پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
300 subscribers
31.9K photos
10.7K videos
7.34K files
8.92K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
♦️جایزه آزادی بیان ۲۰۱۸ دویچه‌وله برای صادق زیباکلام

https://www.instagram.com/p/BiUEG1mBex9/

🔹دویچه‌وله جایزه آزادی بیان امسال خود را به صادق زیباکلام داد. پتر لیمبورگ، مدیرعامل دویچه‌وله قصد دارد این جایزه را در تاریخ ۱۲ژوئن امسال و در همایش جهانی رسانه به نویسنده و پژوهشگر ایرانی تقدیم کند. در بیانیه دویچه‌وله در تقدیر از صادق زیباکلام از او به عنوان یکی از شناخته‌شده‌ترین تحلیل‌گران در ایران یاد شده است. دویچه‌وله گفته که فعالیت‌های سیاسی زیباکلام او را «به یک چهره مطرح برای جامعه مدنی و منتقد ایران تبدیل کرده است.»

🔹صادق زیباکلام پس از مصاحبه‌ای که در جریان اعتراضات دی‌ماه با دویچه‌وله انجام داد، به ۱۸ماه حبس محکوم شد.

🔹صادق زیباکلام پس از شنیدن این خبر به دویچه‌وله فارسی گفت: «من مفتخر هستم که این جایزه به من داده می‌شود. در عین حال فکر می‌کنم خیلی‌ها در ایران که هزاران بار برای دریافت جایزه از صادق زیباکلام شایسته‌تر، مستحق‌تر، سزاوارتر و برازنده‌تر هستند.»

🔹او از چهره‌هایی مانند نرگس محمدی، عبدالفتاح سلطانی، نسرین ستوده نام برد و گفت که در ایران خیلی‌ها هستند که بیشتر از صادق زیباکلام برای آزادی بیان بها و هزینه داده‌اند. اما اگر من یک نفر را بخواهم نام ببرم که واقعا مستحق و زیبنده و شایسته دریافت جایزه آزادی بیان است، آن فرد عباس امیرانتظام است که ۲۷سال زندانی سیاسی بود.

🔹وی به تلاش‌مردم ایران، اعم از روشنفکران، روحانیون، علما، تحصیل‌کردگان، فرهیختگان از نهضت مشروطه به این سو اشاره کرد و گفت انبوهی از زندانیان در ۱۱۰سال گذشته تنها جرم‌شان این بوده که متفاوت از حکومت فکر کرده‌‌اند و متفاوت از حکومت خواسته‌اند حرف بزنند و بیاندیشند.

🔹در بیانیه دویچه‌وله آمده است که صادق زیباکلام بارها از سیاست‌ها و رفتارهای جناح تندرو در ایران انتقاد کرده و روی مسائل حساسی در زمینه سیاست داخلی و خارجی ایران، از جمله برنامه هسته‌ای حکومت ایران انگشت گذاشته است. دویچه‌وله به نگاه انتقادی زیباکلام قبل و پس از انقلاب اشاره کرده و این که او در زمان شاه نیز به دلیل همین تفکر انتقادی و به اتهام «تبلیغ و خرابکاری علیه دولت» بازداشت شد.

🔹دویچه‌وله از صادق زیباکلام برای گرفتن این جایزه دعوت کرده است که به شهر بن آلمان بیاید و در همایش جهانی رسانه شرکت کند. او به دویچه‌وله گفت:«امیدوارم مسئولین مخالفت نکنند. ولی ممکن هم هست که هم به واسطه رای دادگاه و هم به واسطه ملاحظات دیگری، مسئولین محترم جمهوری اسلامی اجازه ندهند من از کشور خارج شوم و برای دریافت جایزه به آن‌جا بیایم. دخترم لیلا زیباکلام را می‌خواهم معرفی کنم و برای دریافت جایزه از طرف پدرش به بن بفرستم.»

👈متن کامل خبر
http://p.dw.com/p/2x3Jq
#کتاب_صوتی
#ما_چگونه_ما_شدیم
#صادق_زیبا_کلام
#اجتماعی_سیاسی
قسمتی از کتاب :
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﻠﺖ ﻣﺎ !
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻓﻘﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻨﮕﺪﺳﺘﯽ ﻭ ﺳﺨﺘﯽ ﻣﻌﯿﺸﺖ ﺟﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﻟﺐ
ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ، ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺩﻩ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺁﻣﻼ، ﻓﺸﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﻨﮕﻨﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ
ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ ! ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻥ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ ، ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻗﺎﺩﺭ
ﺑﻪ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻧﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ .
... ﺑﺎ ﺯﻥ ، ﺷﺶ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻗﺪ ﻭ ﻧﯿﻢ ﻗﺪ ، ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺍﺗﺎﻕ
ﮐﻮﭼﮏ ﻣﺨﺮﻭﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺁﺏ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ
ﭼﮑﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﺍﯾﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯽ
ﺧﻮﺍﺑﯿﻢ ، ﭘﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ .
ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻊ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ ﻧﯿﺴﺖ . . . ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ، ﮐﻪ ﻣﻘﺮﺏ
ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﯽ ، ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﮔﺸﺎﯾﺸﯽ ﺩﺭ ﻭﺿﻊ
ﻣﻦ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﻮﺩ !
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯼ ؟
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮔﻔﺖ :
ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﯾﮏ ﮔﺎﻭ ، ﯾﮏ ﺧﺮ ، ﺩﻭ ﺑﺰ ، ﺳﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ، ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺮﻍ ﻭ
ﯾﮏ ﺧﺮﻭﺱ ﺍﺳﺖ .
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﺮﻁ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻫﯽ
ﻫﺮﭼﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﯽ !
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ ، ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﺷﺮﻁ ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ ﻭ ﻗﻮﻝ
ﺩﺍﺩ . . . !
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﮔﻔﺖ :
ﺍﻣﺸﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﺑﺨﻮﺍﺑﯿﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺎﻭ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺒﺮﯼ !
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﺮﺁﺷﻔﺖ ﮐﻪ :
ﺁﻣﻼ ، ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﻣﻦ ﻭ
ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺁﻥ
ﺟﺎ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ .
ﺗﻮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺒﺮﻡ ؟ !
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﮔﻔﺖ : ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯽ
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﮐﻤﮏ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ !
ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ، ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﻧﺰﺍﺭ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺩﯾﺸﺐ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﺑﺨﻮﺍﺑﯿﻢ . ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﻭ ﻟﮕﺪﺍﻧﺪﺍﺯﯼ
ﮔﺎﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺣﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩ .
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻗﻮﻝ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺍﻣﺸﺐ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﮔﺎﻭ ، ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺮ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺒﺮﯼ !
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺍﺯ
ﻭﺿﻊ ﺧﻮﺩ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ، ﺍﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ
ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺒﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻫﻢ ﺧﺎﻧﻪ
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺷﺪﻧﺪ !
ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﮔﻮﺩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ، ﺳﺮﺍﭘﺎﯼ ﺯﺧﻤﯽ ﻭ ﻟﺒﺎﺱ
ﭘﺎﺭﻩ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻊ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺍﻣﮑﺎﻥ
ﭘﺬﯾﺮ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺭﯾﺶ ﺧﻮﺩ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺩﻭﺭﻩ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﮔﺸﺎﯾﺸﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ
ﺣﺎﺻﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ !!!ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺷﺐ ﮔﺎﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﺍﺗﺎﻕ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ !
ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﻣﻌﮑﻮﺱ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ
ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ، ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ
ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺣﯿﻮﺍﻥ ، ﺧﺮﻭﺱ ﻧﯿﺰ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪ .
ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺭﻓﺖ ، ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺍﺯ ﻭﺿﻊ ﺍﻭ ﺳﺌﻮﺍﻝ
ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮔﻔﺖ :
ﺧﺪﺍ ﻋﻤﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﺪ ﺁﻣﻼ ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻬﺎ ، ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ.ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺯﺑﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨﻢ.ﺁﻩ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﯾﻢ !!!
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﺣﺎﻝ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻣﻠﺖ ﻣﺎ).