✍️🌺درود صبح بخیر وشادی روزتان بر مدار عشق وهمدلی کامیاب و فرخ
شتاب گذشت زمان وسرعت تغییرات را دریابیم وبا گردش زمان وتغییرات همراه شویم در غیر اینصورت جا خواهیم ماند.سرعت تغییر در جهان کنونی هر چه را که در مسیر قرار دارد به شدت دگرگون خواهد کرد تا طرز تفکر ،نحوه ی اندیشیدن و باورها واعتقادات را .جاماندگان از این سرعت تغییر استحاله وبه تا یخ خواهند پیوست مراقب باشیم نسل زد روبروی جهان انگشت شهادت را گرفته است و در مبارزه ای نابرابر این روند استحاله راسرعت می بخشد مراقب باشیم
🖋️🌿رقصنده به دور شعله ها پروانه
تا کولی بخت می رسد رندانه
در مقتل او هزار خنجر شده تیز
مقتول یکی است عالمی دیوانه
🖋️🌿گل کولی میان دشت با باد
سخن ها داشت با خود می زدش داد
به تیشه زخم دستش چاک می کرد
به خونش زندگی می کرد بنیاد
🖋️🌿کبوتران بی دل رویا
پا پر بودند
تا دوردست دور می پریدند
شب چشمانت نمی رسید
و ماه چراغ خاموش چشمک می زد
جای پای تو را در ایوان
و زخم سایه ها را
در ظلمات ذهن
چه نقش ها بر می گرفتم
در اشکوب ترد لحظه های تنهایی
زمان آسیابی بود
در میان چرخ دنده هایش
استخوان خرد می کردیم
تا مالون پیر اربابش را صدا می زد
بر تن سماجت
رخت حوصله پوشانده
زنجیره های غفلت شکل می گرفت
صلیب افتاده بود
روی دیوار ندبه شوالیه ای یادگاری می نوشت
وعربی سنگ می زد شیطان را
کابوس ها یکی یکی می رسیدند
و کاووس دیوانه ی خشم
هر کس را می راند
که زنی ذهنش را جویده بود
وسیاووش از اتش می گذشت
ومن هنوز مبهوت پیراهنی بودم
که پاره نشده بود
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📔چرا برای خوشايند ديگران، هميشه خلاقيت خود را سركوب می كردم؟
من هر بار كه گفتم "بله" ،ولی منظور واقعیام "نه" بود، به خودم خيانت كردم. چرا هميشه برای اينكه خودم باشم، در جستجوی تاييد ديگران بودم و حرمتم را ناديده گرفتم؟ چرا به دنبال خواستهی قلبیام نرفتم و توانايی گفتن حقيقت خودم را نداشتم؟ چرا وقتی در قالب جسم هستيم اين مطالب را تشخيص نمیدهيم؟ چرا هيچوقت نميدانستم كه نمیبايست نسبت به خودمان سختگير باشيم؟ خود را در دريای عشق بیقيد و شرط و پذيرش، غوطه ور ميديدم. میتوانستم با ديد تازهای به خودم نگاه كنم و ببينم كه موجود زيبای اين كائنات هستم.
من فهميدم كه تنها به خاطر اينكه وجود دارم، شايسته توجه محبت آميزم، نه سزاوار قضاوت. اصلا لازم نيست كار خاصی انجام دهم. من سزاوار دوست داشتن هستم. تنها به اين جهت كه وجود دارم.
نه بيشتر و نه كمتر...
#آنيتا_مورجانی
📔کتاب: کی ز مردن كم شدم
شتاب گذشت زمان وسرعت تغییرات را دریابیم وبا گردش زمان وتغییرات همراه شویم در غیر اینصورت جا خواهیم ماند.سرعت تغییر در جهان کنونی هر چه را که در مسیر قرار دارد به شدت دگرگون خواهد کرد تا طرز تفکر ،نحوه ی اندیشیدن و باورها واعتقادات را .جاماندگان از این سرعت تغییر استحاله وبه تا یخ خواهند پیوست مراقب باشیم نسل زد روبروی جهان انگشت شهادت را گرفته است و در مبارزه ای نابرابر این روند استحاله راسرعت می بخشد مراقب باشیم
🖋️🌿رقصنده به دور شعله ها پروانه
تا کولی بخت می رسد رندانه
در مقتل او هزار خنجر شده تیز
مقتول یکی است عالمی دیوانه
🖋️🌿گل کولی میان دشت با باد
سخن ها داشت با خود می زدش داد
به تیشه زخم دستش چاک می کرد
به خونش زندگی می کرد بنیاد
🖋️🌿کبوتران بی دل رویا
پا پر بودند
تا دوردست دور می پریدند
شب چشمانت نمی رسید
و ماه چراغ خاموش چشمک می زد
جای پای تو را در ایوان
و زخم سایه ها را
در ظلمات ذهن
چه نقش ها بر می گرفتم
در اشکوب ترد لحظه های تنهایی
زمان آسیابی بود
در میان چرخ دنده هایش
استخوان خرد می کردیم
تا مالون پیر اربابش را صدا می زد
بر تن سماجت
رخت حوصله پوشانده
زنجیره های غفلت شکل می گرفت
صلیب افتاده بود
روی دیوار ندبه شوالیه ای یادگاری می نوشت
وعربی سنگ می زد شیطان را
کابوس ها یکی یکی می رسیدند
و کاووس دیوانه ی خشم
هر کس را می راند
که زنی ذهنش را جویده بود
وسیاووش از اتش می گذشت
ومن هنوز مبهوت پیراهنی بودم
که پاره نشده بود
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📔چرا برای خوشايند ديگران، هميشه خلاقيت خود را سركوب می كردم؟
من هر بار كه گفتم "بله" ،ولی منظور واقعیام "نه" بود، به خودم خيانت كردم. چرا هميشه برای اينكه خودم باشم، در جستجوی تاييد ديگران بودم و حرمتم را ناديده گرفتم؟ چرا به دنبال خواستهی قلبیام نرفتم و توانايی گفتن حقيقت خودم را نداشتم؟ چرا وقتی در قالب جسم هستيم اين مطالب را تشخيص نمیدهيم؟ چرا هيچوقت نميدانستم كه نمیبايست نسبت به خودمان سختگير باشيم؟ خود را در دريای عشق بیقيد و شرط و پذيرش، غوطه ور ميديدم. میتوانستم با ديد تازهای به خودم نگاه كنم و ببينم كه موجود زيبای اين كائنات هستم.
من فهميدم كه تنها به خاطر اينكه وجود دارم، شايسته توجه محبت آميزم، نه سزاوار قضاوت. اصلا لازم نيست كار خاصی انجام دهم. من سزاوار دوست داشتن هستم. تنها به اين جهت كه وجود دارم.
نه بيشتر و نه كمتر...
#آنيتا_مورجانی
📔کتاب: کی ز مردن كم شدم