کتابخانه pdf:
📙 شمعی در باد
📝 الکساندر سولژنیتسین
🔃 حسن ملکی
89 صفحه
الکساندر سولژنیتسین نویسنده بزرگ قرن بیستم روسیه که به وجدان ملت روسیه معروف شده است.
اگر چه عمده شهرتش به واسطه فعالیتهای ضدکمونیستیاش است ولی بیانصافی است که او را به همین جنبه محدود کنیم. تلاش سولژنیتسین همواره بر آزادی انسان از نوع اسارت، مادیگرایی و زورمداری بود. این نویسنده روسی تلاش میکرد به وجدان جمعی مردم جامعه روس و دیگر ملل رجوع کند و مشکلات زندگی آنان را با نگاهی ریشهای بررسی کند. او سالها در زندان و تبعید و مسافرتهای اجباری خارج از کشورش به سر برد و از دوران گورباچف اجازه یافت به کشور عزیزش باز گردد. به هر حال، او یک روس آزادیخواه و انسان دوست بود که جوایز متعددش همچون نوبل ادبی ۱۹۷۰ تاییدی بر این امر است.
#شمعی_در_باد
#الکساندر_سولژنیتسین
#نمایشنامه
@bookhapdf
📙 شمعی در باد
📝 الکساندر سولژنیتسین
🔃 حسن ملکی
89 صفحه
الکساندر سولژنیتسین نویسنده بزرگ قرن بیستم روسیه که به وجدان ملت روسیه معروف شده است.
اگر چه عمده شهرتش به واسطه فعالیتهای ضدکمونیستیاش است ولی بیانصافی است که او را به همین جنبه محدود کنیم. تلاش سولژنیتسین همواره بر آزادی انسان از نوع اسارت، مادیگرایی و زورمداری بود. این نویسنده روسی تلاش میکرد به وجدان جمعی مردم جامعه روس و دیگر ملل رجوع کند و مشکلات زندگی آنان را با نگاهی ریشهای بررسی کند. او سالها در زندان و تبعید و مسافرتهای اجباری خارج از کشورش به سر برد و از دوران گورباچف اجازه یافت به کشور عزیزش باز گردد. به هر حال، او یک روس آزادیخواه و انسان دوست بود که جوایز متعددش همچون نوبل ادبی ۱۹۷۰ تاییدی بر این امر است.
#شمعی_در_باد
#الکساندر_سولژنیتسین
#نمایشنامه
@bookhapdf
آسيابان : هرچه داريم از پادشاه است
زن آسيابان : چه ميگويی مرد؟
ما كه چيزی نداريم ،
آسيابان : آن هم از پادشاه است!
#دیالوگ | #نمایشنامه_مرگ_يزدگرد
@parnian_khyial
زن آسيابان : چه ميگويی مرد؟
ما كه چيزی نداريم ،
آسيابان : آن هم از پادشاه است!
#دیالوگ | #نمایشنامه_مرگ_يزدگرد
@parnian_khyial
Forwarded from AY♡USHA
📚 #کتابشناسی
مجموعه #داستانها
• ۱۳۳۴ - خانههای شهر ری.
• ۱۳۳۹ - شب نشینی باشکوه .
• ۱۳۴۳ - عزاداران بیل ۸ داستان پیوسته.
• ۱۳۴۵ - دندیل ۴ داستان.
• ۱۳۴۵ - گور و گهواره (۳ داستان کوتاه)
• ۱۳۴۶ - واهمههای بینام و نشان (۶ داستان کوتاه)
• ۱۳۴۷ - ترس و لرز (۶ داستان کوتاه پیوسته)
• ۱۳۴۸ - توپ
• ۱۳۵۳ - تاتار خندان
• ۱۳۵۵ - غریبه در شهر
• جای پنجه در هوا (ناتمام)
#نمایشنامه
• ۱۳۳۹ - کار بافکها در سنگر
• ۱۳۴۰ - کلاته گل
• ۱۳۴۲ - ده لال بازی ۱۰ نمایش نامه پانتونیم
• ۱۳۴۴ - چوب به دستهای ورزیل
• ۱۳۴۴ - بهترین بابای دنیا
• ۱۳۴۵ - پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت
• ۱۳۴۶ - آی با کلاه، آی بی کلاه
• ۱۳۴۶ - خانه روشنی ۵ نمایشنامه
• ۱۳۴۷ - دیکته و زاویه ۲ نمایشنامه
• ۱۳۴۸ - پرواز بندان
• ۱۳۴۹ - وای بر مغلوب
• ۱۳۴۹ - ما نمیشنویم ۳ نمایشنامه
• ۱۳۴۹ - جانشین
• ۱۳۵۰ - چشم در برابر چشم
• ۱۳۵۲ - مار در معبد
• ۱۳۵۲ - قوردلار
• ۱۳۵۴ - عاقبت قلم فرسایی ۲
• ۱۳۵۴ - هنگامه آرایان
• ۱۳۵۵ - ضحاک
• ۱۳۵۷ - ماه عسل
#فیلمنامه
• ۱۳۴۸ - فصل گستاخی
• ۱۳۵۰ - #گاو
• ۱۳۵۷ - عافیتگاه
• ۱۳۶۱ - مولوس کورپوس
#تک_نگاری_ها
• ۱۳۴۲ - ایلخچی
• ۱۳۴۳ - خیاو یا مشکین شهر
• ۱۳۴۵ - اهل هوا
مجموعه #داستانها
• ۱۳۳۴ - خانههای شهر ری.
• ۱۳۳۹ - شب نشینی باشکوه .
• ۱۳۴۳ - عزاداران بیل ۸ داستان پیوسته.
• ۱۳۴۵ - دندیل ۴ داستان.
• ۱۳۴۵ - گور و گهواره (۳ داستان کوتاه)
• ۱۳۴۶ - واهمههای بینام و نشان (۶ داستان کوتاه)
• ۱۳۴۷ - ترس و لرز (۶ داستان کوتاه پیوسته)
• ۱۳۴۸ - توپ
• ۱۳۵۳ - تاتار خندان
• ۱۳۵۵ - غریبه در شهر
• جای پنجه در هوا (ناتمام)
#نمایشنامه
• ۱۳۳۹ - کار بافکها در سنگر
• ۱۳۴۰ - کلاته گل
• ۱۳۴۲ - ده لال بازی ۱۰ نمایش نامه پانتونیم
• ۱۳۴۴ - چوب به دستهای ورزیل
• ۱۳۴۴ - بهترین بابای دنیا
• ۱۳۴۵ - پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت
• ۱۳۴۶ - آی با کلاه، آی بی کلاه
• ۱۳۴۶ - خانه روشنی ۵ نمایشنامه
• ۱۳۴۷ - دیکته و زاویه ۲ نمایشنامه
• ۱۳۴۸ - پرواز بندان
• ۱۳۴۹ - وای بر مغلوب
• ۱۳۴۹ - ما نمیشنویم ۳ نمایشنامه
• ۱۳۴۹ - جانشین
• ۱۳۵۰ - چشم در برابر چشم
• ۱۳۵۲ - مار در معبد
• ۱۳۵۲ - قوردلار
• ۱۳۵۴ - عاقبت قلم فرسایی ۲
• ۱۳۵۴ - هنگامه آرایان
• ۱۳۵۵ - ضحاک
• ۱۳۵۷ - ماه عسل
#فیلمنامه
• ۱۳۴۸ - فصل گستاخی
• ۱۳۵۰ - #گاو
• ۱۳۵۷ - عافیتگاه
• ۱۳۶۱ - مولوس کورپوس
#تک_نگاری_ها
• ۱۳۴۲ - ایلخچی
• ۱۳۴۳ - خیاو یا مشکین شهر
• ۱۳۴۵ - اهل هوا
من شیوه کارتان را خوب فهمیدهام. شما مردم را گرسنه نگاه داشتهاید و آن ها را از هم جدا کردهاید تا عصیان و شورششان را از بین ببرید، شما آنها را ضعیف و درمانده میکنید و سبعانه، نیروی آنها را میبلعید و اوقاتشان را مشغول میکنید تا از وحشت نه جوشش بکنند و نه مجالی برای جوشش داشته باشند! آنها در یک جای ایستادهاند و درجا میزنند، راضی باشید! علیرغم جمعیتی که دارند تنها هستند. من هم تنها هستم. همه ما تنها هستیم زیرا دیگران ترسو و ذلیل هستند ولی با وجود تنهایی و اسارت، با وجود آن که مانند آن ها خوار و پست شدهام، به شما اعلام میکنم که شما هیچ نیستید و این که این قدرتی که تا چشم کار میکند، گسترش دارد و تا اعماق آسمان را به سیاهی و تاریکی کشانده است چیزی نیست مگر سایه کوچکی که به روی قطعه خاکی سنگینی میکند و براثر بادی خشمگین نابود میشود.
#نمایشنامه_حکومت_نظامی
#آلبر_کامو
#نمایشنامه_حکومت_نظامی
#آلبر_کامو
#آنتیگونه
#سوفوکل
#داستانی #تاریخی #نمایشنامه_رادیویی
توضیحات : 📒📒
پولونیکس و اتئوکلس در جنگ با یکدیگر بر سر قدرت کشته میشوند. کرئون، پادشاه تب فرمان میدهد تا اتئوکلس را با تشریفات و احترام کامل به خاک بسپارند ولی جنازهٔ پولونیکس خیانتکار را به حال خود رها سازند تا خوراک کرمها و لاشخورها گردد.
آنتیگونه و ایسمنه، خواهران دو برادر کشته شده هستند و آنتیگونه نمیتواند بپذیرد که جنازهٔ برادرش پولونیکس به حال خود رها گردد. پس مخفیانه به دیدار ایسمنه رفته و از او میخواهد تا در خاکسپاری برادر به او کمک کند. اما ایسمنه از خشم کرئون وحشت دارد و نمیپذیرد. پس آنتیگونه به تنهایی دست به کار میشود.
#سوفوکل
#داستانی #تاریخی #نمایشنامه_رادیویی
توضیحات : 📒📒
پولونیکس و اتئوکلس در جنگ با یکدیگر بر سر قدرت کشته میشوند. کرئون، پادشاه تب فرمان میدهد تا اتئوکلس را با تشریفات و احترام کامل به خاک بسپارند ولی جنازهٔ پولونیکس خیانتکار را به حال خود رها سازند تا خوراک کرمها و لاشخورها گردد.
آنتیگونه و ایسمنه، خواهران دو برادر کشته شده هستند و آنتیگونه نمیتواند بپذیرد که جنازهٔ برادرش پولونیکس به حال خود رها گردد. پس مخفیانه به دیدار ایسمنه رفته و از او میخواهد تا در خاکسپاری برادر به او کمک کند. اما ایسمنه از خشم کرئون وحشت دارد و نمیپذیرد. پس آنتیگونه به تنهایی دست به کار میشود.
#کتاب_صوتی
#دیوار
#مارلن_هاس_هوفر
#شیرین_قریشی
#بهروز_رضوی
#رمان_داستان #نمایشنامه_رادیویی
«دیوار» داستان زنی است که به یکباره متوجه وجود دیوار نامرئی و نامحدودی میشود که او را از دنیای اطرافش جدا کرده است طوری که به هیچ وجه نمیتواند از آن عبور کند.نام مارلن هاس هوفر در میان نویسندگان کشورش به عنوان یک نویسنده صاحب سبک و دارای تخیلی مثال زدنی بیش از دیگران نمود دارد، زیرا او تا قبل از نوشتن شاهکارش یعنی رمان «دیوار» اغلب به عنوان یک نویسنده خلاق برای کودکان مطرح بوده است.
رمان «دیوار» زمانی برای اولین بار در کشور زادگاه نویسنده به چاپ رسید که سال ها از نوشته شدنش می گذشت، این رمان در سال 1990 منتشر شد در حالی که نگارش آن سی سال پیش تمام شده بود.مارلن هاس هوفر در این رمان تا حدودی منتقدان را دچار مشکل کرد زیرا بسیاری از آن ها از اثر به عنوان یک کار در گونه علمی تخیلی یاد کردند و گروهی دیگر بر این باور بودند که هوفر باید همان کار نوشتن برای کودکان را ادامه می داد زیرا به تعبیر آن ها او در رمان «دیوار» با دیواری از ناکامی برخورد کرده بود.
#دیوار
#مارلن_هاس_هوفر
#شیرین_قریشی
#بهروز_رضوی
#رمان_داستان #نمایشنامه_رادیویی
«دیوار» داستان زنی است که به یکباره متوجه وجود دیوار نامرئی و نامحدودی میشود که او را از دنیای اطرافش جدا کرده است طوری که به هیچ وجه نمیتواند از آن عبور کند.نام مارلن هاس هوفر در میان نویسندگان کشورش به عنوان یک نویسنده صاحب سبک و دارای تخیلی مثال زدنی بیش از دیگران نمود دارد، زیرا او تا قبل از نوشتن شاهکارش یعنی رمان «دیوار» اغلب به عنوان یک نویسنده خلاق برای کودکان مطرح بوده است.
رمان «دیوار» زمانی برای اولین بار در کشور زادگاه نویسنده به چاپ رسید که سال ها از نوشته شدنش می گذشت، این رمان در سال 1990 منتشر شد در حالی که نگارش آن سی سال پیش تمام شده بود.مارلن هاس هوفر در این رمان تا حدودی منتقدان را دچار مشکل کرد زیرا بسیاری از آن ها از اثر به عنوان یک کار در گونه علمی تخیلی یاد کردند و گروهی دیگر بر این باور بودند که هوفر باید همان کار نوشتن برای کودکان را ادامه می داد زیرا به تعبیر آن ها او در رمان «دیوار» با دیواری از ناکامی برخورد کرده بود.
🔅
همایِ سعادت؛
این مرغکی است زرین بال و بسیار رنگ که هزار سال یکبار به جهان میآید، و آواز او شکر و برکت است.
آنجا که او هست خوشبختی مثلِ آب در جوی روان است، و هر کس از آن سهم خود را برمیدارد.
از خود میپرسم همایِ سعادت چرا در شهرِ ما آوازی نخواند؟
پرسیدم، گفتند در شهری که شایستگیِ زادنِ همایِ سعادت را ندارد،
همایِ سعادت چگونه میتواند آوازش را بخواند؟
و سپس فریاد کردند:
باید بهاری باشد تا پرنده بخواند...
#نمایشنامه: هشتمین سفرِ سندباد
#بهرام_بیضایی
همایِ سعادت؛
این مرغکی است زرین بال و بسیار رنگ که هزار سال یکبار به جهان میآید، و آواز او شکر و برکت است.
آنجا که او هست خوشبختی مثلِ آب در جوی روان است، و هر کس از آن سهم خود را برمیدارد.
از خود میپرسم همایِ سعادت چرا در شهرِ ما آوازی نخواند؟
پرسیدم، گفتند در شهری که شایستگیِ زادنِ همایِ سعادت را ندارد،
همایِ سعادت چگونه میتواند آوازش را بخواند؟
و سپس فریاد کردند:
باید بهاری باشد تا پرنده بخواند...
#نمایشنامه: هشتمین سفرِ سندباد
#بهرام_بیضایی