#شروع_داستان
یک کلاه شکاری سبزرنگ سری را که بیشتر به یک بادکنک حجیم شباهت داشت، میفشرد. روگوشیهای سبز پر بود از گوشهایی بزرگ و موهایی اصلاحنشده و کُرکِ زبری که در گوشها رشد کرده و از هر دو طرف زده بود بیرون، درست مثل ماشینی که راهنمای چپ و راستش همزمان چشمک بزند. لبهای پر و بههمفشردهاش از زیر سبیل انبوه و سیاهش توی چشم میزد، چین گوشهی لبهایش پر بود از نارضایتی و خردهچیپس. زیر سایهی آفتابگیرِ سبز کلاه، چشمان متکبرِ زرد و آبی ایگنیشِس جِی.رایلی خیره شده بودند به مردمی که زیر ساعت فروشگاه دی.اچ.هولمز انتظار میکشیدند. در میان جمعیت دنبال نشانههایی از بدسلیقگی در لباسپوشیدن میگشت. ایگنیشس متوجه شد که بیشتر لباسها بهقدری نو و گران بودند که کاملاً میشد توهینی به سلیقه و نجابت به حسابشان آورد. داشتنِ هرچیز نو و گرانقیمت نشانهی خدانشناسی و عدم درک هندسه بود، حتی ممکن بود روح را زیر سؤال برد.
#اتحادیه_ابلهان
#جان_کندی_تول
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه
یک کلاه شکاری سبزرنگ سری را که بیشتر به یک بادکنک حجیم شباهت داشت، میفشرد. روگوشیهای سبز پر بود از گوشهایی بزرگ و موهایی اصلاحنشده و کُرکِ زبری که در گوشها رشد کرده و از هر دو طرف زده بود بیرون، درست مثل ماشینی که راهنمای چپ و راستش همزمان چشمک بزند. لبهای پر و بههمفشردهاش از زیر سبیل انبوه و سیاهش توی چشم میزد، چین گوشهی لبهایش پر بود از نارضایتی و خردهچیپس. زیر سایهی آفتابگیرِ سبز کلاه، چشمان متکبرِ زرد و آبی ایگنیشِس جِی.رایلی خیره شده بودند به مردمی که زیر ساعت فروشگاه دی.اچ.هولمز انتظار میکشیدند. در میان جمعیت دنبال نشانههایی از بدسلیقگی در لباسپوشیدن میگشت. ایگنیشس متوجه شد که بیشتر لباسها بهقدری نو و گران بودند که کاملاً میشد توهینی به سلیقه و نجابت به حسابشان آورد. داشتنِ هرچیز نو و گرانقیمت نشانهی خدانشناسی و عدم درک هندسه بود، حتی ممکن بود روح را زیر سؤال برد.
#اتحادیه_ابلهان
#جان_کندی_تول
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه
👈 دوازده قانونِ کارِ ما عبارتند از👇👇
1- قانون #عظیم : محصول زندگیت نتیجۀ همان چیزی است که #میکاری که به قانون ((علت و معلول)) معروف است.
(جز از کِشته نَدِرَوی!) هر آن چیزیکه توسط هستی به #ما برمیگردد ، همان (پندار، گفتار، کردار و احساس) ماست که در #کیهان منتشر میکنیم.
چنانچه #خواهان ((شادی ، صلح ، عشق و دوستی)) هستیم ، در نتیجه بایستی شاد ، صلح طلب ، محبوب و یک #دوست باشیم.
2- قانون #آفرینش : زندگی فقط یک اتفاق گذرا نیست، بلکه #مشارکت ما را در همه مراحل و جوانب آن میطلبد .
ما بصورت درونی و از طریق #محیط بیرونی با هستی ، در وحدتی کامل قرار گرفته ایم.
(ما جزئی هستیم از کل هستی!) هر آنچه که در محیط بیرون ، ما را #احاطه کرده است ، #کلیدی است برای شناخت درون خود.
خودت باش و آنچه را که #شایسته زندگی خود میدانی، #انجام بده.
3- قانون #فروتنی : آنچه را که با فروتنی نمیپذیری ، از هستی به تو باز خواهد گشت.
چنانچه هرکسی را که میبینیم، دشمن یا دارای خصیصه ای #منفی تلقی کنیم ، در سطح آگاهی بالایی در هستی #قرار نگرفته ایم.
4- قانون #رشد : در هر مسیری که در زندگی #حرکت کنی ، در همان مسیر #رشد خواهی کرد .
این ما هستیم که در مسیر رشد روحی باید #تغییر کنیم ، نه دیگران ؛
تنها چیزی که در زندگی به ما #تعلق دارد ، همان وجود #خودمان است و تنها عامل برای کنترل خویشتن .
هنگامیکه با احساسی قلبی از #درونمان تغییر میکنیم ، زندگیمان نیز تغییر پیدا خواهد کرد.
5- قانون #مسئولیت : هنگامیکه به #اشتباهی پی میبریم ، بدانیم که آن اشتباه از درون خود ما #سرچشمه گرفته است.
ما #بازتابی از آن چیزهایی هستیم که ما را احاطه کرده اند و هر آنچه که ما را احاطه کرده است، بازتاب دهنده ماست.
ما باید #مسئولیت هر آنچه را که در زندگیمان وجود دارد را #بر_عهده بگیریم.
6- قانون #پیوستگی : حتی اگر انجام کاری به نظرمان #بیهوده بیاید ، انجام آن تأثیر خود را در #کیهان بجا خواهد گذاشت
زیرا #پیوستگی بین تمامی اجزاء هستی وجود دارد. برداشتن هرگام، هادی و راهنمای ما بسوی برداشتن گام #بعدی است و این عمل همیشه ادامه خواهد داشت.
انجام هر کاری با برداشتن گام اول آن #شروع میشود
گام ((ابتدایی و انتهایی)) هر کاری اهمیتی #مشابه دارند ، هر دوی آنها برای به انجام رساندن کار مورد نیازند.
گذشته ، حال و آینده اجزایی جدایی ناپذیر در #کیهانند.
7- قانون #تمرکز : شما نمیتوانید در یک زمان روی #دو_موضوع تمرکز کنید. هنگامیکه بر روی ارزشهای #معنوی تمرکز میکنید ، اندیشیدن به #خشم و #طمع (تمایلات نفسانی) غیر ممکن میشود.
8- قانون #بخشش : اگر شما به حقایقی در زندگیتان #باور دارید ، موقعیتهایی برایتان پیش خواهند آمد که آنها را به #اثبات برسانید.
پیش آمدن چنان موقعیتهایی در زندگی ، #زمان_عمل به باورهایمان است (دو صد گفته، چو نیم کردار نیست).
9- قانون بودن در #اینجا و #درحال : نگاه دائمی به گذشته برای آنچه که اتفاق افتاده است ، ما را از بودن در اینجا و درحال #دور میکند (فرزند زمان خویشتن باش)
تکیه بر #افکار_قدیمی، الگوهای قدیمی رفتاری، رویاهای قدیمی و غیره ما را از داشتن افکار و الگوهای نو #محروم میکنند.
10- قانون #تغییر : تا زمانیکه نیاز به تغییر مسیر (راه نا صواب یا نادرست ) حرکت را در زندگی بیاموزیم، #تاریخ بارها برایمان تکرار خواهد شد.
11- قانون #شکیبایی و #پاداش : تمام پاداشهای هستی ، محصول تلاش در زندگیند.
پاداشهای ارزشمند و #ماندگار، نیازمند تلاشی صبورانه و مداوم هسندند. (بدون شکیبایی، شناخت خدا میسر نمیشود). نشاط حقیقی آن زمانی حاصل میشود که آنچه را که قرار است انجام دهیم و انتظار دریافت پاداش زودهنگام برای آن نداشته باشیم.
12- قانون #اهمیت و #الهام ۵: همان میزانی بدست می آوری که برایش زحمت میکشی (نابرده رنج، گنج میسر نمی شود). ارزش هر چیزی بستگی مستقیم به میزان انرژی و #خواستی دارد که صرف رسیدن به آن میشود (تداوم خواستن، #توانستن است ).
#دکترعلی_مکرمی💉💊
1- قانون #عظیم : محصول زندگیت نتیجۀ همان چیزی است که #میکاری که به قانون ((علت و معلول)) معروف است.
(جز از کِشته نَدِرَوی!) هر آن چیزیکه توسط هستی به #ما برمیگردد ، همان (پندار، گفتار، کردار و احساس) ماست که در #کیهان منتشر میکنیم.
چنانچه #خواهان ((شادی ، صلح ، عشق و دوستی)) هستیم ، در نتیجه بایستی شاد ، صلح طلب ، محبوب و یک #دوست باشیم.
2- قانون #آفرینش : زندگی فقط یک اتفاق گذرا نیست، بلکه #مشارکت ما را در همه مراحل و جوانب آن میطلبد .
ما بصورت درونی و از طریق #محیط بیرونی با هستی ، در وحدتی کامل قرار گرفته ایم.
(ما جزئی هستیم از کل هستی!) هر آنچه که در محیط بیرون ، ما را #احاطه کرده است ، #کلیدی است برای شناخت درون خود.
خودت باش و آنچه را که #شایسته زندگی خود میدانی، #انجام بده.
3- قانون #فروتنی : آنچه را که با فروتنی نمیپذیری ، از هستی به تو باز خواهد گشت.
چنانچه هرکسی را که میبینیم، دشمن یا دارای خصیصه ای #منفی تلقی کنیم ، در سطح آگاهی بالایی در هستی #قرار نگرفته ایم.
4- قانون #رشد : در هر مسیری که در زندگی #حرکت کنی ، در همان مسیر #رشد خواهی کرد .
این ما هستیم که در مسیر رشد روحی باید #تغییر کنیم ، نه دیگران ؛
تنها چیزی که در زندگی به ما #تعلق دارد ، همان وجود #خودمان است و تنها عامل برای کنترل خویشتن .
هنگامیکه با احساسی قلبی از #درونمان تغییر میکنیم ، زندگیمان نیز تغییر پیدا خواهد کرد.
5- قانون #مسئولیت : هنگامیکه به #اشتباهی پی میبریم ، بدانیم که آن اشتباه از درون خود ما #سرچشمه گرفته است.
ما #بازتابی از آن چیزهایی هستیم که ما را احاطه کرده اند و هر آنچه که ما را احاطه کرده است، بازتاب دهنده ماست.
ما باید #مسئولیت هر آنچه را که در زندگیمان وجود دارد را #بر_عهده بگیریم.
6- قانون #پیوستگی : حتی اگر انجام کاری به نظرمان #بیهوده بیاید ، انجام آن تأثیر خود را در #کیهان بجا خواهد گذاشت
زیرا #پیوستگی بین تمامی اجزاء هستی وجود دارد. برداشتن هرگام، هادی و راهنمای ما بسوی برداشتن گام #بعدی است و این عمل همیشه ادامه خواهد داشت.
انجام هر کاری با برداشتن گام اول آن #شروع میشود
گام ((ابتدایی و انتهایی)) هر کاری اهمیتی #مشابه دارند ، هر دوی آنها برای به انجام رساندن کار مورد نیازند.
گذشته ، حال و آینده اجزایی جدایی ناپذیر در #کیهانند.
7- قانون #تمرکز : شما نمیتوانید در یک زمان روی #دو_موضوع تمرکز کنید. هنگامیکه بر روی ارزشهای #معنوی تمرکز میکنید ، اندیشیدن به #خشم و #طمع (تمایلات نفسانی) غیر ممکن میشود.
8- قانون #بخشش : اگر شما به حقایقی در زندگیتان #باور دارید ، موقعیتهایی برایتان پیش خواهند آمد که آنها را به #اثبات برسانید.
پیش آمدن چنان موقعیتهایی در زندگی ، #زمان_عمل به باورهایمان است (دو صد گفته، چو نیم کردار نیست).
9- قانون بودن در #اینجا و #درحال : نگاه دائمی به گذشته برای آنچه که اتفاق افتاده است ، ما را از بودن در اینجا و درحال #دور میکند (فرزند زمان خویشتن باش)
تکیه بر #افکار_قدیمی، الگوهای قدیمی رفتاری، رویاهای قدیمی و غیره ما را از داشتن افکار و الگوهای نو #محروم میکنند.
10- قانون #تغییر : تا زمانیکه نیاز به تغییر مسیر (راه نا صواب یا نادرست ) حرکت را در زندگی بیاموزیم، #تاریخ بارها برایمان تکرار خواهد شد.
11- قانون #شکیبایی و #پاداش : تمام پاداشهای هستی ، محصول تلاش در زندگیند.
پاداشهای ارزشمند و #ماندگار، نیازمند تلاشی صبورانه و مداوم هسندند. (بدون شکیبایی، شناخت خدا میسر نمیشود). نشاط حقیقی آن زمانی حاصل میشود که آنچه را که قرار است انجام دهیم و انتظار دریافت پاداش زودهنگام برای آن نداشته باشیم.
12- قانون #اهمیت و #الهام ۵: همان میزانی بدست می آوری که برایش زحمت میکشی (نابرده رنج، گنج میسر نمی شود). ارزش هر چیزی بستگی مستقیم به میزان انرژی و #خواستی دارد که صرف رسیدن به آن میشود (تداوم خواستن، #توانستن است ).
#دکترعلی_مکرمی💉💊
🖋️🌿نگاه کن عزیز من
چگونه در خیال خود
تورا به دوش می برم
خیال سبز تازه را
نهاده در کنار واژه هایِ
شعرهایِ تازه ی سپید خود
ز گل فروش می خرم گلی
غمم مباد زان ترانه که
غزل فروش بود ودوش
به گوش من به خنده گفت
کسی که طالب است را
به بارفروش می برم
منش به طعنه گفته ام
که هر چه می شود بگو
عروس شعر را شبی
به حجله خیال می برم
پرنده های عاشقی
ندیده ای کشیده پر
میان باغ عاشقانه ها
چو سر کشیده اند
تو را به جشن زنده رود
با ترانه می برم
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒دری به زمســتان باز کن،
تا ســپیدی برفها،
به ما امید زنده ماندن بدهد.
ما گرما نمیخواهیم
ما امید میخواهیم.
#احمدرضا_احمدی
#درودخوبان🌹
#شروع_هفتتون_قشنگ...❤️
چگونه در خیال خود
تورا به دوش می برم
خیال سبز تازه را
نهاده در کنار واژه هایِ
شعرهایِ تازه ی سپید خود
ز گل فروش می خرم گلی
غمم مباد زان ترانه که
غزل فروش بود ودوش
به گوش من به خنده گفت
کسی که طالب است را
به بارفروش می برم
منش به طعنه گفته ام
که هر چه می شود بگو
عروس شعر را شبی
به حجله خیال می برم
پرنده های عاشقی
ندیده ای کشیده پر
میان باغ عاشقانه ها
چو سر کشیده اند
تو را به جشن زنده رود
با ترانه می برم
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒دری به زمســتان باز کن،
تا ســپیدی برفها،
به ما امید زنده ماندن بدهد.
ما گرما نمیخواهیم
ما امید میخواهیم.
#احمدرضا_احمدی
#درودخوبان🌹
#شروع_هفتتون_قشنگ...❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آسان ببخش، صادقانه عشق بورز
راحت بخند، به آرامی ببوس و
هرگز از چیزی که لبخند به لبهایت نشانده، احساس پشیمانی نکن...
#شروع هر روز فرصتی دوباره است...
✍#شان_هپبورن
راحت بخند، به آرامی ببوس و
هرگز از چیزی که لبخند به لبهایت نشانده، احساس پشیمانی نکن...
#شروع هر روز فرصتی دوباره است...
✍#شان_هپبورن
لختی سخن پیرامون سروده ای از
استاد #ایرج_جمشیدی_بینا (۱)
#بخش_هشتم
#تاویل_بند_و_وضعیت_روایی_ششم:
هنوز هم کارد نمی برد
رگ از دسته فیروزه ای خود
تا نخود هر آش شوند
آش و لاش انگشتان
حنای خواب رنگی ندارد
وقتی شترش در هر خانه ای می خوابد
و خوابگردها /
بال پروانه های خواب را
به قصه های هزار و یک شب می برند
تا پرواز رویای هرکسی باشد
که خوابی برای تعبیر دارد
و تغییر شرایطی که می نویسند!
#تاویل_بند_ششم:
راوی اینجا کاملا موتیف هایش را داستانی می کند تا لذت عشق را داستانی و با نمودها بیابیم. اینکه خود را در میانه روایت ها حس می کنیم یعنی راوی موفقیت بیانی دارد. پیامدهای این گونه روایت که در همذات پنداری سلوک دارند سبب شده تا با اوی راوی و اوی غائب همراه شده و عشق بازی داشته باشیم به حس های مان. #آرتور_هانیوِل درباره پیرنگ در روایت مدرن می گوید:
- یکی از پیامدهای به کارگیری پیرنگ های مدرن و فنون روایت آن ها اینکه خواننده به نحو بی سابقه ای خود را در وقایع داستان دخیل احساس کند. (۲۱)
چرا چنین دخیل شدن حسی رخ می دهد؟ چون راوی دانای کل نیست بسان گذشته. وقتی هم دانای کل نیست پس وجود ندارد تا بتواند پیچیدگی روایت را توضیح دهد به خواننده. پس وظیفه خواننده هست که رابطه های دلالتی را از حقایق بیانی پدیدارشناسی کند و از همین رو صاحب روایت می شود تا در فردیت اشتراکی فعالانه در ایجاد پیرنگ روایت کمک رسان شود.
#شروع داستان وار این بند: هنوز که هنوز هست ای یار با همه توصیف ها نسبت به وضعیت دیالکتیک تنهایی ام، کارد - چاقو - نمی برد که تعبیر چاقو دسته خود را نمی برد را می توانیم به عنوان یک اصطلاح دریابیم. راوی از گزاره های وضعی کارش را هی بسط می دهد. از کارکرد چاقو به نخود هر آش رفتن یعنی انگشت هایم دور هر کاری برای توصیف تو رفتن. اینکه هستم و در پی تو روان می شود شرایط نخود هر آتش. بعد به خواب نگاهی خاص دارد راوی. #حنای_خواب حنای شب حجله را تعبییر دارد در حالتی و دیگر اینکه حنا رنگی ندارد که خود یک اصطلاح است.
وقتی خواب حنا ندارد بی جا و زمان سرگشته شده پس شتر او - خواب- هرجا می رود یعنی به هرجا بنگرم تو را می بینم پس در پی تو روان و خواب هایم در جستجوی توست.
خوابگرد حالتی نیمه بیدار و رونده است. راوی از وضع بی وضع عاشق به عنوان حالتی خوابگرد سخن دارد تا بی او زیستی را در بود و نبود ببینیم. یک زبانزد لری داریم که می گوید:
ت نیسی وُ ن سر زنده یلُم ن سر مردی یل
#ترجمه: تو نیستی و نه سر زنده ها هستم به بودن و نه سر مرده ها به سرشماری.
راوی از خوابگردهایی هایش می گوید که شده پیوندی به داستان های هزار و یک شب. چون بال پروانه در اوج بودن شان قصه ها دارند. بال پروانه که فقط در شب پیش می آید و روایت پروانگی را زمزمه تا کرم به پروانه برسد. پرواز که رویای همه هست در این تصویر تا قصه ها شده زمزمه ای فرازمند. این مهم را راوی در گزارشی تاریخی مکتوب می کند.
پایان این بخش
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
#آریا_پورفریاد 🍇🦉🍇
استاد #ایرج_جمشیدی_بینا (۱)
#بخش_هشتم
#تاویل_بند_و_وضعیت_روایی_ششم:
هنوز هم کارد نمی برد
رگ از دسته فیروزه ای خود
تا نخود هر آش شوند
آش و لاش انگشتان
حنای خواب رنگی ندارد
وقتی شترش در هر خانه ای می خوابد
و خوابگردها /
بال پروانه های خواب را
به قصه های هزار و یک شب می برند
تا پرواز رویای هرکسی باشد
که خوابی برای تعبیر دارد
و تغییر شرایطی که می نویسند!
#تاویل_بند_ششم:
راوی اینجا کاملا موتیف هایش را داستانی می کند تا لذت عشق را داستانی و با نمودها بیابیم. اینکه خود را در میانه روایت ها حس می کنیم یعنی راوی موفقیت بیانی دارد. پیامدهای این گونه روایت که در همذات پنداری سلوک دارند سبب شده تا با اوی راوی و اوی غائب همراه شده و عشق بازی داشته باشیم به حس های مان. #آرتور_هانیوِل درباره پیرنگ در روایت مدرن می گوید:
- یکی از پیامدهای به کارگیری پیرنگ های مدرن و فنون روایت آن ها اینکه خواننده به نحو بی سابقه ای خود را در وقایع داستان دخیل احساس کند. (۲۱)
چرا چنین دخیل شدن حسی رخ می دهد؟ چون راوی دانای کل نیست بسان گذشته. وقتی هم دانای کل نیست پس وجود ندارد تا بتواند پیچیدگی روایت را توضیح دهد به خواننده. پس وظیفه خواننده هست که رابطه های دلالتی را از حقایق بیانی پدیدارشناسی کند و از همین رو صاحب روایت می شود تا در فردیت اشتراکی فعالانه در ایجاد پیرنگ روایت کمک رسان شود.
#شروع داستان وار این بند: هنوز که هنوز هست ای یار با همه توصیف ها نسبت به وضعیت دیالکتیک تنهایی ام، کارد - چاقو - نمی برد که تعبیر چاقو دسته خود را نمی برد را می توانیم به عنوان یک اصطلاح دریابیم. راوی از گزاره های وضعی کارش را هی بسط می دهد. از کارکرد چاقو به نخود هر آش رفتن یعنی انگشت هایم دور هر کاری برای توصیف تو رفتن. اینکه هستم و در پی تو روان می شود شرایط نخود هر آتش. بعد به خواب نگاهی خاص دارد راوی. #حنای_خواب حنای شب حجله را تعبییر دارد در حالتی و دیگر اینکه حنا رنگی ندارد که خود یک اصطلاح است.
وقتی خواب حنا ندارد بی جا و زمان سرگشته شده پس شتر او - خواب- هرجا می رود یعنی به هرجا بنگرم تو را می بینم پس در پی تو روان و خواب هایم در جستجوی توست.
خوابگرد حالتی نیمه بیدار و رونده است. راوی از وضع بی وضع عاشق به عنوان حالتی خوابگرد سخن دارد تا بی او زیستی را در بود و نبود ببینیم. یک زبانزد لری داریم که می گوید:
ت نیسی وُ ن سر زنده یلُم ن سر مردی یل
#ترجمه: تو نیستی و نه سر زنده ها هستم به بودن و نه سر مرده ها به سرشماری.
راوی از خوابگردهایی هایش می گوید که شده پیوندی به داستان های هزار و یک شب. چون بال پروانه در اوج بودن شان قصه ها دارند. بال پروانه که فقط در شب پیش می آید و روایت پروانگی را زمزمه تا کرم به پروانه برسد. پرواز که رویای همه هست در این تصویر تا قصه ها شده زمزمه ای فرازمند. این مهم را راوی در گزارشی تاریخی مکتوب می کند.
پایان این بخش
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
#آریا_پورفریاد 🍇🦉🍇