@delshodegan2016💙🅿️

تحمل کن عزیز دل شکسته 
تحمل کن به پای شمع خاموش
تحمل کن کنار گریه ی من 
به یاد دلخوشیهای فراموش
جهان کوچک من از تو زیباست 
هنوز از عطر لبخند تو سرمست
واسه تکرار اسم ساده تو ست 
صدایی از منِ عاشق ، اگر هست

منو نسپار به فصل رفته عشق 
نذار کم شم من از آینده تو 
به من فرصت بده گم شم دوباره 
توی آغوش بخشاینده تو
به من فرصت بده برگردم از من 
به تو برگردم و یار تو باشم 
به من فرصت بده باز از سر نو
دچار تو گرفتار تو باشم


نذار از رفتنت ویرون شه جانم 
نذار از خود به خاکستر بریزم
کنار من که وا میپاشم از هم 
تحمل کن، تحمل کن عزیزم
به من فرصت بده رنگین کمون شم 
از آغوش تو تا معراج پرواز 
حدیث تازه عشق توام من 
به پایانم نبر از نو بیآغاز

منو نسپار به فصل رفته عشق 
نذار کم شم من از آینده تو 
به من فرصت بده گم شم دوباره 
توی آغوش بخشاینده تو
به من فرصت بده برگردم از من 
به تو برگردم و یار تو باشم 
به من فرصت بده باز از سر نو 
دچار تو گرفتار تو باشم


#ایرج_جنتی_عطایی

#اشک_مهتاب🌹

#همسفر

سروده و صدای #ایرج_جنتی_عطایی

...ای بوی تو گرفته، تن پوش کهنه من...

#پرویز_مقصدی #ایرج_جنتی_عطایی #منوچهر_چشم_آذر #داریوش

هرچه تبر زدی مرا ،
زخم نشد جوانه شد ! 🌱

شعر و صدا :
#ایرج_جنتی_عطایی

ای شرقی غمگین،تو مثل کوه نوری
نزار خورشیدمون بمیره
خواننده: #فریدون_فرخزاد
شاعر: #ایرج_جنتی_عطایی
این اهنگ زیبا رو از دست ندید

‍ #آلونک_شعر

ترانه‌سرا: #ایرج_جنتی_عطایی
آهنگساز: #سیاوش_قمیشی
خواننده: #ابراهیم_حامدی ( #ابی)


توی تنهاییِ یک دشت بزرگ
که مثلِ غربتِ شب بی‌انتهاست
یه درختِ تن‌سیاه و سربلند
آخرین درختِ سبز سرپاست

رو تنش زخمه ولی زخم تبر
نه یه قلب تیرخورده نه یه اسم
شاخه‌هاش پُر از پرِ پرنده‌هاست
کندوی پاک دخیله و طلسم

چه پرنده‌ها که تو جاده‌ی کوچ
مهمون سفره‌ی سبز اون شدن
چه مسافرا که زیر چتر اون
به تن خستگی‌شون تبر زدن

تا یه روز تو اومدی بی‌خستگی
با یه خورجین قدیمیِ قشنگ
با تو نه سبزه نه آینه و نه آب
یه تبر بود با تو با اهرم سنگ

اون درخت سربلند پرغرور
که سرش داره به خورشید می‌رسه منم
اون درخت تن‌سپرده به تبر
که واسه پرنده‌ها دلواپسه منم

من صدای سبزِ خاکِ سربی‌ام
صدایی که خنجرش رو به خداست
صدایی که توی بُهت شب دشت
نعره‌ای نیست ولی اوج یک صداست

رقص دست نرمت ای تبربه‌دست
با هجوم تبر گشنه و سخت
آخرین تصویر تلخ بودنه
توی ذهنِ سبزِ آخرین درخت

حالا تو شمارش ثانیه‌هام
کوبه‌های بی‌امونه تبره
تبری که دشمنه همیشه‌ی
این درخت محکم و تناوره

من به فکر خستگی‌های پر پرنده‌هام
تو بزن، تبر بزن
من به فکر غربت مسافرام
آخرین ضربه رو محکم‌تر بزن...


#ایرج_جنتی_عطایی

توی تنهاییِ یک دشت بزرگ
که مثلِ غربتِ شب بی‌انتهاست
یه درختِ تن‌سیاه و سربلند
آخرین درختِ سبز سرپاست

رو تنش زخمه ولی زخم تبر
نه یه قلب تیرخورده نه یه اسم
شاخه‌هاش پُر از پرِ پرنده‌هاست
کندوی پاک دخیله و طلسم

چه پرنده‌ها که تو جاده‌ی کوچ
مهمون سفره‌ی سبز اون شدن
چه مسافرا که زیر چتر اون
به تن خستگی‌شون تبر زدن

تا یه روز تو اومدی بی‌خستگی
با یه خورجین قدیمیِ قشنگ
با تو نه سبزه نه آینه و نه آب
یه تبر بود با تو با اهرم سنگ

اون درخت سربلند پرغرور
که سرش داره به خورشید می‌رسه منم
اون درخت تن‌سپرده به تبر
که واسه پرنده‌ها دلواپسه منم

من صدای سبزِ خاکِ سربی‌ام
صدایی که خنجرش رو به خداست
صدایی که توی بُهت شب دشت
نعره‌ای نیست ولی اوج یک صداست

رقص دست نرمت ای تبربه‌دست
با هجوم تبر گشنه و سخت
آخرین تصویر تلخ بودنه
توی ذهنِ سبزِ آخرین درخت

حالا تو شمارش ثانیه‌هام
کوبه‌های بی‌امونه تبره
تبری که دشمنه همیشه‌ی
این درخت محکم و تناوره

من به فکر خستگی‌های پر پرنده‌هام
تو بزن، تبر بزن
من به فکر غربت مسافرام
آخرین ضربه رو محکم‌تر بزن...


ترانه‌سرا: #ایرج_جنتی_عطایی
آهنگساز: #سیاوش_قمیشی
خواننده: #ابراهیم_حامدی ( ابی)

#گل_بارون_زده

#داریوش

سربه زیرِ دلشکسته نازنینم
اگه سادست واسه تو گذشتن از من

مرثیه سرکن برای رفتن من
آخه مرگه واسه من از تو گذشتن...

ترانه: #ایرج_جنتی_عطایی
ملودی #سیاوش_قمیشی
تنظیم #آندرانیک