ادبیات ایران(۷) قائم مقام فراهانی
@mehdi_akhavan_sales
ادبیات ایران
برنامه ی هفتم: قائم مقام فراهانی
نویسنده و کارشناس: #مهدی_اخوان_ثالث
مجری: بانو آذر پژوهش
برنامه ی هفتم: قائم مقام فراهانی
نویسنده و کارشناس: #مهدی_اخوان_ثالث
مجری: بانو آذر پژوهش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قسمت پایانی آلبوم #زمستان_است
صدای همایون زیر صدای #شجریان پدر ، فضای سرد و گنگ شعر را پررنگ تر تداعی میکنند.
بخصوص وقتی عبارت «غبارآلوده مهر و ماه» را میخوانند...
هوا دلگیر
درها بسته
سرها در گریبان
دستها پنهان
نفس ها ابر
دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آگین
زمین دلمرده
سقف آسمان کوتاه
غبارآلوده مهر و ماه
زمستان است....
#مهدی_اخوان_ثالث
❄️ «خانهی شجریان»
🆔 @Shajarian_Home
صدای همایون زیر صدای #شجریان پدر ، فضای سرد و گنگ شعر را پررنگ تر تداعی میکنند.
بخصوص وقتی عبارت «غبارآلوده مهر و ماه» را میخوانند...
هوا دلگیر
درها بسته
سرها در گریبان
دستها پنهان
نفس ها ابر
دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آگین
زمین دلمرده
سقف آسمان کوتاه
غبارآلوده مهر و ماه
زمستان است....
#مهدی_اخوان_ثالث
❄️ «خانهی شجریان»
🆔 @Shajarian_Home
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ...آی...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای
منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم
منم من، سنگ تیپاخورده ی رنجور
منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ی ناجور
نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم
#مهدی_اخوان_ثالث
امروز 10 اسفند، زادروز مهدی اخوان ثالث، شاعر پرآوازه و موسیقیپژوه کشورمان گرامی باد.
روحشان شاد🌺
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای
منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم
منم من، سنگ تیپاخورده ی رنجور
منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ی ناجور
نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم
#مهدی_اخوان_ثالث
امروز 10 اسفند، زادروز مهدی اخوان ثالث، شاعر پرآوازه و موسیقیپژوه کشورمان گرامی باد.
روحشان شاد🌺
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جوونای قلعه داد، چه بد می سوزونه بیداد
لباتون سرد و خاموش، چشا لبریز فریاد
موسیقی خراسان
اشعار:
زنده یاد #مهدی_اخوان_ثالث
و #ابراهیم_جعفری
آواز: #سیما_بینا
گروه: #لیان
لباتون سرد و خاموش، چشا لبریز فریاد
موسیقی خراسان
اشعار:
زنده یاد #مهدی_اخوان_ثالث
و #ابراهیم_جعفری
آواز: #سیما_بینا
گروه: #لیان
✍🌺درود صبحتان زیبا ودل انگیز روزتان عاشقانه وکامیاب .خالق روزی زیبا برای خود واطرافیان باشید.
نه به جنگ، هنوز در جهان هیچ مشکلی از طریق جنگ حل نشده است وبعد از تاوان زیاد این نشستن بر میز مذاکره بوده است که راه حلی آفریده است
✍🌺صبح است گره بر ابروی تاک افتاد
از هر گره قطره قطره آب برخاک افتاد
مست است زمین زباده هشیار شوید
اینگونه که هر درخت بی باک افتاد
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌🌿جهان از گلوی ققنوسی
می خواند
غمگین ترین ترانه اش را
خالی است جای بوسه ها
و زبان جنگ جهانی می شود
در رجزهای جنگ طلبان
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌🌿پیراهن زمختی از خاربرتن
چشم از لطافت گل برگرفته
در شیپور می دمد
برلبه پرتگاهی صعب
جهان به برزخ تاره خوش آمدی
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌📗کتاب وموسیقی خوب رسوا کننده دیکتاتورها ست تا تیغ سانسور را تیز کنند
🖌📗بنوش ای برف! گلگون شو، برافروز
که این خون،خونِ ما بی خانمانهاست.
که این خون،خون گرگانِ گرسنه ست
که این خون،خونِ فرزندانِ صحراست
در این سرما،گرسنه، زخم خورده،
دویم آسیمه سر بربرف،چون باد.
ولیکن عزّتِ آزادگی را
نگهبانیم،آزادیم،آزاد.
#مهدی_اخوان_ثالث
🎈۱۰ اسفند ، زادروز شاعر توانا
نه به جنگ، هنوز در جهان هیچ مشکلی از طریق جنگ حل نشده است وبعد از تاوان زیاد این نشستن بر میز مذاکره بوده است که راه حلی آفریده است
✍🌺صبح است گره بر ابروی تاک افتاد
از هر گره قطره قطره آب برخاک افتاد
مست است زمین زباده هشیار شوید
اینگونه که هر درخت بی باک افتاد
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌🌿جهان از گلوی ققنوسی
می خواند
غمگین ترین ترانه اش را
خالی است جای بوسه ها
و زبان جنگ جهانی می شود
در رجزهای جنگ طلبان
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌🌿پیراهن زمختی از خاربرتن
چشم از لطافت گل برگرفته
در شیپور می دمد
برلبه پرتگاهی صعب
جهان به برزخ تاره خوش آمدی
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌📗کتاب وموسیقی خوب رسوا کننده دیکتاتورها ست تا تیغ سانسور را تیز کنند
🖌📗بنوش ای برف! گلگون شو، برافروز
که این خون،خونِ ما بی خانمانهاست.
که این خون،خون گرگانِ گرسنه ست
که این خون،خونِ فرزندانِ صحراست
در این سرما،گرسنه، زخم خورده،
دویم آسیمه سر بربرف،چون باد.
ولیکن عزّتِ آزادگی را
نگهبانیم،آزادیم،آزاد.
#مهدی_اخوان_ثالث
🎈۱۰ اسفند ، زادروز شاعر توانا
۴شهریور، سالروز درگذشت یکی از مهمترین چهرههای ادبیات معاصر فارسی است.
« #مهدی_اخوان_ثالث»( #م_امید)
در چنین روزی به سال ۱۳۶۹، چند روزی پس از کتک خوردن شدید از عناصر خودسر خوانده شده در نزدیکی منزلش، راهی دیار عدم شد.
کارنامهی ادبی اخوان جدای از ارزشهای شعری آن، حکایت از ژرفای نگاه و گسترهی معلومات او در شناخت پتانسیلهای ادبیات کهن و معاصر و نیز دقتهای زبانی در شعر است. او که بیش از هر سرودهای با «زمستان» شناخته میشود، سرایندهی شعرهای ماندگاری است که هر یک به وجهی در خاطرهی دوستداران ادبیات فارسی ماندگار شده است.
« #مهدی_اخوان_ثالث»( #م_امید)
در چنین روزی به سال ۱۳۶۹، چند روزی پس از کتک خوردن شدید از عناصر خودسر خوانده شده در نزدیکی منزلش، راهی دیار عدم شد.
کارنامهی ادبی اخوان جدای از ارزشهای شعری آن، حکایت از ژرفای نگاه و گسترهی معلومات او در شناخت پتانسیلهای ادبیات کهن و معاصر و نیز دقتهای زبانی در شعر است. او که بیش از هر سرودهای با «زمستان» شناخته میشود، سرایندهی شعرهای ماندگاری است که هر یک به وجهی در خاطرهی دوستداران ادبیات فارسی ماندگار شده است.
نسیم شهریور
گرد غربت پرده زد بر دامن بال و پرم
ياد باد از آشيان و بالِ مهرِ مادرم
آن قدر در گردبادِ رنج و حسرت گم شدم
تا غبار آلودِ غم شد چهرۀ حزن آورم
كنجِ غربت هر كه خود را يارِ شاطر مي نمود
چون گشودم چشم، ديدم اوست بارِ خاطرم
من حديثم رنگِ ديگر داشت، پيش از پاي عشق
اينكه مي بيني ز دست عشق آمد بر سرم
باز هم تا هست باشد عشقِ دردآلود من
عقل كز باغم پريد، و دل كه خون شد در برم
باز بعد از نيمشب شد، باز مي خوانَد خروس
آن سرودي را كه هر شب مشكل آيد باورم
هيچ شب يادم نمي آيد كه پيش از نيمشب
پيكرم در خوابِ راحت ديده باشد بسترم
سوختم تا ريشه پاك، از آتشي تا ريشه سوز
اي نسيم، اما بدان درگه رسان خاكسترم
يك نوازش، يك نگاه گرم ،يك لبخند مهر
نيست، اما آرزو دارد دلِ غم پرورم
شوخ طبعي مي كنم، تا كس نگويد كبر داشت
ليك با دل نيست همره طبعِ شوخي گسترم
گاه چون سنگم بسختي، گاهي از بالِ نسيم
سخت مي رنجد دلِ از برگِ گل نازكترم
تا نگويندم كه خشكي، تر زباني مي كنم
دل عزادار است و من با تار خود رامشگرم
خندم اندر جمع بيدردان، و ليكن ناگهان
ياد دردي موي را سوزن كند بر پيكرم
چون خيال روي و مويش پيش چشم آرم، به شوق
اشك ريزم، موي گویي رفته در چشمِ ترم
مست كرد امشب نسيمِ مست شهريور مرا
گرچه باز از چشمِ تر آبانم، از دل آذرم
ماه شهريور پر است از خاطراتِ عشقِ من
من به جان تا زنده باشم، عاشقِ شهريورم
شاهدم باش اي سحر! كامشب تو خنديدي و من
همچنان گريان به يادِ آن بت افسونگرم
آن بهشتِ آرزويم، تاجِ عمرم ، هستيم
سايه پروردِ خيالم، نازنينم، دلبرم
#مهدی_اخوان_ثالث
از کتاب : ارغنون
گرد غربت پرده زد بر دامن بال و پرم
ياد باد از آشيان و بالِ مهرِ مادرم
آن قدر در گردبادِ رنج و حسرت گم شدم
تا غبار آلودِ غم شد چهرۀ حزن آورم
كنجِ غربت هر كه خود را يارِ شاطر مي نمود
چون گشودم چشم، ديدم اوست بارِ خاطرم
من حديثم رنگِ ديگر داشت، پيش از پاي عشق
اينكه مي بيني ز دست عشق آمد بر سرم
باز هم تا هست باشد عشقِ دردآلود من
عقل كز باغم پريد، و دل كه خون شد در برم
باز بعد از نيمشب شد، باز مي خوانَد خروس
آن سرودي را كه هر شب مشكل آيد باورم
هيچ شب يادم نمي آيد كه پيش از نيمشب
پيكرم در خوابِ راحت ديده باشد بسترم
سوختم تا ريشه پاك، از آتشي تا ريشه سوز
اي نسيم، اما بدان درگه رسان خاكسترم
يك نوازش، يك نگاه گرم ،يك لبخند مهر
نيست، اما آرزو دارد دلِ غم پرورم
شوخ طبعي مي كنم، تا كس نگويد كبر داشت
ليك با دل نيست همره طبعِ شوخي گسترم
گاه چون سنگم بسختي، گاهي از بالِ نسيم
سخت مي رنجد دلِ از برگِ گل نازكترم
تا نگويندم كه خشكي، تر زباني مي كنم
دل عزادار است و من با تار خود رامشگرم
خندم اندر جمع بيدردان، و ليكن ناگهان
ياد دردي موي را سوزن كند بر پيكرم
چون خيال روي و مويش پيش چشم آرم، به شوق
اشك ريزم، موي گویي رفته در چشمِ ترم
مست كرد امشب نسيمِ مست شهريور مرا
گرچه باز از چشمِ تر آبانم، از دل آذرم
ماه شهريور پر است از خاطراتِ عشقِ من
من به جان تا زنده باشم، عاشقِ شهريورم
شاهدم باش اي سحر! كامشب تو خنديدي و من
همچنان گريان به يادِ آن بت افسونگرم
آن بهشتِ آرزويم، تاجِ عمرم ، هستيم
سايه پروردِ خيالم، نازنينم، دلبرم
#مهدی_اخوان_ثالث
از کتاب : ارغنون
نه نغمه ی نی خواهم و نه طرف چمن
نه یار جوان، نه باده ی صاف کهن
خواهم که به خلوتکده ای از همه دور
"من باشم و من باشم و من باشم و من"
#مهدی_اخوان_ثالث📚
نه یار جوان، نه باده ی صاف کهن
خواهم که به خلوتکده ای از همه دور
"من باشم و من باشم و من باشم و من"
#مهدی_اخوان_ثالث📚
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#رقص_کودکان
زیباست ...🥰
ما ..
فاتحان شهرهای رفته بر بادیم ..!
با صدایی ناتوانتر ..
زآنکه بیرونید از سینه ..
راویان قصههای رفته از یادیم ...
کس به چیزی یا پشیزی ..
برنگیرد سکه هامان را ...
گویی از شاهی ست بیگانه ..!
یا ز میری دودمانش منقرض گشته ..!
گاه گه بیدار میخواهیم شد ..
زین خواب جادویی ..
همچو خواب همگنان غار ..
چشم میمالیم و میگوییم:
آنک، طرفه قصر زرنگار ...
صبح شیرینکار ...
لیک ..
بی مرگ است دقیانوس ..
وای، وای، افسوس ...!!
#مهدی_اخوان_ثالث
#پیروز_آزاد_وشادکام_باشید
زیباست ...🥰
ما ..
فاتحان شهرهای رفته بر بادیم ..!
با صدایی ناتوانتر ..
زآنکه بیرونید از سینه ..
راویان قصههای رفته از یادیم ...
کس به چیزی یا پشیزی ..
برنگیرد سکه هامان را ...
گویی از شاهی ست بیگانه ..!
یا ز میری دودمانش منقرض گشته ..!
گاه گه بیدار میخواهیم شد ..
زین خواب جادویی ..
همچو خواب همگنان غار ..
چشم میمالیم و میگوییم:
آنک، طرفه قصر زرنگار ...
صبح شیرینکار ...
لیک ..
بی مرگ است دقیانوس ..
وای، وای، افسوس ...!!
#مهدی_اخوان_ثالث
#پیروز_آزاد_وشادکام_باشید