Forwarded from خوشهگاه (امیرمحمد شیرازیان)
هنرمند: فرهاد مهراد
نام قطعه: کوچ بنفشهها
شاعر: محمدرضا شفیعی کدکنی
آلبوم: خواب در بیداری
آهنگساز: فرهاد مهراد
سال انتشار: ۱۳۹۱
ناشر: نی داوود
#موسیقی
#فرهاد_مهراد
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#Music
نام قطعه: کوچ بنفشهها
شاعر: محمدرضا شفیعی کدکنی
آلبوم: خواب در بیداری
آهنگساز: فرهاد مهراد
سال انتشار: ۱۳۹۱
ناشر: نی داوود
#موسیقی
#فرهاد_مهراد
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#Music
Telegram
attach 📎
Ey Mehrbantar Az Barg
Shajarian [persianson1.blogsky.com.com]
ای مهربانتر از برگ
در بوسههای #باران
باز هم به بهانه #زادروز استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#محمدرضا_شجریان
در بوسههای #باران
باز هم به بهانه #زادروز استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#محمدرضا_شجریان
نفسم گرفت ازين شب در اين حصار بشكن
در اين حصار جادويی روزگار بشكن
چو شقايق از دل سنگ برآر رايت خون
به جنون صلابت صخره ی كوهسار بشكن
تو كه ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم ديده بگشا صف انتظار بشكن
سر آن ندارد امشب كه برآيد آفتابی
تو خود آفتاب خود باش و طلسم كار بشكن
بسرای تا كه هست كه سرودن است بودن
به ترنمی دژ وحشت اين ديار بشكن
شب غارت تتاران همه سو فكنده سايه
تو به آذرخشی اين سايه ی ديوسار بشكن
ز برون كسی نيايد چو به ياری تو اينجا
تو ز خويشتن برون آ سپه تتار بشكن
#محمدرضا_شفیعی کدکنی
در اين حصار جادويی روزگار بشكن
چو شقايق از دل سنگ برآر رايت خون
به جنون صلابت صخره ی كوهسار بشكن
تو كه ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم ديده بگشا صف انتظار بشكن
سر آن ندارد امشب كه برآيد آفتابی
تو خود آفتاب خود باش و طلسم كار بشكن
بسرای تا كه هست كه سرودن است بودن
به ترنمی دژ وحشت اين ديار بشكن
شب غارت تتاران همه سو فكنده سايه
تو به آذرخشی اين سايه ی ديوسار بشكن
ز برون كسی نيايد چو به ياری تو اينجا
تو ز خويشتن برون آ سپه تتار بشكن
#محمدرضا_شفیعی کدکنی
پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
Voice message
هر نکتهای که گفتم در وصف آن شمائل
هر کو شنید گفتا لِلّٰهِ دَرُّ قائل
#حافظ
#صدایی_که_میشنوید صدای #علی_موسوی_گرمارودی است.
#شعرخوانی
دل دادهام به یاری شوخی کشی نگاری
مَرضِیّةُ السّجایا مَحْمُودةُ الخَصائل¹
[...]
ای دوست دست حافظ تعویذِ چشمْزخم است
یارب ببینم آن را در گردنت حمائل
#حافظ
ـــــــــــــــ
١. ترجمهی این مصرع به قلم #محمدرضا_شفیعی_کدکنی (صفحهی ۶٢٨ #حافظ_بهسعی_سایه):
نیکخوی و ستودهخصال
پسندیدهخوی و ستودهخصال
هر کو شنید گفتا لِلّٰهِ دَرُّ قائل
#حافظ
#صدایی_که_میشنوید صدای #علی_موسوی_گرمارودی است.
#شعرخوانی
دل دادهام به یاری شوخی کشی نگاری
مَرضِیّةُ السّجایا مَحْمُودةُ الخَصائل¹
[...]
ای دوست دست حافظ تعویذِ چشمْزخم است
یارب ببینم آن را در گردنت حمائل
#حافظ
ـــــــــــــــ
١. ترجمهی این مصرع به قلم #محمدرضا_شفیعی_کدکنی (صفحهی ۶٢٨ #حافظ_بهسعی_سایه):
نیکخوی و ستودهخصال
پسندیدهخوی و ستودهخصال
خوشا پرنده که بی واژه شعر می گوید
گذر به سوی تو کردن ز کوچه ی کلمات
به راستی که چه صعب است و مایه ی آفات
#روزنگار ،۱۹ مهر،زادروز
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
گذر به سوی تو کردن ز کوچه ی کلمات
به راستی که چه صعب است و مایه ی آفات
#روزنگار ،۱۹ مهر،زادروز
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
آب، نان، آواز
همایون شجریان
#آبنانآواز
#همایون_شجریان
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#علی_قمصری
آنچنان بر ما به نان و آب،
اینجا تنگسالی شد
که کسی در فکر آوازی نخواهد بود
وقتی آوازی نباشد،
شوقِ پروازی نخواهد بود.
🌸💕
@Matnh_nab💖
#همایون_شجریان
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#علی_قمصری
آنچنان بر ما به نان و آب،
اینجا تنگسالی شد
که کسی در فکر آوازی نخواهد بود
وقتی آوازی نباشد،
شوقِ پروازی نخواهد بود.
🌸💕
@Matnh_nab💖
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برگرد ای بهار! که در باغهای شهر
جای سرود شادی و بانگ ترانه نیست
جز عقدههای بستهٔ یک رنج دیرپای
بر شاخههای خشک درختان جوانه نیست
آنجا برو که لرزش هر شاخه گاه رقص
از خندهٔ سپیدهدمان گفتوگو کند
آنجا برو که جنبشِ موجِ نسیم و آب
جان را پر از شمیمِ گلِ آرزو کن.
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
جای سرود شادی و بانگ ترانه نیست
جز عقدههای بستهٔ یک رنج دیرپای
بر شاخههای خشک درختان جوانه نیست
آنجا برو که لرزش هر شاخه گاه رقص
از خندهٔ سپیدهدمان گفتوگو کند
آنجا برو که جنبشِ موجِ نسیم و آب
جان را پر از شمیمِ گلِ آرزو کن.
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«به کجا چنین شتابان؟»
خواننده: #شهرام_ناظری
آهنگساز: #پرویز_مشکاتیان
شاعر: #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
سفرت بخیر اما تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت،
به سلامتی گذشتی،
به شکوفهها، به باران، برسان سلام ما را
خواننده: #شهرام_ناظری
آهنگساز: #پرویز_مشکاتیان
شاعر: #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
سفرت بخیر اما تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت،
به سلامتی گذشتی،
به شکوفهها، به باران، برسان سلام ما را
در میان نخستین همراهان زنده یاد "داوود پیرنیا"، در اداره و سرپرستی برنامه ی گلها، شادروان "رهی معیری"، شاعر و ترانه سرای معروف، ارج و منزلتی ویژه دارد. "رهی" علاوه بر آنکه شاعرِ تغزلیِ توانایی بود، از اندک ترانه سرایانی بود که با موسیقی نیز، آشنایی داشت. حتی دو دانگ صدایی داشت که به یاری آن می توانست سروده های خود را پیش از انتشار، آزمایش کند. "رهی معیری" در سال ۱۲۸۸ خورشیدی در خانواده ی اهلِ فرهنگ و ادب پرورش یافته بود. پیشینه ی خانوادگی اش، به "بایزید بسطامی"، عارف و اندیشمندِ قرن چهارم هجری قمری و در گذشته ای نزدیک تر به "فروغی بسطامی"، شاعر معروف دوره قاجار می رسد. از نوجوانی، شاعری پیشه کرد و پس از آن چه هنگامِ تحصیل و چه هنگامِ رویارویی با مشغله های اداری، آن را رها نکرد.
زمانی جناب "باستانی پاریزی"-تاریخدان، نویسنده، پژوهشگر، شاعر، موسیقیپژوه-، در مورد او گفته بود: پس از ۶۰۰ سال، شاعری پای به دنیای ادب گذاشته، که شاید ۵۰۰ سالِ دیگر هم مانند او را نداشته باشیم. "علی دشتی"- پژوهشگر، نویسنده، اندیشمند، مترجم، منتقد ادبی، روزنامهنگار- در مورد ترانه سرایی او گفته است: "رهی" همه ظرافت های اٌسلوب شعریِ خود را، در ترانه ها بکار بسته و ترانه را از سقوط و ابتذال نگاه داشته است. "محمدرضا شفیعی کَدکَنی"- نویسنده و شاعر- زبان غزلِ رهی را، سازگار با ترنم و تَغَنی می داند که عرصه ی ترانه سرایی، جلوه گاهِ آن است.
در تاریخِ ترانه پردازی ایران، کمتر شاعری را می توان با "رهی" مقایسه کرد. پیوند شعر و موسیقی در کارِ او، در اوجِ دقت و زیبایی بود. "رهی" یکپارچه، تغزل بود و آن را در جانِ موسیقی می ریخت. روشن است که همکاری شاعر و ترانه پردازی چنین چیره دست، برای بنیان گذار برنامه ی گلها غنیمتی بشمار می رفت. به عنوان مثال در ترانه ی "من از روز ازل دیوانه بودم" به غزل سرشار او در پیوند با موسیقی "مرتضی محجوبی" و صدای "غلامحسین بنان" بر می خوریم که در برنامه ی گلهای ۲۱۶ ب در سال ۱۳۳۷، نخستین اجرای خود را یافته است. "رهی معیری" از جمله شاعرانی است که شعرها و ترانه هایش نه تنها در میان ایرانیان، که در همه ی کشورهای فارسی زبانِ همجوار نیز، شهرت و محبوبیت یافته است. توفیق متن های ترانه ای او، آهنگ سازان برجسته ی زمان، چون "روح اله خالقی"، "مهدی خالدی"، "جواد معروفی" و "علی تجویدی" را به همکاری مستمر با او برانگیخت.
در برنامه ی گلها بیش از همه با مثلثِ "خالقی"- "معیری"- "بنان" روبرو می شویم. حاصلِ کارِ مشترکِ این سه تن، گنجینه ای را در بایگانی گلها بوجود آورده است، که نظیرش در هیچ مکان و زمان دیگری پیدا نمی شود. "رهی" که در تمام مدت همکاری با "داوود پیرنیا"، نقشِ مشاورِ ادبیِ او را نیز ایفا می کرد، پس از کناره گیری "پیرنیا" در عمل، دو سال را به جای او نشست و مانع از آن شد که گلهایی که به همت و کوشش او نگاه بانی شد از پای درآید. سرانجام دستِ مرگ در سالِ ۱۳۴۷، او را برای همیشه از گلها جدا نمود. آخرین متنِ گلهایی او بر روی آهنگی از شادروان "علی تجویدی" نشسته که با عنوان آزاده نخستین ترانه ی گلهاییِ بانو "هایده" شده است.
#سیری_در_برنامه_گلها
#بخش_سوم
#داوود_پیرنیا
#رهی_معیری
#بایزید_بسطامی
#فروغی_بسطامی
#باستانی_پاریزی
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#مرتضی_محجوبی
#غلامحسین_بنان
#روح_الله_خالقی
#مهدی_خالدی
#جواد_معروفی
#علی_تجویدی
#هایده
@javadtaat
@mosighi_andishe
زمانی جناب "باستانی پاریزی"-تاریخدان، نویسنده، پژوهشگر، شاعر، موسیقیپژوه-، در مورد او گفته بود: پس از ۶۰۰ سال، شاعری پای به دنیای ادب گذاشته، که شاید ۵۰۰ سالِ دیگر هم مانند او را نداشته باشیم. "علی دشتی"- پژوهشگر، نویسنده، اندیشمند، مترجم، منتقد ادبی، روزنامهنگار- در مورد ترانه سرایی او گفته است: "رهی" همه ظرافت های اٌسلوب شعریِ خود را، در ترانه ها بکار بسته و ترانه را از سقوط و ابتذال نگاه داشته است. "محمدرضا شفیعی کَدکَنی"- نویسنده و شاعر- زبان غزلِ رهی را، سازگار با ترنم و تَغَنی می داند که عرصه ی ترانه سرایی، جلوه گاهِ آن است.
در تاریخِ ترانه پردازی ایران، کمتر شاعری را می توان با "رهی" مقایسه کرد. پیوند شعر و موسیقی در کارِ او، در اوجِ دقت و زیبایی بود. "رهی" یکپارچه، تغزل بود و آن را در جانِ موسیقی می ریخت. روشن است که همکاری شاعر و ترانه پردازی چنین چیره دست، برای بنیان گذار برنامه ی گلها غنیمتی بشمار می رفت. به عنوان مثال در ترانه ی "من از روز ازل دیوانه بودم" به غزل سرشار او در پیوند با موسیقی "مرتضی محجوبی" و صدای "غلامحسین بنان" بر می خوریم که در برنامه ی گلهای ۲۱۶ ب در سال ۱۳۳۷، نخستین اجرای خود را یافته است. "رهی معیری" از جمله شاعرانی است که شعرها و ترانه هایش نه تنها در میان ایرانیان، که در همه ی کشورهای فارسی زبانِ همجوار نیز، شهرت و محبوبیت یافته است. توفیق متن های ترانه ای او، آهنگ سازان برجسته ی زمان، چون "روح اله خالقی"، "مهدی خالدی"، "جواد معروفی" و "علی تجویدی" را به همکاری مستمر با او برانگیخت.
در برنامه ی گلها بیش از همه با مثلثِ "خالقی"- "معیری"- "بنان" روبرو می شویم. حاصلِ کارِ مشترکِ این سه تن، گنجینه ای را در بایگانی گلها بوجود آورده است، که نظیرش در هیچ مکان و زمان دیگری پیدا نمی شود. "رهی" که در تمام مدت همکاری با "داوود پیرنیا"، نقشِ مشاورِ ادبیِ او را نیز ایفا می کرد، پس از کناره گیری "پیرنیا" در عمل، دو سال را به جای او نشست و مانع از آن شد که گلهایی که به همت و کوشش او نگاه بانی شد از پای درآید. سرانجام دستِ مرگ در سالِ ۱۳۴۷، او را برای همیشه از گلها جدا نمود. آخرین متنِ گلهایی او بر روی آهنگی از شادروان "علی تجویدی" نشسته که با عنوان آزاده نخستین ترانه ی گلهاییِ بانو "هایده" شده است.
#سیری_در_برنامه_گلها
#بخش_سوم
#داوود_پیرنیا
#رهی_معیری
#بایزید_بسطامی
#فروغی_بسطامی
#باستانی_پاریزی
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#مرتضی_محجوبی
#غلامحسین_بنان
#روح_الله_خالقی
#مهدی_خالدی
#جواد_معروفی
#علی_تجویدی
#هایده
@javadtaat
@mosighi_andishe
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آن عاشقانِ شرزه که با شب نزیستند
رفتند و شهرِ خفته ندانست کیستند
فریادشان تموجِ شطِ حیات بود
چون آذرخش در سخنِ خویش زیستند
مرغانِ پر گشودهی طوفان که روزِ مرگ
دریا و موج و صخره بر ایشان گریستند
میگفتی ای عزیز! سترون شدهست خاک
اینک ببین برابرِ چشمِ تو چیستند
هر صبح و شب به غارتِ طوفان روند و باز،
باز آخرین شقایقِ این باغ نیستند
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#شبتان دور از دلتنگى❣️
رفتند و شهرِ خفته ندانست کیستند
فریادشان تموجِ شطِ حیات بود
چون آذرخش در سخنِ خویش زیستند
مرغانِ پر گشودهی طوفان که روزِ مرگ
دریا و موج و صخره بر ایشان گریستند
میگفتی ای عزیز! سترون شدهست خاک
اینک ببین برابرِ چشمِ تو چیستند
هر صبح و شب به غارتِ طوفان روند و باز،
باز آخرین شقایقِ این باغ نیستند
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#شبتان دور از دلتنگى❣️