✅ فساد سیستماتیک و فاصله طبقاتی
ایران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اصلیترین و شاید تنها کشوری در جهان است که شعار اصلیش حمایت از مستضعفین و فقرا نه فقط در کشور بلکه در سراسر جهان است.
اما حال چه اتفاقی رخ داده است که میلیونرهای [به دلار] ایرانی به بیش از دویست و پنجاه هزار نفر رسیده و از این لحاظ رتبه چهاردهم جهان را در اختیار دارد؟ چه اتفاقی افتاده، ایرانی که درآمد سرانه ناخالص داخلی آن جزء هشتاد کشور اول جهان هم نیست، تعداد ثروتمندانش روز به روز در حال رشد بوده و به رتبه چهاردهم جهان رسیده است؟ آیا جامعه ایران به دو بخش اکثریت قریب به اتفاق بیعرضه و بیکار و نادان و تنبل و تنپرور و اقلیت بسیار ناچیز نخبه و باهوش و زرنگ تقسیم شده است که اولی از همه جا رانده و مانده و دومی همه فرصتها را به دست آورده است؟ آیا این جماعت کارتنخواب و زبالهگرد و کودکان کاری که روز به روز در حال افزایش است همه ضعیف و نادان و بیعرضه بوده و جوانان و نوجوانانی که روز به روز به تعدادشان افزوده میشود و خودروهای چند میلیاردی سوار شده و در ویلاها و خانههای دهها میلیارد تومانی زندگی میکنند، همه نخبه اقتصادی بودهاند!؟
با نگاهی به جامعه به راحتی میتوان پی برد که مساله چیزی بسیار فراتر از هوش و شم اقتصادی و تلاش فردی و مسایلی از این قبیل است.
در ایران معاصر به ویژه در دو دهه اخیر دولتهای مختلف خواسته یا ناخواسته [اعم از سازندگی و اعتدال و احمدینژاد و رییسی] تمام تلاش خود را برای بیشتر کردن شکاف اقتصادی به کار گرفتند. آنها شرایطی را ایجاد کردند که عدهای [عموما صاحب رانت و دلال] یک روز با ثبتنام و فروش سیمکارت، یک روز با فروش و صف خودرو، یک روز با صف سکه و طلا و دلار، یک روز ارز رانتی، یک روز انحصار واردات، یک روز رانت اطلاعاتی، یک روز با زمین و ملک، یک روز هم با واگذاری فلهای منابع دولت در بورس و.. به ثروت کلانی دست یافتند. در تمام این واگذاریها و سوداگریها آن طبقه و قشری که ثروت کافی در اختیار داشت و میتوانست با خرید این کالاها سرمایه خود را چندین برابر نماید، نه فقرا و کشاورزان و کارگران و زحمتکشان بلکه طبقه مرفه و دلال مسلکی بود که بدون هیچگونه فعالیت اقتصادی قدرت ورود به تمام این حوزهها را در اختیار داشت و میتوانست در سایه الطاف دولتها سرمایه خود را چندین برابر نموده و با شرایطی تورمی افسارگسیخته به بیشتر شدن فاصله طبقاتی دامن بزند.
در این سالها،
ایران تنها کشوری بود، هنگامی که نفت صد و چهل دلار به فروش میرفت، بنزین را لیتری چهارصد تومان عرضه میکرد و به اسم عدالت یارانه چهل و پنج هزار تومانی را به همه مردم کشور اعم از غنی و فقیر پرداخت کرد.
ایران تنها کشوری بود که قیمت کالاهای مصرفی در آن بیش از ده برابر شد، اما یارانه چهل و پنج هزار تومانیش تکانی نخورد.
ایران تنها کشوری است که سوبسید و یارانه مصرفی حوزه انرژی (گاز و بنرین و..) برای طبقات مرفه بیش از بیست برابر محرومترین اقشار جامعه در روستاهای سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و کهکیلویه و بویر احمد و کردستان و.. است.
ایران تنها کشوری بود که بزرگترین کلاهبرداری بورس به نفع عدهای قلیل را با موفقیت به انجام رساند.
ایران تنها کشوری بود که دستمزد سالیانه کارگرانش کفاف خرید دو متر زمین و آپارتمان در شهر محل سکونتش را نمیکرد.
ایران تنها کشوری بود که بهشت دلالها و بساز بندازها و صاحبان سرمایه دلالی و رانتی بود که از قِبَل پول و ثروت عمدتا بادآورده تا میتوانست قیمت ملک و خانه و خودرو و طلا و سکه و حتا لوازم مصرفی و نیارهای اولیه را بالا برد، به گونهای که خرید خانه و خودرو و طلا و.. را برای بسیاری از روستاییان و کارگران و طبقات محروم به آرزویی دست نیافتنی بدل ساخت.
ایران تنها کشوری بود که "عرضه" خودرو کمتر از یک سوم میزان "تقاضا" بود و عدهای با سوار شدن بر همین موج و منع واردات خودرو ار خارج، از هزاران میلیارد تومان رانت خرد و کلان منتفع شد.
ایران تنها کشوری بود که سود دلالی و واسطهگری دهها برابر تولید و ارائه خدمات اجتماعی بود.
این چنین رانتهایی که (به ویژه) در دو دهه گذشته به برخی از اقشار جامعه تعلق گرفته است، را میتوان فساد سیستماتیک یا دخالت سیستم حاکم به نفع اقلیتی از جامعه قلمداد کرد.
#مجمع_فعالان_اقتصادی
ایران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اصلیترین و شاید تنها کشوری در جهان است که شعار اصلیش حمایت از مستضعفین و فقرا نه فقط در کشور بلکه در سراسر جهان است.
اما حال چه اتفاقی رخ داده است که میلیونرهای [به دلار] ایرانی به بیش از دویست و پنجاه هزار نفر رسیده و از این لحاظ رتبه چهاردهم جهان را در اختیار دارد؟ چه اتفاقی افتاده، ایرانی که درآمد سرانه ناخالص داخلی آن جزء هشتاد کشور اول جهان هم نیست، تعداد ثروتمندانش روز به روز در حال رشد بوده و به رتبه چهاردهم جهان رسیده است؟ آیا جامعه ایران به دو بخش اکثریت قریب به اتفاق بیعرضه و بیکار و نادان و تنبل و تنپرور و اقلیت بسیار ناچیز نخبه و باهوش و زرنگ تقسیم شده است که اولی از همه جا رانده و مانده و دومی همه فرصتها را به دست آورده است؟ آیا این جماعت کارتنخواب و زبالهگرد و کودکان کاری که روز به روز در حال افزایش است همه ضعیف و نادان و بیعرضه بوده و جوانان و نوجوانانی که روز به روز به تعدادشان افزوده میشود و خودروهای چند میلیاردی سوار شده و در ویلاها و خانههای دهها میلیارد تومانی زندگی میکنند، همه نخبه اقتصادی بودهاند!؟
با نگاهی به جامعه به راحتی میتوان پی برد که مساله چیزی بسیار فراتر از هوش و شم اقتصادی و تلاش فردی و مسایلی از این قبیل است.
در ایران معاصر به ویژه در دو دهه اخیر دولتهای مختلف خواسته یا ناخواسته [اعم از سازندگی و اعتدال و احمدینژاد و رییسی] تمام تلاش خود را برای بیشتر کردن شکاف اقتصادی به کار گرفتند. آنها شرایطی را ایجاد کردند که عدهای [عموما صاحب رانت و دلال] یک روز با ثبتنام و فروش سیمکارت، یک روز با فروش و صف خودرو، یک روز با صف سکه و طلا و دلار، یک روز ارز رانتی، یک روز انحصار واردات، یک روز رانت اطلاعاتی، یک روز با زمین و ملک، یک روز هم با واگذاری فلهای منابع دولت در بورس و.. به ثروت کلانی دست یافتند. در تمام این واگذاریها و سوداگریها آن طبقه و قشری که ثروت کافی در اختیار داشت و میتوانست با خرید این کالاها سرمایه خود را چندین برابر نماید، نه فقرا و کشاورزان و کارگران و زحمتکشان بلکه طبقه مرفه و دلال مسلکی بود که بدون هیچگونه فعالیت اقتصادی قدرت ورود به تمام این حوزهها را در اختیار داشت و میتوانست در سایه الطاف دولتها سرمایه خود را چندین برابر نموده و با شرایطی تورمی افسارگسیخته به بیشتر شدن فاصله طبقاتی دامن بزند.
در این سالها،
ایران تنها کشوری بود، هنگامی که نفت صد و چهل دلار به فروش میرفت، بنزین را لیتری چهارصد تومان عرضه میکرد و به اسم عدالت یارانه چهل و پنج هزار تومانی را به همه مردم کشور اعم از غنی و فقیر پرداخت کرد.
ایران تنها کشوری بود که قیمت کالاهای مصرفی در آن بیش از ده برابر شد، اما یارانه چهل و پنج هزار تومانیش تکانی نخورد.
ایران تنها کشوری است که سوبسید و یارانه مصرفی حوزه انرژی (گاز و بنرین و..) برای طبقات مرفه بیش از بیست برابر محرومترین اقشار جامعه در روستاهای سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و کهکیلویه و بویر احمد و کردستان و.. است.
ایران تنها کشوری بود که بزرگترین کلاهبرداری بورس به نفع عدهای قلیل را با موفقیت به انجام رساند.
ایران تنها کشوری بود که دستمزد سالیانه کارگرانش کفاف خرید دو متر زمین و آپارتمان در شهر محل سکونتش را نمیکرد.
ایران تنها کشوری بود که بهشت دلالها و بساز بندازها و صاحبان سرمایه دلالی و رانتی بود که از قِبَل پول و ثروت عمدتا بادآورده تا میتوانست قیمت ملک و خانه و خودرو و طلا و سکه و حتا لوازم مصرفی و نیارهای اولیه را بالا برد، به گونهای که خرید خانه و خودرو و طلا و.. را برای بسیاری از روستاییان و کارگران و طبقات محروم به آرزویی دست نیافتنی بدل ساخت.
ایران تنها کشوری بود که "عرضه" خودرو کمتر از یک سوم میزان "تقاضا" بود و عدهای با سوار شدن بر همین موج و منع واردات خودرو ار خارج، از هزاران میلیارد تومان رانت خرد و کلان منتفع شد.
ایران تنها کشوری بود که سود دلالی و واسطهگری دهها برابر تولید و ارائه خدمات اجتماعی بود.
این چنین رانتهایی که (به ویژه) در دو دهه گذشته به برخی از اقشار جامعه تعلق گرفته است، را میتوان فساد سیستماتیک یا دخالت سیستم حاکم به نفع اقلیتی از جامعه قلمداد کرد.
#مجمع_فعالان_اقتصادی