تو راه غلطی را پیش گرفته ای
زندگی چیز باشکوهی است.
حتی اگر عاشق هم نباشی.
حتی اگر لکوموتیوران باشی.
تنها چیزی که توی آن شادی وجود ندارد
اینست که مردم شریف باید ازیک مشت خوک
از یک مشت دزد و ابله فرمان ببرند
ولی زندگی را برای اینها نساخته اند.
بالاخره عمرشان بسر می آید
درست مثل یک زخم که نمی تواند
روی یک بدن سالم دوام بیاورد...
#انگل
#ماکسیم_گورکی
زندگی چیز باشکوهی است.
حتی اگر عاشق هم نباشی.
حتی اگر لکوموتیوران باشی.
تنها چیزی که توی آن شادی وجود ندارد
اینست که مردم شریف باید ازیک مشت خوک
از یک مشت دزد و ابله فرمان ببرند
ولی زندگی را برای اینها نساخته اند.
بالاخره عمرشان بسر می آید
درست مثل یک زخم که نمی تواند
روی یک بدن سالم دوام بیاورد...
#انگل
#ماکسیم_گورکی
مادر
نویسنده: #ماکسیم_گورکی
مترجم: #علی_اصغر_سروش
ماکسیم گورکی (۱۶ مارس ۱۸۶۸ - ۶ ژوئن ۱۹۳۶)، داستاننویس، نمایشنامهنویس و مقالهنویس انقلابی روس و از بنیانگذاران سبک رئالیسم سوسیالیستی بود.
گرچه او را بیشتر به عنوان یک نویسنده، در سطح جهانی میشناسند و ستایش میکنند، از رهبران جنبش انقلابی روسیه نیز به شمار میآید.
روستای محل تولدش (نیژنی نوگورد)، از ۱۹۳۲ تا ۱۹۹۱ میلادی به افتخار او «گورکی» نامیده میشد.
كتاب «مادر» يكي از تاثيرگذارترين كتابهاي گوركي در ادبيات ماركسيستي محسوب ميشود، چاپ اين كتاب قبل از انقلاب ممنوع بود. برخي از منتقدين آثار گوركي، «مادر» را تنها اثر انقلابي(يا به عبارتي سياسي) اين نويسنده ميدانند.
داستان از شهرکی کوچک، در کنار کارخانهای آغاز میشود و به شرح زندگانی معمولی مردم آنجا میپردازد. نخستین شخصیت داستان، شوهر «مادر» است؛ مردی که جز مست کردن و کتک زدن خانوادهاش، به کار دیگری نمیپردازد. مرگ این شخصیت، پایان نخستین فصل کتاب است.
ماکسیم گورکی در سال ۱۹۳۶ در سن ۶۸ سالگی توسط یک گروه "ضد شوروی" با زهر مسموم شد و در گذشت. مرگ وی در هنگامی رخ داد که او تحت مداوای پزشکی بود.
نویسنده: #ماکسیم_گورکی
مترجم: #علی_اصغر_سروش
ماکسیم گورکی (۱۶ مارس ۱۸۶۸ - ۶ ژوئن ۱۹۳۶)، داستاننویس، نمایشنامهنویس و مقالهنویس انقلابی روس و از بنیانگذاران سبک رئالیسم سوسیالیستی بود.
گرچه او را بیشتر به عنوان یک نویسنده، در سطح جهانی میشناسند و ستایش میکنند، از رهبران جنبش انقلابی روسیه نیز به شمار میآید.
روستای محل تولدش (نیژنی نوگورد)، از ۱۹۳۲ تا ۱۹۹۱ میلادی به افتخار او «گورکی» نامیده میشد.
كتاب «مادر» يكي از تاثيرگذارترين كتابهاي گوركي در ادبيات ماركسيستي محسوب ميشود، چاپ اين كتاب قبل از انقلاب ممنوع بود. برخي از منتقدين آثار گوركي، «مادر» را تنها اثر انقلابي(يا به عبارتي سياسي) اين نويسنده ميدانند.
داستان از شهرکی کوچک، در کنار کارخانهای آغاز میشود و به شرح زندگانی معمولی مردم آنجا میپردازد. نخستین شخصیت داستان، شوهر «مادر» است؛ مردی که جز مست کردن و کتک زدن خانوادهاش، به کار دیگری نمیپردازد. مرگ این شخصیت، پایان نخستین فصل کتاب است.
ماکسیم گورکی در سال ۱۹۳۶ در سن ۶۸ سالگی توسط یک گروه "ضد شوروی" با زهر مسموم شد و در گذشت. مرگ وی در هنگامی رخ داد که او تحت مداوای پزشکی بود.
مادر.pdf
19.9 MB
#مادر
نویسنده: #ماکسیم_گورکی
مترجم: #علی_اصغر_سروش
موضوع: #داستان
نوبت چاپ: چاپ اول ۱۳۸۲
تعداد صفحات: ۴۸۲
نویسنده: #ماکسیم_گورکی
مترجم: #علی_اصغر_سروش
موضوع: #داستان
نوبت چاپ: چاپ اول ۱۳۸۲
تعداد صفحات: ۴۸۲
ما باید به دشمنان خود نشان دهیم که این زندگی مشقت باری که به ما تحمیل کردند، مانع از آن نیست که ما خود را از نظر فهم و هوش، بالاتر و برتر از آنها ندانیم ...
#ماکسیم گورکی
📚🍃
#ماکسیم گورکی
📚🍃
پنجشنبه 8 فروردین 1398
28 مارس 2019
📌 #ماریو_بارگاس_یوسا (Mario Vargas Llosa) (زادهٔ ۲۸ مارس ۱۹۳۶) داستاننویس، مقالهنویس، سیاستمدار و روزنامهنگار اهل پرو است. یوسا یکی از مهمترین رماننویسان و مقالهنویسان معاصر آمریکای جنوبی و از معتبرترین نویسندگان نسل خود است. او در سال 2010 برنده جایزه #نوبل ادبی شد. شهرت یوسا با نخستین رمانش، «شهر و سگها» آغاز شد. این رمان با نام «سالهای سگی» به زبان فارسی برگردانده شده و در انگلیسی با نام «عصر قهرمان» معروف است. یوسا تاکنون بیش از ۳۰ رمان و نمایشنامه نوشتهاست که از مشهورترین آنها میتوان به «گفتگو در کاتدرال»، «خانه سبز»، «قهرمان عصر ما» و «جنگ آخرالزمان» اشاره کرد. فارسیزبانان آشنایی با ماریو بارگاس یوسا را مدیون ترجمههای #عبدالله_کوثری هستند.
📌 #ماکسیم_گورکی (Maxim Gorky) (زاده ۲۸مارس ۱۸۶۸ - درگذشته ۱۸ ژوئن ۱۹۳۶) نویسندهٔ اهل روسیه، از بنیانگذاران سبک ادبی واقعگرایی سوسیالیستی و فعال سیاسی بود. او پنج بار کاندید جایزهٔ #نوبل ادبیات شد اما این جایزه هیچگاه به او تعلق نگرفت. نخستین کتاب گورکی «مقالات و داستانها» در سال ۱۸۹۸ با موجی از موفقیت روبرو شد و حرفهٔ او به عنوان نویسنده نیز از همین نقطه شروع شد. «دانشکدههای من»، «یک شب توفانی»، «ولگردان» و «در جستجوی نان» از جمله آثار منتشر شده وی در ایران هستند.
📌 #بهومیل_هرابال (Bohumil Hrabal) (زاده ۲۸ مارس ۱۹۱۴ ـ درگذشته ۳ فوریه ۱۹۹۷) از نویسندگان برجسته جمهوری چک بود. در سال ۱۹۶۳ مجموعهٔ «مرواریدهای اعماق» اولین اثر نویسنده به فاصلهٔ یکی دو ساعت به فروش رفت و نایاب شد و در ادبیات معاصر چک حادثهای قلمداد شد. از آثار ترجمه شده وی به فارسی میتوان به «تنهایی پرهیاهو»، «نظارت دقیق قطارها»، «من خدمتکار شاه انگلیس بودم»، «نی سحرآمیز» و «همه ترسهایم» اشاره کرد.
👈"تنهایی پرهیاهو" در نظرخواهی از ناقدان ادبی و استادان دانشگاه و نویسندگان، در آغاز سده کنونی به عنوان دومین اثر متمایز ادبیات نیمهٔ دوم سده بیستم چک برگزیده شد. آثار زیادی از هرابال به فیلم برگردانده شده و فیلم «قطارهای به شدت مراقبت شده» اسکار بهترین فیلم خارجی سال ۱۹۶۷ را به دست آورد.
📌 #اریک_امانوئل_اشمیت (Éric-Emmanuel Schmitt) (زاده ۲۸ مارس ۱۹۶۰) نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلسوف فرانسوی است. نوشتههای او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایشنامههای او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفتهاست. نمایشنامههایی از او نظیر «خرده جنایتهای زناشویی» و «مهمانسرای دو دنیا» و آثاری از مجموعه داستان «گلهای معرفت» مانند «میلارپا»، «موسیو ابراهیم»، «اسکار و مادام رز» و «سوموکاری که نمیتوانست تنومند شود» همراه چندین رمان دیگر به فارسی ترجمه شده و اغلب کارهای وی به صورت فیلم سینمایی نیز ساخته شدهاند.
@parnian_khyial
تو پشت پنجره ذهن من
پشت به همه خاطرات
چقدر غریبه ای
با اینهمه
چرا
رد پایت
از ذهنم پاک نمیشود؟
آنچه را از گذشته به یاد میاورم
تکرار نام توست
دنیا!وه که چه زیباست
#ایرج_جمشیدی(بینا)
✔️🌹 وعرض احترام دوستان گرامی صبح همگی بخیر وشادی🦋🦋🦋🌹
✅چقدر آدم در این دنیا فراوان است… و هر کسی هم یک جور گله از روزگار دارد. پس آخر آدمهای شاد و خوشبخت کجا هستند؟
🖋| #ماکسیم_گورکی
@parnian_khyial
#ادمین
پشت به همه خاطرات
چقدر غریبه ای
با اینهمه
چرا
رد پایت
از ذهنم پاک نمیشود؟
آنچه را از گذشته به یاد میاورم
تکرار نام توست
دنیا!وه که چه زیباست
#ایرج_جمشیدی(بینا)
✔️🌹 وعرض احترام دوستان گرامی صبح همگی بخیر وشادی🦋🦋🦋🌹
✅چقدر آدم در این دنیا فراوان است… و هر کسی هم یک جور گله از روزگار دارد. پس آخر آدمهای شاد و خوشبخت کجا هستند؟
🖋| #ماکسیم_گورکی
@parnian_khyial
#ادمین
.
چیزی که دوست دارم، این است که با فردی ملاقات کنم که بتوانم کلاهم را بهنشانهی احترام به او، از سر بردارم و بگویم:
"متشکرم که متولد شدی، هرچه بیشتر زنده باشی، بهتر است..."
#ماکسیم_گورکی
چیزی که دوست دارم، این است که با فردی ملاقات کنم که بتوانم کلاهم را بهنشانهی احترام به او، از سر بردارم و بگویم:
"متشکرم که متولد شدی، هرچه بیشتر زنده باشی، بهتر است..."
#ماکسیم_گورکی
کتابها بودند که به من کمک کردند تا از باتلاق گندیدهی جهل ببرون بیایم وگرنه نابود میشدم!
✍ #ماکسیم_گورکی📚
✍ #ماکسیم_گورکی📚
،
سابقا کسانی را به زندان می انداختند که دزدی کرده بودند
ولی حالا آنهایی را حبس میکنند که حقیقت را میگویند.
#مادر 📚
#ماکسیم_گورکی
سابقا کسانی را به زندان می انداختند که دزدی کرده بودند
ولی حالا آنهایی را حبس میکنند که حقیقت را میگویند.
#مادر 📚
#ماکسیم_گورکی
✍️🌺درود صبح بخیر همراه با بهترینها سبزه ی عمرتان پایدار و بدون گره .با این امید که تعطیلات نوروز به شما وهمه ی عزیزانتان خوش گذشته باشد.حضرت دوست سفرت بخیر اما در این ایام که همه در دامان طبیعت و در سفر سعی بر گذراندن تعطیلات داشتیم ایا اندیشیدیم که چگونه از خود وعزیزانمان بارعایت اصول همزیستی با طبیعت محافظت کنیم با رعایت قوانین رانندگی خود ودیگران درآرامش باشند .شاخه ها را نشکنیم اتش به هستی طبیعت نزنیم ومسئولانه وبارعایت حریم وحرمت مخل آزادی وشادی دیگران نباشیم ودستاوردمان از این دید وبازدیدها نو شدنها چیست.آیا به کمبودها،نبودها توانستیم با دیده ی اغماض بنگریم وایا قدمی در راه اصلاح خود وبازنگری در رفتار خود برداشتیم به امید که سال نو سال تحول درونی واصلاح رفتاری در جهت همزیستی با دیگران وطبیعت باشد وبهار بهار شادیهایتان
🖋️🌿جهان نوشد بهاری دلنشین است
برای شادمانی اسب زین است
به دامان طبیعت کن رها دل
هوای عید وشادی ها قرین است
🖋️🌿مجهول عشق را می جستیم
در سردی زمستانی
که چوب در آستین سرما داشت
وما دلبسته به سرخی آتش
از ضرب طاقت خود
به روایت بهار دل سپرده بودیم
که بر شاخه های درختان
آرام ارام جوانه می زد
وچشمان خواب را نیشگون می گرفت
تا اسب رم کرده ی امید
به آخور شادی برگردد
وبارانهای بهاری بشوید
ملال را
چشم بازکردیم
در زیر پوست شهر
جوانه ی شادی بود
وعشق شیپور برگرفته
به شهر برمی گشت
وچادرهای رنگی به سبزه ها وشکوفه ها
پیوند می زدند شادی را
ودستهای پر از گل وشیرینی
به خانه برمی گشتند
وکودکان دستفروش
شادی را قسمت می کردند
بی آنکه خود بدانند
مجهول قصه ی نوروزند
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒به آنان که ما را رها نمودند
در خاک خالی، بی آب و بی گیاه
بی هیچ اشک و آه
بگویید:
ما ریشه در خویش داشتیم
و سبز گشتیم
و سبز شد بهار…
#شعر
#محمود_درویش
✍️مقابل هرچیز طاقت خواهم آورد؛ زیرا که در نهاد من یک نوع شادی است که آن را هرگز هیچ چیز نخواهد کشت و این شادی نیروی من است.
می دانم زمانی فراخواهد رسید که مردم با تمجید به یکدیگر بنگرند و هرکدام از آنها در چشم دیگران همچون ستاره ای بدرخشد و هر فردی به گفتار هم نوعش چنان گوش دهد گویی صدای موسیقی است و بر روی زمین مردمانی آزاد خواهند زیست.
📚 #مادر
#ماکسیم_گورکی
🖋️🌿جهان نوشد بهاری دلنشین است
برای شادمانی اسب زین است
به دامان طبیعت کن رها دل
هوای عید وشادی ها قرین است
🖋️🌿مجهول عشق را می جستیم
در سردی زمستانی
که چوب در آستین سرما داشت
وما دلبسته به سرخی آتش
از ضرب طاقت خود
به روایت بهار دل سپرده بودیم
که بر شاخه های درختان
آرام ارام جوانه می زد
وچشمان خواب را نیشگون می گرفت
تا اسب رم کرده ی امید
به آخور شادی برگردد
وبارانهای بهاری بشوید
ملال را
چشم بازکردیم
در زیر پوست شهر
جوانه ی شادی بود
وعشق شیپور برگرفته
به شهر برمی گشت
وچادرهای رنگی به سبزه ها وشکوفه ها
پیوند می زدند شادی را
ودستهای پر از گل وشیرینی
به خانه برمی گشتند
وکودکان دستفروش
شادی را قسمت می کردند
بی آنکه خود بدانند
مجهول قصه ی نوروزند
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒به آنان که ما را رها نمودند
در خاک خالی، بی آب و بی گیاه
بی هیچ اشک و آه
بگویید:
ما ریشه در خویش داشتیم
و سبز گشتیم
و سبز شد بهار…
#شعر
#محمود_درویش
✍️مقابل هرچیز طاقت خواهم آورد؛ زیرا که در نهاد من یک نوع شادی است که آن را هرگز هیچ چیز نخواهد کشت و این شادی نیروی من است.
می دانم زمانی فراخواهد رسید که مردم با تمجید به یکدیگر بنگرند و هرکدام از آنها در چشم دیگران همچون ستاره ای بدرخشد و هر فردی به گفتار هم نوعش چنان گوش دهد گویی صدای موسیقی است و بر روی زمین مردمانی آزاد خواهند زیست.
📚 #مادر
#ماکسیم_گورکی
Telegram
attach 📎