنین از محتوای بهتری برخوردار باشند، مشتریان بیشتری را به سوی خود جذب می کنند. مدیریت فعالیتهای بازاریابی بسیار شبیه کاشت یک باغچه است. شما بهترین مکان و بهترین گیاه را برای باغچه ی خود انتخاب می کنید. خاک را آماده می کنید و دانه را کاشته و آب میدهید و از آن مراقبت می کنید تا زمانی که گیاه جوانه بزند. سپس باید اطمینان پیدا کنید که به میزان کافی آب و آفتاب در اختیار گیاه قرار گرفته است. علاوه بر این، باید سعی کنید حشرات را از آن دور نگهدارید. با گذشت زمان، صبر کردن و مراقبت پیوسته از آن، و در نهایت، یک روز صبح شاهد شکوفه هایش خواهید بود.
🔸متأسفانه برخی فعالیتها پیش از آنکه فرصت شکوفایی داشته باشند، تغییر می کنند. ایده های تغییر معمولا از سوی برخی مدیران اجرایی و آژانسها و حتی تیم بازاریابی ناشی می شود. تیم به سختی بر روی کمپین کار می کند و ممکن است سه هفته تا سه ماه زمان ببرد تا کمپین شما وارد بازار شود. اگر مرحله ی آماده شدن کمپین شما مدت زمان زیادی طول بکشد، احتمالا به همان اندازه نیز برای مشتریان شما زمان خواهد برد تا آن را درک کنند و با محصول یا شرکت شما ارتباط برقرار کنند. وقتی شما پیام، تصاویر خلاق، و علامت تجاری محصول خود را پیش از آنکه فعالیت بازاریابی شما فرصت جذب مشتری داشته باشد، تغییر می دهید در واقع، تمام سرمایه گذاری خود را نابود کرده اید. در واقع، به انرژی و هزینه ای که برای انجام این فعالیت بازاریابی صرف شده، اجازه ی رشد و تأثیر دلخواه داده نشده است. اگر این تغییرات خیلی زود و پی در پی انجام گیرند، شما هرگز بستر آگاهی را برای مشتری خود فراهم نخواهید ساخت. در نتیجه، مجبور خواهید بود بار دیگر از ابتدا شروع کنید که این هزینه ی بالا و بازگشت سرمایه ی کمی به دنبال خواهد داشت.
🔸برای مقابله با فشارهایی که ممکن است به منظور تغییر فعالیت بازاریابی پیش از اثبات آن به شما وارد شود، بنیان و اراده ی بسیار قوی لازم است. همیشه سعی کنید همانند زمانی که به دنبال بهبود مستندات شرکت هستید، به دنبال یادگیری و بهبود باشید. اما پیامهای بنیادی، تصاویر و آواهای فعالیت بازاریابی خود را دست نخورده نگهدارید. زمانی که مشتریانتان جذب شما شدند، قطعا خواهید توانست پایه و اساس تجارت خود را بنیان نهید. پس کمی شکیبا باشید و به کمپین خود فرصت رشد دهید.
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
قانون چهلم: فرصت بدهید.
وقتی پیام، تصاویر خلاق، و علامت تجاری محصول خود را پیش از آنکه فعالیت بازاریابی شما فرصت جذب مشتری داشته باشد، تغییر می دهید، در واقع، تمام سرمایه گذاری خود را نابود کرده اید.
🔸بازاریابان خوب صبور هستند. بر اساس مطالعات انجام شده، برای آنکه مشتری یک پیام بازاریابی را تشخیص دهد، باید بین ۵ تا ۹ مرتبه در معرض آن قرار بگیرد. در این مدت آنها تنها پیام را تشخیص می دهند و این بدین معنا نیست که شرکت یا محصول شما را نیز بشناسند. برای اینکه فعالیت بازاریابی شما مشتری جذب کند، به طوری که هم محصول و هم شرکت شما را بشناسد، باید مشتری را بارها و بارها در معرض پیام خود قرار دهید. این نمایش مکرر پیامها، سبب آگاهی بیشتر آنان نسبت به شما می شود. در مورد چند تبلیغ بسیار جذاب که در تلویزیون و یا رادیو دیده یا شنیده اید، فکر کنید. چند بار شنیده اید مردم بگویند: من عاشق این آگهی بازرگانی هستم، ولی نمی دانم متعلق به چه شرکتی است. این واقعا آن چیزی نیست که شما دنبال آن هستید. ایجاد یک برنامه ی بازاریابی یکپارچه یکی از بهترین راههای نمایش مکرر پیامها است. نه تنها مشتریان شما نیاز دارند پیامتان را بارها و بارها ببینند بلکه، لازم است در مکانهای مختلف نیز این پیامها را مشاهده کنند.
🔸ترکیب درست فعالیتهای بازاریابی شما، مشتریانتان را در زمانهای مختلف تحت تأثیر قرار می دهد و از راههای متفاوت با آنان ارتباط برقرار می کند. فرستادن ایمیل، برقراری تماس تلفنی، حضور در یک نمایشگاه تجاری، شراکت با سایر شرکتها، درج مقالات در نشریات تجاری، همه و همه راههای دستیابی به مشتریانتان است؛ بویژه هنگامی که در مکانهای مختلف و دارای عقاید مختلفی باشند. پیامهایی که ارتباط بیشتری با محصول یا شرکت شما داشته باشند و همچنین از محتوای بهتری برخوردار باشند، مشتریان بیشتری را به سوی خود جذب می کنند. مدیریت فعالیتهای بازاریابی بسیار شبیه کاشت یک باغچه است. شما بهترین مکان و بهترین گیاه را برای باغچه ی خود انتخاب می کنید. خاک را آماده می کنید و دانه را کاشته و آب میدهید و از آن مراقبت می کنید تا زمانی که گیاه جوانه بزند. سپس باید اطمینان پیدا کنید که به میزان کافی آب و آفتاب در اختیار گیاه قرار گرفته است. علاوه بر این، باید سعی کنید حشرات را از آن دور نگهدارید. با گذشت زمان، صبر کردن و مراقبت پیوسته از آن، و در نهایت، یک روز صبح شاهد شکوفه هایش خواهید بود.
🔸متأسفانه برخی فعالیتها پیش از آنکه فرصت شکوفایی داشته باشند، تغییر می کنند. ایده های تغییر معمولا از سوی برخی مدیران اجرایی و آژانسها و حتی تیم بازاریابی ناشی می شود. تیم به سختی بر روی کمپین کار می کند و ممکن است سه هفته تا سه ماه زمان ببرد تا کمپین شما وارد بازار شود. اگر مرحله ی آماده شدن کمپین شما مدت زمان زیادی طول بکشد، احتمالا به همان اندازه نیز برای مشتریان شما زمان خواهد برد تا آن را درک کنند و با محصول یا شرکت شما ارتباط برقرار کنند. وقتی شما پیام، تصاویر خلاق، و علامت تجاری محصول خود را پیش از آنکه فعالیت بازاریابی شما فرصت جذب مشتری داشته باشد، تغییر می دهید در واقع، تمام سرمایه گذاری خود را نابود کرده اید. در واقع، به انرژی و هزینه ای که برای انجام این فعالیت بازاریابی صرف شده، اجازه ی رشد و تأثیر دلخواه داده نشده است. اگر این تغییرات خیلی زود و پی در پی انجام گیرند، شما هرگز بستر آگاهی را برای مشتری خود فراهم نخواهید ساخت. در نتیجه، مجبور خواهید بود بار دیگر از ابتدا شروع کنید که این هزینه ی بالا و بازگشت سرمایه ی کمی به دنبال خواهد داشت.
🔸برای مقابله با فشارهایی که ممکن است به منظور تغییر فعالیت بازاریابی پیش از اثبات آن به شما وارد شود، بنیان و اراده ی بسیار قوی لازم است. همیشه سعی کنید همانند زمانی که به دنبال بهبود مستندات شرکت هستید، به دنبال یادگیری و بهبود باشید. اما پیامهای بنیادی، تصاویر و آواهای فعالیت بازاریابی خود را دست نخورده نگهدارید. زمانی که مشتریانتان جذب شما شدند، قطعا خواهید توانست پایه و اساس تجارت خود را بنیان نهید. پس کمی شکیبا باشید و به کمپین خود فرصت رشد دهید.
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
📕#۴۲قانون_طلایی_بازاریابی
قانون چهل ویکم: کورکورانه پیروی نکنید.
موفقیت آمیز عمل کردن یک روش برای رقیب، به این معنا نیست که حتما برای شما هم مؤثر واقع خواهد شد.
🔸صرفا به این دلیل که یک خط مشی خاص نتیجه ی خوبی برای یک شرکت به همراه داشته، به این معنا نیست که برای شرکت شما هم مناسب خواهد بود. برای ارتباط با مشتری باید سعی کنید ترکیب درستی از پیامها و شیوه های بازاریابی را بیابید. ممکن است وسوسه شوید از راهبردهای بازاریابی نسخه برداری کنید که تاکنون برای سایر شرکتها مفید واقع شده اند. با خودتان می گویید اگر این روش در مورد بقیه مؤثر واقع شده، حتما برای من نیز چنین خواهد بود. این طور نیست؟ نه، در واقع، همیشه اینگونه نیست.
🔸راهبردهای شما باید مرتبط با اهداف و همچنین وابسته به شرکت، کالا و علامت تجاری کالایتان باشد. اینکه شرکتی مانند "نورث وسترن میوچوال ( Northwestern Mutual )" برای ارتقای یک طرح جدید بیمه ی شغلی از شیوه ی بازاریابی خیابانی استفاده کند، بسیار نامناسب و عجیب است. با دیدن تبلیغات "لاکی جینز ( Luckey Jeans )" در سایتهایی که عمدتا مخاطبان بالای ۵۵ سال دارند، چه احساسی به شما دست می دهد؟ با اینکه اینها مثالهای هیجان انگیزی هستند، ولی شما حتما متوجه منظور من شده اید. شیوه ها و راهبردهای شما باید آنقدر قابل اعتماد و معتبر باشد که مشتری با دیدن و شنیدن یک پیام خاص از جانب شرکت شما احساس کند این پیام صحیح است. در مطالعه ای که از سوی گارتنر گروپ اند اینسایت اکسپرس ( Gartner Group and insight express ) صورت گرفت، مشخص شد مدیران مشاغل، در مقایسه با سایر رسانه ها، بیشترین وقت خود را در سایتهای اینترنتی صرف می کنند. بر اساس این مطالعه، وب سایت مهمترین منبع دریافت اطلاعات مربوط به مشاغل است. در واقع، ۶۷ درصد مدیران اجرایی دارای مدارج پایین تر که مورد بررسی قرار گرفته بودند، اعلام کردند اینترنت مهمترین منبع تأمین اطلاعات مشاغل است. روزنامه ها با رتبه ی ۱۶ درصدی در مقام بعدی قرار دارند. ولی در مورد مصرف کنندگان چه؟ در تحقیقی که پیو اینترنت اند امریکن لایف پراجکت ( Pew internet and American life projects ) اجرا کرد، ۳۱ درصد مصرف کنندگان آمریکایی به عنوان کاربران برگزیده ی تکنولوژی معرفی شدند. این افراد عموما کاربران دائمی اینترنت و تکنولوژی هستند که وقت زیادی را برای اینترنت اختصاص می دهند. اینترنت، شیوه ی بازاریابی مهم و مؤثری برای کسب و کار و همچنین کاربر محسوب می شود. این چیزی است که من به آن نام "نگاه کورکننده از بدیهیات" می دهم. با این حال، استفاده ی کاربر از اینترنت به عنوان راهبردی به منظور تحویل پیام به مشتری، احتمالا مؤثرترین شیوه نیست. عملکرد شیوه ی بازاریابی ویروسی برای سایتهای "يوتيوب( YouTube )" و "مای اسپیس ( My Space )" موفقیت آمیز بود؛ اما آنگونه که بیشتر مردم تصور می کنند، این موفقیت یک شبه به وجود نیامده است. سایت "مای اسپیس" در اواخر سال ۲۰۰۳ راه اندازی شد، ولی عملا تا سال ۲۰۰۵، یعنی زمانی که شبکه ی "فاکس ( Fox )" آن را تصاحب کرد، موفقیتی یک شبه به شمار نمی رفت. در همین زمان، "مای اسپیس" بر روی ایمیلهای آنلاین ویروسی سرمایه گذاری کرد اما در نهایت به این نتیجه رسید که استفاده از شیوه های آفلاین مانند تشکیل گروههای حامی در کلوبها و استفاده از مبلغان و مروجان، در جوامع اینترنتی رو به رشد کنونی مؤثرتر است. این سایت به یک توزیع کننده ی عمده در اینترمیکس ( Intermix ) (که در واقع صاحب "مای اسپیس" بود) نیز دسترسی داشت. آنها می توانستند با تصاحب قدرت "اینترمیکس"، بر روی رسانه ی مذکور سرمایه گذاری کنند و از این طریق میزان رویت شدنشان در سایت و درآمد حاصل از تبلیغاتشان را افزایش دهند. شیوه ی بازاریابی جامع، باعث موفقیت سایت "مای اسپیس" شد. علاوه بر این، آنها از ایده ای استفاده کردند که برای همگان قابل فهم، استفاده از آن آسان و به وضوح مفرح بود. جستجوی شیوه ها و فعالیتهای مختلف و محک زدن نتیجهی رقابت بسیار حائز اهمیت است. این روش به شما کمک می کند که ابتدا فعالیتهای خود و به دنبال آن، پیامهایتان را شکل دهید. با این حال، مؤثر واقع شدن یک روش برای رقیب، به این معنا نیست که حتما برای شما هم عملی باشد. اگر همکارتان تصمیم گرفته است خود را به مخاطره بیندازد، دلیل ندارد شما هم از او پیروی کنید.
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
قانون چهل ویکم: کورکورانه پیروی نکنید.
موفقیت آمیز عمل کردن یک روش برای رقیب، به این معنا نیست که حتما برای شما هم مؤثر واقع خواهد شد.
🔸صرفا به این دلیل که یک خط مشی خاص نتیجه ی خوبی برای یک شرکت به همراه داشته، به این معنا نیست که برای شرکت شما هم مناسب خواهد بود. برای ارتباط با مشتری باید سعی کنید ترکیب درستی از پیامها و شیوه های بازاریابی را بیابید. ممکن است وسوسه شوید از راهبردهای بازاریابی نسخه برداری کنید که تاکنون برای سایر شرکتها مفید واقع شده اند. با خودتان می گویید اگر این روش در مورد بقیه مؤثر واقع شده، حتما برای من نیز چنین خواهد بود. این طور نیست؟ نه، در واقع، همیشه اینگونه نیست.
🔸راهبردهای شما باید مرتبط با اهداف و همچنین وابسته به شرکت، کالا و علامت تجاری کالایتان باشد. اینکه شرکتی مانند "نورث وسترن میوچوال ( Northwestern Mutual )" برای ارتقای یک طرح جدید بیمه ی شغلی از شیوه ی بازاریابی خیابانی استفاده کند، بسیار نامناسب و عجیب است. با دیدن تبلیغات "لاکی جینز ( Luckey Jeans )" در سایتهایی که عمدتا مخاطبان بالای ۵۵ سال دارند، چه احساسی به شما دست می دهد؟ با اینکه اینها مثالهای هیجان انگیزی هستند، ولی شما حتما متوجه منظور من شده اید. شیوه ها و راهبردهای شما باید آنقدر قابل اعتماد و معتبر باشد که مشتری با دیدن و شنیدن یک پیام خاص از جانب شرکت شما احساس کند این پیام صحیح است. در مطالعه ای که از سوی گارتنر گروپ اند اینسایت اکسپرس ( Gartner Group and insight express ) صورت گرفت، مشخص شد مدیران مشاغل، در مقایسه با سایر رسانه ها، بیشترین وقت خود را در سایتهای اینترنتی صرف می کنند. بر اساس این مطالعه، وب سایت مهمترین منبع دریافت اطلاعات مربوط به مشاغل است. در واقع، ۶۷ درصد مدیران اجرایی دارای مدارج پایین تر که مورد بررسی قرار گرفته بودند، اعلام کردند اینترنت مهمترین منبع تأمین اطلاعات مشاغل است. روزنامه ها با رتبه ی ۱۶ درصدی در مقام بعدی قرار دارند. ولی در مورد مصرف کنندگان چه؟ در تحقیقی که پیو اینترنت اند امریکن لایف پراجکت ( Pew internet and American life projects ) اجرا کرد، ۳۱ درصد مصرف کنندگان آمریکایی به عنوان کاربران برگزیده ی تکنولوژی معرفی شدند. این افراد عموما کاربران دائمی اینترنت و تکنولوژی هستند که وقت زیادی را برای اینترنت اختصاص می دهند. اینترنت، شیوه ی بازاریابی مهم و مؤثری برای کسب و کار و همچنین کاربر محسوب می شود. این چیزی است که من به آن نام "نگاه کورکننده از بدیهیات" می دهم. با این حال، استفاده ی کاربر از اینترنت به عنوان راهبردی به منظور تحویل پیام به مشتری، احتمالا مؤثرترین شیوه نیست. عملکرد شیوه ی بازاریابی ویروسی برای سایتهای "يوتيوب( YouTube )" و "مای اسپیس ( My Space )" موفقیت آمیز بود؛ اما آنگونه که بیشتر مردم تصور می کنند، این موفقیت یک شبه به وجود نیامده است. سایت "مای اسپیس" در اواخر سال ۲۰۰۳ راه اندازی شد، ولی عملا تا سال ۲۰۰۵، یعنی زمانی که شبکه ی "فاکس ( Fox )" آن را تصاحب کرد، موفقیتی یک شبه به شمار نمی رفت. در همین زمان، "مای اسپیس" بر روی ایمیلهای آنلاین ویروسی سرمایه گذاری کرد اما در نهایت به این نتیجه رسید که استفاده از شیوه های آفلاین مانند تشکیل گروههای حامی در کلوبها و استفاده از مبلغان و مروجان، در جوامع اینترنتی رو به رشد کنونی مؤثرتر است. این سایت به یک توزیع کننده ی عمده در اینترمیکس ( Intermix ) (که در واقع صاحب "مای اسپیس" بود) نیز دسترسی داشت. آنها می توانستند با تصاحب قدرت "اینترمیکس"، بر روی رسانه ی مذکور سرمایه گذاری کنند و از این طریق میزان رویت شدنشان در سایت و درآمد حاصل از تبلیغاتشان را افزایش دهند. شیوه ی بازاریابی جامع، باعث موفقیت سایت "مای اسپیس" شد. علاوه بر این، آنها از ایده ای استفاده کردند که برای همگان قابل فهم، استفاده از آن آسان و به وضوح مفرح بود. جستجوی شیوه ها و فعالیتهای مختلف و محک زدن نتیجهی رقابت بسیار حائز اهمیت است. این روش به شما کمک می کند که ابتدا فعالیتهای خود و به دنبال آن، پیامهایتان را شکل دهید. با این حال، مؤثر واقع شدن یک روش برای رقیب، به این معنا نیست که حتما برای شما هم عملی باشد. اگر همکارتان تصمیم گرفته است خود را به مخاطره بیندازد، دلیل ندارد شما هم از او پیروی کنید.
📚برگرفته از کتاب 42 قانون طلایی بازاریابی
#tmba
@parvizdargi
Telegram
attach 📎
✅از طریق هشتگ های زیر مطالب کانال @parvizdargi را دنبال نمایید:
#آموزشگاه_بازارسازان: مطالب آموزشی و اطلاع رسانی از دوره ها و سمینارهای آموزشگاه بازارسازان در حوزه مدیریت، بازاریابی، فروش، برندینگ و تبلیغات
#انتشارات_بازاریابی: تازه ترین کتاب های منتشر شده انتشارات بازاریابی و اطلاع رسانی نمایشگاه ها
#بازارشناسان: دپارتمان استعدادشناسی، منابع انسانی و کاریابی بازارشناسان با هشتگ های #سایبرپانک، #تلنت_گرافی ، #کارآوا ، #چطور_استخدام_شویم، #پاپ_کورن ،#شغل، #بازارشناسان_مگ، در حوزه ی منابع انسانی و رفتارسازمانی
#طنز_بازاریابی: مجموعه ای از موضوعات جالب والبته بحثبرانگیز مدیریتی با نگاه طنز
#هايلايت: کوتاه نوشت های بزرگان
#سلام_صبح_بخير_همراه : کوتاه نوشت های معلم بازاریابی پرویز درگی
#رادیو_صدای_بازاریابی: مجموعه پادکست ها با موضوعات مدیریتی، بازاریابی و فروش با هشتگ های #صبحانه_باکتاب، #نگاه_بازار
#تبليغات_خلاق و #خيابان_مديسون: تبلیغات خلاقانه ی برندهای جهان
#۴۲قانون_طلایی_بازاریابی: 42 قانون بازاریابی از کتابی با همین عنوان از انتشارات بازاریابی
جهت پیشنهاد/ارسال سوژههای مدنظر با @tmba_admin در ارتباط باشید!
https://t.me/tmba_admin
#آموزشگاه_بازارسازان: مطالب آموزشی و اطلاع رسانی از دوره ها و سمینارهای آموزشگاه بازارسازان در حوزه مدیریت، بازاریابی، فروش، برندینگ و تبلیغات
#انتشارات_بازاریابی: تازه ترین کتاب های منتشر شده انتشارات بازاریابی و اطلاع رسانی نمایشگاه ها
#بازارشناسان: دپارتمان استعدادشناسی، منابع انسانی و کاریابی بازارشناسان با هشتگ های #سایبرپانک، #تلنت_گرافی ، #کارآوا ، #چطور_استخدام_شویم، #پاپ_کورن ،#شغل، #بازارشناسان_مگ، در حوزه ی منابع انسانی و رفتارسازمانی
#طنز_بازاریابی: مجموعه ای از موضوعات جالب والبته بحثبرانگیز مدیریتی با نگاه طنز
#هايلايت: کوتاه نوشت های بزرگان
#سلام_صبح_بخير_همراه : کوتاه نوشت های معلم بازاریابی پرویز درگی
#رادیو_صدای_بازاریابی: مجموعه پادکست ها با موضوعات مدیریتی، بازاریابی و فروش با هشتگ های #صبحانه_باکتاب، #نگاه_بازار
#تبليغات_خلاق و #خيابان_مديسون: تبلیغات خلاقانه ی برندهای جهان
#۴۲قانون_طلایی_بازاریابی: 42 قانون بازاریابی از کتابی با همین عنوان از انتشارات بازاریابی
جهت پیشنهاد/ارسال سوژههای مدنظر با @tmba_admin در ارتباط باشید!
https://t.me/tmba_admin
Telegram
Qazaleh
You can contact @tmba_admin right away.
✅از طریق هشتگ های زیر مطالب کانال @parvizdargi را دنبال نمایید:
#آموزشگاه_بازارسازان: مطالب آموزشی و اطلاع رسانی از دوره ها و سمینارهای آموزشگاه بازارسازان در حوزه مدیریت، بازاریابی، فروش، برندینگ و تبلیغات
#انتشارات_بازاریابی: تازه ترین کتاب های منتشر شده انتشارات بازاریابی و اطلاع رسانی نمایشگاه ها
#بازارشناسان: دپارتمان استعدادشناسی، منابع انسانی و کاریابی بازارشناسان با هشتگ های #سایبرپانک، #تلنت_گرافی ، #کارآوا ، #چطور_استخدام_شویم، #پاپ_کورن ،#شغل، #بازارشناسان_مگ، در حوزه ی منابع انسانی و رفتارسازمانی
#طنز_بازاریابی: مجموعه ای از موضوعات جالب والبته بحثبرانگیز مدیریتی با نگاه طنز
#هايلايت: کوتاه نوشت های بزرگان
#سلام_صبح_بخير_همراه : کوتاه نوشت های معلم بازاریابی پرویز درگی
#رادیو_صدای_بازاریابی: مجموعه پادکست ها با موضوعات مدیریتی، بازاریابی و فروش با هشتگ های #صبحانه_باکتاب، #نگاه_بازار
#تبليغات_خلاق و #خيابان_مديسون: تبلیغات خلاقانه ی برندهای جهان
#۴۲قانون_طلایی_بازاریابی: 42 قانون بازاریابی از کتابی با همین عنوان از انتشارات بازاریابی
جهت پیشنهاد/ارسال سوژههای مدنظر با @tmba_admin در ارتباط باشید!
https://t.me/tmba_admin
🌐 Dargi.ir
#tmba
@parvizdargi
#آموزشگاه_بازارسازان: مطالب آموزشی و اطلاع رسانی از دوره ها و سمینارهای آموزشگاه بازارسازان در حوزه مدیریت، بازاریابی، فروش، برندینگ و تبلیغات
#انتشارات_بازاریابی: تازه ترین کتاب های منتشر شده انتشارات بازاریابی و اطلاع رسانی نمایشگاه ها
#بازارشناسان: دپارتمان استعدادشناسی، منابع انسانی و کاریابی بازارشناسان با هشتگ های #سایبرپانک، #تلنت_گرافی ، #کارآوا ، #چطور_استخدام_شویم، #پاپ_کورن ،#شغل، #بازارشناسان_مگ، در حوزه ی منابع انسانی و رفتارسازمانی
#طنز_بازاریابی: مجموعه ای از موضوعات جالب والبته بحثبرانگیز مدیریتی با نگاه طنز
#هايلايت: کوتاه نوشت های بزرگان
#سلام_صبح_بخير_همراه : کوتاه نوشت های معلم بازاریابی پرویز درگی
#رادیو_صدای_بازاریابی: مجموعه پادکست ها با موضوعات مدیریتی، بازاریابی و فروش با هشتگ های #صبحانه_باکتاب، #نگاه_بازار
#تبليغات_خلاق و #خيابان_مديسون: تبلیغات خلاقانه ی برندهای جهان
#۴۲قانون_طلایی_بازاریابی: 42 قانون بازاریابی از کتابی با همین عنوان از انتشارات بازاریابی
جهت پیشنهاد/ارسال سوژههای مدنظر با @tmba_admin در ارتباط باشید!
https://t.me/tmba_admin
🌐 Dargi.ir
#tmba
@parvizdargi
Telegram
Qazaleh
You can contact @tmba_admin right away.
✅از طریق هشتگ های زیر مطالب کانال @parvizdargi را دنبال نمایید:
#آموزشگاه_بازارسازان: مطالب آموزشی و اطلاع رسانی از دوره ها و سمینارهای آموزشگاه بازارسازان در حوزه مدیریت، بازاریابی، فروش، برندینگ و تبلیغات
#انتشارات_بازاریابی: تازه ترین کتاب های منتشر شده انتشارات بازاریابی و اطلاع رسانی نمایشگاه ها
#بازارشناسان: دپارتمان استعدادشناسی، منابع انسانی و کاریابی بازارشناسان با هشتگ های #سایبرپانک، #تلنت_گرافی ، #کارآوا ، #چطور_استخدام_شویم، #پاپ_کورن ،#شغل، #بازارشناسان_مگ، در حوزه ی منابع انسانی و رفتارسازمانی
#طنز_بازاریابی: مجموعه ای از موضوعات جالب والبته بحثبرانگیز مدیریتی با نگاه طنز
#هايلايت: کوتاه نوشت های بزرگان
#سلام_صبح_بخير_همراه : کوتاه نوشت های معلم بازاریابی پرویز درگی
#رادیو_صدای_بازاریابی: مجموعه پادکست ها با موضوعات مدیریتی، بازاریابی و فروش با هشتگ های #صبحانه_باکتاب، #نگاه_بازار
#تبليغات_خلاق و #خيابان_مديسون: تبلیغات خلاقانه ی برندهای جهان
#۴۲قانون_طلایی_بازاریابی: 42 قانون بازاریابی از کتابی با همین عنوان از انتشارات بازاریابی
جهت پیشنهاد/ارسال سوژههای مدنظر با @tmba_admin در ارتباط باشید!
https://t.me/tmba_admin
#آموزشگاه_بازارسازان: مطالب آموزشی و اطلاع رسانی از دوره ها و سمینارهای آموزشگاه بازارسازان در حوزه مدیریت، بازاریابی، فروش، برندینگ و تبلیغات
#انتشارات_بازاریابی: تازه ترین کتاب های منتشر شده انتشارات بازاریابی و اطلاع رسانی نمایشگاه ها
#بازارشناسان: دپارتمان استعدادشناسی، منابع انسانی و کاریابی بازارشناسان با هشتگ های #سایبرپانک، #تلنت_گرافی ، #کارآوا ، #چطور_استخدام_شویم، #پاپ_کورن ،#شغل، #بازارشناسان_مگ، در حوزه ی منابع انسانی و رفتارسازمانی
#طنز_بازاریابی: مجموعه ای از موضوعات جالب والبته بحثبرانگیز مدیریتی با نگاه طنز
#هايلايت: کوتاه نوشت های بزرگان
#سلام_صبح_بخير_همراه : کوتاه نوشت های معلم بازاریابی پرویز درگی
#رادیو_صدای_بازاریابی: مجموعه پادکست ها با موضوعات مدیریتی، بازاریابی و فروش با هشتگ های #صبحانه_باکتاب، #نگاه_بازار
#تبليغات_خلاق و #خيابان_مديسون: تبلیغات خلاقانه ی برندهای جهان
#۴۲قانون_طلایی_بازاریابی: 42 قانون بازاریابی از کتابی با همین عنوان از انتشارات بازاریابی
جهت پیشنهاد/ارسال سوژههای مدنظر با @tmba_admin در ارتباط باشید!
https://t.me/tmba_admin
Telegram
Qazaleh
You can contact @tmba_admin right away.