Forwarded from 2015
📗رمان دیوار چین
نویسنده : ژول ورن
مترجمعنایت شکیباپور
تعداد صفحات167
ناشرارغوان
سال انتشار 1375
رمان نایاب و دلچسب دیوار چین شاهکار ژول ورن نویسنده بزرگ فرانسوی و از نوابغ اهل قلم است. کتاب دیوار چین داستان مردی است به نام کینفو بازرگان میلیونری که بخاطر ورشکستگی تصمیم به خودکشی میگیرد اما جرأت این کار را ندارد. پس به دستیارش آقای وانگ نامهای مینویسد و از او میخواهد که در یک روز مشخص، او را بکشد. اما .آقای وانگ چند روز بعد به طور مرموزی ناپدید می شود و کینفو به زودی متوجه میشود که خبر ورشکستگیاش دروغ بوده و اکنون میکوشد تا برای حفظ جانش، آقای وانگ را یافته و به او بگوید که از تصمیمش صرفنظر کرده است.
#ژول_ورن
#دیوار_چین
#رمان_خارجی
نویسنده : ژول ورن
مترجمعنایت شکیباپور
تعداد صفحات167
ناشرارغوان
سال انتشار 1375
رمان نایاب و دلچسب دیوار چین شاهکار ژول ورن نویسنده بزرگ فرانسوی و از نوابغ اهل قلم است. کتاب دیوار چین داستان مردی است به نام کینفو بازرگان میلیونری که بخاطر ورشکستگی تصمیم به خودکشی میگیرد اما جرأت این کار را ندارد. پس به دستیارش آقای وانگ نامهای مینویسد و از او میخواهد که در یک روز مشخص، او را بکشد. اما .آقای وانگ چند روز بعد به طور مرموزی ناپدید می شود و کینفو به زودی متوجه میشود که خبر ورشکستگیاش دروغ بوده و اکنون میکوشد تا برای حفظ جانش، آقای وانگ را یافته و به او بگوید که از تصمیمش صرفنظر کرده است.
#ژول_ورن
#دیوار_چین
#رمان_خارجی
Forwarded from محمد درویش
@darvishnameh
🔴🔴🔴 تغییرات اقلیمی، دیوار برلین و حماقتی که پایان ندارد! دارد؟
احتمالا دهها سال مي شد كه كسي به پايگاه نظامي امريكايي Camp Century سر نزده بود. اين پايگاه مخفي در سال ١٩٥٩، به عمق هشت متر زير يخ در شمال باختري گرينلند ساخته شده بود. زماني حدود ٢٠٠ سرباز در آنجا مستقر بودند و بررسي مي كردند كه آيا حفره هاي موجود در يخ مي توانند جايگاه مناسبي براي موشكهاي باليستيك ميان برد مجهز به كلاهك هاي اتمي باشند. ظاهرا كار بدانجا نكشيد كه چنين موشكهايي آنجا مستقر شوند، اما زماني كه ارتش آمريكا اين پايگاه را در سال ١٩٦٧ ترك كرد، در اين مكان ٢٠٠ هزار ليتر سوخت ديزل، ٢٤ ميليون ليتر پساب و مقدار قابل توجهي زباله هاي شيميايي بجا گذاشت. آنها يك رآكتور هسته اي را نيز كه براي توليد برق و گرما در اين كمپ نصب كرده بودند، با خود بردند، اما آب خنك كننده آلوده تا به امروز در يخ هاي آنجا وجود دارد. آنزمان همه بر اين اعتقاد بودند كه يخها هيچگاه تكان نخواهند خورد و پسماندها را در خود براي ابد نگاه خواهند داشت. اما اين بجا مانده هاي آلوده و سمي از زمان جنگ سرد به مرور و آهسته آهسته در حال فرو رفتن به درون يخهاي گرينلند هستند و البته عاقبت شوم آنها هم كه قابل پيش بيني است!
دریک وان آس از پژوهشگران مركز زمين شناسي كپنهاگ/ دانمارك مي گويد: " اینک پرسش اين نيست كه آيا Camp Century و پسماندهاي آلوده روزي به سطح آب ظاهر مي شوند يا نه، بلكه پرسش، زمان این رخداد شوم است! "تغييرات اقليمي ميتواند تا اواخر قرن حاضر شرايط را در شمال گرينلند آنچنان دگرگون كند كه احتمالاً تا سال ٢١٢٠ پسماندهاي كمپ متروكه به سطح آب خواهند آمد.
Van As و همكاران او از كانادا، ايالات متحده و سويس يك بخش از تاريخ فراموش شده بمب هاي اتمي امريكا را اكنون باز كرده اند. آنچه كه از آن پرده برمي دارند تا حدي با رمان معروف Miss Smillas feeling for snow نوشته نويسنده دانماركي Peter Hoeg شباهت دارد. اين پژوهشگران تاكنون مدارك آزاد شده از اين كمپ نظامي را بررسي كرده اند. آنها مي گويند كه در گذشته اعتقاد بر اين بود كه يخها ساكن هستند و تكان نخواهند خورد، اما امروزه مي دانيم كه اينطور نيست. از آنجا كه بسياري از جزييات در مدارك موجود ثبت نشده اند، پژوهشگران تنها حدس مي زنند كه در اين كمپ مقدار قابل توجهي Polychlorinated biphenyl وجود دارد؛ تركيبات شيميايي كه از آنها به عنوان ضد يخ و در ساختن لاك و رنگ استفاده مي شود و سرطانزا هستند. بشكه هاي حاوي اين مواد و همينطور سوخت ديزل مي بايست كه تاكنون آسيب ديده باشند و مايعات داخل آنها در حبابهاي يخ حبس شده اند. حفره هايي كه در عمق چهل متري براي نگهداري اين پسماندها در گذشته ايجاد شده بوده، انتظار مي رود كه به مرور با ريزش برف به عمق ٦٥ متر زير سطح يخ رسيده باشند. بر اساس مدلهاي پژوهشي متخصصين، اين نزول مي تواند دهها سال ادامه پيدا كند. اما اگر كه تغييرات اقليمي بر همين روند ادامه داشته باشند، چند دهه ديگر مي تواند افزايش دماي زمين نخستين شكاف ها را در يخ بوجود آورد و در نتيجه پسماندهاي مدفون شده در كمپ نظامي جابجا خواهند شد. اجراي توافقنامه پاريس مي تواند اين آزاد شدن مواد سمي را تنها به تعويق بيندازد، اما از آن جلوگيري نخواهد كرد.
اينكه بسياري جزييات در مدارك نظامي موجود ثبت نشده اند، براي پژوهشگران امري واضح است. آنها مي گويند كه قصد داشته اند تا اين مكان را از نزديك ببينند و اندازه گيري ها و محاسبات خود را آنجا انجام دهند، اما كسي حاضر نبوده تا كمك مالي براي اينكار در اختيارشان قرار دهد. به آنها از جانب كساني كه قادر هستند منابع مالي مورد نياز را در اختيار بگذارند گفته شده كه اين موضوع از لحاظ سياسي بسيار حساس و مشكل است. پژوهشگران از جمله از سازمان ناتو، تقاضاي كمكهاي مالي كرده بوده اند و گزارش كارشناسان در مورد اين پروژه نيز مورد قبول واقع شده بوده، اما ظاهرا در لحظه آخر حداقل يك كشور عضو ناتو، وتوي خود را اعلام و از انجام اين پروژه جلوگيري كرده است. به هر حال پژوهشگران همچنان درصدد هستند تا بوسيله اندازه گيري با رادار محل نگهداري اين مواد سمي را پيدا كنند.
http://www.sueddeutsche.de/wissen/kalter-krieg-gift-aus-dem-eis-1.3114060
#تغییرات_اقلیمی
#دیوار_برلین
#جنگ_سرد
🔴 خواننده عزیز #درویشنامه!
دقیقاً ۵۵ سال پیش در چنین روزی، یعنی در ۱۳ آگوست ۱۹۶۱ میلادی، دیوار برلین برپاشد تا از سقوط امپراطوری شرق ممانعت کند؛ اما نه تنها نتوانست از این سقوط ممانعت کند، بلکه اینک آنهایی نیز که برای آن سقوط جشن گرفته و هورا کشیدند نیز اطمینان ندارند جان سالم از رقابت جنگ افزارسازی که راه انداختند، به دربرند!
آیا سرانجام و به راستی روزی خواهد رسید که عبرت گیریم؟
🔴🔴🔴 تغییرات اقلیمی، دیوار برلین و حماقتی که پایان ندارد! دارد؟
احتمالا دهها سال مي شد كه كسي به پايگاه نظامي امريكايي Camp Century سر نزده بود. اين پايگاه مخفي در سال ١٩٥٩، به عمق هشت متر زير يخ در شمال باختري گرينلند ساخته شده بود. زماني حدود ٢٠٠ سرباز در آنجا مستقر بودند و بررسي مي كردند كه آيا حفره هاي موجود در يخ مي توانند جايگاه مناسبي براي موشكهاي باليستيك ميان برد مجهز به كلاهك هاي اتمي باشند. ظاهرا كار بدانجا نكشيد كه چنين موشكهايي آنجا مستقر شوند، اما زماني كه ارتش آمريكا اين پايگاه را در سال ١٩٦٧ ترك كرد، در اين مكان ٢٠٠ هزار ليتر سوخت ديزل، ٢٤ ميليون ليتر پساب و مقدار قابل توجهي زباله هاي شيميايي بجا گذاشت. آنها يك رآكتور هسته اي را نيز كه براي توليد برق و گرما در اين كمپ نصب كرده بودند، با خود بردند، اما آب خنك كننده آلوده تا به امروز در يخ هاي آنجا وجود دارد. آنزمان همه بر اين اعتقاد بودند كه يخها هيچگاه تكان نخواهند خورد و پسماندها را در خود براي ابد نگاه خواهند داشت. اما اين بجا مانده هاي آلوده و سمي از زمان جنگ سرد به مرور و آهسته آهسته در حال فرو رفتن به درون يخهاي گرينلند هستند و البته عاقبت شوم آنها هم كه قابل پيش بيني است!
دریک وان آس از پژوهشگران مركز زمين شناسي كپنهاگ/ دانمارك مي گويد: " اینک پرسش اين نيست كه آيا Camp Century و پسماندهاي آلوده روزي به سطح آب ظاهر مي شوند يا نه، بلكه پرسش، زمان این رخداد شوم است! "تغييرات اقليمي ميتواند تا اواخر قرن حاضر شرايط را در شمال گرينلند آنچنان دگرگون كند كه احتمالاً تا سال ٢١٢٠ پسماندهاي كمپ متروكه به سطح آب خواهند آمد.
Van As و همكاران او از كانادا، ايالات متحده و سويس يك بخش از تاريخ فراموش شده بمب هاي اتمي امريكا را اكنون باز كرده اند. آنچه كه از آن پرده برمي دارند تا حدي با رمان معروف Miss Smillas feeling for snow نوشته نويسنده دانماركي Peter Hoeg شباهت دارد. اين پژوهشگران تاكنون مدارك آزاد شده از اين كمپ نظامي را بررسي كرده اند. آنها مي گويند كه در گذشته اعتقاد بر اين بود كه يخها ساكن هستند و تكان نخواهند خورد، اما امروزه مي دانيم كه اينطور نيست. از آنجا كه بسياري از جزييات در مدارك موجود ثبت نشده اند، پژوهشگران تنها حدس مي زنند كه در اين كمپ مقدار قابل توجهي Polychlorinated biphenyl وجود دارد؛ تركيبات شيميايي كه از آنها به عنوان ضد يخ و در ساختن لاك و رنگ استفاده مي شود و سرطانزا هستند. بشكه هاي حاوي اين مواد و همينطور سوخت ديزل مي بايست كه تاكنون آسيب ديده باشند و مايعات داخل آنها در حبابهاي يخ حبس شده اند. حفره هايي كه در عمق چهل متري براي نگهداري اين پسماندها در گذشته ايجاد شده بوده، انتظار مي رود كه به مرور با ريزش برف به عمق ٦٥ متر زير سطح يخ رسيده باشند. بر اساس مدلهاي پژوهشي متخصصين، اين نزول مي تواند دهها سال ادامه پيدا كند. اما اگر كه تغييرات اقليمي بر همين روند ادامه داشته باشند، چند دهه ديگر مي تواند افزايش دماي زمين نخستين شكاف ها را در يخ بوجود آورد و در نتيجه پسماندهاي مدفون شده در كمپ نظامي جابجا خواهند شد. اجراي توافقنامه پاريس مي تواند اين آزاد شدن مواد سمي را تنها به تعويق بيندازد، اما از آن جلوگيري نخواهد كرد.
اينكه بسياري جزييات در مدارك نظامي موجود ثبت نشده اند، براي پژوهشگران امري واضح است. آنها مي گويند كه قصد داشته اند تا اين مكان را از نزديك ببينند و اندازه گيري ها و محاسبات خود را آنجا انجام دهند، اما كسي حاضر نبوده تا كمك مالي براي اينكار در اختيارشان قرار دهد. به آنها از جانب كساني كه قادر هستند منابع مالي مورد نياز را در اختيار بگذارند گفته شده كه اين موضوع از لحاظ سياسي بسيار حساس و مشكل است. پژوهشگران از جمله از سازمان ناتو، تقاضاي كمكهاي مالي كرده بوده اند و گزارش كارشناسان در مورد اين پروژه نيز مورد قبول واقع شده بوده، اما ظاهرا در لحظه آخر حداقل يك كشور عضو ناتو، وتوي خود را اعلام و از انجام اين پروژه جلوگيري كرده است. به هر حال پژوهشگران همچنان درصدد هستند تا بوسيله اندازه گيري با رادار محل نگهداري اين مواد سمي را پيدا كنند.
http://www.sueddeutsche.de/wissen/kalter-krieg-gift-aus-dem-eis-1.3114060
#تغییرات_اقلیمی
#دیوار_برلین
#جنگ_سرد
🔴 خواننده عزیز #درویشنامه!
دقیقاً ۵۵ سال پیش در چنین روزی، یعنی در ۱۳ آگوست ۱۹۶۱ میلادی، دیوار برلین برپاشد تا از سقوط امپراطوری شرق ممانعت کند؛ اما نه تنها نتوانست از این سقوط ممانعت کند، بلکه اینک آنهایی نیز که برای آن سقوط جشن گرفته و هورا کشیدند نیز اطمینان ندارند جان سالم از رقابت جنگ افزارسازی که راه انداختند، به دربرند!
آیا سرانجام و به راستی روزی خواهد رسید که عبرت گیریم؟
Süddeutsche.de
Kalter Krieg – Gift aus dem Eis
Eine ehemalige US-Militärbasis in Grönland ist eine tickende Zeitbombe. Große Mengen Chemikalien und verstrahltes Wasser könnten in die Umwelt gelangen.
Forwarded from نگاه نو
خبرنگاری طی مصاحبه ای از پیرمردی یهودی که بمدت 60 سال و هر بار 45 دقیقه کنار #دیوار_مقدس غربی اورشلیم به نیایش پرداخته بود پرسید؛
دعای روزانه شما طی این 60 سال چه بوده؟
پیر مرد گفت دعا میکنم برای:
صلح بین مسیحیان- کلیمیان و مسلمانان؛
از بین رفتن تمام تنفر ها و جنگ ها,
رشد توام با بی خطری جوانها و تبدیل آنها به
افراد با مسئولیتی که انسانها را دوست داشته باشند,
و بالاخره اینکه سیاستمداران به ما راست بگویند
و منافع جامعه را فراتر از منافع خودشان قرار دهند.
خبرنگار پرسید:
در نهایت احساس شما چیست؟
پیرمرد گفت:
احساس میکنم دارم با دیوار حرف میزنم.
@bayou24
دعای روزانه شما طی این 60 سال چه بوده؟
پیر مرد گفت دعا میکنم برای:
صلح بین مسیحیان- کلیمیان و مسلمانان؛
از بین رفتن تمام تنفر ها و جنگ ها,
رشد توام با بی خطری جوانها و تبدیل آنها به
افراد با مسئولیتی که انسانها را دوست داشته باشند,
و بالاخره اینکه سیاستمداران به ما راست بگویند
و منافع جامعه را فراتر از منافع خودشان قرار دهند.
خبرنگار پرسید:
در نهایت احساس شما چیست؟
پیرمرد گفت:
احساس میکنم دارم با دیوار حرف میزنم.
@bayou24
Forwarded from کتاب صوتی
#ارنست_گامبریج مورخ اتریشی در ۳۰ مارس ۱۹۰۹ در #وین به دنیا آمد و در دانشگاه وین تحصیل کرد. در سال ۱۹۳۷ از اتریش راهی انگلستان شد و به عضویت مؤسسهی تحقیقات هنری واربورگ درآمد و از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۲ ریاست آن را برعهده گرفت.
علاوه بر آن در دانشگاههای لندن، کمبریج، آکسفورد، هاروارد و چند دانشگاه برجستهی دیگر در آمریکا به تدریس تاریخ، فلسفه و نقد هنر پرداخت.
او در سال ۱۹۶۰ به عضویت آکادمی بریتانیا درآمد و جوایز متعددی دریافت کرد از جمله #جایزهی_گوته در سال ۱۹۹۴ و جایزهی #بالزان در سال ۱۹۸۵ که بهخاطر پژوهش وی در تاریخ هنر غرب به او تعلق گرفت. گامبریج شناختهشدهترین مورخ هنر در بریتانیا و شاید در جهان شمرده میشود. اولین کتاب او، تاریخ جهان، در سال ۱۹۳۶ و به زبان آلمانی در اتریش منتشر شد. یکسال بعد در زمان حاکمیت #رژیم_نازی, این کتاب در زمره کتابهای ممنوعه در این کشور قرار گرفت و سرانجام چند سال پس از مرگ او، در سال ۲۰۰۵ منتشر شد.گامبریچ در سوم نوامبر سال ۲۰۰۱ در سن ۹۲ سالگی درگذشت.
وقایع این کتاب از کشفیات غارنشینان و بشر ابتدایی شروع میشود و تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه مییابد.
البته گامبریج بعداً مقالهای با عنوان "سالهایی که من در آنها زیستهام" به کتاب اضافه کرد و در آن به موضوع پایان #جنگ_سرد، فروپاشی #شوروی و از بین رفتن #دیوار_برلین پرداخت.
کتاب "تاریخ جهان" با توجه به تعدد سالهای مورد اشاره در آن، بسیار فشرده اما به صورتی ماهرانه و نبوغآمیز نوشته شده است که تنها از دست گامبریج برمیآید. لحن "تاریخ جهان" در عین حال بسیار صمیمی است و مخاطب آن میتواند هم نوجوان باشد و هم بزرگسال.
"#تاریخ_جهان" به خصوص برای جوانان کتاب بسیار جذاب و شیرینی است که در 400 صفحه و حدود 40 فصل تدوین شده است و همچنین این نسخه از کتاب صوتی در چهل قسمت به شما عزیزان تقدیم میگردد.
#ژانر: تاریخ، فلسفه، جامعه شناسی و هنر
#مترجم علی رامین
#راوی : جوانشیر بنیاب
🎙📕 https://t.me/behtarinhayesoti
علاوه بر آن در دانشگاههای لندن، کمبریج، آکسفورد، هاروارد و چند دانشگاه برجستهی دیگر در آمریکا به تدریس تاریخ، فلسفه و نقد هنر پرداخت.
او در سال ۱۹۶۰ به عضویت آکادمی بریتانیا درآمد و جوایز متعددی دریافت کرد از جمله #جایزهی_گوته در سال ۱۹۹۴ و جایزهی #بالزان در سال ۱۹۸۵ که بهخاطر پژوهش وی در تاریخ هنر غرب به او تعلق گرفت. گامبریج شناختهشدهترین مورخ هنر در بریتانیا و شاید در جهان شمرده میشود. اولین کتاب او، تاریخ جهان، در سال ۱۹۳۶ و به زبان آلمانی در اتریش منتشر شد. یکسال بعد در زمان حاکمیت #رژیم_نازی, این کتاب در زمره کتابهای ممنوعه در این کشور قرار گرفت و سرانجام چند سال پس از مرگ او، در سال ۲۰۰۵ منتشر شد.گامبریچ در سوم نوامبر سال ۲۰۰۱ در سن ۹۲ سالگی درگذشت.
وقایع این کتاب از کشفیات غارنشینان و بشر ابتدایی شروع میشود و تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه مییابد.
البته گامبریج بعداً مقالهای با عنوان "سالهایی که من در آنها زیستهام" به کتاب اضافه کرد و در آن به موضوع پایان #جنگ_سرد، فروپاشی #شوروی و از بین رفتن #دیوار_برلین پرداخت.
کتاب "تاریخ جهان" با توجه به تعدد سالهای مورد اشاره در آن، بسیار فشرده اما به صورتی ماهرانه و نبوغآمیز نوشته شده است که تنها از دست گامبریج برمیآید. لحن "تاریخ جهان" در عین حال بسیار صمیمی است و مخاطب آن میتواند هم نوجوان باشد و هم بزرگسال.
"#تاریخ_جهان" به خصوص برای جوانان کتاب بسیار جذاب و شیرینی است که در 400 صفحه و حدود 40 فصل تدوین شده است و همچنین این نسخه از کتاب صوتی در چهل قسمت به شما عزیزان تقدیم میگردد.
#ژانر: تاریخ، فلسفه، جامعه شناسی و هنر
#مترجم علی رامین
#راوی : جوانشیر بنیاب
🎙📕 https://t.me/behtarinhayesoti
Forwarded from Book Crossing
📢کدام شاعران مشهور ایرانی، داستان هم نوشتند؟ / بخش نخست
◀#نیما_یوشیج
پدر شعر نو، اولین مجموعه داستانش را در سال ۱٣۵۰ چاپ کرد؛ کتابی با عنوان «#کندوهای_شکسته»[...چند]سال پیش هم داستان هایی از او با عنوان «#نیمای_داستان» از سوی نشر مروارید منتشر شد اما واقعیت ماجرا این است که خود نیما هم گویا علاقه چندانی به بعضی داستان هایش نداشته. دو فصل از رمان هایی با عنوان «#آیدین» و «#حسن_وزیر_غزنه» را که در نشریات سال های ۱٣۰۵ منتشر کرده بود، یا گم کرد یا سوزاند! اما مهمترین داستانش را «#مرقد_آقا» می دانند. نیما این داستان را در سال ۱٣۰٩ نوشته که ماجرای آن در یکی از روستاهای شمال کشور می گذرد. مضمون آن هم مقابله سنت و مدرنیسم است.
چندداستان دیگر تمثیلی هم از نیما موجود است اما [...] حتی برای خودش شعر هم چندان جدی نبوده و امروز برای ما هم نیست. او هنگام بازگشت به زادگاهش، سرما خورد و ذات الریه گرفت و پس از مدت کوتاهی در دی ماه ۱٣٣٨ درگذشت.
◀#احمد_شاملو
کتاب های متعددی به فارسی ترجمه کرده؛ ازجمله رمان های معروف «#پابرهنه_ها» نوشته #زاهاریا_استانکو یا «#دُن_آرام» اثر #میخائیل_شولوخوف. داستان هایی نیز به فارسی برگردانده که همچنان مورد علاقه اهالی ادبیات است؛ داستان هایی مثل «#دماغ» اثر #ریونوسکه_آکوتاگاوا و شازده کوچولوی #اگزوپری. البته شاملو این داستان را به اسم «#مسافر_کوچولو» ترجمه کرد و ترجمه ابوالحسن نجفی (همان شازده کوچولو) امروز مقبول تر است. او تحقیقات ارزشمندی درزمینه فرهنگ و آداب رسوم عامه هم انجام داده که بخشی از آنها تحت عنوان «#کتاب_کوچه» به چاپ رسیده اما از تمام اینها که بگذریم داستان هایی که نوشته زیاد نیستند؛ یکی «#خیمه_گُر_گرفته_شب» است (۱٣٣۴) و دیگری کتاب «#درها_و_دیوار_بزرگ_چین» (۱٣۵٢). داستان های شاملو بیشتر حالت قصه یا حکایت دارند و در آنها کاملا تحت تاثیر #کافکا و #هدایت است اما همه می دانیم «الف. صبح» که بعدها به نام «الف. بامداد» تغییر نام داد، بسیار مشهورتر از شاملوی قصه نویس است.
◀#مهدی_اخوان_ثالث
در سال ۱٣٣۵ بود که با چاپ «#زمستان» (نخستین شعر نیمایی اش) به شهرت رسید. او از جمله شاعرانی است که روزگار را بیشتر به تدریس گذراند؛ از معلمی در روستاها بگیر تا دبیری در پایتخت و بعد هم تدریس در دانشگاه.
در کار دوبله فیلم های مستند هم مدتی فعالیت داشت. مقالات و نقدهای ادبی اش هم زبانزد است[...] او مجموعه داستانی دارد با عنوان «مرد جن زده» که شامل ۴ داستان کوتاه است. اخوان این مجموعه را در سال ۱٣۵۴ به چاپ رساند. داستانی هم با نام «#درخت_پیر_و_جنگل» دارد که در سال ۱٣۵۵ منتشر کرد و برای نوجوانان است. اخوان در داستان هایش از همان زبانی بهره می برد که ویژگی زبانی آثار شاعرانه اش است؛ نوعی زبان کهن.
◀#فروغ_فرخزاد
سال ۱٣٣۰ تا ۱٣٣۶، در ۱٧سالگی مجموعه شعر «#اسیر» را به چاپ رساند، در ٢۱سالگی «#دیوار» را و در ٢٣سالگی، «#عصیان». این مجموعه ها موجب شد نقدهای فراوانی علیه او مطرح کنند اما فروغ، شهرتش را نیز مدیون همین اشعار است.
همزمان با چاپ دفتر شعر «#عصیان»، داستان های کوتاهی هم نوشت که در تمامشان می توان رد پای شاعر «عصیان» را دید. او در این داستان ها همان انسان بی پروا و عصیانگری است که در دفترهای شعر آغازینش نشان می دهد.
تا اینجا ما با «فروغ»ی شاعر و داستان نویس مواجه هستیم اما پس از آن بیشتر بر شعر تمرکز کرد تا اینکه در سال ۱٣۴٣، «#تولدی_دیگر» را منتشر کرد[...] پس از آن هم مجموعه «#ایمان_بیاوریم_به_آغاز_فصل_سرد» را به چاپ رساند تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری بزرگ تثبیت کند.
◀#طاهره_صفارزاده
ترجمه دو زبانه (فارسی و انگلیسی) خانم صفارزاده از قرآن، یکی از آثار ماندگار این بانوی فقید است[...] که باعنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شناخته و تقدیر شد.
صفارزاده پیش از آن، به عنوان شاعر و مترجم و استاد دانشگاه در حوزه زبان و ادبیات انگلیسی مطرح بود. جالب است اولین کار ادبی طاهره صفارزاده چاپ مجموعه داستانی بوده با عنوان «#پیوندهای_تلخ» که آن را در سال ۱٣۴۰ به چاپ رساند؛ کاری که برای صفارزاده شهرت یک داستان نویس را به همراه نداشت اما یک سال بعد، نخستین دفتر شعرش (#رهگذ_مهتاب) توجه منتقدان را برانگیخت.
در سال های بعدی هم «#طنین_در_دلتا»، «#سد_و_بازون» و «#سفر_پنجم»، شهرت او را به عنوان شاعری پیش رو به تثبیت رساند. اشعار صفارزاده بعدها آراء و عقایدی دینی به خود گرفت که نتیجه آن، دفترهای شعر «#بیعت_با_بیداری»، «#مردان_منحنی» و «#دیدار_با_صبح» است.
ادامه دارد...
@BoookCrossing
◀#نیما_یوشیج
پدر شعر نو، اولین مجموعه داستانش را در سال ۱٣۵۰ چاپ کرد؛ کتابی با عنوان «#کندوهای_شکسته»[...چند]سال پیش هم داستان هایی از او با عنوان «#نیمای_داستان» از سوی نشر مروارید منتشر شد اما واقعیت ماجرا این است که خود نیما هم گویا علاقه چندانی به بعضی داستان هایش نداشته. دو فصل از رمان هایی با عنوان «#آیدین» و «#حسن_وزیر_غزنه» را که در نشریات سال های ۱٣۰۵ منتشر کرده بود، یا گم کرد یا سوزاند! اما مهمترین داستانش را «#مرقد_آقا» می دانند. نیما این داستان را در سال ۱٣۰٩ نوشته که ماجرای آن در یکی از روستاهای شمال کشور می گذرد. مضمون آن هم مقابله سنت و مدرنیسم است.
چندداستان دیگر تمثیلی هم از نیما موجود است اما [...] حتی برای خودش شعر هم چندان جدی نبوده و امروز برای ما هم نیست. او هنگام بازگشت به زادگاهش، سرما خورد و ذات الریه گرفت و پس از مدت کوتاهی در دی ماه ۱٣٣٨ درگذشت.
◀#احمد_شاملو
کتاب های متعددی به فارسی ترجمه کرده؛ ازجمله رمان های معروف «#پابرهنه_ها» نوشته #زاهاریا_استانکو یا «#دُن_آرام» اثر #میخائیل_شولوخوف. داستان هایی نیز به فارسی برگردانده که همچنان مورد علاقه اهالی ادبیات است؛ داستان هایی مثل «#دماغ» اثر #ریونوسکه_آکوتاگاوا و شازده کوچولوی #اگزوپری. البته شاملو این داستان را به اسم «#مسافر_کوچولو» ترجمه کرد و ترجمه ابوالحسن نجفی (همان شازده کوچولو) امروز مقبول تر است. او تحقیقات ارزشمندی درزمینه فرهنگ و آداب رسوم عامه هم انجام داده که بخشی از آنها تحت عنوان «#کتاب_کوچه» به چاپ رسیده اما از تمام اینها که بگذریم داستان هایی که نوشته زیاد نیستند؛ یکی «#خیمه_گُر_گرفته_شب» است (۱٣٣۴) و دیگری کتاب «#درها_و_دیوار_بزرگ_چین» (۱٣۵٢). داستان های شاملو بیشتر حالت قصه یا حکایت دارند و در آنها کاملا تحت تاثیر #کافکا و #هدایت است اما همه می دانیم «الف. صبح» که بعدها به نام «الف. بامداد» تغییر نام داد، بسیار مشهورتر از شاملوی قصه نویس است.
◀#مهدی_اخوان_ثالث
در سال ۱٣٣۵ بود که با چاپ «#زمستان» (نخستین شعر نیمایی اش) به شهرت رسید. او از جمله شاعرانی است که روزگار را بیشتر به تدریس گذراند؛ از معلمی در روستاها بگیر تا دبیری در پایتخت و بعد هم تدریس در دانشگاه.
در کار دوبله فیلم های مستند هم مدتی فعالیت داشت. مقالات و نقدهای ادبی اش هم زبانزد است[...] او مجموعه داستانی دارد با عنوان «مرد جن زده» که شامل ۴ داستان کوتاه است. اخوان این مجموعه را در سال ۱٣۵۴ به چاپ رساند. داستانی هم با نام «#درخت_پیر_و_جنگل» دارد که در سال ۱٣۵۵ منتشر کرد و برای نوجوانان است. اخوان در داستان هایش از همان زبانی بهره می برد که ویژگی زبانی آثار شاعرانه اش است؛ نوعی زبان کهن.
◀#فروغ_فرخزاد
سال ۱٣٣۰ تا ۱٣٣۶، در ۱٧سالگی مجموعه شعر «#اسیر» را به چاپ رساند، در ٢۱سالگی «#دیوار» را و در ٢٣سالگی، «#عصیان». این مجموعه ها موجب شد نقدهای فراوانی علیه او مطرح کنند اما فروغ، شهرتش را نیز مدیون همین اشعار است.
همزمان با چاپ دفتر شعر «#عصیان»، داستان های کوتاهی هم نوشت که در تمامشان می توان رد پای شاعر «عصیان» را دید. او در این داستان ها همان انسان بی پروا و عصیانگری است که در دفترهای شعر آغازینش نشان می دهد.
تا اینجا ما با «فروغ»ی شاعر و داستان نویس مواجه هستیم اما پس از آن بیشتر بر شعر تمرکز کرد تا اینکه در سال ۱٣۴٣، «#تولدی_دیگر» را منتشر کرد[...] پس از آن هم مجموعه «#ایمان_بیاوریم_به_آغاز_فصل_سرد» را به چاپ رساند تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری بزرگ تثبیت کند.
◀#طاهره_صفارزاده
ترجمه دو زبانه (فارسی و انگلیسی) خانم صفارزاده از قرآن، یکی از آثار ماندگار این بانوی فقید است[...] که باعنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شناخته و تقدیر شد.
صفارزاده پیش از آن، به عنوان شاعر و مترجم و استاد دانشگاه در حوزه زبان و ادبیات انگلیسی مطرح بود. جالب است اولین کار ادبی طاهره صفارزاده چاپ مجموعه داستانی بوده با عنوان «#پیوندهای_تلخ» که آن را در سال ۱٣۴۰ به چاپ رساند؛ کاری که برای صفارزاده شهرت یک داستان نویس را به همراه نداشت اما یک سال بعد، نخستین دفتر شعرش (#رهگذ_مهتاب) توجه منتقدان را برانگیخت.
در سال های بعدی هم «#طنین_در_دلتا»، «#سد_و_بازون» و «#سفر_پنجم»، شهرت او را به عنوان شاعری پیش رو به تثبیت رساند. اشعار صفارزاده بعدها آراء و عقایدی دینی به خود گرفت که نتیجه آن، دفترهای شعر «#بیعت_با_بیداری»، «#مردان_منحنی» و «#دیدار_با_صبح» است.
ادامه دارد...
@BoookCrossing
▫️عشق و علاقهی من به رنگِ آبی بود
در دلام نگنجید
آسمان را رنگ کرد...
#şiir_sokakta
#شعر_در_خیابان
#دیوار_نوشته_ترکی
در دلام نگنجید
آسمان را رنگ کرد...
#şiir_sokakta
#شعر_در_خیابان
#دیوار_نوشته_ترکی
مواظب خودت باش
دیگر هیچ مادری نمیتواند
تو را بهدنیا بیاورد...
#آحمد_آریف (عارف)
#دیوار_نوشته_ترکی
@parnian_khyial
دیگر هیچ مادری نمیتواند
تو را بهدنیا بیاورد...
#آحمد_آریف (عارف)
#دیوار_نوشته_ترکی
@parnian_khyial
#کتاب_صوتی
#دیوار
#مارلن_هاس_هوفر
#شیرین_قریشی
#بهروز_رضوی
#رمان_داستان #نمایشنامه_رادیویی
«دیوار» داستان زنی است که به یکباره متوجه وجود دیوار نامرئی و نامحدودی میشود که او را از دنیای اطرافش جدا کرده است طوری که به هیچ وجه نمیتواند از آن عبور کند.نام مارلن هاس هوفر در میان نویسندگان کشورش به عنوان یک نویسنده صاحب سبک و دارای تخیلی مثال زدنی بیش از دیگران نمود دارد، زیرا او تا قبل از نوشتن شاهکارش یعنی رمان «دیوار» اغلب به عنوان یک نویسنده خلاق برای کودکان مطرح بوده است.
رمان «دیوار» زمانی برای اولین بار در کشور زادگاه نویسنده به چاپ رسید که سال ها از نوشته شدنش می گذشت، این رمان در سال 1990 منتشر شد در حالی که نگارش آن سی سال پیش تمام شده بود.مارلن هاس هوفر در این رمان تا حدودی منتقدان را دچار مشکل کرد زیرا بسیاری از آن ها از اثر به عنوان یک کار در گونه علمی تخیلی یاد کردند و گروهی دیگر بر این باور بودند که هوفر باید همان کار نوشتن برای کودکان را ادامه می داد زیرا به تعبیر آن ها او در رمان «دیوار» با دیواری از ناکامی برخورد کرده بود.
#دیوار
#مارلن_هاس_هوفر
#شیرین_قریشی
#بهروز_رضوی
#رمان_داستان #نمایشنامه_رادیویی
«دیوار» داستان زنی است که به یکباره متوجه وجود دیوار نامرئی و نامحدودی میشود که او را از دنیای اطرافش جدا کرده است طوری که به هیچ وجه نمیتواند از آن عبور کند.نام مارلن هاس هوفر در میان نویسندگان کشورش به عنوان یک نویسنده صاحب سبک و دارای تخیلی مثال زدنی بیش از دیگران نمود دارد، زیرا او تا قبل از نوشتن شاهکارش یعنی رمان «دیوار» اغلب به عنوان یک نویسنده خلاق برای کودکان مطرح بوده است.
رمان «دیوار» زمانی برای اولین بار در کشور زادگاه نویسنده به چاپ رسید که سال ها از نوشته شدنش می گذشت، این رمان در سال 1990 منتشر شد در حالی که نگارش آن سی سال پیش تمام شده بود.مارلن هاس هوفر در این رمان تا حدودی منتقدان را دچار مشکل کرد زیرا بسیاری از آن ها از اثر به عنوان یک کار در گونه علمی تخیلی یاد کردند و گروهی دیگر بر این باور بودند که هوفر باید همان کار نوشتن برای کودکان را ادامه می داد زیرا به تعبیر آن ها او در رمان «دیوار» با دیواری از ناکامی برخورد کرده بود.
#دیوار_نوشته
انسان
به موسمِ بهار
زمستان را،
و در زمستان
بهار را دلتنگ میشود.
آدمی
هر آنچه که دور است را دلتنگ میشود.
آیا قرار تنها بر وصال است؟
بگذریم...
برخی چیزها در نبودشان زیبایند...
#اوزدمیر_آصاف
برگردان: #فرید_فرخ_زاد
انسان
به موسمِ بهار
زمستان را،
و در زمستان
بهار را دلتنگ میشود.
آدمی
هر آنچه که دور است را دلتنگ میشود.
آیا قرار تنها بر وصال است؟
بگذریم...
برخی چیزها در نبودشان زیبایند...
#اوزدمیر_آصاف
برگردان: #فرید_فرخ_زاد
#به بهانه ی تولدم
داشتم می خواندم
«در آن وضعی که بودم اگر می آمدند و می گفتند که راهم را بکشم و بروم خانه و دیگر سراسر زندگی هم بامن کاری ندارند از خونسردیم کاسته نمی شد ...
وقتی آدم توهم جاودانه بودن را از دست بدهد چند ساعت و یا چند سال انتظار ، فرقی نمی کند دیگر هیچ چیز برایم اهمیت نداشت ...»
غرق در فضای کتاب بودم
که باصدای : تولد ، تولد ، تولد، تولد مبارک ...
سوت و هوراااا...
و صدای کف زدن های هیجانی...
سرم را بلند کردم
حس کردم که درِآپارتمان روبرویی باز شد
و عده ای به استقبال فردی که گویا تولدش بود ، به بیرون ریختند
چشمام بدنبال سطرها میدوید
«ترس از مرگ سراسر وجودم را فراگرفته بود»
هیاهوی همسایه ها در من حسی بیگانه ایجاد کرده بود ولی با ولع میخواندم
«سه تن محکوم به مرگ ...
آنهم توسط جوخه ی اعدام»
گام به گام با حالات روحی و روانی آنهاهمراه بودم
حتی بوی ادرار « تام » به مشامم میرسید
و چهره وحشت زده ی «خوان»
در حالی که دست هایش را بهم می فشرد و با ناله و زاری می گفت: «نمی خوام بمیرم ! من نمیخوام بمیرم!»
زنگ در زده شد
بی هوا از جا پریدم
قدرت بلند شدن نداشتم
زنگ دوباره به صدا در آمد
برخاستم کتاب در دستهایم فشرده می شد
چیزی تا ...اعدام ...باقی نمانده بود
با باز شدن در دختری خندان و شاد سلام بلندی داد و پیش دستی کیک را بسمتم گرفت
پاهایم سست شده بود
در را بستم ...
#شیما_سلطانی_زاده
#دیوار
#ژان پل سارتر
داشتم می خواندم
«در آن وضعی که بودم اگر می آمدند و می گفتند که راهم را بکشم و بروم خانه و دیگر سراسر زندگی هم بامن کاری ندارند از خونسردیم کاسته نمی شد ...
وقتی آدم توهم جاودانه بودن را از دست بدهد چند ساعت و یا چند سال انتظار ، فرقی نمی کند دیگر هیچ چیز برایم اهمیت نداشت ...»
غرق در فضای کتاب بودم
که باصدای : تولد ، تولد ، تولد، تولد مبارک ...
سوت و هوراااا...
و صدای کف زدن های هیجانی...
سرم را بلند کردم
حس کردم که درِآپارتمان روبرویی باز شد
و عده ای به استقبال فردی که گویا تولدش بود ، به بیرون ریختند
چشمام بدنبال سطرها میدوید
«ترس از مرگ سراسر وجودم را فراگرفته بود»
هیاهوی همسایه ها در من حسی بیگانه ایجاد کرده بود ولی با ولع میخواندم
«سه تن محکوم به مرگ ...
آنهم توسط جوخه ی اعدام»
گام به گام با حالات روحی و روانی آنهاهمراه بودم
حتی بوی ادرار « تام » به مشامم میرسید
و چهره وحشت زده ی «خوان»
در حالی که دست هایش را بهم می فشرد و با ناله و زاری می گفت: «نمی خوام بمیرم ! من نمیخوام بمیرم!»
زنگ در زده شد
بی هوا از جا پریدم
قدرت بلند شدن نداشتم
زنگ دوباره به صدا در آمد
برخاستم کتاب در دستهایم فشرده می شد
چیزی تا ...اعدام ...باقی نمانده بود
با باز شدن در دختری خندان و شاد سلام بلندی داد و پیش دستی کیک را بسمتم گرفت
پاهایم سست شده بود
در را بستم ...
#شیما_سلطانی_زاده
#دیوار
#ژان پل سارتر