Forwarded from جامعهشناسی
⚠️ همانگونه که پیش بینی شده بود از لحظه اعلام نتایج رفراندم و جدایی بریتانیا از اتحادیه #اروپا، شاهد چیزی شبیه انفجار بمب خوشه ای هستیم که تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، حقوقی و اجتماعی جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
جدایی طلبان امروز را "روز استقلال" نامیده اند اما در ماه های آینده معنای این اسقلال روشن خواهد شد. به طور قطع اندازه بازار مشترک اروپا کاهش خواهد یافت، مناسبات دیپلماتیک، قانون اساسی و بازارهای اقتصادی در مقیاس های مختلفی در اروپا و امریکا دست کم تا یک دهه آینده دچار بحران های بیشتری خواهند شد و شرایط برای به قدرت رسیدن گروه ها و احزاب نئوفاشیستی و تقویت احزاب راست افراطی بیش از پیش فراهم شد. سران کشورهای اروپایی در روزهای قبل نسبت به خطر فروپاشی اتحادیه اروپا و خروج دومینویی کشورها از این اتحادیه در صورت خروج موفقیتآمیز انگلستان هشدار داده بودند.
اولین و مهم ترین پیام این رویداد چیزی جز به خطر افتادن و تضعیف هرچه بیشتر صلح و آشتی ملتها نیست.
✅کانال جامعه شناسی
🆔 @IranSociology
جدایی طلبان امروز را "روز استقلال" نامیده اند اما در ماه های آینده معنای این اسقلال روشن خواهد شد. به طور قطع اندازه بازار مشترک اروپا کاهش خواهد یافت، مناسبات دیپلماتیک، قانون اساسی و بازارهای اقتصادی در مقیاس های مختلفی در اروپا و امریکا دست کم تا یک دهه آینده دچار بحران های بیشتری خواهند شد و شرایط برای به قدرت رسیدن گروه ها و احزاب نئوفاشیستی و تقویت احزاب راست افراطی بیش از پیش فراهم شد. سران کشورهای اروپایی در روزهای قبل نسبت به خطر فروپاشی اتحادیه اروپا و خروج دومینویی کشورها از این اتحادیه در صورت خروج موفقیتآمیز انگلستان هشدار داده بودند.
اولین و مهم ترین پیام این رویداد چیزی جز به خطر افتادن و تضعیف هرچه بیشتر صلح و آشتی ملتها نیست.
✅کانال جامعه شناسی
🆔 @IranSociology
Forwarded from 𝓑𝓮𝓱𝓷𝓪𝔃
۲۰۱۶، سالی بدون « #صلح دنیا »
اندره دیمن /
«صلحِ دنیا و خوشبختی آدم ها»، بندی از سرودی است که اغلب روز کریسمس خوانده می شود. تعطیلات آخر سال، فصلی است که عموماً چنین احساساتی مجرای بروز پیدا می کنند. تا جایی که به بخش اعظم مردم برمی گردد، این احساسات حقیقی و خالص اند؛ و تا جایی که به چهرههای مختلف هیئت حاکمۀ سیاسی مربوط می شود، آمیخته با بالاترین حدّ ریاکاری.
با این وجود روند واقعی سیاست جهانی شاید به بهترین شکل در توئیت رئیس جمهور بعدی ایالات متحدۀ #امریکا انعکاس یافت. ترامپ روز پنج شنبه اعلام کرد: «ایالات متحده باید ظرفیت هستهای خود را شدیداً تقویت کند و بسط دهد». این همراه شد با بیانیهای در روز جمعه که «میکا برژینسکی»، مجری «ام اس ان بیسی» از #ترامپ نقل کرد: «بگذارید یک مسابقۀ تسلیحاتی باشد. ما از همۀ آنها در هر مرحلهای جلو میافتیم و از همه شان بیش تر دوام میآوریم».
بیانیههای ترامپ، بخشاً واکنشی به سخنان ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه بود. اینکه هر دوی آنها زرادخانههای هستهای کشورهایشان را به رخ می می کشند، پایان مناسبی برای یک سال خونریزی به نظر می رسد.
سال ۲۰۱۶ بخش اعظم جهان غرق در تنازعات نظامی بود. آن دسته دولت هایی هم که اسماً در صلح بودند، وقت خود را صرف تدارک جنگ و بدرفتاری با پناهجویانِ گریخته از درگیریهای مسلحانه کردند.
هرچند ارقام قطعی هنوز منتشر نشده اند، اما در سال ۲۰۱۶ دستکم ۱۵۰ هزار تن در گوشه و کنار دنیا جان خود را در جریان نزاعهای مسلحانه از دست داده اند. سه «جنگ مهم» وجود داشت که آمار تلفات را به بیش از ۱۰۰ هزار تن رسانید:
* #جنگ داخلی #سوریه که طی آن بنا به گزارشها ۴۶ هزار و ۴۴۲ نفر امسال کشته شده اند. از زمان آغاز پشتیبانی ایالات متحده از شورش اسلامگرایان در سال ۲۰۱۱، تا ۴۷۰ هزار تن جان باخته اند. این جنگ ۴.۹ میلیون انسان را وادار به گریختن کرده و ۶.۶ میلیون تن را در خودِ سوریه آواره کرده است.
* جنگ #عراق که طی آن ۲۳ هزار و ۵۸۴ تن کشته شده اند. از زمان تهاجم ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳، بیش از یک میلیون تن جان باخته اند. از ابتدای ماه نوامبر، ۳.۱ میلیون تن در داخل کشور آواره شده و میلیونها تن دیگر به خارج کشور گریخته بودند.
* جنگ #افغانستان که طی آن ۲۱ هزار و ۹۳۲ تن امسال کشته شدند. از زمان حمایت تسلیحاتی ایالات متحده از مجاهدین به عنوان نیای القاعده در سال ۱۹۷۸، بیش از دو میلیون تن در این کشور کشته شده اند. کشوری که با تهاجم و اشغال سال ۲۰۰۱، از هم گسست.
این سه جنگ روی هم رفته مسبب دو سوم مرگ و میرهای جهانی در اثر تنازعات نظامی بودند و به علاوه به بحران #پناهندگی با چنان ابعادی انجامیده اند از که زمان جنگ جهانی دوم بیسابقه است. به گفتۀ سازمان ملل، ۶۵.۳ میلیون آواره در پایان سال ۲۰۱۵ وجود داشته اند. یعنی ۵ میلیون افزایش از سال ۲۰۱۴ و قریب به ۲۵ میلیون افزایش از سال ۲۰۱۱.
صعود شمار پناهندگان، همراه با رفتارهای بیش از پیش ظالمانۀ کشورهای مقصد با آنان، منجر به بالاترین شمار مرگ پناهندگان که تاکنون «سازمان بین المللی مهاجرت» به ثبت رسانده، شده است.
نزدیک به ۷ هزار و ۱۰۰ پناهنده سال گذشته جان باختند که نسبت به ۵ هزار و ۷۴۰ نفر در سال ۲۰۱۵ افزایش نشان می دهد. نیمی از تلفات زمانی رخ داد که پناهجویان برای فرار از جنگ و ویرانیهای #خاورمیانه وشمال افریقا در صدد ورود به اروپا از طریق دریای مدیترانه بودند.
امسال اروپا درهای خود را به روی پناهندگان بست. اتحادیۀ #اروپا پذیرفت که به ترکیه مبالغی پرداخت کند تا در عوض این کشور نقش دربان اروپا و مانع ورود پناهندگان را ایفا کند. در همین حین اتحادیۀ اروپا گشتهای مرزی خود را میلیتاریزه و نیروی دریایی کشورهای عضو را برای جلوگیری از «قاچاق انسان» اعزام کرد.
بهترین نمونۀ این تغییر، آلمان است؛ قدرتمندترین دولت منطقه که برای عرض اندام خود به عنوان یک قدرت مسلط اروپایی به سرعت مشغول نظامی شدن است. در حالی که آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، سال ۲۰۱۵ با ریاکاری از «فرهنگ پذیرایی» از پناهندگان سخن گفت، اما همین ماه بخش زیادی از برنامۀ حزب فاشیستی «آلترناتیو برای آلمان» را اتخاذ کرد و خواهان ممنوعیت روبنده و برقع و سرکوب بیش تر پناهندگان شد.
در آن سوی «جنگهای داغِ» عراق و سوریه و افغانستان، تحرک ایالات متحده به سوی محاصرۀ نظامی چین است که دارد سوخت را برای نقاط اشتغال منطقهای در جهان فراهم می آورد. امسال تقریباً ۳۰۰ نفر در جریان حملات و بمبارانهای مرز بین هند و پاکستان به عنوان دو قدرت هستهای جان خود را از دست دادند. در این میان تنشهای نظامی بین کرۀ شمالی و کرۀ جنوبی که خطر تبدیل به یک جنگ هستهای را دارد، به طور چشمگیری تشدید شده است.
ادامه مطلب👇
اندره دیمن /
«صلحِ دنیا و خوشبختی آدم ها»، بندی از سرودی است که اغلب روز کریسمس خوانده می شود. تعطیلات آخر سال، فصلی است که عموماً چنین احساساتی مجرای بروز پیدا می کنند. تا جایی که به بخش اعظم مردم برمی گردد، این احساسات حقیقی و خالص اند؛ و تا جایی که به چهرههای مختلف هیئت حاکمۀ سیاسی مربوط می شود، آمیخته با بالاترین حدّ ریاکاری.
با این وجود روند واقعی سیاست جهانی شاید به بهترین شکل در توئیت رئیس جمهور بعدی ایالات متحدۀ #امریکا انعکاس یافت. ترامپ روز پنج شنبه اعلام کرد: «ایالات متحده باید ظرفیت هستهای خود را شدیداً تقویت کند و بسط دهد». این همراه شد با بیانیهای در روز جمعه که «میکا برژینسکی»، مجری «ام اس ان بیسی» از #ترامپ نقل کرد: «بگذارید یک مسابقۀ تسلیحاتی باشد. ما از همۀ آنها در هر مرحلهای جلو میافتیم و از همه شان بیش تر دوام میآوریم».
بیانیههای ترامپ، بخشاً واکنشی به سخنان ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه بود. اینکه هر دوی آنها زرادخانههای هستهای کشورهایشان را به رخ می می کشند، پایان مناسبی برای یک سال خونریزی به نظر می رسد.
سال ۲۰۱۶ بخش اعظم جهان غرق در تنازعات نظامی بود. آن دسته دولت هایی هم که اسماً در صلح بودند، وقت خود را صرف تدارک جنگ و بدرفتاری با پناهجویانِ گریخته از درگیریهای مسلحانه کردند.
هرچند ارقام قطعی هنوز منتشر نشده اند، اما در سال ۲۰۱۶ دستکم ۱۵۰ هزار تن در گوشه و کنار دنیا جان خود را در جریان نزاعهای مسلحانه از دست داده اند. سه «جنگ مهم» وجود داشت که آمار تلفات را به بیش از ۱۰۰ هزار تن رسانید:
* #جنگ داخلی #سوریه که طی آن بنا به گزارشها ۴۶ هزار و ۴۴۲ نفر امسال کشته شده اند. از زمان آغاز پشتیبانی ایالات متحده از شورش اسلامگرایان در سال ۲۰۱۱، تا ۴۷۰ هزار تن جان باخته اند. این جنگ ۴.۹ میلیون انسان را وادار به گریختن کرده و ۶.۶ میلیون تن را در خودِ سوریه آواره کرده است.
* جنگ #عراق که طی آن ۲۳ هزار و ۵۸۴ تن کشته شده اند. از زمان تهاجم ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳، بیش از یک میلیون تن جان باخته اند. از ابتدای ماه نوامبر، ۳.۱ میلیون تن در داخل کشور آواره شده و میلیونها تن دیگر به خارج کشور گریخته بودند.
* جنگ #افغانستان که طی آن ۲۱ هزار و ۹۳۲ تن امسال کشته شدند. از زمان حمایت تسلیحاتی ایالات متحده از مجاهدین به عنوان نیای القاعده در سال ۱۹۷۸، بیش از دو میلیون تن در این کشور کشته شده اند. کشوری که با تهاجم و اشغال سال ۲۰۰۱، از هم گسست.
این سه جنگ روی هم رفته مسبب دو سوم مرگ و میرهای جهانی در اثر تنازعات نظامی بودند و به علاوه به بحران #پناهندگی با چنان ابعادی انجامیده اند از که زمان جنگ جهانی دوم بیسابقه است. به گفتۀ سازمان ملل، ۶۵.۳ میلیون آواره در پایان سال ۲۰۱۵ وجود داشته اند. یعنی ۵ میلیون افزایش از سال ۲۰۱۴ و قریب به ۲۵ میلیون افزایش از سال ۲۰۱۱.
صعود شمار پناهندگان، همراه با رفتارهای بیش از پیش ظالمانۀ کشورهای مقصد با آنان، منجر به بالاترین شمار مرگ پناهندگان که تاکنون «سازمان بین المللی مهاجرت» به ثبت رسانده، شده است.
نزدیک به ۷ هزار و ۱۰۰ پناهنده سال گذشته جان باختند که نسبت به ۵ هزار و ۷۴۰ نفر در سال ۲۰۱۵ افزایش نشان می دهد. نیمی از تلفات زمانی رخ داد که پناهجویان برای فرار از جنگ و ویرانیهای #خاورمیانه وشمال افریقا در صدد ورود به اروپا از طریق دریای مدیترانه بودند.
امسال اروپا درهای خود را به روی پناهندگان بست. اتحادیۀ #اروپا پذیرفت که به ترکیه مبالغی پرداخت کند تا در عوض این کشور نقش دربان اروپا و مانع ورود پناهندگان را ایفا کند. در همین حین اتحادیۀ اروپا گشتهای مرزی خود را میلیتاریزه و نیروی دریایی کشورهای عضو را برای جلوگیری از «قاچاق انسان» اعزام کرد.
بهترین نمونۀ این تغییر، آلمان است؛ قدرتمندترین دولت منطقه که برای عرض اندام خود به عنوان یک قدرت مسلط اروپایی به سرعت مشغول نظامی شدن است. در حالی که آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، سال ۲۰۱۵ با ریاکاری از «فرهنگ پذیرایی» از پناهندگان سخن گفت، اما همین ماه بخش زیادی از برنامۀ حزب فاشیستی «آلترناتیو برای آلمان» را اتخاذ کرد و خواهان ممنوعیت روبنده و برقع و سرکوب بیش تر پناهندگان شد.
در آن سوی «جنگهای داغِ» عراق و سوریه و افغانستان، تحرک ایالات متحده به سوی محاصرۀ نظامی چین است که دارد سوخت را برای نقاط اشتغال منطقهای در جهان فراهم می آورد. امسال تقریباً ۳۰۰ نفر در جریان حملات و بمبارانهای مرز بین هند و پاکستان به عنوان دو قدرت هستهای جان خود را از دست دادند. در این میان تنشهای نظامی بین کرۀ شمالی و کرۀ جنوبی که خطر تبدیل به یک جنگ هستهای را دارد، به طور چشمگیری تشدید شده است.
ادامه مطلب👇
✍🏻 #مقاله: #اروپا نگران چالشهای سياسی #مركل (1)
مرتضي مكي
در طول روزهاي گذشته، آنگلا مركل، صدر اعظم ]آلمان و مذاكرهكنندگان اتحاديه دموكرات مسيحي و حزب سوسيال دموكرات از احتمال رسيدن به يك توافق نهايي براي تشكيل ائتلاف فراگير سخن گفتهاند، اما هنوز مشخص نيست اين خوشبينيها تا چه اندازه قابل اتكا باشد. قطعا طولاني شدن مذاكرات تشكيل دولت در آلمان، چهار ماه پس از برگزاري انتخابات هم به جايگاه اتحاد دموكرات مسيحي، هم به جايگاه حزب سوسيال دموكرات در آلمان و هم موقعيت آلمان در اتحاديه اروپا آسيبهاي جدي ميزند. چنين روند طولاني براي تشكيل دولت، اولينبار است كه از زمان جنگ جهاني دوم تاكنون در آلمان اتفاق افتاده است. در طول ٧٠ سال گذشته تاكنون چنين تعليق طولاني مدتي در تشكيل دولت جديد رخ ندادهبود. دو حزب بزرگ آلمان در سطح افكار عمومي به دليل فقدان موفقيت در رسيدن به يك توافق مشترك، بهشدت محبوبيت خود را از دست دادهاند. تازهترين نظرسنجيها نشان ميدهد كه وضعيت محبوبيت احزاب بزرگ آلماني به ويژه حزب سوسيال دموكرات نسبت به زمان انتخابات كاهش محسوسي داشت. حزب سوسيال دموكرات در انتخابات اخير فقط ٢٠ درصد آرا را به خود اختصاص داد كه ٥ درصد از آراي اين حزب در انتخابات پيشين كمتر بود. سوسيال دموكراتها به همين دليل تصميم قطعي خود را گرفته بودند كه در جايگاه حزب اپوزيسيون دولت حاكم قرار بگيرند تا از اين فرصت براي بهبود جايگاه سياسي خودشان در افكار عمومي آلمان استفاده كنند، اما شكست گفتوگوهاي مركل با احزاب ديگر براي تشكيل يك دولت ائتلافي، باعث شد تا سوسيال دموكراتها براي حفظ ثبات سياسي در آلمان ناگزير از مشاركت در مذاكرات تشكيل دولت شوند.
با توجه به موقعيت متزلزلي كه حزب سوسيال دموكرات در افكار عمومي پيدا كرده است، قطعا رهبران اين حزب تلاش خواهند كرد تا در مذاكرات تشكيل دولت ائتلاف فراگير، امتيازهاي بيشتري بگيرند، تا بتوانند رايدهندگان خودشان را با كسب امتيازات ويژه و نقش موثر در سياستگذاري دولت آينده آلمان راضيتر كنند. تلاش سوسيال دموكراتها اين است كه وقتي ناگزير به مشاركت با آنگلا مركل در يك دولت فراگير هستند، دستكم امتيازهاي واضحي دريافت كنند كه بخشي از انتظارات و خواستههاي هوادارانشان را تامين كند و كمك كند در انتخابات پارلماني بعدي آلمان دستكم با ريزش آراي بيشتر مواجه نشوند.
نكته مهمي كه در مورد وضعيت بنبست كنوني آلمان وجود دارد اين است كه عمده مشكلات رايدهندگان و جامعه آلمان نه در حوزه اقتصادي، بلكه بيشتر در حوزه سياسي است. كارنامه اقتصادي خانم مركل كارنامه موفقي بود، در دوازده سالي كه آنگلا مركل رهبري آلمان را در اختيار داشت هم رشد اقتصادي آلمان در اوج بحران مالي اروپا مثبت ماند، هم روند اشتغالزايي با موفقيت ادامه يافت و هم تراز تجاري مثبت آلمان با رشد مواجه شد. به نظر نميرسد كه آلمان در سالهاي آينده با مطالبات و نارضايتيهاي اقتصادي مواجه باشد. اختلافي كه امروز در جامعه آلمان وجود دارد، تا حد زيادي شكاف سياسي است و موضوعاتي مانند پناهجويان و مالياتها هستند كه باعث اختلاف نظر در ميان شهروندان و سياستمداران آلماني شده است.
مرتضي مكي
در طول روزهاي گذشته، آنگلا مركل، صدر اعظم ]آلمان و مذاكرهكنندگان اتحاديه دموكرات مسيحي و حزب سوسيال دموكرات از احتمال رسيدن به يك توافق نهايي براي تشكيل ائتلاف فراگير سخن گفتهاند، اما هنوز مشخص نيست اين خوشبينيها تا چه اندازه قابل اتكا باشد. قطعا طولاني شدن مذاكرات تشكيل دولت در آلمان، چهار ماه پس از برگزاري انتخابات هم به جايگاه اتحاد دموكرات مسيحي، هم به جايگاه حزب سوسيال دموكرات در آلمان و هم موقعيت آلمان در اتحاديه اروپا آسيبهاي جدي ميزند. چنين روند طولاني براي تشكيل دولت، اولينبار است كه از زمان جنگ جهاني دوم تاكنون در آلمان اتفاق افتاده است. در طول ٧٠ سال گذشته تاكنون چنين تعليق طولاني مدتي در تشكيل دولت جديد رخ ندادهبود. دو حزب بزرگ آلمان در سطح افكار عمومي به دليل فقدان موفقيت در رسيدن به يك توافق مشترك، بهشدت محبوبيت خود را از دست دادهاند. تازهترين نظرسنجيها نشان ميدهد كه وضعيت محبوبيت احزاب بزرگ آلماني به ويژه حزب سوسيال دموكرات نسبت به زمان انتخابات كاهش محسوسي داشت. حزب سوسيال دموكرات در انتخابات اخير فقط ٢٠ درصد آرا را به خود اختصاص داد كه ٥ درصد از آراي اين حزب در انتخابات پيشين كمتر بود. سوسيال دموكراتها به همين دليل تصميم قطعي خود را گرفته بودند كه در جايگاه حزب اپوزيسيون دولت حاكم قرار بگيرند تا از اين فرصت براي بهبود جايگاه سياسي خودشان در افكار عمومي آلمان استفاده كنند، اما شكست گفتوگوهاي مركل با احزاب ديگر براي تشكيل يك دولت ائتلافي، باعث شد تا سوسيال دموكراتها براي حفظ ثبات سياسي در آلمان ناگزير از مشاركت در مذاكرات تشكيل دولت شوند.
با توجه به موقعيت متزلزلي كه حزب سوسيال دموكرات در افكار عمومي پيدا كرده است، قطعا رهبران اين حزب تلاش خواهند كرد تا در مذاكرات تشكيل دولت ائتلاف فراگير، امتيازهاي بيشتري بگيرند، تا بتوانند رايدهندگان خودشان را با كسب امتيازات ويژه و نقش موثر در سياستگذاري دولت آينده آلمان راضيتر كنند. تلاش سوسيال دموكراتها اين است كه وقتي ناگزير به مشاركت با آنگلا مركل در يك دولت فراگير هستند، دستكم امتيازهاي واضحي دريافت كنند كه بخشي از انتظارات و خواستههاي هوادارانشان را تامين كند و كمك كند در انتخابات پارلماني بعدي آلمان دستكم با ريزش آراي بيشتر مواجه نشوند.
نكته مهمي كه در مورد وضعيت بنبست كنوني آلمان وجود دارد اين است كه عمده مشكلات رايدهندگان و جامعه آلمان نه در حوزه اقتصادي، بلكه بيشتر در حوزه سياسي است. كارنامه اقتصادي خانم مركل كارنامه موفقي بود، در دوازده سالي كه آنگلا مركل رهبري آلمان را در اختيار داشت هم رشد اقتصادي آلمان در اوج بحران مالي اروپا مثبت ماند، هم روند اشتغالزايي با موفقيت ادامه يافت و هم تراز تجاري مثبت آلمان با رشد مواجه شد. به نظر نميرسد كه آلمان در سالهاي آينده با مطالبات و نارضايتيهاي اقتصادي مواجه باشد. اختلافي كه امروز در جامعه آلمان وجود دارد، تا حد زيادي شكاف سياسي است و موضوعاتي مانند پناهجويان و مالياتها هستند كه باعث اختلاف نظر در ميان شهروندان و سياستمداران آلماني شده است.
✍🏻 #مقاله: #اروپا نگران چالشهای سياسی #مرکل (2)
مرتضي مكي
آنگلا مركل در ١٢ سال گذشته نقش پررنگي در اتحاديه اروپا بازي كرد. رهبري مركل در دوران بحران مالي اروپا، به دليل جايگاه آلمان در اين قاره بود، به ويژه قدرت مالي و توانايي مديريت بحران توسط آلمان بود. در برابر، امسال در سپهر سياسي اروپا، با ورود چهرههاي جديدي در راس قدرت مواجه هستيم كه مهمترين آنها امانوئل #مکرون، رييسجمهور جديد فرانسه است. ماكرون جاهطلبيها و بلندپروازيهاي سياسي زيادي دارد و خيلي علاقهمند است كه نقش رهبري اتحاديه اروپا را به جاي مركل بر عهده بگيرد. اما فرانسه در حال حاضر خود با بحرانهاي متعدد سياسي در داخل مواجه است. اگر امانوئل ماكرون در سالهاي پيش رو به عنوان رييسجمهور فرانسه نتواند كارنامه موفقي از خود در عرصه اقتصادي به جاي بگذارد، قطعا در عرصه اروپا هم موفق نخواهد بود جايگاه بالايي كسب كند. ماكرون اگر بخواهد كه رهبر موثري در آينده اتحاديه اروپا باشد، بايد تلاش كند تا اين جايگاه را از طريق همكاري، همراهي و همسويي با آنگلا مركل كسب كند.
رهبران #فرانسه و آلمان، در حال حاضر موقعيت تثبيتشدهاي در افكار عمومي كشور خود ندارند و اگر نگوييم وضعيت سياسي بدي دارند، دستكم ميتوان گفت كه وضعيت آنها خوب نيست. تنها راه براي مركل و ماكرون اين است كه براي نجات اروپا از چالشهايي كه با آن مواجه است در كنار يكديگر و از طريق همافزايي تلاش كنند. فضا و موقعيت در اروپا به نوعي نيست كه مركل يا ماكرون به تنهايي بتوانند رهبري اتحاديه را در اختيار بگيرند و در كنار همكاري با يكديگر مجبور خواهند بود كه اتحاد و همراهي كشورهاي بزرگ اروپا مانند #اسپانيا و #ايتاليا را براي حل بحرانها و چالشهاي پيش روي اروپا جلب كنند. بانك جهاني و صندوق بينالمللي پول، چشمانداز مثبتي در مورد آينده اروپا ارايه ميدهند. غالب چالشهايي كه مقابل اتحاديه اروپا قرار دارد، چالشها و مشكلات سياسي، از جمله افزايش مليگرايي افراطي و موج پناهجويان است. گرايشهاي گريز از مركز در اتحاديه اروپا، بيش از اينكه انگيزههاي اقتصادي داشتهباشد، انگيزههاي سياسي و مليگرايانه دارد.
در عين حال نميتوان انتظار داشت كشورهايي مانند #مجارستان يا جمهوري #چك كه همسويي كمتري با بنيانهاي اتحاديه #اروپا دارند، در آينده نزديك اقدامي براي جدايي از اتحاديه اروپا انجام دهند. زمينههايي كه برخي كشورهاي عضو اتحاديه نسبت به آن اعتراض دارند، مسائلي مانند قدرت نهادهاي سياستگذار ملي در برابر قدرت نهادهاي فراملي اتحاديه اروپا يا مساله پناهجويان است. اما در برابر اقتصاد اين كشورها بهشدت به اروپا وابسته است، دسترسي آنها به بازار واحد اروپايي يك امتياز غيرقابل چشمپوشي براي كشورهاي كوچكتر اتحاديه محسوب ميشود و بسياري از آنها سالانه ميلياردها يورو كمك از اتحاديه دريافت ميكنند. اگر چنين كشورهايي بخواهند از اتحاديه اروپا خارج شوند، هم از امتياز دسترسي به بازار واحد اروپايي محروم ميشوند و هم كمكهاي مالي اتحاديه را از دست ميدهند .
مرتضي مكي
آنگلا مركل در ١٢ سال گذشته نقش پررنگي در اتحاديه اروپا بازي كرد. رهبري مركل در دوران بحران مالي اروپا، به دليل جايگاه آلمان در اين قاره بود، به ويژه قدرت مالي و توانايي مديريت بحران توسط آلمان بود. در برابر، امسال در سپهر سياسي اروپا، با ورود چهرههاي جديدي در راس قدرت مواجه هستيم كه مهمترين آنها امانوئل #مکرون، رييسجمهور جديد فرانسه است. ماكرون جاهطلبيها و بلندپروازيهاي سياسي زيادي دارد و خيلي علاقهمند است كه نقش رهبري اتحاديه اروپا را به جاي مركل بر عهده بگيرد. اما فرانسه در حال حاضر خود با بحرانهاي متعدد سياسي در داخل مواجه است. اگر امانوئل ماكرون در سالهاي پيش رو به عنوان رييسجمهور فرانسه نتواند كارنامه موفقي از خود در عرصه اقتصادي به جاي بگذارد، قطعا در عرصه اروپا هم موفق نخواهد بود جايگاه بالايي كسب كند. ماكرون اگر بخواهد كه رهبر موثري در آينده اتحاديه اروپا باشد، بايد تلاش كند تا اين جايگاه را از طريق همكاري، همراهي و همسويي با آنگلا مركل كسب كند.
رهبران #فرانسه و آلمان، در حال حاضر موقعيت تثبيتشدهاي در افكار عمومي كشور خود ندارند و اگر نگوييم وضعيت سياسي بدي دارند، دستكم ميتوان گفت كه وضعيت آنها خوب نيست. تنها راه براي مركل و ماكرون اين است كه براي نجات اروپا از چالشهايي كه با آن مواجه است در كنار يكديگر و از طريق همافزايي تلاش كنند. فضا و موقعيت در اروپا به نوعي نيست كه مركل يا ماكرون به تنهايي بتوانند رهبري اتحاديه را در اختيار بگيرند و در كنار همكاري با يكديگر مجبور خواهند بود كه اتحاد و همراهي كشورهاي بزرگ اروپا مانند #اسپانيا و #ايتاليا را براي حل بحرانها و چالشهاي پيش روي اروپا جلب كنند. بانك جهاني و صندوق بينالمللي پول، چشمانداز مثبتي در مورد آينده اروپا ارايه ميدهند. غالب چالشهايي كه مقابل اتحاديه اروپا قرار دارد، چالشها و مشكلات سياسي، از جمله افزايش مليگرايي افراطي و موج پناهجويان است. گرايشهاي گريز از مركز در اتحاديه اروپا، بيش از اينكه انگيزههاي اقتصادي داشتهباشد، انگيزههاي سياسي و مليگرايانه دارد.
در عين حال نميتوان انتظار داشت كشورهايي مانند #مجارستان يا جمهوري #چك كه همسويي كمتري با بنيانهاي اتحاديه #اروپا دارند، در آينده نزديك اقدامي براي جدايي از اتحاديه اروپا انجام دهند. زمينههايي كه برخي كشورهاي عضو اتحاديه نسبت به آن اعتراض دارند، مسائلي مانند قدرت نهادهاي سياستگذار ملي در برابر قدرت نهادهاي فراملي اتحاديه اروپا يا مساله پناهجويان است. اما در برابر اقتصاد اين كشورها بهشدت به اروپا وابسته است، دسترسي آنها به بازار واحد اروپايي يك امتياز غيرقابل چشمپوشي براي كشورهاي كوچكتر اتحاديه محسوب ميشود و بسياري از آنها سالانه ميلياردها يورو كمك از اتحاديه دريافت ميكنند. اگر چنين كشورهايي بخواهند از اتحاديه اروپا خارج شوند، هم از امتياز دسترسي به بازار واحد اروپايي محروم ميشوند و هم كمكهاي مالي اتحاديه را از دست ميدهند .
حتى جنگ هم قواعدى دارد
به عنوان انسان، موجودى كه خود را با شرف، عاقل و بافرهنگ ميداند؛ ميراثى را همراهمان به سال ٢٠١٨ آورده ايم: "شفقت و نوع دوستى". همين شاخصهى اخلاقى است كه شاكلهى تمدن امروزمان شده، و همين تقيُدِ احساسى است كه موجب تبلور جامعهى مدرن شده است.
اينكه امروز همهى دنيا يك صدا وحشيگرى و اعمال غير انسانى را مذموم مي دانند، موتورِ اصلي مبارزه با بدويت گروههاى تندرويى مانند داعش و طالبان بوده است. وگرنه كه خيلي از ساكنين مدرن همين خاورميانه منادى ارزش هايى مشابه اين گروهها هستند، اما نه با اين قوانين ارتجاعى و نه با اين ظاهر مخدوش و شمشير مسلول.
متاسفانه روزهاى گذشته چند فقره فيلم و عكس بسيار دردناك و دلخراش از ميادين نبرد نابرابر #عفرين به دستمان رسيد. فيلم هايى آنچنان شنيع كه مشابه آنها را حتى از داعش هم كمتر ديدهايم. فيلم اول از مثله كردن جسد يك چريك زن كرد و هتك حرمت جنازه اش، سپس عكس يادگارى گرفتن با آن (از شرح جزئيات ميپرهيزم) و فيلمي ديگر بارهم از عكس يادگارى گرفتن با جسد چند چريك مونث كرد ديگر كه سرِ يكي از آنان را نيز قطع كرده بودند. در تمام مدت اين دو كليپ مدام توهينهاى لفظى ركيك از زبان سربازان تحتالحمايهى #تركيه در حال لگد زدن به اين اجساد را مي شنيديم در كنار ذكر "الحمدلله" كه خود از عجايب روزگار بود...
نيروهايي چند مليتى و بعضا با هويت نژادى ترك و تركمانى كه تحت پرچم "ارتش آزاد سوريه" تحت الحمايهى مللِ به اصطلاح آزادهى جهان و با عناوينى مثل "مبارزان ميانه روى انقلابي" دست به اعمالى مي زنند كه حقير از بازگفتن آنها شرم دارم و فىالحظه با يادآورى اين صحنه ها عرق سرد بر پيشانيم نشسته است. و تنها بازخوردى كه از ايادى رسمى و قانونى جهان و منطقه از اين وقايع داشتيم "سكوت" بود. علىرغم بازتاب شديد و عجز و لابهى چند روزهى فعالان اينترنتى خاورميانه و جهان، هيچكس حتى در اخبار رسمى شبكه هاى مطرح خبري هم از اين وقايع يادى نكرد.
گويي خون مردم خاورميانه ارزان تر از بقيهي جهان است. گويي اين خلق مظلوم كرد كه نيروهاي ائتلاف امريكايي ١٠٠ كيلومتر آنطرف تر در همين خاك سوريه بنا بر مقدورات سياسىِ معادلات قدرت منطقه سينه را در دفاعشان سپر كرده اند و نداى "دموكراسي و حق طلبي" سر مي دهند از سياره ى ديگرى آمده اند! و اين شهروندان و مبارزان مظلوم عفريني متعلق به برهه اى فراموش شده در تاريخي دور كه هنوز بازار داعيه ى حقوق بشر به اندازه ى سال ٢٠١٨ داغ نبود! كشورى عضو #ناتو، هم پيمان استراتژيك #امريكا و #اروپا و #اسراييل، صاحب يكي از ١٥ اقتصاد مولد و شكوفاى جهان دست به بمباران شهرها و آثار تاریخی مي زند و نيروهاى پروكسي اش زنان كشورى ديگر را به جرم داشتن نژادى ديگر مثله كرده و با افتخار فيلمش را هم منتشر مي كنند و ككى از كسي نميگزد چون در راستاى سياست كلى قدرت هاى جهانى و با توافق با شوراى ژنرال هاى اقتصادى و سياسي دنياست.
در دو دههى گذشته ى همين سرزمين هاى خاورميانه، در #يمنِ مظلوم و #سوريه و #عراق، زياد شاهد چنين رفتارهاى مزورانهاى در مقابل اعمال وحشيانه ى نيروهاى "طالب دموكراسي" بوده ايم. اميد است كه تاريخ اين روزها و صحنه ها را از ياد نبرد و اين غارتگران و ستمگران و مغولْ صفتانِ قسى القلب اگر امروز به مراد دلشان رسيده اند، در پهنه ى تاريخ همانگونه كريه شناخته شوند كه رفتار كرده اند.
#بارین_کوبانی
به عنوان انسان، موجودى كه خود را با شرف، عاقل و بافرهنگ ميداند؛ ميراثى را همراهمان به سال ٢٠١٨ آورده ايم: "شفقت و نوع دوستى". همين شاخصهى اخلاقى است كه شاكلهى تمدن امروزمان شده، و همين تقيُدِ احساسى است كه موجب تبلور جامعهى مدرن شده است.
اينكه امروز همهى دنيا يك صدا وحشيگرى و اعمال غير انسانى را مذموم مي دانند، موتورِ اصلي مبارزه با بدويت گروههاى تندرويى مانند داعش و طالبان بوده است. وگرنه كه خيلي از ساكنين مدرن همين خاورميانه منادى ارزش هايى مشابه اين گروهها هستند، اما نه با اين قوانين ارتجاعى و نه با اين ظاهر مخدوش و شمشير مسلول.
متاسفانه روزهاى گذشته چند فقره فيلم و عكس بسيار دردناك و دلخراش از ميادين نبرد نابرابر #عفرين به دستمان رسيد. فيلم هايى آنچنان شنيع كه مشابه آنها را حتى از داعش هم كمتر ديدهايم. فيلم اول از مثله كردن جسد يك چريك زن كرد و هتك حرمت جنازه اش، سپس عكس يادگارى گرفتن با آن (از شرح جزئيات ميپرهيزم) و فيلمي ديگر بارهم از عكس يادگارى گرفتن با جسد چند چريك مونث كرد ديگر كه سرِ يكي از آنان را نيز قطع كرده بودند. در تمام مدت اين دو كليپ مدام توهينهاى لفظى ركيك از زبان سربازان تحتالحمايهى #تركيه در حال لگد زدن به اين اجساد را مي شنيديم در كنار ذكر "الحمدلله" كه خود از عجايب روزگار بود...
نيروهايي چند مليتى و بعضا با هويت نژادى ترك و تركمانى كه تحت پرچم "ارتش آزاد سوريه" تحت الحمايهى مللِ به اصطلاح آزادهى جهان و با عناوينى مثل "مبارزان ميانه روى انقلابي" دست به اعمالى مي زنند كه حقير از بازگفتن آنها شرم دارم و فىالحظه با يادآورى اين صحنه ها عرق سرد بر پيشانيم نشسته است. و تنها بازخوردى كه از ايادى رسمى و قانونى جهان و منطقه از اين وقايع داشتيم "سكوت" بود. علىرغم بازتاب شديد و عجز و لابهى چند روزهى فعالان اينترنتى خاورميانه و جهان، هيچكس حتى در اخبار رسمى شبكه هاى مطرح خبري هم از اين وقايع يادى نكرد.
گويي خون مردم خاورميانه ارزان تر از بقيهي جهان است. گويي اين خلق مظلوم كرد كه نيروهاي ائتلاف امريكايي ١٠٠ كيلومتر آنطرف تر در همين خاك سوريه بنا بر مقدورات سياسىِ معادلات قدرت منطقه سينه را در دفاعشان سپر كرده اند و نداى "دموكراسي و حق طلبي" سر مي دهند از سياره ى ديگرى آمده اند! و اين شهروندان و مبارزان مظلوم عفريني متعلق به برهه اى فراموش شده در تاريخي دور كه هنوز بازار داعيه ى حقوق بشر به اندازه ى سال ٢٠١٨ داغ نبود! كشورى عضو #ناتو، هم پيمان استراتژيك #امريكا و #اروپا و #اسراييل، صاحب يكي از ١٥ اقتصاد مولد و شكوفاى جهان دست به بمباران شهرها و آثار تاریخی مي زند و نيروهاى پروكسي اش زنان كشورى ديگر را به جرم داشتن نژادى ديگر مثله كرده و با افتخار فيلمش را هم منتشر مي كنند و ككى از كسي نميگزد چون در راستاى سياست كلى قدرت هاى جهانى و با توافق با شوراى ژنرال هاى اقتصادى و سياسي دنياست.
در دو دههى گذشته ى همين سرزمين هاى خاورميانه، در #يمنِ مظلوم و #سوريه و #عراق، زياد شاهد چنين رفتارهاى مزورانهاى در مقابل اعمال وحشيانه ى نيروهاى "طالب دموكراسي" بوده ايم. اميد است كه تاريخ اين روزها و صحنه ها را از ياد نبرد و اين غارتگران و ستمگران و مغولْ صفتانِ قسى القلب اگر امروز به مراد دلشان رسيده اند، در پهنه ى تاريخ همانگونه كريه شناخته شوند كه رفتار كرده اند.
#بارین_کوبانی
فیلسوف آلمانی یکی از بزرگترین #فلاسفهٔ #اروپا و فیلسوف پرنفوذ #تاریخ در حوزه #اخلاق، #هنر، #ادبیات معاصر و #روانشناسی جدید است.
در دانشگاه نخست به آموختن #طب پرداخت و سپس به علوم طبیعی مشغول گشت و آنگاه به فلسفه روی آورد. در سال ۱۸۱۳ با نوشتن رسالهای در فلسفه از دانشگاه «ینا» درجهٔ دکتری گرفت.
شوپنهاور با #گوته، نویسنده #آلمانی و #هگل، #فیلسوف مشهور، معاصر و با اولی دوست بود و چندی بعد به وسیله یک هندو از عقاید بودائیان آگاهی یافت و پس از تجسس و تفکر زیاد به #آئین_بودایی اعتقاد کامل یافت.
او نه به #روح معتقد است نه به #ماده بلکه به جهان موجود علاقه دارد، او بیشتر فلاسفه را مورد تمسخر قرار میدهد و میگوید فلسفه نباید با جملات پیچیده آمیخته گردد، زیرا که همه مردم باید به فلسفه #آگاهی کامل داشته باشند.
«کار انسان نباید تفکر دربارهٔ آن پدیدههایی باشد که تاکنون کسی به آنها پی نبردهاست، بلکه باید اندیشیدن به آن واقعیاتی باشد که در برابر دیدگان همه قرار دارد، ولی کسی به آنها نپرداختهاست.»
کتاب معروف شوپنهاور چنین آغاز میشود: «جهان تصور من است».این کتاب را به سمفونیای در چهار موومان تشبیه میکنند. هرکدام از آنها دارای فضای خاص خود است. این کتاب با بحثی انتزاعی در باب نسبت ما با جهانی که تجربهاش میکنیم «آن گونه که آن را به خود باز مینماییم» آغاز میشود.
در باب هنر. #شوپنهاور ادعا میکند که هنر میتواند گریز گاهی باشد از شر ارادهٔ بیامان و در عین حال از ابعاد واقعیت ژرفتر (جهان همچون اراده) پرده بردارد. بدبینی تیره ناکی بخش چهارم را فرا گرفته. در این بخش شوپنهاور شرح میدهد که چرا ما به موجب سرشت خویش محکوم به رنج کشیدنیم. با این همه اگر حاضر شویم زاهدانه روزگار بگذرانیم و از امیال خویش دست بشوییم باری کور سوی امیدی هست.
در دانشگاه نخست به آموختن #طب پرداخت و سپس به علوم طبیعی مشغول گشت و آنگاه به فلسفه روی آورد. در سال ۱۸۱۳ با نوشتن رسالهای در فلسفه از دانشگاه «ینا» درجهٔ دکتری گرفت.
شوپنهاور با #گوته، نویسنده #آلمانی و #هگل، #فیلسوف مشهور، معاصر و با اولی دوست بود و چندی بعد به وسیله یک هندو از عقاید بودائیان آگاهی یافت و پس از تجسس و تفکر زیاد به #آئین_بودایی اعتقاد کامل یافت.
او نه به #روح معتقد است نه به #ماده بلکه به جهان موجود علاقه دارد، او بیشتر فلاسفه را مورد تمسخر قرار میدهد و میگوید فلسفه نباید با جملات پیچیده آمیخته گردد، زیرا که همه مردم باید به فلسفه #آگاهی کامل داشته باشند.
«کار انسان نباید تفکر دربارهٔ آن پدیدههایی باشد که تاکنون کسی به آنها پی نبردهاست، بلکه باید اندیشیدن به آن واقعیاتی باشد که در برابر دیدگان همه قرار دارد، ولی کسی به آنها نپرداختهاست.»
کتاب معروف شوپنهاور چنین آغاز میشود: «جهان تصور من است».این کتاب را به سمفونیای در چهار موومان تشبیه میکنند. هرکدام از آنها دارای فضای خاص خود است. این کتاب با بحثی انتزاعی در باب نسبت ما با جهانی که تجربهاش میکنیم «آن گونه که آن را به خود باز مینماییم» آغاز میشود.
در باب هنر. #شوپنهاور ادعا میکند که هنر میتواند گریز گاهی باشد از شر ارادهٔ بیامان و در عین حال از ابعاد واقعیت ژرفتر (جهان همچون اراده) پرده بردارد. بدبینی تیره ناکی بخش چهارم را فرا گرفته. در این بخش شوپنهاور شرح میدهد که چرا ما به موجب سرشت خویش محکوم به رنج کشیدنیم. با این همه اگر حاضر شویم زاهدانه روزگار بگذرانیم و از امیال خویش دست بشوییم باری کور سوی امیدی هست.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وگرنه
وگرنه پیش از آن که گردنم را بزنید ای گیوتین ها!
دو قلو دو قلو زاده می شدم چند سر و گردن لااقل از من باقی می ماند
عینک مریخی میزدیم و ماسک عطاردی
که قایم نمی شدیم لای هزارتوهای پیازهایی که
و هردو /هردو میرفتیم از خودمان بالا
که تخم بگذارند پرندهها: آن بالا
این بالا
گرچه اگرچه
آدم سربریده را دوباره سرنمی برند اما
سر هایش را در دست گرفته بود
سفت و محکم
مه بود بهسرم زد که عاشقاش بشوم
پیش از آنکه و فقط پیش از آنکه ...
در شیلات بوی تند ماهی و...
#علی_باباچاهی
#گرد_همایی_شاعران__و_نویسندگان_پیشرو_مهاجر
#اروپا_امریکا_و...
👇👇👇
https://t.me/gerdehamaeiadabitate
#شعر_پستمدرن_فارسی
@Anti_daily
https://t.me/anti_daily
وگرنه پیش از آن که گردنم را بزنید ای گیوتین ها!
دو قلو دو قلو زاده می شدم چند سر و گردن لااقل از من باقی می ماند
عینک مریخی میزدیم و ماسک عطاردی
که قایم نمی شدیم لای هزارتوهای پیازهایی که
و هردو /هردو میرفتیم از خودمان بالا
که تخم بگذارند پرندهها: آن بالا
این بالا
گرچه اگرچه
آدم سربریده را دوباره سرنمی برند اما
سر هایش را در دست گرفته بود
سفت و محکم
مه بود بهسرم زد که عاشقاش بشوم
پیش از آنکه و فقط پیش از آنکه ...
در شیلات بوی تند ماهی و...
#علی_باباچاهی
#گرد_همایی_شاعران__و_نویسندگان_پیشرو_مهاجر
#اروپا_امریکا_و...
👇👇👇
https://t.me/gerdehamaeiadabitate
#شعر_پستمدرن_فارسی
@Anti_daily
https://t.me/anti_daily