✍📗«حقیقت را گرامے بشمارید و حقیقت بین باشید»
در هر گوشہ از جهان ڪہ حقیقت عزیز و محترم نباشد، در آنجا وجدان نیست، فداڪارے نیست، نجابت و شرافت نیست. پس بیایید تا دوستدار حقیقت باشیم.
هر ڪس بخواهد با دروغ زندگے ڪند و بہ همہ دروغ بگوید بیش از همہ زندگے خود را سیاہ و تباہ میڪند.
هرچند ڪہ شما با دروغ چند روزے بہ پیروزے دست مییابید، اما دروغ ریشههاے روح شما را در درون میجود و آن را از هر چیز خوب و مفید تهے میسازد.
«در این جهان چیزے هست ڪہ از همہ ارزشها بالاتر است و آن وجدان انسانے است.»
📒 #ژان_ڪریستوف
#رومن_رولان📚
✍تعریف من از جامعہ آزاد
جایے است ڪه؛
اگر ڪسے نخواهد
همرنگ جماعت شود
در امنیت باشد!!!
#آدلای_استیونسون
در هر گوشہ از جهان ڪہ حقیقت عزیز و محترم نباشد، در آنجا وجدان نیست، فداڪارے نیست، نجابت و شرافت نیست. پس بیایید تا دوستدار حقیقت باشیم.
هر ڪس بخواهد با دروغ زندگے ڪند و بہ همہ دروغ بگوید بیش از همہ زندگے خود را سیاہ و تباہ میڪند.
هرچند ڪہ شما با دروغ چند روزے بہ پیروزے دست مییابید، اما دروغ ریشههاے روح شما را در درون میجود و آن را از هر چیز خوب و مفید تهے میسازد.
«در این جهان چیزے هست ڪہ از همہ ارزشها بالاتر است و آن وجدان انسانے است.»
📒 #ژان_ڪریستوف
#رومن_رولان📚
✍تعریف من از جامعہ آزاد
جایے است ڪه؛
اگر ڪسے نخواهد
همرنگ جماعت شود
در امنیت باشد!!!
#آدلای_استیونسون
✍️🌺درود صبحتان بخیر و زرین روزتان فرخندہ وفرخ.قلب خود را از مهربانے لبریز ڪنید شادیها را فرا بخوانید براے گذشتن از طوفانها انسانهاے جسور وفداڪار نیازمند است ڪسے ڪہ دیگران را دوست داشتہ باشد و تنها بہ منافع خود نیندیشد هیچ جامعہ اے نیست قابل اصلاح نباشد آنچہ باید تغییر ڪند اذهان بستہ ماست ڪہ با خرد دشمنیم ودر ستیز با طبیعت وانسان
🖊️🌿آفتاب صبح را رنگین ڪمانے رنگ زد
رنگ شوق آورد تا او تڪیہ بر اورنگ زد
ناگهان پیچید فریادے رسا از هر جهت
عشق شیرینے بود سر بر سنگ زد
🖊️🌿انتهاے سپیدہ را
بر دوش مے برد
خورشید
و فلق خونے ردے است
ازپاے ڪوفتگان
سپیدہ ندیدہ
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📗ایستاده بر ویرانہ های شهری
با باد مے روے شب
بگذار بنویسم
دلتنگے ها را،
وخیال
پرستوے مهاجرے است
در جستجویت
دل بہ دریا مے زند
واز هرطوفان ڪہ بر مے خیزد
ققنوسے است
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📗باید مثل زمین صبور باشے ، صبر ڪن تا موسم شڪفتن ...
اگر حوصلہ داشتہ باشے ، دوبارہ همہ چیز خوب مے شود ، حتے اگر صد بار هم شڪست بخورے نباید مایوس شوے !
#رومن_رولان
#ژان_ڪریستف
ترجمہ: محمد مجلسی
🌙جز زیستن انتخابے دیگر ندارید خوب زندگے ڪنید⭐
🖊️🌿آفتاب صبح را رنگین ڪمانے رنگ زد
رنگ شوق آورد تا او تڪیہ بر اورنگ زد
ناگهان پیچید فریادے رسا از هر جهت
عشق شیرینے بود سر بر سنگ زد
🖊️🌿انتهاے سپیدہ را
بر دوش مے برد
خورشید
و فلق خونے ردے است
ازپاے ڪوفتگان
سپیدہ ندیدہ
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📗ایستاده بر ویرانہ های شهری
با باد مے روے شب
بگذار بنویسم
دلتنگے ها را،
وخیال
پرستوے مهاجرے است
در جستجویت
دل بہ دریا مے زند
واز هرطوفان ڪہ بر مے خیزد
ققنوسے است
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📗باید مثل زمین صبور باشے ، صبر ڪن تا موسم شڪفتن ...
اگر حوصلہ داشتہ باشے ، دوبارہ همہ چیز خوب مے شود ، حتے اگر صد بار هم شڪست بخورے نباید مایوس شوے !
#رومن_رولان
#ژان_ڪریستف
ترجمہ: محمد مجلسی
🌙جز زیستن انتخابے دیگر ندارید خوب زندگے ڪنید⭐
Buongiorno a te
Luciano Pavarotti
🎶 #موزیک
#ایتالیایی
#صبح_به_خیر_به_تو
#پاواروتی
خوشبختانه، درمیان آب های طغیانی این زندگی، چند جزیره ی کوچک هست که بتوان بدان پناه برد: کتاب های زیبا، شاعران و موسیقی...
#رومن_رولان
#ایتالیایی
#صبح_به_خیر_به_تو
#پاواروتی
خوشبختانه، درمیان آب های طغیانی این زندگی، چند جزیره ی کوچک هست که بتوان بدان پناه برد: کتاب های زیبا، شاعران و موسیقی...
#رومن_رولان
تنها زمانی صبور خواهیم شد که
صبر را یک قدرت بدانیم، نه یک ضعف.
و آنچه ویرانمان میکند، روزگار نیست
بلکه حوصلهی کوچک و آرزوهای بزرگمان است.
📕 جانِ شیفته
👤 #رومن_رولان
صبر را یک قدرت بدانیم، نه یک ضعف.
و آنچه ویرانمان میکند، روزگار نیست
بلکه حوصلهی کوچک و آرزوهای بزرگمان است.
📕 جانِ شیفته
👤 #رومن_رولان
چه خوب است که انسان روحی را یافته باشد تا در میان آشوبِ طوفان بتواند در دامنش بخزد. پناهگاهی اطمینانبخش که در آن به انتظار آرامش ضربان قلب خود نفسی برآورد.
بزرگترین شادی را در آن بیابد که خود را به اختیار او گذارد، احساس کند که رازدارش اوست، اختیاردارش اوست. زیباییهای جهان را با حواس او در آغوش کشد، با قلب او از زندگی کام گیرد، حتی با او رنج ببرد... آه رنج کشیدن با دوست، شادیست!
📕 #ژان_کریستف
👤 #رومن_رولان
بزرگترین شادی را در آن بیابد که خود را به اختیار او گذارد، احساس کند که رازدارش اوست، اختیاردارش اوست. زیباییهای جهان را با حواس او در آغوش کشد، با قلب او از زندگی کام گیرد، حتی با او رنج ببرد... آه رنج کشیدن با دوست، شادیست!
📕 #ژان_کریستف
👤 #رومن_رولان
✍️🌺درود صبح بخیر و باشادی روزتان دل انگیز وسرشار از شادمانی برای اینده ای بهتر بیندیشیم جامعه مترقی حاصل فکر مردمی فکور است که منافع ملی را مقدم بر منافع شخصی دارند وبا همدلی وفاق و همراهی برای بهتر شدن وگذر از بحرانها تلاش کنند
🖊️🌿صبحدم از شانه ی باغت گذشت
روشنی افزود در ان باغ وگشت
چهره ی گل تا شکفد خنده کرد
طره گیسوی رها شد به دشت
🖊️🌿صبح خنده هایت
بر بلندای شانه ی بامی
گشودن پنجره ای
دستی که باد تکان می دهد
وآهنگی که درخت می نوازد
به پیشواز در کوچه
وپنجه های افتاب
بر ایوانی دور
هنوز هم دو چشمی منتظر
خمار کوک لبخندی
وکودکی
که از ساعت بیرون می آید
انگشت می تکاند
و پرنده ای
که کوک نمی شود
تا بخواند
اعداد گم شده را
وکتابهایی
که از شب دوش باز مانده اند
قلمی ودفتری
یادم رفته بود
که دیگر کسی نمی نویسد
وقتی ضرب انگشتان
ضریب یاداوری را
بالا برده اند
و مضرب مشترک تمام اندیشه ها را
در گوشی ریخته ایم
که مبادا جا بمانند
نگاهی می کنی
از تاریخ جا مانده ایم
ودر عبث روزهای رفته
کوچه ها را می گردیم
شال وکلاه کرده
وغربت خود را
به قبرستان می بریم
هنوز هم اپیدمی جهل بیداد می کند
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📔تنها زمانی صبور خواهیم شد که صبر را یک قدرت بدانیم، نه یک ضعف. و آنچه ویرانمان میکند، روزگار نیست بلکه حوصلهی کوچک و آرزوهای بزرگمان است.
#رومن_رولان
✍️انسان امروز انسان انتظارهای بی پایان است! گویی زندگی خود را هر روز صبح به روزی دیگر به تعویق می اندازد ، آرزوهای او زنجیره ی پوچی است که تا بی پایان جهان ادامه می یابد.
#ساموئل_بکت
کانال پرنیان خیال را بخوانید
🖊️🌿صبحدم از شانه ی باغت گذشت
روشنی افزود در ان باغ وگشت
چهره ی گل تا شکفد خنده کرد
طره گیسوی رها شد به دشت
🖊️🌿صبح خنده هایت
بر بلندای شانه ی بامی
گشودن پنجره ای
دستی که باد تکان می دهد
وآهنگی که درخت می نوازد
به پیشواز در کوچه
وپنجه های افتاب
بر ایوانی دور
هنوز هم دو چشمی منتظر
خمار کوک لبخندی
وکودکی
که از ساعت بیرون می آید
انگشت می تکاند
و پرنده ای
که کوک نمی شود
تا بخواند
اعداد گم شده را
وکتابهایی
که از شب دوش باز مانده اند
قلمی ودفتری
یادم رفته بود
که دیگر کسی نمی نویسد
وقتی ضرب انگشتان
ضریب یاداوری را
بالا برده اند
و مضرب مشترک تمام اندیشه ها را
در گوشی ریخته ایم
که مبادا جا بمانند
نگاهی می کنی
از تاریخ جا مانده ایم
ودر عبث روزهای رفته
کوچه ها را می گردیم
شال وکلاه کرده
وغربت خود را
به قبرستان می بریم
هنوز هم اپیدمی جهل بیداد می کند
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📔تنها زمانی صبور خواهیم شد که صبر را یک قدرت بدانیم، نه یک ضعف. و آنچه ویرانمان میکند، روزگار نیست بلکه حوصلهی کوچک و آرزوهای بزرگمان است.
#رومن_رولان
✍️انسان امروز انسان انتظارهای بی پایان است! گویی زندگی خود را هر روز صبح به روزی دیگر به تعویق می اندازد ، آرزوهای او زنجیره ی پوچی است که تا بی پایان جهان ادامه می یابد.
#ساموئل_بکت
کانال پرنیان خیال را بخوانید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️آشنایی با رومن رولان
"راستی که رویا چه حرارتی به زندگی آدم می بخشد. زندگی آن نیست که با چشم می بینیم و با خردِ خود آن را محک می زنیم، زندگی آن است که در رویاهای خود به آن جان می بخشیم. زندگی عشق است."
📚 #کتاب
#ژان_کریستف
#رومن_رولان
۳۰ دسامبر روز درگذشت رومن رولان
"راستی که رویا چه حرارتی به زندگی آدم می بخشد. زندگی آن نیست که با چشم می بینیم و با خردِ خود آن را محک می زنیم، زندگی آن است که در رویاهای خود به آن جان می بخشیم. زندگی عشق است."
📚 #کتاب
#ژان_کریستف
#رومن_رولان
۳۰ دسامبر روز درگذشت رومن رولان
✍️🌺درود روز زیبایتان بخیر وشادی بر پرنیانی از عشق و کامیابی .تروریسم همیشه ریشه در گسیختگی یک اجتماع دارد واز حفره ی ایجاد شده بین مردم نفوذ می کند صرف نظر از اینکه یک ابزار حاکمیتی برای رعب ویا به رخ کشیدن امنیت اجتماعی می تواند باشد در هرصورت ترور افراد بیگناه به هر عنوان وتحت هر امر اقدامی ضد بشری وغیر انسانی است و آمر آن اقدامش علیه بشریت است.ترور فقط نفرت اجتماعی را افزایش می دهد و در هیچ موردی تا کنون عملی موفق نبوده است.تنها همبستگی مردم ودلبستگی آنها به قوام میهن خود می تواند این دیو پلید شیطانی را بر جای خود بنشاند.همدردی با مردم اسیب دیده اولین قدم در مقابله با تروریسم است
🖋️🌿زمستان آمد و برف سپیدی
به روی شانه ات ای گل ندیدی
هوای زندگی تغییر کرده است
اگر چه شاخ گل غرق امیدی
🖋️🌿بر تپه های خیالم
تاریخ گم شده بود
و نعش ازادی را
به خاک می سپردند
طوفان تونل ها را
بهم ریخته بود
وگریزگاهی اگر بود
مرگ در ان لانه داشت
طبل بزرگ زیر پای چپ بود
و جنگ رژه ی عظیمش
را الاقصی باریده بود
وسرنوشت را
انگشتهای بر ماشه تعیین می کنند
🖋️🌿به باد داده تا کلاه لاله را
دمی نشد که سرنوشت
داغ تازه ای نکشت
هنوز هم چو میروم
مسیر صعب جاده را
تو ای مقابلم که غرق گفتگو
مرا کشیده ای به روزهای دور
به فصل های پرشتاب بی عبور
به حرفهای خفته در میان سنگها
به دشتهای پر زخون
و طاس های پر ز نان
به آن حماسه های گنگ
خفته در حصار ها
به جای پای مشک در بغل زنان
به وقت آب بردن از گلوی چشمه ها
حواله های چوبدستی
و رمیدن الاغ ها
به مستی کلاغ ها
و قارقار دسته جمعی از پی نواله ها
به وعده های پر امید تو
به عصرهای دلنشین تپه ها
حماسه خوانی
و نوای دشتی وشتابها
به شوق می بری مرا به فلسفه
به ان گذشته های دور با نواب ها
به شعرخوانی وکتابها
کنارها رسیده اند
وباز بی تو می روم
پی دوباره پی گرفتن حساب ها
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒 "هر نژادی، هر هنری، ریاکاری خاصی دارد. خوراک این جهان اندکی حقیقت است و بسیاری دروغ. روح آدمی ناتوان است و تاب حقیقت ندارد؛ دین او، اخلاق او، سیاست او، شاعران و هنرمندان او باید آن را در لفافهای از دروغ بپوشانند و پیش او بگذارند. این دروغها با روح هر نژادی سازگاری دارد، و در هر یک متفاوت است؛ و همان است که سبب میشود ملتها اینقدر به دشواری یکدیگر را بفهمند و اینقدر به آسانی همدیگر را تحقیر کنند. حقیقت نزد همه یکی است؛ ولی هر ملتی دروغهای خاص خود را دارد که بدان نام ایدهآلیسم مینهد."
📕 #ژان_کریستف
✍ #رومن_رولان
🖋️🌿زمستان آمد و برف سپیدی
به روی شانه ات ای گل ندیدی
هوای زندگی تغییر کرده است
اگر چه شاخ گل غرق امیدی
🖋️🌿بر تپه های خیالم
تاریخ گم شده بود
و نعش ازادی را
به خاک می سپردند
طوفان تونل ها را
بهم ریخته بود
وگریزگاهی اگر بود
مرگ در ان لانه داشت
طبل بزرگ زیر پای چپ بود
و جنگ رژه ی عظیمش
را الاقصی باریده بود
وسرنوشت را
انگشتهای بر ماشه تعیین می کنند
🖋️🌿به باد داده تا کلاه لاله را
دمی نشد که سرنوشت
داغ تازه ای نکشت
هنوز هم چو میروم
مسیر صعب جاده را
تو ای مقابلم که غرق گفتگو
مرا کشیده ای به روزهای دور
به فصل های پرشتاب بی عبور
به حرفهای خفته در میان سنگها
به دشتهای پر زخون
و طاس های پر ز نان
به آن حماسه های گنگ
خفته در حصار ها
به جای پای مشک در بغل زنان
به وقت آب بردن از گلوی چشمه ها
حواله های چوبدستی
و رمیدن الاغ ها
به مستی کلاغ ها
و قارقار دسته جمعی از پی نواله ها
به وعده های پر امید تو
به عصرهای دلنشین تپه ها
حماسه خوانی
و نوای دشتی وشتابها
به شوق می بری مرا به فلسفه
به ان گذشته های دور با نواب ها
به شعرخوانی وکتابها
کنارها رسیده اند
وباز بی تو می روم
پی دوباره پی گرفتن حساب ها
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒 "هر نژادی، هر هنری، ریاکاری خاصی دارد. خوراک این جهان اندکی حقیقت است و بسیاری دروغ. روح آدمی ناتوان است و تاب حقیقت ندارد؛ دین او، اخلاق او، سیاست او، شاعران و هنرمندان او باید آن را در لفافهای از دروغ بپوشانند و پیش او بگذارند. این دروغها با روح هر نژادی سازگاری دارد، و در هر یک متفاوت است؛ و همان است که سبب میشود ملتها اینقدر به دشواری یکدیگر را بفهمند و اینقدر به آسانی همدیگر را تحقیر کنند. حقیقت نزد همه یکی است؛ ولی هر ملتی دروغهای خاص خود را دارد که بدان نام ایدهآلیسم مینهد."
📕 #ژان_کریستف
✍ #رومن_رولان
Telegram
attach 📎
#محمود_اعتمادزاده (م.ا. بهآذین)
(۲۳ دی ۱۲۹۳ #رشت - ۱۰ خرداد ۱۳۸۵ #تهران)
نویسنده، مترجم و فعال سیاسی.
بهآذین فعالیتهای ادبی خود را با انتشار داستانهای کوتاه آغاز کرد و با ترجمهٔ آثار #شکسپیر ، #بالزاک #رومن_رولان ، #شولوخوف به خدمات ادبی خود ادامه داد.
شهرت وی از زمان سردبیری هفتهنامه کتاب هفته و سپس ریاست کانون نویسندگان آغاز شد.
#مهمان_این_آقایان از نوشتههای او و #هملت ، #اتللو ، #دن_آرام ، #ژان_کریستف ، #جان_شیفته و #بابا_گوریو از جمله ترجمههای اوست.
(۲۳ دی ۱۲۹۳ #رشت - ۱۰ خرداد ۱۳۸۵ #تهران)
نویسنده، مترجم و فعال سیاسی.
بهآذین فعالیتهای ادبی خود را با انتشار داستانهای کوتاه آغاز کرد و با ترجمهٔ آثار #شکسپیر ، #بالزاک #رومن_رولان ، #شولوخوف به خدمات ادبی خود ادامه داد.
شهرت وی از زمان سردبیری هفتهنامه کتاب هفته و سپس ریاست کانون نویسندگان آغاز شد.
#مهمان_این_آقایان از نوشتههای او و #هملت ، #اتللو ، #دن_آرام ، #ژان_کریستف ، #جان_شیفته و #بابا_گوریو از جمله ترجمههای اوست.
✍️🌺درود صبح بخیر وشادی روزتان بر پرنیانی از گل وبهار نارنج مطبوع چون شیراز دلاویز.امروز روز شیراز است.روز شهری که حتی نامش نشاط آور است و خاطره انگیز با چهار فصلی زیبا ورویایی شهر مردمی خونگرم و مهمان نواز،دلیر وطناز شهر فرهنگ و فرخندگی،شهر دانشوران بیشمار ،شهر سعدی وحافظ،خواجوی کرمانی،باباکوهی،
بیدل شیرازی، وصال شیرازی، قاآنی، عرفی، همای شیرازی، قطب الدین شیرازی، مهدی حمیدی شیرازی، انجوی، جانگیر خان صور اسرافیل، ندیم شیرازی و مانی شیرازی. پایتخت زندیه درکنار تخت جمشید وبا ادبا واندیشمندان بیشمار شهری که از وصف زیبائی اش قلم می ماند وتاریخش به تاریخ ایران گره خورده است روز شیراز بر همه اهالی فرهنگ دوست شیراز و فارس مبارک باد
🖋️🌿اردیبهشت شیراز گاهی نسیم ولبخند
دلتنگی هوا را باران زده است پیوند
باد بهار ونارنج خوش کرده تا فضا را
با مردمان خوبش با مهر گرم ودلبند
🖋️🌿خوشا شیراز واین صبح دل انگیز
هوا بس دلنشین از عشق لبریز
بهارش پر طرب هر سو پر از شوق
به شور وشادمانی گشته گل بیز
🖋️🌿زبوی نرگس شیراز هوشت می رود از سر
خوشا آنان که مسکن در گلستان وطن دارند
🖋️🌿🖌🌿دختران شاخه های زیتون بودند
یکی یکی می شکستند
تا تاج صلح شوند
پسران اسلحه بردوش یکی یکی
خاک جنگ را از شانه می تکاندند
و در خون شهر
گم می شدند
صلحبانان در ضیافتی جهان را
تقسیم می کردند
دژخیمی با لبخندش جهان را
به آتش می کشید
عشق معنایش در فرهنگ لغتها
عوض شده بود
پدر بزرگها شانه زخمی جهان را
گاز می زدند
وجنگ در هر قدم شهری را می بلعید
هیولاها دوباره برخاسته بودند
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📔انسان امروزی بر این باور است که خواندن و نوشتن هنرهایی است که باید آموخت، معمار، مهندس یا کارگر ماهر شدن تنها با آموزش جدی امکان پذیر است، اما زندگی چیزی است به قدری ساده که برای یادگیری آن نیازی به تلاش خاصی نیست. صرفاً به این دلیل که هر کس به روش خود زندگی میکند، زندگی موضوعی در نظر گرفته میشود که همه در آن متخصص هستند.
#اریش_فروم
✍️خوشبختانه،
در میان آبهای طغیانی این زندگی،
چند جزیره کوچک هست، که بتوان
بدان پناه برد:
کتابهای زیبا،
شاعران،
موسیقی...
#رومن_رولان
بیدل شیرازی، وصال شیرازی، قاآنی، عرفی، همای شیرازی، قطب الدین شیرازی، مهدی حمیدی شیرازی، انجوی، جانگیر خان صور اسرافیل، ندیم شیرازی و مانی شیرازی. پایتخت زندیه درکنار تخت جمشید وبا ادبا واندیشمندان بیشمار شهری که از وصف زیبائی اش قلم می ماند وتاریخش به تاریخ ایران گره خورده است روز شیراز بر همه اهالی فرهنگ دوست شیراز و فارس مبارک باد
🖋️🌿اردیبهشت شیراز گاهی نسیم ولبخند
دلتنگی هوا را باران زده است پیوند
باد بهار ونارنج خوش کرده تا فضا را
با مردمان خوبش با مهر گرم ودلبند
🖋️🌿خوشا شیراز واین صبح دل انگیز
هوا بس دلنشین از عشق لبریز
بهارش پر طرب هر سو پر از شوق
به شور وشادمانی گشته گل بیز
🖋️🌿زبوی نرگس شیراز هوشت می رود از سر
خوشا آنان که مسکن در گلستان وطن دارند
🖋️🌿🖌🌿دختران شاخه های زیتون بودند
یکی یکی می شکستند
تا تاج صلح شوند
پسران اسلحه بردوش یکی یکی
خاک جنگ را از شانه می تکاندند
و در خون شهر
گم می شدند
صلحبانان در ضیافتی جهان را
تقسیم می کردند
دژخیمی با لبخندش جهان را
به آتش می کشید
عشق معنایش در فرهنگ لغتها
عوض شده بود
پدر بزرگها شانه زخمی جهان را
گاز می زدند
وجنگ در هر قدم شهری را می بلعید
هیولاها دوباره برخاسته بودند
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📔انسان امروزی بر این باور است که خواندن و نوشتن هنرهایی است که باید آموخت، معمار، مهندس یا کارگر ماهر شدن تنها با آموزش جدی امکان پذیر است، اما زندگی چیزی است به قدری ساده که برای یادگیری آن نیازی به تلاش خاصی نیست. صرفاً به این دلیل که هر کس به روش خود زندگی میکند، زندگی موضوعی در نظر گرفته میشود که همه در آن متخصص هستند.
#اریش_فروم
✍️خوشبختانه،
در میان آبهای طغیانی این زندگی،
چند جزیره کوچک هست، که بتوان
بدان پناه برد:
کتابهای زیبا،
شاعران،
موسیقی...
#رومن_رولان
✍️🌺درود عصربخیر وباشادی روزتان بر پرندی از شادی ،خوشدلی وکامیابی غروب آدینه دلنشین.آنچه بقای انسان نئاندرتال را تضمین کرد توسل او به خردو پذیرش همزیستی در کنار دیگر گروهها وزندگی جمعی خردمندانه در کنار طبیعت بود و استفاده از نیروی فکر برای بهره برداری از طبیعت.کشف آتش همانقدر برای بشر حیاتی بود که امروز اختراع هوش مصنوعی و هیچکدام از این دستاوردها ماندگار نبود اگر بشر خود را در قاب آینه ی همنوعان نمی دید ودر کنار آنان به انتقال یافته های خود واستفاده از آنها نائل نمی شد فلسفه پاسخی به ندانسته ها و عدم درک فراینده های غامض طبیعت بود که از درون آن ایدئولوژی برای مهار سرکشی انسان ظهور کرد.تا تاب آوری انسان در مقابل اجحاف همنوعان را میسر کند.اما هرچه خردورزی انسان تعمیق وتعمیم می یابد شیوه زندگی انسان هم به تبع ان تغییر می کند و نگرش وی به زندگی همینطور .به همین دلیل است که با گستره ی دانش بشری ایدئولوژی ها محدود و تهدید می شوند و واکنش جبری آنها رویارویی با خرد انسانی است که آن مرزها را برنمی تابد
جنگ ها با تخریب زیرساخت ها انسان را به گذشته پرتاب می کنند و حداقل هیجانات را از چند نسل می گیرند تا موقعی که دوباره خرد از زیر بار مصائب قد راست کند ودر رودر رویی با محافظه کاری بعد از جنگ خود را بازسازی کند.انقلابها تعمیم خوی سلطه گری انسانی است که وضع موجود رابر نمی تابد واصلاح را نمی پذیرد چرا که اصلاح در تعارض با تسلط خوی اوست.به همین دلیل است که انقلاب ها پس از فرونشست هیجانها به تعارض دایمی میان اصلاح طلبان و محافظه کاران حامی انقلاب بدل می شود تا جایی که همه ی اصول بنیادی را که در آغاز مطرح کرده است وامی نهد و به بازسازی ارزش هایی مشغول می شود که ان را بتواند بر شانه ها بنشاند
🖋️🌿نگین چشم خرداد است سوسن
گل رنگین کمان بر دشت ودامن
بهاره دلنشین می رفت ومی گفت
خوشا ان کس که رنگی داشت از من
🖋️🌿خواب دیدم
به دفتر شعرم باز گشته ای
دست می تکانی
و واژه ها می رقصند
چه سوالی در چشمانت بود
وقتی خم می شدی
وبر سر واژه ها دست می کشیدی
هنوز هم خاورمیانه شورش بود
و قدم به قدم نزدیک تر می شد
جنگ
تروریستها حاکم بلامنازع بودند
وصبح های سربی
دهان واژه ها راپر می کردند
و رختهای اعدامی ها را
باد تکان می داد
تو از پریدن می گفتی
وگنجشکهای حوصله
از دفتر پر می کشیدند
وهر اشاره انفجاری بود
وما خفتن با چشم باز را
به کرات تمرین می کردیم
کسی انگشتانش را
خشاب گذاری کرده بود
تا هر اشاره فرمان به مرگی باشد
ومیزهای انتخاب
شاسی انتحار بودند
وصبح برای زندگی نمی آمد
🖊️🌿گنجشکهای پریشان
آوار درختان شده اند
وباهمهمه هنوز
به عمق فاجعه پی نبرده اند
تبر به ریشه جنگل
هجوم آورده است
وشاخه های نورس را
به نام هرس از ریشه می زند
طوفان هنوز نرسیده است
و صبح انتظار افتابی
که بر نمی آید
مگر خورشید چند دست دارد
که این همه برسرش آوار است
فاجعه
طنابها پیوست فجرند
وگونه های خونین اش
چکمه های شب را می بوسند
این آژیرها در گرگ ومیش صبح
اشاره به سونامی دارند
که خواب را می تکاند
وگنجشکهای بی پناه را
از لانه ها می راند
تا فردا نعش که بر سر دست است
وهندسه در نقش تازه اش
چه گورستانی می کشد
از ثلاثه ی قدرت
میان اتش وباد و آب
وخاک این عنصر عزیز
به دست که به تاراج می رود
#ایرج_جمشیدی_بینا
دوشعر از کتاب خفتن با چشم باز
✍️📔انسانها همیشه "بُت" میسازند ، بعضیها با سنگ و چوب و عدهای با باورهایشان !
اولی ترسناک نیست ، چون با یک تبر در هم میشکند، ولی دومی بلایی است که هیچ جامعهای از آن مصون نمانده است ! پس بشکن باورهایی را که از تو یک زندانی ساخته است بی آنکه بدانی ...
#رومن_رولان
جنگ ها با تخریب زیرساخت ها انسان را به گذشته پرتاب می کنند و حداقل هیجانات را از چند نسل می گیرند تا موقعی که دوباره خرد از زیر بار مصائب قد راست کند ودر رودر رویی با محافظه کاری بعد از جنگ خود را بازسازی کند.انقلابها تعمیم خوی سلطه گری انسانی است که وضع موجود رابر نمی تابد واصلاح را نمی پذیرد چرا که اصلاح در تعارض با تسلط خوی اوست.به همین دلیل است که انقلاب ها پس از فرونشست هیجانها به تعارض دایمی میان اصلاح طلبان و محافظه کاران حامی انقلاب بدل می شود تا جایی که همه ی اصول بنیادی را که در آغاز مطرح کرده است وامی نهد و به بازسازی ارزش هایی مشغول می شود که ان را بتواند بر شانه ها بنشاند
🖋️🌿نگین چشم خرداد است سوسن
گل رنگین کمان بر دشت ودامن
بهاره دلنشین می رفت ومی گفت
خوشا ان کس که رنگی داشت از من
🖋️🌿خواب دیدم
به دفتر شعرم باز گشته ای
دست می تکانی
و واژه ها می رقصند
چه سوالی در چشمانت بود
وقتی خم می شدی
وبر سر واژه ها دست می کشیدی
هنوز هم خاورمیانه شورش بود
و قدم به قدم نزدیک تر می شد
جنگ
تروریستها حاکم بلامنازع بودند
وصبح های سربی
دهان واژه ها راپر می کردند
و رختهای اعدامی ها را
باد تکان می داد
تو از پریدن می گفتی
وگنجشکهای حوصله
از دفتر پر می کشیدند
وهر اشاره انفجاری بود
وما خفتن با چشم باز را
به کرات تمرین می کردیم
کسی انگشتانش را
خشاب گذاری کرده بود
تا هر اشاره فرمان به مرگی باشد
ومیزهای انتخاب
شاسی انتحار بودند
وصبح برای زندگی نمی آمد
🖊️🌿گنجشکهای پریشان
آوار درختان شده اند
وباهمهمه هنوز
به عمق فاجعه پی نبرده اند
تبر به ریشه جنگل
هجوم آورده است
وشاخه های نورس را
به نام هرس از ریشه می زند
طوفان هنوز نرسیده است
و صبح انتظار افتابی
که بر نمی آید
مگر خورشید چند دست دارد
که این همه برسرش آوار است
فاجعه
طنابها پیوست فجرند
وگونه های خونین اش
چکمه های شب را می بوسند
این آژیرها در گرگ ومیش صبح
اشاره به سونامی دارند
که خواب را می تکاند
وگنجشکهای بی پناه را
از لانه ها می راند
تا فردا نعش که بر سر دست است
وهندسه در نقش تازه اش
چه گورستانی می کشد
از ثلاثه ی قدرت
میان اتش وباد و آب
وخاک این عنصر عزیز
به دست که به تاراج می رود
#ایرج_جمشیدی_بینا
دوشعر از کتاب خفتن با چشم باز
✍️📔انسانها همیشه "بُت" میسازند ، بعضیها با سنگ و چوب و عدهای با باورهایشان !
اولی ترسناک نیست ، چون با یک تبر در هم میشکند، ولی دومی بلایی است که هیچ جامعهای از آن مصون نمانده است ! پس بشکن باورهایی را که از تو یک زندانی ساخته است بی آنکه بدانی ...
#رومن_رولان
✍️🌺درود صبحتان بخیر به لطافت گل و باشادی روزتان کامیاب وفرخ.آیین های سنتی بخشی از زندگی هرجامعه ای است که در طول زمان تکوین یافته و صرفنظر از واقعیت پیدایش آن بعنوان بخشی از فرهنگ جامعه قابل احترام ودر خور توجه است.جشن ها واعیاد و یا مراسم عزاداری خود باعث بوجود آمدن بخشی از ادبیات وباعث نوعی سلوک وهمگرایی در متن جامعه است.که باید مورد توجه قرار گیرند
🖋️🌿چه صبح دلنشینی بود و هر دم
هوا می بیخت گل از شوق شبنم
شکوه تازه ای با ساز و آواز
به شاخ سرو هم می خواند کم کم
🖋️🌿ترانه بر لب بلبل هم از شوق
نهاده دل به چشمان پر از نم
تو گویی لشکر در سان مژگان
رها کرده کمان تیری از ان خم
🖋️🌿چه صبحی عشق می رقصید بردار
میان کوچه آوازخبردار
شقایق کاکل خونین به کف داشت
به دشت لاله ها فریاد بیدار
🖋️🌿به کودکان بگویید
جهان جای قشنگی نیست
ترور
بمب
و اسلحه
شانه ی زندگی را
نشانه رفته اند
وسیاستمداران
پای درخون لبخند برلب دارند
🖌🌿با ما تمام شهر خواند
باما تمام شهر ماند
در سایه سار نخلهای بی سر بی بر
نیزارهای سوخته
و پستانهای چروکیده گاو میش ها
با ما تمام شهر آوار ماند
گنجشکهای تشنه مرثیه خواندند
وکبود شد لبهای بی قرار عروس نخلها
ما بر کناره کارون
اندوه شهری را گریستیم
و از داغ لاله های گلگون
در مرگ گل سرخ
تنهایی از هبوط را
بر شعله های بلند دکلها فریاد!
بر ما فقط جنونِ
جای شلیک گلوله ها
وقتی که مشک پاره
و میدان به دست شمر بود
وبوی نفت سرگیجه بلند تاریخ
آوار،آوار،آوار
زمین ترک بر می دارد
بیداد را سر باز ایستادن نیست
وچهره های خراشیده را
خون ، رنگی به قدمت
اوارگی های مان داده است
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒ناصرالملک در نامهای به آیتالله طباطبایی (تیر ۱۲۸۵) به صراحت میگوید:
علوم و معارفی که علما در مدرسهها خوانده و یاد گرفتهاند، در زمینهی اداره مجلس کارساز نیست.
اگر کسی تمام اشعار عرب و عجم را از حفظ داشته باشد، صلاحیت عضویت در مجلس را پیدا نمیکند، بلکه اشخاصی باید باشند که وقتی از ایشان بپرسند:
"چه جهت دارد که روز به روز پول ما در تنزل است؟"
بتوانند جواب درست بدهند، چارهاش را هم بدانند. از اینگونه اشخاص در تمام ایران یکصد نفر نمیتوانید پیدا کنید، پس برای چه فریاد میکنید..!
#خواب_آشفتهی_نفت
#محمد_علی_موحد
🍀🍀
✍️راستی و یکرویی موهبتی است که به اندازهی هوش و زیبایی کمیاب است و بیانصافی است که انسان آن را از همه کس طلب کند.
#ژان_کریستف
#رومن_رولان
🍀🍀
🖋️🌿چه صبح دلنشینی بود و هر دم
هوا می بیخت گل از شوق شبنم
شکوه تازه ای با ساز و آواز
به شاخ سرو هم می خواند کم کم
🖋️🌿ترانه بر لب بلبل هم از شوق
نهاده دل به چشمان پر از نم
تو گویی لشکر در سان مژگان
رها کرده کمان تیری از ان خم
🖋️🌿چه صبحی عشق می رقصید بردار
میان کوچه آوازخبردار
شقایق کاکل خونین به کف داشت
به دشت لاله ها فریاد بیدار
🖋️🌿به کودکان بگویید
جهان جای قشنگی نیست
ترور
بمب
و اسلحه
شانه ی زندگی را
نشانه رفته اند
وسیاستمداران
پای درخون لبخند برلب دارند
🖌🌿با ما تمام شهر خواند
باما تمام شهر ماند
در سایه سار نخلهای بی سر بی بر
نیزارهای سوخته
و پستانهای چروکیده گاو میش ها
با ما تمام شهر آوار ماند
گنجشکهای تشنه مرثیه خواندند
وکبود شد لبهای بی قرار عروس نخلها
ما بر کناره کارون
اندوه شهری را گریستیم
و از داغ لاله های گلگون
در مرگ گل سرخ
تنهایی از هبوط را
بر شعله های بلند دکلها فریاد!
بر ما فقط جنونِ
جای شلیک گلوله ها
وقتی که مشک پاره
و میدان به دست شمر بود
وبوی نفت سرگیجه بلند تاریخ
آوار،آوار،آوار
زمین ترک بر می دارد
بیداد را سر باز ایستادن نیست
وچهره های خراشیده را
خون ، رنگی به قدمت
اوارگی های مان داده است
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒ناصرالملک در نامهای به آیتالله طباطبایی (تیر ۱۲۸۵) به صراحت میگوید:
علوم و معارفی که علما در مدرسهها خوانده و یاد گرفتهاند، در زمینهی اداره مجلس کارساز نیست.
اگر کسی تمام اشعار عرب و عجم را از حفظ داشته باشد، صلاحیت عضویت در مجلس را پیدا نمیکند، بلکه اشخاصی باید باشند که وقتی از ایشان بپرسند:
"چه جهت دارد که روز به روز پول ما در تنزل است؟"
بتوانند جواب درست بدهند، چارهاش را هم بدانند. از اینگونه اشخاص در تمام ایران یکصد نفر نمیتوانید پیدا کنید، پس برای چه فریاد میکنید..!
#خواب_آشفتهی_نفت
#محمد_علی_موحد
🍀🍀
✍️راستی و یکرویی موهبتی است که به اندازهی هوش و زیبایی کمیاب است و بیانصافی است که انسان آن را از همه کس طلب کند.
#ژان_کریستف
#رومن_رولان
🍀🍀
✍️🌺درود صبحتان دلنشین بخیر وبا سعادت روزتان سرشار از شادی وبدایع بی نظیر.کامیاب وسرفراز بمانید.«در یک رودخانه دوبار شنا نمی توان کرد»این جمله ی حکیمانه ی فیلسوف یونانی هراکلیتوس شاید بتواند جرقه ای باشد برای درک «شدن» جهان .تحولی که با خود ودر خود تاریخ حیات را می سازد.اما آنچه مشهود است سرعت وشتاب این شدن به پلک زدنی رسیده است و سرعت تحولات بگونه ای است که هر صبح که چشم می گشاییم انگار از غار اصحاب کهف برخاسته ایم.رشد ونوآوری در تکنولوژی و جهان متا و web3می رود تا انقلابی راتکمیل کند که با فضای مجازی و دنیای کریپتو وارد فاز تازه ای شده است و قوانین و رفتارهای اجتماعی پیش از ان نه جوابگو نه رسا برای چنین جهانی است وبا هنجارهای آن هماهنگی ندارد .جهان نیاز به فهم جدیدی از انچه در همه ی عرصه ها می گذرد دارد و همینطور از محدودیت تصور انسان از این فضا.بطوری که جهان فیزیکی به مرور در مقابل ان وهوش مصنوعی رنگ می بازد وتعریف جدیدی از هستی لازم است.در مقابل این تحولات ذهن های کرخ ،فرسوده و ماقبل تاریخی تاب نخواهند آورد و ورود به این جهان عزم یک خانه تکانی جدی رامی طلبد. «کاروان رفت و تو در خواب وبیابان درپیش...»
🖋️🌿هوای عصر تابستان و کهسار
دل من در خم زلفش گرفتار
غزل گفتیم وپاسخ آمد از سنگ
به سودای لبش دل گشت آزار
🖋️🌿نظر کردیم و دل بودش به یورش
کبوتر با کبوتر باز شورش
ختا را رفته بودیم از خطا باز
دلم چون سیر وسرکه گرم جوشش
🖋️🌿اندوهی است
که جهل طناب دار جهان را
می بافد
و بوزینگان سیاست
لبخند می زنند
🖋️🌿صبح کوهی یخ
بر شانه های احساس
بیدار شده ام
شمع تولدی را باد فوت کرده است
وتانگوی مرگ می رقصند پروانه ها
هنوز هم در خاورمیانه
جنگ است
وکسی بدنبال پاهایش می گردد
🖋️🌿هی رفیق خانه ام کجاست
با انگشت به چاله ای اشاره می کند
ودستی انگشت شستش را
نشان می دهد
🖋️🌿با هوش مصنوعی
خندیدم
سیلی سختی بود
نمی فهمیدم
احساسش را
🖋️🌿۱.در جهان موازی چشمانت
عطر زندگی
هوس گندم را
در من بیدار می کند
باید برای انجیر فکری کرد
🌠۲.آغاز جهان بودی
و انتهایش هم
مگر کسی
دوبار زیسته است
🌠۳.پروانه های افکارم
بر گرد خیالت
جشن گرفته اند
سوختنم را
چه جشن تولدی بر پاست
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
✍️📒راستی و یکرویی موهبتی است که به اندازهی هوش و زیبایی کمیاب است و بیانصافی است که انسان آن را از همه کس طلب کند.
#ژان_کریستف
#رومن_رولان
✍️به گفتهی کانت «همان خشونتِ بیرونی که مانع از آزادی بیان و تبادل آزاد اندیشه میشود، آزادی اندیشیدن را هم از انسانها میستاند»؛ و نتیجهی ممنوعیت آزادی اندیشه تنها این است که «انسانها بیش از پیش خلاف آنچه میاندیشند، سخن خواهند گفت و به این ترتیب اصل اعتماد از جامعه رخت برخواهد بست و پستترین ریاکاریها و خیانتها رشد خواهند کرد.»
#آزادی_آزاد_بودن
#هانا_آرنت
🍀🍀🍀🍀جهان به سیاستمداران آزاد اندیش و دانا احتیاج دارد
🖋️🌿هوای عصر تابستان و کهسار
دل من در خم زلفش گرفتار
غزل گفتیم وپاسخ آمد از سنگ
به سودای لبش دل گشت آزار
🖋️🌿نظر کردیم و دل بودش به یورش
کبوتر با کبوتر باز شورش
ختا را رفته بودیم از خطا باز
دلم چون سیر وسرکه گرم جوشش
🖋️🌿اندوهی است
که جهل طناب دار جهان را
می بافد
و بوزینگان سیاست
لبخند می زنند
🖋️🌿صبح کوهی یخ
بر شانه های احساس
بیدار شده ام
شمع تولدی را باد فوت کرده است
وتانگوی مرگ می رقصند پروانه ها
هنوز هم در خاورمیانه
جنگ است
وکسی بدنبال پاهایش می گردد
🖋️🌿هی رفیق خانه ام کجاست
با انگشت به چاله ای اشاره می کند
ودستی انگشت شستش را
نشان می دهد
🖋️🌿با هوش مصنوعی
خندیدم
سیلی سختی بود
نمی فهمیدم
احساسش را
🖋️🌿۱.در جهان موازی چشمانت
عطر زندگی
هوس گندم را
در من بیدار می کند
باید برای انجیر فکری کرد
🌠۲.آغاز جهان بودی
و انتهایش هم
مگر کسی
دوبار زیسته است
🌠۳.پروانه های افکارم
بر گرد خیالت
جشن گرفته اند
سوختنم را
چه جشن تولدی بر پاست
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
✍️📒راستی و یکرویی موهبتی است که به اندازهی هوش و زیبایی کمیاب است و بیانصافی است که انسان آن را از همه کس طلب کند.
#ژان_کریستف
#رومن_رولان
✍️به گفتهی کانت «همان خشونتِ بیرونی که مانع از آزادی بیان و تبادل آزاد اندیشه میشود، آزادی اندیشیدن را هم از انسانها میستاند»؛ و نتیجهی ممنوعیت آزادی اندیشه تنها این است که «انسانها بیش از پیش خلاف آنچه میاندیشند، سخن خواهند گفت و به این ترتیب اصل اعتماد از جامعه رخت برخواهد بست و پستترین ریاکاریها و خیانتها رشد خواهند کرد.»
#آزادی_آزاد_بودن
#هانا_آرنت
🍀🍀🍀🍀جهان به سیاستمداران آزاد اندیش و دانا احتیاج دارد
Confiar
Léo Amuedo
نوازندگی رویایی گیتار در اثری دلنشین به نام Confiar (اعتراف) اثری از هنرمند و گیتاریست اهل اروگوئه Léo Amuedo (لئو آمودو)
بشنوید🎶👌🤍
موسیقی #بیکلام / آرامشبخش
✍️خوشبختانه در میان
آبهای طغیانی این زندگی،
چند جزیرهی کوچک هست
که بتوان بِدان پناه برد:
کتابهای زیبا،
شاعران،
موسیقی . . .!
#رومن_رولان
بشنوید🎶👌🤍
موسیقی #بیکلام / آرامشبخش
✍️خوشبختانه در میان
آبهای طغیانی این زندگی،
چند جزیرهی کوچک هست
که بتوان بِدان پناه برد:
کتابهای زیبا،
شاعران،
موسیقی . . .!
#رومن_رولان
✍️🌺درود وقت بخیر وباشادی روزتان بر پرندی از شادی ،خوشدلی وکامیابی روز آدینه دلنشین.آنچه بقای انسان نئاندرتال را تضمین کرد توسل او به خردو پذیرش همزیستی در کنار دیگر گروهها وزندگی جمعی خردمندانه در کنار طبیعت بود و استفاده از نیروی فکر برای بهره برداری از طبیعت.کشف آتش همانقدر برای بشر حیاتی بود که امروز اختراع هوش مصنوعی و هیچکدام از این دستاوردها ماندگار نبود اگر بشر خود را در قاب آینه ی همنوعان نمی دید ودر کنار آنان به انتقال یافته های خود واستفاده از آنها نائل نمی شد فلسفه پاسخی به ندانسته ها و عدم درک فراینده های غامض طبیعت بود که از درون آن ایدئولوژی برای مهار سرکشی انسان ظهور کرد.تا تاب آوری انسان در مقابل اجحاف همنوعان را میسر کند.اما هرچه خردورزی انسان تعمیق وتعمیم می یابد شیوه زندگی انسان هم به تبع ان تغییر می کند و نگرش وی به زندگی همینطور .به همین دلیل است که با گستره ی دانش بشری ایدئولوژی ها محدود و تهدید می شوند و واکنش جبری آنها رویارویی با خرد انسانی است که آن مرزها را برنمی تابد
جنگ ها با تخریب زیرساخت ها انسان را به گذشته پرتاب می کنند و حداقل هیجانات را از چند نسل می گیرند تا موقعی که دوباره خرد از زیر بار مصائب قد راست کند ودر رودر رویی با محافظه کاری بعد از جنگ خود را بازسازی کند.انقلابها تعمیم خوی سلطه گری انسانی است که وضع موجود رابر نمی تابد واصلاح را نمی پذیرد چرا که اصلاح در تعارض با تسلط خوی اوست.به همین دلیل است که انقلاب ها پس از فرونشست هیجانها به تعارض دایمی میان اصلاح طلبان و محافظه کاران حامی انقلاب بدل می شود تا جایی که همه ی اصول بنیادی را که در آغاز مطرح کرده است وامی نهد و به بازسازی ارزش هایی مشغول می شود که ان را بتواند بر شانه ها بنشاند
🖋️🌿هوا داغ است وشرجی مهربان نیست
خبر زآن شوخ طبع همزبان نیست
به کیشم کیش کرد و مهر بگذاشت
چرا زیبا رخان را عهد جان نیست
🖋️🌿به سودایش غزل گفتم بخندید
اگرچه شعر من را می پسندید
هزاران نکته بودش در نگاهی
که دل با هر نگاهش سخت لرزید
🖋️🌿خواب دیدم
به دفتر شعرم باز گشته ای
دست می تکانی
و واژه ها می رقصند
چه سوالی در چشمانت بود
وقتی خم می شدی
وبر سر واژه ها دست می کشیدی
هنوز هم خاورمیانه شورش بود
و قدم به قدم نزدیک تر می شد
جنگ
تروریستها حاکم بلامنازع بودند
وصبح های سربی
دهان واژه ها راپر می کردند
و رختهای اعدامی ها را
باد تکان می داد
تو از پریدن می گفتی
وگنجشکهای حوصله
از دفتر پر می کشیدند
وهر اشاره انفجاری بود
وما خفتن با چشم باز را
به کرات تمرین می کردیم
کسی انگشتانش را
خشاب گذاری کرده بود
تا هر اشاره فرمان به مرگی باشد
ومیزهای انتخاب
شاسی انتحار بودند
وصبح برای زندگی نمی آمد
🖊️🌿گنجشکهای پریشان
آوار درختان شده اند
وباهمهمه هنوز
به عمق فاجعه پی نبرده اند
تبر به ریشه جنگل
هجوم آورده است
وشاخه های نورس را
به نام هرس از ریشه می زند
طوفان هنوز نرسیده است
و صبح انتظار افتابی
که بر نمی آید
مگر خورشید چند دست دارد
که این همه برسرش آوار است
فاجعه
طنابها پیوست فجرند
وگونه های خونین اش
چکمه های شب را می بوسند
این آژیرها در گرگ ومیش صبح
اشاره به سونامی دارند
که خواب را می تکاند
وگنجشکهای بی پناه را
از لانه ها می راند
تا فردا نعش که بر سر دست است
وهندسه در نقش تازه اش
چه گورستانی می کشد
از ثلاثه ی قدرت
میان اتش وباد و آب
وخاک این عنصر عزیز
به دست که به تاراج می رود
#ایرج_جمشیدی_بینا
دوشعر از کتاب خفتن با چشم باز
✍️📔انسانها همیشه "بُت" میسازند ، بعضیها با سنگ و چوب و عدهای با باورهایشان !
اولی ترسناک نیست ، چون با یک تبر در هم میشکند، ولی دومی بلایی است که هیچ جامعهای از آن مصون نمانده است ! پس بشکن باورهایی را که از تو یک زندانی ساخته است بی آنکه بدانی ...
#رومن_رولان
جنگ ها با تخریب زیرساخت ها انسان را به گذشته پرتاب می کنند و حداقل هیجانات را از چند نسل می گیرند تا موقعی که دوباره خرد از زیر بار مصائب قد راست کند ودر رودر رویی با محافظه کاری بعد از جنگ خود را بازسازی کند.انقلابها تعمیم خوی سلطه گری انسانی است که وضع موجود رابر نمی تابد واصلاح را نمی پذیرد چرا که اصلاح در تعارض با تسلط خوی اوست.به همین دلیل است که انقلاب ها پس از فرونشست هیجانها به تعارض دایمی میان اصلاح طلبان و محافظه کاران حامی انقلاب بدل می شود تا جایی که همه ی اصول بنیادی را که در آغاز مطرح کرده است وامی نهد و به بازسازی ارزش هایی مشغول می شود که ان را بتواند بر شانه ها بنشاند
🖋️🌿هوا داغ است وشرجی مهربان نیست
خبر زآن شوخ طبع همزبان نیست
به کیشم کیش کرد و مهر بگذاشت
چرا زیبا رخان را عهد جان نیست
🖋️🌿به سودایش غزل گفتم بخندید
اگرچه شعر من را می پسندید
هزاران نکته بودش در نگاهی
که دل با هر نگاهش سخت لرزید
🖋️🌿خواب دیدم
به دفتر شعرم باز گشته ای
دست می تکانی
و واژه ها می رقصند
چه سوالی در چشمانت بود
وقتی خم می شدی
وبر سر واژه ها دست می کشیدی
هنوز هم خاورمیانه شورش بود
و قدم به قدم نزدیک تر می شد
جنگ
تروریستها حاکم بلامنازع بودند
وصبح های سربی
دهان واژه ها راپر می کردند
و رختهای اعدامی ها را
باد تکان می داد
تو از پریدن می گفتی
وگنجشکهای حوصله
از دفتر پر می کشیدند
وهر اشاره انفجاری بود
وما خفتن با چشم باز را
به کرات تمرین می کردیم
کسی انگشتانش را
خشاب گذاری کرده بود
تا هر اشاره فرمان به مرگی باشد
ومیزهای انتخاب
شاسی انتحار بودند
وصبح برای زندگی نمی آمد
🖊️🌿گنجشکهای پریشان
آوار درختان شده اند
وباهمهمه هنوز
به عمق فاجعه پی نبرده اند
تبر به ریشه جنگل
هجوم آورده است
وشاخه های نورس را
به نام هرس از ریشه می زند
طوفان هنوز نرسیده است
و صبح انتظار افتابی
که بر نمی آید
مگر خورشید چند دست دارد
که این همه برسرش آوار است
فاجعه
طنابها پیوست فجرند
وگونه های خونین اش
چکمه های شب را می بوسند
این آژیرها در گرگ ومیش صبح
اشاره به سونامی دارند
که خواب را می تکاند
وگنجشکهای بی پناه را
از لانه ها می راند
تا فردا نعش که بر سر دست است
وهندسه در نقش تازه اش
چه گورستانی می کشد
از ثلاثه ی قدرت
میان اتش وباد و آب
وخاک این عنصر عزیز
به دست که به تاراج می رود
#ایرج_جمشیدی_بینا
دوشعر از کتاب خفتن با چشم باز
✍️📔انسانها همیشه "بُت" میسازند ، بعضیها با سنگ و چوب و عدهای با باورهایشان !
اولی ترسناک نیست ، چون با یک تبر در هم میشکند، ولی دومی بلایی است که هیچ جامعهای از آن مصون نمانده است ! پس بشکن باورهایی را که از تو یک زندانی ساخته است بی آنکه بدانی ...
#رومن_رولان
Forwarded from پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
✍️🌺درود وقت بخیر وباشادی روزتان بر پرندی از شادی ،خوشدلی وکامیابی روز آدینه دلنشین.آنچه بقای انسان نئاندرتال را تضمین کرد توسل او به خردو پذیرش همزیستی در کنار دیگر گروهها وزندگی جمعی خردمندانه در کنار طبیعت بود و استفاده از نیروی فکر برای بهره برداری از طبیعت.کشف آتش همانقدر برای بشر حیاتی بود که امروز اختراع هوش مصنوعی و هیچکدام از این دستاوردها ماندگار نبود اگر بشر خود را در قاب آینه ی همنوعان نمی دید ودر کنار آنان به انتقال یافته های خود واستفاده از آنها نائل نمی شد فلسفه پاسخی به ندانسته ها و عدم درک فراینده های غامض طبیعت بود که از درون آن ایدئولوژی برای مهار سرکشی انسان ظهور کرد.تا تاب آوری انسان در مقابل اجحاف همنوعان را میسر کند.اما هرچه خردورزی انسان تعمیق وتعمیم می یابد شیوه زندگی انسان هم به تبع ان تغییر می کند و نگرش وی به زندگی همینطور .به همین دلیل است که با گستره ی دانش بشری ایدئولوژی ها محدود و تهدید می شوند و واکنش جبری آنها رویارویی با خرد انسانی است که آن مرزها را برنمی تابد
جنگ ها با تخریب زیرساخت ها انسان را به گذشته پرتاب می کنند و حداقل هیجانات را از چند نسل می گیرند تا موقعی که دوباره خرد از زیر بار مصائب قد راست کند ودر رودر رویی با محافظه کاری بعد از جنگ خود را بازسازی کند.انقلابها تعمیم خوی سلطه گری انسانی است که وضع موجود رابر نمی تابد واصلاح را نمی پذیرد چرا که اصلاح در تعارض با تسلط خوی اوست.به همین دلیل است که انقلاب ها پس از فرونشست هیجانها به تعارض دایمی میان اصلاح طلبان و محافظه کاران حامی انقلاب بدل می شود تا جایی که همه ی اصول بنیادی را که در آغاز مطرح کرده است وامی نهد و به بازسازی ارزش هایی مشغول می شود که ان را بتواند بر شانه ها بنشاند
🖋️🌿هوا داغ است وشرجی مهربان نیست
خبر زآن شوخ طبع همزبان نیست
به کیشم کیش کرد و مهر بگذاشت
چرا زیبا رخان را عهد جان نیست
🖋️🌿به سودایش غزل گفتم بخندید
اگرچه شعر من را می پسندید
هزاران نکته بودش در نگاهی
که دل با هر نگاهش سخت لرزید
🖋️🌿خواب دیدم
به دفتر شعرم باز گشته ای
دست می تکانی
و واژه ها می رقصند
چه سوالی در چشمانت بود
وقتی خم می شدی
وبر سر واژه ها دست می کشیدی
هنوز هم خاورمیانه شورش بود
و قدم به قدم نزدیک تر می شد
جنگ
تروریستها حاکم بلامنازع بودند
وصبح های سربی
دهان واژه ها راپر می کردند
و رختهای اعدامی ها را
باد تکان می داد
تو از پریدن می گفتی
وگنجشکهای حوصله
از دفتر پر می کشیدند
وهر اشاره انفجاری بود
وما خفتن با چشم باز را
به کرات تمرین می کردیم
کسی انگشتانش را
خشاب گذاری کرده بود
تا هر اشاره فرمان به مرگی باشد
ومیزهای انتخاب
شاسی انتحار بودند
وصبح برای زندگی نمی آمد
🖊️🌿گنجشکهای پریشان
آوار درختان شده اند
وباهمهمه هنوز
به عمق فاجعه پی نبرده اند
تبر به ریشه جنگل
هجوم آورده است
وشاخه های نورس را
به نام هرس از ریشه می زند
طوفان هنوز نرسیده است
و صبح انتظار افتابی
که بر نمی آید
مگر خورشید چند دست دارد
که این همه برسرش آوار است
فاجعه
طنابها پیوست فجرند
وگونه های خونین اش
چکمه های شب را می بوسند
این آژیرها در گرگ ومیش صبح
اشاره به سونامی دارند
که خواب را می تکاند
وگنجشکهای بی پناه را
از لانه ها می راند
تا فردا نعش که بر سر دست است
وهندسه در نقش تازه اش
چه گورستانی می کشد
از ثلاثه ی قدرت
میان اتش وباد و آب
وخاک این عنصر عزیز
به دست که به تاراج می رود
#ایرج_جمشیدی_بینا
دوشعر از کتاب خفتن با چشم باز
✍️📔انسانها همیشه "بُت" میسازند ، بعضیها با سنگ و چوب و عدهای با باورهایشان !
اولی ترسناک نیست ، چون با یک تبر در هم میشکند، ولی دومی بلایی است که هیچ جامعهای از آن مصون نمانده است ! پس بشکن باورهایی را که از تو یک زندانی ساخته است بی آنکه بدانی ...
#رومن_رولان
جنگ ها با تخریب زیرساخت ها انسان را به گذشته پرتاب می کنند و حداقل هیجانات را از چند نسل می گیرند تا موقعی که دوباره خرد از زیر بار مصائب قد راست کند ودر رودر رویی با محافظه کاری بعد از جنگ خود را بازسازی کند.انقلابها تعمیم خوی سلطه گری انسانی است که وضع موجود رابر نمی تابد واصلاح را نمی پذیرد چرا که اصلاح در تعارض با تسلط خوی اوست.به همین دلیل است که انقلاب ها پس از فرونشست هیجانها به تعارض دایمی میان اصلاح طلبان و محافظه کاران حامی انقلاب بدل می شود تا جایی که همه ی اصول بنیادی را که در آغاز مطرح کرده است وامی نهد و به بازسازی ارزش هایی مشغول می شود که ان را بتواند بر شانه ها بنشاند
🖋️🌿هوا داغ است وشرجی مهربان نیست
خبر زآن شوخ طبع همزبان نیست
به کیشم کیش کرد و مهر بگذاشت
چرا زیبا رخان را عهد جان نیست
🖋️🌿به سودایش غزل گفتم بخندید
اگرچه شعر من را می پسندید
هزاران نکته بودش در نگاهی
که دل با هر نگاهش سخت لرزید
🖋️🌿خواب دیدم
به دفتر شعرم باز گشته ای
دست می تکانی
و واژه ها می رقصند
چه سوالی در چشمانت بود
وقتی خم می شدی
وبر سر واژه ها دست می کشیدی
هنوز هم خاورمیانه شورش بود
و قدم به قدم نزدیک تر می شد
جنگ
تروریستها حاکم بلامنازع بودند
وصبح های سربی
دهان واژه ها راپر می کردند
و رختهای اعدامی ها را
باد تکان می داد
تو از پریدن می گفتی
وگنجشکهای حوصله
از دفتر پر می کشیدند
وهر اشاره انفجاری بود
وما خفتن با چشم باز را
به کرات تمرین می کردیم
کسی انگشتانش را
خشاب گذاری کرده بود
تا هر اشاره فرمان به مرگی باشد
ومیزهای انتخاب
شاسی انتحار بودند
وصبح برای زندگی نمی آمد
🖊️🌿گنجشکهای پریشان
آوار درختان شده اند
وباهمهمه هنوز
به عمق فاجعه پی نبرده اند
تبر به ریشه جنگل
هجوم آورده است
وشاخه های نورس را
به نام هرس از ریشه می زند
طوفان هنوز نرسیده است
و صبح انتظار افتابی
که بر نمی آید
مگر خورشید چند دست دارد
که این همه برسرش آوار است
فاجعه
طنابها پیوست فجرند
وگونه های خونین اش
چکمه های شب را می بوسند
این آژیرها در گرگ ومیش صبح
اشاره به سونامی دارند
که خواب را می تکاند
وگنجشکهای بی پناه را
از لانه ها می راند
تا فردا نعش که بر سر دست است
وهندسه در نقش تازه اش
چه گورستانی می کشد
از ثلاثه ی قدرت
میان اتش وباد و آب
وخاک این عنصر عزیز
به دست که به تاراج می رود
#ایرج_جمشیدی_بینا
دوشعر از کتاب خفتن با چشم باز
✍️📔انسانها همیشه "بُت" میسازند ، بعضیها با سنگ و چوب و عدهای با باورهایشان !
اولی ترسناک نیست ، چون با یک تبر در هم میشکند، ولی دومی بلایی است که هیچ جامعهای از آن مصون نمانده است ! پس بشکن باورهایی را که از تو یک زندانی ساخته است بی آنکه بدانی ...
#رومن_رولان
چه خوب است که انسان روحی را یافته باشد تا در میان آشوبِ طوفانها بتواند در دامنش بخزد. پناهگاهی اطمینانبخش که در آن به انتظار آرامش ضربان قلب خود نفسی برآورد.
بزرگترین شادی را در آن بیابد که خود را به اختیار او گذارد. احساس کند که رازدارش اوست زیباییهای جهان را با حواس او در آغوش کشد با قلب او از زندگی کام گیرد حتی با او رنج ببرد. آه رنج کشیدن با دوست، شادیست.
📕 ژان کریستف
#رومن_رولان
بزرگترین شادی را در آن بیابد که خود را به اختیار او گذارد. احساس کند که رازدارش اوست زیباییهای جهان را با حواس او در آغوش کشد با قلب او از زندگی کام گیرد حتی با او رنج ببرد. آه رنج کشیدن با دوست، شادیست.
📕 ژان کریستف
#رومن_رولان
Telegram
PDF ™
📕 کتاب : ژان کریستف
✍ اثر : #رومن_رولان
📚@PDFsCom
✍ اثر : #رومن_رولان
📚@PDFsCom
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ظهربخیرو به شادی
🍃🌺ظهرتون قشنگــ🌺🍃
چه خوب است که انسان روحی را یافته باشد تا در میان آشوبِ طوفانها بتواند در دامنش بخزد. پناهگاهی اطمینانبخش که در آن به انتظار آرامش ضربان قلب خود نفسی برآورد.
بزرگترین شادی را در آن بیابد که خود را به اختیار او گذارد. احساس کند که رازدارش اوست زیباییهای جهان را با حواس او در آغوش کشد با قلب او از زندگی کام گیرد حتی با او رنج ببرد. آه رنج کشیدن با دوست، شادیست.
📕 ژان کریستف
✍️ #رومن_رولان📚
🍃🌺ظهرتون قشنگــ🌺🍃
چه خوب است که انسان روحی را یافته باشد تا در میان آشوبِ طوفانها بتواند در دامنش بخزد. پناهگاهی اطمینانبخش که در آن به انتظار آرامش ضربان قلب خود نفسی برآورد.
بزرگترین شادی را در آن بیابد که خود را به اختیار او گذارد. احساس کند که رازدارش اوست زیباییهای جهان را با حواس او در آغوش کشد با قلب او از زندگی کام گیرد حتی با او رنج ببرد. آه رنج کشیدن با دوست، شادیست.
📕 ژان کریستف
✍️ #رومن_رولان📚
انسانها همیشه بت میسازند
بعضیها با سنگ و چوب
عدهای با باورهایشان
اولی ترسناک نیست،
چون با یک تبر در هم میشکند!
ولی دومی بلایی است که هیچ جامعهای از آن مصون نمانده است!
پس بشکن
باورهایی را که از تو یک زندانی ساخته است بی آنکه بدانی.
#رومن_رولان
بعضیها با سنگ و چوب
عدهای با باورهایشان
اولی ترسناک نیست،
چون با یک تبر در هم میشکند!
ولی دومی بلایی است که هیچ جامعهای از آن مصون نمانده است!
پس بشکن
باورهایی را که از تو یک زندانی ساخته است بی آنکه بدانی.
#رومن_رولان