یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند
کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد
صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش
از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد
#حضرت_حافظ
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند
کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد
صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش
از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد
#حضرت_حافظ
#حضرت_حافظ
خيز تا خرقه صوفی به خرابات بريم
شطح و طامات به بازار خرافات بريم
سوی رندان قلندر به ره آورد سفر
دلق بسطامی و سجاده طامات بريم
تا همه خلوتيان جام صبوحی گيرند
چنگ صبحی به در پير مناجات بريم
با تو آن عهد که در وادی ايمن بستيم
همچو موسی ارنی گوی به ميقات بريم
کوس ناموس تو بر کنگره عرش زنيم
علم عشق تو بر بام سماوات بريم
خاک کوی تو به صحرای قيامت فردا
همه بر فرق سر از بهر مباهات بريم
ور نهد در ره ما خار ملامت زاهد
از گلستانش به زندان مکافات بريم
شرممان باد ز پشمينه آلوده خويش
گر بدين فضل و هنر نام کرامات بريم
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت که از اين حاصل اوقات بريم
فتنه میبارد از اين سقف مقرنس برخيز
تا به ميخانه پناه از همه آفات بريم
در بيابان فنا گم شدن آخر تا کی
ره بپرسيم مگر پی به مهمات بريم
حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مريز
حاجت آن به که بر قاضی حاجات بریم
خيز تا خرقه صوفی به خرابات بريم
شطح و طامات به بازار خرافات بريم
سوی رندان قلندر به ره آورد سفر
دلق بسطامی و سجاده طامات بريم
تا همه خلوتيان جام صبوحی گيرند
چنگ صبحی به در پير مناجات بريم
با تو آن عهد که در وادی ايمن بستيم
همچو موسی ارنی گوی به ميقات بريم
کوس ناموس تو بر کنگره عرش زنيم
علم عشق تو بر بام سماوات بريم
خاک کوی تو به صحرای قيامت فردا
همه بر فرق سر از بهر مباهات بريم
ور نهد در ره ما خار ملامت زاهد
از گلستانش به زندان مکافات بريم
شرممان باد ز پشمينه آلوده خويش
گر بدين فضل و هنر نام کرامات بريم
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت که از اين حاصل اوقات بريم
فتنه میبارد از اين سقف مقرنس برخيز
تا به ميخانه پناه از همه آفات بريم
در بيابان فنا گم شدن آخر تا کی
ره بپرسيم مگر پی به مهمات بريم
حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مريز
حاجت آن به که بر قاضی حاجات بریم
حضرت حافظ......
با صدای میترا ترکمان
رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار
گریهاش بر سمن و سوسن و نسرین آمد
ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست
که به کام دل ما آن بشد و این آمد
مرغ دل باز هوادار کمان ابروییست
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
گریه آبی به رخ سوختگان بازآورد
ناله فریادرس عاشق مسکین آمد
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد
|مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای
که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد
|چون صبا گفته حافظ بشنید از بلبل
عنبرافشان به تماشای ریاحین آمد
شاعر🖌:
#حضرت_حافظ
با صدای🎙:
#میترا_ترکمان
گریهاش بر سمن و سوسن و نسرین آمد
ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست
که به کام دل ما آن بشد و این آمد
مرغ دل باز هوادار کمان ابروییست
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
گریه آبی به رخ سوختگان بازآورد
ناله فریادرس عاشق مسکین آمد
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد
|مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای
که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد
|چون صبا گفته حافظ بشنید از بلبل
عنبرافشان به تماشای ریاحین آمد
شاعر🖌:
#حضرت_حافظ
با صدای🎙:
#میترا_ترکمان
Forwarded from اتچ بات
Telegram
attach 📎
Audio
#آلبوم_بانی
صدا #ستار
قطعات آلبوم :
۱_چادر نماز گل گلی (ترانه #پورنگ آهنگ #شماعیزاده تنظیم #نحوی)
۲_بانی (ترانه #مسعود_امینی آهنگ وتنظیم #فریدون_حیدرنیا )
۳_زندان آزادی (ترانه #فرخ_درگاهی آهنگ وتنظیم #فریدون_حیدرنیا)
۴_حیدر خان (ترانه و آهنگ و تنظیم #ایرج_طاهری)
۵_مسلمانان (شعر #حضرت_حافظ آهنگ #لقمان_ادهمی تنظیم #منوچهر_چشمآذر)
۶_کوزه (ترانه و آهنگ و تنظیم #لقمان_ادهمی)
صدا #ستار
قطعات آلبوم :
۱_چادر نماز گل گلی (ترانه #پورنگ آهنگ #شماعیزاده تنظیم #نحوی)
۲_بانی (ترانه #مسعود_امینی آهنگ وتنظیم #فریدون_حیدرنیا )
۳_زندان آزادی (ترانه #فرخ_درگاهی آهنگ وتنظیم #فریدون_حیدرنیا)
۴_حیدر خان (ترانه و آهنگ و تنظیم #ایرج_طاهری)
۵_مسلمانان (شعر #حضرت_حافظ آهنگ #لقمان_ادهمی تنظیم #منوچهر_چشمآذر)
۶_کوزه (ترانه و آهنگ و تنظیم #لقمان_ادهمی)
♥️ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
صاحب دیوان ما گویی نمیداند حساب
کاندر این طغرا نشان حسبة لله نیست
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند، ز عالی مشربیست
عاشق دردی کش اندر بندِ مال و جاه نیست
#حضرت_حافظ
࿐ྀུ༅࿇༅჻ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ•♥️ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
صاحب دیوان ما گویی نمیداند حساب
کاندر این طغرا نشان حسبة لله نیست
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند، ز عالی مشربیست
عاشق دردی کش اندر بندِ مال و جاه نیست
#حضرت_حافظ
࿐ྀུ༅࿇༅჻ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ•♥️ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔶🔷🔶
🎵گلاب و گل
🎤زویا ثابت
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد ..
در کار گلاب وگل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد ...
#حضرت_حافظ
💫
•~🍃🌸🌼🍃~•
🎵گلاب و گل
🎤زویا ثابت
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد ..
در کار گلاب وگل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد ...
#حضرت_حافظ
💫
•~🍃🌸🌼🍃~•
♥️ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
صاحب دیوان ما گویی نمیداند حساب
کاندر این طغرا نشان حسبة لله نیست
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند، ز عالی مشربیست
عاشق دردی کش اندر بندِ مال و جاه نیست
#حضرت_حافظ
࿐ྀུ༅࿇༅჻ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ•♥️ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
صاحب دیوان ما گویی نمیداند حساب
کاندر این طغرا نشان حسبة لله نیست
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند، ز عالی مشربیست
عاشق دردی کش اندر بندِ مال و جاه نیست
#حضرت_حافظ
࿐ྀུ༅࿇༅჻ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ•♥️ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ
علاج ضعف دل ما کرشمه ی ساقیست
برار سر که طبیب امد و دوا آورد
چه مستیست ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد
تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
که باد صبح نسیم گره گشا آورد
رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد
بنفشه شاد و کش آمد سمن صفا آورد
صبا به خوش خبری هدهد سلیمان است
که مژده طرب از گلشن سبا آورد
علاج ضعف دل ما کرشمه ساقیست
برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
به تنگ چشمی آن ترک لشکری نازم
که حمله بر من درویش یک قبا آورد
فلک غلامی حافظ کنون به طوع کند
که التجا به در دولت شما آورد
#حضرت_حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زآن پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزه ها کند
زنهار کاسه سر ما پر شراب کن
کار صواب باده پرستی است حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
#حضرت حافظ
#حضرت جاان جاانان🩷 استادمحمدرضا شجریان💚♥️
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زآن پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزه ها کند
زنهار کاسه سر ما پر شراب کن
کار صواب باده پرستی است حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
#حضرت حافظ
#حضرت جاان جاانان🩷 استادمحمدرضا شجریان💚♥️
💖💖💖💖💖
💖🌸🌸💖
💖🌸💖
💖💖
💖
#غزل_۱۴۹
دلم جز مِهرِ مَهرویان، طریقی بر نمیگیرد
ز هر در میدهم پندش، ولیکن در نمیگیرد
خدا را ای نصیحتگو، حدیثِ ساغر و مِی گو
که نقشی در خیالِ ما، از این خوشتر نمیگیرد
بیا ای ساقی گُلرُخ، بیاور بادهٔ رنگین
که فکری در درونِ ما، از این بهتر نمیگیرد
صُراحی میکشم پنهان و مردم دفتر انگارند
عجب! گر آتشِ این زَرْق در دفتر نمیگیرد
من این دَلقِ مُرَقَّع را، بخواهم سوختن روزی
که پیرِ مِی فروشانش، به جامی بر نمیگیرد
از آن رو هست یاران را، صفاها با مِی لَعلَش
که غیر از راستی نقشی، در آن جوهر نمیگیرد
سر و چَشمی چُنین دلکَش، تو گویی چشم از او بردوز؟
برو کاین وعظ بیمعنی، مرا در سر نمیگیرد
نصیحتگویِ رندان را، که با حکمِ قضا جنگ است
دلش بس تنگ میبینم، مگر ساغر نمیگیرد
میانِ گریه میخندم، که چون شمع اندر این مجلس
زبانِ آتشینم هست، لیکن در نمیگیرد
چه خوش صیدِ دلم کردی، بنازم چَشمِ مستت را
که کَس مُرغانِ وحشی را، از این خوشتر نمیگیرد
سخن در احتیاجِ ما و اِسْتِغنایِ معشوق است
چه سود افسونگری ای دل؟ که در دلبر نمیگیرد
من آن آیینه را روزی، به دست آرَم سِکَنْدَروار
اگر میگیرد این آتش زمانی، ور نمیگیرد
خدا را رحمی ای مُنْعِم، که درویشِ سرِ کویت
دری دیگر نمیداند، رهی دیگر نمیگیرد
بدین شعرِ ترِ شیرین، ز شاهنشَه عجب دارم
که سر تا پایِ حافظ را، چرا در زر نمیگیرد
#حضرت_حافظ
💖
💖💖
💖🌸💖
💖🌸🌸💖
💖💖💖💖💖
💖🌸🌸💖
💖🌸💖
💖💖
💖
#غزل_۱۴۹
دلم جز مِهرِ مَهرویان، طریقی بر نمیگیرد
ز هر در میدهم پندش، ولیکن در نمیگیرد
خدا را ای نصیحتگو، حدیثِ ساغر و مِی گو
که نقشی در خیالِ ما، از این خوشتر نمیگیرد
بیا ای ساقی گُلرُخ، بیاور بادهٔ رنگین
که فکری در درونِ ما، از این بهتر نمیگیرد
صُراحی میکشم پنهان و مردم دفتر انگارند
عجب! گر آتشِ این زَرْق در دفتر نمیگیرد
من این دَلقِ مُرَقَّع را، بخواهم سوختن روزی
که پیرِ مِی فروشانش، به جامی بر نمیگیرد
از آن رو هست یاران را، صفاها با مِی لَعلَش
که غیر از راستی نقشی، در آن جوهر نمیگیرد
سر و چَشمی چُنین دلکَش، تو گویی چشم از او بردوز؟
برو کاین وعظ بیمعنی، مرا در سر نمیگیرد
نصیحتگویِ رندان را، که با حکمِ قضا جنگ است
دلش بس تنگ میبینم، مگر ساغر نمیگیرد
میانِ گریه میخندم، که چون شمع اندر این مجلس
زبانِ آتشینم هست، لیکن در نمیگیرد
چه خوش صیدِ دلم کردی، بنازم چَشمِ مستت را
که کَس مُرغانِ وحشی را، از این خوشتر نمیگیرد
سخن در احتیاجِ ما و اِسْتِغنایِ معشوق است
چه سود افسونگری ای دل؟ که در دلبر نمیگیرد
من آن آیینه را روزی، به دست آرَم سِکَنْدَروار
اگر میگیرد این آتش زمانی، ور نمیگیرد
خدا را رحمی ای مُنْعِم، که درویشِ سرِ کویت
دری دیگر نمیداند، رهی دیگر نمیگیرد
بدین شعرِ ترِ شیرین، ز شاهنشَه عجب دارم
که سر تا پایِ حافظ را، چرا در زر نمیگیرد
#حضرت_حافظ
💖
💖💖
💖🌸💖
💖🌸🌸💖
💖💖💖💖💖
Forwarded from ❉্᭄͜͡𝄞𖤓سارگل𖤓𝄞❉্᭄͜͡
.
📘 #غزل_شماره_51
لعلِ سیراب ِ به خون تشنه لب ِ یار ِ من است
وز پیِ دیدنِ او دادنِ جان کار ِ من است
شرم از آن چشم ِ سیه بادش و مژگانِ دراز
هر که دل بردنِ او دید و در انکار ِ من است
ساروان! رخت به دروازه مبَر کان سَر ِ کو
شاهراهیست که منزلگه ِ دلدار ِ من است
بندهی طالعِ خویشم که در این قحط ِ وفا
عشقِ آن لولیِ سرمست خریدار ِ من است
طبلهی عطر ِ گل و زلف ِ عبیرافشانش
فیض ِ یک شَمّه ز بوی خوش ِ عطار ِ من است
باغبان! همچو نسیمم ز در ِ خویش مران
کآب ِ گلزار ِ تو از اشک ِ چو گلنار ِ من است
شربت ِ قند و گلاب از لب ِ یارم فرمود
نرگس ِ او، که طبیب ِ دلِ بیمار ِ من است
آن که در طرز ِ غزل نکته به حافظ آموخت
یار ِ شیرینسخنِ نادرهگفتار ِ من است
🔹#حضرت_حافظ
🔹#سارگل🎙
.
📘 #غزل_شماره_51
لعلِ سیراب ِ به خون تشنه لب ِ یار ِ من است
وز پیِ دیدنِ او دادنِ جان کار ِ من است
شرم از آن چشم ِ سیه بادش و مژگانِ دراز
هر که دل بردنِ او دید و در انکار ِ من است
ساروان! رخت به دروازه مبَر کان سَر ِ کو
شاهراهیست که منزلگه ِ دلدار ِ من است
بندهی طالعِ خویشم که در این قحط ِ وفا
عشقِ آن لولیِ سرمست خریدار ِ من است
طبلهی عطر ِ گل و زلف ِ عبیرافشانش
فیض ِ یک شَمّه ز بوی خوش ِ عطار ِ من است
باغبان! همچو نسیمم ز در ِ خویش مران
کآب ِ گلزار ِ تو از اشک ِ چو گلنار ِ من است
شربت ِ قند و گلاب از لب ِ یارم فرمود
نرگس ِ او، که طبیب ِ دلِ بیمار ِ من است
آن که در طرز ِ غزل نکته به حافظ آموخت
یار ِ شیرینسخنِ نادرهگفتار ِ من است
🔹#حضرت_حافظ
🔹#سارگل🎙
.