Forwarded from ڪـهنـہ شـ🍷ـراب
🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀
#اندکی_تفکر
ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﻓﺎﻳﺪﻩﯼ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﮏﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﺩ . ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﯽ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪﯼ ﻳﻘﻴﻦ ﻫﻢ ﻃﺒﻴﻌﯽﺳﺖ ﻭ ﻫﻢ ﺯﻳﺎﻧﺒﺎﺭ .
ﻭﻗﺘﻲ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺑﺮﯼ ﺑﻪ ﭘﻴﮏﻧﻴﮏ ﻣﯽﺑﺮﻳﺪ، ﺁﻥﻫﺎ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﻗﻄﻌﯽ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﺁﻳﺎ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﺭﻳﺪ ﻳﺎ ﻫﻮﺍ ﺻﺎﻑ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﺘﻮﺍﻧﻴﺪ ﺟﻮﺍﺏ ﻗﻄﻌﯽ ﺩﻫﻴﺪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ . ﺑﺴﻴﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻻﻥ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺭﻫﺒﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ، ﻫﻤﻴﻦ ﻳﻘﻴﻦ ﻭ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ .
ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﻧﻴﺎﻣﻮﺯﻧﺪ ﺩﺭ ﻏﻴﺎﺏ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﺩﻻﻳﻞ، ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﺰﻧﻨﺪ، ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺪﻋﻴﺎﻥِ ﻳﻘﻴﻦ، ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﻳﻘﻴﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻫﺒﺮﺍﻧﯽ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻳﺎ ﺟﺎﻫﻼﻧﯽ ﻣﺘﻌﺼﺐ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻳﺎ ﺷﺎﺭﻻﺗﺎﻥﻫﺎﻳﯽ ﻓﺮﻳﺒﮑﺎﺭ .
ﺷﺎﻳﺪ ﺗﺤﻤﻞ ﺷﮏ ﻭ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻫﻤﻪﯼ ﻓﻀﺎﻳﻞ ﺗﻮﺃﻡ ﺑﺎ ﺩﺷﻮﺍﺭﯾﯽﺳﺖ
#ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ_ﺭﺍﺳﻞ
#اندکی_تفکر
ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﻓﺎﻳﺪﻩﯼ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﮏﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﺩ . ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﯽ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪﯼ ﻳﻘﻴﻦ ﻫﻢ ﻃﺒﻴﻌﯽﺳﺖ ﻭ ﻫﻢ ﺯﻳﺎﻧﺒﺎﺭ .
ﻭﻗﺘﻲ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺑﺮﯼ ﺑﻪ ﭘﻴﮏﻧﻴﮏ ﻣﯽﺑﺮﻳﺪ، ﺁﻥﻫﺎ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﻗﻄﻌﯽ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﺁﻳﺎ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﺭﻳﺪ ﻳﺎ ﻫﻮﺍ ﺻﺎﻑ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﺘﻮﺍﻧﻴﺪ ﺟﻮﺍﺏ ﻗﻄﻌﯽ ﺩﻫﻴﺪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ . ﺑﺴﻴﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻻﻥ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺭﻫﺒﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ، ﻫﻤﻴﻦ ﻳﻘﻴﻦ ﻭ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ .
ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﻧﻴﺎﻣﻮﺯﻧﺪ ﺩﺭ ﻏﻴﺎﺏ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﺩﻻﻳﻞ، ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﺰﻧﻨﺪ، ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺪﻋﻴﺎﻥِ ﻳﻘﻴﻦ، ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﻳﻘﻴﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻫﺒﺮﺍﻧﯽ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻳﺎ ﺟﺎﻫﻼﻧﯽ ﻣﺘﻌﺼﺐ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻳﺎ ﺷﺎﺭﻻﺗﺎﻥﻫﺎﻳﯽ ﻓﺮﻳﺒﮑﺎﺭ .
ﺷﺎﻳﺪ ﺗﺤﻤﻞ ﺷﮏ ﻭ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻫﻤﻪﯼ ﻓﻀﺎﻳﻞ ﺗﻮﺃﻡ ﺑﺎ ﺩﺷﻮﺍﺭﯾﯽﺳﺖ
#ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ_ﺭﺍﺳﻞ
#اندکی_تفکر
1- چند ماه پس از پیروزی انقلاب قانونی تصویب شد که بر اساس آن کلیۀ اموال سرمایه داران پیش از انقلاب که با پسوند #زالوصفت مشخص میشدند مصادره شود . به این دلیل به این اشخاص زالوصفت گفته میشد که با مکیدن خون ملت به ثروتهای نجومی دست یافتند . حتی در این میان ثروت کارآفرینانی که به برکت تلاش و زحمت شخصی خود مولد ثروت شده بودند هم مصادره شد چون انقلابیون استدلال میکردند که ممکن نیست ثروتهای قارونی بدست آید مگر اینکه در کنار آن حقی ضایع شده باشد
2- همه میدانیم که در جمهوری اسلامی ایران در طول دو دهه اخیر قارونهایی متولد شدند که سرمایهداران رژیم گذشته از حیث ثروت و دارائی به گرد پای آنها هم نمیرسند ، چگونه ممکن است افرادی نظیر حاج رضا علاءالدین ، محمد هاشمی ، حسین هدایتی ، ابریشمچی ، محمد جابریان ، برادران مدلل ، بابک زنجانی ، شهرام جزایری ، محمدرضا دیانی و … که نه نبوغ خاصی دارند و نه تحصیلات آکادمیک به ثروتهای قارونی و نجومی فعلی ٠رسیده باشند بدون اینکه از رانت و انحصار و رابطه استفاده نکرده باشند ؟؟
چرا باید در جمهوری اسلامی که با شعار عدالت اجتماعی روی کار آمد تحصیلکردهها ، فرهنگیان ، کارگران و کارمندان از صبح تا شب کار کنند تا به حداقلهای زندگی برسند اما یکی از همین قارونها که تا ١٠ سال قبل کل ثروتش یک مبل فروشی در مهرآباد جنوبی بوده است امروز به برکت جمهوری اسلامی بزرگترین مجتمع تجاری و اداری خاورمیانه را با زیربنای یک میلیون و ۷۰۰ هزار متر مربع در تهران بسازد ؟؟؟
3- سالهاست که طرح بررسی ثروت مسئولان روی میز مجمع تشخیص مصلحت خاک میخورد و خیلیها همچنان منتظر ارائه این طرح به مجلس هستند اما برخلاف تعجیل سال ۵٨ در مصادرۀ اموال مردم اینبار هیچ عجلهای برای تصویب چنین طرحی وجود دارد تا با خیال راحت چاههای عمیق ثروت این مملکت را غارت کنند !!
چطور ممکن است در کشوری که نیروهای امنیتی آنقدر قوی هستند که کوچکترین ذرات را کنترل میکنند ۲۰میلیارد دلار قاچاق وجود داشته باشد و هیچکس آن را کنترل نکند ... متاسفانه فساد و رانت در تمام ارکان نظام ریشه گرفته و تاسفبارتر اینکه امید چندانی هم به حذف و اصلاح آن نباید داشت.
@parnian_khyial
1- چند ماه پس از پیروزی انقلاب قانونی تصویب شد که بر اساس آن کلیۀ اموال سرمایه داران پیش از انقلاب که با پسوند #زالوصفت مشخص میشدند مصادره شود . به این دلیل به این اشخاص زالوصفت گفته میشد که با مکیدن خون ملت به ثروتهای نجومی دست یافتند . حتی در این میان ثروت کارآفرینانی که به برکت تلاش و زحمت شخصی خود مولد ثروت شده بودند هم مصادره شد چون انقلابیون استدلال میکردند که ممکن نیست ثروتهای قارونی بدست آید مگر اینکه در کنار آن حقی ضایع شده باشد
2- همه میدانیم که در جمهوری اسلامی ایران در طول دو دهه اخیر قارونهایی متولد شدند که سرمایهداران رژیم گذشته از حیث ثروت و دارائی به گرد پای آنها هم نمیرسند ، چگونه ممکن است افرادی نظیر حاج رضا علاءالدین ، محمد هاشمی ، حسین هدایتی ، ابریشمچی ، محمد جابریان ، برادران مدلل ، بابک زنجانی ، شهرام جزایری ، محمدرضا دیانی و … که نه نبوغ خاصی دارند و نه تحصیلات آکادمیک به ثروتهای قارونی و نجومی فعلی ٠رسیده باشند بدون اینکه از رانت و انحصار و رابطه استفاده نکرده باشند ؟؟
چرا باید در جمهوری اسلامی که با شعار عدالت اجتماعی روی کار آمد تحصیلکردهها ، فرهنگیان ، کارگران و کارمندان از صبح تا شب کار کنند تا به حداقلهای زندگی برسند اما یکی از همین قارونها که تا ١٠ سال قبل کل ثروتش یک مبل فروشی در مهرآباد جنوبی بوده است امروز به برکت جمهوری اسلامی بزرگترین مجتمع تجاری و اداری خاورمیانه را با زیربنای یک میلیون و ۷۰۰ هزار متر مربع در تهران بسازد ؟؟؟
3- سالهاست که طرح بررسی ثروت مسئولان روی میز مجمع تشخیص مصلحت خاک میخورد و خیلیها همچنان منتظر ارائه این طرح به مجلس هستند اما برخلاف تعجیل سال ۵٨ در مصادرۀ اموال مردم اینبار هیچ عجلهای برای تصویب چنین طرحی وجود دارد تا با خیال راحت چاههای عمیق ثروت این مملکت را غارت کنند !!
چطور ممکن است در کشوری که نیروهای امنیتی آنقدر قوی هستند که کوچکترین ذرات را کنترل میکنند ۲۰میلیارد دلار قاچاق وجود داشته باشد و هیچکس آن را کنترل نکند ... متاسفانه فساد و رانت در تمام ارکان نظام ریشه گرفته و تاسفبارتر اینکه امید چندانی هم به حذف و اصلاح آن نباید داشت.
@parnian_khyial
#اندکی_تفکر
فرض کنید تعداد زیادی مسافر سوار بر اتوبوسی هستند و از تمام قشرها در میانشان موجود است ، کاسب ، کارمند ، کارگر ، مهندس ، دانشجو و ...
تا زمانی که این اتوبوس به حرکت عادی ادامه میدهد طبیعتا هر کدام از مسافران هم در عالم شخصی خود و به برنامههای زندگیش مشغول است اما همین که رانندۀ اتوبوس مرتکب رفتار خطرناکی شود مثل گرفتن یک سبقت بیجا ، فکر و صحبت تمام مسافران با هر شغل ، تحصیل و تفکری معطوف به راننده اتوبوس خواهد شد و همه دربارۀ اینکاره نبودن او سخن میگویند ...
در واقع ناکارآمدی راننده اتوبوس و اشتباهاتش باعث میشود تمام مسافران دربارۀ او حرف بزنند ، حالا با توجه به این توضیحات متوجه شدید که چرا مردم ایران هم با هر شغل ، تخصص و تحصیلانی دربارۀ سیاست حرف میزنند و بخشی از دغدغههایشان معطوف به امور سیاسیست ؟
چون رانندهاش اینکاره نیست و نمیگذارد مردم فارغ از رفتارها و اشتباهاتش بدون نگرانی آینده به امور زندگی شخصیشان مشغول باشند ...
@parnian_khyial
فرض کنید تعداد زیادی مسافر سوار بر اتوبوسی هستند و از تمام قشرها در میانشان موجود است ، کاسب ، کارمند ، کارگر ، مهندس ، دانشجو و ...
تا زمانی که این اتوبوس به حرکت عادی ادامه میدهد طبیعتا هر کدام از مسافران هم در عالم شخصی خود و به برنامههای زندگیش مشغول است اما همین که رانندۀ اتوبوس مرتکب رفتار خطرناکی شود مثل گرفتن یک سبقت بیجا ، فکر و صحبت تمام مسافران با هر شغل ، تحصیل و تفکری معطوف به راننده اتوبوس خواهد شد و همه دربارۀ اینکاره نبودن او سخن میگویند ...
در واقع ناکارآمدی راننده اتوبوس و اشتباهاتش باعث میشود تمام مسافران دربارۀ او حرف بزنند ، حالا با توجه به این توضیحات متوجه شدید که چرا مردم ایران هم با هر شغل ، تخصص و تحصیلانی دربارۀ سیاست حرف میزنند و بخشی از دغدغههایشان معطوف به امور سیاسیست ؟
چون رانندهاش اینکاره نیست و نمیگذارد مردم فارغ از رفتارها و اشتباهاتش بدون نگرانی آینده به امور زندگی شخصیشان مشغول باشند ...
@parnian_khyial
#اندکی_تفکر...
امام علی علیه السلام به "کمیل بن زیاد"فرمود:
ای کمیل!
شیفته کسانی که نماز طولانی می خوانند و مدام روزه می گیرند و صدقه می دهند و گمان می کنند که آدمهای موفقی هستند، مباش و فریب آنها را نخور.
زیرا ممکن است که به این عبادات "عادت" کرده باشند یا بخواهند عمداً مردم را فریب دهند.
ای کمیل!
شیطان وقتی قومی را دعوت به گناهانی مثل زنا، شراب خواری، ریا و آنچه شبیه این گناهان است می نماید، عبادات زیاد را با طول رکوع و سجود و خضوع و خشوع پیش آنان محبوب می گرداند.
وقتی خوب آنها را به دام انداخت، آنگاه آنان را دعوت به ولایت و دوستی پیشوایان ظلم و ستم می نماید...
برگرفته از کتاب : بحارالانوار ، جلد ۸۱ ،
امام علی علیه السلام به "کمیل بن زیاد"فرمود:
ای کمیل!
شیفته کسانی که نماز طولانی می خوانند و مدام روزه می گیرند و صدقه می دهند و گمان می کنند که آدمهای موفقی هستند، مباش و فریب آنها را نخور.
زیرا ممکن است که به این عبادات "عادت" کرده باشند یا بخواهند عمداً مردم را فریب دهند.
ای کمیل!
شیطان وقتی قومی را دعوت به گناهانی مثل زنا، شراب خواری، ریا و آنچه شبیه این گناهان است می نماید، عبادات زیاد را با طول رکوع و سجود و خضوع و خشوع پیش آنان محبوب می گرداند.
وقتی خوب آنها را به دام انداخت، آنگاه آنان را دعوت به ولایت و دوستی پیشوایان ظلم و ستم می نماید...
برگرفته از کتاب : بحارالانوار ، جلد ۸۱ ،
#اندکی_تفکر
می پرسید چرا حکومت با گردهمایی ایرانیان بر مزار کورش مخالفت میکند؟
دلیل آن بسیار ساده است، لبو فروش هم که باشی اجازه نمیدهی کسی کنارت لبو بفروشد!
حتی گدا ها هم حریم دارند و گدای دیگری را به حریم خود راه نمیدهند.
رژیم هم حریم و حرم هایی دارد که برایشان گنبد طلا درست میکند و جمعیت و زائر جور میکند و سالگرد و هفته و اربعین میگیرد و به هیچ عنوان حاضر نیست کسی کنار دکانش، دکان دیگری باز کند!
برخی معتقد هستند کورش پیامبر بوده رژیم معتقد است حسین پسر پیامبر بوده هر دو هم بیش از هزار سال است که از دنیا رفته اند، برای یکی موکب به پا میکند و تدارکات می بیند برای یکی هم در منطقه حکومت نظامی به پا میکند که کسی فکر رفتن به آنجا نکند!
اگر حرف ، حرف دکانداری و سود و کاسبی نیست، پس چیست، نمی شود رژیم از راننده تاکسی سر چهار راه که رقیب را به محل کار خود راه نمیدهد، بیخیال تر باشد!
می پرسید چرا حکومت با گردهمایی ایرانیان بر مزار کورش مخالفت میکند؟
دلیل آن بسیار ساده است، لبو فروش هم که باشی اجازه نمیدهی کسی کنارت لبو بفروشد!
حتی گدا ها هم حریم دارند و گدای دیگری را به حریم خود راه نمیدهند.
رژیم هم حریم و حرم هایی دارد که برایشان گنبد طلا درست میکند و جمعیت و زائر جور میکند و سالگرد و هفته و اربعین میگیرد و به هیچ عنوان حاضر نیست کسی کنار دکانش، دکان دیگری باز کند!
برخی معتقد هستند کورش پیامبر بوده رژیم معتقد است حسین پسر پیامبر بوده هر دو هم بیش از هزار سال است که از دنیا رفته اند، برای یکی موکب به پا میکند و تدارکات می بیند برای یکی هم در منطقه حکومت نظامی به پا میکند که کسی فکر رفتن به آنجا نکند!
اگر حرف ، حرف دکانداری و سود و کاسبی نیست، پس چیست، نمی شود رژیم از راننده تاکسی سر چهار راه که رقیب را به محل کار خود راه نمیدهد، بیخیال تر باشد!
#اندکی_تفکر...
«کرونا و پرتاب به اعماق تاریخ»
در این بیم و نگرانی، در این فرار از ویروسی که پیدا نیست و انگار همهجا قربانیان را تعقیب میکند، در این فرار از هیولای نامرئی، در این وسواسی که به جان بسیاری از ما افتاده است، یکی از خاصترین وجوه زندگی بشر را تجربه میکنیم.
ما ناگهان پرتاب شدیم به اعصار گذشته، پرتاب شدیم به اعماق تاریخ، پرتاب شدیم به دنیایی که امروز کاملاً فراموش شده است و حتی در موزهها هم چیزی از آن به درستی روایت نمیشود.
ما اکنون همان حسی را داریم که وقتی «مرگ سیاه» (طاعون) به شهرها میزد مردم تجربه میکردند.
ما اکنون احساساتی قرونوسطایی داریم، ما ناگهان به اعصار پیشامدرن پرتاب شدهایم.
این تجربه چیست؟
ماجرا از چه قرار است؟
چه شده است؟
پاسخ ساده است:
«ما سپر حفاظتی علم را از دست دادهایم».
شک نداریم دیر یا زود واکسن کرونا و درمان آن پیدا میشود، اما امروز در برابر آن کموبیش بیدفاعیم.
و چرا این تجربه مهم است؟
مهم است!
از جهت ادراک بشری مهم است.
ما به مرحلهای پرتاب شدهایم که دیگر از حافظۀ بشر پاک شده است.
بشر مدرن و مدرنتر شد، بر طبیعت حاکم شد! وبا را شکست داد!
طاعون را شکست داد!
علم برجوبارویی ایمن از هر دشمنی برای ما آفرید.
علم انسان را از طبیعت جدا کرد.
از بازیچۀ دست طبیعت به ارباب طبیعت تبدیلش کرد.
انسان سفرهاش را از سایر مخلوقات جدا کرد. بیهمتا شد.
دیگر در برابر نیروهای اهریمنی و ناپیدا دستبسته نبود.
بیایید برویم به قرن چهاردهم میلادی.
بدترین خاطرهای که از بیماری همهگیر در حافظۀ بشر مانده است، طاعون فراگیری بود که از آسیای میانه به اروپا رسید و هولناکترین صحنهها را در شهر به شهر اروپا رقم زد.
بیایید پای صحبت یکی از شاهدان عینی بنشینیم. بوکاچو، نویسندۀ ایتالیایی قرن چهاردم که معروفترین اثرش «دِکامرون» نام دارد.
او طاعون سیاه را از نزدیک تجربه کرد.
اما پیش از آنکه از بوکاچو نقل کنم، برای اینکه بدانیم انسان آن زمان چه موجود دستبسته و بیچارهای بود، مروری کنیم بر «نظریۀ میاسما».
طاعون که میآمد، مردم یکبهیک بیپناه و بیگناه میمردند. حتماً «چیزی» آمده بود و مردم را گرفتار این مرگ سیاه کرده بود.
عامل بیماری چه بود؟
آن زمان کسی از «ویروس» و «انتقال بیماری از حیوان به انسان» خبر نداشت.
تصور عمومی این بود که چیزی به نام «میاسما» عامل بیماری است.
«میاسما» به تصور مردم آن زمان بخارات متعفنی بود که از گورستان یا از لاشۀ مردگان برمیخاست و وقتی باد این بخارات مسمومکننده را به شهر میآورد، مردم میمردند.
اما تجربۀ اجتماعی آن را در کلام بوکاچو مییابیم. مینویسد:
«کسی از این نمیگوید که شهروند از دیگری دوری میکرد، هیچ همسایهای به همسایهاش رسیدگی نمیکرد. خویشاوندان دیگر هرگز همدیگر را نمیدیدند، اگر هم میدیدند از دور. این بلای وحشتناک چنان آشفتگی و درماندگی در قلب مردان و زنان کاشته بود که برادر برادر را، عمو برادرزادگان و خواهرزادگان را، خواهر برادر را و اغلب زن شوهر را ترک میکرد؛ و حتی آنچه به مراتب عجیبتر و باورنکردنیتر مینمود اینکه پدر و مادر پروا میکردند از اینکه فرزندانشان را ببینند و از آنها مراقبت کنند؛ انگار که اینان فرزندانشان نبودند...»
این فقط گوشهای از بلایی بود که بیماری همهگیر بر سر جامعۀ پیشامدرن میآورد و ما از آن بیخبریم.
یکی به الکل و عیاشی و میل جنسی پناه میبرد تا پیش از مرگ میگساری و شهوترانی کند؛
دیگرانی که گمان میکردند این عذاب الهی است دسته راه میانداختند، در خیابانها میچرخیدند و به خود شلاق میزدند (شبیه زنجیرزنی در دوران ما).
گروهی دیگر که دنبال مقصر میگشتند میگفتند علت بیماری یهودیانند که چاهها را مسموم کردهاند و در خیابان یهودیکشی راه میانداختند...
اما همۀ اینها فلاکت بشر در دوران پیشامدرن، در دورانی که هنوز سپر و کلاهخود علم را بر تن نکرده و رویینتن نشده بود، نشان میدهد.
علم ما را اشرف مخلوقات کرد.
علم ما را بر جهان مسلط کرد.
ما هیچ بودیم. سرگین دود دادن و پنبۀ روغنی در مقعد چپاندن را بشر از هزار سال پیش بلد بود، اما این علم بود که موجود فلاکتزدۀ خودشلاقزن و میاسماباور را از دهشت و بیخبری سیاهش نجات داد و بشر فهمید همان موشی که سر در کیسۀ گندمش میکند ناقل بیماری است.
ما این روزها دورانی از هستی بشری را تجربه میکنیم که صد و اندی سال است کاملاً فراموشمان شده است.
ما امروز خود موزه شدهایم تا سیر تکامل بشر را درک کنیم...
#تاریخ_معاصرایران
«کرونا و پرتاب به اعماق تاریخ»
در این بیم و نگرانی، در این فرار از ویروسی که پیدا نیست و انگار همهجا قربانیان را تعقیب میکند، در این فرار از هیولای نامرئی، در این وسواسی که به جان بسیاری از ما افتاده است، یکی از خاصترین وجوه زندگی بشر را تجربه میکنیم.
ما ناگهان پرتاب شدیم به اعصار گذشته، پرتاب شدیم به اعماق تاریخ، پرتاب شدیم به دنیایی که امروز کاملاً فراموش شده است و حتی در موزهها هم چیزی از آن به درستی روایت نمیشود.
ما اکنون همان حسی را داریم که وقتی «مرگ سیاه» (طاعون) به شهرها میزد مردم تجربه میکردند.
ما اکنون احساساتی قرونوسطایی داریم، ما ناگهان به اعصار پیشامدرن پرتاب شدهایم.
این تجربه چیست؟
ماجرا از چه قرار است؟
چه شده است؟
پاسخ ساده است:
«ما سپر حفاظتی علم را از دست دادهایم».
شک نداریم دیر یا زود واکسن کرونا و درمان آن پیدا میشود، اما امروز در برابر آن کموبیش بیدفاعیم.
و چرا این تجربه مهم است؟
مهم است!
از جهت ادراک بشری مهم است.
ما به مرحلهای پرتاب شدهایم که دیگر از حافظۀ بشر پاک شده است.
بشر مدرن و مدرنتر شد، بر طبیعت حاکم شد! وبا را شکست داد!
طاعون را شکست داد!
علم برجوبارویی ایمن از هر دشمنی برای ما آفرید.
علم انسان را از طبیعت جدا کرد.
از بازیچۀ دست طبیعت به ارباب طبیعت تبدیلش کرد.
انسان سفرهاش را از سایر مخلوقات جدا کرد. بیهمتا شد.
دیگر در برابر نیروهای اهریمنی و ناپیدا دستبسته نبود.
بیایید برویم به قرن چهاردهم میلادی.
بدترین خاطرهای که از بیماری همهگیر در حافظۀ بشر مانده است، طاعون فراگیری بود که از آسیای میانه به اروپا رسید و هولناکترین صحنهها را در شهر به شهر اروپا رقم زد.
بیایید پای صحبت یکی از شاهدان عینی بنشینیم. بوکاچو، نویسندۀ ایتالیایی قرن چهاردم که معروفترین اثرش «دِکامرون» نام دارد.
او طاعون سیاه را از نزدیک تجربه کرد.
اما پیش از آنکه از بوکاچو نقل کنم، برای اینکه بدانیم انسان آن زمان چه موجود دستبسته و بیچارهای بود، مروری کنیم بر «نظریۀ میاسما».
طاعون که میآمد، مردم یکبهیک بیپناه و بیگناه میمردند. حتماً «چیزی» آمده بود و مردم را گرفتار این مرگ سیاه کرده بود.
عامل بیماری چه بود؟
آن زمان کسی از «ویروس» و «انتقال بیماری از حیوان به انسان» خبر نداشت.
تصور عمومی این بود که چیزی به نام «میاسما» عامل بیماری است.
«میاسما» به تصور مردم آن زمان بخارات متعفنی بود که از گورستان یا از لاشۀ مردگان برمیخاست و وقتی باد این بخارات مسمومکننده را به شهر میآورد، مردم میمردند.
اما تجربۀ اجتماعی آن را در کلام بوکاچو مییابیم. مینویسد:
«کسی از این نمیگوید که شهروند از دیگری دوری میکرد، هیچ همسایهای به همسایهاش رسیدگی نمیکرد. خویشاوندان دیگر هرگز همدیگر را نمیدیدند، اگر هم میدیدند از دور. این بلای وحشتناک چنان آشفتگی و درماندگی در قلب مردان و زنان کاشته بود که برادر برادر را، عمو برادرزادگان و خواهرزادگان را، خواهر برادر را و اغلب زن شوهر را ترک میکرد؛ و حتی آنچه به مراتب عجیبتر و باورنکردنیتر مینمود اینکه پدر و مادر پروا میکردند از اینکه فرزندانشان را ببینند و از آنها مراقبت کنند؛ انگار که اینان فرزندانشان نبودند...»
این فقط گوشهای از بلایی بود که بیماری همهگیر بر سر جامعۀ پیشامدرن میآورد و ما از آن بیخبریم.
یکی به الکل و عیاشی و میل جنسی پناه میبرد تا پیش از مرگ میگساری و شهوترانی کند؛
دیگرانی که گمان میکردند این عذاب الهی است دسته راه میانداختند، در خیابانها میچرخیدند و به خود شلاق میزدند (شبیه زنجیرزنی در دوران ما).
گروهی دیگر که دنبال مقصر میگشتند میگفتند علت بیماری یهودیانند که چاهها را مسموم کردهاند و در خیابان یهودیکشی راه میانداختند...
اما همۀ اینها فلاکت بشر در دوران پیشامدرن، در دورانی که هنوز سپر و کلاهخود علم را بر تن نکرده و رویینتن نشده بود، نشان میدهد.
علم ما را اشرف مخلوقات کرد.
علم ما را بر جهان مسلط کرد.
ما هیچ بودیم. سرگین دود دادن و پنبۀ روغنی در مقعد چپاندن را بشر از هزار سال پیش بلد بود، اما این علم بود که موجود فلاکتزدۀ خودشلاقزن و میاسماباور را از دهشت و بیخبری سیاهش نجات داد و بشر فهمید همان موشی که سر در کیسۀ گندمش میکند ناقل بیماری است.
ما این روزها دورانی از هستی بشری را تجربه میکنیم که صد و اندی سال است کاملاً فراموشمان شده است.
ما امروز خود موزه شدهایم تا سیر تکامل بشر را درک کنیم...
#تاریخ_معاصرایران
#اندکی_تفکر...
آیت الله خمینی، 9 بهمن ماه 1357 در پاریس:
« جز از فساد، از هیچ چیز جلوگیری
نمی کنیم...
و حالا پس از گذشت 4 دهه از آن زمان؛
جملات مقام های ارشد حکومت بسیار خواندنی است:
ناطق نوری، رئیس دفتر بازرسی رهبری و ریاست پیشین مجلس:
«... از رتبه 87 در زمینه مبارزه با فساد در سطح جهان،
به انتهای جدول و رتبه تحقیر آمیز 136 رسیده ایم!..»
صادق لاریجانی، رئیس سابق قوه قضائیه:
« زخم فسادها به پیکر نظام وارد می شود...
پولهای نهاد ریاست جمهوری کجا خرج می شود؟!..»
روحانی، رئیس جمهور در پاسخ به لاریجانی:
«.. پول های بابک زنجانی چه شد؟ کجا رفت؟!..»
محسنی اژهای، سخنگوی سابق قوه قضاییه:
« وزیری با بیش از هزار میلیارد تومان سرمایه مسئول مالی ستاد روحانی بود...
همین یک کلمه را به مردم بگوید که در دوران انتخابات ریاست جمهوری جناب آقای روحانی چقدر هزینه کرده است و این پول را از چه کسانی گرفته؟..»
احمد توکلی نماینده پیشین مجلس:
«... ما در مرحله فساد سیستمی هستیم...
یک نماینده مجلس که قبلا رئیس یکی از کمیسیون های مجلس بود، در ساخت یک برج، 80 میلیارد تومان به شهرداری پرداخت کرد.
آن نماینده چه ثروتی اندوخته که فقط برای یک برج، 80 میلیارد تومان پول به شهرداری می دهد؟..«
الیاس نادران، نماینده مجلس:
«.. چند وزیر دولت بین 800 تا هزار میلیارد تومان ثروت دارند!..»
اسحاق جهانگیری معاون رئیس جمهور:
« 950 میلیارد دلار درآمد ارزی کشور در زمان دولت احمدی نژاد چه شد؟ »
طیب نیا، وزیر سابق اقتصاد:
« 1140 میلیارد تومان درآمد کشور در دولت قبل دود شد! »
مسعود کرباسیان ، رئیس کل گمرک کشور:
«.. حدود 20 میلیارد دلار کالا از مبادی غیررسمی وارد کشور شده اند..»
اینها را در کنار انبوه اختلاس های سه هزار میلیاردی، هشت هزار میلیاردی، انواع جنگل خواری، زمین خواری، خروج بی امان سرمایه از کشور، تورم، فقر گسترده مردم و خام فروشی و ارزان فروشی و ... قرار دهیم تا دریابیم پس از گذشت 4 دهه که از انقلاب گذشته ، اکنون کجا ایستاده ایم ...
و فساد چه بلایی بر سر کشور ثروتمند ما آورده است...
آیت الله خمینی، 9 بهمن ماه 1357 در پاریس:
« جز از فساد، از هیچ چیز جلوگیری
نمی کنیم...
و حالا پس از گذشت 4 دهه از آن زمان؛
جملات مقام های ارشد حکومت بسیار خواندنی است:
ناطق نوری، رئیس دفتر بازرسی رهبری و ریاست پیشین مجلس:
«... از رتبه 87 در زمینه مبارزه با فساد در سطح جهان،
به انتهای جدول و رتبه تحقیر آمیز 136 رسیده ایم!..»
صادق لاریجانی، رئیس سابق قوه قضائیه:
« زخم فسادها به پیکر نظام وارد می شود...
پولهای نهاد ریاست جمهوری کجا خرج می شود؟!..»
روحانی، رئیس جمهور در پاسخ به لاریجانی:
«.. پول های بابک زنجانی چه شد؟ کجا رفت؟!..»
محسنی اژهای، سخنگوی سابق قوه قضاییه:
« وزیری با بیش از هزار میلیارد تومان سرمایه مسئول مالی ستاد روحانی بود...
همین یک کلمه را به مردم بگوید که در دوران انتخابات ریاست جمهوری جناب آقای روحانی چقدر هزینه کرده است و این پول را از چه کسانی گرفته؟..»
احمد توکلی نماینده پیشین مجلس:
«... ما در مرحله فساد سیستمی هستیم...
یک نماینده مجلس که قبلا رئیس یکی از کمیسیون های مجلس بود، در ساخت یک برج، 80 میلیارد تومان به شهرداری پرداخت کرد.
آن نماینده چه ثروتی اندوخته که فقط برای یک برج، 80 میلیارد تومان پول به شهرداری می دهد؟..«
الیاس نادران، نماینده مجلس:
«.. چند وزیر دولت بین 800 تا هزار میلیارد تومان ثروت دارند!..»
اسحاق جهانگیری معاون رئیس جمهور:
« 950 میلیارد دلار درآمد ارزی کشور در زمان دولت احمدی نژاد چه شد؟ »
طیب نیا، وزیر سابق اقتصاد:
« 1140 میلیارد تومان درآمد کشور در دولت قبل دود شد! »
مسعود کرباسیان ، رئیس کل گمرک کشور:
«.. حدود 20 میلیارد دلار کالا از مبادی غیررسمی وارد کشور شده اند..»
اینها را در کنار انبوه اختلاس های سه هزار میلیاردی، هشت هزار میلیاردی، انواع جنگل خواری، زمین خواری، خروج بی امان سرمایه از کشور، تورم، فقر گسترده مردم و خام فروشی و ارزان فروشی و ... قرار دهیم تا دریابیم پس از گذشت 4 دهه که از انقلاب گذشته ، اکنون کجا ایستاده ایم ...
و فساد چه بلایی بر سر کشور ثروتمند ما آورده است...
#اندکی_تفکر
تنها در گورستان است که خونخواران و دژخیمان از بیدادگریِ خود دست می کشند!
📕 #مرگ
✍ #صادق_هدایت
تنها در گورستان است که خونخواران و دژخیمان از بیدادگریِ خود دست می کشند!
📕 #مرگ
✍ #صادق_هدایت
#اندکی_تفکر
کشورهایی که نفت و گاز دارند مالیات ندارند: بحرین، کویت ، عمان ، امارات ، عربستان و قطر نرخ مالیات شان صفر است
از طرف دیگر کشور هایی که مالیات بالا دارند ، بالاترین رشد اقتصادی را هم دارند: فنلاند، سوئیس، دانمارک، هلند، انگلیس و ژاپن
آنهایی که از کالا و خدمات هم مالیات میگیرند (همان مالیات بر ارزش افزوده در ایران) بالاترین رفاه و شادی اجتماعی را تجربه میکنند: دانمارک، نروژ، سوئد و فنلاند.
فرقی ندارد پول مالیات باشد یا نفت وگاز هر چه که باشد در نهایت خرج خود مردم خواهد شد اما ما:
به اندازه ی ثروتمندترین کشور های خاور میانه نفت و گاز میفروشیم!
به اندازه ی بزرگترین اقتصاد های دنیا مالیات بر درآمد میپردازیم!
به اندازه ی شادترین کشورهای دنیا مالیات بر مصرف میدهیم!
و به اندازه ی فقیرترین کشورهای آفریقایی در فلاکت به سر میبریم!
کشورهایی که نفت و گاز دارند مالیات ندارند: بحرین، کویت ، عمان ، امارات ، عربستان و قطر نرخ مالیات شان صفر است
از طرف دیگر کشور هایی که مالیات بالا دارند ، بالاترین رشد اقتصادی را هم دارند: فنلاند، سوئیس، دانمارک، هلند، انگلیس و ژاپن
آنهایی که از کالا و خدمات هم مالیات میگیرند (همان مالیات بر ارزش افزوده در ایران) بالاترین رفاه و شادی اجتماعی را تجربه میکنند: دانمارک، نروژ، سوئد و فنلاند.
فرقی ندارد پول مالیات باشد یا نفت وگاز هر چه که باشد در نهایت خرج خود مردم خواهد شد اما ما:
به اندازه ی ثروتمندترین کشور های خاور میانه نفت و گاز میفروشیم!
به اندازه ی بزرگترین اقتصاد های دنیا مالیات بر درآمد میپردازیم!
به اندازه ی شادترین کشورهای دنیا مالیات بر مصرف میدهیم!
و به اندازه ی فقیرترین کشورهای آفریقایی در فلاکت به سر میبریم!
نيچه چنين ميگويد كه افسردگی به انسان
فرصت اندیشیدن نمیدهد.
بنابراین برای نادان نگهداشتن انسان؛
باید به هر روش ممکن اندوهگینش کرد...
#اندکی_تفکر
🔴 تاریخ بدون سانسور !!!
فرصت اندیشیدن نمیدهد.
بنابراین برای نادان نگهداشتن انسان؛
باید به هر روش ممکن اندوهگینش کرد...
#اندکی_تفکر
🔴 تاریخ بدون سانسور !!!