نه چون پروانه زو بال و پرم سوخت
که چون شمع از غمش پا تا سرم سوخت

چنان افروخت جسمم از تب عشق
که هم بالین از آن هم بسترم سوخت

غمش از هستیم نگذاشت چیزی
که بعد از پیکرم خاکسترم سوخت

#نیاز جوشقانی

یک قاعده‌ی کلی در مورد هرگونه عشقی وجود دارد، چه عشق به زندگی باشد، چه عشق به یک انسان دیگر، به یک حیوان، و یا یک گل.

من هنگامی می‌توانم دوست بدارم که عشق من «درخور» معشوق باشد و با نیازها و طبیعت او «همخوانی» داشته باشد. عشق من به گیاهی که به آب کم نیاز دارد، خود را در این نشان می‌دهد که تنها همان‌قدر که نیاز دارد به آن آب بدهم.

اگر درباره‌ی آنچه که برای گیاهان سودمند است، یک پیش‌باوری دارم، مثلا این که همه‌ی گیاهان به آب فراوان نیاز دارند، گیاه را خراب خواهم کرد و از بین خواهم برد، چون نمی‌توانم آن را چنان که بایسته‌ی اوست دوست بدارم.

پس فقط دوست داشتن و «بهترین آرزوها» را برای یک موجود زنده‌ی دیگر داشتن، کافی نیست. تا ندانم #نیاز یک گیاه، یک حیوان، یک کودک، یک مرد، و یا یک زن چیست، و تا نتوانم خود را از پیش فرض‌ام در این‌ باره که بهترین چیز برای دیگران چیست و از «میل‌ام به کنترل دیگران»، رها کنم، عشق من ویرانگر است.

#اریک_فروم

برگرفته از کتاب هنر عشق ورزیدن

ذهن به سادگی توان #مبالغه دارد،از بزرگ نمایی لذت می‌برد. آه و ناله‌های بسیار برای دردی ناچیز،رنجی ناچیز را #مصیبت بارترین رنج‌های می‌نماید، و لذتی ناچیز را اوج شادی و لذت روایت می‌کند. گویی #هیچکس دیگر معنای لذت را نمی‌داند.

ذهن #مبالغه‌گر است
بزرگ نمایی کار اوست.

و تو به چنین بزرگ جلوه دادنی #باور داری. ذهن #بخشی از جامعه است. ذهن پاره‌ای از وجود نیست.

به همین دلیل برای رشد #نیاز به جامعه دارد. هر اندازه که جامعه پر قوام‌تر باشد. ذهن ماهرانه‌تر می‌بالد

#Osho

حقیقت تجربه است نه اعتقاد ...

حقیقت با آموختن حاصل نمی‌شود. با حقیقت باید مواجه شد؛ رودررو. کسی که در مورد عشق مطالعه می کند، مانند کسی است که از روی نقشه کوه های هیمالیا اطلاعات به دست می‌آورد. نقشه خوانی کوهنوردی نیست! شما اگر به نقشه اعتماد پیدا کنید، کوهنوردی را از دست می دهید. وقتی غرق در نقشه شوید، حتی اگر کوه در مقابل تان باشد، آن را نخواهید دید. کوه در مقابل شماست ولی چشمان شما پر از نقشه است. نقشه های متفاوت. نقشه هایی در مورد کوه های مشابه که توسط کاشفان متفاوتی تهیه شده است. یکی ممکن است از جبهه شمالی صعود کرده باشد و دیگری از جبهه غربی. بنابراین نقشه های متفاوتی آمادگی کرده اند. قرآن و انجیل و گیتا نقشه های متفاوتی از یک حقیقت هستند. اما تو سرشار از نقشه‌ای و زیر بار سنگین این نقشه ها کوفته شده ای.حتی نمی‌توان یک سانتی متر حرکت کنی تنها با ایستادن در مقابل کوه نمی‌توان کوهنوردی کرد. قلل بکر دیگر گاهی در روشنایی صبحگاهی چون طلا می‌درخشند. اما شما انگیزه ای برای تماشای آن ندارید. و هوشیاری کودن شده همان عقل است. به اصطلاح، روشنفکری شما هوش واقعی نیست، بلکه ظاهراً روشنفکرمابی است. هوش جسدی بیش نیست، می‌توانید آن را با مرواریدهای درشت الماس و زمرد تزیینش کنید، اما جسد، جسد است و حیات داشتن مقوله ای کاملا متفاوت است.

ذهن به سادگی توان #مبالغه دارد،از بزرگ نمایی لذت می‌برد. آه و ناله‌های بسیار برای دردی ناچیز،رنجی ناچیز را #مصیبت بارترین رنج‌های می‌نماید، و لذتی ناچیز را اوج شادی و لذت روایت می‌کند. گویی #هیچکس دیگر معنای لذت را نمی‌داند.

ذهن #مبالغه‌گر است
بزرگ نمایی کار اوست.

و تو به چنین بزرگ جلوه دادنی #باور داری. ذهن #بخشی از جامعه است. ذهن پاره‌ای از وجود نیست.

به همین دلیل برای رشد #نیاز به جامعه دارد. هر اندازه که جامعه پر قوام‌تر باشد. ذهن ماهرانه‌تر می‌بالد

#Osho

💚❤️

▪︎عنوان: #تنها_شو
▪︎خواننده: #نیاز_نواب🎖

بش گفتم مگه میخوای بری یه وقت
راه برگشت نداری که بشی خوشبخت
برو تنها شو
مال دنیا شو
گفت بیا با همدیگه یکدل باشیم
نگو نگو نمیشه که با هم باشیم
آخ اون موقع است که شدی بدبخت
اون موقع است که شدی بدبخت
برو برو تنها شو
ببین دنیا رو


🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂