Forwarded from ♡♧(دلشدگان )♧♡
زان پیشتر که باده به پیمانه آشناست
چشمِ ترم به گریه ی مستانه آشناست
چون مردمک،نمی رود از دیده خالِ تو
مرغِ نگاه من،به همین دانه آشناست
روی نیاز،چون گُلِ رعنا دو رنگ نیست
یکسان دلم به کعبه و بتخانه آشناست
عادت به سخت رویی ایام کرده ایم
با سنگ کودکان سر دیوانه آشناست
بیگانه است در نظرم دورِ آسمان
چشمم همین به گردش پیمانه آشناست
در آتشم ز نسبتِ شمشاد با قدت
در غیرتم که زلفِ تو با شانه آشناست
گردِ خط از رُخَت ننشیند به آبِ تیغ
این بوستان،به سبزه ی بیگانه آشناست
چون شمع، زنده ایم « حزین » از حدیثِ عشق
ما را زبان به گرمی افسانه آشناست
#حزین_لاهیجی
چشمِ ترم به گریه ی مستانه آشناست
چون مردمک،نمی رود از دیده خالِ تو
مرغِ نگاه من،به همین دانه آشناست
روی نیاز،چون گُلِ رعنا دو رنگ نیست
یکسان دلم به کعبه و بتخانه آشناست
عادت به سخت رویی ایام کرده ایم
با سنگ کودکان سر دیوانه آشناست
بیگانه است در نظرم دورِ آسمان
چشمم همین به گردش پیمانه آشناست
در آتشم ز نسبتِ شمشاد با قدت
در غیرتم که زلفِ تو با شانه آشناست
گردِ خط از رُخَت ننشیند به آبِ تیغ
این بوستان،به سبزه ی بیگانه آشناست
چون شمع، زنده ایم « حزین » از حدیثِ عشق
ما را زبان به گرمی افسانه آشناست
#حزین_لاهیجی
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
آه از دمی که تنها، با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد
خونش به تیغ حسرت یا رب حلال بادا
صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد
از آه دردناکی سازم خبر دلت را
وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد
رحم است بر اسیری کز گرد دام زلفت؟
با صد امیدواری ناشاد رفته باشد
شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی
گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد
پرشور از "حزین" است امروزکوه و صحرا
مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد
نام شعر : ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ...
نام شاعر :
روان شاد
#حزین_لاهیجی
@parnian_khyal
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
آه از دمی که تنها، با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد
خونش به تیغ حسرت یا رب حلال بادا
صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد
از آه دردناکی سازم خبر دلت را
وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد
رحم است بر اسیری کز گرد دام زلفت؟
با صد امیدواری ناشاد رفته باشد
شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی
گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد
پرشور از "حزین" است امروزکوه و صحرا
مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد
نام شعر : ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ...
نام شاعر :
روان شاد
#حزین_لاهیجی
@parnian_khyal
|
پریشانخاطرم از همنشینان، عزلتی دارم
خموشی صحبتِ خاصیست، با خود خلوتی دارم
نمیآرد دل آزرده تاب نکهت زلفش
دماغآشفتهام، از بوی سنبل وحشتی دارم
سر خجلت به پیش افکندهام از کردههای خود
به بیکاری سرآرم عمر را تا فرصتی دارم
نه جان را وصل دلخواهی نه دل را قوّت آهی
من حسرتنصیب از زندگانی تهمتی دارم
نباشد بهتر از می در کف دریادلان چیزی
به زاهد جام خود را چون نبخشم؟ همتی دارم
به تن دارم تب گرمی، به لب دارم دم سردی
مرا بیماری عشق است، بر جان منّتی دارم
نمییابم سراغ لیلی رمخوردهٔ خود را
به یاد وحشتش با چشم آهو الفتی دارم
کسی هرگز نبیند راه از خود رفتن ما را
حزین، از حلقهٔ مجلس کمند وحدتی دارم
🔺 #حزین_لاهیجی |
💠
پریشانخاطرم از همنشینان، عزلتی دارم
خموشی صحبتِ خاصیست، با خود خلوتی دارم
نمیآرد دل آزرده تاب نکهت زلفش
دماغآشفتهام، از بوی سنبل وحشتی دارم
سر خجلت به پیش افکندهام از کردههای خود
به بیکاری سرآرم عمر را تا فرصتی دارم
نه جان را وصل دلخواهی نه دل را قوّت آهی
من حسرتنصیب از زندگانی تهمتی دارم
نباشد بهتر از می در کف دریادلان چیزی
به زاهد جام خود را چون نبخشم؟ همتی دارم
به تن دارم تب گرمی، به لب دارم دم سردی
مرا بیماری عشق است، بر جان منّتی دارم
نمییابم سراغ لیلی رمخوردهٔ خود را
به یاد وحشتش با چشم آهو الفتی دارم
کسی هرگز نبیند راه از خود رفتن ما را
حزین، از حلقهٔ مجلس کمند وحدتی دارم
🔺 #حزین_لاهیجی |
💠
2_5332275384874435196.pdf
51.8 MB
دیوان حزین. محمد علی بن ابی طالب حزین لاهیجی. نسخه تصحیح کرده مصنف. با مقدمه ممتاز حسن. کراچی: نیشنل پبلشنگ هاوس لمیتد، 1971/ 1350. به مناسبت #تولد #حزین_لاهیجی